ابن سکیت در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
'''ابن سکیت''' یکی از راویان موثق از [[ائمه]]{{ع}} و از دانشمندان بزرگ نحو [[کوفی]] در قرن سوم شمرده شده است. او به [[تدریس]] [[علم]] لغت و نحو مشغول بود و تألیفات فراوانی در این زمینه دارد. [[تشیع]] او و [[دشنام]] ندادن به [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} علت [[شهادت]] او به دست [[متوکل]] بیان شده است. | '''ابن سکیت''' یکی از راویان موثق از [[ائمه]]{{ع}} و از دانشمندان بزرگ نحو [[کوفی]] در قرن سوم شمرده شده است. او به [[تدریس]] [[علم]] لغت و نحو مشغول بود و تألیفات فراوانی در این زمینه دارد. [[تشیع]] او و [[دشنام]] ندادن به [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{ع}} علت [[شهادت]] او به دست [[متوکل]] بیان شده است. | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[یعقوب بن اسحاق بن یوسف دورقی اهوازی بغدادی]]، مکنی به [[ابویوسف]]، مشهور به ابنسکیت، [[راوی]] سرآمد در نحو و لغت<ref>تاریخ أبی الفداء، ج۲، ص۴۰؛ طبقات النسابین، ص۶۲؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۷، ص۱۴۱.</ref>، از راویان امام رضا{{ع}} و از [[دانشمندان]] بزرگ نحو [[کوفی]] در [[قرن سوم]] شمرده شده است<ref>وفیات الأعیان، ج۶ ص۳۹۹.</ref>. سکیت [[لقب]] پدر [[اسحاق]] بود<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۳۱۱.</ref> که به سبب [[افراط]] در [[سکوت]] بدان ملقب گردید<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۲۰۵؛ المفردات، ص۴۱۶؛ تاریخ أبیالفداء، ج۲، ص۴۱.</ref>. ابنسکیت در [[سال ۱۸۶ ق]]<ref>الأعلام، ج۸، ص۱۹۵.</ref> در دورق، از شهرهای منطقه [[خوزستان]]<ref>أحسن التقاسیم، ص۲۷؛ البلدان، ابنفقیه، ص۴۰۹؛ صورة الأرض، ج۲، ص۲۴۹.</ref>، به [[دنیا]] آمد<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۵۷.</ref> و بعدها همراه پدر به [[بغداد]] رفت و در آنجا ساکن شد<ref>الفهرست، ابنندیم، ص۱۹؛ الأعلام، ج۸، ص۱۹۸.</ref> و از همین رو او را اهوازی و بغدادی خواندهاند. | [[یعقوب بن اسحاق بن یوسف دورقی اهوازی بغدادی]]، مکنی به [[ابویوسف]]، مشهور به ابنسکیت، [[راوی]] سرآمد در نحو و لغت<ref>تاریخ أبی الفداء، ج۲، ص۴۰؛ طبقات النسابین، ص۶۲؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۷، ص۱۴۱.</ref>، از راویان امام رضا{{ع}} و از [[دانشمندان]] بزرگ نحو [[کوفی]] در [[قرن سوم]] شمرده شده است<ref>وفیات الأعیان، ج۶ ص۳۹۹.</ref>. سکیت [[لقب]] پدر [[اسحاق]] بود<ref>المنتظم، ج۱۱، ص۳۱۱.</ref> که به سبب [[افراط]] در [[سکوت]] بدان ملقب گردید<ref>مجمع البحرین، ج۲، ص۲۰۵؛ المفردات، ص۴۱۶؛ تاریخ أبیالفداء، ج۲، ص۴۱.</ref>. ابنسکیت در [[سال ۱۸۶ ق]]<ref>الأعلام، ج۸، ص۱۹۵.</ref> در دورق، از شهرهای منطقه [[خوزستان]]<ref>أحسن التقاسیم، ص۲۷؛ البلدان، ابنفقیه، ص۴۰۹؛ صورة الأرض، ج۲، ص۲۴۹.</ref>، به [[دنیا]] آمد<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۵۷.</ref> و بعدها همراه پدر به [[بغداد]] رفت و در آنجا ساکن شد<ref>الفهرست، ابنندیم، ص۱۹؛ الأعلام، ج۸، ص۱۹۸.</ref> و از همین رو او را اهوازی و بغدادی خواندهاند. | ||
اسحاق مرد صالحی از [[اصحاب]] کسائی، یکی از قراء سبعه و از [[عالمان]] برجسته نحو و به ویژه لغت و [[شعر]] [[عرب]] به شمار میرفت<ref>الفهرست، ابنندیم، ص۱۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. ابنسکیت نیز اشاره میکند که پدرش در لغت و شعر از او [[برتر]] بوده است<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹.</ref>. اسحاق در باب القنطرة بغداد به [[آموزش]] [[کودکان]] مشغول بود و ابنسکیت نیز وی را [[همراهی]] میکرد<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۸-۱۳۹؛ إنباء الرواة، ج۴، ص۵۷.</ref>. نیاز به تحصیل سبب شد که به [[فراگیری علم]] از بصریون و کوفیون بپردازد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ أعیان الشیعة، ج۱۰، ص۳۰۶.</ref> از این رو، از محضر استادانی چون ابوعمرو [[شیبانی]]، فراء، ابناعرابی، اثرم، نصران [[خراسانی]] که همگی از علمای عصر خویش بودند، بهره برد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref> تا آنجا که در شمار عالمان برجسته نحو و لغت عرب و در ردیف استادانی چون ابناعرابی و ثعلب قرار گرفت<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۰.</ref>. [[احمد بن یحیی]] ثعلب به نقل از [[اجماع]] اصحاب لغت، وی را عالمترین فرد بعد از ابن اعرابی دانسته است<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۰۹- ۱۱۰؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۲؛ تاج العروس، ج۱، ص۶۴.</ref>. او بر [[علم قرآن]] و نحو [[کوفی]] [[تسلط]] فراوانی یافت<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰.</ref>. همان طور که پدرش در [[سفر]] حجی از [[خداوند]] خواسته بود تا پسرش [[علم]] نحو را فرا بگیرد<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۵۸.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۴۵؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | اسحاق مرد صالحی از [[اصحاب]] کسائی، یکی از قراء سبعه و از [[عالمان]] برجسته نحو و به ویژه لغت و [[شعر]] [[عرب]] به شمار میرفت<ref>الفهرست، ابنندیم، ص۱۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. ابنسکیت نیز اشاره میکند که پدرش در لغت و شعر از او [[برتر]] بوده است<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹.</ref>. اسحاق در باب القنطرة بغداد به [[آموزش]] [[کودکان]] مشغول بود و ابنسکیت نیز وی را [[همراهی]] میکرد<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۸-۱۳۹؛ إنباء الرواة، ج۴، ص۵۷.</ref>. نیاز به تحصیل سبب شد که به [[فراگیری علم]] از بصریون و کوفیون بپردازد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ أعیان الشیعة، ج۱۰، ص۳۰۶.</ref> از این رو، از محضر استادانی چون ابوعمرو [[شیبانی]]، فراء، ابناعرابی، اثرم، نصران [[خراسانی]] که همگی از علمای عصر خویش بودند، بهره برد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref> تا آنجا که در شمار عالمان برجسته نحو و لغت عرب و در ردیف استادانی چون ابناعرابی و ثعلب قرار گرفت<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۰.</ref>. [[احمد بن یحیی]] ثعلب به نقل از [[اجماع]] اصحاب لغت، وی را عالمترین فرد بعد از ابن اعرابی دانسته است<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۰۹- ۱۱۰؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۲؛ تاج العروس، ج۱، ص۶۴.</ref>. او بر [[علم قرآن]] و نحو [[کوفی]] [[تسلط]] فراوانی یافت<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰.</ref>. همان طور که پدرش در [[سفر]] حجی از [[خداوند]] خواسته بود تا پسرش [[علم]] نحو را فرا بگیرد<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۵۸.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۴۵؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | ||
==ابن سکیت و تدریس نحو== | == ابن سکیت و تدریس نحو == | ||
ابنسکیت در باب القنطره [[بغداد]] به معلمی مشغول بود و در قبال فعالیت خویش مزدی دریافت میکرد<ref>الفلاکة و المفلوکون، ص۱۰۴.</ref>. تا آنگاه که با بِشر و "ابراهیم"، [[فرزندان]] [[هارون]] و از کاتبان [[محمد بن طاهر]] آشنا شد و به [[تعلیم]] فرزندان آنان پرداخت. از این رو، زمانی که [[عبدالله بن طاهر]] به دنبال معلمی برای فرزندان خود بود، کاتبان ابنطاهر وی را معرفی کردند و ابنطاهر ماهانه پانصد [[درهم]] به او میداد. ابنسکیت گاه به [[سامرا]] مرکز [[خلافت عباسی]] میرفت و با [[عبدالله بن یحیی بن خاقان]]، [[وزیر]] [[متوکل]]، گفتوگو میکرد. این آشنایی سبب شد تا عبدالله بن خاقان، وی را به عنوان [[معلم]] [[معتز]] و مؤید، دو فرزند متوکل، معرفی کند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۷۴، ص۱۵۲؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. به رغم [[اعتقاد]] افرادی چون [[احمد بن عبید]] و [[عبدالله بن عبدالعزیز بن قاسم]] در [[همنشین]] نشدن با متوکل<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰.</ref>، ابنسکیت این سمت را پذیرفت و همین سبب شد تا در [[زندگی]] او گشایشی حاصل شود، چرا که متوکل ماهانه دو هزار درهم به او میداد و علاوه بر آن، گاه پاداشهای گرانبهایی نیز به وی میبخشید، چنان که در [[مجلسی]] پنجاه هزار درهم به او بخشید<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۳.</ref>. تسلط [[یعقوب]] بر علم لغت تا آنجا بود که وی را پس از ابناعرابی سرآمد لغویون خواندهاند و یا علم [[کوفیان]] را به ابنسکیت منتهی دانستهاند<ref>المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، ج۲، ص۳۵۳.</ref>. با این حال، او خود را در نحو، چیره دستتر میداند<ref>الفهرست، ابنندیم، ص۱۹.</ref>. | ابنسکیت در باب القنطره [[بغداد]] به معلمی مشغول بود و در قبال فعالیت خویش مزدی دریافت میکرد<ref>الفلاکة و المفلوکون، ص۱۰۴.</ref>. تا آنگاه که با بِشر و "ابراهیم"، [[فرزندان]] [[هارون]] و از کاتبان [[محمد بن طاهر]] آشنا شد و به [[تعلیم]] فرزندان آنان پرداخت. از این رو، زمانی که [[عبدالله بن طاهر]] به دنبال معلمی برای فرزندان خود بود، کاتبان ابنطاهر وی را معرفی کردند و ابنطاهر ماهانه پانصد [[درهم]] به او میداد. ابنسکیت گاه به [[سامرا]] مرکز [[خلافت عباسی]] میرفت و با [[عبدالله بن یحیی بن خاقان]]، [[وزیر]] [[متوکل]]، گفتوگو میکرد. این آشنایی سبب شد تا عبدالله بن خاقان، وی را به عنوان [[معلم]] [[معتز]] و مؤید، دو فرزند متوکل، معرفی کند<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۷۴، ص۱۵۲؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰.</ref>. به رغم [[اعتقاد]] افرادی چون [[احمد بن عبید]] و [[عبدالله بن عبدالعزیز بن قاسم]] در [[همنشین]] نشدن با متوکل<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰.</ref>، ابنسکیت این سمت را پذیرفت و همین سبب شد تا در [[زندگی]] او گشایشی حاصل شود، چرا که متوکل ماهانه دو هزار درهم به او میداد و علاوه بر آن، گاه پاداشهای گرانبهایی نیز به وی میبخشید، چنان که در [[مجلسی]] پنجاه هزار درهم به او بخشید<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۳.</ref>. تسلط [[یعقوب]] بر علم لغت تا آنجا بود که وی را پس از ابناعرابی سرآمد لغویون خواندهاند و یا علم [[کوفیان]] را به ابنسکیت منتهی دانستهاند<ref>المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، ج۲، ص۳۵۳.</ref>. با این حال، او خود را در نحو، چیره دستتر میداند<ref>الفهرست، ابنندیم، ص۱۹.</ref>. | ||
ابنسکیت در [[شناخت]] [[شعر]] و [[شاعری]] نیز مهارت داشت، آنچنان که به گردآوری [[دیوان]] شعرای [[عرب]] پرداخت و علاوه بر آن به شرح و [[تفسیر]] برخی نیز [[اقدام]] کرد<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۰۹؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[ابوالعباس]] ثعلب علت [[شهرت]] وی بین [[مردم]] را بحث و بررسی [[دیوان]] [[شعر]] ابونجم عجلی دانسته است<ref>وفیات الأعیان، ج۶، ص۳۹۸؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰.</ref>. این فعالیتهای ابنسکیت سبب شد تا نقشی بزرگ در [[ادبیات عرب]] ایفا کند<ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref>. | ابنسکیت در [[شناخت]] [[شعر]] و [[شاعری]] نیز مهارت داشت، آنچنان که به گردآوری [[دیوان]] شعرای [[عرب]] پرداخت و علاوه بر آن به شرح و [[تفسیر]] برخی نیز [[اقدام]] کرد<ref>مرآة الجنان، ج۲، ص۱۰۹؛ شذرات الذهب، ج۲، ص۱۰۶.</ref>. [[ابوالعباس]] ثعلب علت [[شهرت]] وی بین [[مردم]] را بحث و بررسی [[دیوان]] [[شعر]] ابونجم عجلی دانسته است<ref>وفیات الأعیان، ج۶، ص۳۹۸؛ إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰.</ref>. این فعالیتهای ابنسکیت سبب شد تا نقشی بزرگ در [[ادبیات عرب]] ایفا کند<ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref>. | ||
==وثاقت ابن سکیت== | == وثاقت ابن سکیت == | ||
علمای رجالی [[شیعه]] و [[سنی]] او را [[راوی]] [[ثقه]] دانستهاند<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ إنباء الرواة، ج۴، ص۵۶.</ref>. به گفته [[نجاشی]] کسی بر او طعنی وارد نکرده است<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ فائق المقال، ص۱۷۲.</ref> و [[علامه حلی]] در بخش اول کتاب الخلاصة او را از [[راستگویان]] و ثقات<ref>خلاصة الأقوال، ص۱۸۶.</ref> و ابنداود نیز در ممدوحین از وی یاد کرده است<ref>کتاب الرجال، ابنداود، ص۳۷۹.</ref>. [[خطیب بغدادی]] او را در [[نقل روایت]] ثقه و مورد [[اطمینان]] میداند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۲۷۴.</ref>. [[ذهبی]] نیز وی را بسیار [[دیندار]] و [[نیکوکار]] خوانده است<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۰؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۹، ص۴۳۶.</ref>. ابنتغری بردی او را [[علامه]] دانسته است<ref>النجوم الزاهرة، ج۲، ص۳۱۸.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | علمای رجالی [[شیعه]] و [[سنی]] او را [[راوی]] [[ثقه]] دانستهاند<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ إنباء الرواة، ج۴، ص۵۶.</ref>. به گفته [[نجاشی]] کسی بر او طعنی وارد نکرده است<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ فائق المقال، ص۱۷۲.</ref> و [[علامه حلی]] در بخش اول کتاب الخلاصة او را از [[راستگویان]] و ثقات<ref>خلاصة الأقوال، ص۱۸۶.</ref> و ابنداود نیز در ممدوحین از وی یاد کرده است<ref>کتاب الرجال، ابنداود، ص۳۷۹.</ref>. [[خطیب بغدادی]] او را در [[نقل روایت]] ثقه و مورد [[اطمینان]] میداند<ref>تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۲۷۴.</ref>. [[ذهبی]] نیز وی را بسیار [[دیندار]] و [[نیکوکار]] خوانده است<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۰؛ تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۹، ص۴۳۶.</ref>. ابنتغری بردی او را [[علامه]] دانسته است<ref>النجوم الزاهرة، ج۲، ص۳۱۸.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | ||
==تشیّع این سکیت== | == تشیّع این سکیت == | ||
ابنسکیت علاوه بر تمام فعالیتهای گفته شده و [[چیرگی]] در تمامی آنها، اظهار [[تشیع]] مینمود<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰؛ تاریخ العلماء النحویین، ص۲۰۱.</ref> و به نقل [[سخنان ائمه]]{{عم}} نیز میپرداخت. چنان که نجاشی وی را از [[خواص]] [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام هادی]]{{ع}} دانسته<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ خلاصة الأقوال، ص۱۸۶؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۷۰.</ref> و برخی نیز او را [[راوی امام رضا]]{{ع}} قلمداد کرده و از [[ملاقات]] وی با [[امام]] سخن گفتهاند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۶۹؛ تحف العقول، ص۴۵۰.</ref>. وی [[روایات]] و مسائلی را از امام جواد{{ع}} نقل میکند<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ جامع الرواة، ج۲، ص۳۴۶؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۷۲.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} پیرامون [[حکمت]] [[معجزات انبیا]] چون [[معجزه]] [[عصای موسی]]{{ع}}، [[شفای بیماران]] به دست [[عیسی]]{{ع}} و [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} از امام سؤال میکند و امام رضا{{ع}} هر کدام از این [[معجزات]] را متناسب [[زمان]] و شرایط [[مردم]] آن [[روز]] بیان میفرماید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | ابنسکیت علاوه بر تمام فعالیتهای گفته شده و [[چیرگی]] در تمامی آنها، اظهار [[تشیع]] مینمود<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۰؛ تاریخ العلماء النحویین، ص۲۰۱.</ref> و به نقل [[سخنان ائمه]]{{عم}} نیز میپرداخت. چنان که نجاشی وی را از [[خواص]] [[امام جواد]]{{ع}} و [[امام هادی]]{{ع}} دانسته<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ خلاصة الأقوال، ص۱۸۶؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۷۰.</ref> و برخی نیز او را [[راوی امام رضا]]{{ع}} قلمداد کرده و از [[ملاقات]] وی با [[امام]] سخن گفتهاند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۶۹؛ تحف العقول، ص۴۵۰.</ref>. وی [[روایات]] و مسائلی را از امام جواد{{ع}} نقل میکند<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ جامع الرواة، ج۲، ص۳۴۶؛ المفید من معجم رجال الحدیث، ص۶۷۲.</ref>. در روایتی از [[امام رضا]]{{ع}} پیرامون [[حکمت]] [[معجزات انبیا]] چون [[معجزه]] [[عصای موسی]]{{ع}}، [[شفای بیماران]] به دست [[عیسی]]{{ع}} و [[قرآن]] [[پیامبر]]{{صل}} از امام سؤال میکند و امام رضا{{ع}} هر کدام از این [[معجزات]] را متناسب [[زمان]] و شرایط [[مردم]] آن [[روز]] بیان میفرماید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۷۹.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | ||
==استادان و راویان ابن سکیت== | == استادان و راویان ابن سکیت == | ||
[[یعقوب بن اسحاق]] از اصمعی، [[ابوعبیده فراء]] و [[ابوزید]] [[روایت]] میکرد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، ج۲، ص۳۵۳.</ref> و افرادی چون [[ابوالبشر بندنیجی]]، [[ابوشعیب حرانی]]، [[ابوعکرمه ضبی]]، [[ابوسعید]] سکری و دیگران از وی [[علم]] آموختهاند<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۸؛ فوات الوفیات، ج۴، ص۳۳۶؛ تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۱.</ref>. کسانی همچون [[احمد بن فرج مقری]]، [[محمد بن عجلان]] اخباری، [[میمون بن هارون]] کاتب و دیگران از او روایت کردهاند<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ نقد الرجال، ج۵، ص۹۴.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰.</ref> | [[یعقوب بن اسحاق]] از اصمعی، [[ابوعبیده فراء]] و [[ابوزید]] [[روایت]] میکرد<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ المزهر فی علوم اللغة و أنواعها، ج۲، ص۳۵۳.</ref> و افرادی چون [[ابوالبشر بندنیجی]]، [[ابوشعیب حرانی]]، [[ابوعکرمه ضبی]]، [[ابوسعید]] سکری و دیگران از وی [[علم]] آموختهاند<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۸؛ فوات الوفیات، ج۴، ص۳۳۶؛ تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۱.</ref>. کسانی همچون [[احمد بن فرج مقری]]، [[محمد بن عجلان]] اخباری، [[میمون بن هارون]] کاتب و دیگران از او روایت کردهاند<ref>معجم الأدباء، ج۲۰، ص۵۰؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ نقد الرجال، ج۵، ص۹۴.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰.</ref> | ||
==تألیفات ابن سکیت== | == تألیفات ابن سکیت == | ||
تعداد تألیفات ابنسکیت قابل توجه بوده، چنان که [[ذهبی]] تألیفات او را بالغ بر بیست اثر شمرده است<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۱۲۸۹.</ref>: [[اصلاح]] المنطق، در لغت<ref>مشیخة القزوینی، ص۴۸۴؛ العبر، ج۱، ص۳۴۹.</ref> که [[ابوالعباس]] [[محمد بن یزید]] مبرد آن را [[بهترین]] کتاب در [[بغداد]] دانسته است<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹.</ref>؛ کتاب القلب و الابدال<ref>من ذخائر ابنمالک، ج۱، ص۳۱۳.</ref>، کتاب الألفاظ؛ کتاب الزبرج؛ کتاب البحث؛ کتاب المقصور و الممدود؛ کتاب المذکر و المؤنث؛ کتاب الأجناس؛ کتاب الفرق؛ کتاب السرج و اللجام؛ کتاب فعل و أفعل؛ کتاب الحشرات؛ کتاب الأصوات؛ کتاب الأضداد؛ کتاب الشجر و النبات؛ کتاب الوحوش؛ کتاب الابل؛ کتاب النوادر؛ کتاب معانی الشعر الکبیر؛ کتاب معانی الشعر الصغیر؛ کتاب سرقات الشعراء و ما اتفقوا علیه؛ کتاب ما جاء فی الشعر و ما حرف عن جهته<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۱- ۶۲.</ref>؛ کتاب ما اتفق لفظه و ما اختلف معناه؛ کتاب الطیر؛ کتاب الارضین و الجبال و الاودیة و [[کتابی]] در تجمیع [[شعر]] شعرایی چون [[امرؤ القیس]]، [[زهیر]]، [[نابغه]]، اعشی، [[ابوداود]]، [[فرزدق]]...<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹-۴۵۰؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۷۲، ۵۲۴؛ ج۲، ص۱۷۳- ۱۷۴، ۲۱۴، ۲۹۱، ۳۴۶؛ ج۳، ص۱۷۱؛ ج۴، ص۳۵۰؛ ج۷، ص۲۳، ۳۶؛ ج۱۰، ص۱۸۵؛ مجمع الرجال، ج۶، ص۲۷۳.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | تعداد تألیفات ابنسکیت قابل توجه بوده، چنان که [[ذهبی]] تألیفات او را بالغ بر بیست اثر شمرده است<ref>تاریخ الإسلام، ذهبی، ج۵، ص۱۲۸۹.</ref>: [[اصلاح]] المنطق، در لغت<ref>مشیخة القزوینی، ص۴۸۴؛ العبر، ج۱، ص۳۴۹.</ref> که [[ابوالعباس]] [[محمد بن یزید]] مبرد آن را [[بهترین]] کتاب در [[بغداد]] دانسته است<ref>نزهة الألباء، ص۱۳۹.</ref>؛ کتاب القلب و الابدال<ref>من ذخائر ابنمالک، ج۱، ص۳۱۳.</ref>، کتاب الألفاظ؛ کتاب الزبرج؛ کتاب البحث؛ کتاب المقصور و الممدود؛ کتاب المذکر و المؤنث؛ کتاب الأجناس؛ کتاب الفرق؛ کتاب السرج و اللجام؛ کتاب فعل و أفعل؛ کتاب الحشرات؛ کتاب الأصوات؛ کتاب الأضداد؛ کتاب الشجر و النبات؛ کتاب الوحوش؛ کتاب الابل؛ کتاب النوادر؛ کتاب معانی الشعر الکبیر؛ کتاب معانی الشعر الصغیر؛ کتاب سرقات الشعراء و ما اتفقوا علیه؛ کتاب ما جاء فی الشعر و ما حرف عن جهته<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۱- ۶۲.</ref>؛ کتاب ما اتفق لفظه و ما اختلف معناه؛ کتاب الطیر؛ کتاب الارضین و الجبال و الاودیة و [[کتابی]] در تجمیع [[شعر]] شعرایی چون [[امرؤ القیس]]، [[زهیر]]، [[نابغه]]، اعشی، [[ابوداود]]، [[فرزدق]]...<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹-۴۵۰؛ الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج۱، ص۷۲، ۵۲۴؛ ج۲، ص۱۷۳- ۱۷۴، ۲۱۴، ۲۹۱، ۳۴۶؛ ج۳، ص۱۷۱؛ ج۴، ص۳۵۰؛ ج۷، ص۲۳، ۳۶؛ ج۱۰، ص۱۸۵؛ مجمع الرجال، ج۶، ص۲۷۳.</ref><ref>[[زهرا مقدسی|مقدسی، زهرا]]، [[ابن سکیت - مقدسی (مقاله)|مقاله «ابن سکیت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۴۴۰؛ جمعی از پژوهشگران، [[فرهنگنامه مؤلفان اسلامی (کتاب)|فرهنگنامه مؤلفان اسلامی]] ج۱، ص ۸۵۷.</ref> | ||
==علت شهادت ابن سکیت== | == علت شهادت ابن سکیت == | ||
وی که [[تشیع]] خویش را ابراز میکرد، سرانجام به همین سبب به دست [[متوکل]] به [[شهادت]] رسید<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ کتاب الرجال، ابنداود، ص۳۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۳، ص۵۱۱.</ref>. روزی [[خلیفه عباسی]] از او درباره [[برتری]] [[فرزندان]] خویش بر [[حسنین]]{{عم}} سؤال کرد و ابنسکیت در جواب، بدون توجه به فرزندان [[متوکل]]، به ذکر [[فضائل]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} پرداخت. بر اساس [[نقلی]] دیگر، وی جواب داد: [[قنبر]]، [[غلام]] [[حضرت علی]]{{ع}}، از آن دو [[برتر]] است. متوکل از این پاسخ وی [[خشمگین]] شد و او را به طرز فجیعی به [[قتل]] رساند<ref>تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۲۱۹؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۷۱.</ref>. | وی که [[تشیع]] خویش را ابراز میکرد، سرانجام به همین سبب به دست [[متوکل]] به [[شهادت]] رسید<ref>رجال النجاشی، ص۴۴۹؛ کتاب الرجال، ابنداود، ص۳۷۹؛ وسائل الشیعة، ج۳، ص۵۱۱.</ref>. روزی [[خلیفه عباسی]] از او درباره [[برتری]] [[فرزندان]] خویش بر [[حسنین]]{{عم}} سؤال کرد و ابنسکیت در جواب، بدون توجه به فرزندان [[متوکل]]، به ذکر [[فضائل]] [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} پرداخت. بر اساس [[نقلی]] دیگر، وی جواب داد: [[قنبر]]، [[غلام]] [[حضرت علی]]{{ع}}، از آن دو [[برتر]] است. متوکل از این پاسخ وی [[خشمگین]] شد و او را به طرز فجیعی به [[قتل]] رساند<ref>تاریخ ابن الوردی، ج۱، ص۲۱۹؛ مرآة الجنان، ج۲، ص۱۱۰؛ روضة المتقین، ج۱۴، ص۴۷۱.</ref>. | ||
همچنین بنا به نقل دیگری از [[ابوشعیب عبدالله بن حسن حرانی]] (که بنا به نقل خود از [[سال ۲۲۵ق]] تا [[زمان]] مرگش در محضر او بوده است)<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۱.</ref>، متوکل از ابنسکیت خواست تا مردی قرشی را [[دشنام]] دهد، اما ابنسکیت از این کار خودداری کرد، ولی مرد قرشی به گفته متوکل عمل کرد و ابنسکیت را دشنام داد. در مقابل، ابنسکیت نیز از متوکل خواست تا او را دشنام دهد، ولی متوکل با دیدن [[سرپیچی]] از [[دستور]] خویش در ابتدا، وی را [[مجازات]] کرد که به کشته شدن ابنسکیت انجامید<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۲؛ نزهة الأنباء، ص۱۴۰؛ الفلاکة و المفلوکون، ص۱۰۴.</ref>. اما خویی نقل اول را در کشته شدن وی صحیح میداند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۳۹.</ref>. | همچنین بنا به نقل دیگری از [[ابوشعیب عبدالله بن حسن حرانی]] (که بنا به نقل خود از [[سال ۲۲۵ق]] تا [[زمان]] مرگش در محضر او بوده است)<ref>تهذیب اللغة، ج۱، ص۲۱.</ref>، متوکل از ابنسکیت خواست تا مردی قرشی را [[دشنام]] دهد، اما ابنسکیت از این کار خودداری کرد، ولی مرد قرشی به گفته متوکل عمل کرد و ابنسکیت را دشنام داد. در مقابل، ابنسکیت نیز از متوکل خواست تا او را دشنام دهد، ولی متوکل با دیدن [[سرپیچی]] از [[دستور]] خویش در ابتدا، وی را [[مجازات]] کرد که به کشته شدن ابنسکیت انجامید<ref>إنباه الرواة، ج۴، ص۶۲؛ نزهة الأنباء، ص۱۴۰؛ الفلاکة و المفلوکون، ص۱۰۴.</ref>. اما خویی نقل اول را در کشته شدن وی صحیح میداند<ref>معجم رجال الحدیث، ج۲۱، ص۱۳۹.</ref>. |