ابومعبد خزاعی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==آشنایی اجمالی== | == آشنایی اجمالی == | ||
نام او [[اکثم بن جون]] یا [[اکثم بن ابی الجون]] (نام ابوالجون را بعضی عبدالعزی<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۸؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۷۱.</ref> و بعضی عبدالعزیز<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۱۷۹ و أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۷۱.</ref> گفتهاند)، عموی [[سلیمان بن صرد خزاعی]] و [[همسر]] [[ام معبد]] و یکی از [[صحابه پیامبر اسلام]]{{صل}} میباشد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۵۴۴؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۷۱.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۱.</ref>. | نام او [[اکثم بن جون]] یا [[اکثم بن ابی الجون]] (نام ابوالجون را بعضی عبدالعزی<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۸؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۷۱.</ref> و بعضی عبدالعزیز<ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۱۷۹ و أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۷۱.</ref> گفتهاند)، عموی [[سلیمان بن صرد خزاعی]] و [[همسر]] [[ام معبد]] و یکی از [[صحابه پیامبر اسلام]]{{صل}} میباشد<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۵۴۴؛ أعیان الشیعة، امین عاملی، ج۳، ص۴۷۱.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۱.</ref>. | ||
==شباهت او به [[دجال]] و [[عمرو بن لحی|عمرو بن لُحی]]== | == شباهت او به [[دجال]] و [[عمرو بن لحی|عمرو بن لُحی]] == | ||
در [[روایت]] آمده روزی [[رسول اکرم]]{{صل}} به وی فرمود: "دجال را دیدم و تو شبیهترین افراد به او هستی". اکثم گفت: "یا [[رسولالله]]! آیا شباهت داشتن من به [[دجال]] به ضرر من است؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه، زیرا تو مؤمنی و او کافر". | در [[روایت]] آمده روزی [[رسول اکرم]]{{صل}} به وی فرمود: "دجال را دیدم و تو شبیهترین افراد به او هستی". اکثم گفت: "یا [[رسولالله]]! آیا شباهت داشتن من به [[دجال]] به ضرر من است؟" [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "نه، زیرا تو مؤمنی و او کافر". | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
حام: شتر نری بود که اگر از [[نسل]] آن ده پشت بچه میگرفتند، آن شتر [[آزاد]] بود و هر جا که میخواست میرفت، و هر چه میخواست میخورد و سوارش نمیشدند و گوشتش را هم نمیخوردند. | حام: شتر نری بود که اگر از [[نسل]] آن ده پشت بچه میگرفتند، آن شتر [[آزاد]] بود و هر جا که میخواست میرفت، و هر چه میخواست میخورد و سوارش نمیشدند و گوشتش را هم نمیخوردند. | ||
اما [[اسلام]] خوردن گوشت هیچ یک از این نوع حیوانها را [[حرام]] ندانسته و در [[آیه]] ۱۰۳ [[سوره مائده]] [[مردم]] را از این امر غلط زمان [[جاهلیت]] باز میدارد: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}} [[[سوره مائده]]، [[آیه]] ۱۰۳]. ([[مجمع البیان]] فی [[تفسیر]] القرآن، [[طبرسی]]، ج۳، ص۴۳۱؛ اسدالغابة، [[ابن اثیر]]، ج۱، ص۱۳۳، به [[نقل]] از: کشاف، [[زمخشری]]، ج۱، ص۵۳۴. </ref><ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۴۱۲؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ | اما [[اسلام]] خوردن گوشت هیچ یک از این نوع حیوانها را [[حرام]] ندانسته و در [[آیه]] ۱۰۳ [[سوره مائده]] [[مردم]] را از این امر غلط زمان [[جاهلیت]] باز میدارد: {{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}} [[[سوره مائده]]، [[آیه]] ۱۰۳]. ([[مجمع البیان]] فی [[تفسیر]] القرآن، [[طبرسی]]، ج۳، ص۴۳۱؛ اسدالغابة، [[ابن اثیر]]، ج۱، ص۱۳۳، به [[نقل]] از: کشاف، [[زمخشری]]، ج۱، ص۵۳۴. </ref><ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۴۱۲؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۸- ۲۵۹؛ معجم الصحابه، ابن قانع، ج۲، ص۵۴۴.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۱.</ref> | ||
==اکثم و [[مرد]] [[منافق]]== | == اکثم و [[مرد]] [[منافق]] == | ||
اکثم میگوید: "در یکی از [[جنگها]] ([[خیبر]]) <ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۹.</ref> به [[رسول خدا]]{{صل}} عرض کردیم که فلان مرد در [[جنگ]] بسیار جدی است، [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "او [[اهل]] [[جهنم]] است!" گفتیم: یا [[رسولالله]]! اگر این شخص با این [[عبادت]] و [[اخلاق نیکو]] و کوشش در [[جهاد]] [[جهنمی]] است پس ما چگونهایم! ایشان فرمودند: "او [[منافق]] است و [[جهنمی]] است". از آن پس در میدان [[جنگ]] کاملاً مراقب او بودیم و هیچ سواره و پیادهای به او نزدیک نمیشد مگر آنکه به او حمله کرده و او را از پا در میآورد تا آنکه مجروح شد و از پای درآمد. | اکثم میگوید: "در یکی از [[جنگها]] ([[خیبر]]) <ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۹.</ref> به [[رسول خدا]]{{صل}} عرض کردیم که فلان مرد در [[جنگ]] بسیار جدی است، [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "او [[اهل]] [[جهنم]] است!" گفتیم: یا [[رسولالله]]! اگر این شخص با این [[عبادت]] و [[اخلاق نیکو]] و کوشش در [[جهاد]] [[جهنمی]] است پس ما چگونهایم! ایشان فرمودند: "او [[منافق]] است و [[جهنمی]] است". از آن پس در میدان [[جنگ]] کاملاً مراقب او بودیم و هیچ سواره و پیادهای به او نزدیک نمیشد مگر آنکه به او حمله کرده و او را از پا در میآورد تا آنکه مجروح شد و از پای درآمد. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
[[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "ممکن است شخصی کردارش [[کردار]] [[اهل بهشت]] ولی خود [[اهل]] [[جهنم]] باشد، و دیگری اعمالش [[اعمال]] [[اهل]] [[جهنم]] ولی خود [[اهل بهشت]] باشد که این [[سعادت]] و [[شقاوت]] موقع [[مرگ]] نصیبش میشود"<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۹.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۲.</ref> | [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "ممکن است شخصی کردارش [[کردار]] [[اهل بهشت]] ولی خود [[اهل]] [[جهنم]] باشد، و دیگری اعمالش [[اعمال]] [[اهل]] [[جهنم]] ولی خود [[اهل بهشت]] باشد که این [[سعادت]] و [[شقاوت]] موقع [[مرگ]] نصیبش میشود"<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۱۳۳؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۹.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۲.</ref> | ||
==اکثم و [[نقل]] روایتی از [[پیامبر]]{{صل}}== | == اکثم و [[نقل]] روایتی از [[پیامبر]]{{صل}}== | ||
از اکثم [[روایت]] شده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "ای اكثم، اخلاقت را [[نیکو]] گردان و رفقایت را اکرام کن"<ref>{{متن حدیث|يا اكثم بن الجون، حسِّن خلقك وتكرَّم على رفقائك}}؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۴۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۹.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۳.</ref> | از اکثم [[روایت]] شده که [[پیامبر]]{{صل}} فرمودند: "ای اكثم، اخلاقت را [[نیکو]] گردان و رفقایت را اکرام کن"<ref>{{متن حدیث|يا اكثم بن الجون، حسِّن خلقك وتكرَّم على رفقائك}}؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۱، ص۱۴۱؛ الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۲۵۹.</ref><ref>[[عباس اشراقی|اشراقی، عباس]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۳۸۳.</ref> | ||