شر: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
*در مسئله شر گفته میشود که چگونه میتوان پذیرفت خدایی عالم، [[قادر]] و [[خیرخواه]] باشد و در کنار آن [[شرور]] و کژیهای [[اخلاقی]] و طبیعی را در عالم مشاهده کرد؟ به بیان دیگر، اگر خدایی [[خیرخواه]] وجود دارد، [[جهان]] باید از شر خالی باشد. پس، حال که [[جهان]] از نارسایی و کژی بری نیست، ادعای خدایی با اوصاف یاد شده محل تأمل است<ref>محمدی، «حل معمّای شر در آثار استاد جوادی آملی»، فصلنامه اسرا، ص۱۱۰.</ref>. | *در مسئله شر گفته میشود که چگونه میتوان پذیرفت خدایی عالم، [[قادر]] و [[خیرخواه]] باشد و در کنار آن [[شرور]] و کژیهای [[اخلاقی]] و طبیعی را در عالم مشاهده کرد؟ به بیان دیگر، اگر خدایی [[خیرخواه]] وجود دارد، [[جهان]] باید از شر خالی باشد. پس، حال که [[جهان]] از نارسایی و کژی بری نیست، ادعای خدایی با اوصاف یاد شده محل تأمل است<ref>محمدی، «حل معمّای شر در آثار استاد جوادی آملی»، فصلنامه اسرا، ص۱۱۰.</ref>. | ||
*متفکران غربی به شدّت بر وجود شر در عالم تاختهاند، و در مقابل برخی متألهان [[مسیحی]] به مقابله برخاسته و سعی کردهاند از طریق جدایی مرز [[عقل]] و [[دین]]، که این مسئله در حوزه [[فهم]] [[دین]] است نه [[عقل]]، به آن پاسخ گویند. [[فیلسوفان]] و [[متکلمان اسلامی]] نیز بر آن بودهاند که به [[شبهات]] و ایرادهای وارد پاسخ گویند<ref>برای ملاحظه آرای مختلف دراینباره بنگرید به: پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی؛ هیک، فلسفه دین؛ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شرّ.</ref>. | *متفکران غربی به شدّت بر وجود شر در عالم تاختهاند، و در مقابل برخی متألهان [[مسیحی]] به مقابله برخاسته و سعی کردهاند از طریق جدایی مرز [[عقل]] و [[دین]]، که این مسئله در حوزه [[فهم]] [[دین]] است نه [[عقل]]، به آن پاسخ گویند. [[فیلسوفان]] و [[متکلمان اسلامی]] نیز بر آن بودهاند که به [[شبهات]] و ایرادهای وارد پاسخ گویند<ref>برای ملاحظه آرای مختلف دراینباره بنگرید به: پترسون و دیگران، عقل و اعتقاد دینی؛ هیک، فلسفه دین؛ قدردان قراملکی، خدا و مسئله شرّ.</ref>. | ||
*[[استاد مطهری]]، در کتاب [[عدل الهی]] [[شبهه]] [[شرور]] را در بیانی جامع اینگونه تقریر مینماید: چرا [[نقص]] و [[کاستی]] و فنا و نیستی در [[نظام هستی]] راه یافته است؟ چرا یکی کور و دیگری کر و سومی ناقصالخلقه است؟ عدمی بودن کوری و کری و سایر نقصانات برای حل اشکال کافی نیست؛ زیرا سؤال باقی است که چرا جای این عدم را وجود نگرفته است؟ آیا این نوعی منع [[فیض]] نیست؟ و آیا منع [[فیض]] نوعی [[ظلم]] نیست؟ در [[جهان]]، خلأهایی وجود دارد که همانها ناراحتیهای این [[جهان]] است. [[عدل الهی]] ایجاب میکند که این خلأها پر شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۰.</ref>. | * [[استاد مطهری]]، در کتاب [[عدل الهی]] [[شبهه]] [[شرور]] را در بیانی جامع اینگونه تقریر مینماید: چرا [[نقص]] و [[کاستی]] و فنا و نیستی در [[نظام هستی]] راه یافته است؟ چرا یکی کور و دیگری کر و سومی ناقصالخلقه است؟ عدمی بودن کوری و کری و سایر نقصانات برای حل اشکال کافی نیست؛ زیرا سؤال باقی است که چرا جای این عدم را وجود نگرفته است؟ آیا این نوعی منع [[فیض]] نیست؟ و آیا منع [[فیض]] نوعی [[ظلم]] نیست؟ در [[جهان]]، خلأهایی وجود دارد که همانها ناراحتیهای این [[جهان]] است. [[عدل الهی]] ایجاب میکند که این خلأها پر شود<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۰.</ref>. | ||
*یک سلسله امور وجودی نیز هستند که زاییده نیستیهایی از قبیل [[جهل]] و عجز و فقرند و به نوبه خود همانها سبب یک سلسله نقصها و کاستیها و فناها و نیستیها میشوند. [[بیماریها]] و طوفانها و حریقها و [[زلزلهها]] از این قبیل است. [[عدل الهی]] ایجاب میکند که این امور نیز نباشند تا آثار آنها که همان نقصها و کاستیهاست نیز نباشد<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۱.</ref>. | *یک سلسله امور وجودی نیز هستند که زاییده نیستیهایی از قبیل [[جهل]] و عجز و فقرند و به نوبه خود همانها سبب یک سلسله نقصها و کاستیها و فناها و نیستیها میشوند. [[بیماریها]] و طوفانها و حریقها و [[زلزلهها]] از این قبیل است. [[عدل الهی]] ایجاب میکند که این امور نیز نباشند تا آثار آنها که همان نقصها و کاستیهاست نیز نباشد<ref>مطهری، عدل الهی، ص۱۲۸.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۱.</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==[[فلسفه]] [[شرور]]== | ==[[فلسفه]] [[شرور]]== | ||
*علاوه بر بررسی ماهوی [[شرور]] که مورد بحث و بررسی قرار گرفت، بحث مهمتری که در منابع [[دینی]] بیشتر مورد [[عنایت]] و توجه است، [[فلسفه]] وجودی [[شرور]] و در [[حقیقت]] [[سختیها]] و [[بلایا]] است، که به نکاتی از آن اشاره میشود: [[جهان]] پیوسته به هم وابسته است؛ زیرا اشیا از نظر خوبی و [[بدی]] اگر از اشیای دیگر مستقل در نظر گرفته شوند، یک [[حکم]] دارند و اگر جزء یک [[نظام]] و به عنوان عضوی از یک اندام در نظر گرفته شوند، [[حکم]] دیگری پیدا میکنند که احیاناً ضد [[حکم]] اولی است. [[زشتیها]] چون جزئی از مجموعه جهانند و [[نظام]] کل به وجود آنها بستگی دارد، [لازمه مجموعه [[جهان]] هستند]، بلکه از نظر نمایان ساختن زیباییها نیز وجود آنها لازم است؛ زیرا اگر بین [[زشتی]] و [[زیبایی]]، مقارنه و مقابله برقرار نمیشد، نه زیبا، زیبا بود و نه [[زشت]]، [[زشت]]. | *علاوه بر بررسی ماهوی [[شرور]] که مورد بحث و بررسی قرار گرفت، بحث مهمتری که در منابع [[دینی]] بیشتر مورد [[عنایت]] و توجه است، [[فلسفه]] وجودی [[شرور]] و در [[حقیقت]] [[سختیها]] و [[بلایا]] است، که به نکاتی از آن اشاره میشود: [[جهان]] پیوسته به هم وابسته است؛ زیرا اشیا از نظر خوبی و [[بدی]] اگر از اشیای دیگر مستقل در نظر گرفته شوند، یک [[حکم]] دارند و اگر جزء یک [[نظام]] و به عنوان عضوی از یک اندام در نظر گرفته شوند، [[حکم]] دیگری پیدا میکنند که احیاناً ضد [[حکم]] اولی است. [[زشتیها]] چون جزئی از مجموعه جهانند و [[نظام]] کل به وجود آنها بستگی دارد، [لازمه مجموعه [[جهان]] هستند]، بلکه از نظر نمایان ساختن زیباییها نیز وجود آنها لازم است؛ زیرا اگر بین [[زشتی]] و [[زیبایی]]، مقارنه و مقابله برقرار نمیشد، نه زیبا، زیبا بود و نه [[زشت]]، [[زشت]]. | ||
*[[خداوند متعال]] به هر موجودی همان وجود و همان اندازه از کمال و [[زیبایی]] را میدهد که میتواند بپذیرد، نقصانات از [[ناحیه]] ذات خود آنهاست، نه از [[ناحیه]] [[فیض]] باریتعالی. | * [[خداوند متعال]] به هر موجودی همان وجود و همان اندازه از کمال و [[زیبایی]] را میدهد که میتواند بپذیرد، نقصانات از [[ناحیه]] ذات خود آنهاست، نه از [[ناحیه]] [[فیض]] باریتعالی. | ||
*بین آنچه ما به عنوان [[مصیبت]] و [[بدی]] میخوانیم و آنچه به نام کمال و [[سعادت]] میشناسیم، رابطه [[علی]] و معلولی وجود دارد. [[بدیها]] [[مادر]] [[خوبیها]] و زاینده آنها هستند که حتی زیباییها، جلوه خود را از [[زشتیها]] دریافت میکنند و اگر [[زشتی]] و [[بدی]] وجود نمیداشت، [[زیبایی]] و خوبی نیز مفهوم نداشت، به این معنی که [[زیبایی]] زیبا در احساس، رهین وجود [[زشتی]] زشتها و پدید آمدن مقایسه بین آنهاست. | *بین آنچه ما به عنوان [[مصیبت]] و [[بدی]] میخوانیم و آنچه به نام کمال و [[سعادت]] میشناسیم، رابطه [[علی]] و معلولی وجود دارد. [[بدیها]] [[مادر]] [[خوبیها]] و زاینده آنها هستند که حتی زیباییها، جلوه خود را از [[زشتیها]] دریافت میکنند و اگر [[زشتی]] و [[بدی]] وجود نمیداشت، [[زیبایی]] و خوبی نیز مفهوم نداشت، به این معنی که [[زیبایی]] زیبا در احساس، رهین وجود [[زشتی]] زشتها و پدید آمدن مقایسه بین آنهاست. | ||
*[[زشتیها]]، مقدمه وجود زیباییها و آفریننده و پدیدآورنده آنهایند. در شکم [[گرفتاریها]] و [[مصیبتها]]، نیکبختیها و سعادتها نهفته است، همچنان که گاهی هم در درون سعادتها، [[بدبختیها]] [[تکوین]] مییابند و این، فرمول این [[جهان]] است. | * [[زشتیها]]، مقدمه وجود زیباییها و آفریننده و پدیدآورنده آنهایند. در شکم [[گرفتاریها]] و [[مصیبتها]]، نیکبختیها و سعادتها نهفته است، همچنان که گاهی هم در درون سعادتها، [[بدبختیها]] [[تکوین]] مییابند و این، فرمول این [[جهان]] است. | ||
*[[قرآن کریم]] برای بیان تلازم [[سختیها]] و آسایشها میفرماید: {{متن قرآن|فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا}}<ref>«به راستی با دشواری، آسانی همراه است * به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵-۶.</ref>. [[قرآن]] نمیفرماید که بعد از [[سختی]]، آسانیای است، بلکه تعبیر [[قرآن]] این است که همراه هر [[سختی]]، آسانیای است، یعنی آسانی در شکم [[سختی]] و همراه آن است. تغییرپذیری ماده [[جهان]] و پدید آمدن [[تکامل]]، ناشی از تضاد است. اگر تضاد نمیبود، هرگز تنوع و [[تکامل]] رخ نمیداد و عالم هر لحظه نقشی تازه بازی نمیکرد و نقوشی [[جدید]] بر صفحه [[گیتی]] آشکار نمیشد. | * [[قرآن کریم]] برای بیان تلازم [[سختیها]] و آسایشها میفرماید: {{متن قرآن|فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا}}<ref>«به راستی با دشواری، آسانی همراه است * به راستی با دشواری، آسانی همراه است» سوره انشراح، آیه ۵-۶.</ref>. [[قرآن]] نمیفرماید که بعد از [[سختی]]، آسانیای است، بلکه تعبیر [[قرآن]] این است که همراه هر [[سختی]]، آسانیای است، یعنی آسانی در شکم [[سختی]] و همراه آن است. تغییرپذیری ماده [[جهان]] و پدید آمدن [[تکامل]]، ناشی از تضاد است. اگر تضاد نمیبود، هرگز تنوع و [[تکامل]] رخ نمیداد و عالم هر لحظه نقشی تازه بازی نمیکرد و نقوشی [[جدید]] بر صفحه [[گیتی]] آشکار نمیشد. | ||
*[[صدرالمتألهین]] میگوید: "اگر تضاد نمیبود ادامه [[فیض]] از خدای [[بخشنده]] صورت نمیگرفت"<ref>{{عربی| لولا التضاد ما صح دوام الفیض عن المبدأ الجواد }}؛ صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۳، ص۱۱۷.</ref>؛ [[جهان]] [[طبیعت]]، مملو از قطعها و وصلها، بریدنها و پیوند زدنهاست و این لازمه ساختمان مخصوص این عالم است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۳.</ref>. | * [[صدرالمتألهین]] میگوید: "اگر تضاد نمیبود ادامه [[فیض]] از خدای [[بخشنده]] صورت نمیگرفت"<ref>{{عربی| لولا التضاد ما صح دوام الفیض عن المبدأ الجواد }}؛ صدرالمتألهین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۳، ص۱۱۷.</ref>؛ [[جهان]] [[طبیعت]]، مملو از قطعها و وصلها، بریدنها و پیوند زدنهاست و این لازمه ساختمان مخصوص این عالم است<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۲۳.</ref>. | ||
*خلاصه [[فلسفه]] [[شرور]] آنکه: | *خلاصه [[فلسفه]] [[شرور]] آنکه: | ||
#[[شرور]] یا اعدامند و یا وجوداتی که منشأ عدم در اشیای دیگرند و از آن جهت شرند که منشأ عدمند؛ | # [[شرور]] یا اعدامند و یا وجوداتی که منشأ عدم در اشیای دیگرند و از آن جهت شرند که منشأ عدمند؛ | ||
#آنچه واقعاً وجود دارد و [[جعل]] و خلق و علیت به آن تعلق میگیرد، وجود [[حقیقی]] است، نه وجود اضافی؛ | #آنچه واقعاً وجود دارد و [[جعل]] و خلق و علیت به آن تعلق میگیرد، وجود [[حقیقی]] است، نه وجود اضافی؛ | ||
#[[شرور]]، مطلقاً مجعول و مخلوق بالتبع و بالعرضند نه مجعول بالذات؛ | # [[شرور]]، مطلقاً مجعول و مخلوق بالتبع و بالعرضند نه مجعول بالذات؛ | ||
#[[جهان]] یک واحد تجزیهناپذیر است، حذف بعضی از اجزای [[جهان]] و ابقای بعضی، توهم محض و بازیگری [[خیال]] است؛ | # [[جهان]] یک واحد تجزیهناپذیر است، حذف بعضی از اجزای [[جهان]] و ابقای بعضی، توهم محض و بازیگری [[خیال]] است؛ | ||
#[[شرور]] و خیرات، دو صف و دو رده جدا نیستند، عدمها از وجودها، و وجودهای اضافی از وجودهای [[حقیقی]] تفکیکناپذیرند؛ | # [[شرور]] و خیرات، دو صف و دو رده جدا نیستند، عدمها از وجودها، و وجودهای اضافی از وجودهای [[حقیقی]] تفکیکناپذیرند؛ | ||
#نه تنها عدمها از وجودها، و وجودهای اضافی از وجودهای [[حقیقی]] تفکیکناپذیرند، وجودهای [[حقیقی]] نیز به [[حکم]] اصل تجزیهناپذیری [[جهان]]، پیوسته و جداناشدنی هستند؛ | #نه تنها عدمها از وجودها، و وجودهای اضافی از وجودهای [[حقیقی]] تفکیکناپذیرند، وجودهای [[حقیقی]] نیز به [[حکم]] اصل تجزیهناپذیری [[جهان]]، پیوسته و جداناشدنی هستند؛ | ||
#موجودات به اعتبار انفراد و [[استقلال]]، حکمی دارند و به اعتبار جزء بودن و عضویت در یک اندام، حکمی دیگر؛ | #موجودات به اعتبار انفراد و [[استقلال]]، حکمی دارند و به اعتبار جزء بودن و عضویت در یک اندام، حکمی دیگر؛ | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[سوء]] | * [[سوء]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:شر]] | [[رده:شر]] | ||
{{سعادت}} | {{سعادت}} |