پرش به محتوا

رابطه مقام راسخان در علم با علوم غیب معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.↵↵:' به '. '
جز (جایگزینی متن - '.↵:::::' به '. ')
جز (جایگزینی متن - '.↵↵:' به '. ')
خط ۱۵۱: خط ۱۵۱:
:*ب: در دسته دیگری روایاتی است که [[اهل بیت]] {{عم}} را به تنهایی قرین کتاب قرار داده است. مثل این روایت: ابوالقاسم کوفی روایت کرده است: امام در مورد این آیه {{متن قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمودند: [[راسخان در علم]] کسانی هستند که [[رسول خدا]] {{صل}} آنها را قرین و در کنار قرآن قرار داد و خبر داد که راسخان و قرآن از هم جدا نمی‌شوند تا بر [[حوض کوثر]] وارد شوند. <ref>{{عربی|"أَنَّ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مَنْ قَرَنَهُمُ الرَّسُولُ بِالْکتَابِ وَ أَخْبَرَ أَنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض"}} [[ابن شهرآشوب|ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی]]، [[مناقب آل أبی طالب]] {{عم}} لابن شهرآشوب، ج۱، ص ۲۸۵.</ref> و هم چنین [[حدیث ثقلین|حدیث مشهور و گرانقدر ثقلین]] این مطلب را تأیید می‌کند. و به خوبی معلوم است که اگر غیر از [[ائمه اطهار]] {{عم}} کسی دیگر [[راسخ در علم]] بود در این روایات از آنها یاد می‌شد. و از طرف دیگر تنها آل محمد {{عم}} هستند که به صورت انحصاری قرین و ثقل کتاب هستند.
:*ب: در دسته دیگری روایاتی است که [[اهل بیت]] {{عم}} را به تنهایی قرین کتاب قرار داده است. مثل این روایت: ابوالقاسم کوفی روایت کرده است: امام در مورد این آیه {{متن قرآن|وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} فرمودند: [[راسخان در علم]] کسانی هستند که [[رسول خدا]] {{صل}} آنها را قرین و در کنار قرآن قرار داد و خبر داد که راسخان و قرآن از هم جدا نمی‌شوند تا بر [[حوض کوثر]] وارد شوند. <ref>{{عربی|"أَنَّ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مَنْ قَرَنَهُمُ الرَّسُولُ بِالْکتَابِ وَ أَخْبَرَ أَنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّی یرِدَا عَلَی الْحَوْض"}} [[ابن شهرآشوب|ابن شهرآشوب مازندرانی، محمد بن علی]]، [[مناقب آل أبی طالب]] {{عم}} لابن شهرآشوب، ج۱، ص ۲۸۵.</ref> و هم چنین [[حدیث ثقلین|حدیث مشهور و گرانقدر ثقلین]] این مطلب را تأیید می‌کند. و به خوبی معلوم است که اگر غیر از [[ائمه اطهار]] {{عم}} کسی دیگر [[راسخ در علم]] بود در این روایات از آنها یاد می‌شد. و از طرف دیگر تنها آل محمد {{عم}} هستند که به صورت انحصاری قرین و ثقل کتاب هستند.


:*ج: دسته‌ای دیگر از روایات حسادت کردن مردم به اهل بیت {{عم}} را می‌رساند و این خود نشان می‌دهد یقیناً [[رسوخ در علم]] ویژگی خاصی است که مردم به آن حسادت می‌کنند و الا اگر علما این ویژگی را داشتند دیگران نیز سعی و تلاش کرده و آن را به دست می‌آوردند. ابوالقاسم کوفی می‌گوید: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرموده کجایند کسانی که خیال می‌کنند راسخین در علم غیر از ما هستند از دروغ و ستمگری و حسادتی که به ما دارند چون خداوند ما را سربلند کرده و ایشان را پائین آورده و به ما لطف نموده و آنها را محروم کرده است. در این روایت امام {{ع}} هرکس که خود را [[راسخ در علم]] معرفی کند دروغگو، ستمگر و حسود، خطاب نموده و می‌فرماید این مقام رسوخ فقط و فقط در ما [[اهل بیت]] {{عم}} است. و هم چنین در روایت دیگری آمده است: روایت کرده یعقوب ابن یزید از [[ابن ابی عمیر]] از سیف ابن عمیره از [[ابی صباح کنانی]] گفت [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: ای اباصباح! ما قومی هستیم که خداوند طاعتمان را واجب کرد و انفال و اموال برگزیده برای ماست و ما [[راسخان در علم]] هستیم و ما مورد حسد مردم هستیم همان‌طور که خداوند فرمود {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏}}. از این روایت استفاده می‌شود راسخان منحصراً [[ائمه]] {{عم}} هستند زیرا باقی صفات و ویژگی‌هایی که در روایت آمده مانند صاحب انفال و سود خاص اموال منحصر به امامان معصوم {{عم}} می‌باشد. در نتیجه روایات بسیار دیگری نیز موجود است که در آنها معصومین {{عم}} خود را به تنهایی [[راسخ در علم]] و عالم به تأویل معرفی نموده‌اند و هرگز دیده نشده است که اهل بیت {{عم}} شخص دیگری را راسخ در علم بخوانند.
*ج: دسته‌ای دیگر از روایات حسادت کردن مردم به اهل بیت {{عم}} را می‌رساند و این خود نشان می‌دهد یقیناً [[رسوخ در علم]] ویژگی خاصی است که مردم به آن حسادت می‌کنند و الا اگر علما این ویژگی را داشتند دیگران نیز سعی و تلاش کرده و آن را به دست می‌آوردند. ابوالقاسم کوفی می‌گوید: [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرموده کجایند کسانی که خیال می‌کنند راسخین در علم غیر از ما هستند از دروغ و ستمگری و حسادتی که به ما دارند چون خداوند ما را سربلند کرده و ایشان را پائین آورده و به ما لطف نموده و آنها را محروم کرده است. در این روایت امام {{ع}} هرکس که خود را [[راسخ در علم]] معرفی کند دروغگو، ستمگر و حسود، خطاب نموده و می‌فرماید این مقام رسوخ فقط و فقط در ما [[اهل بیت]] {{عم}} است. و هم چنین در روایت دیگری آمده است: روایت کرده یعقوب ابن یزید از [[ابن ابی عمیر]] از سیف ابن عمیره از [[ابی صباح کنانی]] گفت [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: ای اباصباح! ما قومی هستیم که خداوند طاعتمان را واجب کرد و انفال و اموال برگزیده برای ماست و ما [[راسخان در علم]] هستیم و ما مورد حسد مردم هستیم همان‌طور که خداوند فرمود {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه‏}}. از این روایت استفاده می‌شود راسخان منحصراً [[ائمه]] {{عم}} هستند زیرا باقی صفات و ویژگی‌هایی که در روایت آمده مانند صاحب انفال و سود خاص اموال منحصر به امامان معصوم {{عم}} می‌باشد. در نتیجه روایات بسیار دیگری نیز موجود است که در آنها معصومین {{عم}} خود را به تنهایی [[راسخ در علم]] و عالم به تأویل معرفی نموده‌اند و هرگز دیده نشده است که اهل بیت {{عم}} شخص دیگری را راسخ در علم بخوانند.


:'''دلیل دوم''': [[عصمت]] و [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} دلیل بر منحصر بودن راسخان در [[ائمه]] {{عم}} است و به گفته [[شیخ مفید]] و [[سید عبدالحسین طیب|مرحوم طیب]] همانطور که عصمت از خطا و نسیان منحصر در [[رسول خدا|رسول]] {{صل}} و ائمه هدی {{عم}} است دانستن تأویل و [[رسوخ در علم]] نیز منحصر در این بزرگواران است.
'''دلیل دوم''': [[عصمت]] و [[جانشینی رسول خدا]] {{صل}} دلیل بر منحصر بودن راسخان در [[ائمه]] {{عم}} است و به گفته [[شیخ مفید]] و [[سید عبدالحسین طیب|مرحوم طیب]] همانطور که عصمت از خطا و نسیان منحصر در [[رسول خدا|رسول]] {{صل}} و ائمه هدی {{عم}} است دانستن تأویل و [[رسوخ در علم]] نیز منحصر در این بزرگواران است.


:'''دلیل سوم''': سیاق آیه نشانگر مدح وستایش گروه خاصی از بندگان حق تعالی می‌باشد و همین سیاق باعث انحصار رسوخ و [[علم به تأویل]] در رسول خدا {{صل}} و ائمه {{عم}} می‌شود در غیر این صورت خداوند آیه را عام بیان می‌کرد تا شامل علماء و... نیز گردد.
'''دلیل سوم''': سیاق آیه نشانگر مدح وستایش گروه خاصی از بندگان حق تعالی می‌باشد و همین سیاق باعث انحصار رسوخ و [[علم به تأویل]] در رسول خدا {{صل}} و ائمه {{عم}} می‌شود در غیر این صورت خداوند آیه را عام بیان می‌کرد تا شامل علماء و... نیز گردد.


:'''دلیل چهارم''': [[علم به تأویل]] اکتسابی نبوده بلکه علم و موهبت الهی است که خداوند به گروه خاصی عطا کرده است. همین علم خاص را خداوند از راه [[وحی]] بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل کرده است و ایشان نیز به [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] {{ع}} و همینطور علی {{ع}} به ائمه دیگر انتقال داده‌اند در این صورت تنها رسول اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او هستند که دارای این علم بوده و دیگران از آن بی‌بهره می‌باشند.
'''دلیل چهارم''': [[علم به تأویل]] اکتسابی نبوده بلکه علم و موهبت الهی است که خداوند به گروه خاصی عطا کرده است. همین علم خاص را خداوند از راه [[وحی]] بر قلب [[پیامبر اکرم|پیامبر]] {{صل}} نازل کرده است و ایشان نیز به [[امیرالمؤمنین|امیرمومنان]] {{ع}} و همینطور علی {{ع}} به ائمه دیگر انتقال داده‌اند در این صورت تنها رسول اکرم {{صل}} و [[اهل بیت]] {{عم}} او هستند که دارای این علم بوده و دیگران از آن بی‌بهره می‌باشند.


۲. '''قول دوم: "علما نیز [[راسخ در علم]] هستند"''': [[فخر رازی]] نیز [[راسخان در علم]] را عموم عالمانی می‌داند که اولاً: علم بی‌انتهای خدا را با دلائل قطعی می‌شناسند. ثانیاً: می‌دانند قرآن کلام خداست و خداوند بیهوده و باطل نمی‌گوید. این دلیل مدح آنان است و وقتی این را از خارج دانستیم دیگر به ظاهر آیه بسنده نمی‌کنیم و می گوییم فقط خداوند است که تأویل آیات را می‌داند. "پس خداوند در آیه معنای عامی را برای راسخان اراده کرده است و آن علمایی است که دو شرط بالا را داشته باشند"(...)»<ref>[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸۴-۱۹۳.</ref>.
۲. '''قول دوم: "علما نیز [[راسخ در علم]] هستند"''': [[فخر رازی]] نیز [[راسخان در علم]] را عموم عالمانی می‌داند که اولاً: علم بی‌انتهای خدا را با دلائل قطعی می‌شناسند. ثانیاً: می‌دانند قرآن کلام خداست و خداوند بیهوده و باطل نمی‌گوید. این دلیل مدح آنان است و وقتی این را از خارج دانستیم دیگر به ظاهر آیه بسنده نمی‌کنیم و می گوییم فقط خداوند است که تأویل آیات را می‌داند. "پس خداوند در آیه معنای عامی را برای راسخان اراده کرده است و آن علمایی است که دو شرط بالا را داشته باشند"(...)»<ref>[[راسخان در علم از دیدگاه فریقین (کتاب)|راسخان در علم از دیدگاه فریقین]]، ص۱۸۴-۱۹۳.</ref>.