نسخ قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
#معنای سوم آن، نسخ آیات [[قرآن]] است. مطابق این فرض، ابتدا آیاتی از [[قرآن]] نازل شده و سپس، با توجه به برخی مصالح، حکم یا حتی متن آن از [[قرآن]] حذف شده است. از میان سه معنی مذکور نسخ، تنها اصطلاح اخیر در علوم قرآنی مطرح است، گرچه گاهی به صورت حاشیهای بحث به دو حوزه دیگر نیز کشیده میشود. از آنجا که بیشتر مسلمانان نسخ تلاوت را از اساس انکار میکنند، لذا مباحث مربوط به آن را به صورت حاشیهای و در ضمن بحثهای مربوط به نسخ احکام بررسی میکنند. | #معنای سوم آن، نسخ آیات [[قرآن]] است. مطابق این فرض، ابتدا آیاتی از [[قرآن]] نازل شده و سپس، با توجه به برخی مصالح، حکم یا حتی متن آن از [[قرآن]] حذف شده است. از میان سه معنی مذکور نسخ، تنها اصطلاح اخیر در علوم قرآنی مطرح است، گرچه گاهی به صورت حاشیهای بحث به دو حوزه دیگر نیز کشیده میشود. از آنجا که بیشتر مسلمانان نسخ تلاوت را از اساس انکار میکنند، لذا مباحث مربوط به آن را به صورت حاشیهای و در ضمن بحثهای مربوط به نسخ احکام بررسی میکنند. | ||
*در باره اصطلاح نسخ در احکام [[قرآن]] و سنت، دو تعریف و برداشت مختلف وجود دارد: از آنجا که پیشینیان، هر گونه تغییر در حکم پیشین را "نسخ" مینامیدند، تعریف ایشان از نسخ، تخصیص عام یا تقیید مطلق را نیز شامل میشد <ref>ر.ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، ص ۸.</ref>. | *در باره اصطلاح نسخ در احکام [[قرآن]] و سنت، دو تعریف و برداشت مختلف وجود دارد: از آنجا که پیشینیان، هر گونه تغییر در حکم پیشین را "نسخ" مینامیدند، تعریف ایشان از نسخ، تخصیص عام یا تقیید مطلق را نیز شامل میشد <ref>ر.ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، ص ۸.</ref>. | ||
*[[ابن تیمیه]] میگوید: در اصطلاح بزرگان گذشته، هر معنای ظاهری که ظهورش به جهت معارضی قویتر ترک میشد، جزء منسوخات محسوب میشد؛ مانند تخصیص عام و تقیید مطلق. | * [[ابن تیمیه]] میگوید: در اصطلاح بزرگان گذشته، هر معنای ظاهری که ظهورش به جهت معارضی قویتر ترک میشد، جزء منسوخات محسوب میشد؛ مانند تخصیص عام و تقیید مطلق. | ||
*[[ابن قیم]] نیز میگوید: منظور عموم بزرگان پیشین از ناسخ و منسوخ، گاهی رفع کلی حکم بوده است، همانگونه که در اصطلاح متأخران است و گاهی رفع دلالت عام، مطلق، ظاهر و غیر آن به واسطه تخصیص، تقیید، تفسیر و یا تبیین آن بوده است؛ چرا که متضمن رفع و برداشت دلالت ظاهری کلاماند<ref>ر.ک: الناسخ والمنسوخ، نحّاس، مقدمۀ دکتر سلیمان بن ابراهیم، ج ۱، ص ۱۰۲ و ۱۰۳. به نقل از حسین جوان آراسته، درسنامۀ علوم قرآنی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۳؛ همچنین در اینباره، ر.ک: النسخ فی القرآن الکریم، مصطفی زید، دمشق، دار القلم، ۱۴۰۹ ﻫ، ج ۱، ص ۶۷؛ عزت الله مولایینیا، نسخ در [[قرآن]] (نقد نظریۀ انکار نسخ در [[قرآن]])، تهران، رایزن، ۱۳۷۸ ﻫ. ش، ص ۹۳ ـ ۹۲.</ref>. در اصطلاح متأخران و معاصران، دایره نسخ محدودتر است و تنها به رفع حکم مربوط میشود. | * [[ابن قیم]] نیز میگوید: منظور عموم بزرگان پیشین از ناسخ و منسوخ، گاهی رفع کلی حکم بوده است، همانگونه که در اصطلاح متأخران است و گاهی رفع دلالت عام، مطلق، ظاهر و غیر آن به واسطه تخصیص، تقیید، تفسیر و یا تبیین آن بوده است؛ چرا که متضمن رفع و برداشت دلالت ظاهری کلاماند<ref>ر.ک: الناسخ والمنسوخ، نحّاس، مقدمۀ دکتر سلیمان بن ابراهیم، ج ۱، ص ۱۰۲ و ۱۰۳. به نقل از حسین جوان آراسته، درسنامۀ علوم قرآنی، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۳؛ همچنین در اینباره، ر.ک: النسخ فی القرآن الکریم، مصطفی زید، دمشق، دار القلم، ۱۴۰۹ ﻫ، ج ۱، ص ۶۷؛ عزت الله مولایینیا، نسخ در [[قرآن]] (نقد نظریۀ انکار نسخ در [[قرآن]])، تهران، رایزن، ۱۳۷۸ ﻫ. ش، ص ۹۳ ـ ۹۲.</ref>. در اصطلاح متأخران و معاصران، دایره نسخ محدودتر است و تنها به رفع حکم مربوط میشود. | ||
*آیت الله [[سید ابوالقاسم خویی]] مینویسد: نسخ، برداشتن حکمی از احکام ثابت دینی بر اثر سپری شدن زمان و مدت آن است <ref>ر.ک: البیان فی تفسیر القرآن، ابوالقاسم خویی، بیروت، دار الزهراء، چاپ چهارم، ۱۳۹۵ ﻫ، ص ۲۷۸ ـ ۲۷۷.</ref> | *آیت الله [[سید ابوالقاسم خویی]] مینویسد: نسخ، برداشتن حکمی از احکام ثابت دینی بر اثر سپری شدن زمان و مدت آن است <ref>ر.ک: البیان فی تفسیر القرآن، ابوالقاسم خویی، بیروت، دار الزهراء، چاپ چهارم، ۱۳۹۵ ﻫ، ص ۲۷۸ ـ ۲۷۷.</ref> | ||
*آیت الله [[محمد هادی معرفت]] نیز در تعریفی مبسوطتر مینویسد: رفع حکم سابقی که بر حسب ظاهر، اقتضای دوام داشته است، با تشریع حکم لاحق، به گونهای که جانشین آن گردد و جمع میان هر دو امکانپذیر نباشد <ref>التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۶ ﻫ، ج ۲، ص ۲۷۷.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۱۹۳ - ۱۹۸.</ref>. | *آیت الله [[محمد هادی معرفت]] نیز در تعریفی مبسوطتر مینویسد: رفع حکم سابقی که بر حسب ظاهر، اقتضای دوام داشته است، با تشریع حکم لاحق، به گونهای که جانشین آن گردد و جمع میان هر دو امکانپذیر نباشد <ref>التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۶ ﻫ، ج ۲، ص ۲۷۷.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۱۹۳ - ۱۹۸.</ref>. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
*متأخران و معاصران قیودی را در تعریف نسخ افزودهاند که دایره آن را بسیار محدود ساخته است. | *متأخران و معاصران قیودی را در تعریف نسخ افزودهاند که دایره آن را بسیار محدود ساخته است. | ||
*'''نخست:''' نسخ به دایره امر تشریعی محدود است؛ بنا بر این، [[بداء]] که از تکوینیات است، از دایره نسخ خارج است<ref>بداء در لغت به معنای ظهور امری بعد از خفای آن و نیز پیدایش رأی است و در اصطلاح کلام شیعی عبارت از این است که خداوند سبحان با مشیت جدید، مشیت پیشین خود را محو کند، یا اجزای آن را تغییر دهد؛ به عبارت دیگر، آنچه را که با مشیت اول خواسته است، با مشیت دوم از بین ببرد و آنچه را که به مشیّت متعلق نبوده است، به وجود آورد. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}؛خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹؛ ر. ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی نقی خدایاری، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۳.</ref> | *'''نخست:''' نسخ به دایره امر تشریعی محدود است؛ بنا بر این، [[بداء]] که از تکوینیات است، از دایره نسخ خارج است<ref>بداء در لغت به معنای ظهور امری بعد از خفای آن و نیز پیدایش رأی است و در اصطلاح کلام شیعی عبارت از این است که خداوند سبحان با مشیت جدید، مشیت پیشین خود را محو کند، یا اجزای آن را تغییر دهد؛ به عبارت دیگر، آنچه را که با مشیت اول خواسته است، با مشیت دوم از بین ببرد و آنچه را که به مشیّت متعلق نبوده است، به وجود آورد. خداوند متعال میفرماید: {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}؛خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹؛ ر. ک: نگاهی به علوم قرآنی، محمد باقر ملکی میانجی، ترجمۀ علی نقی خدایاری، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۳.</ref> | ||
*[[سیوطی]] میگوید: نسخ تنها در قلمرو اوامر و نواهی روی میدهد، اگرچه در شکل جملههای خبری بیان شده باشد. اما جمله خبری که به معنای طلب و انشا نباشد، نسخ در آن راه ندارد. همچنین نسخ به وعده و وعیدهای الهی راهی ندارد. بنا بر این، ذکر آیات خبری و وعد و وعیدهای [[قرآن]] در شمار ناسخ و منسوخ [[قرآن]] کاری نادرست است <ref>الإتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۴۱؛ نیز ر. ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، ص ۸.</ref> | * [[سیوطی]] میگوید: نسخ تنها در قلمرو اوامر و نواهی روی میدهد، اگرچه در شکل جملههای خبری بیان شده باشد. اما جمله خبری که به معنای طلب و انشا نباشد، نسخ در آن راه ندارد. همچنین نسخ به وعده و وعیدهای الهی راهی ندارد. بنا بر این، ذکر آیات خبری و وعد و وعیدهای [[قرآن]] در شمار ناسخ و منسوخ [[قرآن]] کاری نادرست است <ref>الإتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ۲، ص ۴۱؛ نیز ر. ک: الناسخ و المنسوخ، ابن حزم، ص ۸.</ref> | ||
*'''دوم:''' رفع حکم به صورت کلی باشد، به طوری که تعارض بین دو حکم جمعکردنی نباشد. با این قید، تخصیص، تقیید و تبیین از دایره نسخ خارج میشود. | *'''دوم:''' رفع حکم به صورت کلی باشد، به طوری که تعارض بین دو حکم جمعکردنی نباشد. با این قید، تخصیص، تقیید و تبیین از دایره نسخ خارج میشود. | ||
*'''سوم:''' تعارض بین دو حکم به گونهای باشد که جمع میان آنها امکانپذیر نباشد. | *'''سوم:''' تعارض بین دو حکم به گونهای باشد که جمع میان آنها امکانپذیر نباشد. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍأَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> ای مؤمنان! (به پیامبر) نگویید با ما مدارا کن ، بگویید: در کار ما بنگر، و سخن نیوش باشید و کافران عذابی دردناک خواهند داشت کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟ آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟ آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۴ - ۱۰۹.</ref> | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍأَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> ای مؤمنان! (به پیامبر) نگویید با ما مدارا کن ، بگویید: در کار ما بنگر، و سخن نیوش باشید و کافران عذابی دردناک خواهند داشت کافران از اهل کتاب و مشرکان، خوش ندارند که از پروردگارتان، خیری بر شما فرو فرستاده شود، ولی خداوند هر کس را بخواهد به بخشایش خود، ویژگی میدهد و خداوند، دارای بخشش سترگ است اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟ آیا ندانستهای فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است و جز خداوند یار و یاوری ندارید؟ آیا بر آنید که از پیامبرتان درخواست کنید چنان که پیشتر از موسی در خواست شد؟ و آنکه کفر را جایگزین ایمان کند، بیشک راه میانه را گم کرده است بسیاری از اهل کتاب با آنکه حق برای آنان روشن است، از رشکی در درون جانشان، خوش دارند که شما را از پس ایمان به کفر بازگردانند؛ باری، (از آنان) درگذرید و چشم بپوشید تا (زمانی که) خداوند فرمان خویش را (پیش) آورد که خداوند بر هر کاری تواناست؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۴ - ۱۰۹.</ref> | ||
*سیاق این آیات نشان میدهد که مراد از نسخ آیه، نسخ آیهای از آیات [[قرآن]] نیست، گرچه ممکن است اطلاق آیه، آن را نیز شامل شود. [[محمد خلیفه]] میگوید: محور موضوعی این آیات عصیان یهود نسبت به آموزههای الهی و سرپیچی ایشان از دستورات [[حضرت موسی]]{{ع}} است. آنها در باره [[قرآن]] میگویند: "چگونه است که خداوند رسالت جدیدی را بر فردی غیر از آنها فرستاده است، در حالی که پیشتر بر آنها پیامبری فرستاده بود و اگر این رسالت، همانند رسالت یهود باشد، در این صورت چیز زائدی است و اگر چیزی غیر از رسالت یهود باشد، امری غیرمنطقی است که بدان رضایت نمیدهیم". در آیه ۱۰۵ سوره بقره آمده است که خداوند هر فردی را بخواهد، برای رسالت انتخاب میکند و در آیه بعد، که مورد بحث ما است، بر این معنی تصریح شده است که شریعت پیامبر، که افضل و احسن شرایع است، جانشین شریعت [[حضرت موسی]]{{ع}} شده است. در ادامه آیه نیز بیان شده است كه خداوند، هر کاری را که بخواهد، میتواند انجام دهد و او دانا و حکیم است و این امری طبیعی است که شریعت یهود، که ویژه زمان، مکان و مردمی خاص بوده است، با شریعتی جدید که با مقتضیات و مصالح عصر جدید سازگار و به صفات جاودانگی و جهانشمولی متّصف است، نسخ شود و تعالیم شریعت قدیم به ورطه فراموشی و نسیان سپرده شود<ref>ر.ک: الإستشراق والقرآن العظیم، محمد خلیفه، ترجمۀ مروان عبد الصبور شاهین، با مقدمۀ عبد الصبور شاهین، قاهره، دار الإعتصام، ۱۹۹۴ م، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۶.</ref> | *سیاق این آیات نشان میدهد که مراد از نسخ آیه، نسخ آیهای از آیات [[قرآن]] نیست، گرچه ممکن است اطلاق آیه، آن را نیز شامل شود. [[محمد خلیفه]] میگوید: محور موضوعی این آیات عصیان یهود نسبت به آموزههای الهی و سرپیچی ایشان از دستورات [[حضرت موسی]]{{ع}} است. آنها در باره [[قرآن]] میگویند: "چگونه است که خداوند رسالت جدیدی را بر فردی غیر از آنها فرستاده است، در حالی که پیشتر بر آنها پیامبری فرستاده بود و اگر این رسالت، همانند رسالت یهود باشد، در این صورت چیز زائدی است و اگر چیزی غیر از رسالت یهود باشد، امری غیرمنطقی است که بدان رضایت نمیدهیم". در آیه ۱۰۵ سوره بقره آمده است که خداوند هر فردی را بخواهد، برای رسالت انتخاب میکند و در آیه بعد، که مورد بحث ما است، بر این معنی تصریح شده است که شریعت پیامبر، که افضل و احسن شرایع است، جانشین شریعت [[حضرت موسی]]{{ع}} شده است. در ادامه آیه نیز بیان شده است كه خداوند، هر کاری را که بخواهد، میتواند انجام دهد و او دانا و حکیم است و این امری طبیعی است که شریعت یهود، که ویژه زمان، مکان و مردمی خاص بوده است، با شریعتی جدید که با مقتضیات و مصالح عصر جدید سازگار و به صفات جاودانگی و جهانشمولی متّصف است، نسخ شود و تعالیم شریعت قدیم به ورطه فراموشی و نسیان سپرده شود<ref>ر.ک: الإستشراق والقرآن العظیم، محمد خلیفه، ترجمۀ مروان عبد الصبور شاهین، با مقدمۀ عبد الصبور شاهین، قاهره، دار الإعتصام، ۱۹۹۴ م، ص ۱۶۷ ـ ۱۶۶.</ref> | ||
*[[علامه طباطبایی]] نیز معتقد است که مراد از {{متن قرآن|آيَةٍ}} در {{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ}} تنها آیات [[قرآن]] نیست، بلکه هر چیزی را که مفهوم آیه بر آن صدق کند، شامل میشود. او میگوید: این آیه با تعلیل ذیلش که میفرماید: "مگر نمیدانی که خدا بر هر چیز قادر است"، به ما میفهماند که مراد از نسخ، از بین بردن اثر آیت، از جهت آیت بودنش است؛ یعنی، از بین بردن علامت بودنش، با حفظ اصلش. پس با نسخ، اثر آن آیت از بین میرود، اما خود آن باقی است. و اما اینکه آیت بودن یک آیت به چیست؟ در جواب میگوییم: آیتها، و جهات آنها مختلف است، چون بخشی از [[قرآن]] آیتی است برای خدای سبحان، به اعتبار اینکه بشر از آوردن مثل آن عاجز است و بخشی دیگر، که احکام و تکالیف الهی را بیان میکند، آیات اویند، بدان جهت که در انسانها تقوا ایجاد و آنان را به خدا نزدیک میکند. و نیز موجودات خارجی آیات او هستند، بدان جهت که با هستی خود، وجود صانع خود را با خصوصیات وجودیشان حکایت میکنند. و نیز انبیای خدا و اولیائش آیات او هستند، بدان جهت که هم با زبان و هم با عمل خود، بشر را به سوی خدا دعوت میکنند و همچنین چیزهایی دیگر. از سوی دیگر بعضی از آیات در آیت بودن تنها یک جهت دارند؛ یعنی، از یک جهت نمایشگر و یادآورنده صانع خویشاند. بعضی از آیات دارای جهات بسیارند و چون چنین است، نسخ آیت نیز بر دو گونه است؛ یکی نسخ آن به همان یک جهتی که دارد و مثل اینکه به کلی آن را نابود کند، و یکی اینکه آیتی را که از چند جهت آیت است، از یک جهت نسخ کند و جهات دیگرش را به آیت بودن باقی بگذارد؛ مانند آیات قرآنی که هم از نظر بلاغت و هم از نظر حکم، آیت و معجزه است، آنگاه جهت حکمی آن را نسخ کند و جهت دیگرش همچنان آیت باشد. | * [[علامه طباطبایی]] نیز معتقد است که مراد از {{متن قرآن|آيَةٍ}} در {{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ}} تنها آیات [[قرآن]] نیست، بلکه هر چیزی را که مفهوم آیه بر آن صدق کند، شامل میشود. او میگوید: این آیه با تعلیل ذیلش که میفرماید: "مگر نمیدانی که خدا بر هر چیز قادر است"، به ما میفهماند که مراد از نسخ، از بین بردن اثر آیت، از جهت آیت بودنش است؛ یعنی، از بین بردن علامت بودنش، با حفظ اصلش. پس با نسخ، اثر آن آیت از بین میرود، اما خود آن باقی است. و اما اینکه آیت بودن یک آیت به چیست؟ در جواب میگوییم: آیتها، و جهات آنها مختلف است، چون بخشی از [[قرآن]] آیتی است برای خدای سبحان، به اعتبار اینکه بشر از آوردن مثل آن عاجز است و بخشی دیگر، که احکام و تکالیف الهی را بیان میکند، آیات اویند، بدان جهت که در انسانها تقوا ایجاد و آنان را به خدا نزدیک میکند. و نیز موجودات خارجی آیات او هستند، بدان جهت که با هستی خود، وجود صانع خود را با خصوصیات وجودیشان حکایت میکنند. و نیز انبیای خدا و اولیائش آیات او هستند، بدان جهت که هم با زبان و هم با عمل خود، بشر را به سوی خدا دعوت میکنند و همچنین چیزهایی دیگر. از سوی دیگر بعضی از آیات در آیت بودن تنها یک جهت دارند؛ یعنی، از یک جهت نمایشگر و یادآورنده صانع خویشاند. بعضی از آیات دارای جهات بسیارند و چون چنین است، نسخ آیت نیز بر دو گونه است؛ یکی نسخ آن به همان یک جهتی که دارد و مثل اینکه به کلی آن را نابود کند، و یکی اینکه آیتی را که از چند جهت آیت است، از یک جهت نسخ کند و جهات دیگرش را به آیت بودن باقی بگذارد؛ مانند آیات قرآنی که هم از نظر بلاغت و هم از نظر حکم، آیت و معجزه است، آنگاه جهت حکمی آن را نسخ کند و جهت دیگرش همچنان آیت باشد. | ||
*ایشان در ادامه مواردی را به عنوان مدلولهای این آیات به شرح زیر بر میشمارد: از این آیه پنج نکته را میتوان استنباط کرد: | *ایشان در ادامه مواردی را به عنوان مدلولهای این آیات به شرح زیر بر میشمارد: از این آیه پنج نکته را میتوان استنباط کرد: | ||
*اول اینکه، نسخ تنها به احکام شرعی مربوط نیست، بلکه در تکوینیات نیز هست. | *اول اینکه، نسخ تنها به احکام شرعی مربوط نیست، بلکه در تکوینیات نیز هست. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
==تلاشهای پیشینیان پیرامون ناسخ و منسوخ== | ==تلاشهای پیشینیان پیرامون ناسخ و منسوخ== | ||
*ناسخ و منسوخ از موضوعاتی است که از زمان تابعین به بعد تألیفات قابل توجهی در باره آن نگارش یافته است. | *ناسخ و منسوخ از موضوعاتی است که از زمان تابعین به بعد تألیفات قابل توجهی در باره آن نگارش یافته است. | ||
*نکته مهمی که در تحقیقات پیشینیان بیش از همه بدان توجه شده است، این است که تا قرن چهارم، همه دانشمندان نسخ در آیات [[قرآن]] را مسلم دانستهاند و کسی آن را انکار نکرده است. از اوایل قرن چهارم به بعد برخی از دانشمندان در نوشتههای خود وقوع نسخ در [[قرآن]] را انکار کردهاند. [[ابو مسلم محمد بن بحر اصفهانی]] اولین کسی است که کتابی در ردّ نسخ در [[قرآن]] نوشته است. همچنین گفته شده است که [[ابو علی محمد بن احمد بن الجنید]]، از عالمان [[شیعه]]، نیز کتابی به نام الفسخ علی من أجاز النسخ در ردّ نسخ [[قرآن]] نوشته است، که البته از هیچ یک از این دو کتاب اثری در دست نیست<ref>ر.ک: الناسخ و المنسوخ، قتاده، مقدمۀ مؤلف، ص ۱۶؛ عزت الله مولایینیا، نسخ در [[قرآن]] (نقد نظریۀ انکار نسخ در [[قرآن]])، ص ۶۲.</ref>. نکته دیگر در تحقیقات پیشینیان این است که در بیشتر کتب پیشینیان نسخ به معنای عام آن، که تخصیص و تقیید را نیز شامل میشود، به کار رفته است. شیوه کار در این کتب نوعاً به این گونه است که ابتدا به بیان معنای لغوی و اصطلاحی نسخ میپردازند، آنگاه کلام پیشوایان دین، صحابه و تابعین را در مورد اهمیت نسخ یادآور میشوند، پس از آن انواع نسخ را ذکر میکنند، آنگاه سورههای [[قرآن]] را، از نظر دارا بودن یا دارا نبودن آیات ناسخ و منسوخ و یا یکی از آن دو دستهبندی میکنند و در نهایت آیاتی را که در مورد آنها ادعای نسخ شده است به همراه آیات ناسخ آنها بر میشمرند و این کار را از ابتدا تا انتهای [[قرآن]] یک به یک به ترتیب سورهها انجام میدهند. نکته دیگر اینکه برخی گفتهاند که شافعی اولین کسی است که در مورد ناسخ و منسوخ، به شیوهای علمی، قلم زده است، اما کتاب مستقلی را در این زمینه تألیف نکرده است. به گفته [[مصطفی زید]]، اولین کتاب نوشته شده در این زمینه الناسخ والمنسوخ از [[ابو عبد الله ابن حزم اندلسی]] است<ref>ر.ک: النسخ فی القرآن الکریم، مصطفی زید، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> در زمینه نسخ تألیفات بسیار زیادی از پیشینیان به ثبت رسیده است <ref>از جملۀ این تألیفات میتوان موارد زیر را برشمرد: ۱. عطاء بن مسلم (ت ۱۱۵ ﻫ)؛ ۲. قتادة بن دعامه (ت ۱۱۷ ﻫ)؛ ۳. ابن شهاب الزهری (ت ۱۲۴ ﻫ)؛ ۴. محمد بن السائب الکلبی (ت ۱۴۶ ﻫ)؛ ۵. مقاتل بن سلیمان (ت ۱۵۰ ﻫ)؛ ۶. الحسین بن واقد القرشی (ت ۱۵۷ ﻫ)؛ ۷. عبد الرحمن بن زید بن أسلم ( ت ۱۸۲ ﻫ)؛ ۸. عبد الله بن عبد الرحمن الأصم المسمعی، من أصحاب الإمام الصادق {{ع}}، القرن الثانی؛ ۹. إسماعیل بن زیاد (أو ابن أبی زیاد) السکونی، القرن الثانی؛ ۱۰. درام بن قبیصة التمیمی الدرامی؛ من أصحاب الإمام الرضا {{ع}}؛ ۱۱. أحمد بن محمد بن عیسی القمی؛ من أصحاب الإمام الرضا{{ع}}؛ ۱۲. حجاج بن محمد المصیصی الأعور (ت ۲۰۵ ﻫ)؛ ۱۳. عبد الوهاب بن عطاء العجلی (ت ۲۰۶ ﻫ)؛ ۱۴. الحسن بن علی فضّال (ت ۲۲۴ ﻫ)؛ ۱۵. أبو عبید القاسم بن سلّام (ت ۲۲۴ ﻫ) ۱۶. جعفر بن مبشر الثقفی (ت ۲۳۴ ﻫ)؛ ۱۷. سریج بن یونس (ت ۲۳۵ ﻫ )؛ ۱۸. أحمد بن حنبل (ت ۲۴۱ ﻫ)؛ ۱۹. سلیمان بن الأشعث السجستانی (ت ۲۷۵ ﻫ)؛ ۲۰. محمد بن إسماعیل الترمذی (ت۲۸۰ ﻫ)؛ ۲۱. إبراهیم بن إسحاق الحربی (ت ۲۸۵ ﻫ)؛ ۲۲. إبراهیم بن عبدالله الکجی (ت ۲۹۲ ﻫ)؛ ۲۳. علی بن إبراهیم بن هاشم القمی، القرن الثالث؛ ۲۴. سعد بن إبراهیم الأشعری القمی (ت ۳۰۱ ﻫ)؛ ۲۵. الحسین بن منصور المشهور بالحلاج (ت ۳۰۹ ﻫ)؛ ۲۶. عبد الله بن سلیمان الأشعث (ت ۳۱۶ ﻫ)؛ ۲۷. الزبیر بن أحمد (ت ۳۱۷ ﻫ)؛ ۲۸. أبو عبد الله محمد بن حزم الأندلسی (ت ۳۲۰ ﻫ)؛ ۲۹. أبو مسلم محمد بن بحر الأصفهانی (ت ۳۲۲ ﻫ)؛ ۳۰. محمد بن عثمان بن مسبح المعروف بالجعد (ت ۳۲۶ ﻫ)؛ ۳۱. أبو بکر محمد بن القاسم الأنباری (ت ۳۲۸ ﻫ)؛ ۳۲. أحمد بن جعفر البغدادی، المعروف بابن المنادی (ت ۳۳۴ ﻫ)؛ ۳۳. أبو جعفر أحمد بن محمد النحاس (ت ۳۳۸ ﻫ)؛ ۳۴. محمد بن العباس، المعروف بابن الحجام، القرن الرابع؛ ۳۵. الحسین بن علی البصری (ت ۳۳۹ ﻫ)؛ ۳۶. قاسم بن أصبغ (ت ۳۴۰ ﻫ)؛ ۳۷. أبو بکر البردعی (ت نحو ۳۵۰ ﻫ)؛ ۳۸. المنذر بن سعید البلوطی (ت ۳۵۵ ﻫ)؛ ۳۹. أبو سعید السیرافی النحوی (ت ۳۶۸ ﻫ)؛ ۴۰. أبو الحسین محمد بن محمد النیسابوری (ت ۳۶۸ ﻫ)؛ ۴۱. محمد بن علی بن بابویه القمی، المعروف بالصدوق (ت ۳۸۱ ﻫ)؛ ۴۲. أبو المطرف بن فطیس (ت ۴۰۲ ﻫ)؛ ۴۳. هبة الله بن سلامة الضریر (ت ۴۱۰ ﻫ)؛ ۴۴. عبد القاهر البغدادی (ت ۴۲۹ ﻫ)؛ ۴۵. مکی بن أبی طالب المغربی (ت ۴۳۷ ﻫ)؛ ۴۶. علی بن أحمد بن حزم الظاهری (ت ۴۵۶ ﻫ)؛ ۴۷. الواحدی علی بن أحمد (ت ۴۶۸ ﻫ)؛ ۴۸. سلیمان بن خلف الباجی (ت ۴۷۴ ﻫ)؛ ۴۹. عبد الملک بن حبیب (ت ۴۸۹ ﻫ)؛ ۵۰. محمد بن برکات السعیدی المصری (ت ۵۲۰ ﻫ)؛ ۵۱. أبو العباس الإشبیلی (ت ۵۳۱ ﻫ)؛ ۵۲. محمد بن عبد الله المعروف بابن العربی (ت ۵۴۳ ﻫ)؛ ۵۳. أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی (ت ۵۹۷ ﻫ)؛ ۵۴. علی بن محمد المعروف بابن الحصار (ت ۶۱۱ ﻫ)؛ ۵۴. ابن الشواش، أبو عبد الله محمد بن أحمد (ت ۶۱۹ ﻫ)؛ ۵۵. هبة الله بن إبراهیم بن البارزی (ت ۷۳۸ ﻫ)؛ ۵۶. یحیی بن عبد الله الواسطی (ت ۷۳۸ ﻫ)؛ ۵۷. علی بن شهاب الدین الهمذانی (ت ۷۸۶ ﻫ)؛ ۵۸. عبد الرحمن بن محمد العتائقی الحلی (ت ۷۹۰ ﻫ)؛ ۵۹. أحمد بن المتوج البحرانی (ت ۸۳۶ ﻫ)؛ ۶۰. أحمد بن إسماعیل الأبشیطی (ت ۸۸۳ ﻫ)؛ ۶۱. جلال الدین السیوطی (ت ۹۱۱ ﻫ). ر.ک: الناسخ و المنسوخ، قتادة بن دعامة سدوسی، تحقیق حاتم صالح ضامن، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ﻫ، مقدمۀ محقّق، ص ۱۵ ـ ۱۰؛ در بارۀ کتب مربوط به ناسخ و منسوخ، ر.ک: علوم [[قرآن]] و فهرست منابع، سید عبد الوهاب طالقانی، ص ۳۷۵ ـ ۳۶۶؛ درآمدی بر تاریخ علوم قرآنی، محمد تقی دیاری، قم، انتشارات دانشگاه قم، ۱۳۸۵ ﻫ. ش، ص ۳۱۸ ـ ۳۰۷؛ الفهرست، ابن ندیم، فن ثالث از مقالۀ اول.</ref>. | *نکته مهمی که در تحقیقات پیشینیان بیش از همه بدان توجه شده است، این است که تا قرن چهارم، همه دانشمندان نسخ در آیات [[قرآن]] را مسلم دانستهاند و کسی آن را انکار نکرده است. از اوایل قرن چهارم به بعد برخی از دانشمندان در نوشتههای خود وقوع نسخ در [[قرآن]] را انکار کردهاند. [[ابو مسلم محمد بن بحر اصفهانی]] اولین کسی است که کتابی در ردّ نسخ در [[قرآن]] نوشته است. همچنین گفته شده است که [[ابو علی محمد بن احمد بن الجنید]]، از عالمان [[شیعه]]، نیز کتابی به نام الفسخ علی من أجاز النسخ در ردّ نسخ [[قرآن]] نوشته است، که البته از هیچ یک از این دو کتاب اثری در دست نیست<ref>ر.ک: الناسخ و المنسوخ، قتاده، مقدمۀ مؤلف، ص ۱۶؛ عزت الله مولایینیا، نسخ در [[قرآن]] (نقد نظریۀ انکار نسخ در [[قرآن]])، ص ۶۲.</ref>. نکته دیگر در تحقیقات پیشینیان این است که در بیشتر کتب پیشینیان نسخ به معنای عام آن، که تخصیص و تقیید را نیز شامل میشود، به کار رفته است. شیوه کار در این کتب نوعاً به این گونه است که ابتدا به بیان معنای لغوی و اصطلاحی نسخ میپردازند، آنگاه کلام پیشوایان دین، صحابه و تابعین را در مورد اهمیت نسخ یادآور میشوند، پس از آن انواع نسخ را ذکر میکنند، آنگاه سورههای [[قرآن]] را، از نظر دارا بودن یا دارا نبودن آیات ناسخ و منسوخ و یا یکی از آن دو دستهبندی میکنند و در نهایت آیاتی را که در مورد آنها ادعای نسخ شده است به همراه آیات ناسخ آنها بر میشمرند و این کار را از ابتدا تا انتهای [[قرآن]] یک به یک به ترتیب سورهها انجام میدهند. نکته دیگر اینکه برخی گفتهاند که شافعی اولین کسی است که در مورد ناسخ و منسوخ، به شیوهای علمی، قلم زده است، اما کتاب مستقلی را در این زمینه تألیف نکرده است. به گفته [[مصطفی زید]]، اولین کتاب نوشته شده در این زمینه الناسخ والمنسوخ از [[ابو عبد الله ابن حزم اندلسی]] است<ref>ر.ک: النسخ فی القرآن الکریم، مصطفی زید، ج ۱، ص ۳۴۱.</ref> در زمینه نسخ تألیفات بسیار زیادی از پیشینیان به ثبت رسیده است <ref>از جملۀ این تألیفات میتوان موارد زیر را برشمرد: ۱. عطاء بن مسلم (ت ۱۱۵ ﻫ)؛ ۲. قتادة بن دعامه (ت ۱۱۷ ﻫ)؛ ۳. ابن شهاب الزهری (ت ۱۲۴ ﻫ)؛ ۴. محمد بن السائب الکلبی (ت ۱۴۶ ﻫ)؛ ۵. مقاتل بن سلیمان (ت ۱۵۰ ﻫ)؛ ۶. الحسین بن واقد القرشی (ت ۱۵۷ ﻫ)؛ ۷. عبد الرحمن بن زید بن أسلم (ت ۱۸۲ ﻫ)؛ ۸. عبد الله بن عبد الرحمن الأصم المسمعی، من أصحاب الإمام الصادق {{ع}}، القرن الثانی؛ ۹. إسماعیل بن زیاد (أو ابن أبی زیاد) السکونی، القرن الثانی؛ ۱۰. درام بن قبیصة التمیمی الدرامی؛ من أصحاب الإمام الرضا {{ع}}؛ ۱۱. أحمد بن محمد بن عیسی القمی؛ من أصحاب الإمام الرضا{{ع}}؛ ۱۲. حجاج بن محمد المصیصی الأعور (ت ۲۰۵ ﻫ)؛ ۱۳. عبد الوهاب بن عطاء العجلی (ت ۲۰۶ ﻫ)؛ ۱۴. الحسن بن علی فضّال (ت ۲۲۴ ﻫ)؛ ۱۵. أبو عبید القاسم بن سلّام (ت ۲۲۴ ﻫ) ۱۶. جعفر بن مبشر الثقفی (ت ۲۳۴ ﻫ)؛ ۱۷. سریج بن یونس (ت ۲۳۵ ﻫ)؛ ۱۸. أحمد بن حنبل (ت ۲۴۱ ﻫ)؛ ۱۹. سلیمان بن الأشعث السجستانی (ت ۲۷۵ ﻫ)؛ ۲۰. محمد بن إسماعیل الترمذی (ت۲۸۰ ﻫ)؛ ۲۱. إبراهیم بن إسحاق الحربی (ت ۲۸۵ ﻫ)؛ ۲۲. إبراهیم بن عبدالله الکجی (ت ۲۹۲ ﻫ)؛ ۲۳. علی بن إبراهیم بن هاشم القمی، القرن الثالث؛ ۲۴. سعد بن إبراهیم الأشعری القمی (ت ۳۰۱ ﻫ)؛ ۲۵. الحسین بن منصور المشهور بالحلاج (ت ۳۰۹ ﻫ)؛ ۲۶. عبد الله بن سلیمان الأشعث (ت ۳۱۶ ﻫ)؛ ۲۷. الزبیر بن أحمد (ت ۳۱۷ ﻫ)؛ ۲۸. أبو عبد الله محمد بن حزم الأندلسی (ت ۳۲۰ ﻫ)؛ ۲۹. أبو مسلم محمد بن بحر الأصفهانی (ت ۳۲۲ ﻫ)؛ ۳۰. محمد بن عثمان بن مسبح المعروف بالجعد (ت ۳۲۶ ﻫ)؛ ۳۱. أبو بکر محمد بن القاسم الأنباری (ت ۳۲۸ ﻫ)؛ ۳۲. أحمد بن جعفر البغدادی، المعروف بابن المنادی (ت ۳۳۴ ﻫ)؛ ۳۳. أبو جعفر أحمد بن محمد النحاس (ت ۳۳۸ ﻫ)؛ ۳۴. محمد بن العباس، المعروف بابن الحجام، القرن الرابع؛ ۳۵. الحسین بن علی البصری (ت ۳۳۹ ﻫ)؛ ۳۶. قاسم بن أصبغ (ت ۳۴۰ ﻫ)؛ ۳۷. أبو بکر البردعی (ت نحو ۳۵۰ ﻫ)؛ ۳۸. المنذر بن سعید البلوطی (ت ۳۵۵ ﻫ)؛ ۳۹. أبو سعید السیرافی النحوی (ت ۳۶۸ ﻫ)؛ ۴۰. أبو الحسین محمد بن محمد النیسابوری (ت ۳۶۸ ﻫ)؛ ۴۱. محمد بن علی بن بابویه القمی، المعروف بالصدوق (ت ۳۸۱ ﻫ)؛ ۴۲. أبو المطرف بن فطیس (ت ۴۰۲ ﻫ)؛ ۴۳. هبة الله بن سلامة الضریر (ت ۴۱۰ ﻫ)؛ ۴۴. عبد القاهر البغدادی (ت ۴۲۹ ﻫ)؛ ۴۵. مکی بن أبی طالب المغربی (ت ۴۳۷ ﻫ)؛ ۴۶. علی بن أحمد بن حزم الظاهری (ت ۴۵۶ ﻫ)؛ ۴۷. الواحدی علی بن أحمد (ت ۴۶۸ ﻫ)؛ ۴۸. سلیمان بن خلف الباجی (ت ۴۷۴ ﻫ)؛ ۴۹. عبد الملک بن حبیب (ت ۴۸۹ ﻫ)؛ ۵۰. محمد بن برکات السعیدی المصری (ت ۵۲۰ ﻫ)؛ ۵۱. أبو العباس الإشبیلی (ت ۵۳۱ ﻫ)؛ ۵۲. محمد بن عبد الله المعروف بابن العربی (ت ۵۴۳ ﻫ)؛ ۵۳. أبو الفرج عبد الرحمن بن الجوزی (ت ۵۹۷ ﻫ)؛ ۵۴. علی بن محمد المعروف بابن الحصار (ت ۶۱۱ ﻫ)؛ ۵۴. ابن الشواش، أبو عبد الله محمد بن أحمد (ت ۶۱۹ ﻫ)؛ ۵۵. هبة الله بن إبراهیم بن البارزی (ت ۷۳۸ ﻫ)؛ ۵۶. یحیی بن عبد الله الواسطی (ت ۷۳۸ ﻫ)؛ ۵۷. علی بن شهاب الدین الهمذانی (ت ۷۸۶ ﻫ)؛ ۵۸. عبد الرحمن بن محمد العتائقی الحلی (ت ۷۹۰ ﻫ)؛ ۵۹. أحمد بن المتوج البحرانی (ت ۸۳۶ ﻫ)؛ ۶۰. أحمد بن إسماعیل الأبشیطی (ت ۸۸۳ ﻫ)؛ ۶۱. جلال الدین السیوطی (ت ۹۱۱ ﻫ). ر.ک: الناسخ و المنسوخ، قتادة بن دعامة سدوسی، تحقیق حاتم صالح ضامن، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ﻫ، مقدمۀ محقّق، ص ۱۵ ـ ۱۰؛ در بارۀ کتب مربوط به ناسخ و منسوخ، ر.ک: علوم [[قرآن]] و فهرست منابع، سید عبد الوهاب طالقانی، ص ۳۷۵ ـ ۳۶۶؛ درآمدی بر تاریخ علوم قرآنی، محمد تقی دیاری، قم، انتشارات دانشگاه قم، ۱۳۸۵ ﻫ. ش، ص ۳۱۸ ـ ۳۰۷؛ الفهرست، ابن ندیم، فن ثالث از مقالۀ اول.</ref>. | ||
*علاوه بر کتبی که به موضوع نسخ اختصاص دارد، نظریات دانشمندان قرآنپژوه در باره نسخ را در دو دسته دیگر از کتب نیز میتوان جست و جو کرد: | *علاوه بر کتبی که به موضوع نسخ اختصاص دارد، نظریات دانشمندان قرآنپژوه در باره نسخ را در دو دسته دیگر از کتب نیز میتوان جست و جو کرد: | ||
#کتب تفسیر، در ذیل آیات {{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۶.</ref>، {{متن قرآن| وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ }}<ref> و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره نحل، آیه:۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.</ref> و همچنین در مقدمه برخی تفاسیر مطالب مهمی پیرامون نسخ ذکر شده است. | #کتب تفسیر، در ذیل آیات {{متن قرآن|مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }}<ref> اگر آیهای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را میآوریم؛ آیا ندانستهای که خداوند بر هر کاری تواناست؟؛ سوره بقره، آیه: ۱۰۶.</ref>، {{متن قرآن| وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُواْ إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ }}<ref> و چون آیهای را به جای آیهای دیگر آوریم- و خداوند به آنچه فرو میفرستد داناتر است- میگویند: تو تنها دروغبافی؛ (چنین نیست) بلکه بیشتر آنان نمیدانند؛ سوره نحل، آیه:۱۰۱.</ref>، {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref> خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه:۳۹.</ref> و همچنین در مقدمه برخی تفاسیر مطالب مهمی پیرامون نسخ ذکر شده است. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
==تلاشهای متأخران و معاصران پیرامون ناسخ و منسوخ== | ==تلاشهای متأخران و معاصران پیرامون ناسخ و منسوخ== | ||
*در سدههای متأخر نه تحولی خاص و نه تألیفی درخور توجه در باره ناسخ و منسوخ به چشم نمیخورد. مهمترین تألیفات پیرامون ناسخ و منسوخ در سدههای یازدهم تا چهاردهم به قرار زیر است: | *در سدههای متأخر نه تحولی خاص و نه تألیفی درخور توجه در باره ناسخ و منسوخ به چشم نمیخورد. مهمترین تألیفات پیرامون ناسخ و منسوخ در سدههای یازدهم تا چهاردهم به قرار زیر است: | ||
#[[مرعی بن یوسف الکرمی]]؛ | # [[مرعی بن یوسف الکرمی]]؛ | ||
#[[علی الحزین]]؛ | # [[علی الحزین]]؛ | ||
#[[عطیة الله بن عطیة الأجهوری]]؛ | # [[عطیة الله بن عطیة الأجهوری]]؛ | ||
#[[سید محمد مهدی بن جعفر الکاشانی الموسوی]]؛ | # [[سید محمد مهدی بن جعفر الکاشانی الموسوی]]؛ | ||
#[[محمد شریف بن کریم موسوی حسینی]]؛ | # [[محمد شریف بن کریم موسوی حسینی]]؛ | ||
#[[عبدالرحمن بن محمد کردی قرهداغی]]<ref>ر.ک: قتادة بن دعامة السدوسی، الناسخ و المنسوخ، تحقیق حاتم صالح ضامن، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ﻫ، مقدمۀ محقق، ص ۱۶.</ref>. | # [[عبدالرحمن بن محمد کردی قرهداغی]]<ref>ر.ک: قتادة بن دعامة السدوسی، الناسخ و المنسوخ، تحقیق حاتم صالح ضامن، بیروت، مؤسسة الرساله، ۱۴۰۹ ﻫ، مقدمۀ محقق، ص ۱۶.</ref>. | ||
*اما در دوران معاصر، بازار تألیف و به ویژه نظریهپردازی پیرامون ناسخ و منسوخ در [[قرآن]] رونقی تازه گرفته است. در این میان مهمترین ویژگی بسیاری از تألیفات این دوره انکار نسخ در [[قرآن]] و یا تقلیل آن به مقدار بسیار اندک است. همچنین معاصران با نسخِ تلاوت به شدت مخالفت کرده و پذیرش آن را به مثابه پذیرش تحریف [[قرآن]] دانستهاند. | *اما در دوران معاصر، بازار تألیف و به ویژه نظریهپردازی پیرامون ناسخ و منسوخ در [[قرآن]] رونقی تازه گرفته است. در این میان مهمترین ویژگی بسیاری از تألیفات این دوره انکار نسخ در [[قرآن]] و یا تقلیل آن به مقدار بسیار اندک است. همچنین معاصران با نسخِ تلاوت به شدت مخالفت کرده و پذیرش آن را به مثابه پذیرش تحریف [[قرآن]] دانستهاند. | ||
*از نوشتههای مستقلی که در این دوران منتشر شده است، موارد زیر را میتوان بر شمرد: | *از نوشتههای مستقلی که در این دوران منتشر شده است، موارد زیر را میتوان بر شمرد: | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
از نکات جالب توجه در نظریات تفسیری [[علامه طباطبایی]] این است که ایشان نسخ را به احکام و تشریعیات منحصر ندانسته، بلکه به دیگر حوزهها نیز تعمیم داده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref>. | از نکات جالب توجه در نظریات تفسیری [[علامه طباطبایی]] این است که ایشان نسخ را به احکام و تشریعیات منحصر ندانسته، بلکه به دیگر حوزهها نیز تعمیم داده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی، ج ۱، ص ۲۵۰-۲۵۱.</ref>. | ||
*آیت الله [[محمد هادی معرفت]] نیز، ضمن ارائه تقسیمبندی نسبتاً جدیدی در مورد انواع نسخ، ضمن بحث و بررسی پیرامون ۲۲۸ آیه به اصطلاح منسوخ، نسخ را در حدود بیست مورد از این آیات پذیرفتهاند. و در رأس همه آنها به بحث در باره آیه نجوا پرداخت و متذکر شدهاند که هیچ کس در منسوخ بودن این آیه مناقشه نکرده است<ref> التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج ۲، ص ۳۹۸ ـ ۲۸۵؛ و نیز علوم قرآنی، ص ۱۹۹.</ref>. | *آیت الله [[محمد هادی معرفت]] نیز، ضمن ارائه تقسیمبندی نسبتاً جدیدی در مورد انواع نسخ، ضمن بحث و بررسی پیرامون ۲۲۸ آیه به اصطلاح منسوخ، نسخ را در حدود بیست مورد از این آیات پذیرفتهاند. و در رأس همه آنها به بحث در باره آیه نجوا پرداخت و متذکر شدهاند که هیچ کس در منسوخ بودن این آیه مناقشه نکرده است<ref> التمهید فی علوم القرآن، محمد هادی معرفت، ج ۲، ص ۳۹۸ ـ ۲۸۵؛ و نیز علوم قرآنی، ص ۱۹۹.</ref>. | ||
*[[علامه عسکری]] از طرفداران وقوع نسخ در حوزه شرایع پیشین و وقوع نیافتن آن در قرآن است. ایشان ضمن ردّ انواع نسخ در [[قرآن کریم]]، تصریح میکنند که در [[قرآن]] حتی یک آیه منسوخ نیز وجود ندارد. از نظر ایشان خداوند سبحان، حکم موقّتی را با [[وحی]] غیرقرآنی بر پیامبرش نازل میفرموده است و مسلمانان به آن عمل میکردند و بعد از تمام شدن مدت آن، خداوند آن را با [[وحی]] غیر قرآنی دیگری نسخ میفرمود، سپس طی یک [[وحی]] قرآنی خبر آن حکم و نسخ آن را اعلام میفرمود<ref> القرآن الکریم و روایات المدرستین، سید مرتضی عسکری، تهران، شرکة التوحید للنشر، ۱۴۱۷ ﻫ، ج ۲، ص ۳۶۳ ـ. ۲۵۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۰۹ - ۲۱۴.</ref>. | * [[علامه عسکری]] از طرفداران وقوع نسخ در حوزه شرایع پیشین و وقوع نیافتن آن در قرآن است. ایشان ضمن ردّ انواع نسخ در [[قرآن کریم]]، تصریح میکنند که در [[قرآن]] حتی یک آیه منسوخ نیز وجود ندارد. از نظر ایشان خداوند سبحان، حکم موقّتی را با [[وحی]] غیرقرآنی بر پیامبرش نازل میفرموده است و مسلمانان به آن عمل میکردند و بعد از تمام شدن مدت آن، خداوند آن را با [[وحی]] غیر قرآنی دیگری نسخ میفرمود، سپس طی یک [[وحی]] قرآنی خبر آن حکم و نسخ آن را اعلام میفرمود<ref> القرآن الکریم و روایات المدرستین، سید مرتضی عسکری، تهران، شرکة التوحید للنشر، ۱۴۱۷ ﻫ، ج ۲، ص ۳۶۳ ـ. ۲۵۳.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۰۹ - ۲۱۴.</ref>. | ||
==انواع نسخ== | ==انواع نسخ== | ||
*کسانی که در باره انواع نسخ در قرآن سخن گفتهاند، به طور کلی سه فرض در این زمینه مطرح کردهاند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۱۵.</ref>: | *کسانی که در باره انواع نسخ در قرآن سخن گفتهاند، به طور کلی سه فرض در این زمینه مطرح کردهاند<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۱۵.</ref>: | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
*قائلان به این نوع نسخ در توضیح چگونگی از بین رفتن این آیات گفتهاند: صحیفهای که آیات رضاع و رجم بر آن نوشته شده بود، هنگام فوت [[رسول خدا]]، زیر تختی در خانه [[عایشه]] بوده است و وقتی آنان مشغول دفن [[رسول خدا]] بودند، حیوانی خانگی داخل شده و آن را خورده است<ref>ر.ک: مسند، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج ۶، ص ۲۶۹؛ ابن ماجه، پیشین، ج ۱، ص ۶۲۶؛ مسند ابویعلی، ابو یعلی موصلی، تحقیق حسین سلیم أسد، دار المأمون للتراث، ۱۴۰۸ ﻫ، ج ۸، ص ۶۴؛ أحادیث أمالمؤمنین عایشه، سید مرتضی عسکری، تهران، التوحید، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۱، ص ۳۵۸.</ref>. | *قائلان به این نوع نسخ در توضیح چگونگی از بین رفتن این آیات گفتهاند: صحیفهای که آیات رضاع و رجم بر آن نوشته شده بود، هنگام فوت [[رسول خدا]]، زیر تختی در خانه [[عایشه]] بوده است و وقتی آنان مشغول دفن [[رسول خدا]] بودند، حیوانی خانگی داخل شده و آن را خورده است<ref>ر.ک: مسند، احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر، ج ۶، ص ۲۶۹؛ ابن ماجه، پیشین، ج ۱، ص ۶۲۶؛ مسند ابویعلی، ابو یعلی موصلی، تحقیق حسین سلیم أسد، دار المأمون للتراث، ۱۴۰۸ ﻫ، ج ۸، ص ۶۴؛ أحادیث أمالمؤمنین عایشه، سید مرتضی عسکری، تهران، التوحید، ۱۴۱۴ ﻫ، ج ۱، ص ۳۵۸.</ref>. | ||
*'''اشکال دوم: ''' آیات قرآن گویای آن است که در پدیده نسخ، عنصر جانشینی آیهای به جای آیه دیگر مطرح است؛ چنانکه تعبیر {{متن قرآن| نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا }} و {{متن قرآن| بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ }} گویای این امر است. همچنین روایات مربوط به ناسخ و منسوخ قرآن به روشنی بر این امر دلالت دارد که هم ناسخ و هم منسوخ، هر دو در [[قرآن]] وجود دارد، و دلیلی نداریم که برخی از آیات منسوخ در [[قرآن]] وجود داشته و برخی دیگر وجود نداشته باشد. این در حالی است که در موارد ادعا شده، ناسخ و منسوخ از [[قرآن]] حذف شده و جانشینی هم برای آن نیامده است. | *'''اشکال دوم: ''' آیات قرآن گویای آن است که در پدیده نسخ، عنصر جانشینی آیهای به جای آیه دیگر مطرح است؛ چنانکه تعبیر {{متن قرآن| نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا }} و {{متن قرآن| بَدَّلْنَا آيَةً مَّكَانَ آيَةٍ }} گویای این امر است. همچنین روایات مربوط به ناسخ و منسوخ قرآن به روشنی بر این امر دلالت دارد که هم ناسخ و هم منسوخ، هر دو در [[قرآن]] وجود دارد، و دلیلی نداریم که برخی از آیات منسوخ در [[قرآن]] وجود داشته و برخی دیگر وجود نداشته باشد. این در حالی است که در موارد ادعا شده، ناسخ و منسوخ از [[قرآن]] حذف شده و جانشینی هم برای آن نیامده است. | ||
*'''اشکال سوم: ''' از آنجا که روایات مورد استناد در نسخ تلاوت، به تحریف [[قرآن]] دامن میزند، باید در بحث تحریف [[قرآن]] بررسی شود، نه در بحث نسخ. احتمال میرود که عدهای با ملاحظه چنین روایاتی به انگیزه دفاع از تحریفناپذیری [[قرآن]]، نظریه نسخ تلاوت را مطرح کردهاند. شاهد این مطلب برخی روایات منسوب به [[عایشه ]] است که در باره آیه ادعایی پیرامون "رضاع" گفته است: "[[رسول خدا ]] وفات نمود در حالی که این آیه در میان مردم قرائت میشد". چگونه ممکن است آیهای که تا زمان رحلت [[پیامبر]] تلاوت میشد، تلاوتش نسخ شده باشد؟! در خود روایت، افزون بر ادعای نسخ حکم، بر نسخ نشدن تلاوت آیات ادعایی نیز دلالت التزامی وجود دارد. فراتر از آن محققان [[اهل سنت]] خود، این نوع نسخ را انکار کردهاند<ref>ر.ک: فتح الباری، ابن حجر، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ج ۹، ص ۱۲۶؛ تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۲۸۸.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۱۶ - ۲۱۸.</ref>. | *'''اشکال سوم: ''' از آنجا که روایات مورد استناد در نسخ تلاوت، به تحریف [[قرآن]] دامن میزند، باید در بحث تحریف [[قرآن]] بررسی شود، نه در بحث نسخ. احتمال میرود که عدهای با ملاحظه چنین روایاتی به انگیزه دفاع از تحریفناپذیری [[قرآن]]، نظریه نسخ تلاوت را مطرح کردهاند. شاهد این مطلب برخی روایات منسوب به [[عایشه]] است که در باره آیه ادعایی پیرامون "رضاع" گفته است: "[[رسول خدا]] وفات نمود در حالی که این آیه در میان مردم قرائت میشد". چگونه ممکن است آیهای که تا زمان رحلت [[پیامبر]] تلاوت میشد، تلاوتش نسخ شده باشد؟! در خود روایت، افزون بر ادعای نسخ حکم، بر نسخ نشدن تلاوت آیات ادعایی نیز دلالت التزامی وجود دارد. فراتر از آن محققان [[اهل سنت]] خود، این نوع نسخ را انکار کردهاند<ref>ر.ک: فتح الباری، ابن حجر، بیروت، دار المعرفة للطباعة و النشر، ج ۹، ص ۱۲۶؛ تأویل مختلف الحدیث، ابن قتیبه، بیروت، دار الکتب العلمیه، ص ۲۸۸.</ref><ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۱۶ - ۲۱۸.</ref>. | ||
===نسخ حکم آیه بدون نسخ متن=== | ===نسخ حکم آیه بدون نسخ متن=== | ||
*در این نوع نسخ با وجود آنکه حکم آیهای از [[قرآن]] لغو و حکم دیگری جانشین آن میشود، اما متن آیه به عنوان بخشی از [[قرآن]] باقی میماند و همچنان تلاوت میشود. همه کسانی که اصل وقوع نسخ در [[قرآن]] را پذیرفتهاند این نوع از نسخ را قبول کردهاند. این نوع از نسخ به چند صورت فرض میشود: | *در این نوع نسخ با وجود آنکه حکم آیهای از [[قرآن]] لغو و حکم دیگری جانشین آن میشود، اما متن آیه به عنوان بخشی از [[قرآن]] باقی میماند و همچنان تلاوت میشود. همه کسانی که اصل وقوع نسخ در [[قرآن]] را پذیرفتهاند این نوع از نسخ را قبول کردهاند. این نوع از نسخ به چند صورت فرض میشود: | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
*پاسخ این شبههها در بحث حکمت نسخ ارائه شد. در احکام الهی دو چیز مراعات شده است: یکی مصالح و مفاسد که با اختلاف زمانها و شرایط، دگرگون میشود؛ و دیگری تدریج در تشریع. هیچ دلیلی وجود ندارد که وحیانی بودن قرآن و احکام الهی مستلزم تغییر نکردن قرآن و احکام، مطابق مقتضیات و شرایط باشد و یا تدریجی بودن نزول احکام الهی در یک شریعت امری توجیهناپذیر باشد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۲۱ - ۲۲۳.</ref>. | *پاسخ این شبههها در بحث حکمت نسخ ارائه شد. در احکام الهی دو چیز مراعات شده است: یکی مصالح و مفاسد که با اختلاف زمانها و شرایط، دگرگون میشود؛ و دیگری تدریج در تشریع. هیچ دلیلی وجود ندارد که وحیانی بودن قرآن و احکام الهی مستلزم تغییر نکردن قرآن و احکام، مطابق مقتضیات و شرایط باشد و یا تدریجی بودن نزول احکام الهی در یک شریعت امری توجیهناپذیر باشد<ref>[[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|آشنایی با علوم قرآنی]]، ص ۲۲۱ - ۲۲۳.</ref>. | ||
==بررسی نمونههایی از آیات ناسخ و منسوخ== | ==بررسی نمونههایی از آیات ناسخ و منسوخ== | ||
*همانگونه که اشاره شد، در مصادیق آیات ناسخ و منسوخ [[قرآن]] و تعداد آنها اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. در بین معتقدان به اصل وقوع نسخ در قرآن، کسانی مانند آیت الله خویی تنها یک مورد را به عنوان ناسخ و منسوخ پذیرفتهاند و عدهای از قدما شمار موارد آن را به بیش از دویست مورد رساندهاند. [[مصطفی زید]] در کتاب خود، موارد ادعایی نسخ را نزد متقدمان اینگونه گزارش میکند: [[ابو عبد الله، محمد بن حزم]] ۲۱۴ مورد، [[ابو جعفر نحاس]] ۱۳۴ مورد، [[ابن سلامه ]]۲۱۳ مورد، [[عبد القاهر بغدادی]] ۶۶ مورد، [[ابن البرکات]] ۲۱۰ مورد، [[ابن جوزی]] ۲۴۷ مورد، [[کرمی]] در قلائد المرجان ۲۱۸ مورد و [[اجهوری]] در إرشاد الرحمان ۲۱۳ مورد را از مصادیق نسخ دانستهاند<ref>ر.ک: النسخ فی القرآن الکریم، مصطفی زید؛ دراسة تشریعیة تاریخیة نقدیه، بیروت، دار الفکر، ۱۹۷۱ م، ج ۱، ص ۴۰۶ ـ ۴۰۱.</ref>. [[مصطفی زید]] پس از گزارش این آمار میافزاید: "مجموع آیاتی که در مورد آنها ادعای نسخ شده است، به ۲۹۳ مورد میرسد که هفتاد سوره قرآن را شامل میشود". [[سیوطی]] در الإتقان با ردّ نظریه طرفداران کثرت نسخ، در یک بررسی در مورد آیات نسخ، موارد معدودی را ذکر کرده است. از نظر [[سیوطی]] مجموع آیات منسوخ ۲۱ آیه است و در یک مورد هم تردید وجود دارد. آیت الله [[محمد هادی معرفت]] در بررسیهای خود، تنها هشت آیه را منسوخ دانسته است که این هشت آیه عبارتاند از: آیه نجوا، آیه عدد مقاتلان، آیه امتاع، آیه جزای فاحشه، آیه توارث به ایمان، آیات صفح، آیات معاهده و آیات تدریجی بودن تشریع قتال. آیت الله [[سید ابوالقاسم خویی]]، تنها یک آیه از قرآن را منسوخ میداند که آیه نجوا است. زیادهروی در مورد ناسخ و منسوخ تا آنجا پیش رفته است که برخی کوچکترین اختلاف میان دو آیه را گونهای از نسخ دانستهاند. [[ابن عربی]] میگوید:آیه {{متن قرآن| فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }} <ref> و چون ماههای حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه: ۵.</ref> ناسخ حکم ۱۱۴ آیه است<ref>البرهان فی علوم القرآن، بدر الدین زرکشی، ج ۲، ص ۴۷.</ref>. | *همانگونه که اشاره شد، در مصادیق آیات ناسخ و منسوخ [[قرآن]] و تعداد آنها اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. در بین معتقدان به اصل وقوع نسخ در قرآن، کسانی مانند آیت الله خویی تنها یک مورد را به عنوان ناسخ و منسوخ پذیرفتهاند و عدهای از قدما شمار موارد آن را به بیش از دویست مورد رساندهاند. [[مصطفی زید]] در کتاب خود، موارد ادعایی نسخ را نزد متقدمان اینگونه گزارش میکند: [[ابو عبد الله، محمد بن حزم]] ۲۱۴ مورد، [[ابو جعفر نحاس]] ۱۳۴ مورد، [[ابن سلامه]]۲۱۳ مورد، [[عبد القاهر بغدادی]] ۶۶ مورد، [[ابن البرکات]] ۲۱۰ مورد، [[ابن جوزی]] ۲۴۷ مورد، [[کرمی]] در قلائد المرجان ۲۱۸ مورد و [[اجهوری]] در إرشاد الرحمان ۲۱۳ مورد را از مصادیق نسخ دانستهاند<ref>ر.ک: النسخ فی القرآن الکریم، مصطفی زید؛ دراسة تشریعیة تاریخیة نقدیه، بیروت، دار الفکر، ۱۹۷۱ م، ج ۱، ص ۴۰۶ ـ ۴۰۱.</ref>. [[مصطفی زید]] پس از گزارش این آمار میافزاید: "مجموع آیاتی که در مورد آنها ادعای نسخ شده است، به ۲۹۳ مورد میرسد که هفتاد سوره قرآن را شامل میشود". [[سیوطی]] در الإتقان با ردّ نظریه طرفداران کثرت نسخ، در یک بررسی در مورد آیات نسخ، موارد معدودی را ذکر کرده است. از نظر [[سیوطی]] مجموع آیات منسوخ ۲۱ آیه است و در یک مورد هم تردید وجود دارد. آیت الله [[محمد هادی معرفت]] در بررسیهای خود، تنها هشت آیه را منسوخ دانسته است که این هشت آیه عبارتاند از: آیه نجوا، آیه عدد مقاتلان، آیه امتاع، آیه جزای فاحشه، آیه توارث به ایمان، آیات صفح، آیات معاهده و آیات تدریجی بودن تشریع قتال. آیت الله [[سید ابوالقاسم خویی]]، تنها یک آیه از قرآن را منسوخ میداند که آیه نجوا است. زیادهروی در مورد ناسخ و منسوخ تا آنجا پیش رفته است که برخی کوچکترین اختلاف میان دو آیه را گونهای از نسخ دانستهاند. [[ابن عربی]] میگوید:آیه {{متن قرآن| فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ }} <ref> و چون ماههای حرام به پایان رسید مشرکان را هر جا یافتید بکشید و دستگیرشان کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید؛ و اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند آزادشان بگذارید که بیگمان خداوند آمرزندهای بخشاینده است؛ سوره توبه، آیه: ۵.</ref> ناسخ حکم ۱۱۴ آیه است<ref>البرهان فی علوم القرآن، بدر الدین زرکشی، ج ۲، ص ۴۷.</ref>. | ||
*حتی در مورد یک آیه ادعا شده است که ابتدا و انتهایش نسخ شده و بخش میانی آن بدون نسخ مانده است. شرح این ماجرا را از زبان [[رشید الدین میبدی]]، صاحب تفسیر کشف الأسرار، میشنویم. او در آغاز سوره اعراف مینویسد:و در این سوره منسوخ نیست مگر یک آیه، وهی قوله تعالی: {{متن قرآن| خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ }} <ref> گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه: 199.</ref> گفتهاند که اول این آیت منسوخ است، و میانه آیت محکم، و آخر آیت منسوخ. اول گفت: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ}}؛ یعنی {{عربی|" الفَضْلُ مِنْ أمْوالِهِم "}}، و این آن بود که در ابتدای اسلام کسی که صاحب مال بود، هزار درم از بهر خویش بنهادی، یا ثلث مال، و باقی به صدقه دادی. و اگر صاحب ضیاع و زرع بودی، یک سال نفقه خود و عیال بنهادی، و باقی به صدقه بدادی. اگر پیشهور بودی، قوت یک روزه بنهادی و باقی به صدقه بدادی. پس زکات فرض آن را منسوخ کرد. و میانه آیت | *حتی در مورد یک آیه ادعا شده است که ابتدا و انتهایش نسخ شده و بخش میانی آن بدون نسخ مانده است. شرح این ماجرا را از زبان [[رشید الدین میبدی]]، صاحب تفسیر کشف الأسرار، میشنویم. او در آغاز سوره اعراف مینویسد:و در این سوره منسوخ نیست مگر یک آیه، وهی قوله تعالی: {{متن قرآن| خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ }} <ref> گذشت را در پیش گیر و به نیکی فرمان ده و از نادانان روی بگردان!؛ سوره اعراف، آیه: 199.</ref> گفتهاند که اول این آیت منسوخ است، و میانه آیت محکم، و آخر آیت منسوخ. اول گفت: {{متن قرآن|خُذِ الْعَفْوَ}}؛ یعنی {{عربی|" الفَضْلُ مِنْ أمْوالِهِم "}}، و این آن بود که در ابتدای اسلام کسی که صاحب مال بود، هزار درم از بهر خویش بنهادی، یا ثلث مال، و باقی به صدقه دادی. و اگر صاحب ضیاع و زرع بودی، یک سال نفقه خود و عیال بنهادی، و باقی به صدقه بدادی. اگر پیشهور بودی، قوت یک روزه بنهادی و باقی به صدقه بدادی. پس زکات فرض آن را منسوخ کرد. و میانه آیت | ||
{{متن قرآن|وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ}}؛ یعنی "بالمعروف" این محکم است، {{متن قرآن| وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ }} منسوخ است به آیت سیف<ref>کشف الأسرار و عدة الأبرار، ابو الفضل رشید الدین میبدی، به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات ابن سینا، ص ۵۴۸.</ref>. | {{متن قرآن|وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ}}؛ یعنی "بالمعروف" این محکم است، {{متن قرآن| وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ }} منسوخ است به آیت سیف<ref>کشف الأسرار و عدة الأبرار، ابو الفضل رشید الدین میبدی، به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت، تهران، انتشارات ابن سینا، ص ۵۴۸.</ref>. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:13790.jpg|22px]] [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|'''آشنایی با علوم قرآنی''']] | # [[پرونده:13790.jpg|22px]] [[محمد کاظم شاکر|شاکر، محمد کاظم]]، [[آشنایی با علوم قرآنی (کتاب)|'''آشنایی با علوم قرآنی''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||