پرش به محتوا

رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.↵:::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - '.↵:::::' به '. ')
خط ۶۹: خط ۶۹:
:::::۱.  بسیار بعید به نظر می‌رسد که در قرآن آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند، اگراین آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل شده است چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنی و تأویل آن بی خبر باشد؟!
:::::۱.  بسیار بعید به نظر می‌رسد که در قرآن آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند، اگراین آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل شده است چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنی و تأویل آن بی خبر باشد؟!
:::::۲. همانطور که مرحوم [[شیخ طبرسی]] در مجمع البیان فرموده است: صحابه و تابعین در تفسیر هیچ آیه‌ای توقف نکرده اند و نگفته‌اند که این آیه از متشابهات قرآن است و تفسیر آن را فقط خداوند می‌داند؛ بلکه به تفسیر همه آیات قرآن همت گماشته‌اند.
:::::۲. همانطور که مرحوم [[شیخ طبرسی]] در مجمع البیان فرموده است: صحابه و تابعین در تفسیر هیچ آیه‌ای توقف نکرده اند و نگفته‌اند که این آیه از متشابهات قرآن است و تفسیر آن را فقط خداوند می‌داند؛ بلکه به تفسیر همه آیات قرآن همت گماشته‌اند.
:::::۳. اگر منظور این باشد که [[راسخان در علم]] در برابر آنچه نمی‌دانند، تسلیم هستند مناسبتر این بود که گفته شود: راسخون در ایمان چنین هستند، زیرا [[راسخ در علم]] بودن متناسب با دانستن تاویل قرآن است نه با ندانستن و تسلیم بودن
 
۳. اگر منظور این باشد که [[راسخان در علم]] در برابر آنچه نمی‌دانند، تسلیم هستند مناسبتر این بود که گفته شود: راسخون در ایمان چنین هستند، زیرا [[راسخ در علم]] بودن متناسب با دانستن تاویل قرآن است نه با ندانستن و تسلیم بودن
:::::۴. روایات فراوانی که در تفسیر آیه اول، نقل شده است، همگی تأیید می‌کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را می‌دانند و این دانش فقط از آن خداوند متعال نیست.
:::::۴. روایات فراوانی که در تفسیر آیه اول، نقل شده است، همگی تأیید می‌کند که راسخون در علم، تأویل آیات قرآن را می‌دانند و این دانش فقط از آن خداوند متعال نیست.


خط ۱۵۷: خط ۱۵۸:


:'''دلیل چهارم''': [[علم به تأویل]] اکتسابی نبوده بلکه علم و موهبت الهی است که خداوند به گروه خاصی عطا کرده است. همین علم خاص را خداوند از راه [[وحی]] بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل کرده است و ایشان نیز به [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] {{ع}} و همینطور علی {{ع}} به ائمه دیگر انتقال داده‌اند در این صورت تنها رسول اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او هستند که دارای این علم بوده و دیگران از آن بی‌بهره می‌باشند.
:'''دلیل چهارم''': [[علم به تأویل]] اکتسابی نبوده بلکه علم و موهبت الهی است که خداوند به گروه خاصی عطا کرده است. همین علم خاص را خداوند از راه [[وحی]] بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل کرده است و ایشان نیز به [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] {{ع}} و همینطور علی {{ع}} به ائمه دیگر انتقال داده‌اند در این صورت تنها رسول اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او هستند که دارای این علم بوده و دیگران از آن بی‌بهره می‌باشند.
:::::۲. '''قول دوم: "علما نیز [[راسخ در علم]] هستند"''': [[فخر رازی]] نیز [[راسخان در علم]] را عموم عالمانی می‌داند که اولاً: علم بی‌انتهای خدا را با دلائل قطعی می‌شناسند. ثانیاً: می‌دانند قرآن کلام خداست و خداوند بیهوده و باطل نمی‌گوید. این دلیل مدح آنان است و وقتی این را از خارج دانستیم دیگر به ظاهر آیه بسنده نمی‌کنیم و می گوییم فقط خداوند است که تأویل آیات را می‌داند. "پس خداوند در آیه معنای عامی را برای راسخان اراده کرده است و آن علمایی است که دو شرط بالا را داشته باشند"(...)»<ref>[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸۴-۱۹۳.</ref>.
 
۲. '''قول دوم: "علما نیز [[راسخ در علم]] هستند"''': [[فخر رازی]] نیز [[راسخان در علم]] را عموم عالمانی می‌داند که اولاً: علم بی‌انتهای خدا را با دلائل قطعی می‌شناسند. ثانیاً: می‌دانند قرآن کلام خداست و خداوند بیهوده و باطل نمی‌گوید. این دلیل مدح آنان است و وقتی این را از خارج دانستیم دیگر به ظاهر آیه بسنده نمی‌کنیم و می گوییم فقط خداوند است که تأویل آیات را می‌داند. "پس خداوند در آیه معنای عامی را برای راسخان اراده کرده است و آن علمایی است که دو شرط بالا را داشته باشند"(...)»<ref>[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸۴-۱۹۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش