ابوالعتاهیه: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
نام وی به اتفاق منابع، [[اسماعیل بن قاسم بن سوید بن کیسان عنزی]]<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۱؛ الأنساب، سمعانی، ج۴، ص۴۳۰؛ تحسین و تقبیح، ص۳۰۵.</ref> و کنیهاش «ابواسحاق» بود. «ابوالعتاهیه»، به معنای «گمراه، احمق و ناقص عقل»<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۵۱۳؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۳۵۲؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۶۱.</ref>، لقبی است که برخی از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] وی به او دادهاند. [[ابوالفرج اصفهانی]] اطلاق این [[کنیه]] را به وی مرتبط به [[خلیفه عباسی]]، [[مهدی]]، میداند<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۱- ۲۶۲.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} [[نهی]] فرموده که وی را به این [[لقب]] بخوانند و بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ}}<ref>«و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید!» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> این عمل را [[ناپسند]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. البته این لقب چنان برای وی [[شهرت]] یافته که شاید بسیاری، دیگر به معنای لغوی و اولیه آن توجهی نداشته باشند. از این رو، در این نوشته نیز به دلیل شهرت این نام، بی آنکه مراد توهین به این شاعر باشد، وی را به همین نام میخوانیم. منابع اصل [[خاندان]] وی را از روستایی از منطقه [[انبار]] در نزدیکی [[کوفه]] به نام «عین التمر» میدانند و معتقدند که وی در کوفه [[رشد]] یافته است<ref>تاریخ بغداد، ج۶، شص۲۴۹؛ الأنساب، سمعانی، ج۹، ص۴۳۰؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۱.</ref>. البته ابنخلکان [[عین التمر]] را جایی در [[حجاز]] میداند<ref>وفیات الأعیان، ج۱، ص۲۱۹.</ref>. با این توضیح میتوان وجه [[اختلاف]] برخی منابع را دریافت که [[تولد]] وی را در عین التمر، انبار یا کوفه دانستهاند. البته برخی از گزارشها نیز محل تولد وی را «مذار» جایی میان [[بصره]] و واسط میدانند<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۳.</ref> که البته با [[اتفاق نظر]] منابع بر جایگاه مذکور، چندان قابل اعتنا نیست. عین التمر در [[سال ۱۲ ق]] در عصر [[خلافت ابوبکر]] توسط [[خالد بن ولید]] به [[تصرف]] [[مسلمانان]] در آمد. در این [[زمان]]، کیسان جد ابوالعتاهیه [[کودکی]] بود که به [[اسارت]] در آوردند و نزد [[ابوبکر]] بردند. او وی را به دست [[قبیله]] [[عنزه]] سپرد و [[کودک]] نزد آنان پرورش یافت<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۲.</ref> و از این روست که این [[خاندان]] و از جمله ابوالعتاهیه از [[موالی]] بنیعنزه به شمار میآیند و در نسبتشان تعبیر «عنزی» ملاحظه میشود<ref>أسماء المغتالین، ص۱۳۴؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۱-۱۷۵۳، ۱۷۵۷.</ref>. ابنعدیم [[معتقد]] است [[کیسان]] [[لقب]] ابوسوید بوده است و این لقب را به سبب هوش و [[ذکاوت]] بسیار در کودکی به وی دادند<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۲.</ref>. | نام وی به اتفاق منابع، [[اسماعیل بن قاسم بن سوید بن کیسان عنزی]]<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۱؛ الأنساب، سمعانی، ج۴، ص۴۳۰؛ تحسین و تقبیح، ص۳۰۵.</ref> و کنیهاش «ابواسحاق» بود. «ابوالعتاهیه»، به معنای «گمراه، احمق و ناقص عقل»<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۵۱۳؛ مجمع البحرین، ج۶، ص۳۵۲؛ تاج العروس، ج۱۹، ص۶۱.</ref>، لقبی است که برخی از [[دشمنان]] و [[مخالفان]] وی به او دادهاند. [[ابوالفرج اصفهانی]] اطلاق این [[کنیه]] را به وی مرتبط به [[خلیفه عباسی]]، [[مهدی]]، میداند<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۱- ۲۶۲.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} [[نهی]] فرموده که وی را به این [[لقب]] بخوانند و بر اساس [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ}}<ref>«و (همدیگر را) با لقبهای ناپسند مخوانید!» سوره حجرات، آیه ۱۱.</ref> این عمل را [[ناپسند]] دانسته است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. البته این لقب چنان برای وی [[شهرت]] یافته که شاید بسیاری، دیگر به معنای لغوی و اولیه آن توجهی نداشته باشند. از این رو، در این نوشته نیز به دلیل شهرت این نام، بی آنکه مراد توهین به این شاعر باشد، وی را به همین نام میخوانیم. منابع اصل [[خاندان]] وی را از روستایی از منطقه [[انبار]] در نزدیکی [[کوفه]] به نام «عین التمر» میدانند و معتقدند که وی در کوفه [[رشد]] یافته است<ref>تاریخ بغداد، ج۶، شص۲۴۹؛ الأنساب، سمعانی، ج۹، ص۴۳۰؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۱.</ref>. البته ابنخلکان [[عین التمر]] را جایی در [[حجاز]] میداند<ref>وفیات الأعیان، ج۱، ص۲۱۹.</ref>. با این توضیح میتوان وجه [[اختلاف]] برخی منابع را دریافت که [[تولد]] وی را در عین التمر، انبار یا کوفه دانستهاند. البته برخی از گزارشها نیز محل تولد وی را «مذار» جایی میان [[بصره]] و واسط میدانند<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۳.</ref> که البته با [[اتفاق نظر]] منابع بر جایگاه مذکور، چندان قابل اعتنا نیست. عین التمر در [[سال ۱۲ ق]] در عصر [[خلافت ابوبکر]] توسط [[خالد بن ولید]] به [[تصرف]] [[مسلمانان]] در آمد. در این [[زمان]]، کیسان جد ابوالعتاهیه [[کودکی]] بود که به [[اسارت]] در آوردند و نزد [[ابوبکر]] بردند. او وی را به دست [[قبیله]] [[عنزه]] سپرد و [[کودک]] نزد آنان پرورش یافت<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۲.</ref> و از این روست که این [[خاندان]] و از جمله ابوالعتاهیه از [[موالی]] بنیعنزه به شمار میآیند و در نسبتشان تعبیر «عنزی» ملاحظه میشود<ref>أسماء المغتالین، ص۱۳۴؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۱-۱۷۵۳، ۱۷۵۷.</ref>. ابنعدیم [[معتقد]] است [[کیسان]] [[لقب]] ابوسوید بوده است و این لقب را به سبب هوش و [[ذکاوت]] بسیار در کودکی به وی دادند<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۲.</ref>. | ||
درباره سال [[تولد]] ابوالعتاهیه [[اختلاف]] نظر چندانی دیده نمیشود. ابنعدیم سال تولد وی را ۱۳۰ ق یا ۱۳۲ ق دانسته است<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۱.</ref>. مادرش أمزید، دختر [[زیاد محاربی]]، از موالی [[محمد بن هاشم بن عمرو بن عتبة الزهری]]، از [[بنیزهره]]، از قبائل [[قریش]] بوده است<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۱؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۲.</ref>. خاندان وی از حیث [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] از طبقات [[ضعیف]] به شمار میآمدهاند و چنان که از گزارشها به دست میآید، [[پدر]] وی کوزهگر یا حجامتگر بوده است<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۴.</ref>. چنان که به نظر میآید، ابوالعتاهیه به این اصل و [[نسب]] اهمیت چندانی نمیداد و بر آن بوده [[انسانی]] که ابتدای وجودش نطفهای بدبو و انتهای حیاتش مرداری گندیده است، نباید به این امور اعتباری [[افتخار]] کند<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۵.</ref>. ابوالعتاهیه هر چند در میانه [[عمر]] خود به [[شعر]] زاهدانه رو آورد، در ابتدای [[جوانی]] [[همنشین]] جماعتی [[عیاش]] و هرزه بود. در این دوران، او با مخنثان [[کوفه]] و [[بغداد]] نشست و برخاست داشت و خود را چون ایشان میآراست و از اینرو برخی وی را «مخنث [[اهل]] بغداد» مینامیدند<ref>الأغانی، ج۴، ص۳۰۸.</ref> و عدهای به شدت وی را به سبب [[اشتغال]] به چنین کاری [[سرزنش]] میکردند<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۴.</ref>. پرداختن به [[فسق]] و [[فجور]] در سالهای بعد با [[همراهی]] با [[والبة بن حباب]] شدت بیشتری گرفت. علت این امر، چنان که [[مرزبانی]] متذکر شده، [[پایگاه اجتماعی]] و [[فرهنگی]] پایین وی بوده و نیز اینکه تعلیمات منسجمی در سالهای آغازین نداشته است<ref>الموشح، ص۳۲۸.</ref>. | درباره سال [[تولد]] ابوالعتاهیه [[اختلاف]] نظر چندانی دیده نمیشود. ابنعدیم سال تولد وی را ۱۳۰ ق یا ۱۳۲ ق دانسته است<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۱.</ref>. مادرش أمزید، دختر [[زیاد محاربی]]، از موالی [[محمد بن هاشم بن عمرو بن عتبة الزهری]]، از [[بنیزهره]]، از قبائل [[قریش]] بوده است<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۱؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۲.</ref>. خاندان وی از حیث [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]] از طبقات [[ضعیف]] به شمار میآمدهاند و چنان که از گزارشها به دست میآید، [[پدر]] وی کوزهگر یا حجامتگر بوده است<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۴.</ref>. چنان که به نظر میآید، ابوالعتاهیه به این اصل و [[نسب]] اهمیت چندانی نمیداد و بر آن بوده [[انسانی]] که ابتدای وجودش نطفهای بدبو و انتهای حیاتش مرداری گندیده است، نباید به این امور اعتباری [[افتخار]] کند<ref>بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۴، ص۱۷۵۵.</ref>. ابوالعتاهیه هر چند در میانه [[عمر]] خود به [[شعر]] زاهدانه رو آورد، در ابتدای [[جوانی]] [[همنشین]] جماعتی [[عیاش]] و هرزه بود. در این دوران، او با مخنثان [[کوفه]] و [[بغداد]] نشست و برخاست داشت و خود را چون ایشان میآراست و از اینرو برخی وی را «مخنث [[اهل]] بغداد» مینامیدند<ref>الأغانی، ج۴، ص۳۰۸.</ref> و عدهای به شدت وی را به سبب [[اشتغال]] به چنین کاری [[سرزنش]] میکردند<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۴.</ref>. پرداختن به [[فسق]] و [[فجور]] در سالهای بعد با [[همراهی]] با [[والبة بن حباب]] شدت بیشتری گرفت. علت این امر، چنان که [[مرزبانی]] متذکر شده، [[پایگاه اجتماعی]] و [[فرهنگی]] پایین وی بوده و نیز اینکه تعلیمات منسجمی در سالهای آغازین نداشته است<ref>الموشح، ص۳۲۸.</ref>. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
او در عهد [[خلافت]] مأمون از [[دنیا]] رفت. منابع دو [[تاریخ]] ۲۱۰ق و ۲۱۳ق را برای سال وفات وی بیان کردهاند<ref>الأغانی، ج۴، ص۳۳۵.</ref>. او را در جانب غربی [[بغداد]] به خاک سپردند و به [[دستور]] وی بر قبرش چهار یا پنج بیتی را که در زمان حیات سروده بود، نگاشتند<ref>الأغانی، ج۴، ص۳۳۵- ۳۳۶؛ البصائر و الذخائر، ج۸ ص۱۴۱- ۱۴۲.</ref>. درباره [[مذهب]] و اندیشههای وی سخنان بسیاری گفتهاند. وی را در زمان حیات و پس از مرگش به زندقه متهم کردند، در حالی که چنان که [[خطیب بغدادی]] از قول برخی از معاصران و با استناد به اشعارش بیان میکند، او [[معتقد]] به [[خداوند]] و [[قیامت]] و همه اصول و [[فروع دین]] بوده است<ref>تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۵۱- ۲۵۲.</ref>. ابنمعتز اظهار [[شگفتی]] میکند که وی به رغم [[گرایش]] به [[زهد]] و [[موعظه]] و [[یاد مرگ]] و [[حشر]] و [[دوزخ]] و [[بهشت]] و اموری از این دست، باز هم به زندقه شهرت یافته است<ref>طبقات الشعراء المحدثین، ص۲۶۰.</ref>. احتمالاً انتساب وی به زندقه متناسب با برخی اندیشههای منتسب به وی درباره [[اعتقاد]] به دو جوهر و یا دو عنصر متضاد در عالم است که نشانهای از اندیشههای ثنویه در خود دارد. اما همان گونه که [[ابوالفرج اصفهانی]] و برخی دیگر آوردهاند، وی دو جوهر را [[مخلوقات]] خدای واحد میدانسته و به دیدگاه خود صورتبندیای [[توحیدی]] میداده و از آنچه در میان برخی جماعات چون دیصانیه و مانویه بوده، [[تبعیت]] نمیکرده است<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۳؛ سرح العیون، ص۴۵۷.</ref>. برخی انتساب وی به زندقه را ناشی از تأکید بسیار بر [[مرگ]] و نابودی و بیتوجهی به [[رستاخیز]] و زنده شدن [[مجدد]] دانستهاند<ref>تاریخ ادبیات عرب، ص۱۱۷.</ref> که این نیز نمیتواند دلیل [[درستی]] بر این [[اتهام]] بزرگ باشد، زیرا چنان که ابنمعتز بیان کرده، هم [[باور]] به حشر و نشر و [[جزا]] و [[عقوبت]] در سخنان وی ملاحظه میشود<ref>طبقات الشعراء المحدثین، ص۲۶۰.</ref> و هم منطقاً تأکیدی بر چیزی به معنای [[نفی]] امور دیگر نیست. از این [[تهمت]] که بگذریم، منابع وی را از [[شیعیان زیدی]] دانستهاند<ref>الأغانی، ج۲، ص۲۶۴؛ سرح العیون، ص۴۵۷؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۳۹۶.</ref>. | او در عهد [[خلافت]] مأمون از [[دنیا]] رفت. منابع دو [[تاریخ]] ۲۱۰ق و ۲۱۳ق را برای سال وفات وی بیان کردهاند<ref>الأغانی، ج۴، ص۳۳۵.</ref>. او را در جانب غربی [[بغداد]] به خاک سپردند و به [[دستور]] وی بر قبرش چهار یا پنج بیتی را که در زمان حیات سروده بود، نگاشتند<ref>الأغانی، ج۴، ص۳۳۵- ۳۳۶؛ البصائر و الذخائر، ج۸ ص۱۴۱- ۱۴۲.</ref>. درباره [[مذهب]] و اندیشههای وی سخنان بسیاری گفتهاند. وی را در زمان حیات و پس از مرگش به زندقه متهم کردند، در حالی که چنان که [[خطیب بغدادی]] از قول برخی از معاصران و با استناد به اشعارش بیان میکند، او [[معتقد]] به [[خداوند]] و [[قیامت]] و همه اصول و [[فروع دین]] بوده است<ref>تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۵۱- ۲۵۲.</ref>. ابنمعتز اظهار [[شگفتی]] میکند که وی به رغم [[گرایش]] به [[زهد]] و [[موعظه]] و [[یاد مرگ]] و [[حشر]] و [[دوزخ]] و [[بهشت]] و اموری از این دست، باز هم به زندقه شهرت یافته است<ref>طبقات الشعراء المحدثین، ص۲۶۰.</ref>. احتمالاً انتساب وی به زندقه متناسب با برخی اندیشههای منتسب به وی درباره [[اعتقاد]] به دو جوهر و یا دو عنصر متضاد در عالم است که نشانهای از اندیشههای ثنویه در خود دارد. اما همان گونه که [[ابوالفرج اصفهانی]] و برخی دیگر آوردهاند، وی دو جوهر را [[مخلوقات]] خدای واحد میدانسته و به دیدگاه خود صورتبندیای [[توحیدی]] میداده و از آنچه در میان برخی جماعات چون دیصانیه و مانویه بوده، [[تبعیت]] نمیکرده است<ref>الأغانی، ج۴، ص۲۶۳؛ سرح العیون، ص۴۵۷.</ref>. برخی انتساب وی به زندقه را ناشی از تأکید بسیار بر [[مرگ]] و نابودی و بیتوجهی به [[رستاخیز]] و زنده شدن [[مجدد]] دانستهاند<ref>تاریخ ادبیات عرب، ص۱۱۷.</ref> که این نیز نمیتواند دلیل [[درستی]] بر این [[اتهام]] بزرگ باشد، زیرا چنان که ابنمعتز بیان کرده، هم [[باور]] به حشر و نشر و [[جزا]] و [[عقوبت]] در سخنان وی ملاحظه میشود<ref>طبقات الشعراء المحدثین، ص۲۶۰.</ref> و هم منطقاً تأکیدی بر چیزی به معنای [[نفی]] امور دیگر نیست. از این [[تهمت]] که بگذریم، منابع وی را از [[شیعیان زیدی]] دانستهاند<ref>الأغانی، ج۲، ص۲۶۴؛ سرح العیون، ص۴۵۷؛ أعیان الشیعة، ج۳، ص۳۹۶.</ref>. | ||
وی با آنکه سالهای متمادی از [[نزدیکان]] [[خلفای عباسی]] بود و ایشان را [[مدح]] میگفت، هیچگاه به [[آل علی]]{{ع}} [[خیانت]] نکرد و چنان که مرسوم [[اهل]] زمانه بود، ایشان را [[مذمت]] نکرد<ref>تاریخ الأدب العربی، فاخوری، ص۴۲۰.</ref>. برخی از محققان از علاقه ابوالعتاهیه به [[امام کاظم]]{{ع}} سخن گفتهاند و اشعاری را از وی نشان دادهاند که در آنها به نحو اشاره گونهای مدح آن حضرت و شخصیت و تقوای ایشان از یک سو و [[تظاهر]] به [[دینداری]] و [[زهد]] [[دروغین]] [[هارون الرشید]] از سوی دیگر دیده میشود<ref>أسطورة الزهد، ص۱۱۹- ۱۲۰.</ref>. همچنین ابیاتی از وی منقول است که گویا در رثای [[امام کاظم]]{{ع}} سروده شده است<ref>أسطورة الزهد، ص۱۲۰.</ref>. ابوالعتاهیه از [[شاعران]] پرگو بوده است<ref>کتاب الحیوان، ج۷، ص۴۶۸.</ref> و چنان که از [[روایت]] ابنخلکان بر میآید، مسلماً بالغ بر دهها هزار [[بیت]] سروده است<ref>وفیات الأعیان، ج۱، ص۲۲۲- ۲۲۳.</ref>. آنچه امروز در [[اختیار]] ماست همه اشعار او نیست. اشعار بر جا مانده از وی را میتوان در دو بخش کلی بررسی کرد. بخش اعظم اشعار وی زهدیات اوست و بخش کوچکتر آثار وی مجموعهای از [[مدایح]]، [[مراثی]]، وصف، هجاء و امثال و [[حکم]]. در [[قرن پنجم]] قمری [[ابوعمر یوسف بن عبدالله بن عبدالبر قرطبی]] زهدیات وی را گردآوری کرد و بخش دیگر اشعار وی در دوره اخیر (۱۸۸۶م) توسط لویس شیخو تحت عنوان الانوار الزاهیة فی [[دیوان]] ابیالعتاهیه به طبع رسید<ref>تاریخ الأدب العربی، فاخوری، ص۴۱۹.</ref>. در دوره اخیر نیز آثار مستقلی درباره وی و شعرش نگاشته شده که از جمله آنها میتوان به کتابهای ابوالعتاهیة رائد الزهد فی الشعر العربی، نوشته [[اسامة]] عانونی و ابوالعتاهیة اشعاره و اخباره، نوشته شکری فیصل اشاره کرد. | وی با آنکه سالهای متمادی از [[نزدیکان]] [[خلفای عباسی]] بود و ایشان را [[مدح]] میگفت، هیچگاه به [[آل علی]] {{ع}} [[خیانت]] نکرد و چنان که مرسوم [[اهل]] زمانه بود، ایشان را [[مذمت]] نکرد<ref>تاریخ الأدب العربی، فاخوری، ص۴۲۰.</ref>. برخی از محققان از علاقه ابوالعتاهیه به [[امام کاظم]] {{ع}} سخن گفتهاند و اشعاری را از وی نشان دادهاند که در آنها به نحو اشاره گونهای مدح آن حضرت و شخصیت و تقوای ایشان از یک سو و [[تظاهر]] به [[دینداری]] و [[زهد]] [[دروغین]] [[هارون الرشید]] از سوی دیگر دیده میشود<ref>أسطورة الزهد، ص۱۱۹- ۱۲۰.</ref>. همچنین ابیاتی از وی منقول است که گویا در رثای [[امام کاظم]] {{ع}} سروده شده است<ref>أسطورة الزهد، ص۱۲۰.</ref>. ابوالعتاهیه از [[شاعران]] پرگو بوده است<ref>کتاب الحیوان، ج۷، ص۴۶۸.</ref> و چنان که از [[روایت]] ابنخلکان بر میآید، مسلماً بالغ بر دهها هزار [[بیت]] سروده است<ref>وفیات الأعیان، ج۱، ص۲۲۲- ۲۲۳.</ref>. آنچه امروز در [[اختیار]] ماست همه اشعار او نیست. اشعار بر جا مانده از وی را میتوان در دو بخش کلی بررسی کرد. بخش اعظم اشعار وی زهدیات اوست و بخش کوچکتر آثار وی مجموعهای از [[مدایح]]، [[مراثی]]، وصف، هجاء و امثال و [[حکم]]. در [[قرن پنجم]] قمری [[ابوعمر یوسف بن عبدالله بن عبدالبر قرطبی]] زهدیات وی را گردآوری کرد و بخش دیگر اشعار وی در دوره اخیر (۱۸۸۶م) توسط لویس شیخو تحت عنوان الانوار الزاهیة فی [[دیوان]] ابیالعتاهیه به طبع رسید<ref>تاریخ الأدب العربی، فاخوری، ص۴۱۹.</ref>. در دوره اخیر نیز آثار مستقلی درباره وی و شعرش نگاشته شده که از جمله آنها میتوان به کتابهای ابوالعتاهیة رائد الزهد فی الشعر العربی، نوشته [[اسامة]] عانونی و ابوالعتاهیة اشعاره و اخباره، نوشته شکری فیصل اشاره کرد. | ||
او هر چند در ابتدای [[شاعری]] بر اساس قالبها و مضامین متعارف شاعران [[زبان عربی]] سخن میگفت، در پایان [[عمر]] به [[شعر]] زاهدانه [[گرایش]] یافت و از این حیث برای نخستین بار به طور فراگیر [[ادب]] [[عرب]] را بهرهمند ساخت. برخی محققان بر آناند که وی نه تنها از حیث محتوایی و مضمونی، بلکه از [[جهت]] صوری و ادبی نیز در شعر [[عربی]] [[تحول]] ژرفی ایجاد کرد. به بیان ایشان، ابوالعتاهیه به استثنای قافیه، همه [[ظواهر]] شعر کهن را عمداً به کنار نهاد و چه در اوزان و بحور و چه در بهکارگیری واژگان تحول مهمی به وجود آورد<ref>تاریخ ادبیات عرب، ص۱۱۷.</ref>. اینکه وی در اشعار زاهدانه خود از چه منابعی [[الهام]] گرفته است، از مباحث مورد توجه محققان است. برخی چون شوقی ضیف و [[خفاجی]] معتقدند که به غیر از [[قرآن کریم]] و [[روایات نبوی]]، یکی از مهمترین منابع الهام وی سخنان [[امام علی بن ابی طالب]]{{ع}} است که در ابواب مختلف [[زهد]] و [[ورع]] به شیواترین بیانی سخن گفته است<ref>تاریخ الأدب العربی، شوقی ضیف، ج۳، ص۲۵۰؛ الحیاة الأدبیة بعد ظهور الإسلام، ص۱۳۴.</ref>. [[ابن ابیالحدید معتزلی]] در مواضع مختلفی از شرح خود بر [[نهجالبلاغه]] ابیاتی از ابوالعتاهیه را ذکر میکند که میتواند تا حد زیادی [[میزان]] تأثیرپذیری ابوالعتاهیه را از [[سخنان امام علی]]{{ع}} نشان دهد<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابیالحدید، ج۲، ص۳۲۰، ج۳، ص۳۳۷،۳۴۰، ۳۴۷، ج۵، ص۲۷، ۴۶، ج۶، ص۴۱۲.</ref>. چنان که از منابع به دست میآید، [[امام رضا]]{{ع}} به اشعار زاهدانه ابوالعتاهیه علاقه و [[عنایت]] داشته است. [[شیخ صدوق]] از [[محمد بن یحیی بن ابیعباد]] نقل میکند که گفت: عمویم برایم گفت: روزی از امام رضا{{ع}} شنیدم که ابیاتی را میخواند، با آنکه ایشان بسیار کم [[شعر]] میخواند و این ابیات چنین است: «همه ما [[آرزو]] داریم که [[مرگ]] ما را مهلت دهد، در حالی که مرگ خود نابود کننده آرزوهاست. تو را آرزوهای [[دروغین]] [[فریب]] ندهد؛ میانهرو باش و بیهودهگری را کنار بگذار. [[دنیایی]] را ماند که ماندنی نیست؛ سواری بار میاندازد و پس از درنگی کوچ میکند». [[راوی]] میگوید: به [[امام]] گفتم: این اشعار از آن کیست؟ امام در پاسخ وی به [[شهرت]] و [[لقب]] شاعر که در [[زبان عربی]] معنای [[زشتی]] دارد اشاره نکردند و تنها به این بسنده کردند که این ابیات را [[شاعری]] از [[عراق]] گفته است. پس از آن راوی بی آنکه منظور امام را دانسته باشد به ایشان میگوید: من این اشعار را از ابو العتاهیه شنیدم. امام نیز به وی متذکر میشود که خواندن افراد به [[القاب زشت]] بر اساس [[نص]] قرآن کریم صحیح نیست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۷۷- ۱۷۸.</ref>. این ابیات چنان که برخی از محققان بیان کردهاند، [[قرابت]] بسیاری به برخی از خطب [[نهج البلاغه]] دارد<ref>منهاج البراعة، خوبی، ج۴، ص۳۹۳.</ref> و توجه [[امام]] نیز به آنها ناشی از آن است که این ابیات بیانگر حقیقتی است که مورد [[تأیید]] ایشان و دیگر [[اولیای دین]] است.<ref>منابع: أدب الدنیا و الدین، علی بن محمد ماوردی بصری (۴۵۰ق)، تصحیح: محمد کریم راجح، بیروت، مکتبة الهلال، ۲۰۰۰م، أسطورة الزهد عند أبی العتاهیة، محمد عبدالعزیز کفراوی، قاهره، دارالنهضة، بیتا؛ أسماء المغتالین من الأشراف فی الجاهلیة و الإسلام، محمد بن حبیب بغدادی (۲۴۵ق)، تصحیح: سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۲۲ق؛ إعتاب الکتاب، محمد بن عبدالله قضاعی معروف به ابن ابار (۶۵۸ق)، تصحیح: صالح اشتر، بیروت، دار الأوزاعی، دوم، ۱۹۸۶م، أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق، الأغانی، علی بن حسین معروف به ابوالفرج اصفهانی (۳۵۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق، الأنساب، عبد الکریم بن محمد معروف به سمعانی (۵۶۲ق)، تحقیق: عبدالرحمن معلمی، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، اول، ۱۳۸۲ق، الأوائل، حسن بن عبدالله معروف به ابوهلال عسکری (قرن ۵ق)، تصحیح: محمد سیدوکیل، طنطا، دار البشیر، اول، ۱۹۸۷م؛ بستان الواعظین و ریاض السامعین، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تصحیح: أیمن عبد الجبار البحیری، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، دوم، بی تا، البصائر و الذخائر، علی بن محمد توحیدی (۴۱۴ق)، تصحیح: وداد قاضی، بیروت، دار صادر، چهارم، ۱۹۹۹م؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر بن احمد معروف به ابن عدیم (۶۶۰ق)، تصحیح: سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، اول، بی تا؛ بهجة المجالس و أنس المجالس، یوسف بن عبدالله معروف به ابن عبدالبر (۴۶۳ق)، تصحیح: محمد مرسی خولی، بیروت، دار الکتب العلمیة، دوم، ۱۹۸۱م؛ تاج العروس من جواهر القاموس سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ ادبیات عرب، ژان محمد عبدالجلیل (۱۹۷۹م)، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۲ش؛ تاریخ الأدب العربی العصر العباسی الأول)، أحمد شوقی عبدالسلام معروف به شوقی ضیف (۱۴۲۶ق)، قاهره، دار المعارف، چهارم، ۱۹۶۶م؛ تاریخ الأدب العربی، حنا فاخوری (معاصر)، تهران، توس، پنجم، ۱۳۸۷ش؛ تاریخ بغداد أو مدینة السلام، احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی (۴۶۳ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ تحسین و تقبیح، عبدالملک بن محمد ثعالبی (۴۲۹ق)، ترجمه: محمد ساوی، تصحیح: عارف احمد زغول، تهران، میراث مکتوب، اول، ۱۳۸۵ش؛ التذکرة الحمدونیة، محمد بن حسن معروف به ابن حمدون (۵۶۲ق)، تحقیق: احسان عباس - بکر عباس، بیروت، دار صادر، اول، ۱۴۱۷ق، الحیاة الأدبیة بعد ظهور الإسلام، محمد عبدالمنعم خفاجی (معاصر)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۰ق؛ دیوان المعانی، حسن بن عبدالله ابوهلال عسکری (قرن ۵ق)، تصحیح: احمد سلیم غانم، بیروت، دار الغرب الإسلامی، اول، ۱۴۲۴ق؛ زهر الآداب و ثمر الألباب، ابراهیم بن علی حصری قیروانی (۴۵۳ق)، تصحیح: یوسف علی طویل، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۹۹۳م؛ زینة المجالس، مجد الدین محمد حسینی (قرن ۱۱ق)، تهران، کتابخانه سنایی، ۱۳۶۳ش؛ سرح العیون فی شرح رسالة ابن زیدون، جمال الدین بن نباته مصری (۷۶۸ق)، تصحیح: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، المکتبة العصریة، اول، ۱۹۹۸م؛ شرح نهج البلاغة، عبد الحمید بن هبة الله معروف به ابن ابی الحدیا۔ (۶۵۶ق)، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق، الشعر و الشعراء، عبدالله بن مسلم معروف به ابن قتیبه دینوری (۲۷۶ق)، تحقیق: احمد محمد شاکر، قاهره، دار المعارف، دوم، ۱۳۸۶ق؛ صبح الأعشی فی صناعة الإنشا، احمد بن علی معروف به قلقشندی (۸۲۱ق)، تعلیق: محمد حسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی تا، طبقات الشعراء المحدثین، عبدالله بن محمد عباسی (۲۹۶ق)، تصحیح: عمر فاروق طباع، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم، اول، ۱۹۹۸م، العقد الفرید، احمد بن محمد اندلسی معروف به ابن عبد ربه (۳۲۸ق)، تصحیح: مفید محمد قمیحة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۴ق؛ العمدة فی صناعة الشعر و نقده، حسن بن رشیق قیروانی (۴۵۶ق)، تصحیح: نبوی عبدالواحد شعلان، قاهره، مکتبة الخانجی، اول، ۱۴۲۰ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ کتاب الحیوان، عمرو بن بحر معروف به جاحظ (۲۵۵ق)، تصحیح: محمد باسل عیون سود، بیروت، دار الکتب العلمیة، دوم، ۱۴۲۴ق؛ کتاب الأمالی، اسماعیل بن قاسم معروف به ابوعلی قالی (۴۹۹ق)، تصحیح: صلاح هلل - سید جلیمی، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، اول، ۲۰۰۱م، لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، تحقیق: احمد فارس، بیروت، دار صادر، سوم، ۱۴۱۴ق؛ مجمع البحرین، فخر الدین بن محمد علی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، المکتبة المرتضویة، سوم، ۱۳۷۵ش؛ المحاسن و المساوی، ابراهیم بن محمد بیهقی (قرن ۴ق)، تصحیح: علی عدنان، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۹۹۹م، المنسوجات و الألبسة العربیة فی العهود الإسلامیة الأولی، صالح احمد علی، بیروت، شرکة المطبوعات، اول، ۱۴۲۳ق؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، حبیب الله بن محمد هاشمی خویی (۱۳۲۴ق)، ترجمه: حسن حسن زاده آملی - محمد باقر کمرهای، تحقیق: ابراهیم میانجی، تهران، المکتبة الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۰ق؛ الموشح، محمد بن عمران مرزبانی (۳۸۴ق)، تصحیح: علی محمد بجاوی، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، بی تا؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، احمد بن محمد برمکی اربلی معروف به ابن خلکان (۶۸۱ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار الثقافة، ۱۹۷۱م.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[ابوالعتاهیه - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «ابوالعتاهیه»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۵۳۴-۵۴۰.</ref> | او هر چند در ابتدای [[شاعری]] بر اساس قالبها و مضامین متعارف شاعران [[زبان عربی]] سخن میگفت، در پایان [[عمر]] به [[شعر]] زاهدانه [[گرایش]] یافت و از این حیث برای نخستین بار به طور فراگیر [[ادب]] [[عرب]] را بهرهمند ساخت. برخی محققان بر آناند که وی نه تنها از حیث محتوایی و مضمونی، بلکه از [[جهت]] صوری و ادبی نیز در شعر [[عربی]] [[تحول]] ژرفی ایجاد کرد. به بیان ایشان، ابوالعتاهیه به استثنای قافیه، همه [[ظواهر]] شعر کهن را عمداً به کنار نهاد و چه در اوزان و بحور و چه در بهکارگیری واژگان تحول مهمی به وجود آورد<ref>تاریخ ادبیات عرب، ص۱۱۷.</ref>. اینکه وی در اشعار زاهدانه خود از چه منابعی [[الهام]] گرفته است، از مباحث مورد توجه محققان است. برخی چون شوقی ضیف و [[خفاجی]] معتقدند که به غیر از [[قرآن کریم]] و [[روایات نبوی]]، یکی از مهمترین منابع الهام وی سخنان [[امام علی بن ابی طالب]] {{ع}} است که در ابواب مختلف [[زهد]] و [[ورع]] به شیواترین بیانی سخن گفته است<ref>تاریخ الأدب العربی، شوقی ضیف، ج۳، ص۲۵۰؛ الحیاة الأدبیة بعد ظهور الإسلام، ص۱۳۴.</ref>. [[ابن ابیالحدید معتزلی]] در مواضع مختلفی از شرح خود بر [[نهجالبلاغه]] ابیاتی از ابوالعتاهیه را ذکر میکند که میتواند تا حد زیادی [[میزان]] تأثیرپذیری ابوالعتاهیه را از [[سخنان امام علی]] {{ع}} نشان دهد<ref>شرح نهج البلاغة، ابن ابیالحدید، ج۲، ص۳۲۰، ج۳، ص۳۳۷،۳۴۰، ۳۴۷، ج۵، ص۲۷، ۴۶، ج۶، ص۴۱۲.</ref>. چنان که از منابع به دست میآید، [[امام رضا]] {{ع}} به اشعار زاهدانه ابوالعتاهیه علاقه و [[عنایت]] داشته است. [[شیخ صدوق]] از [[محمد بن یحیی بن ابیعباد]] نقل میکند که گفت: عمویم برایم گفت: روزی از امام رضا {{ع}} شنیدم که ابیاتی را میخواند، با آنکه ایشان بسیار کم [[شعر]] میخواند و این ابیات چنین است: «همه ما [[آرزو]] داریم که [[مرگ]] ما را مهلت دهد، در حالی که مرگ خود نابود کننده آرزوهاست. تو را آرزوهای [[دروغین]] [[فریب]] ندهد؛ میانهرو باش و بیهودهگری را کنار بگذار. [[دنیایی]] را ماند که ماندنی نیست؛ سواری بار میاندازد و پس از درنگی کوچ میکند». [[راوی]] میگوید: به [[امام]] گفتم: این اشعار از آن کیست؟ امام در پاسخ وی به [[شهرت]] و [[لقب]] شاعر که در [[زبان عربی]] معنای [[زشتی]] دارد اشاره نکردند و تنها به این بسنده کردند که این ابیات را [[شاعری]] از [[عراق]] گفته است. پس از آن راوی بی آنکه منظور امام را دانسته باشد به ایشان میگوید: من این اشعار را از ابو العتاهیه شنیدم. امام نیز به وی متذکر میشود که خواندن افراد به [[القاب زشت]] بر اساس [[نص]] قرآن کریم صحیح نیست<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۷۷- ۱۷۸.</ref>. این ابیات چنان که برخی از محققان بیان کردهاند، [[قرابت]] بسیاری به برخی از خطب [[نهج البلاغه]] دارد<ref>منهاج البراعة، خوبی، ج۴، ص۳۹۳.</ref> و توجه [[امام]] نیز به آنها ناشی از آن است که این ابیات بیانگر حقیقتی است که مورد [[تأیید]] ایشان و دیگر [[اولیای دین]] است.<ref>منابع: أدب الدنیا و الدین، علی بن محمد ماوردی بصری (۴۵۰ق)، تصحیح: محمد کریم راجح، بیروت، مکتبة الهلال، ۲۰۰۰م، أسطورة الزهد عند أبی العتاهیة، محمد عبدالعزیز کفراوی، قاهره، دارالنهضة، بیتا؛ أسماء المغتالین من الأشراف فی الجاهلیة و الإسلام، محمد بن حبیب بغدادی (۲۴۵ق)، تصحیح: سید حسن کسروی، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۲۲ق؛ إعتاب الکتاب، محمد بن عبدالله قضاعی معروف به ابن ابار (۶۵۸ق)، تصحیح: صالح اشتر، بیروت، دار الأوزاعی، دوم، ۱۹۸۶م، أعیان الشیعة، سید محسن بن عبدالکریم امین عاملی (۱۳۷۱ق)، تحقیق: سید حسن امین، بیروت، دار التعارف، ۱۴۰۳ق، الأغانی، علی بن حسین معروف به ابوالفرج اصفهانی (۳۵۶ق)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، اول، ۱۴۲۳ق، الأنساب، عبد الکریم بن محمد معروف به سمعانی (۵۶۲ق)، تحقیق: عبدالرحمن معلمی، حیدر آباد، دائرة المعارف العثمانیة، اول، ۱۳۸۲ق، الأوائل، حسن بن عبدالله معروف به ابوهلال عسکری (قرن ۵ق)، تصحیح: محمد سیدوکیل، طنطا، دار البشیر، اول، ۱۹۸۷م؛ بستان الواعظین و ریاض السامعین، عبدالرحمن بن علی معروف به ابن جوزی (۵۹۷ق)، تصحیح: أیمن عبد الجبار البحیری، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، دوم، بی تا، البصائر و الذخائر، علی بن محمد توحیدی (۴۱۴ق)، تصحیح: وداد قاضی، بیروت، دار صادر، چهارم، ۱۹۹۹م؛ بغیة الطلب فی تاریخ حلب، عمر بن احمد معروف به ابن عدیم (۶۶۰ق)، تصحیح: سهیل زکار، بیروت، دار الفکر، اول، بی تا؛ بهجة المجالس و أنس المجالس، یوسف بن عبدالله معروف به ابن عبدالبر (۴۶۳ق)، تصحیح: محمد مرسی خولی، بیروت، دار الکتب العلمیة، دوم، ۱۹۸۱م؛ تاج العروس من جواهر القاموس سید محمد مرتضی بن محمد حسینی زبیدی (۱۲۰۵ق)، تحقیق: علی شیری، بیروت، دار الفکر، اول، ۱۴۱۴ق؛ تاریخ ادبیات عرب، ژان محمد عبدالجلیل (۱۹۷۹م)، ترجمه: آذرتاش آذرنوش، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۲ش؛ تاریخ الأدب العربی العصر العباسی الأول)، أحمد شوقی عبدالسلام معروف به شوقی ضیف (۱۴۲۶ق)، قاهره، دار المعارف، چهارم، ۱۹۶۶م؛ تاریخ الأدب العربی، حنا فاخوری (معاصر)، تهران، توس، پنجم، ۱۳۸۷ش؛ تاریخ بغداد أو مدینة السلام، احمد بن علی معروف به خطیب بغدادی (۴۶۳ق)، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۴۱۷ق؛ تحسین و تقبیح، عبدالملک بن محمد ثعالبی (۴۲۹ق)، ترجمه: محمد ساوی، تصحیح: عارف احمد زغول، تهران، میراث مکتوب، اول، ۱۳۸۵ش؛ التذکرة الحمدونیة، محمد بن حسن معروف به ابن حمدون (۵۶۲ق)، تحقیق: احسان عباس - بکر عباس، بیروت، دار صادر، اول، ۱۴۱۷ق، الحیاة الأدبیة بعد ظهور الإسلام، محمد عبدالمنعم خفاجی (معاصر)، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۰ق؛ دیوان المعانی، حسن بن عبدالله ابوهلال عسکری (قرن ۵ق)، تصحیح: احمد سلیم غانم، بیروت، دار الغرب الإسلامی، اول، ۱۴۲۴ق؛ زهر الآداب و ثمر الألباب، ابراهیم بن علی حصری قیروانی (۴۵۳ق)، تصحیح: یوسف علی طویل، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۹۹۳م؛ زینة المجالس، مجد الدین محمد حسینی (قرن ۱۱ق)، تهران، کتابخانه سنایی، ۱۳۶۳ش؛ سرح العیون فی شرح رسالة ابن زیدون، جمال الدین بن نباته مصری (۷۶۸ق)، تصحیح: محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، المکتبة العصریة، اول، ۱۹۹۸م؛ شرح نهج البلاغة، عبد الحمید بن هبة الله معروف به ابن ابی الحدیا۔ (۶۵۶ق)، تحقیق: محمد ابو الفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، اول، ۱۴۰۴ق، الشعر و الشعراء، عبدالله بن مسلم معروف به ابن قتیبه دینوری (۲۷۶ق)، تحقیق: احمد محمد شاکر، قاهره، دار المعارف، دوم، ۱۳۸۶ق؛ صبح الأعشی فی صناعة الإنشا، احمد بن علی معروف به قلقشندی (۸۲۱ق)، تعلیق: محمد حسین شمس الدین، بیروت، دار الکتب العلمیة، بی تا، طبقات الشعراء المحدثین، عبدالله بن محمد عباسی (۲۹۶ق)، تصحیح: عمر فاروق طباع، بیروت، دار الأرقم بن أبی الأرقم، اول، ۱۹۹۸م، العقد الفرید، احمد بن محمد اندلسی معروف به ابن عبد ربه (۳۲۸ق)، تصحیح: مفید محمد قمیحة، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۰۴ق؛ العمدة فی صناعة الشعر و نقده، حسن بن رشیق قیروانی (۴۵۶ق)، تصحیح: نبوی عبدالواحد شعلان، قاهره، مکتبة الخانجی، اول، ۱۴۲۰ق؛ عیون أخبار الرضا، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید مهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ کتاب الحیوان، عمرو بن بحر معروف به جاحظ (۲۵۵ق)، تصحیح: محمد باسل عیون سود، بیروت، دار الکتب العلمیة، دوم، ۱۴۲۴ق؛ کتاب الأمالی، اسماعیل بن قاسم معروف به ابوعلی قالی (۴۹۹ق)، تصحیح: صلاح هلل - سید جلیمی، بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیة، اول، ۲۰۰۱م، لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، تحقیق: احمد فارس، بیروت، دار صادر، سوم، ۱۴۱۴ق؛ مجمع البحرین، فخر الدین بن محمد علی معروف به طریحی (۱۰۸۵ق)، تحقیق: سیداحمد حسینی، تهران، المکتبة المرتضویة، سوم، ۱۳۷۵ش؛ المحاسن و المساوی، ابراهیم بن محمد بیهقی (قرن ۴ق)، تصحیح: علی عدنان، بیروت، دار الکتب العلمیة، اول، ۱۹۹۹م، المنسوجات و الألبسة العربیة فی العهود الإسلامیة الأولی، صالح احمد علی، بیروت، شرکة المطبوعات، اول، ۱۴۲۳ق؛ منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة، حبیب الله بن محمد هاشمی خویی (۱۳۲۴ق)، ترجمه: حسن حسن زاده آملی - محمد باقر کمرهای، تحقیق: ابراهیم میانجی، تهران، المکتبة الإسلامیة، چهارم، ۱۴۰۰ق؛ الموشح، محمد بن عمران مرزبانی (۳۸۴ق)، تصحیح: علی محمد بجاوی، قاهره، مکتبة النهضة المصریة، بی تا؛ وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، احمد بن محمد برمکی اربلی معروف به ابن خلکان (۶۸۱ق)، تحقیق: احسان عباس، بیروت، دار الثقافة، ۱۹۷۱م.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[ابوالعتاهیه - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «ابوالعتاهیه»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۵۳۴-۵۴۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |