تواتر حدیث غدیر: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
(←مقدمه) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
'''حدیث غدیر متواتر است''': | '''حدیث غدیر متواتر است''': | ||
#[[شمسالدین ذهبی شافعی]] (متوفای ۷۴۸ق) در تلخیص المستدرک، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است: صدر حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} متواتر است و من به صدور آن از [[پیامبر]]{{صل}} [[یقین]] دارم، و جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ}} نیز سندش [[قوی]] است”. این سخن وی را [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، ج۱، ص۱۹۵.</ref> و ابنکثیر<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۸، حوادث سال ۱۰ ق.</ref> نقل کردهاند. | # [[شمسالدین ذهبی شافعی]] (متوفای ۷۴۸ق) در تلخیص المستدرک، طرق مختلف حدیث غدیر را ذکر کرده و بسیاری از آنها را صحیح دانسته و گفته است: صدر حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} متواتر است و من به صدور آن از [[پیامبر]]{{صل}} [[یقین]] دارم، و جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ}} نیز سندش [[قوی]] است”. این سخن وی را [[آلوسی]]<ref>روح المعانی، ج۱، ص۱۹۵.</ref> و ابنکثیر<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۸، حوادث سال ۱۰ ق.</ref> نقل کردهاند. | ||
#[[شمسالدین جزری شافعی]] (متوفای ۸۳۳ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است: این حدیث به صورت [[متواتر]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] شده است<ref>اسنی المطالب، ص۴۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۰.</ref>. | # [[شمسالدین جزری شافعی]] (متوفای ۸۳۳ق) حدیث غدیر را به هشتاد طریق روایت کرده و رساله اسنی المطالب را در این باره نوشته و گفته است: این حدیث به صورت [[متواتر]] از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[روایت]] شده است<ref>اسنی المطالب، ص۴۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۰.</ref>. | ||
#[[حافظ جلالالدین سیوطی شافعی]] (متوفای ۹۱۱ هق) گفته است: این [[حدیث متواتر]] است<ref>فیض الغدیر، ج۶، ص۲۱۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۲.</ref>. | # [[حافظ جلالالدین سیوطی شافعی]] (متوفای ۹۱۱ هق) گفته است: این [[حدیث متواتر]] است<ref>فیض الغدیر، ج۶، ص۲۱۸؛ الغدیر، ج۱، ص۵۵۲.</ref>. | ||
#[[جمالالدین حسینی شیرازی]] (متوفای ۱۰۰۰ق) در [[کتاب]] [[اربعین]] خود گفته است: “اصل [[حدیث]] - غیر از قصه [[حارث]] بن نعمان – به صورت متواتر از پیامبر و امیرالمؤمنین{{ع}} روایت شده است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۵۴.</ref>. | # [[جمالالدین حسینی شیرازی]] (متوفای ۱۰۰۰ق) در [[کتاب]] [[اربعین]] خود گفته است: “اصل [[حدیث]] - غیر از قصه [[حارث]] بن نعمان – به صورت متواتر از پیامبر و امیرالمؤمنین{{ع}} روایت شده است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۵۴.</ref>. | ||
#[[ضیاءالدین مقبلی]] (متوفای ۱۱۰۸ق) در الأبحاث المسدّده فی الفنون المتعدده، [[حدیث غدیر]] را از [[احادیث متواتر]]- که مفید علماند- دانسته است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۱.</ref>. | # [[ضیاءالدین مقبلی]] (متوفای ۱۱۰۸ق) در الأبحاث المسدّده فی الفنون المتعدده، [[حدیث غدیر]] را از [[احادیث متواتر]]- که مفید علماند- دانسته است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۱.</ref>. | ||
#[[سید امیرمحمد صنعانی]] گفته است: “حدیث [[غدیر]] از نظر اکثر [[ائمه]] حدیث متواتر است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۲.</ref>. | # [[سید امیرمحمد صنعانی]] گفته است: “حدیث [[غدیر]] از نظر اکثر [[ائمه]] حدیث متواتر است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۲.</ref>. | ||
#مفتی [[شام]] [[عمادی حنفی]] (متوفای ۱۱۷۱ق) در الصلات الفاخره فی الأحادیث المتواتره آن را از احادیث متواتر شمرده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۶.</ref>. | #مفتی [[شام]] [[عمادی حنفی]] (متوفای ۱۱۷۱ق) در الصلات الفاخره فی الأحادیث المتواتره آن را از احادیث متواتر شمرده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۶.</ref>. | ||
#[[حافظ شهابالدین حضرمی]] در تشنیف الأذان گفته است: “حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} به صورت متواتر از حدود شصت نفر روایت شده است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۸.</ref>. | # [[حافظ شهابالدین حضرمی]] در تشنیف الأذان گفته است: “حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} به صورت متواتر از حدود شصت نفر روایت شده است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۸.</ref>. | ||
#شیخ [[محمد صدر العالم]] در معارج العلی فی [[مناقب]] [[المرتضی]] آن را متواتر دانسته است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۲.</ref>. | #شیخ [[محمد صدر العالم]] در معارج العلی فی [[مناقب]] [[المرتضی]] آن را متواتر دانسته است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۲.</ref>. | ||
'''حدیث غدیر صحیح است''': | '''حدیث غدیر صحیح است''': | ||
#[[حافظ ابوعیسی ترمذی]] (متوفای ۲۷۹ق) پس از ذکر حدیث غدیر گفته است: {{عربی|هذا حدیث حسن صحیح}}؛ این [[حدیثی]] [[حسن]] و صحیح است”<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۵۹۱، حدیث ۳۷۱۳.</ref>. | # [[حافظ ابوعیسی ترمذی]] (متوفای ۲۷۹ق) پس از ذکر حدیث غدیر گفته است: {{عربی|هذا حدیث حسن صحیح}}؛ این [[حدیثی]] [[حسن]] و صحیح است”<ref>سنن ترمذی، ج۵، ص۵۹۱، حدیث ۳۷۱۳.</ref>. | ||
#[[حافظ ابوجعفر طحاوی]] (متوفای ۳۲۱ق) پس از [[نقل]] حدیث غدیر گفته است: {{عربی|هذا الحدیث صحیح الإسناد و لا طعن لأحد فی رواته}}؛ این حدیث از نظر [[سند صحیح]] است و بر هیچیک از [[راویان]] آن اشکالی وارد نیست”<ref>مشکل الآثار، ج۲، ص۳۰۸.</ref>. | # [[حافظ ابوجعفر طحاوی]] (متوفای ۳۲۱ق) پس از [[نقل]] حدیث غدیر گفته است: {{عربی|هذا الحدیث صحیح الإسناد و لا طعن لأحد فی رواته}}؛ این حدیث از نظر [[سند صحیح]] است و بر هیچیک از [[راویان]] آن اشکالی وارد نیست”<ref>مشکل الآثار، ج۲، ص۳۰۸.</ref>. | ||
#[[فقیه ابوعبدالله محاملی بغدادی]] (متوفای ۳۳۰ق) در امالی خود آن را صحیح شمرده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۴۴.</ref>. | # [[فقیه ابوعبدالله محاملی بغدادی]] (متوفای ۳۳۰ق) در امالی خود آن را صحیح شمرده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۴۴.</ref>. | ||
#[[ابوعبدالله حاکم نیشابوری]](متوفای ۴۰۵ق) حدیث غدیر را به چند [[طریق صحیح]]، روایت کرده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref>. | # [[ابوعبدالله حاکم نیشابوری]](متوفای ۴۰۵ق) حدیث غدیر را به چند [[طریق صحیح]]، روایت کرده است<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۱۸-۱۱۹.</ref>. | ||
#[[علاءالدین سمنانی]] (متوفای ۷۳۶ق) در العروه الأمل الخلوه، ص۴۲۲ گفته است: {{عربی|هذا حدیث متفق علی صحته}}؛ این حدیثی است که صحتش [[مورد اتفاق]] است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۴۸.</ref>. | # [[علاءالدین سمنانی]] (متوفای ۷۳۶ق) در العروه الأمل الخلوه، ص۴۲۲ گفته است: {{عربی|هذا حدیث متفق علی صحته}}؛ این حدیثی است که صحتش [[مورد اتفاق]] است”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۴۸.</ref>. | ||
#[[حافظ عمادالدین بن کثیر شافعی]] (متوفای ۷۷۴ق) [[سخن]] استادش [[ابوعبدالله ذهبی]] که گفته است [[حدیث غدیر]] صحیح است را [[نقل]] کرده و رد نکرده است<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۸، حوادث سال ۱۰ هجری.</ref>. | # [[حافظ عمادالدین بن کثیر شافعی]] (متوفای ۷۷۴ق) [[سخن]] استادش [[ابوعبدالله ذهبی]] که گفته است [[حدیث غدیر]] صحیح است را [[نقل]] کرده و رد نکرده است<ref>البدایة و النهایة، ج۵، ص۲۲۸، حوادث سال ۱۰ هجری.</ref>. | ||
#[[حافظ ابنحجر عسقلانی]] (متوفای ۸۵۲ق) گفته است: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} را [[ترمذی]] و [[نسائی]] [[روایت]] کردهاند و طرق آن جداً بسیار است، ابنعقده آنها را در کتابی نقل کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و [[حسن]] است”<ref>فتح الباری، ج۷، ص۷۴.</ref>. | # [[حافظ ابنحجر عسقلانی]] (متوفای ۸۵۲ق) گفته است: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} را [[ترمذی]] و [[نسائی]] [[روایت]] کردهاند و طرق آن جداً بسیار است، ابنعقده آنها را در کتابی نقل کرده است و بسیاری از اسانید آن صحیح و [[حسن]] است”<ref>فتح الباری، ج۷، ص۷۴.</ref>. | ||
#[[ابنحجر هیتمی مکی]](متوفای ۹۷۴ق) تصریح کرده که این [[حدیث]]، صحیح است و تردیدی در آن نیست<ref>الصواعق المحرقة، ص۵۴.</ref>. | # [[ابنحجر هیتمی مکی]](متوفای ۹۷۴ق) تصریح کرده که این [[حدیث]]، صحیح است و تردیدی در آن نیست<ref>الصواعق المحرقة، ص۵۴.</ref>. | ||
#[[نورالدین هروی قاری حنفی]] (متوفای ۱۰۱۴ق) گفته است: “این [[حدیث صحیح]] است و تردیدی در آن نیست و برخی از [[محدثان]]، آن را [[متواتر]] دانستهاند، زیرا در روایت [[احمد]] آمده است که سی نفر از [[صحابه]] که آن را از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده بودند، در ایام [[خلافت علی]]{{ع}} بر آن [[شهادت]] دادند”<ref>المرقاة شرح المشکاة، ج۱۰، ص۴۶۴، حدیث ۶۰۹۱.</ref>. | # [[نورالدین هروی قاری حنفی]] (متوفای ۱۰۱۴ق) گفته است: “این [[حدیث صحیح]] است و تردیدی در آن نیست و برخی از [[محدثان]]، آن را [[متواتر]] دانستهاند، زیرا در روایت [[احمد]] آمده است که سی نفر از [[صحابه]] که آن را از [[پیامبر]]{{صل}} شنیده بودند، در ایام [[خلافت علی]]{{ع}} بر آن [[شهادت]] دادند”<ref>المرقاة شرح المشکاة، ج۱۰، ص۴۶۴، حدیث ۶۰۹۱.</ref>. | ||
#[[عبدالحق دهلوی]] (متوفای ۱۰۵۲ق) گفته است: “این حدیث، صحیح است و تردیدی در آن نیست. عدهای مانند: ترمذی، نسائی و احمد آن را روایت کردهاند. طرق آن بسیار است. شانزده نفر [[صحابی]] آن را روایت کردهاند. در روایتی آمده است که سی نفر از صحابه، آن را از پیامبر{{صل}} شنیده و برای [[علی]]{{ع}} در [[زمان]] خلافتش شهادت دادند و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است و به سخن کسی که در صحت آن اشکال کرده، اعتنایی نمیشود”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۵۸.</ref>؛ | # [[عبدالحق دهلوی]] (متوفای ۱۰۵۲ق) گفته است: “این حدیث، صحیح است و تردیدی در آن نیست. عدهای مانند: ترمذی، نسائی و احمد آن را روایت کردهاند. طرق آن بسیار است. شانزده نفر [[صحابی]] آن را روایت کردهاند. در روایتی آمده است که سی نفر از صحابه، آن را از پیامبر{{صل}} شنیده و برای [[علی]]{{ع}} در [[زمان]] خلافتش شهادت دادند و بسیاری از اسانید آن صحیح و حسن است و به سخن کسی که در صحت آن اشکال کرده، اعتنایی نمیشود”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۵۸.</ref>؛ | ||
#شیخ [[محمود بن محمد شیخانی قادری]] در الصراط السوی فی [[مناقب]] [[آل]] النبی، حدیث غدیر را از [[احادیث صحیح]] دانسته است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۵۸.</ref>. | #شیخ [[محمود بن محمد شیخانی قادری]] در الصراط السوی فی [[مناقب]] [[آل]] النبی، حدیث غدیر را از [[احادیث صحیح]] دانسته است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۵۸.</ref>. | ||
#[[ابوعبدالله زرقانی مالکی]] (متوفای ۱۱۲۲ق) در شرح المواهب، ج۷، ص۱۳ گفته است: “طبرانی و دیگران، حدیث غدیر را با [[سند روایت]] کردهاند”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۳.</ref>. | # [[ابوعبدالله زرقانی مالکی]] (متوفای ۱۱۲۲ق) در شرح المواهب، ج۷، ص۱۳ گفته است: “طبرانی و دیگران، حدیث غدیر را با [[سند روایت]] کردهاند”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۳.</ref>. | ||
#[[شهابالدین حفظی شافعی]]، یکی از [[شعرای غدیر]] در [[قرن دوازدهم]] در ذخیرة المال فی شرح [[عقد]] جواهر اللآل گفته است: “این [[حدیث صحیح]] است و تردیدی در آن نیست”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۳.</ref>. | # [[شهابالدین حفظی شافعی]]، یکی از [[شعرای غدیر]] در [[قرن دوازدهم]] در ذخیرة المال فی شرح [[عقد]] جواهر اللآل گفته است: “این [[حدیث صحیح]] است و تردیدی در آن نیست”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۶۳.</ref>. | ||
#[[میرزا محمد بدخشی]] گفته است: “این، حدیث صحیح و مشهور است و جز [[انسان]] [[متعصب]] و جاحد که سخن او اعتباری ندارد، در صحت آن تردید نکرده است”<ref>مفتاح النجاة فی مناقب آل العباء، باب ۳، فصل ۱۴، ص۴۴-۴۵؛ الغدیر، ج۱، ص۵۶۵.</ref>. | # [[میرزا محمد بدخشی]] گفته است: “این، حدیث صحیح و مشهور است و جز [[انسان]] [[متعصب]] و جاحد که سخن او اعتباری ندارد، در صحت آن تردید نکرده است”<ref>مفتاح النجاة فی مناقب آل العباء، باب ۳، فصل ۱۴، ص۴۴-۴۵؛ الغدیر، ج۱، ص۵۶۵.</ref>. | ||
#[[مولو ولیالله لکهنوی]] گفته است: “این [[حدیث]]، صحیح است و طرق متعددی دارد و کسی که در صحت آن اشکال کرده به [[خطا]] رفته است”<ref>مرآة المؤمنین، ص۴۰؛ الغدیر، ج۱، ص۵۶۷.</ref>. | # [[مولو ولیالله لکهنوی]] گفته است: “این [[حدیث]]، صحیح است و طرق متعددی دارد و کسی که در صحت آن اشکال کرده به [[خطا]] رفته است”<ref>مرآة المؤمنین، ص۴۰؛ الغدیر، ج۱، ص۵۶۷.</ref>. | ||
#[[ناصرالدین آلبانی]] گفته است: “هر دو بخش [[حدیث غدیر]]<ref>مقصود جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} و جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} است.</ref> صحیح است، بلکه بخش اول آن [[متواتر]] است”<ref>سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج۶، ص۱۲۰۲، حدیث ۲۹۸۲.</ref>. | # [[ناصرالدین آلبانی]] گفته است: “هر دو بخش [[حدیث غدیر]]<ref>مقصود جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} و جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} است.</ref> صحیح است، بلکه بخش اول آن [[متواتر]] است”<ref>سلسلة الأحادیث الصحیحة، ج۶، ص۱۲۰۲، حدیث ۲۹۸۲.</ref>. | ||
'''حدیث غدیر، مشهور و [[مستفیض]] است''': | '''حدیث غدیر، مشهور و [[مستفیض]] است''': | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
#برخی در صدور بخش اول [[حدیث]] یعنی جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} مناقشه کردهاند، [[تفتازانی]] گفته است: “اکثر [[راویان]]، صدر حدیث را روایت نکردهاند”<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴.</ref>. [[محمد محسن کشمیری]] نیز در نجاه المؤمنین گفته است: “محدثان، غیر از [[احمد بن حنبل]]، تنها جزء دوم [[حدیث غدیر]] را روایت کردهاند”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۷۵.</ref>. پیش از این، سخنان [[محدثان]] برجسته اهلسنت را در [[تواتر]] یا صحت بخش اول حدیث غدیر [[نقل]] کردیم، از این جا [[نادرستی]] [[سخن]] تفتازانی و کشمیری روشن میشود. | #برخی در صدور بخش اول [[حدیث]] یعنی جمله {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}} مناقشه کردهاند، [[تفتازانی]] گفته است: “اکثر [[راویان]]، صدر حدیث را روایت نکردهاند”<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴.</ref>. [[محمد محسن کشمیری]] نیز در نجاه المؤمنین گفته است: “محدثان، غیر از [[احمد بن حنبل]]، تنها جزء دوم [[حدیث غدیر]] را روایت کردهاند”<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۷۵.</ref>. پیش از این، سخنان [[محدثان]] برجسته اهلسنت را در [[تواتر]] یا صحت بخش اول حدیث غدیر [[نقل]] کردیم، از این جا [[نادرستی]] [[سخن]] تفتازانی و کشمیری روشن میشود. | ||
#برخی صحت بخش دوم حدیث غدیر یعنی جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} را [[انکار]] کردهاند. از آنها ابنتیمیه است که این جمله را [[کذب]] شمرده است<ref>{{عربی|الزیادة اعنی قوله:}} {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ...}} {{عربی|کذب}}. منهاج السنة، ج۴، ص۸۵.</ref>. پیش از این سخن [[ابوعبدالله ذهبی]] را در این باره نقل کردیم که گفته است: “این بخش از حدیث، اگر چه [[متواتر]] نیست، ولی [[روایات]] آن از نظر [[سند]] [[قوی]] است”. بسیاری دیگر از محدثان بزرگ اهلسنت نیز صحت آن را مسلم گرفتهاند، همچنین از نظر [[شیعه]] هر دو بخش حدیث غدیر متواتر است. | #برخی صحت بخش دوم حدیث غدیر یعنی جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} را [[انکار]] کردهاند. از آنها ابنتیمیه است که این جمله را [[کذب]] شمرده است<ref>{{عربی|الزیادة اعنی قوله:}} {{متن حدیث|اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ...}} {{عربی|کذب}}. منهاج السنة، ج۴، ص۸۵.</ref>. پیش از این سخن [[ابوعبدالله ذهبی]] را در این باره نقل کردیم که گفته است: “این بخش از حدیث، اگر چه [[متواتر]] نیست، ولی [[روایات]] آن از نظر [[سند]] [[قوی]] است”. بسیاری دیگر از محدثان بزرگ اهلسنت نیز صحت آن را مسلم گرفتهاند، همچنین از نظر [[شیعه]] هر دو بخش حدیث غدیر متواتر است. | ||
#[[ابنحزم]] گفته است: “حدیث [[غدیر]] از طریق راویان [[موثق]] نقل نشده است”<ref>الفصل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. سخنانی که پیش از این از محدثان بزرگ اهلسنت درباره تواتر یا [[صحت حدیث غدیر]] نقل کردیم در ابطال سخن ابنحزم کافی است. | # [[ابنحزم]] گفته است: “حدیث [[غدیر]] از طریق راویان [[موثق]] نقل نشده است”<ref>الفصل، ج۴، ص۱۴۸.</ref>. سخنانی که پیش از این از محدثان بزرگ اهلسنت درباره تواتر یا [[صحت حدیث غدیر]] نقل کردیم در ابطال سخن ابنحزم کافی است. | ||
#[[آمدی]]، اصل حدیث غدیر و صحت آن را پذیرفته ولی آن را [[خبر واحد]] دانسته است<ref>ابکار الافکار، ج۳، ص۴۷۵.</ref>. با توجه به آنچه پیش از این درباره [[تواتر]] و [[استفاضه]] [[حدیث غدیر]] [[نقل]] شد، [[نادرستی]] [[سخن]] [[آمدی]] آشکار است. | # [[آمدی]]، اصل حدیث غدیر و صحت آن را پذیرفته ولی آن را [[خبر واحد]] دانسته است<ref>ابکار الافکار، ج۳، ص۴۷۵.</ref>. با توجه به آنچه پیش از این درباره [[تواتر]] و [[استفاضه]] [[حدیث غدیر]] [[نقل]] شد، [[نادرستی]] [[سخن]] [[آمدی]] آشکار است. | ||
#رازی [[صحت حدیث غدیر]] را به این [[دلیل]] که اکثر [[محدثان]] آن را نقل نکردهاند مورد تردید قرار داده است. وی از [[بخاری]]، مسلم، واقدی و [[ابناسحاق]] به عنوان کسانی که حدیث غدیر را نقل نکردهاند نام برده است<ref>نفحات الازهار، ج۶، ص۱۲۳، به نقل از کتاب “نهایة العقول” رازی.</ref>. [[عضدالدین ایجی]] نیز همین سخن را تکرار کرده است<ref>شرح المواقف، ج۸ ص۳۶۱.</ref>. اینکه چهار نفر از محدثان مصداق اکثر محدثان باشد، بسیار شگفتآور است. مضافاً بر اینکه نقل نشدن [[حدیثی]] توسط گروهی از محدثان (کم باشند یا زیاد) دلیل بر مردود یا مشکوک بودن [[حدیث]] نیست، آنچه مهم است این است که حدیث از [[طریق صحیح]] [[روایت]] شده باشد. | #رازی [[صحت حدیث غدیر]] را به این [[دلیل]] که اکثر [[محدثان]] آن را نقل نکردهاند مورد تردید قرار داده است. وی از [[بخاری]]، مسلم، واقدی و [[ابناسحاق]] به عنوان کسانی که حدیث غدیر را نقل نکردهاند نام برده است<ref>نفحات الازهار، ج۶، ص۱۲۳، به نقل از کتاب “نهایة العقول” رازی.</ref>. [[عضدالدین ایجی]] نیز همین سخن را تکرار کرده است<ref>شرح المواقف، ج۸ ص۳۶۱.</ref>. اینکه چهار نفر از محدثان مصداق اکثر محدثان باشد، بسیار شگفتآور است. مضافاً بر اینکه نقل نشدن [[حدیثی]] توسط گروهی از محدثان (کم باشند یا زیاد) دلیل بر مردود یا مشکوک بودن [[حدیث]] نیست، آنچه مهم است این است که حدیث از [[طریق صحیح]] [[روایت]] شده باشد. | ||
#گاهی نقل نکردن حدیث غدیر از سوی بخاری و مسلم، دلیل بر بیاعتباری با کماعتباری آن قلمداد شده است. [[تفتازانی]] گفته است: “محققان از [[اهل حدیث]] مانند بخاری، مسلم و واقدی آن را نقل نکردهاند”<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴.</ref>. حسامالدین [[سهارنپوری]] نیز در مرافض الروافض به این دلیل که بخاری و مسلم حدیث غدیر را روایت نکردهاند، در آن مناقشه کرده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۷۷.</ref>. | #گاهی نقل نکردن حدیث غدیر از سوی بخاری و مسلم، دلیل بر بیاعتباری با کماعتباری آن قلمداد شده است. [[تفتازانی]] گفته است: “محققان از [[اهل حدیث]] مانند بخاری، مسلم و واقدی آن را نقل نکردهاند”<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۴.</ref>. حسامالدین [[سهارنپوری]] نیز در مرافض الروافض به این دلیل که بخاری و مسلم حدیث غدیر را روایت نکردهاند، در آن مناقشه کرده است<ref>الغدیر، ج۱، ص۵۷۷.</ref>. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
در پاسخ این شبهه چند نکته را یادآور میشویم: | در پاسخ این شبهه چند نکته را یادآور میشویم: | ||
#[[سخن]] جاحظ به دلیل دیدگاه ناصبیگری او نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[ارزش]] [[علمی]] ندارد. [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]] گفته است: “جاحظ هم معتزلی است و هم [[ناصبی]] و کتابی دارد که در آن نقایص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را برشمرده است”<ref>نفحات الأزهار، ج۶، ص۲۶۱ به نقل از: حاشیة تحفه اثناعشریه، مبحث دلایل عقلی بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}}.</ref>. ابنتیمیه نیز درباره [[جاحظ]] گفته است: “بسیاری از مروانیه طرفدار معاویهاند و میگویند [[معاویه]] در [[جنگ با علی]]{{ع}} بر [[حق]] بود و [[علی]] و همراهیان وی بر [[خطا]] بودند. در این باره کتابهایی تألیف شده است که کتاب مروانیه جاحظ از آن جمله است”<ref>منهاج السنة، ج۲، ص۲۰۷.</ref>. مضافاً براینکه توثیق جاحظ نیز نزد [[اصحاب]] [[جرح و تعدیل]] [[ثابت]] نیست. [[ذهبی]] از ثعلب که از [[محدثان]] بزرگ و اساتید [[فقه]]، لغت و [[ادبیات]] است [[نقل]] کرده که گفته است: “جاحظ [[ثقه]] و مورد [[اطمینان]] نیست”<ref>میزان الاعتدال، ج۳، ص۲۴۷.</ref>. | # [[سخن]] جاحظ به دلیل دیدگاه ناصبیگری او نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[ارزش]] [[علمی]] ندارد. [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]] گفته است: “جاحظ هم معتزلی است و هم [[ناصبی]] و کتابی دارد که در آن نقایص [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را برشمرده است”<ref>نفحات الأزهار، ج۶، ص۲۶۱ به نقل از: حاشیة تحفه اثناعشریه، مبحث دلایل عقلی بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}}.</ref>. ابنتیمیه نیز درباره [[جاحظ]] گفته است: “بسیاری از مروانیه طرفدار معاویهاند و میگویند [[معاویه]] در [[جنگ با علی]]{{ع}} بر [[حق]] بود و [[علی]] و همراهیان وی بر [[خطا]] بودند. در این باره کتابهایی تألیف شده است که کتاب مروانیه جاحظ از آن جمله است”<ref>منهاج السنة، ج۲، ص۲۰۷.</ref>. مضافاً براینکه توثیق جاحظ نیز نزد [[اصحاب]] [[جرح و تعدیل]] [[ثابت]] نیست. [[ذهبی]] از ثعلب که از [[محدثان]] بزرگ و اساتید [[فقه]]، لغت و [[ادبیات]] است [[نقل]] کرده که گفته است: “جاحظ [[ثقه]] و مورد [[اطمینان]] نیست”<ref>میزان الاعتدال، ج۳، ص۲۴۷.</ref>. | ||
# [[قدح ابن ابیداوود]] بر [[حدیث غدیر]] مسلم نیست، زیرا گفته شده است: “وی حدیث غدیر را [[انکار]] نکرده است، بلکه وجود [[مسجد]] در [[غدیر خم]] را در آن [[زمان]] انکار کرده است”<ref>الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. بر فرض اینکه قدح وی بر حدیث غدیر ثابت شود، [[اعتبار حدیث]] را مخدوش نمیسازد، زیرا محدثان برجسته، آن را [[روایت]] کرده و [[درستی]] آن را پذیرفتهاند. از سوی دیگر، [[نسائی]] حدیث غدیر را از [[ابوداوود]] روایت کرده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۶۰.</ref>. اگر ابن ابیداوود حدیث غدیر را قدح کرده باشد با [[رأی]] پدرش در این باره [[مخالف]] است و رأی پدرش که از محدثان برجسته و یکی از [[صحابه]] ستّه [[اهلسنت]] است، بر وی مقدم است. | # [[قدح ابن ابیداوود]] بر [[حدیث غدیر]] مسلم نیست، زیرا گفته شده است: “وی حدیث غدیر را [[انکار]] نکرده است، بلکه وجود [[مسجد]] در [[غدیر خم]] را در آن [[زمان]] انکار کرده است”<ref>الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۶۴.</ref>. بر فرض اینکه قدح وی بر حدیث غدیر ثابت شود، [[اعتبار حدیث]] را مخدوش نمیسازد، زیرا محدثان برجسته، آن را [[روایت]] کرده و [[درستی]] آن را پذیرفتهاند. از سوی دیگر، [[نسائی]] حدیث غدیر را از [[ابوداوود]] روایت کرده است<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۲۶۰.</ref>. اگر ابن ابیداوود حدیث غدیر را قدح کرده باشد با [[رأی]] پدرش در این باره [[مخالف]] است و رأی پدرش که از محدثان برجسته و یکی از [[صحابه]] ستّه [[اهلسنت]] است، بر وی مقدم است. | ||
#قدح [[ابوحاتم]] بر حدیث غدیر نیز اگر [[اثبات]] شود، [[صحت حدیث]] را مخدوش نخواهد کرد، زیرا اولاً: حدیث غدیر از طرق صحیح و [[متواتر]] نقل شده و اکثر محدثان [[اسلامی]] نیز آن را پذیرفتهاند، و ثانیاً: ابوحاتم به عنوان فردی کثیرالجرح شناخته شده است و جرحهای وی اعتبار چندانی ندارد، چنانکه ذهبی گفته است: “هر گاه ابوحاتم فردی را توثیق کرد، [[سخن]] او را میپذیریم، زیرا وی فقط افرادی را توثیق میکند که احادیثشان صحیح است، ولی اگر کسی را [[تضعیف]] کند به سخن وی [[احتجاج]] نمیکنیم، و اگر فرد دیگری او را توثیق کرده باشد، [[سخن]] وی را میپذیریم و به اشکال [[ابوحاتم]] توجهی نمیشود، زیرا او درباره [[رجال]] بسیار سختگیر است تا آنجا که درباره گروهی از رجال [[صحاح]]، تعابیری چون: [[حجت]] نیست، [[قوی]] نیست و مانند آن به کار برده است”<ref>خصائص امیرالمؤمنین، ص۹۴.</ref>. | #قدح [[ابوحاتم]] بر حدیث غدیر نیز اگر [[اثبات]] شود، [[صحت حدیث]] را مخدوش نخواهد کرد، زیرا اولاً: حدیث غدیر از طرق صحیح و [[متواتر]] نقل شده و اکثر محدثان [[اسلامی]] نیز آن را پذیرفتهاند، و ثانیاً: ابوحاتم به عنوان فردی کثیرالجرح شناخته شده است و جرحهای وی اعتبار چندانی ندارد، چنانکه ذهبی گفته است: “هر گاه ابوحاتم فردی را توثیق کرد، [[سخن]] او را میپذیریم، زیرا وی فقط افرادی را توثیق میکند که احادیثشان صحیح است، ولی اگر کسی را [[تضعیف]] کند به سخن وی [[احتجاج]] نمیکنیم، و اگر فرد دیگری او را توثیق کرده باشد، [[سخن]] وی را میپذیریم و به اشکال [[ابوحاتم]] توجهی نمیشود، زیرا او درباره [[رجال]] بسیار سختگیر است تا آنجا که درباره گروهی از رجال [[صحاح]]، تعابیری چون: [[حجت]] نیست، [[قوی]] نیست و مانند آن به کار برده است”<ref>خصائص امیرالمؤمنین، ص۹۴.</ref>. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
#این حدیث از طریق [[شیعه]] روایت نشده است. بنابراین با استناد به آن نمیتوان بر شیعه احتجاج کرد. | #این حدیث از طریق [[شیعه]] روایت نشده است. بنابراین با استناد به آن نمیتوان بر شیعه احتجاج کرد. | ||
#این حدیث [[خبر واحد]] و غیر مشهور است، در حالی که حدیث غدیر، مشهور و [[متواتر]] است و [[خبر متواتر]] بر خبر واحد، راجح است. | #این حدیث [[خبر واحد]] و غیر مشهور است، در حالی که حدیث غدیر، مشهور و [[متواتر]] است و [[خبر متواتر]] بر خبر واحد، راجح است. | ||
#[[ابوهریره]] که [[راوی]] این حدیث است حدیث غدیر را نیز روایت کرده است. بنابراین به [[دلیل]] [[تعارض]] دو خبر وی، هر دو از اعتبار ساقط شده، و نقلهای دیگر حدیث غدیر بدون معارض خواهد بود. | # [[ابوهریره]] که [[راوی]] این حدیث است حدیث غدیر را نیز روایت کرده است. بنابراین به [[دلیل]] [[تعارض]] دو خبر وی، هر دو از اعتبار ساقط شده، و نقلهای دیگر حدیث غدیر بدون معارض خواهد بود. | ||
#خبر یاد شده با حدیث غدیر تعارض ندارد، زیرا [[حصر]] [[ولایت]] بر دیگران در [[خداوند]] به معنای ولایت بالذات است و با ولایت بالغیر در غیر خداوند تعارض ندارد، و حصر آن در پیامبر{{صل}} نیز مربوط به [[زمان]] [[حیات]] وی است و با ولایت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که پس از پیامبر{{صل}} است ناسازگار نخواهد بود. اگر این [[تفسیر]] پذیرفته نشود، با ولایت خلفای سهگانه قبل از امیرالمؤمنین{{ع}} و [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} پس از [[عثمان]] - که مورد قبول اهلسنت است- نیز تعارض خواهد داشت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۹۲-۱۹۸.</ref> | #خبر یاد شده با حدیث غدیر تعارض ندارد، زیرا [[حصر]] [[ولایت]] بر دیگران در [[خداوند]] به معنای ولایت بالذات است و با ولایت بالغیر در غیر خداوند تعارض ندارد، و حصر آن در پیامبر{{صل}} نیز مربوط به [[زمان]] [[حیات]] وی است و با ولایت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} که پس از پیامبر{{صل}} است ناسازگار نخواهد بود. اگر این [[تفسیر]] پذیرفته نشود، با ولایت خلفای سهگانه قبل از امیرالمؤمنین{{ع}} و [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} پس از [[عثمان]] - که مورد قبول اهلسنت است- نیز تعارض خواهد داشت<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۱۹۲-۱۹۸.</ref> |