پرش به محتوا

حارث بن صمه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر| عنوان مدخل  = حارث بن صمه| مداخل مرتبط =  [[حارث بن صمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر| عنوان مدخل  = حارث بن صمه| مداخل مرتبط =  [[حارث بن صمه در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
خط ۲۰: خط ۱۹:
حارث، سرانجام در واقعه «بئر معونه» در صفر [[سال چهارم هجری]]<ref>خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۴۵؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۴۵.</ref>، در آبگاه معونه، متعلق به قبیله [[بنو عامر بن صعصعه]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۰۲.</ref> در چهار منزلی راه [[مدینه]] به نجد <ref>بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۴۶.</ref> به [[شهادت]] رسید.
حارث، سرانجام در واقعه «بئر معونه» در صفر [[سال چهارم هجری]]<ref>خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۴۵؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۴۵.</ref>، در آبگاه معونه، متعلق به قبیله [[بنو عامر بن صعصعه]]<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۳۰۲.</ref> در چهار منزلی راه [[مدینه]] به نجد <ref>بکری، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، ج۴، ص۱۲۴۶.</ref> به [[شهادت]] رسید.


در این سریه، چهل<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۸۱.</ref> یا هفتاد نفر<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، الکامل، ج۲، ص۱۷۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۴۴۰.</ref> از [[مسلمانان]] به [[رهبری]] [[منذر بن عمرو ساعدی]]، برای [[تبلیغ اسلام]] به نجد اعزام شدند؛ این اعزام به [[دعوت]] [[ابو براء عامر بن مالک]] معروف به [[ملاعب الأسنَّة ]]([[بازی]] کننده با شمشیرها)، [[رئیس]] [[قبیله بنو عامر بن صعصعه]]<ref>طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۴۶.</ref> بود و خود او در جواب [[نگرانی پیامبر]] از [[حمله]] [[مردم]] نجد به مسلمانان اعزامی، آنان را تحت [[حمایت]] و [[پناه]] خود قرار داده بود.
در این سریه، چهل<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۸۱.</ref> یا هفتاد نفر<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، الکامل، ج۲، ص۱۷۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۲، ص۴۴۰.</ref> از [[مسلمانان]] به [[رهبری]] [[منذر بن عمرو ساعدی]]، برای [[تبلیغ اسلام]] به نجد اعزام شدند؛ این اعزام به [[دعوت]] [[ابو براء عامر بن مالک]] معروف به [[ملاعب الأسنَّة]]([[بازی]] کننده با شمشیرها)، [[رئیس]] [[قبیله بنو عامر بن صعصعه]]<ref>طبری، تاریخ، ج۲، ص۵۴۶.</ref> بود و خود او در جواب [[نگرانی پیامبر]] از [[حمله]] [[مردم]] نجد به مسلمانان اعزامی، آنان را تحت [[حمایت]] و [[پناه]] خود قرار داده بود.


هنگامی که مسلمانان به نجد رسیدند، به دستور [[منذر بن عمرو]]، در کنار [[چاه]] معونه، اردو زدند. آنگاه منذر، چار پایان گروه را به همراه [[عمرو بن امیه ضمری]]<ref>از بنوضمره از قبیله کنانه.</ref> و حارث بن صمه به چرا فرستاد<ref>بعضی شخص همراه عمرو را منذر بن محمد معرفی کرده‌اند؛ ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۵؛ کلاعی، سلیمان بن موسی اندلسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. سپس [[حرام بن ملحان]] را با [[نامه]] [[پیامبر]] نزد [[عامر بن طفیل]]، برادرزاده ابوبراء<ref>واقدی، المغازی، ص۳۵۱.</ref> و از بزرگان بنو عامر فرستاد، اما عامر [[نامه]] را نخواند و [[حرام بن ملحان]] را کُشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰.</ref>. سپس از بنو عامر برای [[جنگ]] با [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} کمک خواست، ولی بنو عامر به [[احترام]] [[حمایت]] [[ابوبراء]] درخواست او را نپذیرفتند. عامر که از حمایت [[قبیله]] خود [[ناامید]] شده بود از قبیله [[بنو سلیم]] کمک خواست؛ تیره‌های «رِعل»، «ذَکوان» و «عُصَیّه» درخواست او را قبول نموده و با [[همراهی]] عامر به [[مسلمانان]] [[حمله]] کرده و همگی آنان را به [[شهادت]] رساندند<ref>ابن حبان، الثقات، ص۲۳۸.</ref>. در این میان [[حارث بن صمه]] و [[عمرو بن امیه]] که از چراگاه باز می‌گشتند، از بالای تپه‌ای دیدند که یارانشان کشته شده و سواران [[دشمن]] نیز آنجا هستند. حارث به عمرو گفت: نظر تو چیست؟ عمرو پاسخ داد: نزد [[پیامبر]] برگردیم و ماجرا را به او خبر دهیم<ref>واقدی، المغازی، ص۳۴۸.</ref>. اما حارث [[مخالفت]] کرد و گفت: من از راهی که منذر در پیش گرفت، برنمی‌گردم، اگر او [[پیروز]] شد، من هم پیروز می‌شوم و اگر او کشته شد، من هم کشته می‌شوم<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۲.</ref>. سپس حارث به [[مشرکان]] حمله کرده و دو نفر از آنان را کشت، اما در ادامه در محاصره افتاد و [[اسیر]] شد. مشرکان به او گفتند: با تو چه کار کنیم، [[دوست]] نداریم تو را بکشیم<ref>شاید به دلیل اینکه حارث از طرف مادر به بنو عامر بن صعصعه منسوب بود؛ بنگرید: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۸۶.</ref> حارث گفت: مرا به محل کشته شدن منذر و حرام ببرید، من تعهدی که شما نسبت به من دارید، را از شما برمی‌دارم. مشرکان او را به آنجا بردند و سپس آزادش نمودند؛ اما حارث دوباره به آنان حمله کرد و پس از کشتن دو نفر از آنان، با حمله دسته جمعی مشرکان که نیزه‌هایشان را در [[بدن]] حارث فرو کردند، به شهادت رسید<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.
هنگامی که مسلمانان به نجد رسیدند، به دستور [[منذر بن عمرو]]، در کنار [[چاه]] معونه، اردو زدند. آنگاه منذر، چار پایان گروه را به همراه [[عمرو بن امیه ضمری]]<ref>از بنوضمره از قبیله کنانه.</ref> و حارث بن صمه به چرا فرستاد<ref>بعضی شخص همراه عمرو را منذر بن محمد معرفی کرده‌اند؛ ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۳، ص۱۹۵؛ کلاعی، سلیمان بن موسی اندلسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۴۰۹.</ref>. سپس [[حرام بن ملحان]] را با [[نامه]] [[پیامبر]] نزد [[عامر بن طفیل]]، برادرزاده ابوبراء<ref>واقدی، المغازی، ص۳۵۱.</ref> و از بزرگان بنو عامر فرستاد، اما عامر [[نامه]] را نخواند و [[حرام بن ملحان]] را کُشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۴۰.</ref>. سپس از بنو عامر برای [[جنگ]] با [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} کمک خواست، ولی بنو عامر به [[احترام]] [[حمایت]] [[ابوبراء]] درخواست او را نپذیرفتند. عامر که از حمایت [[قبیله]] خود [[ناامید]] شده بود از قبیله [[بنو سلیم]] کمک خواست؛ تیره‌های «رِعل»، «ذَکوان» و «عُصَیّه» درخواست او را قبول نموده و با [[همراهی]] عامر به [[مسلمانان]] [[حمله]] کرده و همگی آنان را به [[شهادت]] رساندند<ref>ابن حبان، الثقات، ص۲۳۸.</ref>. در این میان [[حارث بن صمه]] و [[عمرو بن امیه]] که از چراگاه باز می‌گشتند، از بالای تپه‌ای دیدند که یارانشان کشته شده و سواران [[دشمن]] نیز آنجا هستند. حارث به عمرو گفت: نظر تو چیست؟ عمرو پاسخ داد: نزد [[پیامبر]] برگردیم و ماجرا را به او خبر دهیم<ref>واقدی، المغازی، ص۳۴۸.</ref>. اما حارث [[مخالفت]] کرد و گفت: من از راهی که منذر در پیش گرفت، برنمی‌گردم، اگر او [[پیروز]] شد، من هم پیروز می‌شوم و اگر او کشته شد، من هم کشته می‌شوم<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۲.</ref>. سپس حارث به [[مشرکان]] حمله کرده و دو نفر از آنان را کشت، اما در ادامه در محاصره افتاد و [[اسیر]] شد. مشرکان به او گفتند: با تو چه کار کنیم، [[دوست]] نداریم تو را بکشیم<ref>شاید به دلیل اینکه حارث از طرف مادر به بنو عامر بن صعصعه منسوب بود؛ بنگرید: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۸۶.</ref> حارث گفت: مرا به محل کشته شدن منذر و حرام ببرید، من تعهدی که شما نسبت به من دارید، را از شما برمی‌دارم. مشرکان او را به آنجا بردند و سپس آزادش نمودند؛ اما حارث دوباره به آنان حمله کرد و پس از کشتن دو نفر از آنان، با حمله دسته جمعی مشرکان که نیزه‌هایشان را در [[بدن]] حارث فرو کردند، به شهادت رسید<ref>واقدی، المغازی، ج۱، ص۳۴۸.</ref>.
خط ۳۸: خط ۳۷:
== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[صمه بن عمرو بن عتیک]] (پدر)
* [[صمه بن عمرو بن عتیک]] (پدر)
*[[بنومبذول]] (قبیله)
* [[بنومبذول]] (قبیله)
*[[بنومالک بن نجار]] (قبیله)
* [[بنومالک بن نجار]] (قبیله)
*[[خزرج]] (قبیله)
* [[خزرج]] (قبیله)
*[[تماضر بنت عمرو بن عامر]] (مادر)
* [[تماضر بنت عمرو بن عامر]] (مادر)
*[[سعد بن حارث بن صمه]] (فرزند)
* [[سعد بن حارث بن صمه]] (فرزند)
*[[ابوجهین بن حارث بن صمه]] (فرزند)
* [[ابوجهین بن حارث بن صمه]] (فرزند)
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۵۵: خط ۵۴:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش