الهام در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←کاربردهای الهام در قرآن
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== | ==سیر تاریخی الهام قبل از اسلام== | ||
*الهام | *الهام به رغم کاربرد نسبتاً چشمگیر آن در منابع تفسیری <ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲؛ مجمع البيان، ج ۶، ص ۵۷۳؛ الميزان، ج ۱۴، ص ۱۴۹؛ ج ۱۲، ص ۲۹۲.</ref>، روایی <ref> التوحيد، ص ۲۸۷؛ الاختصاص، ص ۲۸۶؛ الامالى، ص ۴۰۸.</ref>، کلامی<ref> قواعد المرام، ص ۳۰؛ عقايد الاماميه، ص ۹۶؛ المصطلحات الكلاميه، ص ۳۵.</ref> و اخلاقی<ref> جامعالسعادات، ج ۱، ص ۱۷۹ ـ ۱۸۵؛ اغاثةاللهفان، ج۱، ص۱۳۹ ـ ۱۴۰؛ احياء علومالدين، ج ۳، ص ۳۲. </ref>، بیش از همه اصطلاحی عرفانی است <ref> التعريفات، ص ۵۱؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج ۱، ص۲۸۲؛ مصطلحات التصوف، ص۸۵ ـ ۸۷، «الهام».</ref> و میتوان فارغ از برخی اختلافها در تعریف، آن را القای بیواسطه یک معنا، معرفت یا انجام دادن کاری در دل انسان برگزیده خواند که از سوی خدا و فرشته صورت میپذیرد<ref> التعريفات، ص۵۱؛ مصطلحاتالتصوف، ص۸۵ ـ ۸۷؛ المصطلحات الكلاميه، ص ۳۵، «الهام».</ref> این اصطلاح به رغم اقتباس از الهامِ به کار رفته در قرآن <ref>تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص ۸۸؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۱۷۵؛ رحمة من الرحمن، ج ۴، ص ۵۰۱ ـ ۵۰۳ . </ref>{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref> و اشتراک با آن در برخی مؤلفههای معنایی، تفاوتهای نیز با آن دارد<ref>( => همین مقاله، سیر پیدایش و تحول نظریه الهام)</ref>. اعتقاد به ارتباط آدمی با موجودات فرابشری اعم از خدا، فرشتگان، جنّ و شیاطین و دریافت پارهای از معارف و دانستنیهای غیرمتعارف از آنان، پیشینه بسیار دیرینی در تاریخ ادیان و فرهنگهای بشری دارد. کاربرد وحی در کتاب مقدس به معنای الهام در اغلب موارد <ref>قاموس كتاب مقدس، ص ۹۰۶.</ref>، وعده برخورداری از الهام به نویسندگان عهد جدید در کتاب مقدس<ref>كتاب مقدس متى، ۱۰: ۱۹ ـ ۲۱؛ يوحنا، ۱۴: ۲۶، ۱۶: ۱۳.</ref>، اعتقاد متکلمان مسیحی به برخورداری کاتبان کتاب مقدس از الهام و ارشاد الهی در نگارش آن<ref> قاموس كتابمقدس، ص۹۰۵ ـ ۹۰۶؛ موسوعةالاديان، ص ۱۰۰؛ مقارنة الاديان اليهوديه، ص ۲۵۵.</ref> از جمله مؤیدهای این مدعاست. البته این مدعا با چالشهای جدی و مهمی روبهرو است <ref>الهدى الى دين المصطفى، ج ۱، ص ۶۹، ۹۳؛ اضواء على المسيحيه، ص ۸۷ ـ ۸۹؛ مقارنة الاديان المسيحيه، ص ۱۹۵.</ref> باور دیرین در فرهنگ جاهلی به ارتباط پدیدههای شعر و کهانت با القائات جنّ و شیاطین مؤید دیگری در این زمینه است. پارهای از اشعار جاهلی <ref> ترتيبالعين، ج۲، ص۷۹۷ ـ۷۹۸؛ تاجالعروس، ج ۱۴، ص ۳۳۹، «سحل»؛ مفهوم النص، ص ۳۱ ـ ۳۴.</ref>، گزارشهای تاریخی <ref> المفصل، ج۶، ص۷۵۵ ـ۷۵۸.</ref>و نیز آیاتی از قرآن {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ}}﴾}}<ref> و این (قرآن) را شیطانها فرود نیاوردهاند؛ سوره شعراء، آیه ۲۱۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ يُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَكْثَرُهُمْ كَاذِبُونَ }}﴾}}<ref> آیا شما را بیاگاهانم که شیطانها بر که فرود میآیند؟ بر هر دروغزن بزهکاری فرود میآیند که گوش میخوابانند و بیشتر آنان دروغگویند؛ سوره شعراء، آیه ۲۲۱ - ۲۲۳.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ}}﴾}}<ref> سپس از او روی گرداندند و گفتند: آموزش دیدهای دیوانه است؛ سوره دخان، آیه ۱۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ}}﴾}}<ref> بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه بلکه میگویند شاعری است که چشم به راه رویداد مرگ برای اوییم؛ سوره طور، آیه ۲۹ - ۳۰.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلا مَا تُؤْمِنُونَ وَلا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلا مَا تَذَكَّرُونَ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ}}﴾}}<ref> و گفتار شاعر نیست؛ اندک ایمان میآورید و نه گفتار پیشگوست؛ اندک پند میپذیرید فرو فرستادهای از پروردگار جهانیان است؛ سوره حاقه، آیه ۴۱ - ۴۳.</ref>نشان میدهد عرب عصر نزول، به ویژه ساکنان قدیمیتر شبه جزیره عرب، ارتباط یاد شده را به خوبی میشناختهاند. آنان شاعران را انسانهایی الهام شده، شعر را معرفتی فراطبیعی و هر شاعری را دارای جنّی ویژه و به نام میپنداشتهاند، بر این اساس، گاهی شاعران، برای مدت محدودی به تسخیر جنّ خاص خود در آمده و در حالتی خلسه مانند و متأثر از القائات آن، اشعاری را میسرودند که در حالت عادی از سرودن آن ناتوان بودهاند <ref>خدا و انسان در قرآن، ص ۲۱۵ ـ ۲۱۷؛ مفهوم النص، ص ۷۹ ـ ۸۱؛ پژوهشهايى درباره قرآن و وحى، ص ۳۴. </ref>در باور عرب جاهلی، کاهنان نیز غیبگوییها و پیشگوییهای خود را از القائات شیاطین میگرفتهاند. بنابر اعتقاد آنان شیاطین به سبب ویژگیهای خاص وجودی، از مرزهای زمین و آسمانها عبور کرده و با دسترسی به اخبار غیب و نهان، آن را به کاهنان، القا میکردند <ref>جامع البيان، مج ۸، ج ۱۴، ص ۲۱؛ مجمعالبيان، ج ۶، ص ۵۱۰؛ المفصل، ج ۶، ص ۷۵۵ ـ ۷۵۸.</ref> در این میان، سخنان مسجّع و موزون، برجستهترین و رایجترین سبک بیانی و گفتاری ادراکات الهامی و القائات موجودات فراطبیعی به شمار میرفت <ref>خدا و انسان در قرآن، ص ۲۲۱ ـ ۲۲۲.</ref> مقایسه نابجای آیات مسجّع قرآن با اوراد سحرانگیز {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِنَّ إِلَهَكُمْ لَوَاحِدٌ}}﴾}}<ref> که بیگمان خدای شما یگانه است؛ سوره صافات، آیه ۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ يُؤْثَرُ إِنْ هَذَا إِلاَّ قَوْلُ الْبَشَرِ }}﴾}}<ref> و گفت: این جز جادویی که آموخته میشود نیست این جز گفتار آدمی نیست؛ سوره مدثر، آیه ۲۴ - ۲۵.</ref>سرودههای شاعران ملهم از جنیان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ}}﴾}}<ref> و میگفتند: آیا ما برای یک شاعر دیوانه دست از خدایان خویش بکشیم؟؛ سوره صافات، آیه ۳۶.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ}}﴾}}<ref> سپس از او روی گرداندند و گفتند: آموزش دیدهای دیوانه است؛ سوره دخان، آیه ۱۴.</ref>القائات شیطانی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ }}﴾}}<ref> و این (قرآن) را شیطانها فرود نیاوردهاند؛ سوره شعراء، آیه ۲۱۰.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ}}﴾}}<ref> و این سخن شیطان رانده، نیست؛ سوره تکویر، آیه ۲۵.</ref> و سخنان مسجّع کاهنان {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَلا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلا مَا تَذَكَّرُونَ}}﴾}}<ref> و نه گفتار پیشگوست؛ اندک پند میپذیرید؛ سوره حاقه، آیه ۴۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ}}﴾}}<ref>بنابراین پند بده که تو، به (برکت) نعمت پروردگارت نه پیشگویی و نه دیوانه؛ سوره طور، آیه ۲۹.</ref>نیز در چنین زمینه و ذهنیت فکری و فرهنگی صورت میپذیرفت. در واقع، مشرکان قریش اصل ارتباط انسان با موجودی فرابشری و دریافت پارهای معارف فراطبیعی از آن را کاملاً شناخته و باور داشتند؛ اما در این پندار و ادعا که منبع الهام و القای پیامبر{{صل}} نیز جنّ و شیاطین است، نه خدا و فرشته، به خطا میرفتند {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى وَهُوَ بِالأُفُقِ الأَعْلَى ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَى}}﴾}}<ref>که همنشین شما گمراه و بیراه نیست و از سر هوا و هوس سخن نمیگوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی میشود آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است توانای خردمندی که راست ایستاد و او در افق فراتر بود سپس نزدیک شد و فروتر آمد آنگاه (میان او و پیامبر) به اندازه دو کمان یا نزدیکتر رسید پس (خداوند) به بنده خود وحی کرد، آنچه وحی کرد دل، آنچه میدید، دروغ نگفت پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟ و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود کنار درخت سدری که در واپسین جای است؛ سوره نجم، آیه ۲ - ۱۴.</ref>. بررسی اشعار جاهلی، آیات قرآن و منابع لغوی، تفسیری، تاریخی و عدم دستیابی نگارنده به شواهدی مستند، نشان میدهد پیش از اسلام، واژه الهام درباره ارتباط یاد شده بهکار نمیرفت و کاربرد مصطلح آن مربوط به پس از نزول قرآن و متأثر از آن است. عرب جاهلی، در اینباره بیشتر از واژه «وحی» و مشتقات آن و نیز واژگان تعلیم {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ}}﴾}}<ref> سپس از او روی گرداندند و گفتند: آموزش دیدهای دیوانه است؛ سوره دخان، آیه ۱۴.</ref>، القاء {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}﴾}}<ref>و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو میکرد که دعوتش فراگیر شود شیطان در آرزوی وی با وسوسه افکندن در دل مردم خلل میافکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان میافکند، از میان برمیدارد سپس آیات خود را استوار میگرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه ۵۲.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُواْ فِي دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلاَ تَقُولُواْ ثَلاثَةٌ انتَهُواْ خَيْرًا لَّكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَات وَمَا فِي الأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلاً }}﴾}}<ref>ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ نورزید و درباره خداوند جز راستی سخنی بر زبان نیاورید؛ جز این نیست که مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خداوند و کلمه اوست که آن را به دامان مریم افکند و روحی از اوست پس به خداوند و پیامبرانش ایمان آورید و سخن از خدای سهگانه سر مکنید، باز ایستید که برایتان بهتر است، بیگمان خداوند خدایی یگانه است، پاکاکه اوست از اینکه او را فرزندی باشد، آنچه در آسمانها و زمین است او راست و خداوند شما را کارساز، بس؛ سوره نساء، آیه ۱۷۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلائِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ }}﴾}}<ref>یاد کن آنگاه را که پروردگارتان به فرشتگان وحی میفرمود که من با شمایم پس مؤمنان را استوار دارید؛ من در دل کافران بیم خواهم افکند بنابراین، با شمشیر بر فراز گردنها بر سرشان بزنید و دستشان را کوتاه کنید؛ سوره انفال، آیه ۱۲.</ref> و نزول {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}﴾}}<ref> که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی؛ سوره شعراء، آیه ۱۹۳ - ۱۹۴.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ}}﴾}}<ref> آیا شما را بیاگاهانم که شیطانها بر که فرود میآیند؟ بر هر دروغزن بزهکاری فرود میآیند؛ سوره شعراء، آیه ۲۲۱ - ۲۲۲.</ref> بهره میگرفت<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/20.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۲۰۰]</ref>. | ||
*واژه الهام فقط یک بار و به شکل فعل ماضی در قرآن آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}} <ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه: ۸.</ref>. در تفسیر این آیه و مراد از الهام فجور و تقوا به نفس، از ابتدا دو نگاه متفاوت میان مفسران مطرح بوده است: عدهای از مفسران نخستین مثل ابن عباس، مجاهد، قتاده و ضحاک، واژه ألهم را به یاد دادن "عَلَّم"، شناساندن "عرَّف" و معلوم ساختن "بَیَّن" تفسیر کردهاند که با آزادی اراده در گزینش هر یک از فجور و تقوا سازگار است. اما عده دیگری مثل ابن جبیر و ابن زید، الهام فجور و تقوا را به نهادن چیزی در جان انسان و ملزم ساختن وی به آن چیز تفسیر کرده و در نتیجه، الهام فجور را مربوط به کافر، و الهام تقوا را مربوط به مؤمن دانستهاند. این تفسیر جبرگرایانه که با عقیده اشعری هماهنگ است توسط زجّاج | ==واژه الهام در قرآن== | ||
*برخی احادیث <ref>بحارالانوار، ج۹۳، ص ۱۶؛ ج۱۳، ص ۵۲؛ ج۱۹، ص ۲۸۷.</ref> | *واژه الهام فقط یک بار و به شکل فعل ماضی در قرآن آمده است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}} <ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه: ۸.</ref>. در تفسیر این آیه و مراد از الهام فجور و تقوا به نفس، از ابتدا دو نگاه متفاوت میان مفسران مطرح بوده است: عدهای از مفسران نخستین مثل ابن عباس، مجاهد، قتاده و ضحاک، واژه ألهم را به یاد دادن "عَلَّم"، شناساندن "عرَّف" و معلوم ساختن "بَیَّن" تفسیر کردهاند که با آزادی اراده در گزینش هر یک از فجور و تقوا سازگار است. اما عده دیگری مثل ابن جبیر و ابن زید، الهام فجور و تقوا را به نهادن چیزی در جان انسان و ملزم ساختن وی به آن چیز تفسیر کرده و در نتیجه، الهام فجور را مربوط به کافر، و الهام تقوا را مربوط به مؤمن دانستهاند. این تفسیر جبرگرایانه که با عقیده اشعری هماهنگ است توسط زجّاج و واحدی هم پذیرفته شده است <ref>مجمع البیان، ج۵، ص ۴۹۸؛ جامع البیان، ج۱۵، ص ۲۶۴ـ ۲۶۵؛ فتح القدیر، ج۲، ص ۱۲۴۲ـ ۱۲۴۳؛ التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص ۳۵۸.</ref>. اما مفسران متأخر اهل سنّت، به جز تعداد کمی همچون فخر رازی که تفسیر دوم را پذیرفتهاند <ref>تفسیر کبیر، مجلد۱۶، جزء ۳۱، ص ۱۹۲.</ref>، بقیه، تفسیر دوم را حتی گزارش هم نکردهاند <ref>تفسیر روح البیان، ج۱۰، ص ۴۴۳؛ تفسیر روح المعانی، ج۱۶، ص ۲۵۷؛ تفسیر مراغی، مجلد۱۰، جزء۳۰، ص ۱۶۸؛ تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص ۳۰۰؛ تفسیر کشاف، ج۴، ص ۷۵۹.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>. | ||
*از این رو، الهام در یک کاربرد عام، علاوه بر الهام اصطلاحی الهام قلبی، شامل الهام فطری، الهام غریزی و الهام تکوینی یا طبیعی برای جمادات هم میشود. البته بعضی، [[وحی]] طبیعی و فطری و غریزی را از سنخ علوم لدنّی دانسته و | ==آیات ناظر بر الهام== | ||
*برخی احادیث <ref>بحارالانوار، ج۹۳، ص ۱۶؛ ج۱۳، ص ۵۲؛ ج۱۹، ص ۲۸۷.</ref> و به تبع آن، بسیاری از مفسران، تعداد دیگری از آیات را ناظر به الهام دانستهاند، از جمله [[وحی]] به مادر [[حضرت موسی]]{{ع}}: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}} <ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه: ۷.</ref><ref>التبیان، ج۶، ص ۴۰۳؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۳۷۷؛ المیزان، ج۱۶، ص ۱۰؛ جامع البیان، ج۲۰، ص ۳۷.</ref>، [[وحی]] به حواریان [[حضرت عیسی]]{{ع}} {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}} <ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه: ۱۱۱.</ref><ref>جامع البیان، ج۳، ص ۳۶۲؛ التبیان، ج۲، ص ۴۵۸.</ref>، آگاهی خضر نبی {{ع}} از تأویل حوادث {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا وَأَمَّا الْغُلامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا}}﴾}} <ref> گفت: اینک (هنگام) جدایی میان من و توست؛ اکنون تو را از معنی آنچه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی آگاه خواهم کرد: امّا آن کشتی از آن مستمندانی بود که (با آن) در دریا کار میکردند؛ بر آن شدم به آن آسیب رسانم چون در پی آن پادشاهی بود که هر کشتی (بیآسیب) را به زور میگرفت. امّا آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند؛ ترسیدیم که آنان را به سرکشی و کفر وادارد . پس، خواستیم که پروردگارشان برای آنان فرزندی (دیگر) پاکجانتر و مهربانتر از او، جایگزین کند. و امّا آن دیوار، از آن دو نوجوان یتیم در آن شهر بود و زیر آن گنجی از آن آن دو و پدرشان مردی شایسته بود، بنابراین پروردگارت از سر بخشایش خویش اراده فرمود که آنان به برومندی خود برسند و گنجشان را بیرون کشند و من آن کارها را از پیش خویش نکردم، این بود معنی آنچه بر آن شکیبایی نتوانستی کرد؛ سوره کهف، آیه: ۷۸ - ۸۲.</ref><ref>التبیان، ج۷، ص ۶۹؛ المیزان، ج۱۳، ص .۳۴۲</ref> علم [[حضرت یوسف]]{{ع}} به تعبیر خواب{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}﴾}} <ref> و بدین گونه پروردگارت تو را برمیگزیند و به تو از (دانش) خوابگزاری میآموزد و نعمت خویش را بر تو و بر خاندان یعقوب تمام میگرداند چنانکه پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق تمام گردانید که پروردگار تو دانایی فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ}}﴾}} <ref> و آن مرد مصری که او را خریده بود به همسر خود گفت: جایگاه او را نیکو بدار و با خادمان مگمار باشد که به ما سود رساند یا او را به فرزندی بگزینیم؛ و بدینگونه یوسف را در آن سر زمین جای دادیم و بر آن شدیم تا بدو از دانش خوابگزاری بیاموزیم و خداوند بر کار خویش چیرگی دارد اما بسیاری از مردم نمیدانند؛ سوره یوسف، آیه: ۲۱.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ}}﴾}} <ref> یوسف گفت: خوراکی که روزی شماست نزدتان نمیرسد مگر آنکه پیش از رسیدن آن شما را از تعبیر آن آگاه میکنم. این از چیزهایی است که پروردگارم به من آموخته است؛ من آیین گروهی را که به خداوند ایمان ندارند و جهان واپسین را منکرند وانهادهام؛ سوره یوسف، آیه: ۳۷.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ}}﴾}} <ref> پروردگارا! به من از فرمانروایی پارهای دادهای و از خوابگزاری بخشی آموختی؛ ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرور من در این جهان و در جهان واپسینی، مرا گردن نهاده (به فرمان خویش) بمیران و به شایستگان بپیوند؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۱.</ref> <ref>مجمع ا لبیان، ج۵، ص ۳۵۷؛ فتح القدیر، ج۳، ص ۲۶.</ref>، آشنایی [[حضرت سلیمان]]{{ع}} با زبان دیگر موجودات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ }}﴾}} <ref> و سلیمان از داود میراث برد و گفت: ای مردم! به ما زبان مرغان آموختهاند و از همه چیز (بهرهای) بخشیدهاند؛ بیگمان این برتری آشکاری است؛ سوره نمل، آیه: ۱۶.</ref>؛ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ}}﴾}} <ref> سلیمان از گفتار آن (مور) خندان لب گشود و گفت: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتت را که به من و به پدر و مادرم بخشیدهای سپاس بگزارم و کردار شایستهای که تو را خشنود کند به جای آرم و مرا به بخشایش خود در زمره بندگان شایسته خویش درآور؛ سوره نمل، آیه: ۱۹.</ref><ref>جامع البیان، ج۱۹، ص ۱۷۲؛ التبیان، ج۸، ص ۸۲؛ مجمع البیان، ج۵، ص ۳۵۳؛ المیزان، ج۵، ص ۷۹.</ref>، [[وحی]] به زنبور عسل {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذَا رَأى الَّذِينَ أَشْرَكُواْ شُرَكَاءَهُمْ قَالُواْ رَبَّنَا هَؤُلاء شُرَكَاؤُنَا الَّذِينَ كُنَّا نَدْعُوْ مِن دُونِكَ فَأَلْقَوْا إِلَيْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّكُمْ لَكَاذِبُونَ}}﴾}} <ref> و چون مشرکان شریکهایشان را (که برای خداوند میپنداشتند) ببینند میگویند: پروردگارا! اینانند شریکهایی که ما به جای تو (به پرستش) میخواندیم آنگاه (آن شریکان) به آنان پاسخ میدهند که: بیگمان شما دروغگویید؛ سوره نحل، آیه: ۸۶.</ref> <ref>التبیان، ج۳، ص ۴۹۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص ۲۸۶.</ref>، و [[وحی]] به زمین {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا }}﴾}} <ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه: 5.</ref><ref>التبیان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۶، ص ۵۷۳؛ المیزان، ج۱۶، ص ۱۰.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>. | |||
*از این رو، الهام در یک کاربرد عام، علاوه بر الهام اصطلاحی الهام قلبی، شامل الهام فطری، الهام غریزی و الهام تکوینی یا طبیعی برای جمادات هم میشود. البته بعضی، [[وحی]] طبیعی و فطری و غریزی را از سنخ علوم لدنّی دانسته و آنرا به خلاف الهام، علمی دانستهاند که عارضی و قابل زوال نیست <ref>الفتوحات، ج۱، ص ۳۶۰ـ ۳۶۱.</ref><ref>[http://lib.eshia.ir/23021/1/68 دانشنامه کلام اسلام؛ ج۱، ص ۶۸.]</ref>. | |||
==سیر پیدایش و تحول نظریه الهام== | ==سیر پیدایش و تحول نظریه الهام== | ||
واژه الهام که فقط یک بار و شکل ماضی آن در قرآن آمده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref>، فقط در مورد انسان، آن هم به معنای القای بیواسطه و تکوینی (فطری) تقوا و فجور از سوی خدا در جان (نفس) وی همزمان با آفرینش ساحت روحانی او بهکار رفته است <ref>تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص ۸۸ ؛ فتحالقدير، ج ۳، ص ۱۷۵؛ التحقيق، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «لهم»؛ ج ۱۳، ص ۵۶ ، «وحى».</ref>؛ اما برخی مفسران نخستین <ref>جامعالبيان، مج ۱۵، ج۳۰، ص ۲۶۴؛ التبيان، ج ۶ ، ص ۴۰۲؛ ج ۱۰، ص ۳۵۸.</ref> و به تبع آنان قریب به اتفاق مفسران شیعه <ref>التبيان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمعالبيان، ج ۲، ص ۷۴۶؛ الميزان، ج ۶ ، ص ۲۲۳.</ref> و سنی <ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲؛ تفسير قرطبى، ج ۴، ص ۵۵ ؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۱۷۵.</ref>، واژه یاد شده را در مفهومی کاملا نزدیک به معنای اصطلاحی آن و به عنوان یکی از مراتب و گونههای وحی الهی ـ به مفهوم لغوی و نه فقط مصطلح آن ـ در تفسیر برخی کاربردهای قرآنی «ایحاء» مورد توجه و تأکید قرار دادهاند. آیات یاد شده، اغلب بیانگر القای پارهای معارف و معانی به افرادی غیر از انبیا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}﴾}}<ref> آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی میشد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه ۳۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> یا هدایت تکوینی برخی حیوانات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}﴾}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref> و نیز بعضی پدیدههای طبیعی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref> از سوی خداوند است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/20.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۲۰۰]</ref>. | واژه الهام که فقط یک بار و شکل ماضی آن در قرآن آمده {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا}}﴾}}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد؛ سوره شمس، آیه ۸.</ref>، فقط در مورد انسان، آن هم به معنای القای بیواسطه و تکوینی (فطری) تقوا و فجور از سوی خدا در جان (نفس) وی همزمان با آفرینش ساحت روحانی او بهکار رفته است <ref>تفسير قرطبى، ج ۱۰، ص ۸۸ ؛ فتحالقدير، ج ۳، ص ۱۷۵؛ التحقيق، ج ۱۰، ص ۲۴۵، «لهم»؛ ج ۱۳، ص ۵۶ ، «وحى».</ref>؛ اما برخی مفسران نخستین <ref>جامعالبيان، مج ۱۵، ج۳۰، ص ۲۶۴؛ التبيان، ج ۶ ، ص ۴۰۲؛ ج ۱۰، ص ۳۵۸.</ref> و به تبع آنان قریب به اتفاق مفسران شیعه <ref>التبيان، ج۲، ص ۴۵۸؛ مجمعالبيان، ج ۲، ص ۷۴۶؛ الميزان، ج ۶ ، ص ۲۲۳.</ref> و سنی <ref>جامع البيان، مج ۳، ج ۳، ص ۳۶۲؛ تفسير قرطبى، ج ۴، ص ۵۵ ؛ فتح القدير، ج ۳، ص ۱۷۵.</ref>، واژه یاد شده را در مفهومی کاملا نزدیک به معنای اصطلاحی آن و به عنوان یکی از مراتب و گونههای وحی الهی ـ به مفهوم لغوی و نه فقط مصطلح آن ـ در تفسیر برخی کاربردهای قرآنی «ایحاء» مورد توجه و تأکید قرار دادهاند. آیات یاد شده، اغلب بیانگر القای پارهای معارف و معانی به افرادی غیر از انبیا {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُواْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ}}﴾}}<ref> و یاد کن که به حواریان وحی کردم که به من و فرستادهام ایمان آورید گفتند: (خداوندا) ایمان آوردیم و گواه باش که ما گردن نهادهایم؛ سوره مائده، آیه ۱۱۱.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى}}﴾}}<ref> آن هنگام که به مادرت آنچه (بایست) وحی میشد وحی کردیم؛ سوره طه، آیه ۳۸.</ref>، {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلا تَخَافِي وَلا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ}}﴾}}<ref> و به مادر موسی الهام کردیم که به او شیر بده و اگر بر (جان) او ترسیدی او را (در صندوقی بنه و) به دریا فکن و مهراس و اندوهگین مباش! ما او را به تو باز میگردانیم و او را از پیامبران خواهیم کرد؛ سوره قصص، آیه ۷.</ref> یا هدایت تکوینی برخی حیوانات {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}﴾}}<ref> و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!؛ سوره نحل، آیه ۶۸.</ref> و نیز بعضی پدیدههای طبیعی {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا}}﴾}}<ref> زیرا پروردگارت به آن، وحی کرده است؛ سوره زلزله، آیه ۵.</ref> از سوی خداوند است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/20.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج ۴، ص: ۲۰۰]</ref>. |