پرش به محتوا

دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره ویژگی‌های علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش‌ +رده:پرسش)؛ زیباسازی)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات پرسش
{{جعبه اطلاعات پرسش
| موضوع اصلی       = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع اصلی = [[علم معصوم (پرسش)|بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم]]
| موضوع فرعی       = دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره ویژگی‌های [[علم معصوم]]{{ع}} چیست؟
| موضوع فرعی = دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره ویژگی‌های [[علم معصوم]]{{ع}} چیست؟
| تصویر             = 7626626252.jpg
| تصویر = 7626626252.jpg
| اندازه تصویر     = 200px
| اندازه تصویر = 200px
| نمایه وابسته     = [[ویژگی‌های علم معصوم (نمایه)|ویژگی‌های علم معصوم]]
| نمایه وابسته = [[ویژگی‌های علم معصوم (نمایه)|ویژگی‌های علم معصوم]]
| مدخل اصلی         = [[علم معصوم]]
| مدخل اصلی = [[علم معصوم]]
| موضوعات وابسته   =  
| موضوعات وابسته =  
| پاسخ‌دهنده         =
| پاسخ‌دهنده =  
| پاسخ‌دهندگان       =[[محسن رنجبر|رنجبر]]؛ [[حسن رهبری|رهبری]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]
| پاسخ‌دهندگان =[[محسن رنجبر|رنجبر]]؛ [[حسن رهبری|رهبری]]؛ [[محمد صادق عظیمی|عظیمی]]
}}
}}
'''دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره ویژگی‌های [[علم معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
'''دیدگاه‌های دانشمندان مسلمان در باره ویژگی‌های [[علم معصوم]]{{ع}} چیست؟''' یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث '''[[علم معصوم (پرسش)|علم معصوم]]''' است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[علم معصوم]]''' مراجعه شود.
خط ۳۷: خط ۳۷:


سخنان [[شیخ مفید]] حاوی نکات زیر است:
سخنان [[شیخ مفید]] حاوی نکات زیر است:
#[[امامان]]{{عم}} از دانش فوق بشری برخوردارند، ولی این به مفهوم آگاهی آنان از همه حوادث و مسائل نیست.
# [[امامان]]{{عم}} از دانش فوق بشری برخوردارند، ولی این به مفهوم آگاهی آنان از همه حوادث و مسائل نیست.
#[[امامان]]{{عم}} دارای [[علم غیب]] نیستند؛ زیرا [[علم غیب]] عبارت است از دانش ذاتی و احاطه کامل به تمام پدیده‌های هستی، که جز خداوند، کسی را یارای داشتن آن نیست.
# [[امامان]]{{عم}} دارای [[علم غیب]] نیستند؛ زیرا [[علم غیب]] عبارت است از دانش ذاتی و احاطه کامل به تمام پدیده‌های هستی، که جز خداوند، کسی را یارای داشتن آن نیست.
#[[امامان]]{{عم}} دارای [[علم غیب]] نیستند؛ زیرا علمی‌ که از جانب خداوند اخذ شود، علم اکتسابی است و بدان [[علم غیب]] نمی‌گویند.
# [[امامان]]{{عم}} دارای [[علم غیب]] نیستند؛ زیرا علمی‌ که از جانب خداوند اخذ شود، علم اکتسابی است و بدان [[علم غیب]] نمی‌گویند.
#[[علم امام]] اکتسابی است، نه ذاتی.
# [[علم امام]] اکتسابی است، نه ذاتی.
#آگاهی [[امام]] از علوم غیبی منوط به اراده خداوند است، نه شخص [[امام]].
#آگاهی [[امام]] از علوم غیبی منوط به اراده خداوند است، نه شخص [[امام]].
#[[امامان]]{{عم}}  در مواردی از درون افراد و یا برخی از رویدادهای آینده اطلاع داده‌اند، ولی این کار به مفهوم آگاهی [[امام]] از درون همگان نیست.
# [[امامان]]{{عم}}  در مواردی از درون افراد و یا برخی از رویدادهای آینده اطلاع داده‌اند، ولی این کار به مفهوم آگاهی [[امام]] از درون همگان نیست.
#آگاهی از امور غیبی از شرایط و صفات [[امامت]] نیست.
#آگاهی از امور غیبی از شرایط و صفات [[امامت]] نیست.
#دیدگاه که [[شیخ مفید]] در [[علم امام]] مطرح می‌کند، دیدگاه بسیاری از علمای معاصر ایشان است.
#دیدگاه که [[شیخ مفید]] در [[علم امام]] مطرح می‌کند، دیدگاه بسیاری از علمای معاصر ایشان است.


'''۲. مرحوم [[سید مرتضی]]:''' از شاگردان تیزهوش و از دست‌پروردگان مشهور [[شیخ مفید]] است. مطالبی که از او در این باره به دستمان رسیده، حاکی از همفکری او با استاد خود در مسئله [[علم پیامبر]] و [[امام]] است. در عصر او قاضی [[عبدالجبار معتزلی]] کتابی به نام "المغنی فی ابواب التوحید و العدل" نوشته‌ و در بخش پایانی آن به‌طور گسترده‌ای به مسئله [[امامت]] پرداخته است. او در این کتاب اعتقادات شیعه و برخی احتجاجات را که در آن روز در موضوع [[امامت]] شایع بوده، مورد نقد و رد قرار داده است. [[سید مرتضی]] سکوت را در مقابل تخطئه موضوع [[امامت]] جایز ندانسته و کتاب "الشافی فی الامامه" را در رد سخنان [[عبدالجبار معتزلی]] نگاشته است. گزینه‌هایی از مطالب آن را که شاهد گفتار ما در این جستار است، در زیر می‌خوانیم: معاذ الله که بگوییم واجب است [[امام]] همه علوم را بداند. آری، علومی‌ را که لازمه زمامداری است و نیز احکام شرعی را باید بداند، ولی [[علم غیب]] نه لازمه زمامداری است و نه مربوط به احکام شرعی است. پس لازم نیست [[امام]] [[غیب]] بداند". ایشان در پاسخ به سؤالی می‌گویند: ما آگاهی [[امام]] را در مسائلی که خارج از حوزه ریاست و احکام شرعی بوده و در مواردی که با اعلمیت و حق تقدم ایشان در جامعه منافات ندارد، لازم نمی‌دانیم، ... اما در مقام قضاوت میان صنعتگرانی که شکایت پیش [[امام]] می‌برند، وظیفه [[امام]] آن است که مسئله را به کارشناسان ذی ربط ارجاع داده و مطابق نظر آنان داوری نماید...؛ البته در میان دانشمندان ما افرادی معتقدند که [[امام]] مَبلغ جراحاتی را که دیه آنها در شرع مشخص نیست، می‌دانند و روایاتی دراین باره آورده‌اند، ولی ما بر مطالبی که در ابتدا گفتیم، اعتماد داریم. آن بزرگوار در پاسخ به ایراد دیگری به شیعه می‌نویسد: می‌گویند: بنا به دیدگاه شیعه، امامان باید در مقام داوری، از باطن افراد و تمام صنایع و حرفه‌ها خبر داشته باشند تا بتوانند قضاوت درست انجام داده و موجب تضییع حقوق صاحبان حق نگردند. از آنان باید پرسید: آیا بر اساس احکام اسلامی، آگاهی از بواطن امور، معیار قضاوت شرعی است تا [[امام]] را مکلف به آن بدانیم؟ یعنی آنچه ملاک قضاوت شرعی است، همان داوری بر مبنای ظواهر و شواهد است، نه آگاهی از بواطن افراد، هرچند که حکم صادر شده مطابق با واقعیت نباشد. اعتقاد ما غیر از این نیست. [[سید مرتضی]] سپس در قالب پاسخ به سؤال دیگری ضمن تردید در حجیت خبر واحد، در مورد زمان اعطای علوم لازم در [[امامت]] برای [[امام]] چنین می‌نویسد: {{عربی|« لأنّا لم نوجب کون الإمام عالماً بجمیع الدین من لدن خلقه و کمال عقله و إنما نوجبه فی الحال الّتی یکون اماماً»}}<ref> ما آگاهی [[امام]] به همه احکام دین و کمال عقل ایشان را از زمان تولد لازم نمی‌دانیم، بلکه آن را لازمه دوران امامتش می‌دانیم.</ref>. ایشان در جایی دیگر می‌نویسند: [[امام حسین]]{{ع}} در پیش‌بینی خود، گمان فریب‌کاری برخی از مردم را نمی‌داد و ناتوانی اهل حق را از یاری رسانی‌اش حدس نمی‌زد.
'''۲. مرحوم [[سید مرتضی]]:''' از شاگردان تیزهوش و از دست‌پروردگان مشهور [[شیخ مفید]] است. مطالبی که از او در این باره به دستمان رسیده، حاکی از همفکری او با استاد خود در مسئله [[علم پیامبر]] و [[امام]] است. در عصر او قاضی [[عبدالجبار معتزلی]] کتابی به نام "المغنی فی ابواب التوحید و العدل" نوشته‌ و در بخش پایانی آن به‌طور گسترده‌ای به مسئله [[امامت]] پرداخته است. او در این کتاب اعتقادات شیعه و برخی احتجاجات را که در آن روز در موضوع [[امامت]] شایع بوده، مورد نقد و رد قرار داده است. [[سید مرتضی]] سکوت را در مقابل تخطئه موضوع [[امامت]] جایز ندانسته و کتاب "الشافی فی الامامه" را در رد سخنان [[عبدالجبار معتزلی]] نگاشته است. گزینه‌هایی از مطالب آن را که شاهد گفتار ما در این جستار است، در زیر می‌خوانیم: معاذ الله که بگوییم واجب است [[امام]] همه علوم را بداند. آری، علومی‌ را که لازمه زمامداری است و نیز احکام شرعی را باید بداند، ولی [[علم غیب]] نه لازمه زمامداری است و نه مربوط به احکام شرعی است. پس لازم نیست [[امام]] [[غیب]] بداند". ایشان در پاسخ به سؤالی می‌گویند: ما آگاهی [[امام]] را در مسائلی که خارج از حوزه ریاست و احکام شرعی بوده و در مواردی که با اعلمیت و حق تقدم ایشان در جامعه منافات ندارد، لازم نمی‌دانیم، ... اما در مقام قضاوت میان صنعتگرانی که شکایت پیش [[امام]] می‌برند، وظیفه [[امام]] آن است که مسئله را به کارشناسان ذی ربط ارجاع داده و مطابق نظر آنان داوری نماید...؛ البته در میان دانشمندان ما افرادی معتقدند که [[امام]] مَبلغ جراحاتی را که دیه آنها در شرع مشخص نیست، می‌دانند و روایاتی دراین باره آورده‌اند، ولی ما بر مطالبی که در ابتدا گفتیم، اعتماد داریم. آن بزرگوار در پاسخ به ایراد دیگری به شیعه می‌نویسد: می‌گویند: بنا به دیدگاه شیعه، امامان باید در مقام داوری، از باطن افراد و تمام صنایع و حرفه‌ها خبر داشته باشند تا بتوانند قضاوت درست انجام داده و موجب تضییع حقوق صاحبان حق نگردند. از آنان باید پرسید: آیا بر اساس احکام اسلامی، آگاهی از بواطن امور، معیار قضاوت شرعی است تا [[امام]] را مکلف به آن بدانیم؟ یعنی آنچه ملاک قضاوت شرعی است، همان داوری بر مبنای ظواهر و شواهد است، نه آگاهی از بواطن افراد، هرچند که حکم صادر شده مطابق با واقعیت نباشد. اعتقاد ما غیر از این نیست. [[سید مرتضی]] سپس در قالب پاسخ به سؤال دیگری ضمن تردید در حجیت خبر واحد، در مورد زمان اعطای علوم لازم در [[امامت]] برای [[امام]] چنین می‌نویسد: {{عربی|«لأنّا لم نوجب کون الإمام عالماً بجمیع الدین من لدن خلقه و کمال عقله و إنما نوجبه فی الحال الّتی یکون اماماً»}}<ref> ما آگاهی [[امام]] به همه احکام دین و کمال عقل ایشان را از زمان تولد لازم نمی‌دانیم، بلکه آن را لازمه دوران امامتش می‌دانیم.</ref>. ایشان در جایی دیگر می‌نویسند: [[امام حسین]]{{ع}} در پیش‌بینی خود، گمان فریب‌کاری برخی از مردم را نمی‌داد و ناتوانی اهل حق را از یاری رسانی‌اش حدس نمی‌زد.


از سخنان [[سید مرتضی]] علاوه بر نکاتی که از سخنان [[شیخ مفید]] مستفاد بود، به وضوح، نکات زیر قابل دریافت می‌باشد:
از سخنان [[سید مرتضی]] علاوه بر نکاتی که از سخنان [[شیخ مفید]] مستفاد بود، به وضوح، نکات زیر قابل دریافت می‌باشد:
خط ۷۲: خط ۷۲:
[[شیخ طوسی]] همانند [[سید مرتضی]] بر این باور است که:
[[شیخ طوسی]] همانند [[سید مرتضی]] بر این باور است که:
#آگاهی [[امام]] از علومی‌ که خارج از حوزه احکام دینی است، لازم نیست.   
#آگاهی [[امام]] از علومی‌ که خارج از حوزه احکام دینی است، لازم نیست.   
#[[امام]] مطالب خارج از حوزه دین را به افراد خبره و معتمد در هر رشته ارجاع می‌دهد.  
# [[امام]] مطالب خارج از حوزه دین را به افراد خبره و معتمد در هر رشته ارجاع می‌دهد.  
#آگاهی [[امام]] از درون انسان‌ها ضرورتی ندارد.
#آگاهی [[امام]] از درون انسان‌ها ضرورتی ندارد.


ایشان درباره ‌زمان اشراف کلی [[امام]] به معلومات لازم، با توضیح بیشتری در سخن [[سید مرتضی]] می‌نویسد: {{عربی|« و إنّما یجب أن یکون الامام عالماً بما اسند الیه فی حال کونه اماماً فأما قبل ذلک فلا یجب أن یکون عالماً و لایلزم أن یکون امیرالمؤمنین{{ع}} عالماً بجمیع الشرع فی حیاه النبی{{صل}} او الحسن والحسین{{عم}} عالمین بجمیع ذلک فی حیاه ابیهما بل انما یؤخذ المؤهل للامامه العلم ممن قبله شیئاً بعد شیء لیتکامل عند آخر نفس من الامام المتقدم علیه بما اسند الیه}}<ref>[[امام]] در مسند [[امامت]]، باید در مسائلی که با شرح وظایف او همخوانی دارد، عالم باشد، اما بیش از آن ضروری نیست. چه لزومی‌ دارد که امیرالمؤمنین{{ع}} در زمان حیات پیامبر خدا{{صل}}، و امام حسن و امام حسین{{عم}} با وجود پدرشان، از همه احکام دینی مطلع باشند؟ بلکه شایستگان به امر [[امامت]]، دانش لازم را از [[امام]] پیشین خود فرا می‌گیرند؛ به‌طوری که تا پایان عمر [[امام]] قبلی به حد کمال ‌رسیده باشند.</ref>
ایشان درباره ‌زمان اشراف کلی [[امام]] به معلومات لازم، با توضیح بیشتری در سخن [[سید مرتضی]] می‌نویسد: {{عربی|«و إنّما یجب أن یکون الامام عالماً بما اسند الیه فی حال کونه اماماً فأما قبل ذلک فلا یجب أن یکون عالماً و لایلزم أن یکون امیرالمؤمنین{{ع}} عالماً بجمیع الشرع فی حیاه النبی{{صل}} او الحسن والحسین{{عم}} عالمین بجمیع ذلک فی حیاه ابیهما بل انما یؤخذ المؤهل للامامه العلم ممن قبله شیئاً بعد شیء لیتکامل عند آخر نفس من الامام المتقدم علیه بما اسند الیه}}<ref>[[امام]] در مسند [[امامت]]، باید در مسائلی که با شرح وظایف او همخوانی دارد، عالم باشد، اما بیش از آن ضروری نیست. چه لزومی‌ دارد که امیرالمؤمنین{{ع}} در زمان حیات پیامبر خدا{{صل}}، و امام حسن و امام حسین{{عم}} با وجود پدرشان، از همه احکام دینی مطلع باشند؟ بلکه شایستگان به امر [[امامت]]، دانش لازم را از [[امام]] پیشین خود فرا می‌گیرند؛ به‌طوری که تا پایان عمر [[امام]] قبلی به حد کمال ‌رسیده باشند.</ref>


'''۵. مرحوم [[شیخ طبرسی]] صاحب تفسیر مجمع البیان:''' برخی از مفسران در تفسیر خود، شیعه را متهم می‌کنند بر اینکه آنان معتقدند امامان: [[علم غیب]] می‌دانند؛ در حالی که بنا به اعتقاد شیعه، کسی را می‌توان دارای صفت [[علم غیب]] دانست که به تمامی‌ علوم به‌ طور ذاتی آگاه باشد، نه اینکه از دیگری فرا گرفته باشد. اگر کسی معتقد شود که فرد دیگری در این صفت با خداوند همسان و شریک است، او خارج از دین اسلام است. امّا خبرهای غیبی فراوانی که شیعه و سنّی از [[علی]]{{ع}} و دیگر امامان نقل کرده‌اند، همگی اطلاعاتی است که از [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان انتقال یافته، و [[پیامبر]] هم از خداوند متعال آموخته است. ما کسی از مسلمانان را نمی‌شناسیم که یکی از انسان‌ها را دارای صفت [[علم غیب]] بداند؛ و هر کس در مخلوقی به این صفت باور داشته باشد، از دین جدا شده است؛ و شیعه امامیه از این عقیده مبرّ است.
'''۵. مرحوم [[شیخ طبرسی]] صاحب تفسیر مجمع البیان:''' برخی از مفسران در تفسیر خود، شیعه را متهم می‌کنند بر اینکه آنان معتقدند امامان: [[علم غیب]] می‌دانند؛ در حالی که بنا به اعتقاد شیعه، کسی را می‌توان دارای صفت [[علم غیب]] دانست که به تمامی‌ علوم به‌ طور ذاتی آگاه باشد، نه اینکه از دیگری فرا گرفته باشد. اگر کسی معتقد شود که فرد دیگری در این صفت با خداوند همسان و شریک است، او خارج از دین اسلام است. امّا خبرهای غیبی فراوانی که شیعه و سنّی از [[علی]]{{ع}} و دیگر امامان نقل کرده‌اند، همگی اطلاعاتی است که از [[رسول خدا]]{{صل}} به آنان انتقال یافته، و [[پیامبر]] هم از خداوند متعال آموخته است. ما کسی از مسلمانان را نمی‌شناسیم که یکی از انسان‌ها را دارای صفت [[علم غیب]] بداند؛ و هر کس در مخلوقی به این صفت باور داشته باشد، از دین جدا شده است؛ و شیعه امامیه از این عقیده مبرّ است.
خط ۸۲: خط ۸۲:


تا اینجا با گفتمان دیدگاه نخست درباره [[علم امام]] که از فحول و برجستگان تاریخ کلام و فقه، تفسیر شیعه بودند آشنا شدیم. پیروان این گروه هرچند گاه در صراحت گفتار، تعریف [[علم غیب]]، تبیین موضوع و تعیین مرزهای دانایی [[امام]] با هم تفاوت‌هایی داشتند که در صورت مجال رساله، قابل تفکیک و تطبیق بیشتری بود، اما در مجموع، واقعیت این است که رویکرد کلامی‌ این دانشمندان شیعه عبارت است از:
تا اینجا با گفتمان دیدگاه نخست درباره [[علم امام]] که از فحول و برجستگان تاریخ کلام و فقه، تفسیر شیعه بودند آشنا شدیم. پیروان این گروه هرچند گاه در صراحت گفتار، تعریف [[علم غیب]]، تبیین موضوع و تعیین مرزهای دانایی [[امام]] با هم تفاوت‌هایی داشتند که در صورت مجال رساله، قابل تفکیک و تطبیق بیشتری بود، اما در مجموع، واقعیت این است که رویکرد کلامی‌ این دانشمندان شیعه عبارت است از:
#[[علم امام]] اکتسابی است نه حضوری؛
# [[علم امام]] اکتسابی است نه حضوری؛
#[[علم امام]] محدود به آن مقدار اطلاعاتی است که خداوند در اختیار آنان قرار داده‌ است و همه علوم را شامل نمی‌شود.
# [[علم امام]] محدود به آن مقدار اطلاعاتی است که خداوند در اختیار آنان قرار داده‌ است و همه علوم را شامل نمی‌شود.


دانشمندان قدیم ما همچون [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] که پایه‌گذاران نظام فکری شیعه در عصر غیبت بوده‌اند و استخراج و تدوین و قالب‌بندی اعتقادات شیعی را از قرآن و حدیث نمایندگی کرده‌اند، به دنبال خود همفکرانی همچون [[کراجکی]]، [[شیخ طبرسی]] و [[ابن شهر آشوب]] را دارند که بر همان دیدگاه آنان پای فشرده و از آن دفاع کرده‌اند.
دانشمندان قدیم ما همچون [[شیخ مفید]]، [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]] که پایه‌گذاران نظام فکری شیعه در عصر غیبت بوده‌اند و استخراج و تدوین و قالب‌بندی اعتقادات شیعی را از قرآن و حدیث نمایندگی کرده‌اند، به دنبال خود همفکرانی همچون [[کراجکی]]، [[شیخ طبرسی]] و [[ابن شهر آشوب]] را دارند که بر همان دیدگاه آنان پای فشرده و از آن دفاع کرده‌اند.
خط ۲۱۷: خط ۲۱۷:
[[مجلسی]] درباره [[علم امام]] به تمام لغات و صنایع می‌گوید: «اخبار در مورد علم امام به جمیع لغات نزدیک به حد تواتر است و به انضمام روایات عامه، شکی در آگاهی امام از همه زبان‌ها باقی نمی‌ماند. اما اطلاع امام از صنایع و علوم اخبار زیادی دال برا ین مطلب است، مثل اخباری که می‌گوید: حجت خدا جاهل به چیزی نیست و او در جواب هیچ پرسشی کلمه نمی‌دانم را به کار نمی‌برد و یا اخباری که می‌گوید: در نزد ائمه، علم گذشته و آینده هست و علوم تمام انبیا به آنها رسیده است که در میان علوم انبیا، علم به صنایع نیز هست، زیرا بیشتر صنایع منسوب به انبیا است و نیز تعلیم اسما در مورد [[حضرت آدم]]{{ع}} به گونه‌ای تفسیر شده است که شامل تمام صنایع می‌شود. بنابراین، از جهت اخبار جای شکی باقی نمی‌ماند که [[امامان]]{{عم}} عالم به تمام صنایع است و اما از نظر عقلی چنین علومی برای امام لازم است یا خیر، جای توقف دارد، هرچند ملتزم شدن به لزوم عقلی چنین آگاهی‌های برای امام، بعید نیست»<ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۹۳.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۲۹.</ref>.
[[مجلسی]] درباره [[علم امام]] به تمام لغات و صنایع می‌گوید: «اخبار در مورد علم امام به جمیع لغات نزدیک به حد تواتر است و به انضمام روایات عامه، شکی در آگاهی امام از همه زبان‌ها باقی نمی‌ماند. اما اطلاع امام از صنایع و علوم اخبار زیادی دال برا ین مطلب است، مثل اخباری که می‌گوید: حجت خدا جاهل به چیزی نیست و او در جواب هیچ پرسشی کلمه نمی‌دانم را به کار نمی‌برد و یا اخباری که می‌گوید: در نزد ائمه، علم گذشته و آینده هست و علوم تمام انبیا به آنها رسیده است که در میان علوم انبیا، علم به صنایع نیز هست، زیرا بیشتر صنایع منسوب به انبیا است و نیز تعلیم اسما در مورد [[حضرت آدم]]{{ع}} به گونه‌ای تفسیر شده است که شامل تمام صنایع می‌شود. بنابراین، از جهت اخبار جای شکی باقی نمی‌ماند که [[امامان]]{{عم}} عالم به تمام صنایع است و اما از نظر عقلی چنین علومی برای امام لازم است یا خیر، جای توقف دارد، هرچند ملتزم شدن به لزوم عقلی چنین آگاهی‌های برای امام، بعید نیست»<ref>بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۹۳.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۲۹.</ref>.


[[علامه مجلسی]] در مورد علم منطق الطیر [[اهل‌ بیت]]{{عم}}، بیان زیبایی دارد. وی می‌نویسد: «اعلم ان ّردّ الاخبارالمستفیضه بمحض استعبادالاوهام او تقلید الفلاسفه لایلیق بالافاضل کیف و قدورد امثالها فی القران الکریم من تسبیح الطیر مع داود(ع)»  وقوله {{عربی|« عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْر»}}  «و قصه الهدهد»  «و نمله مع سلمیان»  و قوله تعالی {{متن قرآن|وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ}} <ref> پرندگان گشاده‌بال، خداوند را به پاکی می‌ستایند؟ هر یک نماز و نیایش خود را دانسته است؛ سوره نور، آیه: ۴۱.</ref> و «غیر ذلک»،  بدان که ردّ اخبار مستفیض که درباره علم منطق الطیر [[امامان]]{{عم}} وارد شده‌اند. تنها به این جهت که با وهم و خیال آدمی ناسازگار است و یا صرفاً به پیروی از فلاسفه شایسته افراد فاضل و اندیشمند نیست، چرا که امثال آن در قرآن فراوان آمده است مانند تسبیح پرندگان با حضرت داود و... مراد [[علامه مجلسی]] از بیان این مطالب این است که انکار منطق الطیر، منجر به انکار قران می‌شود، چون مسئله منطق الطیر در قرآن کریم با صراحت بیان شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۷۳.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۳۰.</ref>.
[[علامه مجلسی]] در مورد علم منطق الطیر [[اهل‌ بیت]]{{عم}}، بیان زیبایی دارد. وی می‌نویسد: «اعلم ان ّردّ الاخبارالمستفیضه بمحض استعبادالاوهام او تقلید الفلاسفه لایلیق بالافاضل کیف و قدورد امثالها فی القران الکریم من تسبیح الطیر مع داود(ع)»  وقوله {{عربی|«عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْر»}}  «و قصه الهدهد»  «و نمله مع سلمیان»  و قوله تعالی {{متن قرآن|وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ}} <ref> پرندگان گشاده‌بال، خداوند را به پاکی می‌ستایند؟ هر یک نماز و نیایش خود را دانسته است؛ سوره نور، آیه: ۴۱.</ref> و «غیر ذلک»،  بدان که ردّ اخبار مستفیض که درباره علم منطق الطیر [[امامان]]{{عم}} وارد شده‌اند. تنها به این جهت که با وهم و خیال آدمی ناسازگار است و یا صرفاً به پیروی از فلاسفه شایسته افراد فاضل و اندیشمند نیست، چرا که امثال آن در قرآن فراوان آمده است مانند تسبیح پرندگان با حضرت داود و... مراد [[علامه مجلسی]] از بیان این مطالب این است که انکار منطق الطیر، منجر به انکار قران می‌شود، چون مسئله منطق الطیر در قرآن کریم با صراحت بیان شده است<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۷۳.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۳۰.</ref>.


[[علامه مجلسی]] اعتقاد دارد که [[امامان]]{{عم}}، از شهادت خویش با تمام تفاصیل و جزئیاتش آگاه بوده‌اند. وی در مورد علم [[امام حسین]]{{ع}} به زمان شهادتش چنین می‌گوید: «الحسین{{ع}} کان عالماً بغدر اهل العراق به و انّه یستشهد هناک مع اولاده و اقاربه و اصحابه، و یخبر بذلک مراراً».<ref>«حسین{{ع}} دانای به خیانت اهل عراق نسبت به خود بودند، و نیز می دانستند که در آنجا به خود به همراه فرزندان، نزدیکان و یاران به شهادت خواهد رسید، ایشان این مسأله را بارها اطلاع دادند».</ref> در مورد علم [[امام علی]]{{ع}} نیز می‌گوید: «الظاهر من الاخبار انّه{{ع}} کان عالماً بشهادته و وقتها و کان ینتظرها و یخبر بوقوعها»<ref>«ظاهر روایات این است که ایشان{{ع}} نسبت به شهادت خود و زمان آن آگاهی داشته و منتظر آن بوده و نیز خبر از رخ دادن آن می‌نمودند»؛ مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۲۴.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۳۰.</ref>.
[[علامه مجلسی]] اعتقاد دارد که [[امامان]]{{عم}}، از شهادت خویش با تمام تفاصیل و جزئیاتش آگاه بوده‌اند. وی در مورد علم [[امام حسین]]{{ع}} به زمان شهادتش چنین می‌گوید: «الحسین{{ع}} کان عالماً بغدر اهل العراق به و انّه یستشهد هناک مع اولاده و اقاربه و اصحابه، و یخبر بذلک مراراً».<ref>«حسین{{ع}} دانای به خیانت اهل عراق نسبت به خود بودند، و نیز می دانستند که در آنجا به خود به همراه فرزندان، نزدیکان و یاران به شهادت خواهد رسید، ایشان این مسأله را بارها اطلاع دادند».</ref> در مورد علم [[امام علی]]{{ع}} نیز می‌گوید: «الظاهر من الاخبار انّه{{ع}} کان عالماً بشهادته و وقتها و کان ینتظرها و یخبر بوقوعها»<ref>«ظاهر روایات این است که ایشان{{ع}} نسبت به شهادت خود و زمان آن آگاهی داشته و منتظر آن بوده و نیز خبر از رخ دادن آن می‌نمودند»؛ مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج ۳، ص ۱۲۴.</ref><ref>[[محمد صادق عظیمی]]، [[سیر تطور موضوع گستره علم امام در کلام اسلامی (پایان‌نامه)|سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی]]، ص۱۳۰.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش