پرش به محتوا

حجة الوداع در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = حجة الوداع
| موضوع مرتبط = حجة الوداع
خط ۹: خط ۸:
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که: "[[رسول اکرم]]{{صل}} در مدت ده سالی که در [[مدینه]] بود، [[حج]] به جا نیاورد تا اینکه [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ...}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار..». سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد. پس، [[رسول اکرم]]{{صل}} عازم [[حج]] شد و به منادیان [[دستور]] داد با صدای رسا به [[مردم مدینه]] و حومه آن اعلان کنند که امسال [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواهد به [[مکه]] [[رود]] و [[حجّ]] بگزارد. همه [[مردم مدینه]] و اهل جبال و بادیه‌نشینان از این خبر [[آگاه]] شده و جمع آمدند. [[رسول اکرم]]{{صل}} چهار روز مانده به آخر [[ذی‌قعده]] حرکت کرد و هنگامی که به "ذی‌الحلیفه" رسید، ظهر شد. آن [[حضرت]] در آنجا [[غسل]] کرد و حرکت کرد تا به [[مسجد]] شجره رسید در آنجا [[نماز ظهر]] را خواند و برای [[حجّ]] احرام بست.‌ سپس به راه افتاد تا به بَیداء، نزدیک میل اوّل رسید. [[مردم]]، در دو ردیف برای او صف کشیدند. سپس، ایشان لبّیک حجِّ افراد را گفت و ۶۶ یا ۶۴ شتر برای [[قربانی]] همراه آورد تا آنکه ساعات آخر روز چهارم ذی‌حجّه به [[مکّه]] رسید و هفت دور [[کعبه]] را [[طواف]] کرد و پشت [[مقام ابراهیم]]{{ع}} دو رکعت [[نماز]] خواند. سپس به طرف حجر الأسود باز گشت و بر آن دست کشید؛ جایی که در آغاز [[طواف]] خود نیز آن را لمس کرده بود؛ بعد فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خدایند؛ از جایی آغاز کنید که [[خداوند]]، آغاز کرده است".
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که: "[[رسول اکرم]]{{صل}} در مدت ده سالی که در [[مدینه]] بود، [[حج]] به جا نیاورد تا اینکه [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ...}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار..». سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد. پس، [[رسول اکرم]]{{صل}} عازم [[حج]] شد و به منادیان [[دستور]] داد با صدای رسا به [[مردم مدینه]] و حومه آن اعلان کنند که امسال [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواهد به [[مکه]] [[رود]] و [[حجّ]] بگزارد. همه [[مردم مدینه]] و اهل جبال و بادیه‌نشینان از این خبر [[آگاه]] شده و جمع آمدند. [[رسول اکرم]]{{صل}} چهار روز مانده به آخر [[ذی‌قعده]] حرکت کرد و هنگامی که به "ذی‌الحلیفه" رسید، ظهر شد. آن [[حضرت]] در آنجا [[غسل]] کرد و حرکت کرد تا به [[مسجد]] شجره رسید در آنجا [[نماز ظهر]] را خواند و برای [[حجّ]] احرام بست.‌ سپس به راه افتاد تا به بَیداء، نزدیک میل اوّل رسید. [[مردم]]، در دو ردیف برای او صف کشیدند. سپس، ایشان لبّیک حجِّ افراد را گفت و ۶۶ یا ۶۴ شتر برای [[قربانی]] همراه آورد تا آنکه ساعات آخر روز چهارم ذی‌حجّه به [[مکّه]] رسید و هفت دور [[کعبه]] را [[طواف]] کرد و پشت [[مقام ابراهیم]]{{ع}} دو رکعت [[نماز]] خواند. سپس به طرف حجر الأسود باز گشت و بر آن دست کشید؛ جایی که در آغاز [[طواف]] خود نیز آن را لمس کرده بود؛ بعد فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خدایند؛ از جایی آغاز کنید که [[خداوند]]، آغاز کرده است".


[[مسلمانان]] می‌پنداشتند سعی میان [[صفا و مروه]] از کارهای ساختگی [[مشرکان]] است اما [[خداوند متعال]]، این [[آیه]] را نازل فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خداوندند. پس کسی که به [[حج]] یا [[عمره]] می‌رود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را [[طواف]] کند". سپس [[رسول اکرم]] به [[صفا]] آمد و بالای آن رفت و به رُکن [[یمانی]] رو کرده، [[خدا]] را [[حمد]] و ثنا گفت و [[دعا]] کرد؛ به اندازه‌ای که سوره بقره با [[آرامش]] خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آنجا نیز به اندازه توقّف در [[صفا]] ایستاد تا آنکه از سعی خود فارغ شد.‌ آن [[حضرت]] پس از فراغت از سعی بین [[صفا و مروه]]، در مروه ایستاد و به [[مردم]] رو کرد و [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] را به جا آورد و پس از [[حمد]] و ثنای [[خداوند]]، فرمود: "این، [[جبرئیل]] است که و با دست به پشت سر خود اشاره کرد که به من [[فرمان]] می‌دهد که [[دستور]] دهم: هر که [[قربانی]] همراه نیاورده است، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیش‌تر می‌دانستم، آن‌چنان می‌کردم که به شما [[دستور]] می‌دهم؛ ولی من، [[قربانی]] همراه آورده‌ام و برای کسی که [[قربانی]] آورده است، روا نیست که از احرام در آید تا آنکه [[قربانی]] به محلّ خود برسد".‌ مردی گفت: "آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از [[عبادات]] خویش فراغت نیافته‌ایم؟!"‌ فرمود: "آری"؛‌ پس مردی از میان جمعیت برخاست و با حالت [[انکار]] گفت: "آیا ما با عنوان حاجیان بیرون آییم، در حالی که از سر ما [[آب]] می‌چکد (یعنی [[غسل]] جنابت کرده باشیم)؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "تو پس از این گفته، هرگز [[ایمان]] نخواهی آورد!" سپس سراقة بن مالک از جا برخاست و گفت: ای [[رسول خدا]]! [[احکام دین]] را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شده‌ایم [ و هیچ نمی‌دانیم]. اکنون به ما بگو این [[حکم]]، مخصوص همین سال است یا برای [[آینده]] هم هست؟" [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: "این [[حکم]]، ابدی و تا [[روز قیامت]] است. "سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد فرمود: "[[عمره]] و [[حج]] این چنین باهم‌اند و [[عمره]] جزو [[حج]] شد تا [[روز قیامت]]".
[[مسلمانان]] می‌پنداشتند سعی میان [[صفا و مروه]] از کارهای ساختگی [[مشرکان]] است اما [[خداوند متعال]]، این [[آیه]] را نازل فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خداوندند. پس کسی که به [[حج]] یا [[عمره]] می‌رود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را [[طواف]] کند". سپس [[رسول اکرم]] به [[صفا]] آمد و بالای آن رفت و به رُکن [[یمانی]] رو کرده، [[خدا]] را [[حمد]] و ثنا گفت و [[دعا]] کرد؛ به اندازه‌ای که سوره بقره با [[آرامش]] خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آنجا نیز به اندازه توقّف در [[صفا]] ایستاد تا آنکه از سعی خود فارغ شد.‌ آن [[حضرت]] پس از فراغت از سعی بین [[صفا و مروه]]، در مروه ایستاد و به [[مردم]] رو کرد و [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] را به جا آورد و پس از [[حمد]] و ثنای [[خداوند]]، فرمود: "این، [[جبرئیل]] است که و با دست به پشت سر خود اشاره کرد که به من [[فرمان]] می‌دهد که [[دستور]] دهم: هر که [[قربانی]] همراه نیاورده است، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیش‌تر می‌دانستم، آن‌چنان می‌کردم که به شما [[دستور]] می‌دهم؛ ولی من، [[قربانی]] همراه آورده‌ام و برای کسی که [[قربانی]] آورده است، روا نیست که از احرام در آید تا آنکه [[قربانی]] به محلّ خود برسد".‌ مردی گفت: "آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از [[عبادات]] خویش فراغت نیافته‌ایم؟!"‌ فرمود: "آری"؛‌ پس مردی از میان جمعیت برخاست و با حالت [[انکار]] گفت: "آیا ما با عنوان حاجیان بیرون آییم، در حالی که از سر ما [[آب]] می‌چکد (یعنی [[غسل]] جنابت کرده باشیم)؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "تو پس از این گفته، هرگز [[ایمان]] نخواهی آورد!" سپس سراقة بن مالک از جا برخاست و گفت: ای [[رسول خدا]]! [[احکام دین]] را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شده‌ایم [و هیچ نمی‌دانیم]. اکنون به ما بگو این [[حکم]]، مخصوص همین سال است یا برای [[آینده]] هم هست؟" [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمود: "این [[حکم]]، ابدی و تا [[روز قیامت]] است. "سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد فرمود: "[[عمره]] و [[حج]] این چنین باهم‌اند و [[عمره]] جزو [[حج]] شد تا [[روز قیامت]]".


[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بعد، وقتی [[رسول اکرم]]{{صل}} و یارانش به [[مکّه]] رسیدند ، به منزل هیچ‌کس نرفتند و بیرون [[شهر]] [[مکه]] منزل کردند تا روز هشتم که [[رسول اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] [[غسل]] کنند و برای [[حجّ]] احرام ببندند و تلبیه گویند. [[رسول اکرم]]{{صل}} و یارانش لبیک گویان برای [[حج]] حرکت کردند تا اینکه به "[[منی]]" رسیدند. در آنجا [[نماز ظهر]] و عصر و [[مغرب]] و عشا و نیز [[نماز صبح]] را خواندند و صبح کردند در حالی که [[مردم]] به دور آن [[حضرت]] جمع بودند.
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بعد، وقتی [[رسول اکرم]]{{صل}} و یارانش به [[مکّه]] رسیدند ، به منزل هیچ‌کس نرفتند و بیرون [[شهر]] [[مکه]] منزل کردند تا روز هشتم که [[رسول اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] [[غسل]] کنند و برای [[حجّ]] احرام ببندند و تلبیه گویند. [[رسول اکرم]]{{صل}} و یارانش لبیک گویان برای [[حج]] حرکت کردند تا اینکه به "[[منی]]" رسیدند. در آنجا [[نماز ظهر]] و عصر و [[مغرب]] و عشا و نیز [[نماز صبح]] را خواندند و صبح کردند در حالی که [[مردم]] به دور آن [[حضرت]] جمع بودند.
خط ۲۹: خط ۲۸:
{{غدیر}}
{{غدیر}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:حج]]
[[رده:حج]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش