ابداع در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
*"ابداع" یکی از [[صفات الهی]] است، به معنای ایجاد، [[آفرینش]] بدون الگوی پیشین<ref>جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «ابداع».</ref>. ابداع به معنای احداث و ایجاد چیزی است که به ماده و زمان مسبوق نباشد<ref>جرجانی، التعریفات، ص۳؛ سبزواری، شرح منظومه، ص۱۸۶.</ref>. این واژه وقتی در مورد [[خدا]] به کار میرود، به معنای ایجاد چیزی است بدون نیاز به ابزار، ماده، زمان و مکان؛ و این امکان تنها به [[خداوند]] اختصاص دارد<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده «بدع».</ref>. ابداع به این معنا هم در [[آیات قرآن]] قابل استخراج است و هم در سخنان [[معصومین]]{{عم}}. | *"ابداع" یکی از [[صفات الهی]] است، به معنای ایجاد، [[آفرینش]] بدون الگوی پیشین<ref>جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، ماده «ابداع».</ref>. ابداع به معنای احداث و ایجاد چیزی است که به ماده و زمان مسبوق نباشد<ref>جرجانی، التعریفات، ص۳؛ سبزواری، شرح منظومه، ص۱۸۶.</ref>. این واژه وقتی در مورد [[خدا]] به کار میرود، به معنای ایجاد چیزی است بدون نیاز به ابزار، ماده، زمان و مکان؛ و این امکان تنها به [[خداوند]] اختصاص دارد<ref>راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ماده «بدع».</ref>. ابداع به این معنا هم در [[آیات قرآن]] قابل استخراج است و هم در سخنان [[معصومین]]{{عم}}. | ||
*ابداع به معنای ایجاد، بدون وجود الگوی قبلی است؛ اما "احداث" یعنی ایجاد شیء از شیء که آن را "[[تکوین]]" مینامند. احداث وقتی است که شیء مایه قبلی داشته باشد. | * ابداع به معنای ایجاد، بدون وجود الگوی قبلی است؛ اما "احداث" یعنی ایجاد شیء از شیء که آن را "[[تکوین]]" مینامند. احداث وقتی است که شیء مایه قبلی داشته باشد. | ||
* [[حکما]] قائل هستند که هیچ چیز در [[طبیعت]] ابداعی نیست؛ همه [[تکوینی]] و احداثی هستند؛ اما اشیایی نیز ابداعیاند و در [[حقیقت]]، ایجادشان صرف ایجاد است، نه ایجاد شیء از شیء. به [[عقیده]] اینان، [[عقول]] مجرده از این نوع است. البته [[نفس]] چنین نیست. در مورد [[طبیعت]] هم اگر همه موجودات و کل آن را در نظر بگیریم، باز هم نسبت به ذات باری ابداعی است. [[طبیعت]] از چیزی به وجود نیامده و برای آفریدن آن ماده و الگوی قبلی، وجود نداشته است<ref>مطهری، الهیات شفا، ج۲، ص۱۲۱.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۹.</ref>. | * [[حکما]] قائل هستند که هیچ چیز در [[طبیعت]] ابداعی نیست؛ همه [[تکوینی]] و احداثی هستند؛ اما اشیایی نیز ابداعیاند و در [[حقیقت]]، ایجادشان صرف ایجاد است، نه ایجاد شیء از شیء. به [[عقیده]] اینان، [[عقول]] مجرده از این نوع است. البته [[نفس]] چنین نیست. در مورد [[طبیعت]] هم اگر همه موجودات و کل آن را در نظر بگیریم، باز هم نسبت به ذات باری ابداعی است. [[طبیعت]] از چیزی به وجود نیامده و برای آفریدن آن ماده و الگوی قبلی، وجود نداشته است<ref>مطهری، الهیات شفا، ج۲، ص۱۲۱.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۱۹.</ref>. | ||
==[[ابداع]]== | == [[ابداع]] == | ||
یکی از [[صفات فعل]] [[الهی]] به معنای ایجاد [[آفرینش]] بدون الگوی پیشین. | یکی از [[صفات فعل]] [[الهی]] به معنای ایجاد [[آفرینش]] بدون الگوی پیشین. | ||
ابداع مصدر باب [[افعال]] از مادّه بَدَعَ، در لغت به چیزی گفته میشود که تازه و اوّل بوده<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۳، ص۱۱۸۳؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۵۴.</ref>، و یا مسبوق به نمونه قبلی نباشد<ref>تهانوی، محمدعلی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج۱، ص۸۵؛ هورینی، شیخ نصر، القاموس المحیط، ج۳، ص۲۲۸.</ref>. و در اصطلاح به معنای [[احداث]] و ایجاد چیزی است که مسبوق به مادّه و [[زمان]] نباشد<ref>جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، ص۳؛ الاحمد نگری، عبدالنبی، موسوعة مصطلحات جامع العلوم، ص۱۱.</ref>. و گاهی گفته شده که ابداع، احداث چیزی است که مسبوق به [[خلق]]، ذکر و [[معرفت]] نباشد. بنابراین ابداع چیزی، به معنای اختراع آن بدون نمونه قبلی است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۶؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۲۹۸.</ref>. و وقتی در مورد [[خداوند]] استعمال میشود به معنای ایجاد چیزی بدون نیاز به آلت، ماده، زمان و مکان است، و این تنها به خداوند اختصاص دارد<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۸.</ref>، در تعریف اصطلاحی مشهور، ابداع به [[اخراج]] أَیْس (وجود)، از لیس مطلق بدون مسبوقیّت به ماده و مدت، اطلاق شده و آن را تنها به موجودات مجرد اختصاص دادهاند<ref>حسینی استرآبادی (میرداماد)، محمدباقر، الرواشح السماویة، ص۳۵ و ۳۶؛ سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء الحسنی، ج۱، ص۹۴؛ محمدحسین ابن محمدجعفر، شرح دعای جوشن کبیر و دعای صباح، ص۹۴.</ref>. [[بدیع]] بر وزن فعیل به معنای فاعل (مُبْدِع) از صفات [[خداوند متعال]] است،؛ چراکه [[مخلوقات]] را بر اساس [[اراده]] خودش و بدون نمونه قبلی [[آفریده]] است<ref>زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، ج۵، ص۲۷۰؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۶؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. فرق بدیع با مُبْدِع در این است که در بدیع معنای [[مبالغه]] است ولی در مُبْدِع نیست<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۲۸؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۳؛ اسماعیل بن کثیر، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۴.</ref>. | ابداع مصدر باب [[افعال]] از مادّه بَدَعَ، در لغت به چیزی گفته میشود که تازه و اوّل بوده<ref>جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۳، ص۱۱۸۳؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۲، ص۵۴.</ref>، و یا مسبوق به نمونه قبلی نباشد<ref>تهانوی، محمدعلی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون والعلوم، ج۱، ص۸۵؛ هورینی، شیخ نصر، القاموس المحیط، ج۳، ص۲۲۸.</ref>. و در اصطلاح به معنای [[احداث]] و ایجاد چیزی است که مسبوق به مادّه و [[زمان]] نباشد<ref>جرجانی، علی بن محمد، التعریفات، ص۳؛ الاحمد نگری، عبدالنبی، موسوعة مصطلحات جامع العلوم، ص۱۱.</ref>. و گاهی گفته شده که ابداع، احداث چیزی است که مسبوق به [[خلق]]، ذکر و [[معرفت]] نباشد. بنابراین ابداع چیزی، به معنای اختراع آن بدون نمونه قبلی است<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۶؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۲۹۸.</ref>. و وقتی در مورد [[خداوند]] استعمال میشود به معنای ایجاد چیزی بدون نیاز به آلت، ماده، زمان و مکان است، و این تنها به خداوند اختصاص دارد<ref>راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۸.</ref>، در تعریف اصطلاحی مشهور، ابداع به [[اخراج]] أَیْس (وجود)، از لیس مطلق بدون مسبوقیّت به ماده و مدت، اطلاق شده و آن را تنها به موجودات مجرد اختصاص دادهاند<ref>حسینی استرآبادی (میرداماد)، محمدباقر، الرواشح السماویة، ص۳۵ و ۳۶؛ سبزواری، ملا هادی، شرح الاسماء الحسنی، ج۱، ص۹۴؛ محمدحسین ابن محمدجعفر، شرح دعای جوشن کبیر و دعای صباح، ص۹۴.</ref>. [[بدیع]] بر وزن فعیل به معنای فاعل (مُبْدِع) از صفات [[خداوند متعال]] است،؛ چراکه [[مخلوقات]] را بر اساس [[اراده]] خودش و بدون نمونه قبلی [[آفریده]] است<ref>زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس، ج۵، ص۲۷۰؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۸، ص۶؛ ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث، ج۱، ص۱۰۶.</ref>. فرق بدیع با مُبْدِع در این است که در بدیع معنای [[مبالغه]] است ولی در مُبْدِع نیست<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۲۸؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۱، ص۱۹۳؛ اسماعیل بن کثیر، التفسیر الکبیر، ج۲، ص۲۴.</ref>. |