حضرت خدیجه در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}
{{همسران پیامبر}}
{{همسران پیامبر}}
[[خدیجه]] نخستین و محبوب‌ترین [[همسر حضرت محمّد]]{{صل}} از [[زنان]] نامور و ثروتمند [[حجاز]] بود، زنی [[عاقل]] و شریف که مردان با [[ثروت]] او [[تجارت]] می‌‎کردند. نخستین زنی بود که [[مسلمان]] شد و به تعبیر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یکی از چهار [[زن]] برگزیدۀ خداست. [[حضرت زهرا]]{{س}} ثمرۀ [[ازدواج پیامبر]] با اوست. [[خدیجه]] سه سال پیش از [[هجرت]] در سن ۶۵ سالگی، در [[مکه]] درگذشت و در قبرستان ابوطالب مدفون شد.
[[خدیجه]] نخستین و محبوب‌ترین [[همسر حضرت محمّد]]{{صل}} از [[زنان]] نامور و ثروتمند [[حجاز]] بود، زنی [[عاقل]] و شریف که مردان با [[ثروت]] او [[تجارت]] می‌‎کردند. نخستین زنی بود که [[مسلمان]] شد و به تعبیر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} یکی از چهار [[زن]] برگزیدۀ خداست. [[حضرت زهرا]]{{س}} ثمرۀ [[ازدواج پیامبر]] با اوست. [[خدیجه]] سه سال پیش از [[هجرت]] در سن ۶۵ سالگی، در [[مکه]] درگذشت و در قبرستان ابوطالب مدفون شد.


خط ۴۱: خط ۴۲:
ابوطالب رو به حاضران کرد و گفت: "همگی [[شاهد]] باشید که خدیجه محمد را پذیرفت و مهر را در مال خود قرار داد". مردی از [[قریش]] گفت: "تاکنون نشنیده‌ایم که زنی مهر خود را به عهده بگیرد". [[ابوطالب]] در حالی که سخت خشمناک شده بود، فرمود: "آری، اگر مردان مانند پسر برادرم باشند، با گران‌ترین قیمت آنان را می‌ربایند، اما اگر مانند شما باشند، با آنان جز با مهر سنگین [[ازدواج]] نمی‌کنند". سپس ابوطالب شتر چاقی نحر و [[مردم]] را [[اطعام]] کرد و [[مراسم]] [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} انجام شد.<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۳۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>
ابوطالب رو به حاضران کرد و گفت: "همگی [[شاهد]] باشید که خدیجه محمد را پذیرفت و مهر را در مال خود قرار داد". مردی از [[قریش]] گفت: "تاکنون نشنیده‌ایم که زنی مهر خود را به عهده بگیرد". [[ابوطالب]] در حالی که سخت خشمناک شده بود، فرمود: "آری، اگر مردان مانند پسر برادرم باشند، با گران‌ترین قیمت آنان را می‌ربایند، اما اگر مانند شما باشند، با آنان جز با مهر سنگین [[ازدواج]] نمی‌کنند". سپس ابوطالب شتر چاقی نحر و [[مردم]] را [[اطعام]] کرد و [[مراسم]] [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} انجام شد.<ref>فروع کافی، کلینی، ج۵، ص۳۷۴؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب، ج۱، ص۳۹.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۳۳-۲۳۴.</ref>


مهریه‌ای که برای ایشان در نظر گرفته شد، دوازده اوقیه [[طلا ]](هر اوقیه معادل [[چهل]] درهم)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> بود و بعد از [[عقد]] ایشان به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفتند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۱۱۰.</ref>. این [[ازدواج]]، دو ماه پس از بازگشت [[پیامبر]]{{صل}} از سفر [[شام]] به وقوع پیوست<ref>مجمل التواریخ والقصص، ص۲۳۸؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۱.</ref>. هنگام [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با ایشان آن حضرت پانزده سال از [[پیامبر]]{{صل}} بزرگتر بود؛ یعنی پیامبر{{صل}} ۲۵ ساله و حضرت خدیجه [[چهل]] ساله بود، و ایشان ۲۴ سال هم با پیامبر{{صل}} [[زندگی]] کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۱۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>
مهریه‌ای که برای ایشان در نظر گرفته شد، دوازده اوقیه [[طلا]](هر اوقیه معادل [[چهل]] درهم)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۳؛ دولابی، محمد بن احمد، الذریة الطاهره، ص۲۸.</ref> یا بیست ماده شتر [[جوان]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۱۹۰.</ref> بود و بعد از [[عقد]] ایشان به منزل [[رسول خدا]]{{صل}} رفتند<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۱۱۰.</ref>. این [[ازدواج]]، دو ماه پس از بازگشت [[پیامبر]]{{صل}} از سفر [[شام]] به وقوع پیوست<ref>مجمل التواریخ والقصص، ص۲۳۸؛ مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۷۱.</ref>. هنگام [[ازدواج پیامبر]]{{صل}} با ایشان آن حضرت پانزده سال از [[پیامبر]]{{صل}} بزرگتر بود؛ یعنی پیامبر{{صل}} ۲۵ ساله و حضرت خدیجه [[چهل]] ساله بود، و ایشان ۲۴ سال هم با پیامبر{{صل}} [[زندگی]] کرد<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۸۱۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>


برخی از دلایلی که [[خدیجه]]{{س}} نسبت به [[پیامبر]]{{صل}} علاقه مند شدند عبارت است از: [[سفر]] ‎پر‎سود تجاری؛ گزارش [[غلام]] [[خدیجه]]{{س}} و وجود [[اعجاز الهی]] در وجود [[پیامبر]]{{صل}}؛ مشاهدۀ دو فرشته‎ای که هنگام ورود [[پیامبر]]{{صل}} به خانۀ [[خدیجه]]{{س}} بر سر ایشان سایه افکنده بودند؛ پیش‎گویی شخصی در خصوص [[ازدواج خدیجه]]{{س}} با مردی از [[قریش]] که به [[رسالت]] [[مبعوث]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۱۱۲.</ref>.
برخی از دلایلی که [[خدیجه]]{{س}} نسبت به [[پیامبر]]{{صل}} علاقه مند شدند عبارت است از: [[سفر]] ‎پر‎سود تجاری؛ گزارش [[غلام]] [[خدیجه]]{{س}} و وجود [[اعجاز الهی]] در وجود [[پیامبر]]{{صل}}؛ مشاهدۀ دو فرشته‎ای که هنگام ورود [[پیامبر]]{{صل}} به خانۀ [[خدیجه]]{{س}} بر سر ایشان سایه افکنده بودند؛ پیش‎گویی شخصی در خصوص [[ازدواج خدیجه]]{{س}} با مردی از [[قریش]] که به [[رسالت]] [[مبعوث]] خواهد شد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[ازدواج پیامبر با خدیجه (مقاله)|ازدواج پیامبر با خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۱۱۲.</ref>.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۷:
# '''[[پشتیبانی]] و [[حمایت]] از امر [[رسالت]]''': [[خدیجه]]{{س}} در عرصۀ [[همدلی]] و [[همراهی]]، سرآمد [[زنان]] بود. وجود او سختی‎های راه [[رسالت]] را بر [[رسول خدا]]{{صل}} آسان می‎کرد و [[رسول خدا]]{{صل}} با مهر و صفای او [[آرامش]] می‎یافت<ref>بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۵۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱؛ ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. او علاوه بر همدلی‎هایش با [[پیغمبر]]{{صل}} در امر [[تبلیغ]] عملی [[دین]] نیز مشارکت می‎کرد و در اولین روزهای [[بعثت]]، در اوج [[غربت]] [[اسلام]]، همراه [[علی]]{{ع}} کنار [[کعبه]] حاضر می‌‎شد و با اقتداکردن [[نماز]] به [[پیامبر]]{{صل}} [[آیین]] [[یکتاپرستی]] را بیش از پیش به [[مردم]] [[مشرک]] حاضر در [[مکه]] نشان می‎داد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۶ـ۳۰۷.</ref>.
# '''[[پشتیبانی]] و [[حمایت]] از امر [[رسالت]]''': [[خدیجه]]{{س}} در عرصۀ [[همدلی]] و [[همراهی]]، سرآمد [[زنان]] بود. وجود او سختی‎های راه [[رسالت]] را بر [[رسول خدا]]{{صل}} آسان می‎کرد و [[رسول خدا]]{{صل}} با مهر و صفای او [[آرامش]] می‎یافت<ref>بیهقی، ابوبکر، دلائل النبوة فی احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۳۵۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۱۵۱؛ ذهبی، شمس الدین محمد، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۱، ص۲۳۶.</ref>. او علاوه بر همدلی‎هایش با [[پیغمبر]]{{صل}} در امر [[تبلیغ]] عملی [[دین]] نیز مشارکت می‎کرد و در اولین روزهای [[بعثت]]، در اوج [[غربت]] [[اسلام]]، همراه [[علی]]{{ع}} کنار [[کعبه]] حاضر می‌‎شد و با اقتداکردن [[نماز]] به [[پیامبر]]{{صل}} [[آیین]] [[یکتاپرستی]] را بیش از پیش به [[مردم]] [[مشرک]] حاضر در [[مکه]] نشان می‎داد<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۶ـ۳۰۷.</ref>.
#'''حمایت‎های [[اقتصادی]] در امر [[رسالت]]''': بخش عمده‎ای از [[پیشرفت]] و قوام [[اسلام]] مدیون [[ثروت]] [[خدیجه]]{{س}} است که از اولین روز [[بعثت]] تا آخرین روزهای حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[مکه]] به ویژه در روزهای سخت محاصرۀ شعب ابی‎طالب مایۀ [[پایداری]] [[مسلمانان]] شد. ایشان در طول محاصره، اجناس را به چندین برابر قیمت واقعی‌‎شان خریداری می‎کرد و آن را به محاصره‎شدگان می‎رساند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۵ـ ۱۲۸.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره حمایت‎های [[مالی]] و [[اقتصادی]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} ‌فرمودند: «هیچ [[مالی]] برای من سودمند‎تر از [[ثروت]] [[خدیجه]]{{س}} نبود»<ref>{{متن حدیث|مَا نَفَعَنِی مَالٌ قَطُّ مَا نَفَعَنِی مَالُ خَدِیجَةَ}}؛ شیخ طوسی، امالی، ص۴۶۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار، ج۱۹، ص۶۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۷ـ ۳۰۸؛ [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۳۹.</ref>
#'''حمایت‎های [[اقتصادی]] در امر [[رسالت]]''': بخش عمده‎ای از [[پیشرفت]] و قوام [[اسلام]] مدیون [[ثروت]] [[خدیجه]]{{س}} است که از اولین روز [[بعثت]] تا آخرین روزهای حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[مکه]] به ویژه در روزهای سخت محاصرۀ شعب ابی‎طالب مایۀ [[پایداری]] [[مسلمانان]] شد. ایشان در طول محاصره، اجناس را به چندین برابر قیمت واقعی‌‎شان خریداری می‎کرد و آن را به محاصره‎شدگان می‎رساند<ref>شیخ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۱، ص۱۲۵ـ ۱۲۸.</ref>. [[پیامبر خدا]]{{صل}} درباره حمایت‎های [[مالی]] و [[اقتصادی]] [[حضرت خدیجه]]{{س}} ‌فرمودند: «هیچ [[مالی]] برای من سودمند‎تر از [[ثروت]] [[خدیجه]]{{س}} نبود»<ref>{{متن حدیث|مَا نَفَعَنِی مَالٌ قَطُّ مَا نَفَعَنِی مَالُ خَدِیجَةَ}}؛ شیخ طوسی، امالی، ص۴۶۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الأئمة الأطهار، ج۱۹، ص۶۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۷ـ ۳۰۸؛ [[حبیب عباسی|عباسی، حبیب]]، [[خدیجه بنت خویلد - عباسی (مقاله)|مقاله «خدیجه بنت خویلد»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۲، ص۲۳۹.</ref>
#'''عدم [[اعتراض]] به اقامت‎های [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار حراء]]''': زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اذن الهی]] برای فراهم آمدن زمینۀ به وجود آمدن [[حضرت فاطمه ]]{{س}}، به کناره‎گیری [[چهل]] [[روزه]] از [[خدیجه]]{{س}} [[مأمور]] شد. در طول این [[چهل]] شبانه‌روز، [[خدیجه]]{{س}} هر روز چندین بار [[گریه]] می‌‌کرد و [[اشک]] از چشمانش جاری می‎شد بدون اینکه اعتراضی به [[پیامبر]]{{صل}} بکند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۱۶، ص۷۸ـ ۷۹؛ انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا{{س}}، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۱۱ـ۳۱۲.</ref>
#'''عدم [[اعتراض]] به اقامت‎های [[پیامبر]]{{صل}} در [[غار حراء]]''': زمانی که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[اذن الهی]] برای فراهم آمدن زمینۀ به وجود آمدن [[حضرت فاطمه]]{{س}}، به کناره‎گیری [[چهل]] [[روزه]] از [[خدیجه]]{{س}} [[مأمور]] شد. در طول این [[چهل]] شبانه‌روز، [[خدیجه]]{{س}} هر روز چندین بار [[گریه]] می‌‌کرد و [[اشک]] از چشمانش جاری می‎شد بدون اینکه اعتراضی به [[پیامبر]]{{صل}} بکند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج۱۶، ص۷۸ـ ۷۹؛ انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا{{س}}، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۱۱ـ۳۱۲.</ref>
# '''روایت کنندۀ [[حدیث]] از [[رسول خدا]]{{صل}}''': در کتب [[روایی]]، [[خدیجه]]{{س}} یکی از [[راویان حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} شمرده شده است. [[ابن عباس]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۸، ص۸۴.</ref>و [[عبدالله]] بن [[حارث]]<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲.</ref> و دیگران روایاتی را از او [[نقل]] کرده‌اند از جمله: خصایل نه گانه [[علی]]{{ع}} که ابن‎عباس از ایشان [[روایت]] کرده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۲۸، ص۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۱۲.</ref>
# '''روایت کنندۀ [[حدیث]] از [[رسول خدا]]{{صل}}''': در کتب [[روایی]]، [[خدیجه]]{{س}} یکی از [[راویان حدیث]] [[رسول خدا]]{{صل}} شمرده شده است. [[ابن عباس]]<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الأطهار، ج۲۸، ص۸۴.</ref>و [[عبدالله]] بن [[حارث]]<ref>یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۲.</ref> و دیگران روایاتی را از او [[نقل]] کرده‌اند از جمله: خصایل نه گانه [[علی]]{{ع}} که ابن‎عباس از ایشان [[روایت]] کرده است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الأطهار، ج۲۸، ص۸۴.</ref>.<ref>ر.ک: [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[حضرت خدیجه (مقاله)|حضرت خدیجه]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۱۲.</ref>


خط ۲۱۸: خط ۲۱۹:
== جایگاه خدیجه نزد پیامبر{{صل}} ==
== جایگاه خدیجه نزد پیامبر{{صل}} ==
خدیجه در دوران ۲۵ سال زندگی مشترک با پیامبر، چنان در [[قلب]] پیامبر جای داشت که تا زنده بود پیامبر [[همسر]] دیگری برنگزید. پس از [[رحلت]] او، پیامبر نیز همیشه از وی [[تجلیل]] می‌نمود و به یاد او [[اشک]] می‌ریخت. [[سخنان پیامبر]] درباره خدیجه، نشانگر اوج [[عظمت]] او نزد پیامبر است. برای نمونه به برخی از این سخنان اشاره می‌شود:
خدیجه در دوران ۲۵ سال زندگی مشترک با پیامبر، چنان در [[قلب]] پیامبر جای داشت که تا زنده بود پیامبر [[همسر]] دیگری برنگزید. پس از [[رحلت]] او، پیامبر نیز همیشه از وی [[تجلیل]] می‌نمود و به یاد او [[اشک]] می‌ریخت. [[سخنان پیامبر]] درباره خدیجه، نشانگر اوج [[عظمت]] او نزد پیامبر است. برای نمونه به برخی از این سخنان اشاره می‌شود:
#[[ام سلمه]] می‌گوید: هنگامی که علی از زهرا{{س}} [[خواستگاری]] کرد، نام خدیجه به میان آمد. پیامبر گریست. از سبب [[گریه]] آن [[حضرت]] پرسیدم، فرمود: {{متن حدیث|خديجة اين مثل خديجة صدقتني حين كذبني الناس، و آزرتني على دين الله و اعانتني بمالها، أن الله أمرني أن ابشر خديجة ببيت في الجنة}}<ref>مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۲۱۸؛ سفینة البحار، ج۲، ص۵۷.</ref>؛ [[خدیجه]]، کجاست مانند خدیجه؟ زمانی که [[مردم]] تکذیبم کردند، تصدیقم کرد. بر [[دین خدا]] یاریم نمود و با مالش کمکم کرد. [[خدا]] به من [[فرمان]] داد تا به قصری در [[بهشت]] بشارتش دهم.
# [[ام سلمه]] می‌گوید: هنگامی که علی از زهرا{{س}} [[خواستگاری]] کرد، نام خدیجه به میان آمد. پیامبر گریست. از سبب [[گریه]] آن [[حضرت]] پرسیدم، فرمود: {{متن حدیث|خديجة اين مثل خديجة صدقتني حين كذبني الناس، و آزرتني على دين الله و اعانتني بمالها، أن الله أمرني أن ابشر خديجة ببيت في الجنة}}<ref>مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۲۱۸؛ سفینة البحار، ج۲، ص۵۷.</ref>؛ [[خدیجه]]، کجاست مانند خدیجه؟ زمانی که [[مردم]] تکذیبم کردند، تصدیقم کرد. بر [[دین خدا]] یاریم نمود و با مالش کمکم کرد. [[خدا]] به من [[فرمان]] داد تا به قصری در [[بهشت]] بشارتش دهم.
#[[پیامبر]] همیشه به یاد خدیجه بود و بارها نزد همسرانش از او یاد می‌کرد. روزی نزد [[عایشه]] به یاد خدیجه افتاد و گریست. عایشه [[طاقت]] نیاورد و گفت: چه قدر به یاد خدیجه هستی؟! پیرزنی بود که [[خداوند]] بهتر از او را برایت رسانده<ref>مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۲۲۴؛ اعلموا انی فاطمه، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. پیامبر از این سخن عایشه ناراحت شد و فرمود: به خدا [[سوگند]]! بهتر از خدیجه روزی من نشده است. او وقتی به من [[ایمان]] آورد که مردم [[کافر]] بودند. وقتی مرا [[تصدیق]] کرد که مردم تکذیبم می‌کردند. زمانی از مالش به من [[انفاق]] کرد که مردم خودداری می‌نمودند و خداوند از او برایم فرزندانی [[عنایت]] نمود و از فرزند غیر او محرومم کرد. عایشه می‌گوید: «بعد از آنکه [[ناراحتی]] پیامبر را دیدم [[تصمیم]] گرفتم که از خدیجه به جز خیر و [[نیکی]] یاد نکنم»<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۷؛ أعلام النساء، ج۱، ص۲۳۰؛ کشف‌الغمه، ج۱، ص۵۱۲؛ اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۸.</ref>. اما او نتوانست [[حسادت]] درونی خویش را نسبت به خدیجه پنهان کند. [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} فرمود: روزی [[حضرت رسول]]{{صل}} داخل [[خانه]] شد؛ دید عایشه در مقابل [[حضرت زهرا]]{{س}} ایستاده و می‌گوید: دختر خدیجه! [[گمان]] می‌بری [[مادر]] تو بر ما فضیلتی دارد؟ حال آنکه او فضیلتی بر دیگر [[زنان پیامبر]] ندارد. [[حضرت فاطمه]]{{س}} گریست. پیامبر فرمود: دخترم! چرا [[گریه]] می‌کنی؟ [[فاطمه]]{{س}} گفت: عایشه نام مادرم را برد و او را به [[نقص]] و کمی مرتبه نسبت داد. [[رسول اکرم]]{{صل}} خشمناک شد و گفت: عایشه! [[خدا]] [[برکت]] می‌دهد زنی را که بسیار شوهردوست باشد و بسیار فرزند آورد. [[خداوند]] [[خدیجه]] را [[رحمت]] کند. او بسیار مرا [[دوست]] داشت و فرزندانی برایم آورد. [[عایشه]]! خداوند تو را عقیم کرده است که هیچ [[فرزندی]] برایم نیاورده‌ای<ref>خصال شیخ صدوق، ص۴۰۵.</ref>.
# [[پیامبر]] همیشه به یاد خدیجه بود و بارها نزد همسرانش از او یاد می‌کرد. روزی نزد [[عایشه]] به یاد خدیجه افتاد و گریست. عایشه [[طاقت]] نیاورد و گفت: چه قدر به یاد خدیجه هستی؟! پیرزنی بود که [[خداوند]] بهتر از او را برایت رسانده<ref>مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۲۲۴؛ اعلموا انی فاطمه، ج۲، ص۲۱۰.</ref>. پیامبر از این سخن عایشه ناراحت شد و فرمود: به خدا [[سوگند]]! بهتر از خدیجه روزی من نشده است. او وقتی به من [[ایمان]] آورد که مردم [[کافر]] بودند. وقتی مرا [[تصدیق]] کرد که مردم تکذیبم می‌کردند. زمانی از مالش به من [[انفاق]] کرد که مردم خودداری می‌نمودند و خداوند از او برایم فرزندانی [[عنایت]] نمود و از فرزند غیر او محرومم کرد. عایشه می‌گوید: «بعد از آنکه [[ناراحتی]] پیامبر را دیدم [[تصمیم]] گرفتم که از خدیجه به جز خیر و [[نیکی]] یاد نکنم»<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۷؛ أعلام النساء، ج۱، ص۲۳۰؛ کشف‌الغمه، ج۱، ص۵۱۲؛ اسدالغابه، ج۵، ص۴۳۸.</ref>. اما او نتوانست [[حسادت]] درونی خویش را نسبت به خدیجه پنهان کند. [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} فرمود: روزی [[حضرت رسول]]{{صل}} داخل [[خانه]] شد؛ دید عایشه در مقابل [[حضرت زهرا]]{{س}} ایستاده و می‌گوید: دختر خدیجه! [[گمان]] می‌بری [[مادر]] تو بر ما فضیلتی دارد؟ حال آنکه او فضیلتی بر دیگر [[زنان پیامبر]] ندارد. [[حضرت فاطمه]]{{س}} گریست. پیامبر فرمود: دخترم! چرا [[گریه]] می‌کنی؟ [[فاطمه]]{{س}} گفت: عایشه نام مادرم را برد و او را به [[نقص]] و کمی مرتبه نسبت داد. [[رسول اکرم]]{{صل}} خشمناک شد و گفت: عایشه! [[خدا]] [[برکت]] می‌دهد زنی را که بسیار شوهردوست باشد و بسیار فرزند آورد. [[خداوند]] [[خدیجه]] را [[رحمت]] کند. او بسیار مرا [[دوست]] داشت و فرزندانی برایم آورد. [[عایشه]]! خداوند تو را عقیم کرده است که هیچ [[فرزندی]] برایم نیاورده‌ای<ref>خصال شیخ صدوق، ص۴۰۵.</ref>.
#[[پیامبر]] به اصحابش فرمود: از مردان، بسیاری به کمال رسیدند و از [[زنان]] به کمال نرسیدند؛ مگر [[مریم دختر عمران]]، [[آسیه]] دختر مزاحم ([[همسر]] [[خداپرست]] [[فرعون]])، [[خدیجه دختر خویلد]] و [[فاطمه دختر محمد]]{{صل}}<ref>الفصول المهمة، ص۳۸۱.</ref>.
# [[پیامبر]] به اصحابش فرمود: از مردان، بسیاری به کمال رسیدند و از [[زنان]] به کمال نرسیدند؛ مگر [[مریم دختر عمران]]، [[آسیه]] دختر مزاحم ([[همسر]] [[خداپرست]] [[فرعون]])، [[خدیجه دختر خویلد]] و [[فاطمه دختر محمد]]{{صل}}<ref>الفصول المهمة، ص۳۸۱.</ref>.
#[[ابن عباس]] می‌گوید: پیامبر در روی [[زمین]] چهار خط کشید؛ سپس فرمود: آیا می‎دانی این چیست؟ عرض کردیم: خدا و رسولش بهتر می‌داند. پیامبر فرمود: [[بهترین]] زن‌های [[بهشت]]، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم ([[همسر فرعون]]) می‌باشند<ref>خصال شیخ صدوق، ص۱۹۵؛ مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۸۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۶۳.</ref>
# [[ابن عباس]] می‌گوید: پیامبر در روی [[زمین]] چهار خط کشید؛ سپس فرمود: آیا می‎دانی این چیست؟ عرض کردیم: خدا و رسولش بهتر می‌داند. پیامبر فرمود: [[بهترین]] زن‌های [[بهشت]]، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم ([[همسر فرعون]]) می‌باشند<ref>خصال شیخ صدوق، ص۱۹۵؛ مستدرک الصحیحین، ج۳، ص۱۸۵.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۶۳.</ref>


== جایگاه خدیجه نزد بزرگان ==
== جایگاه خدیجه نزد بزرگان ==
#[[حذیفه]]: «خدیجه در [[ایمان به خدا]] و محمد{{صل}} اولین زنان است»<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۲.</ref>.
# [[حذیفه]]: «خدیجه در [[ایمان به خدا]] و محمد{{صل}} اولین زنان است»<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱۲.</ref>.
#ابن عباس: «خدیجه اولین کسی بود که به خدا و رسولش [[ایمان]] آورد و محمد{{صل}} را در آنچه از سوی خدایش آورده بود [[تصدیق]] کرد»<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۲.</ref>.
#ابن عباس: «خدیجه اولین کسی بود که به خدا و رسولش [[ایمان]] آورد و محمد{{صل}} را در آنچه از سوی خدایش آورده بود [[تصدیق]] کرد»<ref>الاستیعاب، ج۴، ص۱۸۲.</ref>.
#ابن هشام: نخستین کسی که به پیامبر ایمان آورد و [[نبوت]] آن حضرت را راست دانست و در [[پیشرفت]] [[هدف]] او همه گونه [[یاری]] و [[همکاری]] کرد، خدیجه دختر خویلد بود. [[اسلام آوردن]] این بانوی محترم، تقویت [[روحی]] عجیبی برای [[رسول خدا]] بود. [[مشرکان]] آن [[حضرت]] را در خارج از [[خانه]] می‌آزردند و سخنان [[ناهنجار]] درباره‌اش بر زبان می‌آورند و نبوتش را [[تکذیب]] می‌کردند. وقتی آن حضرت به خانه می‌آمد، فقط [[خدیجه]] بود که او را [[تسلی]] می‌داد و ناراحتی‌های درونی او را بر طرف می‌ساخت و [[اندوه]] او را به [[نشاط]] و [[شادی]] مبدل می‌کرد<ref>السیرة النبویة، ص۱۵۷.</ref>.
#ابن هشام: نخستین کسی که به پیامبر ایمان آورد و [[نبوت]] آن حضرت را راست دانست و در [[پیشرفت]] [[هدف]] او همه گونه [[یاری]] و [[همکاری]] کرد، خدیجه دختر خویلد بود. [[اسلام آوردن]] این بانوی محترم، تقویت [[روحی]] عجیبی برای [[رسول خدا]] بود. [[مشرکان]] آن [[حضرت]] را در خارج از [[خانه]] می‌آزردند و سخنان [[ناهنجار]] درباره‌اش بر زبان می‌آورند و نبوتش را [[تکذیب]] می‌کردند. وقتی آن حضرت به خانه می‌آمد، فقط [[خدیجه]] بود که او را [[تسلی]] می‌داد و ناراحتی‌های درونی او را بر طرف می‌ساخت و [[اندوه]] او را به [[نشاط]] و [[شادی]] مبدل می‌کرد<ref>السیرة النبویة، ص۱۵۷.</ref>.
#مسلم: «خدیجه [[وزیر]] [[پیامبر]] بود. [[اسلام]] را [[تصدیق]] کرد و پیامبر از او [[آرامش]] می‌یافت»<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۲۴۳.</ref>.
#مسلم: «خدیجه [[وزیر]] [[پیامبر]] بود. [[اسلام]] را [[تصدیق]] کرد و پیامبر از او [[آرامش]] می‌یافت»<ref>صحیح مسلم، ج۵، ص۲۴۳.</ref>.
#[[زبیر بن بکار]]: «خدیجه در [[جاهلیت]]، معروف به [[طاهره]] و بزرگ [[زنان]] [[قریشی]] بود»<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱.</ref>.
# [[زبیر بن بکار]]: «خدیجه در [[جاهلیت]]، معروف به [[طاهره]] و بزرگ [[زنان]] [[قریشی]] بود»<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲، ص۱۱.</ref>.
#[[ابن کثیر]]: «خدیجه زنی تاجر و دارای [[شرافت]] و [[مال]] بود. بسیاری از بزرگان [[مکه]] خواستگار وی بودند؛ ولی او همه را جواب کرد»<ref>السیرة الحلبیة، ج۱، ص۱۳۷.</ref>.
# [[ابن کثیر]]: «خدیجه زنی تاجر و دارای [[شرافت]] و [[مال]] بود. بسیاری از بزرگان [[مکه]] خواستگار وی بودند؛ ولی او همه را جواب کرد»<ref>السیرة الحلبیة، ج۱، ص۱۳۷.</ref>.
#[[عبدالحمید مهاجر]]: خدیجه در اصیل‌ترین خانه [[عرب]] از جهت شرافت و [[کرامت]] و بزرگی، به [[دنیا]] آمد. پس [[قلب]] او [[سیراب]] شد از [[اخلاق پسندیده]] و [[صفات نیکو]] و قومش از او با عنوان طاهره و بزرگ زنان [[قریش]] نام می‌بردند<ref>اعلمو انی فاطمه، ج۲، ص۲۱۵.</ref>.
# [[عبدالحمید مهاجر]]: خدیجه در اصیل‌ترین خانه [[عرب]] از جهت شرافت و [[کرامت]] و بزرگی، به [[دنیا]] آمد. پس [[قلب]] او [[سیراب]] شد از [[اخلاق پسندیده]] و [[صفات نیکو]] و قومش از او با عنوان طاهره و بزرگ زنان [[قریش]] نام می‌بردند<ref>اعلمو انی فاطمه، ج۲، ص۲۱۵.</ref>.
#استاد [[توفیق ابوعلم]]: خدیجه بر [[دل]] محمد{{صل}} جذبه‌ای نیرومند داشت که هیچ کس دیگر نتوانست مانند او در پیامبر [[نفوذ]] کند. با آنکه محمد{{صل}} در آغاز [[جوانی]] بود و عرف و [[عادت]] هم به وی اجازه [[تجدید]] فراش می‌داد و اسباب این کار نیز فراهم بود، تا خدیجه زنده بود [[زن]] دیگری [[اختیار]] نکرد و پس از آنکه [[مرگ]] میان او و خدیجه جدایی انداخت، باز هم پیوسته یاد او را گرامی می‌داشت و [[عایشه]] از [[وفاداری]] و [[محبت پیامبر]] نسبت به خدیجه در [[آتش]] گدازنده [[حسادت]] می‌سوخت<ref>فاطمه زهرا{{س}}، ص۲۷.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۶۵.</ref>
#استاد [[توفیق ابوعلم]]: خدیجه بر [[دل]] محمد{{صل}} جذبه‌ای نیرومند داشت که هیچ کس دیگر نتوانست مانند او در پیامبر [[نفوذ]] کند. با آنکه محمد{{صل}} در آغاز [[جوانی]] بود و عرف و [[عادت]] هم به وی اجازه [[تجدید]] فراش می‌داد و اسباب این کار نیز فراهم بود، تا خدیجه زنده بود [[زن]] دیگری [[اختیار]] نکرد و پس از آنکه [[مرگ]] میان او و خدیجه جدایی انداخت، باز هم پیوسته یاد او را گرامی می‌داشت و [[عایشه]] از [[وفاداری]] و [[محبت پیامبر]] نسبت به خدیجه در [[آتش]] گدازنده [[حسادت]] می‌سوخت<ref>فاطمه زهرا{{س}}، ص۲۷.</ref>.<ref>[[حیدر مظفری ورسی|مظفری ورسی، حیدر]]، [[مادران چهارده معصوم (کتاب)|مادران چهارده معصوم]] ص ۶۵.</ref>


خط ۲۴۳: خط ۲۴۴:


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل‌ وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
* [[پیامبر خاتم]] (همسر)
* [[پیامبر خاتم]] (همسر)
* [[امام علی]] (داماد)
* [[امام علی]] (داماد)
خط ۲۶۵: خط ۲۶۶:
[[رده:مادران چهارده معصوم]]
[[رده:مادران چهارده معصوم]]
[[رده:همسران پیامبر خاتم]]
[[رده:همسران پیامبر خاتم]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش