|
|
خط ۳۳: |
خط ۳۳: |
| # بسط عدالت اجتماعی <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. | | # بسط عدالت اجتماعی <ref>[[آموزش کلام اسلامی (کتاب)|آموزش کلام اسلامی]]، ج۲، ص ۱۷ و ۱۸.</ref>. |
|
| |
|
| ==برخی از این کارکردها==
| |
| # در مواردی، شرع به یاری عقل میشتابد مانند اثبات وجود و صفات الهی.
| |
| # عقل در مواردی به [[شریعت]] نیازمند است مانند معرفی طبقات بهشت و جهنم.
| |
| # در صورتی که اعمال انسانها با بایدها و نبایدهای شرعی انطباق یابد، [[بعثت]]، منشأ زوال خوف است در بندگان.
| |
| # درک هر چیز منافع و مضر که تجربه ناپذیرند و یا به زمان طولانی نیاز دارند.
| |
| # درک افعال پسندیده و ناپسندیده.
| |
| # حفظ نوع انسانی در اثر برقراری نظم اجتماعی و سنتهای الهی.
| |
| # تکمیل امور اخلاقی و عنوان انسانها.
| |
| # آموزش صنعت و فنونی که بر مردم پوشیده است.
| |
| # تعلیم اخلاق و سیاستهای اجتماعی.
| |
| #اطلاع یافتن از ثواب و عقاب اخروی .
| |
| # عقول آدمی گرفتار اضدادی چون شهوت، نفرت، وهم و... است که گاهی انسان را به امور منافی با عقل دعوت میکنند و فقط پیامبر خارجی میتواند مانع و زاجر این قوا باشد.
| |
| #برخی از صفات الهی، از ناحیه عقل راهی به کشف آنها نیست، مانند کلام و سمع و بصر الهی.
| |
| پس ترک ایجاد [[نبی]] و ارسال [[رسول]]، موجب اهمال نوع انسان باشد و اهمال، مؤدی به هلاک نوع شود و نقض غرض لازم آید <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۶۹ و ۷۰.</ref>.
| |
|
| |
|
| ====دلیل نیازمندی====
| | ===دلیل نیازمندی=== |
| اگر قبول کنیم که زندگی بشر با مردنش در این دنیا پایان نمیپذیرد و نشئه دیگری وجود دارد، بدون شک علم و عقل بشر برای تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص منافع و مضراتش کافی نیست. حتی اصل وجود چنین جهانی نه صددرصد قابلاثبات است و نه صددرصد قابل نفی. لذا نیاز به [[انبیا]] در مسائل اخروی جای بحثی ندارد. اما علاوه بر این، قرآن، مسئله زندگی دنیا را هم ازنظر هدف انبیا مطرح میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|...لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط}}﴾}} و در جاهای دیگر آن هدف دیگر "شناخت خداوند" را هم ذکر میکند. پس قرآن، وجود [[پیامبران]] را برای برقراری عدالت لازم و ضروری میداند. ازنظر علمی و مطالعات اجتماعی همچنین ضرورتی هست. | | اگر قبول کنیم زندگی بشر با مردنش در این دنیا پایان نمیپذیرد و نشئه دیگری وجود دارد، بدون شک علم و عقل بشر برای تحقیق در مسائل آخرت و تشخیص منافع و مضراتش کافی نیست. حتی اصل وجود چنین جهانی نه صد درصد قابل اثبات است و نه صد درصد قابل نفی. لذا نیاز به [[انبیا]] در مسائل اخروی جای بحثی ندارد. اما علاوه بر این، قرآن، مسئله زندگی دنیا را هم از نظر هدف انبیا مطرح میکند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|...لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط}}﴾}} و در جاهای دیگر آن هدف دیگر "شناخت خداوند" را هم ذکر میکند. پس قرآن، وجود [[پیامبران]] را برای برقراری عدالت لازم و ضروری میداند. از نظر علمی و مطالعات اجتماعی چنین ضرورتی هست. |
| بشر بهحکم غریزه اجبار ندارد که زندگیاش اجتماعی باشد برخلاف حیوانهای اجتماعی که از طرف خود خلقت و طبیعت، مسخر و مجبورند که اجتماعی زندگی کنند، یعنی لزومی نیست وظیفهاش را با تعلیم و تربیت یاد بگیرد بلکه راه خودش را اجباراً میداند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۷۰-۷۲.</ref>. اما این نقص در بشر هست و به او این غریزه داده نشده است. آن وقت بشر به موجب همین اختیار، امکان تخلف از وظیفه، همیشه برایش هست و دنبال هدفهای خودش میرود و نه دنبال مصلحت اجتماع، برخلاف حیوان اجتماعی. بشر نیاز دارد به یک هدایت و رهبری که او را بهسوی مصالح اجتماعیاش هدایت و رهبری کند و نیازمند است به یک قوه حاکم بر وجودش که او را به دنبال مصالح اجتماعی بفرستد که همان ایمان باشد. اگر حکومت دین و [[انبیا]] نبود، بشر خودش را خورده بود یعنی همین الآنهم بشر تربیتهای انسانیای که دارد، از بقایای همان تعلیمات دینی و طنابهای آسمانی است چون خیلی تفاوت است میان افراد بشر، عدهای گوسفند و عدهای گرگاند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۷۳ و ۷۴.</ref>. | | بشر به حکم غریزه اجبار ندارد زندگیاش اجتماعی باشد برخلاف حیوانهای اجتماعی که از طرف خود خلقت و طبیعت، مسخر و مجبورند که اجتماعی زندگی کنند، یعنی لزومی نیست وظیفهاش را با تعلیم و تربیت یاد بگیرد بلکه راه خودش را اجباراً میداند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۷۰-۷۲.</ref>. اما این نقص در بشر هست و به او این غریزه داده نشده است. آن وقت بشر به موجب همین اختیار، امکان تخلف از وظیفه، همیشه برایش هست و دنبال هدفهای خودش میرود و نه دنبال مصلحت اجتماع، برخلاف حیوان اجتماعی. بشر نیاز دارد به یک هدایت و رهبری که او را بهسوی مصالح اجتماعیاش هدایت و رهبری کند و نیازمند است به یک قوه حاکم بر وجودش که او را به دنبال مصالح اجتماعی بفرستد که همان ایمان باشد. اگر حکومت دین و [[انبیا]] نبود، بشر خودش را خورده بود یعنی همین الآنهم بشر تربیتهای انسانیای که دارد، از بقایای همان تعلیمات دینی و طنابهای آسمانی است چون خیلی تفاوت است میان افراد بشر، عدهای گوسفند و عدهای گرگاند <ref>[[کلام نوین اسلامی (کتاب)|کلام نوین اسلامی]]، ص ۷۳ و ۷۴.</ref>. |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |