پرش به محتوا

ابوبرزه اسلمی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۹: خط ۹:
به گفته [[ابوبکر برقی]] <ref>م. ۲۷۰ و مؤلف کتاب مفقود معرفة الصحابه.</ref> [[نسب]] شناسان و [[محدثان]] درباره نام و نسب [[ابوبرزه]] [[اختلاف]] داشته، نام وی را نضله، عبدالله، عبیدالله و خالد، و نام پدرش را عبید، عبیدالله، عبدالله، عائذ و نضله گفته‌اند<ref>ابن جوزی، تلقیح، ص۲۶۰؛ خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. در روایتی از [[سعید بن جبیر]]، نام وی [[سعید بن حرب]] آمده است<ref>احمد بن حنبل، علل، ج۳، ص۳۸۰.</ref>. این خطاست؛ زیرا "ابوبرزه" و "سعید بن حرب" در آن خبر به "ابوبرزه هو سعید بن حرب" ([[حریث]]، به [[روایت]] [[ابن اسحاق]] و دیگران) تبدیل شده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۳۳.</ref>.
به گفته [[ابوبکر برقی]] <ref>م. ۲۷۰ و مؤلف کتاب مفقود معرفة الصحابه.</ref> [[نسب]] شناسان و [[محدثان]] درباره نام و نسب [[ابوبرزه]] [[اختلاف]] داشته، نام وی را نضله، عبدالله، عبیدالله و خالد، و نام پدرش را عبید، عبیدالله، عبدالله، عائذ و نضله گفته‌اند<ref>ابن جوزی، تلقیح، ص۲۶۰؛ خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. در روایتی از [[سعید بن جبیر]]، نام وی [[سعید بن حرب]] آمده است<ref>احمد بن حنبل، علل، ج۳، ص۳۸۰.</ref>. این خطاست؛ زیرا "ابوبرزه" و "سعید بن حرب" در آن خبر به "ابوبرزه هو سعید بن حرب" ([[حریث]]، به [[روایت]] [[ابن اسحاق]] و دیگران) تبدیل شده است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۳، ص۲۳۳.</ref>.


بخشی از این اختلاف به سبب آن است که [[رسول خدا]]{{صل}} نام [[پدر]] وی را که در [[جاهلیت]] نیار (به معنای [[شیطان]]) بود، به عبدالله [[تغییر]] داد<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۴۱.</ref>. معروف شدن وی به [[کنیه]]، وجود تصغیر عبدالله به عبیدالله، تصحیف خالد با عائذ، و نیز جابه جایی و مقلوب شدن نام پدر با پسر، به این [[اختلاف‌ها]] دامن زده است. وجود شخصی به نام ابوبرده شرکت کننده در [[بیعت عقبه]] و [[جنگ بدر]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۹۸ و ۳۴۴.</ref> و درآمیختن [[اخبار]] مربوط به آن دو نیز در این اختلاف بی‌تأثیر نبوده است<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۰۵.</ref>. برای مثال، در معرفی کاهنی که [[مرجع]] رسیدگی به [[منازعات]] [[یهود]] در جاهلیت بود و به دلیل [[رجوع]] [[مسلمانان]] به وی، [[طاغوت]] {{متن قرآن|يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>. نامیده شد<ref>طبرانی، ج۱۱، ص۲۹۵.</ref> تصحیفی در نام [[ابوبرزه]] و ابوبرده صورت گرفته است<ref>ر. ک: طبری، جامع، ج۵، ص۱۵۷؛ واحدی، ص۱۰۷؛ ابن جوزی، زادالمسیر، ج۲، ص۱۴۵.</ref>.  
بخشی از این اختلاف به سبب آن است که [[رسول خدا]] {{صل}} نام [[پدر]] وی را که در [[جاهلیت]] نیار (به معنای [[شیطان]]) بود، به عبدالله [[تغییر]] داد<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۳؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۴۱.</ref>. معروف شدن وی به [[کنیه]]، وجود تصغیر عبدالله به عبیدالله، تصحیف خالد با عائذ، و نیز جابه جایی و مقلوب شدن نام پدر با پسر، به این [[اختلاف‌ها]] دامن زده است. وجود شخصی به نام ابوبرده شرکت کننده در [[بیعت عقبه]] و [[جنگ بدر]]<ref>ابن هشام، ج۲، ص۹۸ و ۳۴۴.</ref> و درآمیختن [[اخبار]] مربوط به آن دو نیز در این اختلاف بی‌تأثیر نبوده است<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۴۹۵؛ ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۳۰۵.</ref>. برای مثال، در معرفی کاهنی که [[مرجع]] رسیدگی به [[منازعات]] [[یهود]] در جاهلیت بود و به دلیل [[رجوع]] [[مسلمانان]] به وی، [[طاغوت]] {{متن قرآن|يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ}}<ref> سوره نساء، آیه ۶۰.</ref>. نامیده شد<ref>طبرانی، ج۱۱، ص۲۹۵.</ref> تصحیفی در نام [[ابوبرزه]] و ابوبرده صورت گرفته است<ref>ر. ک: طبری، جامع، ج۵، ص۱۵۷؛ واحدی، ص۱۰۷؛ ابن جوزی، زادالمسیر، ج۲، ص۱۴۵.</ref>.  


[[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۲.</ref> گزارش بالا را به نقل از [[طبرانی]] به ابوبرده نسبت داده است. این دوگانگی در نسخه‌های چاپی [[تفسیر طبری]] نیز وجود دارد <ref>چاپ‌های دار الفکر و دار الکتب را مقایسه کنید.</ref>. به هر روی، نام و [[نسب]] وی را بیشتر [[نضله بن عبید بن حارث بن حبال اسلمی]] از تیره [[بنو سلامان]] از [[قبیله]] [[اسلم]] دانسته‌اند<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۰؛ ابونعیم، معرفه، ج۵، ص۲۶۸۲.</ref>.
[[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۷، ص۳۲.</ref> گزارش بالا را به نقل از [[طبرانی]] به ابوبرده نسبت داده است. این دوگانگی در نسخه‌های چاپی [[تفسیر طبری]] نیز وجود دارد <ref>چاپ‌های دار الفکر و دار الکتب را مقایسه کنید.</ref>. به هر روی، نام و [[نسب]] وی را بیشتر [[نضله بن عبید بن حارث بن حبال اسلمی]] از تیره [[بنو سلامان]] از [[قبیله]] [[اسلم]] دانسته‌اند<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۰؛ ابونعیم، معرفه، ج۵، ص۲۶۸۲.</ref>.


ابوبرزه، [[جسم]] فربه<ref>ابن سعد، ج۴، ص۳۰۰.</ref>، قامتی متوسط و چهره‌ای گندمگون داشت<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۸۹.</ref>. او [[جاهلیت]] را [[درک]] کرد، از [[ایمان]] آورندگان نخستین (قدیم الاسلام) بود، با [[ابوبکره]]<ref>نفیع بن حارث، برادر مادری زیاد بن ابیه و گوشه گیر به هنگام نزاع‌های داخلی ر. ک: ابونعیم، معرفه، ج۵، ص۲۶۸۰.</ref> [[پیمان برادری]] داشت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۶.</ref> و در جنگ‌های [[احد]]، [[خیبر]]، [[فتح مکه]] و [[حنین]] شرکت کرد. شمار غزوه‌هایی را که وی در آن حضور یافته، از شش تا هشت [[غزوه]] گفته‌اند<ref>الاصابه ج۶، ص۳۴۱.</ref>. هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} در [[جنگ احد]] بر اثر شکسته شدن دندان و [[خرد]] شدن کلاه‌خود بر سر مبارکشان، بی‌تاب شد، ابوبرزه سر آن [[حضرت]] را به دامن گرفت. حضرت پس از بهبودی، وی را [[شناخت]] و برای او و خاندانش [[دعا]] کرد<ref>ابو الشیخ، ج۳، ص۵۵؛ ابونعیم، اخبار، ج۲، ص۳۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۴ و ۹۶.</ref>.
ابوبرزه، [[جسم]] فربه<ref>ابن سعد، ج۴، ص۳۰۰.</ref>، قامتی متوسط و چهره‌ای گندمگون داشت<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۸۹.</ref>. او [[جاهلیت]] را [[درک]] کرد، از [[ایمان]] آورندگان نخستین (قدیم الاسلام) بود، با [[ابوبکره]]<ref>نفیع بن حارث، برادر مادری زیاد بن ابیه و گوشه گیر به هنگام نزاع‌های داخلی ر. ک: ابونعیم، معرفه، ج۵، ص۲۶۸۰.</ref> [[پیمان برادری]] داشت<ref>ابن سعد، ج۳، ص۶.</ref> و در جنگ‌های [[احد]]، [[خیبر]]، [[فتح مکه]] و [[حنین]] شرکت کرد. شمار غزوه‌هایی را که وی در آن حضور یافته، از شش تا هشت [[غزوه]] گفته‌اند<ref>الاصابه ج۶، ص۳۴۱.</ref>. هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} در [[جنگ احد]] بر اثر شکسته شدن دندان و [[خرد]] شدن کلاه‌خود بر سر مبارکشان، بی‌تاب شد، ابوبرزه سر آن [[حضرت]] را به دامن گرفت. حضرت پس از بهبودی، وی را [[شناخت]] و برای او و خاندانش [[دعا]] کرد<ref>ابو الشیخ، ج۳، ص۵۵؛ ابونعیم، اخبار، ج۲، ص۳۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۴ و ۹۶.</ref>.


ابوبرزه از [[گشایش]] [[اقتصادی]] [[مسلمانان]] در [[فتح خیبر]]<ref>ابن قانع، ج۳، ص۱۵۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۶.</ref> و [[ازدواج]] رسول خدا{{صل}} با [[صفیه]]<ref>طبرانی، ج۶۲، ص۶۷.</ref> اخباری به دست داده است. او درباره فتح مکه می‌گوید: رسول خدا{{صل}} [[مردم]] [[مکه]] را جز [[عبدالله بن خَطَل]] و برخی دیگر، [[امان]] داد و فرمود: "عبدالله را بکشید؛ گرچه به [[کعبه]] [[پناه]] برده باشد". از این رو، [[ابن خطل]] را میان [[رکن و مقام]] در حالی کشتم که به [[پرده کعبه]] چنگ زده بود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۳.</ref>. [[ابن اسحاق]]، از [[همراهی]] [[سعید بن حُرَیث]] با وی در کشتن [[ابن خطل]]، خبر داده است<ref>ابن هشام، ج۴، ص۸۶۸.</ref> ابوبزره [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«نه، سوگند می‌خورم به این شهر،» سوره بلد، آیه ۱.</ref>. را درباره خود می‌دانست؛ زیرا وی ابن خطل را در [[مکه]] کشته بود<ref>واقدی، ج۲، ص۸۵۹ و ر. ک: سیوطی، ج۶، ص۳۵۱؛ این خبر در منابع تفسیری وجود ندارد.</ref>.
ابوبرزه از [[گشایش]] [[اقتصادی]] [[مسلمانان]] در [[فتح خیبر]]<ref>ابن قانع، ج۳، ص۱۵۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۶.</ref> و [[ازدواج]] رسول خدا {{صل}} با [[صفیه]]<ref>طبرانی، ج۶۲، ص۶۷.</ref> اخباری به دست داده است. او درباره فتح مکه می‌گوید: رسول خدا {{صل}} [[مردم]] [[مکه]] را جز [[عبدالله بن خَطَل]] و برخی دیگر، [[امان]] داد و فرمود: "عبدالله را بکشید؛ گرچه به [[کعبه]] [[پناه]] برده باشد". از این رو، [[ابن خطل]] را میان [[رکن و مقام]] در حالی کشتم که به [[پرده کعبه]] چنگ زده بود<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۳.</ref>. [[ابن اسحاق]]، از [[همراهی]] [[سعید بن حُرَیث]] با وی در کشتن [[ابن خطل]]، خبر داده است<ref>ابن هشام، ج۴، ص۸۶۸.</ref> ابوبزره [[نزول آیه]] {{متن قرآن|لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ}}<ref>«نه، سوگند می‌خورم به این شهر،» سوره بلد، آیه ۱.</ref>. را درباره خود می‌دانست؛ زیرا وی ابن خطل را در [[مکه]] کشته بود<ref>واقدی، ج۲، ص۸۵۹ و ر. ک: سیوطی، ج۶، ص۳۵۱؛ این خبر در منابع تفسیری وجود ندارد.</ref>.


[[ابوبرزه]]، [[معاویه]] و [[عمرو عاص]] در سفری [[رسول خدا]] را همراهی می‌کردند. آن [[حضرت]] با شنیدن [[غنا]]، [[دستور]] داد صاحب صدا را پیدا کنند. ابوبرزه به جستجو پرداخت و معاویه و [[عمرو بن عاص]] را دید که غنا می‌خواندند و هر یک دیگری را با [[شعر]] پاسخ می‌دادند. حضرت پس از [[آگاهی]] از کار آن دو، آنان را [[نفرین]] کرد<ref>ابن حجر، القول المسدد، ص۶۰؛ برخی از ذکر نام آن دو خودداری کرده، کلمه رجلین آورده‌اند؛ ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۱؛ طبرانی، ج۱۱، ص۳۲؛ هیثمی، ج۸، ص۱۲۱.</ref>.
[[ابوبرزه]]، [[معاویه]] و [[عمرو عاص]] در سفری [[رسول خدا]] را همراهی می‌کردند. آن [[حضرت]] با شنیدن [[غنا]]، [[دستور]] داد صاحب صدا را پیدا کنند. ابوبرزه به جستجو پرداخت و معاویه و [[عمرو بن عاص]] را دید که غنا می‌خواندند و هر یک دیگری را با [[شعر]] پاسخ می‌دادند. حضرت پس از [[آگاهی]] از کار آن دو، آنان را [[نفرین]] کرد<ref>ابن حجر، القول المسدد، ص۶۰؛ برخی از ذکر نام آن دو خودداری کرده، کلمه رجلین آورده‌اند؛ ر. ک: احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۱؛ طبرانی، ج۱۱، ص۳۲؛ هیثمی، ج۸، ص۱۲۱.</ref>.


در روایتی از ابوبرزه، رسول خدا{{صل}} فرمود: "پس از من، امامانی می‌آیند که [[پیروی]] از آنان موجب [[کفر]] و [[گمراهی]]، و [[مخالفت]] با آنان موجب کشته شدن [[مخالفان]] خواهد شد؛ آنان [[پیشوایان]] کفر و سران گمراهی هستند"<ref>ابویعلی، ج۱۳، ص۴۳۶؛ و از او ابن عدی، ج۳، ص۱۸۹؛ و ر. ک: ابن ابی شیبه، ج۸، ص۶۱۱.</ref>.
در روایتی از ابوبرزه، رسول خدا {{صل}} فرمود: "پس از من، امامانی می‌آیند که [[پیروی]] از آنان موجب [[کفر]] و [[گمراهی]]، و [[مخالفت]] با آنان موجب کشته شدن [[مخالفان]] خواهد شد؛ آنان [[پیشوایان]] کفر و سران گمراهی هستند"<ref>ابویعلی، ج۱۳، ص۴۳۶؛ و از او ابن عدی، ج۳، ص۱۸۹؛ و ر. ک: ابن ابی شیبه، ج۸، ص۶۱۱.</ref>.


به [[روایت]] [[انس بن مالک]]، رسول خدا{{صل}} به ابوبرزه فرمود: "[[خداوند]] با من درباره [[علی بن ابی طالب]] عهدی دارد" و فرمود: "ای ابابرزه [[علی]] [[پرچم هدایت]]، نشان [[ایمان]]، پیشوای [[دوستان]] و روشنی‌بخش [[پیروان]] من است؛ او در [[قیامت]] [[پرچمدار]] و [[امین]] من بر کلیدهای خزاین [[رحمت]] [[پروردگار]] خواهد بود"<ref>ر. ک: ابونعیم، حلیه، ج۱، ص۶۶؛ ابن عساکر، ج۴۲، ص۳۳۰.</ref>.
به [[روایت]] [[انس بن مالک]]، رسول خدا {{صل}} به ابوبرزه فرمود: "[[خداوند]] با من درباره [[علی بن ابی طالب]] عهدی دارد" و فرمود: "ای ابابرزه [[علی]] [[پرچم هدایت]]، نشان [[ایمان]]، پیشوای [[دوستان]] و روشنی‌بخش [[پیروان]] من است؛ او در [[قیامت]] [[پرچمدار]] و [[امین]] من بر کلیدهای خزاین [[رحمت]] [[پروردگار]] خواهد بود"<ref>ر. ک: ابونعیم، حلیه، ج۱، ص۶۶؛ ابن عساکر، ج۴۲، ص۳۳۰.</ref>.


به نقل ابوبرزه، [[امام علی]]{{ع}} نزد رسول خدا{{صل}} بود که آن حضرت آبی‌ طلبید و پس از [[تطهیر]]، [[دست]] علی را گرفته به سینه خود چسباند و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ}}؛ و سپس به سینه علی چسباند و فرمود: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«و هر گروهی رهنمونی» سوره رعد، آیه ۷.</ref>. و آنگاه ادامه داد: "تو روشنی بخش [[مردم]]، نهایت [[هدایت]] و [[امیر]] شهرهایی"<ref>حاکم حسکانی، ج۱، ص۳۹۳؛ و با اندک تفاوتی سیوطی، ج۴، ص۴۵ این روایت در منابع شیعی و سنی، با الفاظی نزدیک به هم و با سندهایی متفاوت از ابن عباس و دیگران نقل شده است، ولی حسکانی و سیوطی آن را از ابوبرزه نقل کرده‌اند.</ref>.
به نقل ابوبرزه، [[امام علی]] {{ع}} نزد رسول خدا {{صل}} بود که آن حضرت آبی‌ طلبید و پس از [[تطهیر]]، [[دست]] علی را گرفته به سینه خود چسباند و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّمٰا أَنْتَ مُنْذِرٌ}}؛ و سپس به سینه علی چسباند و فرمود: {{متن قرآن|وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ}}<ref>«و هر گروهی رهنمونی» سوره رعد، آیه ۷.</ref>. و آنگاه ادامه داد: "تو روشنی بخش [[مردم]]، نهایت [[هدایت]] و [[امیر]] شهرهایی"<ref>حاکم حسکانی، ج۱، ص۳۹۳؛ و با اندک تفاوتی سیوطی، ج۴، ص۴۵ این روایت در منابع شیعی و سنی، با الفاظی نزدیک به هم و با سندهایی متفاوت از ابن عباس و دیگران نقل شده است، ولی حسکانی و سیوطی آن را از ابوبرزه نقل کرده‌اند.</ref>.


[[طوسی]]<ref>رجال، ص۶۰.</ref>، وی را در شمار [[برگزیدگان]] [[اصحاب امیرمؤمنان]] و برقی<ref>برقی، ص۳.</ref> وی را در ردیف [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]] و [[عمار]] ذکر کرده است. او همچنین در شمار [[راویان حدیث غدیر]] است<ref>ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن طاووس، ص۱۴۱.</ref>.
[[طوسی]]<ref>رجال، ص۶۰.</ref>، وی را در شمار [[برگزیدگان]] [[اصحاب امیرمؤمنان]] و برقی<ref>برقی، ص۳.</ref> وی را در ردیف [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]] و [[عمار]] ذکر کرده است. او همچنین در شمار [[راویان حدیث غدیر]] است<ref>ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۲۸؛ ابن طاووس، ص۱۴۱.</ref>.


او پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}}، حضور فعالی در [[فتوحات]] داشت. به گفته [[عمرو بن شعیب]]، او در [[فتح مصر]] شرکت داشت. [[مسلمانان]] به هنگام [[رویارویی]] با [[مصریان]] در [[نبرد]] عین [[شمس]]، [[سستی]] می‌ورزیدند. [[عمرو بن عاص]] پس از [[سرزنش]] [[لشکریان]]، از ابوبرده و [[ابوبرزه]]، دو [[صحابی]] حاضر در [[لشکر]] کمک خواست و به آنان گفت: پیش روید که موجب [[پیروزی]] مسلمانان هستید. آنان پیش رفتند و مسلمانان در پی آنان [[هجوم]] برده، [[مصر]] را گشودند<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.
او پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}}، حضور فعالی در [[فتوحات]] داشت. به گفته [[عمرو بن شعیب]]، او در [[فتح مصر]] شرکت داشت. [[مسلمانان]] به هنگام [[رویارویی]] با [[مصریان]] در [[نبرد]] عین [[شمس]]، [[سستی]] می‌ورزیدند. [[عمرو بن عاص]] پس از [[سرزنش]] [[لشکریان]]، از ابوبرده و [[ابوبرزه]]، دو [[صحابی]] حاضر در [[لشکر]] کمک خواست و به آنان گفت: پیش روید که موجب [[پیروزی]] مسلمانان هستید. آنان پیش رفتند و مسلمانان در پی آنان [[هجوم]] برده، [[مصر]] را گشودند<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۲۰۱.</ref>.


ابوبرزه در شمار صحابیانی بود که پس از رحلت رسول خدا{{صل}} به [[بصره]] رفت، آنجا [[منزل]] ساخت، [[سکونت]] گزید و سپس برای نبرد به [[خراسان]] رفت و آنجا درگذشت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۴؛ ر. ک: ادامه مدخل.</ref>. خاندانش نیز در بصره<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۴.</ref> و همچنین روستای فرسابخردور<ref>برسانجزد؛ ابن حبان، الثقات، ص۴۱۹.</ref> [[مرو]] [[زندگی]] می‌کردند<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۸۹.</ref>.
ابوبرزه در شمار صحابیانی بود که پس از رحلت رسول خدا {{صل}} به [[بصره]] رفت، آنجا [[منزل]] ساخت، [[سکونت]] گزید و سپس برای نبرد به [[خراسان]] رفت و آنجا درگذشت<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۴؛ ر. ک: ادامه مدخل.</ref>. خاندانش نیز در بصره<ref>ابن سعد، ج۴، ص۲۲۴.</ref> و همچنین روستای فرسابخردور<ref>برسانجزد؛ ابن حبان، الثقات، ص۴۱۹.</ref> [[مرو]] [[زندگی]] می‌کردند<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۸۹.</ref>.


ابوبرزه عهده‌دار [[فرماندهی]] جناح راست لشکر مسلمانان در [[فتح]] دوباره [[اصطخر]] بود. [[شورش]] مردم اصطخر و فتح دوباره آن، به [[روایت]] [[ابومخنف]] در دوره [[خلافت عثمان]]، و به روایتی در دوره [[خلافت امام علی]]{{ع}} بوده است<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۸۰.</ref>.
ابوبرزه عهده‌دار [[فرماندهی]] جناح راست لشکر مسلمانان در [[فتح]] دوباره [[اصطخر]] بود. [[شورش]] مردم اصطخر و فتح دوباره آن، به [[روایت]] [[ابومخنف]] در دوره [[خلافت عثمان]]، و به روایتی در دوره [[خلافت امام علی]] {{ع}} بوده است<ref>بلاذری، ج۲، ص۴۸۰.</ref>.


ابوبرزه، به [[روایت]] فرزندش [[ثعلبه بن ابوبرزه اسلمی|ثعلبه]]، در تمام نبردهای [[امام علی]]{{ع}} آن [[حضرت]] را [[یاری]] می‌داد<ref>ابونعیم، اخبار، ج۲، ص۳۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۰ و ۹۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۴۲.</ref>، اما [[شیخ مفید]] در کتاب الجمل و منقری در [[کتاب وقعة صفین]] گزارشی از وی نیاورده‌اند. بدون تردید وی در [[جنگ نهروان]] جنگید و سپس به همراه امام علی{{ع}} به [[مدائن]] رفت<ref>خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۳.</ref>. شرکت وی در [[نبرد نهروان]] موجب شد تا روایت‌گران آن حادثه، بررسی درستیِ [[اخبار]] مربوط به [[خوارج]] را به وی ارجاع دهند<ref>خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>.
ابوبرزه، به [[روایت]] فرزندش [[ثعلبه بن ابوبرزه اسلمی|ثعلبه]]، در تمام نبردهای [[امام علی]] {{ع}} آن [[حضرت]] را [[یاری]] می‌داد<ref>ابونعیم، اخبار، ج۲، ص۳۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۰ و ۹۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۴۲.</ref>، اما [[شیخ مفید]] در کتاب الجمل و منقری در [[کتاب وقعة صفین]] گزارشی از وی نیاورده‌اند. بدون تردید وی در [[جنگ نهروان]] جنگید و سپس به همراه امام علی {{ع}} به [[مدائن]] رفت<ref>خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۳.</ref>. شرکت وی در [[نبرد نهروان]] موجب شد تا روایت‌گران آن حادثه، بررسی درستیِ [[اخبار]] مربوط به [[خوارج]] را به وی ارجاع دهند<ref>خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>.


به روایت [[ابوبرزه]]، [[قریش]] [[تولد]] [[فرزند امام مجتبی]]{{ع}} را به آن [[امام]] تبریک گفتند، ایشان به نوع تبریکشان [[انتقاد]] کرد و تهنیت صحیح را به آنان آموخت<ref>کلینی، ج۶، ص۱۷.</ref>.
به روایت [[ابوبرزه]]، [[قریش]] [[تولد]] [[فرزند امام مجتبی]] {{ع}} را به آن [[امام]] تبریک گفتند، ایشان به نوع تبریکشان [[انتقاد]] کرد و تهنیت صحیح را به آنان آموخت<ref>کلینی، ج۶، ص۱۷.</ref>.


بنا بر گزارش [[تأیید]] نشده‌ای، ابوبرزه (و به روایتی فرزندش [[مغیره بن ابوبرزه اسلمی|مغیره]]) به هواداری [[معاویه]] برخاست و در [[شام]] با او بود<ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۶۲، ص۴۸۳.</ref>، اما به گزارش [[ابوبکره]]، معاویه پس از [[صلح]] [[امام مجتبی]]{{ع}}، [[خطیبان]] را وامی‌داشت بر ضد امام علی{{ع}} [[خطبه]] بخوانند. معاویه به پیشنهاد [[عمرو]]، از ابوبرزه نیز درخواست خطبه کرد که با [[امتناع]] وی روبه رو شد. ابوبرزه در پی [[اصرار]] معاویه، [[حدیثی]] کوتاه خواند و آن را با تحلیلی کوتاه‌تر همراه کرد تا بنیان این کار معاویه را در هم پیچد. او گفت: شنیدم که [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: "امیدوارم [[شفاعت]] من حتی به پشت کوهی‌های [[بحرین]]<ref>حاء و حکم: دو قبیله در پشت کوه‌های رملی برین در بحرین؛ مبارک بن اثیر، ج۱، ص۴۰۴؛ یاقوت حموی، ج۵، ص۴۲۷.</ref> برسد" و سپس افزود: رسول خدا{{صل}} با تقواتر از ما و به خویشاوندانش مهربان‌تر از ما بود<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۶.</ref>.
بنا بر گزارش [[تأیید]] نشده‌ای، ابوبرزه (و به روایتی فرزندش [[مغیره بن ابوبرزه اسلمی|مغیره]]) به هواداری [[معاویه]] برخاست و در [[شام]] با او بود<ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۶۲، ص۴۸۳.</ref>، اما به گزارش [[ابوبکره]]، معاویه پس از [[صلح]] [[امام مجتبی]] {{ع}}، [[خطیبان]] را وامی‌داشت بر ضد امام علی {{ع}} [[خطبه]] بخوانند. معاویه به پیشنهاد [[عمرو]]، از ابوبرزه نیز درخواست خطبه کرد که با [[امتناع]] وی روبه رو شد. ابوبرزه در پی [[اصرار]] معاویه، [[حدیثی]] کوتاه خواند و آن را با تحلیلی کوتاه‌تر همراه کرد تا بنیان این کار معاویه را در هم پیچد. او گفت: شنیدم که [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "امیدوارم [[شفاعت]] من حتی به پشت کوهی‌های [[بحرین]]<ref>حاء و حکم: دو قبیله در پشت کوه‌های رملی برین در بحرین؛ مبارک بن اثیر، ج۱، ص۴۰۴؛ یاقوت حموی، ج۵، ص۴۲۷.</ref> برسد" و سپس افزود: رسول خدا {{صل}} با تقواتر از ما و به خویشاوندانش مهربان‌تر از ما بود<ref>ابن عساکر، ج۶۲، ص۹۶.</ref>.


ابوبرزه در مجلس [[یزید]] به هنگام ورود اسرای [[کربلا]] حضور داشت. وقتی یزید با چوب دستی بر [[لب و دندان]] [[امام حسین]]{{ع}} زد و [[حادثه کربلا]] را تلافی [[نبرد بدر]] خواند، ابوبرزه برآشفت و گفت: من [[شاهد]] بودم که رسول خدا{{صل}} [[لب و دندان]] [[حسین]] و برادرش را می‌بوسید و می‌فرمود: "شما دو [[سید جوانان اهل بهشت]] هستید. [[خداوند]] [[قاتل]] شما را بکشد، [[لعنت]] کند و [[جهنم]] را برای وی آماده سازد". ای [[یزید]]! [[شفیع]] تو در [[قیامت]] [[ابن زیاد]]، و شفیع حسین، [[محمد]] است. یزید این سخنان را [[تحمل]] نکرد و در نتیجه، کشان کشان وی را از مجلس بیرون بردند<ref>بلاذری، انساب، ج۳، ص۲۱۵؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۸۵.</ref>.
ابوبرزه در مجلس [[یزید]] به هنگام ورود اسرای [[کربلا]] حضور داشت. وقتی یزید با چوب دستی بر [[لب و دندان]] [[امام حسین]] {{ع}} زد و [[حادثه کربلا]] را تلافی [[نبرد بدر]] خواند، ابوبرزه برآشفت و گفت: من [[شاهد]] بودم که رسول خدا {{صل}} [[لب و دندان]] [[حسین]] و برادرش را می‌بوسید و می‌فرمود: "شما دو [[سید جوانان اهل بهشت]] هستید. [[خداوند]] [[قاتل]] شما را بکشد، [[لعنت]] کند و [[جهنم]] را برای وی آماده سازد". ای [[یزید]]! [[شفیع]] تو در [[قیامت]] [[ابن زیاد]]، و شفیع حسین، [[محمد]] است. یزید این سخنان را [[تحمل]] نکرد و در نتیجه، کشان کشان وی را از مجلس بیرون بردند<ref>بلاذری، انساب، ج۳، ص۲۱۵؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۸۵.</ref>.


صحابیانی از جمله [[بریدة بن حصیب اسلمی]] و [[ابوبرزه]]، در سال ۶۱ [[ربیع بن زیاد حارثی]]، [[حاکم]] منتخب ابن زیاد را برای ورود به [[خراسان]]، [[همراهی]] کردند<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۸۰.</ref>.
صحابیانی از جمله [[بریدة بن حصیب اسلمی]] و [[ابوبرزه]]، در سال ۶۱ [[ربیع بن زیاد حارثی]]، [[حاکم]] منتخب ابن زیاد را برای ورود به [[خراسان]]، [[همراهی]] کردند<ref>بلاذری، فتوح، ج۲، ص۴۸۰.</ref>.


ابن زیاد در [[حدیث]] [[حوض کوثر]] [[تردید]] داشت و ابوبرزه را برای بررسی [[درستی]] آن به حضور‌ طلبید. ابن زیاد هنگام دیدن وی خندید و او را [[تحقیر]] کرد. ابوبرزه با [[خشم]] و [[غضب]] از اینکه [[صحابی]] بودن، موجب [[سرزنش]] وی شده، بر تخت ابن زیاد نشست و به شنیدن حدیث [[حوض]] از [[رسول خدا]]{{صل}} تصریح و در [[حق]] منکر آن [[نفرین]] کرد و با غضب از نزد وی بیرون رفت<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱، ص۴۰۴؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۵؛ ابن مخلد، ص۱۰۴.</ref>. به روایتی، او ابن زیاد را بدترین خلق [[خدا]] و ابن زیاد نیز او را نخالة اصحاب [[محمد]] نامید<ref>ابن جعد، ص۲۰۶.</ref>. کسانی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} مانند [[عبدالله بن مغفل مزنی]] از [[صحابیان]] و [[فقیهان]] [[بصره]]، [[عائذ بن عمر]] (صحابی شرکت کننده در [[بیت]] [[رضوان]]) و [[ابوبکره]] ([[برادر]] [[مادری]] زیاد و برادر [[عقد]] اخوتی ابوبرزه و درگذشته به سال ۵۱ یا ۵۲) برای ابراز [[مخالفت]] با [[عبیدالله بن زیاد]]، [[وصیت]] کردند ابوبرزه بر آنان [[نماز]] بخواند<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۷، ص۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۲۰۱ و ۲۲۰؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.
ابن زیاد در [[حدیث]] [[حوض کوثر]] [[تردید]] داشت و ابوبرزه را برای بررسی [[درستی]] آن به حضور‌ طلبید. ابن زیاد هنگام دیدن وی خندید و او را [[تحقیر]] کرد. ابوبرزه با [[خشم]] و [[غضب]] از اینکه [[صحابی]] بودن، موجب [[سرزنش]] وی شده، بر تخت ابن زیاد نشست و به شنیدن حدیث [[حوض]] از [[رسول خدا]] {{صل}} تصریح و در [[حق]] منکر آن [[نفرین]] کرد و با غضب از نزد وی بیرون رفت<ref>عبدالرزاق صنعانی، ج۱، ص۴۰۴؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۵؛ ابن مخلد، ص۱۰۴.</ref>. به روایتی، او ابن زیاد را بدترین خلق [[خدا]] و ابن زیاد نیز او را نخالة اصحاب [[محمد]] نامید<ref>ابن جعد، ص۲۰۶.</ref>. کسانی از [[اصحاب رسول خدا]] {{صل}} مانند [[عبدالله بن مغفل مزنی]] از [[صحابیان]] و [[فقیهان]] [[بصره]]، [[عائذ بن عمر]] (صحابی شرکت کننده در [[بیت]] [[رضوان]]) و [[ابوبکره]] ([[برادر]] [[مادری]] زیاد و برادر [[عقد]] اخوتی ابوبرزه و درگذشته به سال ۵۱ یا ۵۲) برای ابراز [[مخالفت]] با [[عبیدالله بن زیاد]]، [[وصیت]] کردند ابوبرزه بر آنان [[نماز]] بخواند<ref>ر. ک: ابن سعد، ج۷، ص۹؛ ابن عساکر، ج۶۲، ص۲۰۱ و ۲۲۰؛ بخاری، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۵۴.</ref>.


به گزارش [[ازرق بن قیس]]، ابوبرزه در سال ۶۵ به همراه [[مهلب بن ابی صُفره]] ([[والی]] [[عراق]]) برای [[نبرد]] با [[ازارقه]] [[خوارج]] به [[اهواز]] رفت. او کنار رودی در اهواز در حالی که لگام چارپایش را در دست داشت، [[نماز]] می‌خواند و در نمازش به همراه حرکات آن چارپا، عقب و جلو می‌رفت. این گونه [[نماز خواندن]]، بهانه‌ای برای [[خوارج]] شد تا از وی [[انتقاد]] کنند. [[ابوبرزه]] پس از نمازش گفت: سخنان شما را شنیدم. با [[رسول خدا]]{{صل}} در غزوه‌هایی چند شرکت داشته، از نزدیک [[شاهد]] [[آسان‌گیری]] ایشان بودم. حرکات من در نماز، آسان‌تر از رها کردن مرکب و رفتن آن به جای دیگر بود<ref>بخاری، الصحیح، ج۲، ص۶۳؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۰. گونه دیگر این روایت و بهره فقهی از آن را بنگرید در: بخاری، الصحیح، ج۷، ص۱۰۱؛ ابن حجر، فتح، ج۳، ص۶۵.</ref>.
به گزارش [[ازرق بن قیس]]، ابوبرزه در سال ۶۵ به همراه [[مهلب بن ابی صُفره]] ([[والی]] [[عراق]]) برای [[نبرد]] با [[ازارقه]] [[خوارج]] به [[اهواز]] رفت. او کنار رودی در اهواز در حالی که لگام چارپایش را در دست داشت، [[نماز]] می‌خواند و در نمازش به همراه حرکات آن چارپا، عقب و جلو می‌رفت. این گونه [[نماز خواندن]]، بهانه‌ای برای [[خوارج]] شد تا از وی [[انتقاد]] کنند. [[ابوبرزه]] پس از نمازش گفت: سخنان شما را شنیدم. با [[رسول خدا]] {{صل}} در غزوه‌هایی چند شرکت داشته، از نزدیک [[شاهد]] [[آسان‌گیری]] ایشان بودم. حرکات من در نماز، آسان‌تر از رها کردن مرکب و رفتن آن به جای دیگر بود<ref>بخاری، الصحیح، ج۲، ص۶۳؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۰. گونه دیگر این روایت و بهره فقهی از آن را بنگرید در: بخاری، الصحیح، ج۷، ص۱۰۱؛ ابن حجر، فتح، ج۳، ص۶۵.</ref>.


[[شریک بن شهاب]] پیوسته در آرزوی [[ملاقات]] با فردی از [[صحابه]] برای شنیدن [[حدیث]] درباره خوارج بود، تا اینکه ابوبرزه را در [[عرفه]]، در جمع عده‌ای از یارانش دید ابوبرزه با گزارشی از گفتگوی مردی با رسول خدا{{صل}} و [[اعتراض]] وی به [[حضرت]]، [[حدیث]] {{متن حدیث|يَمْرُقُونَ مِنَ اَلدِّينِ}}؛ را بیان و تاکید که خود شاهد این [[گفتگو]] بوده و با دو گوش خود آن حدیث را شنیده است<ref>احمدی بن حنبل، ج۴، ص۴۲۱؛ ابن ابی شبیه، ج۸، ص۷۳۸.</ref>.
[[شریک بن شهاب]] پیوسته در آرزوی [[ملاقات]] با فردی از [[صحابه]] برای شنیدن [[حدیث]] درباره خوارج بود، تا اینکه ابوبرزه را در [[عرفه]]، در جمع عده‌ای از یارانش دید ابوبرزه با گزارشی از گفتگوی مردی با رسول خدا {{صل}} و [[اعتراض]] وی به [[حضرت]]، [[حدیث]] {{متن حدیث|يَمْرُقُونَ مِنَ اَلدِّينِ}}؛ را بیان و تاکید که خود شاهد این [[گفتگو]] بوده و با دو گوش خود آن حدیث را شنیده است<ref>احمدی بن حنبل، ج۴، ص۴۲۱؛ ابن ابی شبیه، ج۸، ص۷۳۸.</ref>.


پس از [[مرگ یزید]] و [[آشفتگی]] [[امر]] [[خلافت]]، [[مروان]] در [[شام]] و [[ابن زبیر]] در [[مکه]] ادعای خلافت داشتند و [[قاریان]] در [[بصره]] [[شورش]] کردند. درگیری آنان در تحلیل ابوبرزه، نوعی [[دنیاگرایی]] بود که می‌بایست از آن کناره گرفت. [[ابن حجر]]<ref>فتح، ج۱۳، ص۲۹-۲۸ و ۶۳-۵۹.</ref> با اشاره به پایگاه و نقش [[اجتماعی]] ابوبرزه - که مورد [[مشورت]] قرار می‌گیرد. بر اساس سخن وی، اعتزال را به دو دسته [[اجتهادی]] و [[دنیا]] خواهانه تقسیم کرده است. [[سیار بن سلامه]] می‌گوید: به همراه پدرم نزد ابوبرزه رفتیم. پدرم کوشید تا وی را در این‌باره به سخن درآورد. ابوبرزه با اشاره به اینکه سخن وی برای خداست، گفت: با [[قریش]] مخالفم. رسول خدا{{صل}} [[عرب]] را از [[ذلت]] و [[گمراهی]] رهانید، ولی [[دنیا خواهی]] آنان، موجب فسادشان شد. [[مروان]]<ref>و به روایتی عبدالملک؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۴.</ref> در [[شام]] و [[ابن زبیر]] در [[مکه]] برای [[دنیا]] می‌جنگند و عده‌ای نیز که شما آنان را قراء می‌نامید، جز برای دنیا [[نبرد]] نمی‌کنند<ref>مروزی، ۸۴-۸۳؛ بخاری، الصحیح، ج۸، ص۱۰۰.</ref>. او برای توفیقش در [[مخالفت]] با [[قریش]]، [[خدا]] را [[سپاس]] گفت و به استناد [[روایت]] {{متن حدیث| اَلْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ }} از [[رسول خدا]]{{صل}}، [[امامت]] و [[رهبری]] را تا زمانی [[حق]] قریش دانست که با [[مردم]] [[مهربان]] و به تعهدات خود [[وفادار]] بوده، در محکم و [[حکومت]]، [[عدالت]] برقرار کنند<ref>ابو یعلی، ج۶، ص۳۲۳؛ حق مردم بر حاکمان و حق حاکمان را بر مردم بیان کرده است.</ref>. او [[بهترین]] کار را در آن شرایط، [[کناره‌گیری]] از درگیری‌های داخلی دنیا خواهانه و شرکت نکردن در نبردهایی [[وصف]] کرد که در آن [[خون]] [[مسلمانان]] ریخته می‌شود<ref>بخاری، الصحیح، ج۸، ص۱۰۰؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۹۵؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۴.</ref>.
پس از [[مرگ یزید]] و [[آشفتگی]] [[امر]] [[خلافت]]، [[مروان]] در [[شام]] و [[ابن زبیر]] در [[مکه]] ادعای خلافت داشتند و [[قاریان]] در [[بصره]] [[شورش]] کردند. درگیری آنان در تحلیل ابوبرزه، نوعی [[دنیاگرایی]] بود که می‌بایست از آن کناره گرفت. [[ابن حجر]]<ref>فتح، ج۱۳، ص۲۹-۲۸ و ۶۳-۵۹.</ref> با اشاره به پایگاه و نقش [[اجتماعی]] ابوبرزه - که مورد [[مشورت]] قرار می‌گیرد. بر اساس سخن وی، اعتزال را به دو دسته [[اجتهادی]] و [[دنیا]] خواهانه تقسیم کرده است. [[سیار بن سلامه]] می‌گوید: به همراه پدرم نزد ابوبرزه رفتیم. پدرم کوشید تا وی را در این‌باره به سخن درآورد. ابوبرزه با اشاره به اینکه سخن وی برای خداست، گفت: با [[قریش]] مخالفم. رسول خدا {{صل}} [[عرب]] را از [[ذلت]] و [[گمراهی]] رهانید، ولی [[دنیا خواهی]] آنان، موجب فسادشان شد. [[مروان]]<ref>و به روایتی عبدالملک؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۴.</ref> در [[شام]] و [[ابن زبیر]] در [[مکه]] برای [[دنیا]] می‌جنگند و عده‌ای نیز که شما آنان را قراء می‌نامید، جز برای دنیا [[نبرد]] نمی‌کنند<ref>مروزی، ۸۴-۸۳؛ بخاری، الصحیح، ج۸، ص۱۰۰.</ref>. او برای توفیقش در [[مخالفت]] با [[قریش]]، [[خدا]] را [[سپاس]] گفت و به استناد [[روایت]] {{متن حدیث| اَلْأَئِمَّةُ مِنْ قُرَيْشٍ }} از [[رسول خدا]] {{صل}}، [[امامت]] و [[رهبری]] را تا زمانی [[حق]] قریش دانست که با [[مردم]] [[مهربان]] و به تعهدات خود [[وفادار]] بوده، در محکم و [[حکومت]]، [[عدالت]] برقرار کنند<ref>ابو یعلی، ج۶، ص۳۲۳؛ حق مردم بر حاکمان و حق حاکمان را بر مردم بیان کرده است.</ref>. او [[بهترین]] کار را در آن شرایط، [[کناره‌گیری]] از درگیری‌های داخلی دنیا خواهانه و شرکت نکردن در نبردهایی [[وصف]] کرد که در آن [[خون]] [[مسلمانان]] ریخته می‌شود<ref>بخاری، الصحیح، ج۸، ص۱۰۰؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۹۵؛ احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۴.</ref>.


[[محدثان]] و صاحبان [[صحاح]]، از [[ابوبرزه]] ۴۶ روایت نقل کرده‌اند که برخی مورد استناد [[فقهای شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است. [[استحباب]] گفتن [[اذان]] در مناره و اقامه در [[مسجد]]، کیفیت [[رکوع]]<ref>ابن حجر، تلخیص، ج۳، ص۱۹۳ و ۳۷۷.</ref>، وقت [[نماز]]، [[روزه]] مسافر، نماز بر شخص حد خورده، شرط چهار [[اقرار]] برای [[رجم]] و خیار مجلس<ref>ابن قدامه، ج۱، ص۳۹۸ و ج۲، ص۴۲۰ و ج۴، ص۶ و ۱۷۷ و ج۱۰، ص۱۶۶؛ طوسی، الخلاف ج۳، ص۷.</ref> از [[روایات فقهی]] ابوبرزه است. درباره خوردن غذای [[مجوسیان]] نیز به [[عمل]] ابوبرزه استناد کرده‌اند. مجوسیانی در [[منزل]] وی سکونت داشتند و هدایایی در [[نوروز]] و مهرگان برای وی می‌فرستادند. او به خانواده‌اش [[دستور]] داده بود هدیه‌ای جز میوه از آنان نپذیرند<ref>ابن ابی شیبه، ج۵، ص۵۴۸ و ج۷، ص۵۸۷.</ref>.
[[محدثان]] و صاحبان [[صحاح]]، از [[ابوبرزه]] ۴۶ روایت نقل کرده‌اند که برخی مورد استناد [[فقهای شیعه]] و [[سنی]] قرار گرفته است. [[استحباب]] گفتن [[اذان]] در مناره و اقامه در [[مسجد]]، کیفیت [[رکوع]]<ref>ابن حجر، تلخیص، ج۳، ص۱۹۳ و ۳۷۷.</ref>، وقت [[نماز]]، [[روزه]] مسافر، نماز بر شخص حد خورده، شرط چهار [[اقرار]] برای [[رجم]] و خیار مجلس<ref>ابن قدامه، ج۱، ص۳۹۸ و ج۲، ص۴۲۰ و ج۴، ص۶ و ۱۷۷ و ج۱۰، ص۱۶۶؛ طوسی، الخلاف ج۳، ص۷.</ref> از [[روایات فقهی]] ابوبرزه است. درباره خوردن غذای [[مجوسیان]] نیز به [[عمل]] ابوبرزه استناد کرده‌اند. مجوسیانی در [[منزل]] وی سکونت داشتند و هدایایی در [[نوروز]] و مهرگان برای وی می‌فرستادند. او به خانواده‌اش [[دستور]] داده بود هدیه‌ای جز میوه از آنان نپذیرند<ref>ابن ابی شیبه، ج۵، ص۵۴۸ و ج۷، ص۵۸۷.</ref>.
خط ۵۷: خط ۵۷:
درگذشت وی را به [[اختلاف]] در سال‌های ۶۰، ۶۴ و ۶۵ و در مکان‌های [[بصره]]، [[خراسان]]، [[مرو]]، [[نیشابور]]، بیابانی میان سیستان و هرات<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۶۸.</ref> و بیابانی میان کرمان و [[قومس]] گفته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۵۹.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۰۵.</ref> درگذشت وی را در دوران [[خلافت یزید]] یا اواخر دوران [[معاویه]] دانسته‌اند؛ در حالی که خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۱۸۴.</ref> آن را در سال ۶۴ و بعد از [[اخراج]] [[ابن زیاد]] از بصره گفته است. شواهد دیگری نیز بیانگر درگذشت وی به سال ۶۵ در مرو است؛ از جمله گزارش بالا مبنی بر [[دنیا خواهی]] [[حاکمان]] و قراء<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۴.</ref>، نماز [[ابوبرزه]] بر [[ابن مغفل]]<ref>درگذشته سال ۵۹ و به روایتی سال ۶۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۳.</ref>، [[همراهی]] وی با [[ابن مهلب]] در [[جنگ]] با [[ازارقه]] [[اهواز]] در سال ۶۵<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۰، ص۳۹۹.</ref> و در نهایت، تصریح [[بخاری]] و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۶، ص۳۴۲.</ref> به درگذشت وی در سال ۶۵ در دوران [[عبدالملک]]. برخی [[قبر]] وی را در [[مقبره]] کلاباذ مرو گفته‌اند<ref>ابن عساکر، ص۶۲ و ۸۹.</ref>.
درگذشت وی را به [[اختلاف]] در سال‌های ۶۰، ۶۴ و ۶۵ و در مکان‌های [[بصره]]، [[خراسان]]، [[مرو]]، [[نیشابور]]، بیابانی میان سیستان و هرات<ref>ابن حبان، مشاهیر، ص۶۸.</ref> و بیابانی میان کرمان و [[قومس]] گفته‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. ابن عبدالبر<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۵۹.</ref> و [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۰۵.</ref> درگذشت وی را در دوران [[خلافت یزید]] یا اواخر دوران [[معاویه]] دانسته‌اند؛ در حالی که خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، ص۱۸۴.</ref> آن را در سال ۶۴ و بعد از [[اخراج]] [[ابن زیاد]] از بصره گفته است. شواهد دیگری نیز بیانگر درگذشت وی به سال ۶۵ در مرو است؛ از جمله گزارش بالا مبنی بر [[دنیا خواهی]] [[حاکمان]] و قراء<ref>احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۴۲۴.</ref>، نماز [[ابوبرزه]] بر [[ابن مغفل]]<ref>درگذشته سال ۵۹ و به روایتی سال ۶۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۵، ص۲۳.</ref>، [[همراهی]] وی با [[ابن مهلب]] در [[جنگ]] با [[ازارقه]] [[اهواز]] در سال ۶۵<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱۰، ص۳۹۹.</ref> و در نهایت، تصریح [[بخاری]] و [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۶، ص۳۴۲.</ref> به درگذشت وی در سال ۶۵ در دوران [[عبدالملک]]. برخی [[قبر]] وی را در [[مقبره]] کلاباذ مرو گفته‌اند<ref>ابن عساکر، ص۶۲ و ۸۹.</ref>.


ابوبرزه بر اساس آنچه [[رسول خدا]]{{صل}} برای برداشتن [[عذاب]] از قبر مرده‌ای ([[قیس بن فهد انصاری]]) انجام داده بود، [[وصیت]] کرد دو شاخه خرمای تازه در [[قبر]] وی بگذارند. او در بیابانی خالی از درخت خرما از [[دنیا]] رفت. یارانش نگران [[وصیت]] وی بودند که کاروانی از سیستان، دو شاخه خرما در اختیارشان نهاد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۸۴؛ خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نهادن شاخه خرمای تازه در قبر [[مردگان]]، سنتی در میان [[انبیای گذشته]] بود که در [[عصر جاهلیت]] ترک شد و [[رسول خدا]]{{صل}} آن را زنده کرد<ref>مفید، ص۸۳ طوسی، تهذیب، ج۱، ص۳۲۶.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبرزه اسلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۴۶-۱۴۹.</ref>
ابوبرزه بر اساس آنچه [[رسول خدا]] {{صل}} برای برداشتن [[عذاب]] از قبر مرده‌ای ([[قیس بن فهد انصاری]]) انجام داده بود، [[وصیت]] کرد دو شاخه خرمای تازه در [[قبر]] وی بگذارند. او در بیابانی خالی از درخت خرما از [[دنیا]] رفت. یارانش نگران [[وصیت]] وی بودند که کاروانی از سیستان، دو شاخه خرما در اختیارشان نهاد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۸۴؛ خطیب بغدادی، ج۱، ص۱۹۵.</ref>. نهادن شاخه خرمای تازه در قبر [[مردگان]]، سنتی در میان [[انبیای گذشته]] بود که در [[عصر جاهلیت]] ترک شد و [[رسول خدا]] {{صل}} آن را زنده کرد<ref>مفید، ص۸۳ طوسی، تهذیب، ج۱، ص۳۲۶.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوبرزه اسلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۱۴۶-۱۴۹.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش