ابوعزه هذلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۴: خط ۴:
بیشتر شرح حال نگاران، نامش را [[یسار بن عبد]] گفته‌اند، ولی نام پدرش عبید، عبدالله، عمرو و نمیر نیز نقل شده است. بنا بر یک نقل، [[مَطَر بن عُکامس]]، نام دیگری است که برای ابوعزه بیان شده است. ظاهراً نام [[مطر]] صحیح نباشد و بیشتر [[علما]] آنها را دو نفر دانسته‌اند<ref>ترمذی، ج۳، ص۳۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۲۸.</ref>. علت نقل چنین نامی برای أبوعزه هذلی، [[اتحاد]] [[روایت]] مطر بن عکامس با او بوده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۲۸.</ref>. [[ابن حجر]] به این اتحاد وقعی ننهاده،؛ چراکه در [[روایات]] دیگر، به یسار تصریح شده است. اما این سخن ابن حجر، با توجه به تصریح نام مطر بن عکاس برای ابوعزه در روایتش که [[طیالسی]]<ref>طیالسی، ص۱۸۸.</ref> آن را نقل کرده، [[شبهه]] ایجاد می‌کند. با این حال، با توجه به [[شهرت]] یسار بن عبد و [[اختلاف]] نسبی ابوعزه هذلی و مطر بن عکامس [[سلمی]] و اختلاف محل سکونت آن دو<ref>ابوعزه از صحابیان ساکن بصره و معطر از اصحاب ساکن کوفه.</ref>اتحاد آنها قابل قبول نیست. در برخی نقل‌ها، حتی به [[کنیه]] ابوعزه اشاره نشده و تنها با عبارت {{عربی|"عن رجل من قومه"}}؛ روایت ابوعزه نقل گردیده است<ref>بخاری، ادب المفرد، ص۲۷۳؛ طبرانی، ج۲۲، ص۲۷۶؛ ابن هبة الله، ص۶۶.</ref>. البته بلافاصله در پایان روایت، توضیح داده‌اند که این مرد، ابوعزه هذلی است<ref>ابن هبة الله، ص۶۶.</ref>.
بیشتر شرح حال نگاران، نامش را [[یسار بن عبد]] گفته‌اند، ولی نام پدرش عبید، عبدالله، عمرو و نمیر نیز نقل شده است. بنا بر یک نقل، [[مَطَر بن عُکامس]]، نام دیگری است که برای ابوعزه بیان شده است. ظاهراً نام [[مطر]] صحیح نباشد و بیشتر [[علما]] آنها را دو نفر دانسته‌اند<ref>ترمذی، ج۳، ص۳۰۷؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۲۸.</ref>. علت نقل چنین نامی برای أبوعزه هذلی، [[اتحاد]] [[روایت]] مطر بن عکامس با او بوده است<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۸؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۲۸.</ref>. [[ابن حجر]] به این اتحاد وقعی ننهاده،؛ چراکه در [[روایات]] دیگر، به یسار تصریح شده است. اما این سخن ابن حجر، با توجه به تصریح نام مطر بن عکاس برای ابوعزه در روایتش که [[طیالسی]]<ref>طیالسی، ص۱۸۸.</ref> آن را نقل کرده، [[شبهه]] ایجاد می‌کند. با این حال، با توجه به [[شهرت]] یسار بن عبد و [[اختلاف]] نسبی ابوعزه هذلی و مطر بن عکامس [[سلمی]] و اختلاف محل سکونت آن دو<ref>ابوعزه از صحابیان ساکن بصره و معطر از اصحاب ساکن کوفه.</ref>اتحاد آنها قابل قبول نیست. در برخی نقل‌ها، حتی به [[کنیه]] ابوعزه اشاره نشده و تنها با عبارت {{عربی|"عن رجل من قومه"}}؛ روایت ابوعزه نقل گردیده است<ref>بخاری، ادب المفرد، ص۲۷۳؛ طبرانی، ج۲۲، ص۲۷۶؛ ابن هبة الله، ص۶۶.</ref>. البته بلافاصله در پایان روایت، توضیح داده‌اند که این مرد، ابوعزه هذلی است<ref>ابن هبة الله، ص۶۶.</ref>.


در [[صحابی]] بودن او شکی نیست. [[بخاری]]<ref>التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۹.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۵۵.</ref>، طیالسی<ref>طیالسی، ص۱۸۸.</ref>، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۳، ص۳۰۸.</ref>، [[طبرانی]]<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۲۷۶.</ref>، [[ابواحمد حاکم]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۲۸.</ref>، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۸۰۵.</ref>، [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۸.</ref> [[مزی]] <ref>مزی، ج۳۲، ص۲۹۴.</ref> و [[ذهبی]]<ref>کاشف، ج۲، ص۳۹۲.</ref> به صحابی بودن او تصریح کرده‌اند. وی را از [[اصحاب شجره]]<ref>ابن حجر، ج۶، ص۵۳۴.</ref> و ساکن [[بصره]] برشمرده‌اند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۵۵؛ ابن حبان، ج۳، ص۴۴۸؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۹؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۰۵.</ref>، در برخی [[منابع شیعه]]، [[ابوعزه مدلی]]، [[هجوکننده رسول خدا]]{{صل}} و زنازاده معرفی شده است<ref>نوری، ج۱۷، ص۴۳۳-۴۳۲.</ref>، ولی به [[یقین]] با [[ابوعزه جمحی]] که با اشعار خود [[رسول خدا]]{{صل}} را هجو می‌کرد و در [[اُحُد]] [[اسیر]] و کشته شد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۱۱۰.</ref> [[اشتباه]] شده است.
در [[صحابی]] بودن او شکی نیست. [[بخاری]]<ref>التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۹.</ref>، [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، ج۷، ص۵۵.</ref>، طیالسی<ref>طیالسی، ص۱۸۸.</ref>، [[ترمذی]]<ref>ترمذی، ج۳، ص۳۰۸.</ref>، [[طبرانی]]<ref>طبرانی، ج۲۲، ص۲۷۶.</ref>، [[ابواحمد حاکم]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۲۸.</ref>، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۵، ص۲۸۰۵.</ref>، [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۷۷.</ref>، [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۲۰۸.</ref> [[مزی]] <ref>مزی، ج۳۲، ص۲۹۴.</ref> و [[ذهبی]]<ref>کاشف، ج۲، ص۳۹۲.</ref> به صحابی بودن او تصریح کرده‌اند. وی را از [[اصحاب شجره]]<ref>ابن حجر، ج۶، ص۵۳۴.</ref> و ساکن [[بصره]] برشمرده‌اند<ref>ابن سعد، ج۷، ص۵۵؛ ابن حبان، ج۳، ص۴۴۸؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۸، ص۴۱۹؛ ابونعیم، ج۵، ص۲۸۰۵.</ref>، در برخی [[منابع شیعه]]، [[ابوعزه مدلی]]، [[هجوکننده رسول خدا]] {{صل}} و زنازاده معرفی شده است<ref>نوری، ج۱۷، ص۴۳۳-۴۳۲.</ref>، ولی به [[یقین]] با [[ابوعزه جمحی]] که با اشعار خود [[رسول خدا]] {{صل}} را هجو می‌کرد و در [[اُحُد]] [[اسیر]] و کشته شد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۱۱۰.</ref> [[اشتباه]] شده است.


[[روایت]] ابوعزه هذلی از رسول خدا{{صل}} چنین است: "هرگاه [[خداوند]] [[مرگ]] کسی را در سرزمینی مقرر کرده باشد، [[حاجت]] او را در آنجا قرار می‌دهد. آنگاه رسول خدا{{صل}} [[آیه]] آخر سورة [[لقمان]] را قرائت فرمود: {{متن قرآن|وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> سپس ادامه داد: این امور، همان [[مفاتیح الغیب]] است که جز [[خدا]] کسی نداند<ref>بخاری، ادب المفرد، ص۱۶۹؛ طیالسی، ص۱۸۸؛ ترمذی، ج۳، ص۲۰۸؛ طبرانی، ج۲۰، ص۳۶۲ و ج۸، ص۲۰۶؛ ابن ابی عاصم، ج۲، ص۳۰۷؛ ابن حبان، ج۱۴، ص۱۹؛ ابن قانع، ج۳، ص۲۳۵؛ ابویعلی، ج۲، ص۲۳۸؛ حاکم نیشابوری، ج۱، ص۴۲.</ref>. این روایت را تنها [[ابو ملیح هذلی]] از او نقل کرده است؛ از این‌رو مسلم<ref>مسلم، ص۳۹.</ref> نامش را در منفردات آورده است.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعزه هذلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۳۹-۴۴۰.</ref>
[[روایت]] ابوعزه هذلی از رسول خدا {{صل}} چنین است: "هرگاه [[خداوند]] [[مرگ]] کسی را در سرزمینی مقرر کرده باشد، [[حاجت]] او را در آنجا قرار می‌دهد. آنگاه رسول خدا {{صل}} [[آیه]] آخر سورة [[لقمان]] را قرائت فرمود: {{متن قرآن|وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref> سپس ادامه داد: این امور، همان [[مفاتیح الغیب]] است که جز [[خدا]] کسی نداند<ref>بخاری، ادب المفرد، ص۱۶۹؛ طیالسی، ص۱۸۸؛ ترمذی، ج۳، ص۲۰۸؛ طبرانی، ج۲۰، ص۳۶۲ و ج۸، ص۲۰۶؛ ابن ابی عاصم، ج۲، ص۳۰۷؛ ابن حبان، ج۱۴، ص۱۹؛ ابن قانع، ج۳، ص۲۳۵؛ ابویعلی، ج۲، ص۲۳۸؛ حاکم نیشابوری، ج۱، ص۴۲.</ref>. این روایت را تنها [[ابو ملیح هذلی]] از او نقل کرده است؛ از این‌رو مسلم<ref>مسلم، ص۳۹.</ref> نامش را در منفردات آورده است.<ref>[[محمد رضا هدایت‌پناه|هدایت‌پناه، محمد رضا]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعزه هذلی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۳۹-۴۴۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش