رفتار با دشمنان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '↵{{سیره معصوم}}' به '{{سیره معصوم}}')
خط ۴: خط ۴:
==مقدمه==
==مقدمه==
*رمز موفقیت و [[پیروزی]] فرستادگان [[الهی]] در [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[دین خدا]]، [[رفتار]] درست و خلق نیکوی آنان در برابر دشمنانشان بوده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نامهربانی‌ها و ستم‌های بسیاری [[رفتار]] کرد از [[مشرکان]] [[مکه]] را دید؛ اما هیچ‌گاه به [[انتقام]] نیندیشید؛ بلکه با [[مدارا]] با دشمنانش [[رفتار]] کرد. به همین [[دلیل]] است که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از [[اخلاق]] آن [[حضرت]] به خلق [[عظیم]] یاد می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۷.</ref>.
*رمز موفقیت و [[پیروزی]] فرستادگان [[الهی]] در [[تبلیغ]] و [[ترویج]] [[دین خدا]]، [[رفتار]] درست و خلق نیکوی آنان در برابر دشمنانشان بوده است. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نامهربانی‌ها و ستم‌های بسیاری [[رفتار]] کرد از [[مشرکان]] [[مکه]] را دید؛ اما هیچ‌گاه به [[انتقام]] نیندیشید؛ بلکه با [[مدارا]] با دشمنانش [[رفتار]] کرد. به همین [[دلیل]] است که [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از [[اخلاق]] آن [[حضرت]] به خلق [[عظیم]] یاد می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۷.</ref>.
*[[پیامبر]] در مقابل [[دشنام]]، [[آزار]] و اذیت [[دشمنان]]، همیشه در پیشگاه [[خدا]] درباره آنان [[دعا]] می‌کرد و از [[خداوند]]، [[هدایت]] و [[سعادت]] آنان را می‌طلبید<ref>البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۱۵۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۱۵۳ و نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۸۷.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۷.</ref>.
* [[پیامبر]] در مقابل [[دشنام]]، [[آزار]] و اذیت [[دشمنان]]، همیشه در پیشگاه [[خدا]] درباره آنان [[دعا]] می‌کرد و از [[خداوند]]، [[هدایت]] و [[سعادت]] آنان را می‌طلبید<ref>البخاری، صحیح، ج ۴، ص ۱۵۱؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۲، ص ۱۵۳ و نووی دمشقی، ریاض الصالحین، ص ۱۸۷.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۷.</ref>.


==[[بردباری]] در [[دعوت]] از [[مشرکان]]==
==[[بردباری]] در [[دعوت]] از [[مشرکان]]==
خط ۱۰: خط ۱۰:


==[[دعوت]] [[دشمن]] به پذیرش [[اسلام]]، پیش از [[جنگ]]==
==[[دعوت]] [[دشمن]] به پذیرش [[اسلام]]، پیش از [[جنگ]]==
*[[هدف]] اصلی [[پیامبر]] {{صل}} [[هدایت]] [[دشمنان]] و [[مشرکان]] بود؛ پس حتی زمانی که مقابل [[دشمن]]، صف آرایی می‌کرد، ابتدا آنان را به پذیرش [[اسلام]] فرا می‌خواند و اگر [[اسلام]] می‌آوردند، [[جنگ]]، متوقف می‌شد و به [[صلح]] می‌انجامید؛ چنانکه در [[جنگ]] [[طائف]]، [[مسلمانان]]، مدت زیادی [[قبیله]] ثقیف را محاصره کردند؛ اما پس از آنکه [[قوم]] ثقیف، هیئتی را نزد [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاده، [[اسلام]] آوردند، [[پیامبر]] با آنان [[صلح]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۶۳.</ref> و آن [[حضرت]] هنگام بازگشت از [[مدینه]] در [[حق]] آنان چنین [[دعا]] کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَ اهْدِ ثَقِيفاً}}<ref>حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج۱، ص ۵۳۵،؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۳۷.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۸.</ref>.
* [[هدف]] اصلی [[پیامبر]] {{صل}} [[هدایت]] [[دشمنان]] و [[مشرکان]] بود؛ پس حتی زمانی که مقابل [[دشمن]]، صف آرایی می‌کرد، ابتدا آنان را به پذیرش [[اسلام]] فرا می‌خواند و اگر [[اسلام]] می‌آوردند، [[جنگ]]، متوقف می‌شد و به [[صلح]] می‌انجامید؛ چنانکه در [[جنگ]] [[طائف]]، [[مسلمانان]]، مدت زیادی [[قبیله]] ثقیف را محاصره کردند؛ اما پس از آنکه [[قوم]] ثقیف، هیئتی را نزد [[رسول خدا]] {{صل}} فرستاده، [[اسلام]] آوردند، [[پیامبر]] با آنان [[صلح]] کرد<ref>احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج۱، ص۶۳.</ref> و آن [[حضرت]] هنگام بازگشت از [[مدینه]] در [[حق]] آنان چنین [[دعا]] کرد: {{متن حدیث|اللَّهُمَ اهْدِ ثَقِيفاً}}<ref>حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج۱، ص ۵۳۵،؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۴۸۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۲۱ و محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۹۳۷.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۸.</ref>.
*آن [[حضرت]] حتی با [[یهودیان]] - که از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] و [[پیامبر]] {{صل}} بودند، [[پیمان]] [[صلح]] بسته بود که اگر [[دشمنی]] نکنند، در [[امان]] خواهند بود و می‌توانند در کنار [[مسلمانان]] [[زندگی]] کنند؛ اما زمانی که [[یهودیان]] [[بنی قینقاع]] مسلمانی را کشتند<ref>تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۲۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹؛ المغازی، ص۱۷۶-۱۷۷ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸</ref> و [[پیمان]] شکنی کردند، [[پیامبر]] {{صل}} در مقابل آنان صف‌آرایی کرد؛ با این حال، باز هم پیش از شروع [[جنگ]]، آنان را در بازارشان جمع کرد و خطاب به آنان فرمود: "ای گروه [[یهود]]، از [[خدا]] بترسید تا آن چه بر سر [[قریش]] آمد، بر سر شما نیاید؛ [[اسلام]] بیاورید تا در [[امان]] باشید. شما می‌دانید که من [[نبی]] مرسل هستم و این را در کتاب‌های خود یافته‌اید"<ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۷۶؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۲۲ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۴، ص ۱۷۹.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>.
*آن [[حضرت]] حتی با [[یهودیان]] - که از [[دشمنان]] سرسخت [[اسلام]] و [[پیامبر]] {{صل}} بودند، [[پیمان]] [[صلح]] بسته بود که اگر [[دشمنی]] نکنند، در [[امان]] خواهند بود و می‌توانند در کنار [[مسلمانان]] [[زندگی]] کنند؛ اما زمانی که [[یهودیان]] [[بنی قینقاع]] مسلمانی را کشتند<ref>تقی الدین مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۲۲؛ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۰۹؛ المغازی، ص۱۷۶-۱۷۷ و ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۱۳۸</ref> و [[پیمان]] شکنی کردند، [[پیامبر]] {{صل}} در مقابل آنان صف‌آرایی کرد؛ با این حال، باز هم پیش از شروع [[جنگ]]، آنان را در بازارشان جمع کرد و خطاب به آنان فرمود: "ای گروه [[یهود]]، از [[خدا]] بترسید تا آن چه بر سر [[قریش]] آمد، بر سر شما نیاید؛ [[اسلام]] بیاورید تا در [[امان]] باشید. شما می‌دانید که من [[نبی]] مرسل هستم و این را در کتاب‌های خود یافته‌اید"<ref>المغازی، ج ۱، ص ۱۷۶؛ امتاع الاسماع، ج ۱، ص ۱۲۲ و صالحی دمشقی، سبل الهدی والرشاد، ج ۴، ص ۱۷۹.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۸-۱۸۹.</ref>.
*از این موضع گیری [[پیامبر]] {{صل}} در مقابل یهودیانی که [[پیمان]] شکنی کرده بودند، به خوبی پیداست که آن [[حضرت]] تا چه اندازه خواستار جلوگیری از [[جنگ]] و [[خونریزی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} حتی پس از نقض [[عهد]] [[یهودیان]] حاضر شد که در صورت پذیرش [[اسلام]]، با آنان [[صلح]] کند و تا آخرین لحظه کوشید تا از [[جنگ]] جلوگیری شود<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج ۴، ص ۲۳ - ۲۴.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۹.</ref>.
*از این موضع گیری [[پیامبر]] {{صل}} در مقابل یهودیانی که [[پیمان]] شکنی کرده بودند، به خوبی پیداست که آن [[حضرت]] تا چه اندازه خواستار جلوگیری از [[جنگ]] و [[خونریزی]] بود. [[رسول خدا]] {{صل}} حتی پس از نقض [[عهد]] [[یهودیان]] حاضر شد که در صورت پذیرش [[اسلام]]، با آنان [[صلح]] کند و تا آخرین لحظه کوشید تا از [[جنگ]] جلوگیری شود<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج ۴، ص ۲۳ - ۲۴.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۹.</ref>.
خط ۱۶: خط ۱۶:
==[[نهی]] از کشتن کسی که [[مسلمان]] می‌شود==
==[[نهی]] از کشتن کسی که [[مسلمان]] می‌شود==
*از کارهای دیگر [[پیامبر]] {{صل}} در مواقع [[جنگ]]، [[نهی]] از کشتن کسانی بود که به سبب [[ترس]] و [[اجبار]]، [[اسلام]] را می‌پذیرفتند؛ مثلاً در یکی از [[جنگ‌ها]] "[[اسامة بن زید]]" با مردی [[یهودی]] به نام "[[مرداس بن نهیک]]" روبرو شد و وقتی شمشیرش را کشید، [[مرداس]]، شهادتین را گفت؛ اما [[اسامه]] توجهی نکرد و وی را کشت. وقتی [[پیامبر]] {{صل}} وی را برای این کار بازخواست کرد، [[اسامه]] گفت: "او به سبب [[ترس]]، به [[دروغ]] چنین گفت"؛ اما آن [[حضرت]] به حدی به [[اسامه]] سخت گرفت که [[اسامه]] گفت: "از این پس هیچ مردی را که {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} گفته و [[اسلام]] آورده است، نخواهم کشت"<ref>البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۲۲؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۵ - ۵۷۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۹۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref>؛ پس آن [[حضرت]] به او فرمود: "حتی پس از من هم نباید چنین کنی"<ref>البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۲۲؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۹۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۹.</ref>.
*از کارهای دیگر [[پیامبر]] {{صل}} در مواقع [[جنگ]]، [[نهی]] از کشتن کسانی بود که به سبب [[ترس]] و [[اجبار]]، [[اسلام]] را می‌پذیرفتند؛ مثلاً در یکی از [[جنگ‌ها]] "[[اسامة بن زید]]" با مردی [[یهودی]] به نام "[[مرداس بن نهیک]]" روبرو شد و وقتی شمشیرش را کشید، [[مرداس]]، شهادتین را گفت؛ اما [[اسامه]] توجهی نکرد و وی را کشت. وقتی [[پیامبر]] {{صل}} وی را برای این کار بازخواست کرد، [[اسامه]] گفت: "او به سبب [[ترس]]، به [[دروغ]] چنین گفت"؛ اما آن [[حضرت]] به حدی به [[اسامه]] سخت گرفت که [[اسامه]] گفت: "از این پس هیچ مردی را که {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} گفته و [[اسلام]] آورده است، نخواهم کشت"<ref>البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۲۲؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۵ - ۵۷۶؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۹۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref>؛ پس آن [[حضرت]] به او فرمود: "حتی پس از من هم نباید چنین کنی"<ref>البدایه و النهایه، ج ۴، ص ۲۲۲؛ دلائل النبوه، ج ۴، ص ۲۹۷ و السیرة النبویه، ج ۲، ص ۶۲۳.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۹.</ref>.
*[[پیغمبر]] بر اساس همین [[مدارا]] با آنکه از حضور [[دشمنان]] پنهانی و [[منافقان]] زیادی در [[مدینه]] -که به ظاهر [[اسلام]] آورده بودند- [[آگاه]] بود؛ ولی تا زمانی که آنها اقدامی بر ضد [[مسلمانان]] انجام نمی‌دادند، کاری با آنان نداشت و یا حتی در [[فتح مکه]] که بسیاری به سبب [[اجبار]] [[اسلام]] آوردند، همگی در [[امان]] ماندند<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۲۱۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و المغازی، ج ۲، ص ۸۲۲.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۹.</ref>.
* [[پیغمبر]] بر اساس همین [[مدارا]] با آنکه از حضور [[دشمنان]] پنهانی و [[منافقان]] زیادی در [[مدینه]] -که به ظاهر [[اسلام]] آورده بودند- [[آگاه]] بود؛ ولی تا زمانی که آنها اقدامی بر ضد [[مسلمانان]] انجام نمی‌دادند، کاری با آنان نداشت و یا حتی در [[فتح مکه]] که بسیاری به سبب [[اجبار]] [[اسلام]] آوردند، همگی در [[امان]] ماندند<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه، ج ۱، ص ۲۱۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۵۶ و المغازی، ج ۲، ص ۸۲۲.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۸۹.</ref>.


==گذشت، پس از [[پیروزی]]==
==گذشت، پس از [[پیروزی]]==
خط ۳۰: خط ۳۰:


==پاسخ به [[تجاوز]] و [[پیمان]]‌شکنی==
==پاسخ به [[تجاوز]] و [[پیمان]]‌شکنی==
*[[پیامبر]] {{صل}} در مقابل [[دشمنان]]، [[تساهل]] و [[مدارا]] داشتند و تا حد امکان می‌کوشیدند از بروز [[جنگ]] و درگیری جلوگیری شود؛ اما در مواردی که [[دشمن]]، [[پیمان]] شکنی و نقض عهدی کرد، آن [[حضرت]] به شدت با آنها [[رفتار]] می‌کرد تا جلوی [[تجاوز]] و [[جسارت]] [[دشمن]] را بگیرد. بیشتر جنگ‌های آن [[حضرت]] با [[یهودیان]] به همین [[دلیل]] بود<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۲.</ref>.
* [[پیامبر]] {{صل}} در مقابل [[دشمنان]]، [[تساهل]] و [[مدارا]] داشتند و تا حد امکان می‌کوشیدند از بروز [[جنگ]] و درگیری جلوگیری شود؛ اما در مواردی که [[دشمن]]، [[پیمان]] شکنی و نقض عهدی کرد، آن [[حضرت]] به شدت با آنها [[رفتار]] می‌کرد تا جلوی [[تجاوز]] و [[جسارت]] [[دشمن]] را بگیرد. بیشتر جنگ‌های آن [[حضرت]] با [[یهودیان]] به همین [[دلیل]] بود<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۲.</ref>.
*از دیگر مواردی که [[خاتم انبیا]] {{صل}} در مقابل [[پیمان]] شکنی [[دشمن]] به شدت و با سرعت، واکنش نشان داد، ماجرای [[مشرکان]] [[قریش]] بود که سرانجام به [[فتح مکه]] انجامید؛ زیرا بر اساس [[صلح حدیبیه]] و پرهیز از تعرض به یکدیگر، هر یک از [[قبایل]] مختار بودند با [[پیامبر]] {{صل}} یا قریش هم‌[[پیمان]] شوند و در [[حمایت]] آنان قرار گیرند. به این ترتیب، "بنی بکر" در [[حمایت]] [[قریش]] و "[[خزاعه]]" در [[حمایت]] [[رسول خدا]] {{صل}} قرار گرفتند<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۳۵؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۴۶۹؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۶ و السیرة النبویه، ج ۲، ص۳۱۸.</ref>؛ اما به [[دلیل]] وجود [[کینه]] دیرینه دو [[قبیله]]، وقتی بنی بکر به [[خزاعه]] حمله کرد، [[قریش]] بر خلاف عهدنامه‌اش با [[نبی خاتم]] {{صل}} مخفیانه به بنی بکر [[کمک]] کردند و شبانه کسانی از [[قریش]] آنها را در حمله به [[خزاعه]] [[یاری]] کردند<ref>جوامع السیره، ص ۱۷۷ - ۱۷۸ و المغازی، ج ۲، ص ۷۸۳ – ۷۸۴.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۲.</ref>.
*از دیگر مواردی که [[خاتم انبیا]] {{صل}} در مقابل [[پیمان]] شکنی [[دشمن]] به شدت و با سرعت، واکنش نشان داد، ماجرای [[مشرکان]] [[قریش]] بود که سرانجام به [[فتح مکه]] انجامید؛ زیرا بر اساس [[صلح حدیبیه]] و پرهیز از تعرض به یکدیگر، هر یک از [[قبایل]] مختار بودند با [[پیامبر]] {{صل}} یا قریش هم‌[[پیمان]] شوند و در [[حمایت]] آنان قرار گیرند. به این ترتیب، "بنی بکر" در [[حمایت]] [[قریش]] و "[[خزاعه]]" در [[حمایت]] [[رسول خدا]] {{صل}} قرار گرفتند<ref>تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۶۳۵؛ الإکتفاء، ج ۱، ص ۴۶۹؛ دلائل النبوه، ج ۵، ص ۶ و السیرة النبویه، ج ۲، ص۳۱۸.</ref>؛ اما به [[دلیل]] وجود [[کینه]] دیرینه دو [[قبیله]]، وقتی بنی بکر به [[خزاعه]] حمله کرد، [[قریش]] بر خلاف عهدنامه‌اش با [[نبی خاتم]] {{صل}} مخفیانه به بنی بکر [[کمک]] کردند و شبانه کسانی از [[قریش]] آنها را در حمله به [[خزاعه]] [[یاری]] کردند<ref>جوامع السیره، ص ۱۷۷ - ۱۷۸ و المغازی، ج ۲، ص ۷۸۳ – ۷۸۴.</ref><ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۲.</ref>.
*[[پیامبر]] {{صل}} پس از [[آگاهی]] از [[پیمان]]‌شکنی [[قریش]] و نیز [[حمایت]] از [[خزاعه]]، به سرعت، آماده حرکت به سوی [[مکه]] شد تا آنان را در سرزمینشان غافلگیر کند<ref>سبل الهدی الرشاد، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ المغازی، ج۲، ص۷۸۶-۷۹۲ و امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۴۹.</ref>؛ زیرا این‌گونه موارد، از نظر [[سیاسی]] و حیثیتی برای [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بسیار اهمیت داشت و باید جلوی [[تجاوز]] [[دشمنان]] گرفته می‌شد تا آنها جرأت [[تجاوز]] به [[حریم]] [[مسلمانان]] را پیدا نکنند. لذا [[پیامبر]] {{صل}} با آنان به شدت [[رفتار]] کرد و به سرعت برای [[جنگ]] آماده شد و آنها را محاصره و غافلگیر کرد<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۳.</ref>.
* [[پیامبر]] {{صل}} پس از [[آگاهی]] از [[پیمان]]‌شکنی [[قریش]] و نیز [[حمایت]] از [[خزاعه]]، به سرعت، آماده حرکت به سوی [[مکه]] شد تا آنان را در سرزمینشان غافلگیر کند<ref>سبل الهدی الرشاد، ج۵، ص۲۰۲-۲۰۳؛ المغازی، ج۲، ص۷۸۶-۷۹۲ و امتاع الاسماع، ج۱، ص۳۴۹.</ref>؛ زیرا این‌گونه موارد، از نظر [[سیاسی]] و حیثیتی برای [[اسلام]] و [[مسلمانان]] بسیار اهمیت داشت و باید جلوی [[تجاوز]] [[دشمنان]] گرفته می‌شد تا آنها جرأت [[تجاوز]] به [[حریم]] [[مسلمانان]] را پیدا نکنند. لذا [[پیامبر]] {{صل}} با آنان به شدت [[رفتار]] کرد و به سرعت برای [[جنگ]] آماده شد و آنها را محاصره و غافلگیر کرد<ref>[[گلشاد حیدری|حیدری، گلشاد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۱۹۳.</ref>.


==[[امین]] [[مشرکان]]==  
==[[امین]] [[مشرکان]]==  
خط ۴۵: خط ۴۵:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:سیره پیامبر خاتم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده:فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]
[[رده: رفتار با دشمنان]]
[[رده: رفتار با دشمنان]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش