حجة الوداع در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که: "[[رسول اکرم]]{{صل}} در مدت ده سالی که در [[مدینه]] بود، [[حج]] به جا نیاورد تا اینکه [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ...}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار..». سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد. پس، [[رسول اکرم]]{{صل}} عازم [[حج]] شد و به منادیان [[دستور]] داد با صدای رسا به [[مردم مدینه]] و حومه آن اعلان کنند که امسال [[پیامبر]]{{صل}} میخواهد به [[مکه]] [[رود]] و [[حجّ]] بگزارد. همه [[مردم مدینه]] و اهل جبال و بادیهنشینان از این خبر [[آگاه]] شده و جمع آمدند. [[رسول اکرم]]{{صل}} چهار روز مانده به آخر [[ذیقعده]] حرکت کرد و هنگامی که به "ذیالحلیفه" رسید، ظهر شد. آن [[حضرت]] در آنجا [[غسل]] کرد و حرکت کرد تا به [[مسجد]] شجره رسید در آنجا [[نماز ظهر]] را خواند و برای [[حجّ]] احرام بست. سپس به راه افتاد تا به بَیداء، نزدیک میل اوّل رسید. [[مردم]]، در دو ردیف برای او صف کشیدند. سپس، ایشان لبّیک حجِّ افراد را گفت و ۶۶ یا ۶۴ شتر برای [[قربانی]] همراه آورد تا آنکه ساعات آخر روز چهارم ذیحجّه به [[مکّه]] رسید و هفت دور [[کعبه]] را [[طواف]] کرد و پشت [[مقام ابراهیم]]{{ع}} دو رکعت [[نماز]] خواند. سپس به طرف حجر الأسود باز گشت و بر آن دست کشید؛ جایی که در آغاز [[طواف]] خود نیز آن را لمس کرده بود؛ بعد فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خدایند؛ از جایی آغاز کنید که [[خداوند]]، آغاز کرده است". | از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده است که: "[[رسول اکرم]] {{صل}} در مدت ده سالی که در [[مدینه]] بود، [[حج]] به جا نیاورد تا اینکه [[آیه کریمه]]: {{متن قرآن|وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ...}}<ref>«و در میان مردم به حجّ بانگ بردار..». سوره حج، آیه ۲۷.</ref> نازل شد. پس، [[رسول اکرم]] {{صل}} عازم [[حج]] شد و به منادیان [[دستور]] داد با صدای رسا به [[مردم مدینه]] و حومه آن اعلان کنند که امسال [[پیامبر]] {{صل}} میخواهد به [[مکه]] [[رود]] و [[حجّ]] بگزارد. همه [[مردم مدینه]] و اهل جبال و بادیهنشینان از این خبر [[آگاه]] شده و جمع آمدند. [[رسول اکرم]] {{صل}} چهار روز مانده به آخر [[ذیقعده]] حرکت کرد و هنگامی که به "ذیالحلیفه" رسید، ظهر شد. آن [[حضرت]] در آنجا [[غسل]] کرد و حرکت کرد تا به [[مسجد]] شجره رسید در آنجا [[نماز ظهر]] را خواند و برای [[حجّ]] احرام بست. سپس به راه افتاد تا به بَیداء، نزدیک میل اوّل رسید. [[مردم]]، در دو ردیف برای او صف کشیدند. سپس، ایشان لبّیک حجِّ افراد را گفت و ۶۶ یا ۶۴ شتر برای [[قربانی]] همراه آورد تا آنکه ساعات آخر روز چهارم ذیحجّه به [[مکّه]] رسید و هفت دور [[کعبه]] را [[طواف]] کرد و پشت [[مقام ابراهیم]] {{ع}} دو رکعت [[نماز]] خواند. سپس به طرف حجر الأسود باز گشت و بر آن دست کشید؛ جایی که در آغاز [[طواف]] خود نیز آن را لمس کرده بود؛ بعد فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خدایند؛ از جایی آغاز کنید که [[خداوند]]، آغاز کرده است". | ||
[[مسلمانان]] میپنداشتند سعی میان [[صفا و مروه]] از کارهای ساختگی [[مشرکان]] است اما [[خداوند متعال]]، این [[آیه]] را نازل فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خداوندند. پس کسی که به [[حج]] یا [[عمره]] میرود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را [[طواف]] کند". سپس [[رسول اکرم]] به [[صفا]] آمد و بالای آن رفت و به رُکن [[یمانی]] رو کرده، [[خدا]] را [[حمد]] و ثنا گفت و [[دعا]] کرد؛ به اندازهای که سوره بقره با [[آرامش]] خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آنجا نیز به اندازه توقّف در [[صفا]] ایستاد تا آنکه از سعی خود فارغ شد. آن [[حضرت]] پس از فراغت از سعی بین [[صفا و مروه]]، در مروه ایستاد و به [[مردم]] رو کرد و [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] را به جا آورد و پس از [[حمد]] و ثنای [[خداوند]]، فرمود: "این، [[جبرئیل]] است که و با دست به پشت سر خود اشاره کرد که به من [[فرمان]] میدهد که [[دستور]] دهم: هر که [[قربانی]] همراه نیاورده است، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیشتر میدانستم، آنچنان میکردم که به شما [[دستور]] میدهم؛ ولی من، [[قربانی]] همراه آوردهام و برای کسی که [[قربانی]] آورده است، روا نیست که از احرام در آید تا آنکه [[قربانی]] به محلّ خود برسد". مردی گفت: "آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از [[عبادات]] خویش فراغت نیافتهایم؟!" فرمود: "آری" | [[مسلمانان]] میپنداشتند سعی میان [[صفا و مروه]] از کارهای ساختگی [[مشرکان]] است اما [[خداوند متعال]]، این [[آیه]] را نازل فرمود: "[[صفا و مروه]] از شعائر خداوندند. پس کسی که به [[حج]] یا [[عمره]] میرود، اشکالی بر او نیست که میان آن دو را [[طواف]] کند". سپس [[رسول اکرم]] به [[صفا]] آمد و بالای آن رفت و به رُکن [[یمانی]] رو کرده، [[خدا]] را [[حمد]] و ثنا گفت و [[دعا]] کرد؛ به اندازهای که سوره بقره با [[آرامش]] خوانده شود. سپس به سوی مروه روان شد و در آنجا نیز به اندازه توقّف در [[صفا]] ایستاد تا آنکه از سعی خود فارغ شد. آن [[حضرت]] پس از فراغت از سعی بین [[صفا و مروه]]، در مروه ایستاد و به [[مردم]] رو کرد و [[حمد]] و [[[[ثنای الهی]]]] را به جا آورد و پس از [[حمد]] و ثنای [[خداوند]]، فرمود: "این، [[جبرئیل]] است که و با دست به پشت سر خود اشاره کرد که به من [[فرمان]] میدهد که [[دستور]] دهم: هر که [[قربانی]] همراه نیاورده است، از احرام در آید. اگر من نیز این را پیشتر میدانستم، آنچنان میکردم که به شما [[دستور]] میدهم؛ ولی من، [[قربانی]] همراه آوردهام و برای کسی که [[قربانی]] آورده است، روا نیست که از احرام در آید تا آنکه [[قربانی]] به محلّ خود برسد". مردی گفت: "آیا از احرام در آییم، در حالی که هنوز از [[عبادات]] خویش فراغت نیافتهایم؟!" فرمود: "آری"؛ پس مردی از میان جمعیت برخاست و با حالت [[انکار]] گفت: "آیا ما با عنوان حاجیان بیرون آییم، در حالی که از سر ما [[آب]] میچکد (یعنی [[غسل]] جنابت کرده باشیم)؟" آن [[حضرت]] به او فرمود: "تو پس از این گفته، هرگز [[ایمان]] نخواهی آورد!" سپس سراقة بن مالک از جا برخاست و گفت: ای [[رسول خدا]]! [[احکام دین]] را به ما چنان بیاموز که گویی امروز آفریده شدهایم [و هیچ نمیدانیم]. اکنون به ما بگو این [[حکم]]، مخصوص همین سال است یا برای [[آینده]] هم هست؟" [[رسول اکرم]] {{صل}} فرمود: "این [[حکم]]، ابدی و تا [[روز قیامت]] است. "سپس انگشتان خود را در یکدیگر جفت کرد فرمود: "[[عمره]] و [[حج]] این چنین باهماند و [[عمره]] جزو [[حج]] شد تا [[روز قیامت]]". | ||
[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: بعد، وقتی [[رسول اکرم]]{{صل}} و یارانش به [[مکّه]] | [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: بعد، وقتی [[رسول اکرم]] {{صل}} و یارانش به [[مکّه]] رسیدند، به منزل هیچکس نرفتند و بیرون [[شهر]] [[مکه]] منزل کردند تا روز هشتم که [[رسول اکرم]] {{صل}} [[دستور]] داد تا [[مردم]] [[غسل]] کنند و برای [[حجّ]] احرام ببندند و تلبیه گویند. [[رسول اکرم]] {{صل}} و یارانش لبیک گویان برای [[حج]] حرکت کردند تا اینکه به "[[منی]]" رسیدند. در آنجا [[نماز ظهر]] و عصر و [[مغرب]] و عشا و نیز [[نماز صبح]] را خواندند و صبح کردند در حالی که [[مردم]] به دور آن [[حضرت]] جمع بودند. | ||
عادت [[قریش]] این بود که در [[عرفات]] با [[مردم]] وقوف نمیکردند و در مزدلفه میماندند و از آنجا حرکت میکردند و دیگران را از این کار [[مانع]] میشدند؛ زیرا آنان از [[مساوات]] با [[مردم]] دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر باز میگشتند تا اینکه [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل کرد : {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[رسول اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داد آنها از مزدلفه به سوی [[عرفات]] حرکت کند و این امر، مخالف تصور [[قریش]] بود که [[رسول خدا]]{{صل}} مانند آنها حرکت کند. سپس، [[رسول اکرم]]{{صل}} به صحرای [[عرفات]] وارد شد و در مکانی به نام "غره" که وسط آن صحرا بود، نزدیک کوههای اراک، [[خیمه]] خود را بر پا کرد و [[مسلمانان]] نیز گرد آن [[حضرت]] [[خیمه]] زدند. وقتی ظهر شد، آن [[حضرت]]{{صل}} [[غسل]] کرد و تلبیه را ترک گفت و به محل [[نماز]] آمد و در آنجا [[مردم]] را [[موعظه]] و [[احکام]] و [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] را بیان کرد و سپس [[نماز ظهر]] و عصر را با یک [[اذان]] و دو اقامه خواند. سپس از آنجا حرکت کرد و به موقف [[عرفات]] رسید و در آنجا ایستاد. [[مردم]] نیز دور آن [[حضرت]] ایستادند و شترها را خواباندند. پس [[حضرت]] به آنها فرمود: "همه این بیابان و صحرا موقف است و تنها محل وقوف اینجا نیست که من [[ایستاده]] و شترم را خوابانده ام." [[مردم]] هم پراکنده شدند تا اینکه [[خورشید]] غروب کرد. آن گاه [[پیامبر خدا]]{{صل}} [[دستور]] حرکت داد تا به مزدلفه که همان مشعر الحرام است، رسیدند و در آنجا [[نماز]] [[مغرب]] و عشاء را باز با یک [[اذان]] و اقامه خواندند. [[حضرت]] در آنجا ماند تا اینکه [[نماز صبح]] را نیز به جا آورد. | عادت [[قریش]] این بود که در [[عرفات]] با [[مردم]] وقوف نمیکردند و در مزدلفه میماندند و از آنجا حرکت میکردند و دیگران را از این کار [[مانع]] میشدند؛ زیرا آنان از [[مساوات]] با [[مردم]] دیگر ننگ داشتند و در مشعر نیز از راهی دیگر باز میگشتند تا اینکه [[خداوند]] این [[آیه]] را نازل کرد: {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref>. پس از [[نزول]] [[آیه]]، [[رسول اکرم]] {{صل}} [[دستور]] داد آنها از مزدلفه به سوی [[عرفات]] حرکت کند و این امر، مخالف تصور [[قریش]] بود که [[رسول خدا]] {{صل}} مانند آنها حرکت کند. سپس، [[رسول اکرم]] {{صل}} به صحرای [[عرفات]] وارد شد و در مکانی به نام "غره" که وسط آن صحرا بود، نزدیک کوههای اراک، [[خیمه]] خود را بر پا کرد و [[مسلمانان]] نیز گرد آن [[حضرت]] [[خیمه]] زدند. وقتی ظهر شد، آن [[حضرت]] {{صل}} [[غسل]] کرد و تلبیه را ترک گفت و به محل [[نماز]] آمد و در آنجا [[مردم]] را [[موعظه]] و [[احکام]] و [[اوامر و نواهی]] [[الهی]] را بیان کرد و سپس [[نماز ظهر]] و عصر را با یک [[اذان]] و دو اقامه خواند. سپس از آنجا حرکت کرد و به موقف [[عرفات]] رسید و در آنجا ایستاد. [[مردم]] نیز دور آن [[حضرت]] ایستادند و شترها را خواباندند. پس [[حضرت]] به آنها فرمود: "همه این بیابان و صحرا موقف است و تنها محل وقوف اینجا نیست که من [[ایستاده]] و شترم را خوابانده ام." [[مردم]] هم پراکنده شدند تا اینکه [[خورشید]] غروب کرد. آن گاه [[پیامبر خدا]] {{صل}} [[دستور]] حرکت داد تا به مزدلفه که همان مشعر الحرام است، رسیدند و در آنجا [[نماز]] [[مغرب]] و عشاء را باز با یک [[اذان]] و اقامه خواندند. [[حضرت]] در آنجا ماند تا اینکه [[نماز صبح]] را نیز به جا آورد. | ||
سپس [[رسول خدا]]{{صل}} [[دستور]] افراد [[ناتوان]] [[بنیهاشم]] [[عجله]] کنند و شبهنگام، جلوتر از دیگران به سوی [[منی]] حرکت کنند؛ ولی فرمود، تا [[خورشید]] طلوع نکرده است، جمره [[عقبه]] را رمی نکنند. وقتی هوا روشن شد، [[رسول خدا]]{{صل}} و [[مسلمانان]] به سوی [[منی]] کوچ کرده، به [[منی]] یا وارد شدند و جمره [[عقبه]] را رمی میکردند و شترهایی را که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} آورده بود (۶۴ یا ۶۶ شتر) و قربانیهای [[علی]]{{ع}} که ۳۴ یا ۳۶ شتنر بود، در آنجا [[قربانی]] کردند و [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "از هر [[قربانی]]، کمی بگیرید." سپس آنها را در دیگ پختند و [[حضرت]] با [[علی]]{{ع}} از آن خوردند و گوشت و پوست همه قربانیها را [[صدقه]] دادند. | سپس [[رسول خدا]] {{صل}} [[دستور]] افراد [[ناتوان]] [[بنیهاشم]] [[عجله]] کنند و شبهنگام، جلوتر از دیگران به سوی [[منی]] حرکت کنند؛ ولی فرمود، تا [[خورشید]] طلوع نکرده است، جمره [[عقبه]] را رمی نکنند. وقتی هوا روشن شد، [[رسول خدا]] {{صل}} و [[مسلمانان]] به سوی [[منی]] کوچ کرده، به [[منی]] یا وارد شدند و جمره [[عقبه]] را رمی میکردند و شترهایی را که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} آورده بود (۶۴ یا ۶۶ شتر) و قربانیهای [[علی]] {{ع}} که ۳۴ یا ۳۶ شتنر بود، در آنجا [[قربانی]] کردند و [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "از هر [[قربانی]]، کمی بگیرید." سپس آنها را در دیگ پختند و [[حضرت]] با [[علی]] {{ع}} از آن خوردند و گوشت و پوست همه قربانیها را [[صدقه]] دادند. | ||
سپس [[رسول خدا]]{{صل}} به [[زیارت]] بیت [[الله]] رفت و بعد به سوی [[منی]] باز گشت و تا آخر روزهای تشریق (سیزدهم [[ماه]]) در آنجا ماند و هر روز سه جمره را رمی کرد و از آنجا حرکت کرد تا به بیابانهای اطراف [[مکه]] رسیدند. در این هنگام، [[عایشه]] جلو آمد و گفت: "سایر [[زنان]] شما [[حج]] و [[عمره]] را انجام دادند و من [[حج]] را انجام دادهام." [[پیغمبر]]{{صل}} او را با برادرش، عبدالرحمن بن ابی بکر به "تنعیم" (محلی خارج [[مکه]] که برای احرام [[عمره]] بدانجا میروند) فرستاد و او در آن جا برای [[عمره]] مفرده، [[محرم]] شد و به سوی [[کعبه]] رفت و [[طواف]] کرد و دو رکعت [[نماز]] [[طواف]] خواند، در [[مقام ابراهیم]] و بین [[صفا و مروه]] سعی کرد و نزد [[رسول اکرم]]{{صل}} آمد و همان روز از [[مکه]] حرکت کردند. آن [[حضرت]]، به [[مسجد الحرام]] داخل نشد و [[طواف]] نکرد؛ بلکه از بالای [[مکه]] وارد شد و از پایین [[مکه]] محله "[[ذی طوی]]" خارج شد..."<ref>الکافی، ج ۴، ص ۲۴۵ - ۲۴۸؛ تهذیب الاحکام، ج ۵، ص ۴۵۴ - ۴۵۷ و وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۱۳ - ۲۱۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۲۶-۵۳۰.</ref>. | سپس [[رسول خدا]] {{صل}} به [[زیارت]] بیت [[الله]] رفت و بعد به سوی [[منی]] باز گشت و تا آخر روزهای تشریق (سیزدهم [[ماه]]) در آنجا ماند و هر روز سه جمره را رمی کرد و از آنجا حرکت کرد تا به بیابانهای اطراف [[مکه]] رسیدند. در این هنگام، [[عایشه]] جلو آمد و گفت: "سایر [[زنان]] شما [[حج]] و [[عمره]] را انجام دادند و من [[حج]] را انجام دادهام." [[پیغمبر]] {{صل}} او را با برادرش، عبدالرحمن بن ابی بکر به "تنعیم" (محلی خارج [[مکه]] که برای احرام [[عمره]] بدانجا میروند) فرستاد و او در آن جا برای [[عمره]] مفرده، [[محرم]] شد و به سوی [[کعبه]] رفت و [[طواف]] کرد و دو رکعت [[نماز]] [[طواف]] خواند، در [[مقام ابراهیم]] و بین [[صفا و مروه]] سعی کرد و نزد [[رسول اکرم]] {{صل}} آمد و همان روز از [[مکه]] حرکت کردند. آن [[حضرت]]، به [[مسجد الحرام]] داخل نشد و [[طواف]] نکرد؛ بلکه از بالای [[مکه]] وارد شد و از پایین [[مکه]] محله "[[ذی طوی]]" خارج شد..."<ref>الکافی، ج ۴، ص ۲۴۵ - ۲۴۸؛ تهذیب الاحکام، ج ۵، ص ۴۵۴ - ۴۵۷ و وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۲۱۳ - ۲۱۷.</ref><ref> [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۵۲۶-۵۳۰.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |