پرش به محتوا

آیه مودت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[')
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


بزرگترین ابراز [[مودّت]] نسبت به این [[خاندان]]، [[پذیرش رهبری]] و [[امامت]] آنان و مقدم داشتن ایشان بر دیگران و [[حجّت]] شمردن [[قول و فعل]] آنان است و وقتی [[مودّت]]، [[واجب]] [[الهی]] باشد، [[اطاعت]] نیز [[تکلیف الهی]] است و [[شایستگی]] و [[برتری]] همه جانبۀ آنان معیار [[لزوم]] این [[اطاعت]] است. پس [[آیۀ مودت]]، از پشتوانه‌ها و [[دلایل امامت]] [[ائمه]]{{ع}} محسوب می‌شود، چون [[مودّت]]، تنها [[محبت]] [[قلبی]] نیست، بلکه [[فرمانبرداری محبّانه]] و [[اطاعت]] مطلق از [[مقام ولایت]] آنان است و تنها امر تشریفاتی و [[اخلاقی]] نیست، بلکه فریضۀ [[الهی]] است<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>.
بزرگترین ابراز [[مودّت]] نسبت به این [[خاندان]]، [[پذیرش رهبری]] و [[امامت]] آنان و مقدم داشتن ایشان بر دیگران و [[حجّت]] شمردن [[قول و فعل]] آنان است و وقتی [[مودّت]]، [[واجب]] [[الهی]] باشد، [[اطاعت]] نیز [[تکلیف الهی]] است و [[شایستگی]] و [[برتری]] همه جانبۀ آنان معیار [[لزوم]] این [[اطاعت]] است. پس [[آیۀ مودت]]، از پشتوانه‌ها و [[دلایل امامت]] [[ائمه]]{{ع}} محسوب می‌شود، چون [[مودّت]]، تنها [[محبت]] [[قلبی]] نیست، بلکه [[فرمانبرداری محبّانه]] و [[اطاعت]] مطلق از [[مقام ولایت]] آنان است و تنها امر تشریفاتی و [[اخلاقی]] نیست، بلکه فریضۀ [[الهی]] است<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۸.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
یکی از [[آیات قرآنی]] که به آن بر [[امامت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} استدال شده، [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> است که به اختصار آیه «مودت» نامیده می‌شود. [[خداوند]] در آیه ۲۳ [[سوره شوری]] فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
یکی از [[آیات قرآنی]] که به آن بر [[امامت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} استدال شده، [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> است که به اختصار آیه «مودت» نامیده می‌شود. [[خداوند]] در آیه ۲۳ [[سوره شوری]] فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.


خط ۱۷: خط ۱۷:
این [[استدلال]] از سوی افرادی چون [[ابن تیمیه]] در «[[منهاج السنة النبویة (کتاب)|منهاج السنة النبویة]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، [[فضل بن روزبهان]] در «[[ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل (کتاب)|ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، و [[عبدالعزیز دهلوی]] در «[[التحفه الاثنا عشریه (کتاب)|التحفه الاثنا عشریه]]» <ref>این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}} نوشته شده است.</ref> مورد نقد واقع شده است و از سوی [[عالمان شیعه]]، مانند [[میر حامد حسین هندی]] در «[[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]]»<ref>این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.</ref>، قاضی [[نورالله شوشتری]] در «[[احقاق الحق و ازهاق الباطل (کتاب)|احقاق الحق و ازهاق الباطل]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، شیخ [[محمد حسین مظفر]] در «[[دلائل الصدق لنهج الحق (کتاب)|دلائل الصدق لنهج الحق]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، [[سید شرف‌الدین عاملی]] در «[[الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء (کتاب)|الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء]]»<ref>الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء{{س}} درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا{{س}} نگارش یافته است.</ref> و [[سید علی میلانی]] در «[[نفحات الازهار (کتاب)|نفحات الازهار]]»<ref>این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.</ref> به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref>
این [[استدلال]] از سوی افرادی چون [[ابن تیمیه]] در «[[منهاج السنة النبویة (کتاب)|منهاج السنة النبویة]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «منهاج الکرامة» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، [[فضل بن روزبهان]] در «[[ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل (کتاب)|ابطال نهج الباطل و اهمال کشف العاطل]]»<ref>این کتاب در رد کتاب «نهج الحق و کشف الصدق» علامه حلی نوشته شده است.</ref>، و [[عبدالعزیز دهلوی]] در «[[التحفه الاثنا عشریه (کتاب)|التحفه الاثنا عشریه]]» <ref>این کتاب در رد ادله شیعه بر امامت امیرالمؤمنین{{ع}} نوشته شده است.</ref> مورد نقد واقع شده است و از سوی [[عالمان شیعه]]، مانند [[میر حامد حسین هندی]] در «[[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]]»<ref>این کتاب در پاسخ به اشکالات عبدالعزیز دهلوی نگارش یافته است.</ref>، قاضی [[نورالله شوشتری]] در «[[احقاق الحق و ازهاق الباطل (کتاب)|احقاق الحق و ازهاق الباطل]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، شیخ [[محمد حسین مظفر]] در «[[دلائل الصدق لنهج الحق (کتاب)|دلائل الصدق لنهج الحق]]»<ref>این دو اثر در پاسخ به فضل بن روزبهان نگارش یافته است.</ref>، [[سید شرف‌الدین عاملی]] در «[[الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء (کتاب)|الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء]]»<ref>الکلمة الغراء فی تفضیل الزهراء{{س}} درباره چند آیه قرآنی در فضایل حضرت زهرا{{س}} نگارش یافته است.</ref> و [[سید علی میلانی]] در «[[نفحات الازهار (کتاب)|نفحات الازهار]]»<ref>این کتاب، تلخیص و تعریب کتاب «عقبات الأنوار» است.</ref> به نقدها و اشکالات آنان پاسخ داده شده است.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۱.</ref>


== مفاهیم و مفردات آیه==
== مفاهیم و مفردات آیه ==
===اجر===
=== اجر ===
{{اصلی|اجر}}  
{{اصلی|اجر}}  
«اجر» در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت می‌شود. اجری که [[خداوند]] در برابر [[کارهای نیک]]، به [[انسان]] می‌دهد، [[ثواب]] ([[پاداش]]) نام دارد<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب}} (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ {{عربی|الأجر والأجرة الكراء علی العمل}} (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).</ref>. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر [[نیک]] باشد، چنان که مهریه [[زن]] نیز اجر نامیده شده است<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر}} (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).</ref>. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی [[دنیوی]] است و گاهی [[اخروی]]، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>. اجر دنیوی [[ابراهیم]]{{ع}} را به او دادیم و او در [[آخرت]] از [[صالحان]] خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند [[صالح]] و [[رضایت]] [[پیروان ادیان]] [ابراهیمی] از او [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.</ref>؛ تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار می‌رود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی «اجرت» فقط در ثواب دنیوی به کار می‌رود. و تفاوت اجر با [[جزا]] این است که اجر تنها در مورد نفع به کار می‌رود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق می‌شود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۱۲.</ref>، و نیز فرموده است: {{متن قرآن|فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ}}<ref>«کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref><ref>ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]]، لفظ اجر، غالباً بر آن چه [[خداوند]] به عنوان جزای کارهای [[عبادی]]، و برای [[مؤمنان]] و [[صالحان]] در [[آخرت]]، آماده کرده است، یعنی [[مقامات]] [[قرب]] و درجات [[ولایت]] که [[بهشت]] نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بی‌گمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref> که حکایت سخن [[یوسف]]{{ع}} است، و نیز در آیه {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.</ref>، (در این دو آیه)، بر جزای [[دنیوی]] [[نیک]]، [[اجر]] اطلاق شده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.</ref>.
«اجر» در لغت به معنای چیزی است که در مقابل عمل فردی به او پرداخت می‌شود. اجری که [[خداوند]] در برابر [[کارهای نیک]]، به [[انسان]] می‌دهد، [[ثواب]] ([[پاداش]]) نام دارد<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل، و الأجر الثواب}} (لسان العرب، ج۱، ص۵۸)؛ {{عربی|الأجر والأجرة الكراء علی العمل}} (معجم مقاییس اللغة، ص۶۰).</ref>. مصداق اجر ممکن است یاد و ذکر [[نیک]] باشد، چنان که مهریه [[زن]] نیز اجر نامیده شده است<ref>{{عربی|الأجر: الجزاء علی العمل كالإجارة، و الذكر الحسن، و المهر}} (معجم القاموس المحیط، ص۳۴-۳۵).</ref>. پاداش عمل که اجر نام دارد، گاهی [[دنیوی]] است و گاهی [[اخروی]]، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و ما به او اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب (آسمانی) را نهادیم و پاداش وی را در این جهان دادیم و او در جهان واپسین از شایستگان است» سوره عنکبوت، آیه ۲۷.</ref>. اجر دنیوی [[ابراهیم]]{{ع}} را به او دادیم و او در [[آخرت]] از [[صالحان]] خواهد بود. اجر دنیوی خداوند به ابراهیم، به نام و یاد نیک، فرزند [[صالح]] و [[رضایت]] [[پیروان ادیان]] [ابراهیمی] از او [[تفسیر]] شده است<ref>مجمع البیان، ح۷-۸، ص۲۸۰.</ref>؛ تفاوت اجر با اجرت این است که اجر هم در مورد ثواب دنیوی به کار می‌رود و هم در مورد ثواب اخروی، ولی «اجرت» فقط در ثواب دنیوی به کار می‌رود. و تفاوت اجر با [[جزا]] این است که اجر تنها در مورد نفع به کار می‌رود، ولی جزا هم بر نفع اطلاق می‌شود و هم بر ضرر، چنان که فرموده است: {{متن قرآن|وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«و به آنان برای شکیبی که ورزیده‌اند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش می‌دهد» سوره انسان، آیه ۱۲.</ref>، و نیز فرموده است: {{متن قرآن|فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ}}<ref>«کیفر او دوزخ است» سوره نساء، آیه ۹۳.</ref><ref>ر. ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۱۰- ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]]، لفظ اجر، غالباً بر آن چه [[خداوند]] به عنوان جزای کارهای [[عبادی]]، و برای [[مؤمنان]] و [[صالحان]] در [[آخرت]]، آماده کرده است، یعنی [[مقامات]] [[قرب]] و درجات [[ولایت]] که [[بهشت]] نیز از جمله آنهاست، اطلاق شده است، آری در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«چنین است که هر کس پرهیزگاری ورزد و شکیبایی کند بی‌گمان خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گرداند» سوره یوسف، آیه ۹۰.</ref> که حکایت سخن [[یوسف]]{{ع}} است، و نیز در آیه {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و بدین گونه ما یوسف را در آن سرزمین توانایی بخشیدیم تا هرجا خواهد در آن جای گیرد؛ هر کس را بخواهیم به بخشایش خویش می‌رسانیم و پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌گردانیم» سوره یوسف، آیه ۵۶.</ref>، (در این دو آیه)، بر جزای [[دنیوی]] [[نیک]]، [[اجر]] اطلاق شده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۲۲.</ref>.


===مودت===
=== مودت ===
{{اصلی|مودت}}  
{{اصلی|مودت}}  
«مودت» از ریشه [[وُدّ]]، به معنای [[دوستی]] است، و در معنای [[آرزو]] نیز به کار می‌رود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا [[انسان]] چیزی را آرزو می‌کند که [[دوست]] دارد. در [[آیات قرآن]] هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>«و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>. و مودت به معنای آرزو، مانند: {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ}}<ref>«دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ}}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان می‌بودند» سوره حجر، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>. برخی گفته‌اند: معنای [[مودت]] [[خداوند]] نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.</ref>. دیگر لغت‌شناسان نیز مودت را به [[محبت]] معنا کرده و یاد آور شده‌اند که در معنای تمنّی ([[آرزو]]) نیز به کار می‌رود<ref>ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.</ref>. [[ابوهلال عسکری]] میان [[وُدّ]] و [[حُبّ]] فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار می‌رود که [[دوستی]] ناشی از میل طبیعی و [[حکمت]] است، ولی وُدّ در دوستی‌ای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار می‌رود، لذا در جایی که [[انسان]] فرد دیگری را [[دوست]] دارد گفته می‌شود {{عربی|أحب فلانا و أوده}}، ولی در مورد [[نماز]] گفته می‌شود: {{عربی أحب الصلوة}}، و گفته نمی‌شود: {{عربی أود الصلوة}}<ref>معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.</ref>. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص می‌داشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به [[بشر]] به کار نمی‌رفت، در حالی که «ودود» یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب «فعول» به معنای مفعول است، یعنی خداوند [[محبوب]] [[اولیاء]] می‌باشد، و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند [[بندگان]] [[صالح]] خود را دوست دارد و از آنان [[راضی]] است<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.</ref>.
«مودت» از ریشه [[وُدّ]]، به معنای [[دوستی]] است، و در معنای [[آرزو]] نیز به کار می‌رود، که آن هم متضمن معنای دوستی است؛ زیرا [[انسان]] چیزی را آرزو می‌کند که [[دوست]] دارد. در [[آیات قرآن]] هر دو معنای آن به کار رفته است. مودت به معنای دوستی، مانند: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً}}<ref>«و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>. و مودت به معنای آرزو، مانند: {{متن قرآن|وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ}}<ref>«دسته‌ای از اهل کتاب گمراه کردن شما را دوست دارند» سوره آل عمران، آیه ۶۹.</ref>، {{متن قرآن|رُبَمَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كَانُوا مُسْلِمِينَ}}<ref>«بسا کافران آرزو کنند که مسلمان می‌بودند» سوره حجر، آیه ۲.</ref> و {{متن قرآن|وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که خداوند به شما وعده می‌فرمود که (پیروزی بر) یکی از دو دسته از آن شما باشد و شما دوست می‌داشتید که آن دسته بی‌جنگ‌افزار از آن شما گردد اما خداوند می‌خواست که حقّ را با کلمات خویش تحقّق بخشد و ریشه کافران را بر کند» سوره انفال، آیه ۷.</ref>. برخی گفته‌اند: معنای [[مودت]] [[خداوند]] نسبت به بندگانش، مراعات کردن حال آنان است<ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۶-۵۱۷.</ref>. دیگر لغت‌شناسان نیز مودت را به [[محبت]] معنا کرده و یاد آور شده‌اند که در معنای تمنّی ([[آرزو]]) نیز به کار می‌رود<ref>ر. ک: الصحاح، ج۱، ص۴۶۰؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۳۸۷؛ معجم مقاییس اللغة، ص۱۰۷۹؛ المصباح المنیر، ج۲، ص۳۷۱؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۱۷۷؛ تاج العروس، ج۹، ص۲۷۸؛ اقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۳۷.</ref>. [[ابوهلال عسکری]] میان [[وُدّ]] و [[حُبّ]] فرق گذاشته و گفته است حُبّ در جایی به کار می‌رود که [[دوستی]] ناشی از میل طبیعی و [[حکمت]] است، ولی وُدّ در دوستی‌ای که فقط ناشی از میل طبیعی است به کار می‌رود، لذا در جایی که [[انسان]] فرد دیگری را [[دوست]] دارد گفته می‌شود {{عربی|أحب فلانا و أوده}}، ولی در مورد [[نماز]] گفته می‌شود: {{عربی أحب الصلوة}}، و گفته نمی‌شود: {{عربی أود الصلوة}}<ref>معجم الفروق اللغویة، ص۱۷۴.</ref>. این سخن، درست نیست؛ زیرا اگر کاربرد مودت به دوستی ناشی از میل طبیعی اختصاص می‌داشت، در مورد دوستی خداوند نسبت به [[بشر]] به کار نمی‌رفت، در حالی که «ودود» یکی از اسمای حسنای خداوند است، که یا از باب «فعول» به معنای مفعول است، یعنی خداوند [[محبوب]] [[اولیاء]] می‌باشد، و یا به معنای فاعل است، یعنی خداوند [[بندگان]] [[صالح]] خود را دوست دارد و از آنان [[راضی]] است<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۵، ص۱۶۵.</ref>.


===قربی===
=== قربی ===
{{اصلی|قربی}}  
{{اصلی|قربی}}  
واژه «قربی»، مصدر و از ریشه «قرب» (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه «قرب» در مورد نزدیکی مکانی به کار می‌رود، و واژه «قُربت» در [[قرب]] از حیث [[منزلت]]، استعمال می‌شود، و واژه قُربی و [[قرابت]]، در نسبت [[خویشاوندی]] به کار می‌رود<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر.ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.</ref>.
واژه «قربی»، مصدر و از ریشه «قرب» (در مقابل بُعد) به معنای نزدیک بودن است. واژه «قرب» در مورد نزدیکی مکانی به کار می‌رود، و واژه «قُربت» در [[قرب]] از حیث [[منزلت]]، استعمال می‌شود، و واژه قُربی و [[قرابت]]، در نسبت [[خویشاوندی]] به کار می‌رود<ref>المصباح المنیر، ج۲، ص۱۷۵؛ نیز ر. ک: الصحاح، ج۱، ص۲۰۵؛ معجم مقاییس اللغة، ص۸۸۵؛ معجم القاموس المحیط، ص۱۰۳۸؛ لسان العرب، ج۱۲، ص۵۴.</ref>.


کلمه «قرب» و مترادفات و مشتقات آن در [[قرآن کریم]]، در موارد زیر به کار رفته است:
کلمه «قرب» و مترادفات و مشتقات آن در [[قرآن کریم]]، در موارد زیر به کار رفته است:
خط ۳۴: خط ۳۴:
# قرب زمانی، مانند: {{متن قرآن|اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ}}<ref>«(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.</ref>.
# قرب زمانی، مانند: {{متن قرآن|اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ}}<ref>«(هنگام) حساب مردم نزدیک شده است و آنان در ناآگاهی رو گردانند» سوره انبیاء، آیه ۱.</ref>.
# قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: {{متن قرآن|وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى}}<ref>«و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: {{متن قرآن|الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.</ref> ۱۱.</ref>. [[پیشگامان]] در [[خیرات]]، پیشگامان در برخورداری از [[رحمت]] الهی‌اند، آنان [[مقربان]] در پیشگاه الهی‌اند. و درباره [[عیسی]]{{ع}} فرموده است: {{متن قرآن|وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>: در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[آبرومند]] و از مقربان خواهد بود.
# قرب نَسبی (خویشاوندی) مانند: {{متن قرآن|وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى}}<ref>«و چون وابستگان و یتیمان و مستمندان در تقسیم (میراث) حاضر باشند» سوره نساء، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«و خویشاوند (وی)» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>. قرب مکانتی و منزلتی، مانند: {{متن قرآن|الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«مسیح از اینکه بنده خداوند باشد هرگز سر باز نمی‌زند و فرشتگان مقرّب نیز؛ و هر که از بندگی او سر باز زند و سرکشی کند زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد» سوره نساء، آیه ۱۷۲.</ref> و {{متن قرآن|السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«و (سوم) پیشتازان پیشتاز * آنانند که نزدیکان (به خداوند) اند» سوره واقعه، آیه ۱۰.</ref> ۱۱.</ref>. [[پیشگامان]] در [[خیرات]]، پیشگامان در برخورداری از [[رحمت]] الهی‌اند، آنان [[مقربان]] در پیشگاه الهی‌اند. و درباره [[عیسی]]{{ع}} فرموده است: {{متن قرآن|وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ}}<ref>«در این جهان و در جهان واپسین آبرومند و از نزدیک‌شدگان (به خداوند) است» سوره آل عمران، آیه ۴۵.</ref>: در [[دنیا]] و [[آخرت]] [[آبرومند]] و از مقربان خواهد بود.
#به معنای رعایت، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>، و {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>.
# به معنای رعایت، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«که بخشایش خداوند به نیکوکاران نزدیک است» سوره اعراف، آیه ۵۶.</ref>، و {{متن قرآن|وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ}}<ref>«و چون بندگانم درباره من از تو پرسند من نزدیکم، دعاکننده چون مرا بخواند دعا (ی او) را پاسخ می‌دهم؛ پس باید دعوت مرا پاسخ دهند و به من ایمان آورند باشد که راهیاب شوند» سوره بقره، آیه ۱۸۶.</ref>.
#به معنای [[قدرت]]، مانند: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.</ref><ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.</ref>.
# به معنای [[قدرت]]، مانند: {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ}}<ref>«می‌دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.</ref> و {{متن قرآن|وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید» سوره واقعه، آیه ۸۵.</ref><ref>المفردات فی غریب القرآن، ص۳۹۸-۳۹۹.</ref>.
*'''استثناء''' (الا): درباره این که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است:
*'''استثناء''' (الا): درباره این که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> متصل است یا منقطع، سه دیدگاه مطرح شده است:
#استثناء در آیه منقطع است. [[قرطبی]] از زجاج و نحاس [[نقل]] کرده که استثناء در آیه{{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را منقطع دانسته‌اند<ref>تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.</ref>. در [[تفسیر جلالین]] نیز استثناء منقطع دانسته شده است<ref>تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.</ref>. [[محی‌الدین عربی]]<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، مراغی<ref>تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>، [[شیخ مفید]]<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.</ref> و [[ابوالفتوح رازی]]<ref>تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.</ref> نیز استثناء در آیه را منقطع دانسته‌اند. [[ملافتح الله کاشانی]] این قول را به اکثر [[مفسران]] نسبت داده است<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref>.
# استثناء در آیه منقطع است. [[قرطبی]] از زجاج و نحاس [[نقل]] کرده که استثناء در آیه{{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را منقطع دانسته‌اند<ref>تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۲۰ - ۲۱.</ref>. در [[تفسیر جلالین]] نیز استثناء منقطع دانسته شده است<ref>تفسیر الجلالین، ص۴۸۶.</ref>. [[محی‌الدین عربی]]<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱.</ref>، مراغی<ref>تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>، [[شیخ مفید]]<ref>تصحیح الاعتقاد، ص۱۱۹.</ref> و [[ابوالفتوح رازی]]<ref>تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۱۷، ص۱۲۵.</ref> نیز استثناء در آیه را منقطع دانسته‌اند. [[ملافتح الله کاشانی]] این قول را به اکثر [[مفسران]] نسبت داده است<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref>.
#استثناء در آیه متصل است. [[بیضاوی]]، در [[تفسیر آیه]] گفته است: بر [[تبلیغ رسالت]] از شما [[اجر]] و نفعی نمی‌خواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم [[دوست]] بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: {{عربی|قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة}}: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمی‌خواهم، لکن [[مودت]] خود با خویشانم را از شما می‌خواهم<ref>تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.</ref>. از آنجا که عبارت «قیل» معمولاً ناظر به [[ضعف]] و [[نادرستی]] دیدگاه است، می‌توان گفت [[رأی]] بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه [[حقیقی]]. [[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که [[مودت]] [[اجر]] می‌باشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>.
# استثناء در آیه متصل است. [[بیضاوی]]، در [[تفسیر آیه]] گفته است: بر [[تبلیغ رسالت]] از شما [[اجر]] و نفعی نمی‌خواهم، مگر این که مرا به خاطر قرابتی که به شما دارم [[دوست]] بدارید، یا اقربا و خویشاوندانم را دوست بدارید. سپس گفته است: {{عربی|قیل: الاستثناء منقطع و المعنی: لا أسألکم أجرا قط ولکن أسألکم المودة}}: گفته شده است، استثناء منقطع است و معنا این است که هرگز از شما اجری نمی‌خواهم، لکن [[مودت]] خود با خویشانم را از شما می‌خواهم<ref>تفسیر البیضاوی، ج۴، ص۹۰.</ref>. از آنجا که عبارت «قیل» معمولاً ناظر به [[ضعف]] و [[نادرستی]] دیدگاه است، می‌توان گفت [[رأی]] بیضاوی این است که استثناء در آیه متصل است، البته اجر شمردن مودت، مجازی و ادعایی است نه [[حقیقی]]. [[علامه طباطبایی]] نیز گفته است: ظاهر استثناء این است که متصل است، با این ادعا که [[مودت]] [[اجر]] می‌باشد، و به تکلّفی که برای منقطع بودن استثناء شده است، نیازی نیست<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>.
#عده‌ای از [[مفسران]] هر دو وجه را جایز شمرده‌اند. [[زمخشری]] در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را [[دوست]] بدارید، نمی‌خواهم و این در [[حقیقت]] اجر نیست؛ زیرا [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}}، [[خویشاوندان]] آنان ([[قریش]]) نیز می‌باشند، و [[صله]] (پیوند [[دوستی]]) با آنان مقتضای [[مروت]] است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمی‌خواهم لکن می‌خواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.</ref>.
# عده‌ای از [[مفسران]] هر دو وجه را جایز شمرده‌اند. [[زمخشری]] در این باره گفته است: جایز است که استثناء متصل باشد، یعنی از شما اجری جز این که خویشاوندانم را [[دوست]] بدارید، نمی‌خواهم و این در [[حقیقت]] اجر نیست؛ زیرا [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}}، [[خویشاوندان]] آنان ([[قریش]]) نیز می‌باشند، و [[صله]] (پیوند [[دوستی]]) با آنان مقتضای [[مروت]] است. و جایز است که منقطع باشد، یعنی هرگز از شما اجری نمی‌خواهم لکن می‌خواهم که خویشاوندان مرا- که خویشاوندان شما نیز هستند- دوست بدارید<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹.</ref>.


[[فخر رازی]]، نخست [[ادله]] چهارگانه‌ای را بر این که درخواست اجر در ازای [[ابلاغ رسالت الهی]] جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای [[آیه]] این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمی‌خواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر [[مسلمانی]] بر [[مسلمان]] دیگر [[واجب]] است، لذا مودت بزر گان و شریف‌ترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است.
[[فخر رازی]]، نخست [[ادله]] چهارگانه‌ای را بر این که درخواست اجر در ازای [[ابلاغ رسالت الهی]] جایز نیست، اقامه کرده است، آن گاه درخواست اجر در [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را بر اساس این که استثناء متصل یا منقطع باشد، توجیه کرده است. بر اساس متصل بودن استثناء گفته است معنای [[آیه]] این است که من غیر از مودت خویشاوندانم از شما اجری نمی‌خواهم، و آن هم در حقیقت اجر نیست؛ زیرا مودت هر [[مسلمانی]] بر [[مسلمان]] دیگر [[واجب]] است، لذا مودت بزر گان و شریف‌ترین آنان به طریق اولی واجب خواهد بود. بنابراین تقدیر آیه این است: {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اجر نیست، پس در واقع اجری درخواست نشده است.
خط ۴۶: خط ۴۶:
[[شیخ طوسی]]<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.</ref>، [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]<ref>مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.</ref> و [[ملافتح الله کاشانی]]<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref> از [[مفسران شیعه]] نیز هر دو وجه را جایز شمرده‌اند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۳-۹۹.</ref>
[[شیخ طوسی]]<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۱۵۸.</ref>، [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]<ref>مجمع البیان، ج۹- ۱۰، ص۲۹.</ref> و [[ملافتح الله کاشانی]]<ref>منهج الصادقین، ج۴، ص۹۰۹.</ref> از [[مفسران شیعه]] نیز هر دو وجه را جایز شمرده‌اند.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۳-۹۹.</ref>


===ارزیابی===
=== ارزیابی ===
وجوه و [[ادله عقلی]] یا [[نقلی]] که قائلان به منقطع بودن استثناء بر [[نادرستی]] متصل بودن استثناء بیان کرده‌اند، ناظر به این است که [[مودت]] - خواه مودت [[پیامبر]] مقصود باشد یا مودت [[خویشاوندان پیامبر]]- [[اجر]] [[حقیقی]] باشد، ولی قائلان به متصل بودن استثناء نیز اجر حقیقی بودن مودت برای [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} را قبول ندارند، بلکه آن را مجازی و ادعایی دانسته‌اند.
وجوه و [[ادله عقلی]] یا [[نقلی]] که قائلان به منقطع بودن استثناء بر [[نادرستی]] متصل بودن استثناء بیان کرده‌اند، ناظر به این است که [[مودت]] - خواه مودت [[پیامبر]] مقصود باشد یا مودت [[خویشاوندان پیامبر]]- [[اجر]] [[حقیقی]] باشد، ولی قائلان به متصل بودن استثناء نیز اجر حقیقی بودن مودت برای [[رسالت پیامبر]] اکرم{{صل}} را قبول ندارند، بلکه آن را مجازی و ادعایی دانسته‌اند.
بنابراین، نتیجه هر دو دیدگاه یک چیز خواهد بود. با این حال با توجه به این قاعده ادبی که اصل در استثناء آن است که متصل باشد، مگر آنکه متصل بودن استثناء ممکن نباشد و وجه معقولی برای آن وجود نداشته باشد، دیدگاه کسانی که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را متصل دانسته‌اند، [[راجح]] است. شمس‌الدین اصفهانی، در این باره گفته است: آن چه از لفظ استثناء به [[ذهن]] تبادر می‌کند، استثناء متصل است، بدین جهت است که [[فقها]]، تا جایی که امکان داشته باشد، استثناء را بر متصل حمل کرده‌اند، و حتی در مواردی که ظاهر [[کلام]] با استثناء متصل [[سازگاری]] ندارد، برای حمل بر متصل، لفظی را در تقدیر گرفته‌اند، مانند: {{عربی|عندی مأة درهم الا ثوبا}} که لفظ {{عربی|قیمة ثوب}} را در تقدیر گرفته‌اند، تا استثناء متصل باشد<ref>بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۳. نیز ر.ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۰-۲۲.</ref>.
بنابراین، نتیجه هر دو دیدگاه یک چیز خواهد بود. با این حال با توجه به این قاعده ادبی که اصل در استثناء آن است که متصل باشد، مگر آنکه متصل بودن استثناء ممکن نباشد و وجه معقولی برای آن وجود نداشته باشد، دیدگاه کسانی که استثناء در [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} را متصل دانسته‌اند، [[راجح]] است. شمس‌الدین اصفهانی، در این باره گفته است: آن چه از لفظ استثناء به [[ذهن]] تبادر می‌کند، استثناء متصل است، بدین جهت است که [[فقها]]، تا جایی که امکان داشته باشد، استثناء را بر متصل حمل کرده‌اند، و حتی در مواردی که ظاهر [[کلام]] با استثناء متصل [[سازگاری]] ندارد، برای حمل بر متصل، لفظی را در تقدیر گرفته‌اند، مانند: {{عربی|عندی مأة درهم الا ثوبا}} که لفظ {{عربی|قیمة ثوب}} را در تقدیر گرفته‌اند، تا استثناء متصل باشد<ref>بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب فی اصول الفقه، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۳. نیز ر. ک: احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج۳، ص۲۰-۲۲.</ref>.
بر این اساس، از آنجا که می‌توان با ادعایی و مجازی بودن اجر شمردن مودت، استثناء را بر متصل حمل کرد، بر منقطع دانستن آن رجحان دارد.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۸.</ref>
بر این اساس، از آنجا که می‌توان با ادعایی و مجازی بودن اجر شمردن مودت، استثناء را بر متصل حمل کرد، بر منقطع دانستن آن رجحان دارد.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۸.</ref>


===اقوال و آراء===
=== اقوال و آراء ===


درباره این که مقصود از {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} در [[آیه شریفه]] چیست، آراء و اقوال مختلفی مطرح شده است که عبارت‌اند از:
درباره این که مقصود از {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} در [[آیه شریفه]] چیست، آراء و اقوال مختلفی مطرح شده است که عبارت‌اند از:
خط ۶۰: خط ۶۰:
'''ارزیابی'''
'''ارزیابی'''
این قول از نظر [[سند]]، بر اساس مبانی [[اهل سنت]] در [[علم رجال]] و [[حدیث]]، جای [[تأمل]] و تردید ندارد، ولی از نظر دلالت با [[مشکلات]] جدی روبه‌رو است:
این قول از نظر [[سند]]، بر اساس مبانی [[اهل سنت]] در [[علم رجال]] و [[حدیث]]، جای [[تأمل]] و تردید ندارد، ولی از نظر دلالت با [[مشکلات]] جدی روبه‌رو است:
#درخواست [[اجر]] در ازای ایفای [[رسالت الهی]]، از کسانی که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[ایمان]] نیاورده بودند، بلکه با او به شدت [[مخالفت]] می‌کردند، معقول نیست. درخواست اجر، در جایی معقول است که کسی کاری را انجام داده که برای دیگران سودمند است، و آنان به سودمندی آن کار معتقدند، و از آن [[رضایت]] دارند، اما در مورد کاری که کسی انجام می‌دهد که از نظر دیگران نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار می‌باشد، و آنان آن کار را [[نادرست]] دانسته و با فاعلش به مخالفت برمی‌خیزند، نامعقول است، و پیامبر اکرم{{صل}} هرگز چنین درخواست غیر معقولی را مطرح نکرده است<ref>الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۸۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>.
# درخواست [[اجر]] در ازای ایفای [[رسالت الهی]]، از کسانی که به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[ایمان]] نیاورده بودند، بلکه با او به شدت [[مخالفت]] می‌کردند، معقول نیست. درخواست اجر، در جایی معقول است که کسی کاری را انجام داده که برای دیگران سودمند است، و آنان به سودمندی آن کار معتقدند، و از آن [[رضایت]] دارند، اما در مورد کاری که کسی انجام می‌دهد که از نظر دیگران نه تنها مفید نیست، بلکه زیانبار می‌باشد، و آنان آن کار را [[نادرست]] دانسته و با فاعلش به مخالفت برمی‌خیزند، نامعقول است، و پیامبر اکرم{{صل}} هرگز چنین درخواست غیر معقولی را مطرح نکرده است<ref>الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۸۹؛ دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۳؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۳.</ref>.
#از [[آیات]] مربوط به این که [[پیامبران]] خطاب به اقوامشان می‌گفتند: {{متن قرآن|لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} از شما اجر و مزد نمی‌خواهم، به دست می‌آید که هدفشان این بود که [[حجت]] را بر آنان تمام کنند، و هرگونه راه عذر و بهانه‌ای، از جمله درخواست اجر و مزد در برابر [[پیامبری]] و [[هدایت]] آنان را بر آنان ببندند، ولی مطابق این دیدگاه، [[پیامبر]]{{صل}} این سخن را وقتی به آنان گفته است که عدم ایمان آنان [[محرز]] بوده و بلکه با پیامبر به شدت مخالفت می‌کردند، پس نه ایمان آورده بودند، و نه [[امید]] به ایمانشان بود، تا طرح عدم سؤال اجر از آنان وجه معقولی داشته باشد.
# از [[آیات]] مربوط به این که [[پیامبران]] خطاب به اقوامشان می‌گفتند: {{متن قرآن|لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} از شما اجر و مزد نمی‌خواهم، به دست می‌آید که هدفشان این بود که [[حجت]] را بر آنان تمام کنند، و هرگونه راه عذر و بهانه‌ای، از جمله درخواست اجر و مزد در برابر [[پیامبری]] و [[هدایت]] آنان را بر آنان ببندند، ولی مطابق این دیدگاه، [[پیامبر]]{{صل}} این سخن را وقتی به آنان گفته است که عدم ایمان آنان [[محرز]] بوده و بلکه با پیامبر به شدت مخالفت می‌کردند، پس نه ایمان آورده بودند، و نه [[امید]] به ایمانشان بود، تا طرح عدم سؤال اجر از آنان وجه معقولی داشته باشد.
#این که گفته شده مراد این است که شما اگر بر اساس ایمان به نبوتم مرا [[یاری]] نمی‌کنید لااقل بر اساس [[تعصب قومی]] و فامیلی [[پشتیبان]] من باشید، درست نیست؛ زیرا این مطلب در صورتی صحیح می‌بود که پیامبر با [[دشمن]] دیگری مواجه بود، و از آنان می‌خواست که در برابر دشمنش او را یاری دهند، ولی در این جا آنان خود، [[دشمنان پیامبر]] بودند.
# این که گفته شده مراد این است که شما اگر بر اساس ایمان به نبوتم مرا [[یاری]] نمی‌کنید لااقل بر اساس [[تعصب قومی]] و فامیلی [[پشتیبان]] من باشید، درست نیست؛ زیرا این مطلب در صورتی صحیح می‌بود که پیامبر با [[دشمن]] دیگری مواجه بود، و از آنان می‌خواست که در برابر دشمنش او را یاری دهند، ولی در این جا آنان خود، [[دشمنان پیامبر]] بودند.
#این که گفته شده مراد از [[مودت]]، ترک [[اذیت]] و [[کارشکنی]] و [[خصومت]] است، درست نیست؛ زیرا [[مشرکان قریش]] کار [[پیامبر]] را ناصواب و [[خروج از دین]] و [[آیین]] نیاکانشان می‌دانستند و آن را یک هنجارشکنی غیر قابل اغماض می‌شمردند، روشن است که در چنین موردی، رابطه [[خویشاوندی]] کارساز نیست، چنان که [[قرآن کریم]] نیز از [[مؤمنان]] می‌خواهد که پیوند [[ایمان]] را بر پیوند خویشاوندی ترجیح دهند: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
# این که گفته شده مراد از [[مودت]]، ترک [[اذیت]] و [[کارشکنی]] و [[خصومت]] است، درست نیست؛ زیرا [[مشرکان قریش]] کار [[پیامبر]] را ناصواب و [[خروج از دین]] و [[آیین]] نیاکانشان می‌دانستند و آن را یک هنجارشکنی غیر قابل اغماض می‌شمردند، روشن است که در چنین موردی، رابطه [[خویشاوندی]] کارساز نیست، چنان که [[قرآن کریم]] نیز از [[مؤمنان]] می‌خواهد که پیوند [[ایمان]] را بر پیوند خویشاوندی ترجیح دهند: {{متن قرآن|لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ}}<ref>«گروهی را نمی‌یابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیده‌اند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند» سوره مجادله، آیه ۲۲.</ref>.
در [[تاریخ]] نیز مواردی ذکر شده که [[کفار]] [[قریش]]، [[حرمت]] [[اعتقاد]] خود را بر حرمت خویشاوندی مقدم می‌داشتند، حتی [[پدر]] در مقابل فرزند، یا [[برادر]] در مقابل برادر می‌ایستاد، لذا چنین درخواستی از سوی پیامبر از [[مشرکان]] [[لغو]] و سفیهانه و [[باطل]] است.
در [[تاریخ]] نیز مواردی ذکر شده که [[کفار]] [[قریش]]، [[حرمت]] [[اعتقاد]] خود را بر حرمت خویشاوندی مقدم می‌داشتند، حتی [[پدر]] در مقابل فرزند، یا [[برادر]] در مقابل برادر می‌ایستاد، لذا چنین درخواستی از سوی پیامبر از [[مشرکان]] [[لغو]] و سفیهانه و [[باطل]] است.
روایتی که از [[ابن‌عباس]] درباره [[تفسیر]] مزبور [[نقل]] شده موقوفه است نه مرفوعه، لذا محتمل است آن‌چه [[ابن عباس]] گفته [[اجتهاد]] او است نه نقل [[کلام پیامبر]]{{صل}}، با این حال، با توجه به نکات یاد شده، نسبت چنین قولی به ابن عباس، با توجه به [[شأن]] و [[جایگاه علمی]] او، [[سازگاری]] ندارد، لذا احتمال مجعول بودن چنین روایتی قوت می‌گیرد، و با توجه به باطل بودن محتوا، [[صحت سند]] نیز کارساز نخواهد بود. در نتیجه این [[روایت]] نمی‌تواند با روایت دیگر<ref>این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.</ref> از او که مرفوعه است و [[آیه مودت]] را به درخواست مودت [[خویشاوندان]] ([[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]) تفسیر کرده معارض باشد. چنان که این تفسیر، با تفسیر دیگر او که آن هم روایت مرفوعه است<ref>این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.</ref>، یعنی مودت [[خداوند]] و [[رسول خدا]] در [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی الهی]]، منافات ندارد؛ زیرا اگر [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]] را عام بگیریم، یکی از مصادیق [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است، و اگر خاص بگیریم، علاوه بر این که یکی از مصادیق آن است، کلید و وسیله [[شناخت]] اوامر و نواهی الهی هم می‌باشد.
روایتی که از [[ابن‌عباس]] درباره [[تفسیر]] مزبور [[نقل]] شده موقوفه است نه مرفوعه، لذا محتمل است آن‌چه [[ابن عباس]] گفته [[اجتهاد]] او است نه نقل [[کلام پیامبر]]{{صل}}، با این حال، با توجه به نکات یاد شده، نسبت چنین قولی به ابن عباس، با توجه به [[شأن]] و [[جایگاه علمی]] او، [[سازگاری]] ندارد، لذا احتمال مجعول بودن چنین روایتی قوت می‌گیرد، و با توجه به باطل بودن محتوا، [[صحت سند]] نیز کارساز نخواهد بود. در نتیجه این [[روایت]] نمی‌تواند با روایت دیگر<ref>این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.</ref> از او که مرفوعه است و [[آیه مودت]] را به درخواست مودت [[خویشاوندان]] ([[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]) تفسیر کرده معارض باشد. چنان که این تفسیر، با تفسیر دیگر او که آن هم روایت مرفوعه است<ref>این دو روایت، در ادامه نقل خواهد شد.</ref>، یعنی مودت [[خداوند]] و [[رسول خدا]] در [[اطاعت]] از [[اوامر و نواهی الهی]]، منافات ندارد؛ زیرا اگر [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]] را عام بگیریم، یکی از مصادیق [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] است، و اگر خاص بگیریم، علاوه بر این که یکی از مصادیق آن است، کلید و وسیله [[شناخت]] اوامر و نواهی الهی هم می‌باشد.


*'''[[درخواست یاری]] از [[انصار]]''': مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} همان است که در قول قبل بیان شد، ولی مخاطب، انصارند نه [[قریش]]؛ زیرا [[روایت]] شده است که آنان اموالی را نزد [[پیامبر]]{{صل}} آوردند و از او خواستند که آنها را در رفع نیازهای [[مالی]] خود [[مصرف]] کند، در این هنگام [[آیه شریفه]] نازل شد، و مفاد آن این است که من در برابر [[ابلاغ رسالت الهی]] به شما، [[اجر]] و مزدی نمی‌خواهم، ولی از شما می‌خواهم که به خاطر نسبت [[خویشاوندی]] که با شما دارم، مرا [[یاری]] کنید. خویشاوندی آنان با پیامبر{{صل}} از طریق سامی دختر [[زید نجاریه]] ([[مادر]] [[عبدالمطلب]]) و نیز دایی‌های مادرش [[آمنه بنت وهب]] بوده است<ref>روح المعانی، ج۲۰، ص۴۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۴۳.</ref>. '''ارزیابی''': در [[محبت]] و [[نصرت]] انصار نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جای کم‌ترین تردیدی وجود ندارد، چنان که در [[قرآن کریم]] بر این ویژگی مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار گرفته‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.</ref>. بنابراین، با وجود چنین [[باور]] و [[احساس]] عمیق [[ایمانی]] در انصار که منشأ محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم{{صل}} بود، درخواست محبت و نصرت ناشی از رابطه خویشاوندی - آن هم خویشاوندی از طریق [[زنان]] که مورد اهتمام [[عرب]] نبود- وجه معقولی نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۳- ۴۴.</ref>.
*'''[[درخواست یاری]] از [[انصار]]''': مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} همان است که در قول قبل بیان شد، ولی مخاطب، انصارند نه [[قریش]]؛ زیرا [[روایت]] شده است که آنان اموالی را نزد [[پیامبر]]{{صل}} آوردند و از او خواستند که آنها را در رفع نیازهای [[مالی]] خود [[مصرف]] کند، در این هنگام [[آیه شریفه]] نازل شد، و مفاد آن این است که من در برابر [[ابلاغ رسالت الهی]] به شما، [[اجر]] و مزدی نمی‌خواهم، ولی از شما می‌خواهم که به خاطر نسبت [[خویشاوندی]] که با شما دارم، مرا [[یاری]] کنید. خویشاوندی آنان با پیامبر{{صل}} از طریق سامی دختر [[زید نجاریه]] ([[مادر]] [[عبدالمطلب]]) و نیز دایی‌های مادرش [[آمنه بنت وهب]] بوده است<ref>روح المعانی، ج۲۰، ص۴۷؛ المیزان، ج۱۸، ص۴۳.</ref>. '''ارزیابی''': در [[محبت]] و [[نصرت]] انصار نسبت به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} جای کم‌ترین تردیدی وجود ندارد، چنان که در [[قرآن کریم]] بر این ویژگی مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار گرفته‌اند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ}}<ref>«و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران داده‌اند، چشمداشتی ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند». سوره حشر، آیه ۹.</ref>. بنابراین، با وجود چنین [[باور]] و [[احساس]] عمیق [[ایمانی]] در انصار که منشأ محبت و نصرت انصار نسبت به پیامبر اکرم{{صل}} بود، درخواست محبت و نصرت ناشی از رابطه خویشاوندی - آن هم خویشاوندی از طریق [[زنان]] که مورد اهتمام [[عرب]] نبود- وجه معقولی نخواهد داشت<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۳- ۴۴.</ref>.
*'''[[تبلیغ]] و [[هدایت]] به مقتضای رابطه [[خویشاوندی]]''': گفته شده مخاطب در [[آیه]]، [[کافران]] و [[مشرکان قریش]] می‌باشند، و مقصود آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به آنان فرموده است من در برابر [[ابلاغ رسالت الهی]] به شما [[اجر]] و مزدی نمی‌خواهم، ولی رابطه خویشاوندی‌ام با شما مرا بر آن داشته است که به [[ارشاد]] و هدایت شما [[اقدام]] کنم و به [[آیین اسلام]] و [[یکتاپرستی]] [[دعوت]] نمایم. این قول را [[فضل بن روزبهان]] [[اشعری]] [[نقل]] کرده است<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۰.</ref>. '''ارزیابی''': از [[آیات قرآن]] به روشنی به دست می‌آید که [[خط مشی]] و روشی که [[خداوند]] برای دعوت [[نبوی]] معین کرده بود، این بود که او فقط برای انجام [[رسالت الهی]] تلاش کند و [[حب]] و [[بغض]] شخصی یا فامیلی در این باره هیچ گونه تأثیری نداشته باشد، و پیامبر اکرم{{صل}} نیز جز بر اساس همین روش عمل نمی‌کرد. بنابراین [[تصور]] این که [[رسول خدا]]{{صل}} به خاطر رابطه خویشاوندی، کسانی را به آیین اسلام دعوت کرده و به خاطر بغض و [[عداوت]] شخصی نسبت به افرادی، از ارشاد و هدایت آنان روی برگردانده است، بی‌پایه است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۴- ۴۵.</ref>.
*'''[[تبلیغ]] و [[هدایت]] به مقتضای رابطه [[خویشاوندی]]''': گفته شده مخاطب در [[آیه]]، [[کافران]] و [[مشرکان قریش]] می‌باشند، و مقصود آن است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خطاب به آنان فرموده است من در برابر [[ابلاغ رسالت الهی]] به شما [[اجر]] و مزدی نمی‌خواهم، ولی رابطه خویشاوندی‌ام با شما مرا بر آن داشته است که به [[ارشاد]] و هدایت شما [[اقدام]] کنم و به [[آیین اسلام]] و [[یکتاپرستی]] [[دعوت]] نمایم. این قول را [[فضل بن روزبهان]] [[اشعری]] [[نقل]] کرده است<ref>دلائل الصدق، ج۲، ص۱۲۰.</ref>. '''ارزیابی''': از [[آیات قرآن]] به روشنی به دست می‌آید که [[خط مشی]] و روشی که [[خداوند]] برای دعوت [[نبوی]] معین کرده بود، این بود که او فقط برای انجام [[رسالت الهی]] تلاش کند و [[حب]] و [[بغض]] شخصی یا فامیلی در این باره هیچ گونه تأثیری نداشته باشد، و پیامبر اکرم{{صل}} نیز جز بر اساس همین روش عمل نمی‌کرد. بنابراین [[تصور]] این که [[رسول خدا]]{{صل}} به خاطر رابطه خویشاوندی، کسانی را به آیین اسلام دعوت کرده و به خاطر بغض و [[عداوت]] شخصی نسبت به افرادی، از ارشاد و هدایت آنان روی برگردانده است، بی‌پایه است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۴- ۴۵.</ref>.
*'''[[حسن معاشرت]] با [[خویشاوندان]] ([[صله ارحام]])''': پیامبر اکرم{{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرموده است: من در ازای ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، جز این که از شما می‌خواهم که خویشاوندان خود را [[دوست]] بدارید و صله ارحام به جای آورید. این قول از [[عبدالله]] بن [[قاسم]] نقل شده است<ref>جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۰، ص۳۳؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۰.</ref>. '''ارزیابی''': از دیدگاه [[اسلام]]، [[مودت]] خویشاوندان به صورت مطلق، مطلوب نیست، بلکه آنچه مورد دعوت و توصیه اسلام است، {{متن حدیث|حُبٌّ‏ فِي‏ اللَّهِ‏}} است، بدون این که خویشاوندی در این باره خصوصیتی داشته باشد. آری، [[صله رحم]] و کمک به خویشاوندان برای [[رضایت خدا]] مورد اهتمام و [[تشویق]] اسلام است. و این احتمال که {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} کنایه از [[صله رحم]] و [[احسان]] به آنان است، درست نیست؛ زیرا تا جایی که حمل [[کلام]] بر معنای [[حقیقی]] ممکن است، نوبت به معنای کنایی و مجازی نمی‌رسد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۵.</ref>.
*'''[[حسن معاشرت]] با [[خویشاوندان]] ([[صله ارحام]])''': پیامبر اکرم{{صل}} خطاب به [[مسلمانان]] فرموده است: من در ازای ابلاغ رسالت الهی به شما، اجر و مزدی نمی‌خواهم، جز این که از شما می‌خواهم که خویشاوندان خود را [[دوست]] بدارید و صله ارحام به جای آورید. این قول از [[عبدالله]] بن [[قاسم]] نقل شده است<ref>جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج۲۰، ص۳۳؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۰.</ref>. '''ارزیابی''': از دیدگاه [[اسلام]]، [[مودت]] خویشاوندان به صورت مطلق، مطلوب نیست، بلکه آنچه مورد دعوت و توصیه اسلام است، {{متن حدیث|حُبٌّ‏ فِي‏ اللَّهِ‏}} است، بدون این که خویشاوندی در این باره خصوصیتی داشته باشد. آری، [[صله رحم]] و کمک به خویشاوندان برای [[رضایت خدا]] مورد اهتمام و [[تشویق]] اسلام است. و این احتمال که {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} کنایه از [[صله رحم]] و [[احسان]] به آنان است، درست نیست؛ زیرا تا جایی که حمل [[کلام]] بر معنای [[حقیقی]] ممکن است، نوبت به معنای کنایی و مجازی نمی‌رسد<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۴۵.</ref>.
 
*'''[[مودت]] [[طاعات]] و [[تقرب به خداوند]]''': مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مودت و [[دوست داشتن]] طاعت‌ها و عبادت‌های [[دینی]] برای تقرب به خداوند است. این مطلب در روایتی که از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده آمده است. بر اساس این [[روایت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است من در برابر [[رسالت الهی]] از شما [[اجر]] نمی‌خواهم، جز این که مودت [[خدا]] را برگزینید و با [[اطاعت]] از [[احکام الهی]] به سوی [[خداوند]] [[تقرب]] جویید<ref>جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱.</ref>؛ [[حسن بصری]]<ref>ر. ک: جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱؛ نیز ر. ک: الکشاف، ج، ص۲۲۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.</ref>، ابوعلی جبایی و ابومسلم<ref>مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۸.</ref> این قول را برگزیده‌اند. مراغی، پس از نقل سخن حسن بصری، گفته است: مودت [[پیامبر]]{{صل}} و اقربای آن [[حضرت]] و [[خویشاوندان]] [[مسلمانان]] نیز داخل در این قول می‌باشد؛ زیرا کسی که [[تقرب به خدا]] می‌جوید، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[دوست]] می‌دارد و [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} و [[خویشاوند]] مسلمانان را گرامی خواهد داشت<ref>تفسیر المراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>.  
*'''[[مودت]] [[طاعات]] و [[تقرب به خداوند]]''': مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مودت و [[دوست داشتن]] طاعت‌ها و عبادت‌های [[دینی]] برای تقرب به خداوند است. این مطلب در روایتی که از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده آمده است. بر اساس این [[روایت]]، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرموده است من در برابر [[رسالت الهی]] از شما [[اجر]] نمی‌خواهم، جز این که مودت [[خدا]] را برگزینید و با [[اطاعت]] از [[احکام الهی]] به سوی [[خداوند]] [[تقرب]] جویید<ref>جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱.</ref>؛ [[حسن بصری]]<ref>ر.ک: جامع البیان، ج۲۵، ص۳؛ تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۹۷؛ الدرالمنثور، ج۷، ص۲۹۹؛ الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶، ص۲۱؛ نیز ر.ک: الکشاف، ج، ص۲۲۱؛ مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴؛ تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱؛ روح المعانی، ج۲۵، ص۵۱.</ref>، ابوعلی جبایی و ابومسلم<ref>مجمع البیان، ج۹-۱۰، ص۲۸.</ref> این قول را برگزیده‌اند. مراغی، پس از نقل سخن حسن بصری، گفته است: مودت [[پیامبر]]{{صل}} و اقربای آن [[حضرت]] و [[خویشاوندان]] [[مسلمانان]] نیز داخل در این قول می‌باشد؛ زیرا کسی که [[تقرب به خدا]] می‌جوید، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[دوست]] می‌دارد و [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} و [[خویشاوند]] مسلمانان را گرامی خواهد داشت<ref>تفسیر المراغی، ج۲۵، ص۳۹.</ref>.  


'''ارزیابی'''
'''ارزیابی'''
#اگر خطاب در این [[آیه]] شامل [[مشرکان]] نیز باشد، دارای ابهام خواهد بود؛ زیرا آنان [[پرستش]] [[بت‌ها]] را تقرب به خداوند می‌دانستند و می‌گفتند: {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى}}<ref>«ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref>، و می‌گفتند: {{متن قرآن|هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، که با [[مقام]] و [[رسالت]] [[نبوی]] در [[دعوت به توحید]] [[خالص]]، [[سازگاری]] ندارد.
# اگر خطاب در این [[آیه]] شامل [[مشرکان]] نیز باشد، دارای ابهام خواهد بود؛ زیرا آنان [[پرستش]] [[بت‌ها]] را تقرب به خداوند می‌دانستند و می‌گفتند: {{متن قرآن|مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى}}<ref>«ما اینان را جز برای آنکه ما را به خداوند، نیک نزدیک گردانند نمی‌پرستیم» سوره زمر، آیه ۳.</ref>، و می‌گفتند: {{متن قرآن|هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و می‌گویند اینان میانجی‌های ما نزد خداوندند» سوره یونس، آیه ۱۸.</ref>، که با [[مقام]] و [[رسالت]] [[نبوی]] در [[دعوت به توحید]] [[خالص]]، [[سازگاری]] ندارد.
#آن‌چه در [[آیه]] به کار رفته، [[مودت]] است نه تودّد، و مراد از مودت، [[حب]] آنان نسبت به [[خداوند]] در [[تقرب]] به او از طریق [[طاعات]] است، ولی در [[کلام الهی]] مودت به معنای حب بند گان نسبت به [[خدای سبحان]] به کار نرفته است، اما عکس آن، یعنی مودت خداوند نسبت به [[بندگان]] به کار رفته است، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>«بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>، وجه آن این است که لفظ مودت، به رعایت حال متعلق مودت (کسی که مورد مودت واقع می‌شود) و [[تفقد]] نسبت به او اشعار دارد، لذا راغب اصفهانی از برخی حکایت کرده است که مودت خداوند نسبت به عباد، مراعات کردن حال آنان است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۵- ۴۶.</ref>.
# آن‌چه در [[آیه]] به کار رفته، [[مودت]] است نه تودّد، و مراد از مودت، [[حب]] آنان نسبت به [[خداوند]] در [[تقرب]] به او از طریق [[طاعات]] است، ولی در [[کلام الهی]] مودت به معنای حب بند گان نسبت به [[خدای سبحان]] به کار نرفته است، اما عکس آن، یعنی مودت خداوند نسبت به [[بندگان]] به کار رفته است، مانند: {{متن قرآن|إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ}}<ref>«بی‌گمان پروردگار من بخشاینده‌ای دوستدار است» سوره هود، آیه ۹۰.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ}}<ref>«و او آمرزگار دوستدار است» سوره بروج، آیه ۱۴.</ref>، وجه آن این است که لفظ مودت، به رعایت حال متعلق مودت (کسی که مورد مودت واقع می‌شود) و [[تفقد]] نسبت به او اشعار دارد، لذا راغب اصفهانی از برخی حکایت کرده است که مودت خداوند نسبت به عباد، مراعات کردن حال آنان است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۴۵- ۴۶.</ref>.


*'''مودت [[خاندان پیامبر]]{{صل}}''': آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} خطاب به [[مؤمنان]] است؛ زیرا در ابتدای آیه فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>: آن ([[وعده]] [[بهشت]] [[رضوان]] و نعمت‌های بی‌شمار آنکه در آیه قبل مطرح شده است) چیزی است که خداوند به بندگان [[مؤمن]] و [[صالح]] خود [[بشارت]] می‌دهد، سپس فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
*'''مودت [[خاندان پیامبر]]{{صل}}''': آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} خطاب به [[مؤمنان]] است؛ زیرا در ابتدای آیه فرموده است: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>: آن ([[وعده]] [[بهشت]] [[رضوان]] و نعمت‌های بی‌شمار آنکه در آیه قبل مطرح شده است) چیزی است که خداوند به بندگان [[مؤمن]] و [[صالح]] خود [[بشارت]] می‌دهد، سپس فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
خط ۸۴: خط ۸۱:
این قول، طرفداران بسیاری دارد؛ زیرا علاوه بر این که مورد [[اجماع]] [[عالمان شیعه]] است<ref>چنان که شیخ طوسی، پس از نقل آن گفته است: «این قول، مختار ما و اصحاب ماست»، التبیان، ج۹، ص۱۵۹.</ref>، شماری از [[عالمان]] و [[مفسران اهل سنت]] نیز آن را برگزیده‌اند. در این جا سخن تعدادی از آنان را بازگو می‌کنیم.
این قول، طرفداران بسیاری دارد؛ زیرا علاوه بر این که مورد [[اجماع]] [[عالمان شیعه]] است<ref>چنان که شیخ طوسی، پس از نقل آن گفته است: «این قول، مختار ما و اصحاب ماست»، التبیان، ج۹، ص۱۵۹.</ref>، شماری از [[عالمان]] و [[مفسران اهل سنت]] نیز آن را برگزیده‌اند. در این جا سخن تعدادی از آنان را بازگو می‌کنیم.
# [[محمد بن ادریس شافعی]] (م ۲۰۴ ه‍): وی در [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} چنین سروده است: {{عربی|یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن أنزله کفاکم من عظیم الفخر أنکم من لم یصل علیکم لا صلاة له}}<ref>دیوان الامام الشافعی، ص۵۶.</ref> ای [[خاندان رسول خدا]]، [[خداوند]] [[محبت]] شما را در [[قرآن]] [[واجب]] کرده است. درباره [[فخر]] [[عظیم]] شما همین کافی است که کسی که [در تشهد [[نماز]]] بر شما [[صلوات]] نفرستد، نمازش پذیرفته (یا کامل) نیست. [[بیت]] اول، به [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اشاره دارد، و بیت دوم، ناظر به [[آیه صلوات]] ([[احزاب]]/۵۶) می‌باشد.
# [[محمد بن ادریس شافعی]] (م ۲۰۴ ه‍): وی در [[مدح]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} چنین سروده است: {{عربی|یا آل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن أنزله کفاکم من عظیم الفخر أنکم من لم یصل علیکم لا صلاة له}}<ref>دیوان الامام الشافعی، ص۵۶.</ref> ای [[خاندان رسول خدا]]، [[خداوند]] [[محبت]] شما را در [[قرآن]] [[واجب]] کرده است. درباره [[فخر]] [[عظیم]] شما همین کافی است که کسی که [در تشهد [[نماز]]] بر شما [[صلوات]] نفرستد، نمازش پذیرفته (یا کامل) نیست. [[بیت]] اول، به [[آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اشاره دارد، و بیت دوم، ناظر به [[آیه صلوات]] ([[احزاب]]/۵۶) می‌باشد.
# [[ابوعمرو جاحظ]] (م / ۲۵۵): وی، با این که نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دیدگاه سلبی داشت و [[فضایل]] آن [[حضرت]] را [[انکار]] می‌کرد<ref>ر.ک: بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۴۳.</ref>، در یکی از رساله‌های خود به آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اشاره کرده و آن را [[دلیل]] بر [[وجوب]] [[مودت]] و [[محبت اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} دانسته و با استناد به آیه {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> گفته است [[روز قیامت]] از مودت اهل بیت پیامبر{{صل}} مورد سؤال واقع خواهیم شد<ref>ینابیع المودة، ص۱۸۱، نقل از رساله جاحظ.</ref>.
# [[ابوعمرو جاحظ]] (م / ۲۵۵): وی، با این که نسبت به [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} دیدگاه سلبی داشت و [[فضایل]] آن [[حضرت]] را [[انکار]] می‌کرد<ref>ر. ک: بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۴۳.</ref>، در یکی از رساله‌های خود به آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اشاره کرده و آن را [[دلیل]] بر [[وجوب]] [[مودت]] و [[محبت اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} دانسته و با استناد به آیه {{متن قرآن|وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ}}<ref>«و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.</ref> گفته است [[روز قیامت]] از مودت اهل بیت پیامبر{{صل}} مورد سؤال واقع خواهیم شد<ref>ینابیع المودة، ص۱۸۱، نقل از رساله جاحظ.</ref>.
# [[جارالله زمخشری]] (م/ ۵۲۸): وی، در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مقصود از «قربی» را [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} دانسته و در این باره دو وجه را بیان کرده است. وجه اول عموم خویشاوندان پیامبر{{صل}} را شامل می‌شود، و وجه دوم به امیرالمؤمنین، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} اختصاص دارد. وی در این باره به [[روایت]] [[ابن عباس]] استناد کرده که وقتی آیه نازل شد، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال شد [[خویشاوندان]] شما که مودت آنان بر ما واجب است چه کسانی‌اند، پیامبر{{صل}} فرمود: [[علی]]، فاطمه، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}، آن گاه شماری از [[روایات]] را که بر [[وجوب محبت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} دلالت می‌کنند به عنوان مؤید ذکر کرده است.
# [[جارالله زمخشری]] (م/ ۵۲۸): وی، در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} مقصود از «قربی» را [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} دانسته و در این باره دو وجه را بیان کرده است. وجه اول عموم خویشاوندان پیامبر{{صل}} را شامل می‌شود، و وجه دوم به امیرالمؤمنین، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}} اختصاص دارد. وی در این باره به [[روایت]] [[ابن عباس]] استناد کرده که وقتی آیه نازل شد، از [[پیامبر]]{{صل}} سؤال شد [[خویشاوندان]] شما که مودت آنان بر ما واجب است چه کسانی‌اند، پیامبر{{صل}} فرمود: [[علی]]، فاطمه، [[حسن]] و [[حسین]]{{عم}}، آن گاه شماری از [[روایات]] را که بر [[وجوب محبت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} دلالت می‌کنند به عنوان مؤید ذکر کرده است.
[[زمخشری]]، اگر چه دو قول دیگر در [[تفسیر آیه]] را نیز [[نقل]] کرده است، ولی آن دو را با لفظ «قیل» (گفته شده است)، که نشانه [[ضعف]] و [[نادرستی]] آن است، تعبیر کرده است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>.
[[زمخشری]]، اگر چه دو قول دیگر در [[تفسیر آیه]] را نیز [[نقل]] کرده است، ولی آن دو را با لفظ «قیل» (گفته شده است)، که نشانه [[ضعف]] و [[نادرستی]] آن است، تعبیر کرده است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۱۹ - ۲۲۱.</ref>.
# [[فخرالدین رازی]] (م / ۶۰۶ ه‍): وی، درباره این که مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چیست، سه قول را نقل کرده است که یکی از آنها این است که مقصود [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]] است<ref>دو قول دیگر، یکی این است که آیه خطاب به مشرکان قریش است و مقصود رعایت حرمت خویشاوندی با پیامبر{{صل}} است و دیگر، قول حسن بصری که مقصود مودت خدا و تقرب به او از طریق طاعات است.</ref>. اگر چه رازی، دیدگاه خود را به صورت آشکار بیان نکرده است، ولی در ادامه، روایات مربوط به وجوب محبت اهل بیت پیامبر{{صل}} را نقل کرده و درباره تعیین [[آل پیامبر]]{{صل}} گفته است: «از نظر من، [[آل محمد]]{{صل}} کسانی‌اند که امرشان به او باز می‌گردد، پس هر کس انتساب و ارتباطش با [[پیامبر]]{{صل}} بیش‌تر بوده باشد، او آل پیامبر{{صل}} خواهد بود، و شکی نیست که [[ارتباط]] [[فاطمه]]، [[علی]]، حسن و حسین{{عم}} به پیامبر{{صل}} از همه شدیدتر بود، و این مطلبی است که نقل [[متواتر]] بیان‌گر آن است، لذا آنان آل پیامبر{{صل}} می‌باشند... بنابراین، [[ثابت]] شد که این چهار تن، [[اقارب]] ([[خویشاوندان]]) پیامبر{{صل}} می‌باشند<ref>مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>. از این مطلب رازی، به روشنی به دست می‌آید که وی، مقصود از «قربی» در [[آیه]] مورد بحث را، خویشاوندان خاص پیامبر{{صل}} می‌داند<ref>شیخ مؤمن شبلنجی شافعی نیز بر آن است که زمخشری و رازی همین دیدگاه را برگزیده‌اند. نورالابصار، ص۲۲۴ - ۲۲۵.</ref>.
# [[فخرالدین رازی]] (م / ۶۰۶ ه‍): وی، درباره این که مقصود از {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چیست، سه قول را نقل کرده است که یکی از آنها این است که مقصود [[مودت]] [[خویشاوندان پیامبر]] است<ref>دو قول دیگر، یکی این است که آیه خطاب به مشرکان قریش است و مقصود رعایت حرمت خویشاوندی با پیامبر{{صل}} است و دیگر، قول حسن بصری که مقصود مودت خدا و تقرب به او از طریق طاعات است.</ref>. اگر چه رازی، دیدگاه خود را به صورت آشکار بیان نکرده است، ولی در ادامه، روایات مربوط به وجوب محبت اهل بیت پیامبر{{صل}} را نقل کرده و درباره تعیین [[آل پیامبر]]{{صل}} گفته است: «از نظر من، [[آل محمد]]{{صل}} کسانی‌اند که امرشان به او باز می‌گردد، پس هر کس انتساب و ارتباطش با [[پیامبر]]{{صل}} بیش‌تر بوده باشد، او آل پیامبر{{صل}} خواهد بود، و شکی نیست که [[ارتباط]] [[فاطمه]]، [[علی]]، حسن و حسین{{عم}} به پیامبر{{صل}} از همه شدیدتر بود، و این مطلبی است که نقل [[متواتر]] بیان‌گر آن است، لذا آنان آل پیامبر{{صل}} می‌باشند... بنابراین، [[ثابت]] شد که این چهار تن، [[اقارب]] ([[خویشاوندان]]) پیامبر{{صل}} می‌باشند<ref>مفاتیح الغیب، ج۲۸، ص۱۶۴- ۱۶۶.</ref>. از این مطلب رازی، به روشنی به دست می‌آید که وی، مقصود از «قربی» در [[آیه]] مورد بحث را، خویشاوندان خاص پیامبر{{صل}} می‌داند<ref>شیخ مؤمن شبلنجی شافعی نیز بر آن است که زمخشری و رازی همین دیدگاه را برگزیده‌اند. نورالابصار، ص۲۲۴ - ۲۲۵.</ref>.
# [[ناصرالدین بیضاوی]] (م / ۶۸۵ ه‍): وی، در [[تفسیر]] «الموده فی القربی» سه وجه را ذکر نموده است:
# [[ناصرالدین بیضاوی]] (م / ۶۸۵ ه‍): وی، در [[تفسیر]] «الموده فی القربی» سه وجه را ذکر نموده است:
##مرا [[دوست]] بدارید، به خاطر [[خویشاوندی]] با شما؛
## مرا [[دوست]] بدارید، به خاطر [[خویشاوندی]] با شما؛
##خویشاوندانم را دوست بدارید؛
## خویشاوندانم را دوست بدارید؛
##در [[تقرب به خداوند]] از طریق [[طاعت]] و [[عمل صالح]]، [[خدا]] و رسولش را دوست بدارید. اگر چه [[بیضاوی]]، آشکارا وجه خاصی را برنگزیده است، ولی با توجه به این که برای وجه اول و سوم هیچ [[دلیل]] و شاهدی نیاورده است، اما برای وجه دوم، [[روایت]] [[ابن عباس]] را [[شاهد]] آورده است، و نیز {{متن قرآن|حَسَنَةً}} در {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> را به [[طاعت الهی]] به ویژه [[محبت]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} [[تفسیر]] کرده است، می‌توان گفت: مختار او همان وجه دوم بوده است<ref>تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱.</ref>.
## در [[تقرب به خداوند]] از طریق [[طاعت]] و [[عمل صالح]]، [[خدا]] و رسولش را دوست بدارید. اگر چه [[بیضاوی]]، آشکارا وجه خاصی را برنگزیده است، ولی با توجه به این که برای وجه اول و سوم هیچ [[دلیل]] و شاهدی نیاورده است، اما برای وجه دوم، [[روایت]] [[ابن عباس]] را [[شاهد]] آورده است، و نیز {{متن قرآن|حَسَنَةً}} در {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> را به [[طاعت الهی]] به ویژه [[محبت]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} [[تفسیر]] کرده است، می‌توان گفت: مختار او همان وجه دوم بوده است<ref>تفسیر بیضاوی، ج۴، ص۹۰-۹۱.</ref>.
# [[محمد بن طلحه شافعی]] (م /۶۵۲ ه‍): وی درباره «ذوی القربی» بودن [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} گفته است: «ناقلان [[اخبار]] مقبوله، تصریح کرده و حاملان آثار منقول با سندهای صحیح از [[سعید بن جبیر]] از ابن عباس [[نقل]] کرده‌اند که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> نازل شد، گفتند: ای [[رسول خدا]] این کسانی که مودتشان بر ما [[واجب]] شده، کیستند؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان»<ref>مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۵۲.</ref>.
# [[محمد بن طلحه شافعی]] (م /۶۵۲ ه‍): وی درباره «ذوی القربی» بودن [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} گفته است: «ناقلان [[اخبار]] مقبوله، تصریح کرده و حاملان آثار منقول با سندهای صحیح از [[سعید بن جبیر]] از ابن عباس [[نقل]] کرده‌اند که وقتی [[آیه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> نازل شد، گفتند: ای [[رسول خدا]] این کسانی که مودتشان بر ما [[واجب]] شده، کیستند؟ [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آنان»<ref>مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۵۲.</ref>.
# [[محی الدین عربی]] (م / ۶۳۸ ه‍): وی در [[تفسیر آیه]] گفته است: استثناء در آیه منقطع است، و {{متن قرآن|فِي الْقُرْبَى}} متعلق به مقدر است، یعنی [[مودت]] محقق در [[قربی]]، و معنای آن [[نفی]] [[اجر]] است؛ زیرا ثمره مودت [[اهل]] [[قرابت]] پیامبر به خود [[مسلمانان]] باز می‌گردد، چون سبب [[نجات]] آنان است، به دلیل این که مودت، مقتضی مناسبت [[روحانی]] و مستلزم [[اجتماع]] آنان در [[قیامت]] است، چنان که پیامبر{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|المرء یحشر مع من أحب}}: [[انسان]] با کسی که دوستش دارد، [[محشور]] خواهد شد، بنابراین، مودت، اجر برای پیامبر نخواهد بود... و آنان همان کسانی هستند که در [[حدیثی]] که [[روایت]] شده، آمده‌اند که عبارتند از [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آن دو. با این که [[رسول خدا]]{{صل}} [[فرزندان]] و [[خویشاوندان]] دیگری نیز داشت، ولی آنان را ذکر نکرده، و [[امت]] را بر [[محبت]] آنان- آن گونه که بر محبت این چهار نفر [[تشویق]] کرده - تشویق نکرده است. از آنجا که [[قرابت]] نَسَبی مقتضی مناسبت مزاجی است که آن، مجانست [[روحانی]] را اقتضا می‌کند، فرزندان آنان که [[پیروان]] آنان می‌باشند، در [[حکم]] آنان‌اند، بدین جهت بر [[احسان]] و محبت به آنان [[ترغیب]] نموده و از [[ظلم]] و [[ایذاء]] به آنان [[نهی]] کرده است، [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: «بهشت بر کسی که به [[اهل بیت]] من ظلم کند و عترتم را [[اذیت]] کند [[حرام]] شده است و هر کس به یکی از [[فرزندان عبدالمطلب]] خدمتی بکند و [[پاداش]] او را ندهد، من در [[قیامت]] به او پاداش خواهم داد»، نیز فرموده است: «کسی که بر [[حب]] [[آل محمد]]{{صل}} از [[دنیا]] برود، آمرزیده از دنیا رفته است». وی، در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> گفته است: «هر کس با محبت ورزیدن به آل محمد حسنه‌ای را انجام دهد، به خاطر [[پیروی]] از راه و روش آنان، بر حسنه‌اش می‌افزاییم؛ زیرا محبت مزبور جز با صفای [[استعداد]] و بقای [[فطرت]] حاصل نمی‌شود، و این محبت سبب [[توفیق]] در پیروی و [[پذیرش]] [[هدایت]] و دست‌یابی به [[مقام]] [[مشاهده]] می‌گردد، و صاحب آن از [[اهل ولایت]] می‌شود و در قیامت با آنان [[محشور]] می‌گردد»<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>.
# [[محی الدین عربی]] (م / ۶۳۸ ه‍): وی در [[تفسیر آیه]] گفته است: استثناء در آیه منقطع است، و {{متن قرآن|فِي الْقُرْبَى}} متعلق به مقدر است، یعنی [[مودت]] محقق در [[قربی]]، و معنای آن [[نفی]] [[اجر]] است؛ زیرا ثمره مودت [[اهل]] [[قرابت]] پیامبر به خود [[مسلمانان]] باز می‌گردد، چون سبب [[نجات]] آنان است، به دلیل این که مودت، مقتضی مناسبت [[روحانی]] و مستلزم [[اجتماع]] آنان در [[قیامت]] است، چنان که پیامبر{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|المرء یحشر مع من أحب}}: [[انسان]] با کسی که دوستش دارد، [[محشور]] خواهد شد، بنابراین، مودت، اجر برای پیامبر نخواهد بود... و آنان همان کسانی هستند که در [[حدیثی]] که [[روایت]] شده، آمده‌اند که عبارتند از [[علی]]، [[فاطمه]] و دو پسر آن دو. با این که [[رسول خدا]]{{صل}} [[فرزندان]] و [[خویشاوندان]] دیگری نیز داشت، ولی آنان را ذکر نکرده، و [[امت]] را بر [[محبت]] آنان- آن گونه که بر محبت این چهار نفر [[تشویق]] کرده - تشویق نکرده است. از آنجا که [[قرابت]] نَسَبی مقتضی مناسبت مزاجی است که آن، مجانست [[روحانی]] را اقتضا می‌کند، فرزندان آنان که [[پیروان]] آنان می‌باشند، در [[حکم]] آنان‌اند، بدین جهت بر [[احسان]] و محبت به آنان [[ترغیب]] نموده و از [[ظلم]] و [[ایذاء]] به آنان [[نهی]] کرده است، [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: «بهشت بر کسی که به [[اهل بیت]] من ظلم کند و عترتم را [[اذیت]] کند [[حرام]] شده است و هر کس به یکی از [[فرزندان عبدالمطلب]] خدمتی بکند و [[پاداش]] او را ندهد، من در [[قیامت]] به او پاداش خواهم داد»، نیز فرموده است: «کسی که بر [[حب]] [[آل محمد]]{{صل}} از [[دنیا]] برود، آمرزیده از دنیا رفته است». وی، در [[تفسیر]] {{متن قرآن|وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا}}<ref>«و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> گفته است: «هر کس با محبت ورزیدن به آل محمد حسنه‌ای را انجام دهد، به خاطر [[پیروی]] از راه و روش آنان، بر حسنه‌اش می‌افزاییم؛ زیرا محبت مزبور جز با صفای [[استعداد]] و بقای [[فطرت]] حاصل نمی‌شود، و این محبت سبب [[توفیق]] در پیروی و [[پذیرش]] [[هدایت]] و دست‌یابی به [[مقام]] [[مشاهده]] می‌گردد، و صاحب آن از [[اهل ولایت]] می‌شود و در قیامت با آنان [[محشور]] می‌گردد»<ref>تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۲۳۱-۲۳۲.</ref>.
خط ۱۰۳: خط ۱۰۰:
[[قندوزی]]، باب ۳۲ کتاب خود را به تفسیر آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اختصاص داده، و روایت مربوط به این که مقصود از «قربی» در آیه، [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} خصوصاً، علی، فاطمه، حسن و حسین{{عم}} است را [[نقل]] کرده است<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۴.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۹-۱۱۳.</ref>
[[قندوزی]]، باب ۳۲ کتاب خود را به تفسیر آیه {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} اختصاص داده، و روایت مربوط به این که مقصود از «قربی» در آیه، [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} خصوصاً، علی، فاطمه، حسن و حسین{{عم}} است را [[نقل]] کرده است<ref>ینابیع المودة، ص۱۲۴.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۹۹-۱۱۳.</ref>


==آیه مودت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل==
== آیه مودت در ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ==
{{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.
{{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را و هر کس کاری نیک انجام دهد برای او در آن پاداشی نیک بیفزاییم که خداوند آمرزنده‌ای سپاس‌پذیر است» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>.


خط ۱۱۱: خط ۱۰۸:
از [[آیه مودت]]، می‌توان با سه بیان مختلف در موضوع [[امامت عامه]] [[اقامه برهان]] کرد.
از [[آیه مودت]]، می‌توان با سه بیان مختلف در موضوع [[امامت عامه]] [[اقامه برهان]] کرد.


===مبحث اول: بیان اول===
=== مبحث اول: بیان اول ===
با توجه به واژه‌های کلیدی آیه، از جمله مودت و [[ذوی‌القربی]] و نیز [[اجر رسالت]] که در بحث لغوی اشاره شد و [[ارتباط]] آنها در [[سیاق آیه]] مورد [[استدلال]]، می‌توان [[برهان]] اول را با [[حد وسط]] قرار دادن [[اجر رسالت]] بیان کرد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۶۳.</ref>
با توجه به واژه‌های کلیدی آیه، از جمله مودت و [[ذوی‌القربی]] و نیز [[اجر رسالت]] که در بحث لغوی اشاره شد و [[ارتباط]] آنها در [[سیاق آیه]] مورد [[استدلال]]، می‌توان [[برهان]] اول را با [[حد وسط]] قرار دادن [[اجر رسالت]] بیان کرد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۶۳.</ref>


===مبحث دوم: صورت منطقی بیان اول===
=== مبحث دوم: صورت منطقی بیان اول ===
صورت منطقی برهان اول را با بهره‌مندی از [[آیات]] نازله درباره اجر رسالت [[انبیا]] [[الهی]]{{عم}} و مقایسه آنها با [[آیه مودت]]، می‌توان به صورت زیر تشکیل داد:
صورت منطقی برهان اول را با بهره‌مندی از [[آیات]] نازله درباره اجر رسالت [[انبیا]] [[الهی]]{{عم}} و مقایسه آنها با [[آیه مودت]]، می‌توان به صورت زیر تشکیل داد:


خط ۱۳۳: خط ۱۳۰:
نتیجه آنکه: [[صراط مستقیم الهی]] با ابراز [[مودت]] و [[اطاعت]] و [[تولی]] به [[ولایت ائمه]] [[هدی]]{{عم}} حاصل می‌گردد. [[بدیهی]] است که لازمه تولی به [[ولایت امام]] [[معصوم]]، وجود و حضور دائمی او در میان [[امت]] است. به این ترتیب، [[آیه مودت]]، [[امامت عامه]] را [[اثبات]] می‌نماید.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۴.</ref>
نتیجه آنکه: [[صراط مستقیم الهی]] با ابراز [[مودت]] و [[اطاعت]] و [[تولی]] به [[ولایت ائمه]] [[هدی]]{{عم}} حاصل می‌گردد. [[بدیهی]] است که لازمه تولی به [[ولایت امام]] [[معصوم]]، وجود و حضور دائمی او در میان [[امت]] است. به این ترتیب، [[آیه مودت]]، [[امامت عامه]] را [[اثبات]] می‌نماید.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۴.</ref>


===مبحث سوم: بیان دوم===
=== مبحث سوم: بیان دوم ===
این بیان با محوریت [[ضرورت عقلی]] [[شکر منعم]] تبیین شده است. به این ترتیب که: تحقق [[شکر]] صحیح از [[بنده]] در درگاه [[پروردگار]]، متوقف بر سه امر است: اولاً، [[معرفت]] به اصل [[نعمت]]؛ ثانیاً، معرفت به [[صاحب نعمت]] و ثالثاً، فراگیری راه صحیح استفاده و ابراز نعمت در جهت رضای مُنعِم. [[آیه شریفه]] با بیانی [[زیبا]]، هر سه امر را متوقف بر مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} بیان می‌دارد؛ به گونه‌ای که اگر امت مودت [[مرضی]] رضای [[رسول خدا]]{{صل}} را نسبت به ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} به جا آوردند، [[شکر نعمت]] آن [[حضرت]] را ادا کرده‌اند و در غیر این صورت، به هر نحو که تشکر از آن حضرت بنمایند، [[اجر]] و شکر [[رسالت]] را ادا ننموده‌اند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۵.</ref>
این بیان با محوریت [[ضرورت عقلی]] [[شکر منعم]] تبیین شده است. به این ترتیب که: تحقق [[شکر]] صحیح از [[بنده]] در درگاه [[پروردگار]]، متوقف بر سه امر است: اولاً، [[معرفت]] به اصل [[نعمت]]؛ ثانیاً، معرفت به [[صاحب نعمت]] و ثالثاً، فراگیری راه صحیح استفاده و ابراز نعمت در جهت رضای مُنعِم. [[آیه شریفه]] با بیانی [[زیبا]]، هر سه امر را متوقف بر مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} بیان می‌دارد؛ به گونه‌ای که اگر امت مودت [[مرضی]] رضای [[رسول خدا]]{{صل}} را نسبت به ذوی‌القربای حضرتش{{عم}} به جا آوردند، [[شکر نعمت]] آن [[حضرت]] را ادا کرده‌اند و در غیر این صورت، به هر نحو که تشکر از آن حضرت بنمایند، [[اجر]] و شکر [[رسالت]] را ادا ننموده‌اند.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۵.</ref>


===مبحث چهارم: بیان [[استدلال]] دوم===
=== مبحث چهارم: بیان [[استدلال]] دوم ===
[[خداوند]] در آیه مودت ابتدا با امری ارشادی [[وجوب]] شکر زحمات رسول خدا{{صل}} و اعطای [[فضل]] کبیر به [[امت اسلام]] به [[برکت]] وجود حضرتش را بیان می‌دارد و به طور عام به امت اسلام گوشزد می‌نماید که عقلاً و شرعاً [[واجب]] است که [[اجر رسالت]] حضرتش را به طور کامل ادا نمایند. در این جهت، آنچه تأکید شده، [[ادای اجر رسالت]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} است؛ خواه حضرتش این اجر را برای خود بخواهد و یا امری [[الهی]] و برای [[صلاح]] امت اسلام باشد. در هر صورت، آنچه را که [[عقل]] ثابت می‌نماید، وجوب ادای اجر رسالت و شکر نعمت از صاحب نعمت [[ولایت]] است. البته با تحلیل [[عقلی]] و استدلال [[قرآنی]] (چنان‌که در بیان اول گذشت) روشن است که این اجر در جهت [[سعادت]] امت و با تولی کامل به ولایت حضرتش{{صل}} حاصل می‌گردد.
[[خداوند]] در آیه مودت ابتدا با امری ارشادی [[وجوب]] شکر زحمات رسول خدا{{صل}} و اعطای [[فضل]] کبیر به [[امت اسلام]] به [[برکت]] وجود حضرتش را بیان می‌دارد و به طور عام به امت اسلام گوشزد می‌نماید که عقلاً و شرعاً [[واجب]] است که [[اجر رسالت]] حضرتش را به طور کامل ادا نمایند. در این جهت، آنچه تأکید شده، [[ادای اجر رسالت]] [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} است؛ خواه حضرتش این اجر را برای خود بخواهد و یا امری [[الهی]] و برای [[صلاح]] امت اسلام باشد. در هر صورت، آنچه را که [[عقل]] ثابت می‌نماید، وجوب ادای اجر رسالت و شکر نعمت از صاحب نعمت [[ولایت]] است. البته با تحلیل [[عقلی]] و استدلال [[قرآنی]] (چنان‌که در بیان اول گذشت) روشن است که این اجر در جهت [[سعادت]] امت و با تولی کامل به ولایت حضرتش{{صل}} حاصل می‌گردد.


خط ۱۵۰: خط ۱۴۷:
نتیجه آنکه: هر سه محوری که عقلاً [[وجوب]] شکر نعمت وجود رسول خدا{{صل}} را ثابت می‌کرد، در مودت به اهل بیت{{عم}} خلاصه می‌گردد. به این ترتیب، [[شناخت قرآن]] و [[هدایت]] [[نبوی]] -به عنوان اصلی‌ترین [[نعمت الهی]]- و نیز [[شناخت]] [[مقام ولایت الهی]] و رسولش{{صل}} -به عنوان صاحبان اصلی [[نعمت]]- و نیز تنها راه منحصر بفرد ابراز و استفاده و برخورداری از نعمت [[هدایت الهی]] در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، در مودت به اهل بیت{{عم}} خلاصه شده است..<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۷.</ref>
نتیجه آنکه: هر سه محوری که عقلاً [[وجوب]] شکر نعمت وجود رسول خدا{{صل}} را ثابت می‌کرد، در مودت به اهل بیت{{عم}} خلاصه می‌گردد. به این ترتیب، [[شناخت قرآن]] و [[هدایت]] [[نبوی]] -به عنوان اصلی‌ترین [[نعمت الهی]]- و نیز [[شناخت]] [[مقام ولایت الهی]] و رسولش{{صل}} -به عنوان صاحبان اصلی [[نعمت]]- و نیز تنها راه منحصر بفرد ابراز و استفاده و برخورداری از نعمت [[هدایت الهی]] در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، در مودت به اهل بیت{{عم}} خلاصه شده است..<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۷.</ref>


===مبحث پنجم:صورت منطقی بیان دوم===
=== مبحث پنجم:صورت منطقی بیان دوم ===
[[حد وسط]] در این بیان، اصل عقلی وجوب [[شکر منعم]] است. به این ترتیب که خداوند در آیه مودت، با توجه به این اصل، [[ضرورت]] تشکر از رسول خدا{{صل}} و [[ادای اجر رسالت]] آن حضرت را عقلاً و شرعاً یادآور می‌شود و آیه در صدد بیان راه صحیح شکر نعمت وجود رسول خدا{{صل}} و [[هدایت ارشادی]] حضرتش و ارائه [[قرآن]] از طرف خداوند به [[برکت]] وجود [[مقدس]] آن حضرت است.
[[حد وسط]] در این بیان، اصل عقلی وجوب [[شکر منعم]] است. به این ترتیب که خداوند در آیه مودت، با توجه به این اصل، [[ضرورت]] تشکر از رسول خدا{{صل}} و [[ادای اجر رسالت]] آن حضرت را عقلاً و شرعاً یادآور می‌شود و آیه در صدد بیان راه صحیح شکر نعمت وجود رسول خدا{{صل}} و [[هدایت ارشادی]] حضرتش و ارائه [[قرآن]] از طرف خداوند به [[برکت]] وجود [[مقدس]] آن حضرت است.


خط ۱۶۹: خط ۱۶۶:
ثانیاً، بنا بر آیه مودت، [[شکر نعمت]] نبوی واجب است؛ پس تولی به ولایت ذوی‌القربای مذکور در آیه مودت نیز واجب است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۹.</ref>
ثانیاً، بنا بر آیه مودت، [[شکر نعمت]] نبوی واجب است؛ پس تولی به ولایت ذوی‌القربای مذکور در آیه مودت نیز واجب است.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۷۹.</ref>


===مبحث ششم: بیان سوم===
=== مبحث ششم: بیان سوم ===
در این بیان به شکر نعمت [[هدایت]] نبوی و رابطه [[کامل‌ترین]] شکر آن حضرت با بهره‌مندی از کامل‌ترین [[هدایت الهی]] و استقرار بر [[صراط مستقیم]]، به واسطه مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است. درنتیجه، اثبات می‌شود که آیه مودت اشاره به نزدیکترین و [[بهترین]] راه [[تقرب به خداوند]] دارد. در ابتدا [[سیر]] [[برهان]] را به صورت منطقی بیان می‌داریم و سپس به تبیین تلازمات آن می‌پردازیم.
در این بیان به شکر نعمت [[هدایت]] نبوی و رابطه [[کامل‌ترین]] شکر آن حضرت با بهره‌مندی از کامل‌ترین [[هدایت الهی]] و استقرار بر [[صراط مستقیم]]، به واسطه مودت به [[اهل بیت]]{{عم}} اشاره شده است. درنتیجه، اثبات می‌شود که آیه مودت اشاره به نزدیکترین و [[بهترین]] راه [[تقرب به خداوند]] دارد. در ابتدا [[سیر]] [[برهان]] را به صورت منطقی بیان می‌داریم و سپس به تبیین تلازمات آن می‌پردازیم.
اولاً، عقلاً شکر نعمت از اوجب [[واجبات]] است. از آنجا که [[نعمت]] به معنای خوشگواری و [[سازگاری]] امری با [[طبیعت]] مادی و یا [[معنوی]] [[انسان]] است، امری نسبی است و درنتیجه، رابطه مستقیمی میان شدت و [[ضعف]] بزرگی و [[ارزشمندی]] [[نعمت]] با مرتبه [[شکر]] آن وجود دارد؛ هر مقدار که نعمت باارزش‌تر باشد، شکر بیشتری را می‌طلبد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۸۰.</ref>
اولاً، عقلاً شکر نعمت از اوجب [[واجبات]] است. از آنجا که [[نعمت]] به معنای خوشگواری و [[سازگاری]] امری با [[طبیعت]] مادی و یا [[معنوی]] [[انسان]] است، امری نسبی است و درنتیجه، رابطه مستقیمی میان شدت و [[ضعف]] بزرگی و [[ارزشمندی]] [[نعمت]] با مرتبه [[شکر]] آن وجود دارد؛ هر مقدار که نعمت باارزش‌تر باشد، شکر بیشتری را می‌طلبد.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۵ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۵ ص ۵۸۰.</ref>


===مبحث هفتم: بیان منطقی [[برهان]] سوم===
=== مبحث هفتم: بیان منطقی [[برهان]] سوم ===
[[حد وسط]] در برهان سوم، [[ضرورت]] [[ادای اجر رسالت]] بود؛ به این ترتیب که [[اجر]] همه [[انبیای الهی]]{{عم}} و [[انتظار]] [[پروردگار]] در قبال [[منت]] بزرگی که با انزال [[کتب آسمانی]] و [[ارسال رسل]]{{عم}} بر آنان دارد، [[تولی]] به [[ولایت]] آنان و استقرار در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] ایشان است؛ که در [[آیات قرآن]] با اتخاذ [[سبیل]] الی الرب بیان شده است. به این ترتیب، [[قیاس]] اقترانی را با کمک از اصل [[عقلی]] و [[آیه مودت]] و نیز [[آیه]] ۵۷ فرقان به صورت زیر ترتیب می‌دهیم
[[حد وسط]] در برهان سوم، [[ضرورت]] [[ادای اجر رسالت]] بود؛ به این ترتیب که [[اجر]] همه [[انبیای الهی]]{{عم}} و [[انتظار]] [[پروردگار]] در قبال [[منت]] بزرگی که با انزال [[کتب آسمانی]] و [[ارسال رسل]]{{عم}} بر آنان دارد، [[تولی]] به [[ولایت]] آنان و استقرار در [[صراط مستقیم]] [[هدایت]] ایشان است؛ که در [[آیات قرآن]] با اتخاذ [[سبیل]] الی الرب بیان شده است. به این ترتیب، [[قیاس]] اقترانی را با کمک از اصل [[عقلی]] و [[آیه مودت]] و نیز [[آیه]] ۵۷ فرقان به صورت زیر ترتیب می‌دهیم


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش