عصمت امام در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «== پیشینه تاریخی == قرآن کریم، سنت نبوی و سیره صحابه پیامبر اکرم{{صل}} در سالهای آغازین ظهور اسلام تا زمان وفات ایشان، همگی از این واقعیت پرده برمیدارند که مسئله عصمت در آن زمان نیز مطرح بوده است، و مسلمانان، گفتههای آن...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
'''مفهوم عصمت''': مفهوم عصمت در طول قرون اولیه شکلگیری جامعه شیعی به طور غالب بر عصمت از [[گناه]] اطلاق میشد. این نحوه اطلاق در سخنان [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} و نیز کلمات [[اصحاب]] همسان بود. با وجود این نباید از روایاتی (اگرچه اندک) که ضمن آنها مفهوم عصمت درباره [[خطا]] و [[اشتباه]] نیز به کار رفته است، [[غافل]] شد. چنین کاربردی اگرچه در کلمات [[صحابه]] و [[یاران امامان]] [[پاک]]{{عم}} حضور چندانی ندارد، به تدریج در کلمات برخی [[محدثان]]، همچون [[شیخ صدوق]] و پس از وی متکلمانی همچون [[شیخ مفید]] و دیگران جایگاه خود را به دست آورد؛ تا آنجا که در پایان [[قرن پنجم هجری]] و پس از [[وفات]] مرحوم [[نوبختی]]، وقتی سخن از مفهوم [[عصمت]] به میان میآید، دیگر نمیتوان آن را به عصمت از [[گناه]] منحصر کرد. | '''مفهوم عصمت''': مفهوم عصمت در طول قرون اولیه شکلگیری جامعه شیعی به طور غالب بر عصمت از [[گناه]] اطلاق میشد. این نحوه اطلاق در سخنان [[امامان]] [[پاک]]{{عم}} و نیز کلمات [[اصحاب]] همسان بود. با وجود این نباید از روایاتی (اگرچه اندک) که ضمن آنها مفهوم عصمت درباره [[خطا]] و [[اشتباه]] نیز به کار رفته است، [[غافل]] شد. چنین کاربردی اگرچه در کلمات [[صحابه]] و [[یاران امامان]] [[پاک]]{{عم}} حضور چندانی ندارد، به تدریج در کلمات برخی [[محدثان]]، همچون [[شیخ صدوق]] و پس از وی متکلمانی همچون [[شیخ مفید]] و دیگران جایگاه خود را به دست آورد؛ تا آنجا که در پایان [[قرن پنجم هجری]] و پس از [[وفات]] مرحوم [[نوبختی]]، وقتی سخن از مفهوم [[عصمت]] به میان میآید، دیگر نمیتوان آن را به عصمت از [[گناه]] منحصر کرد. | ||
'''تعریف عصمت و ویژگیهای آن''': لغتشناسان نامی [[اسلام]]، هنگام بررسی معنای لغوی واژه «عصم» و «العصمة» چند مؤلفة معنایی برای آن بیان کردهاند؛ از جمله آنکه فعل «عصم» به معنای دفع، منع یا [[حفظ]] است. این فعل، متعدی است و مطاوعه آن افعالی همچون «اعتصم» و «استعصم» است. از اینرو، در فرایند اجتناب و عصمت از گناه، [[خداوند]] [[عاصم]] است، و [[عبد]] | '''تعریف عصمت و ویژگیهای آن''': لغتشناسان نامی [[اسلام]]، هنگام بررسی معنای لغوی واژه «عصم» و «العصمة» چند مؤلفة معنایی برای آن بیان کردهاند؛ از جمله آنکه فعل «عصم» به معنای دفع، منع یا [[حفظ]] است. این فعل، متعدی است و مطاوعه آن افعالی همچون «اعتصم» و «استعصم» است. از اینرو، در فرایند اجتناب و عصمت از گناه، [[خداوند]] [[عاصم]] است، و [[عبد]] معتصم به شمار میآید که با [[اختیار]] خود و استفاده از [[لطف خدا]]، خویشتن را از گناه میرهاند. | ||
میتوان چنین تعریفی را با همین ویژگیها در کلمات [[امام صادق]]{{ع}} نیز یافت. پس از آن نیز [[متکلمان]] نامدار [[شیعه]]، با تعریف عصمت به [[لطف]] همین روش را در پیش گرفتند و بر [[الهی]] بودن آن تأکید کردند؛ به گونهای که میتوان مدعی شد همه متکلمانی که در حوزه پنج قرن نخست درباره عصمت نظریهپردازی کرده و به تعریف عصمت پرداخته بودند، بر لطف بودن عصمت تأکید داشتند. از اینرو، میتوان تعریف عصمت به لطف را، تعریف رایج آن عصر دانست. | میتوان چنین تعریفی را با همین ویژگیها در کلمات [[امام صادق]]{{ع}} نیز یافت. پس از آن نیز [[متکلمان]] نامدار [[شیعه]]، با تعریف عصمت به [[لطف]] همین روش را در پیش گرفتند و بر [[الهی]] بودن آن تأکید کردند؛ به گونهای که میتوان مدعی شد همه متکلمانی که در حوزه پنج قرن نخست درباره عصمت نظریهپردازی کرده و به تعریف عصمت پرداخته بودند، بر لطف بودن عصمت تأکید داشتند. از اینرو، میتوان تعریف عصمت به لطف را، تعریف رایج آن عصر دانست. | ||
البته درباره اینکه واژه عصمت، تنها برای اجتناب از [[گناهان]] به کار میرفت یا اینکه افزون بر آن، به ادای [[واجبات]] نیز اطلاق میشد، باید [[اذعان]] کرد که اختلافاتی بود. برای نمونه، مرحوم شیخ مفید، عصمت را با [[توفیق]] مساوق و آن را هم درباره اجتناب از گناهان و هم ادای واجبات قابل استفاده میدانست؛ در حالی که مرحوم [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، عصمت را با [[توفیق]] مساوی نمیدانستند و ضمن جداسازی آنها، [[عصمت]] را درباره اجتناب از [[گناهان]] و توفیق را درباره ادای [[واجبات]] به کار میبردند. | البته درباره اینکه واژه عصمت، تنها برای اجتناب از [[گناهان]] به کار میرفت یا اینکه افزون بر آن، به ادای [[واجبات]] نیز اطلاق میشد، باید [[اذعان]] کرد که اختلافاتی بود. برای نمونه، مرحوم شیخ مفید، عصمت را با [[توفیق]] مساوق و آن را هم درباره اجتناب از گناهان و هم ادای واجبات قابل استفاده میدانست؛ در حالی که مرحوم [[سید مرتضی]] و [[شیخ طوسی]]، عصمت را با [[توفیق]] مساوی نمیدانستند و ضمن جداسازی آنها، [[عصمت]] را درباره اجتناب از [[گناهان]] و توفیق را درباره ادای [[واجبات]] به کار میبردند. |