پرش به محتوا

احترام و تکریم انسان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲: خط ۲:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احترام و تکریم انسان در قرآن]] - [[احترام و تکریم انسان در حدیث]] - [[احترام و تکریم انسان در فقه سیاسی]] - [[احترام و تکریم انسان در کلام اسلامی]] - [[احترام و تکریم انسان در معارف و سیره نبوی]] - [[احترام و تکریم انسان در معارف دعا و زیارات]]| پرسش مرتبط  = احترام و تکریم انسان (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[احترام و تکریم انسان در قرآن]] - [[احترام و تکریم انسان در حدیث]] - [[احترام و تکریم انسان در فقه سیاسی]] - [[احترام و تکریم انسان در کلام اسلامی]] - [[احترام و تکریم انسان در معارف و سیره نبوی]] - [[احترام و تکریم انسان در معارف دعا و زیارات]]| پرسش مرتبط  = احترام و تکریم انسان (پرسش)}}


[[انسان]] از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و [[فطری]] دوست‌دار '''[[کرامت]]''' و نیازمند [[احترام]] است. اعطای کرامت از سوی [[خداوند]] به [[انسان‌ها]] و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بی‌احترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع [[کرامت انسان]] دارد. در همین زمنیه [[پیامبر خاتم]]{{صل}} باکرامت‌ترین انسان‌ها بود: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}} و بیشترین [[تکریم]] را در رفتارش با [[خلق]] [[خدا]] داشت. رفتار پیامبر با [[مردم]] به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در [[جامعه]] [[مردمان]]، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز می‌داد.
[[انسان]] از بُعد فردی موجودی است که به‌طور ذاتی و [[فطری]] دوست‌دار '''[[کرامت]]''' و نیازمند [[احترام]] است. اعطای کرامت از سوی [[خداوند]] به [[انسان‌ها]] و دستور به رعایت احترام به دیگران و جلوگیری از بی‌احترامی به آنان همگی دال بر اهمیت موضوع [[کرامت انسان]] دارد. در همین زمنیه [[پیامبر خاتم]] {{صل}} باکرامت‌ترین انسان‌ها بود: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}} و بیشترین [[تکریم]] را در رفتارش با [[خلق]] [[خدا]] داشت. رفتار پیامبر با [[مردم]] به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت به هیچ وجه اجازه تحقیر کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در [[جامعه]] [[مردمان]]، یکدیگر را تحقیر کنند سخت پرهیز می‌داد.


== مقدمه ==
== مقدمه ==
خط ۱۱: خط ۱۱:
رعایت احترام دیگران و بی‌احترامی به آنان دارای آثار وضعی و تکلیفی و [[پاداش]] و [[کیفر]] خاصّی است. در برخی [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاء لَضَالُّونَ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ }}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند، و چون به نزد خویشان خود می‌رفتند، خنده‌زنان می‌رفتند، و چون آنان را می‌دیدند می‌گفتند: اینان بی‌گمان گمراهند، حال آنکه اینان را بر آنان نگهبان نفرستاده بودند، اما امروز این مؤمنان‌اند که به کافران می‌خندند. (نشسته) بر سریرهای آراسته می‌نگرند. آیا کافران به کیفر آنچه می‌کردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۶.</ref> و [[روایات]]، اثر وضعی بی‌احترامی، [[اهانت]] و [[تحقیر]] خودشخص و [[رسوایی]] او در [[آخرت]] دانسته شده است؛<ref>الکافی، ج ۲، ص‌۳۳۷ ـ ۳۳۸.</ref> چنان‌که [[منفعت]] و خیر احترام نیز به احترام‌گزار باز می‌گردد. {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> نوع و شیوه احترام نزد انسان‌ها با قومیّت‌ها و ملّیّت‌های مختلف و در [[زمان]] و مکان متفاوت، یک‌سان نیست؛ بلکه متنوّع و گاهی متضادّ است. یکی از نمونه‌های احترام انسان‌ها تحیّت آنان به یک‌دیگر است. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بی‌گمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.</ref>، سفارش می‌کند که هر تحیّت را به تحیّت بهتر یا هم‌سان پاسخ دهید<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.
رعایت احترام دیگران و بی‌احترامی به آنان دارای آثار وضعی و تکلیفی و [[پاداش]] و [[کیفر]] خاصّی است. در برخی [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُواْ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ وَإِذَا مَرُّواْ بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ وَإِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَكِهِينَ وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلاء لَضَالُّونَ وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ عَلَى الأَرَائِكِ يَنظُرُونَ هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ }}<ref>«بی‌گمان بزهکاران (در دنیا) به مؤمنان می‌خندیدند و چون از کنار آنان می‌گذشتند به یکدیگر با چشم اشاره می‌کردند، و چون به نزد خویشان خود می‌رفتند، خنده‌زنان می‌رفتند، و چون آنان را می‌دیدند می‌گفتند: اینان بی‌گمان گمراهند، حال آنکه اینان را بر آنان نگهبان نفرستاده بودند، اما امروز این مؤمنان‌اند که به کافران می‌خندند. (نشسته) بر سریرهای آراسته می‌نگرند. آیا کافران به کیفر آنچه می‌کردند رسیدند؟» سوره مطففین، آیه ۲۹-۳۶.</ref> و [[روایات]]، اثر وضعی بی‌احترامی، [[اهانت]] و [[تحقیر]] خودشخص و [[رسوایی]] او در [[آخرت]] دانسته شده است؛<ref>الکافی، ج ۲، ص‌۳۳۷ ـ ۳۳۸.</ref> چنان‌که [[منفعت]] و خیر احترام نیز به احترام‌گزار باز می‌گردد. {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref> نوع و شیوه احترام نزد انسان‌ها با قومیّت‌ها و ملّیّت‌های مختلف و در [[زمان]] و مکان متفاوت، یک‌سان نیست؛ بلکه متنوّع و گاهی متضادّ است. یکی از نمونه‌های احترام انسان‌ها تحیّت آنان به یک‌دیگر است. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا}}<ref>«و چون به شما درودی گفته شد، با درودی بهتر از آن یا همانند آن پاسخ دهید؛ بی‌گمان خداوند حسابرس همه چیز است» سوره نساء، آیه ۸۶.</ref>، سفارش می‌کند که هر تحیّت را به تحیّت بهتر یا هم‌سان پاسخ دهید<ref>[[محمد هادی ذبیح‌زاده|ذبیح‌زاده، محمد هادی]]، [[احترام - ذبیح‌زاده (مقاله)|مقاله «احترام»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>.


== احترام و تکریم انسان در سیره [[پیامبر خاتم]] {{صل}}==
== احترام و تکریم انسان در سیره [[پیامبر خاتم]] {{صل}} ==
[[سیره پیامبران]] در [[رفتار]] با [[انسان]] [[سیره]] موسوی است. آنان [[کریم]] بودند و در [[روابط اجتماعی]] و تعامل [[انسانی]] بر مبنای [[کرامت]] رفتار می‌کردند. انسان تا کریم نباشد نمی‌تواند [[تکریم]] کند و [[رسول خدا]]{{صل}} باکرامت‌ترین [[انسان‌ها]] بود، چنان که [[سیره‌نویسان]] در [[وصف]] آن حضرت نوشته‌اند: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}}<ref>«[پیامبر] باکرامت‌ترین مردمان بود». سیرة ابن‌کثیر، ج۲، ص۶۱۴؛ و نیز ر. ک: شمائل الرسول، ص۹۱.</ref> و [[علی]]{{ع}} در توصیف این شأن پیامبر چنین فرموده است: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}}... أَكْرَمُهُمْ‏ عَشِيرَةً}}<ref>«رسول خدا{{صل}} گرامی‌ترین شخص خاندانش بود». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۵؛ مکارم الاخلاق، ص۱۸؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۴۷۱.</ref>.
[[سیره پیامبران]] در [[رفتار]] با [[انسان]] [[سیره]] موسوی است. آنان [[کریم]] بودند و در [[روابط اجتماعی]] و تعامل [[انسانی]] بر مبنای [[کرامت]] رفتار می‌کردند. انسان تا کریم نباشد نمی‌تواند [[تکریم]] کند و [[رسول خدا]] {{صل}} باکرامت‌ترین [[انسان‌ها]] بود، چنان که [[سیره‌نویسان]] در [[وصف]] آن حضرت نوشته‌اند: {{متن حدیث|كَانَ أكْرَمَ النَّاسِ}}<ref>«[پیامبر] باکرامت‌ترین مردمان بود». سیرة ابن‌کثیر، ج۲، ص۶۱۴؛ و نیز ر. ک: شمائل الرسول، ص۹۱.</ref> و [[علی]] {{ع}} در توصیف این شأن پیامبر چنین فرموده است: {{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}}... أَكْرَمُهُمْ‏ عَشِيرَةً}}<ref>«رسول خدا {{صل}} گرامی‌ترین شخص خاندانش بود». الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۵۵؛ مکارم الاخلاق، ص۱۸؛ الوفاء بأحوال المصطفی، ج۲، ص۴۷۱.</ref>.


پیام‌آور [[کرامت انسانی]]، خود گرامی‌ترین [[خلق]] [[خدا]] بود که [[خدای سبحان]] در [[قرآن]] به وجود آن حضرت [[سوگند]] یاد کرده و فرموده است: {{متن قرآن|لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«(امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند» سوره حجر، آیه ۷۲.</ref>. "قاضی عیاض پس از ذکر این [[آیه شریفه]] و بیان اینکه [[خداوند]] در اینجا نهایت [[تعظیم]] و تکریم را نسبت به آن وجود [[عزیز]] عنوان فرموده، از قول [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: {{متن حدیث|مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَمَا ذَرَأَ، وَمَا بَرَأَ نَفْسًا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنْ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَمَا سَمِعْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَقْسَمَ بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرِهِ}}<ref>«خدای متعال وجودی را گرامی‌تر از محمد{{صل}} نیافرید و لباس هستی نپوشانید، و من نشنیده‌ام که خداوند جز به وجود [گرامی] او به کس دیگری سوگند یاد کرده باشد». دلائل النبوة أبی نعیم الاصبهانی، ج۱، ص۶۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.</ref>. شبیه به همین سخن از ابو الجوزاء<ref>او اوس بن عبدالله ربعی بصری است که از ابن عباس، عایشه، عبدالله بن عمر، ابوهریرة و صفوان بن عسال روایت کرده است و عده‌ای از جمله قتاده، عمرو بن مالک، بدیل بن میسرة و ابو اشهب از او روایت کرده‌اند و چنان که حاکم گفته از راویان ثقه است. وی در سال ۸۳ هجری از دنیا رفته است. ر. ک: الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۳-۲۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۷۸-۸۲؛ صلاح الدین خلیل بن ایبک الصفدی، الوافی بالوفیات، دار النشر فرانز شتاینر بقیسبادن، ۱۴۰۱ ق. ج۹، ص۴۴۶؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> نیز نقل شده است<ref>{{متن حدیث|مَا أَقْسَمَ اللَّهُ تَعَالَى بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرَ مُحَمَّدٍ{{صل}} وَ مَا سَمِعْتُ اللهَ تَعَالی أَقْسَمَ بِحَیَاةِ أَحَدٍ غَیْرِهِ}}. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.</ref>.
پیام‌آور [[کرامت انسانی]]، خود گرامی‌ترین [[خلق]] [[خدا]] بود که [[خدای سبحان]] در [[قرآن]] به وجود آن حضرت [[سوگند]] یاد کرده و فرموده است: {{متن قرآن|لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«(امّا) به جان تو سوگند که آنان در سرمستی خویش سرگشته بودند» سوره حجر، آیه ۷۲.</ref>. "قاضی عیاض پس از ذکر این [[آیه شریفه]] و بیان اینکه [[خداوند]] در اینجا نهایت [[تعظیم]] و تکریم را نسبت به آن وجود [[عزیز]] عنوان فرموده، از قول [[ابن عباس]] چنین نقل کرده است: {{متن حدیث|مَا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى وَمَا ذَرَأَ، وَمَا بَرَأَ نَفْسًا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنْ مُحَمَّدٍ {{صل}} وَمَا سَمِعْتُ اللَّهَ تَعَالَى أَقْسَمَ بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرِهِ}}<ref>«خدای متعال وجودی را گرامی‌تر از محمد {{صل}} نیافرید و لباس هستی نپوشانید، و من نشنیده‌ام که خداوند جز به وجود [گرامی] او به کس دیگری سوگند یاد کرده باشد». دلائل النبوة أبی نعیم الاصبهانی، ج۱، ص۶۳؛ الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.</ref>. شبیه به همین سخن از ابو الجوزاء<ref>او اوس بن عبدالله ربعی بصری است که از ابن عباس، عایشه، عبدالله بن عمر، ابوهریرة و صفوان بن عسال روایت کرده است و عده‌ای از جمله قتاده، عمرو بن مالک، بدیل بن میسرة و ابو اشهب از او روایت کرده‌اند و چنان که حاکم گفته از راویان ثقه است. وی در سال ۸۳ هجری از دنیا رفته است. ر. ک: الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۲۳-۲۲۴؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۷۸-۸۲؛ صلاح الدین خلیل بن ایبک الصفدی، الوافی بالوفیات، دار النشر فرانز شتاینر بقیسبادن، ۱۴۰۱ ق. ج۹، ص۴۴۶؛ شهاب الدین احمد بن علی ابن حجر العسقلانی، تهذیب التهذیب، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۴ ق. ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶.</ref> نیز نقل شده است<ref>{{متن حدیث|مَا أَقْسَمَ اللَّهُ تَعَالَى بِحَيَاةِ أَحَدٍ غَيْرَ مُحَمَّدٍ {{صل}} وَ مَا سَمِعْتُ اللهَ تَعَالی أَقْسَمَ بِحَیَاةِ أَحَدٍ غَیْرِهِ}}. الشفا بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۴۱.</ref>.


[[رفتار پیامبر]] با [[مردم]] به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت با [[خوش‌رویی]] بسیار با مردم رو به رو می‌شد و هرگز سخنی [[زشت]] بر زبان نیاورد و هیچ‌گاه کسی را [[سرزنش]] ننمود و [[عیب]] کسی را جستجو نکرد و هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که در آن صورت با [[نهی]] و یا برخاستن سخن او را می‌برید<ref>منابع پانوشت ۲، ص۱۷-۱۹.</ref>.
[[رفتار پیامبر]] با [[مردم]] به تمام معنا کرامت‌آمیز بود. آن حضرت با [[خوش‌رویی]] بسیار با مردم رو به رو می‌شد و هرگز سخنی [[زشت]] بر زبان نیاورد و هیچ‌گاه کسی را [[سرزنش]] ننمود و [[عیب]] کسی را جستجو نکرد و هرگز سخن کسی را قطع نمی‌کرد مگر آنکه از حد گذشته باشد که در آن صورت با [[نهی]] و یا برخاستن سخن او را می‌برید<ref>منابع پانوشت ۲، ص۱۷-۱۹.</ref>.


[[رسول خدا]]{{صل}} در زمان‌های مختلف و به بیان‌های گوناگون بر [[روابط اجتماعی]] کرامت‌آمیز تأکید می‌کرد و از جمله می‌فرمود: {{متن حدیث|وَ مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ أَخَاهُ‏ الْمُسْلِمَ‏ فَإِنَّمَا يُكْرِمُ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ‏}}<ref>«هر کس برادر مسلمانش را تکریم کند، بی‌گمان خدای عز و جل را تکریم کرده است». المطالب العالیة، ج۲، ص۳۶۹؛ قریب به همین: الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۰؛ و از امام صادق{{ع}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ أَتَاهُ‏ أَخُوهُ‏ الْمُسْلِمُ‏ فَأَكْرَمَهُ‏ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ}} الکافی، ج۲، ص۲۰۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۹۰-۵۹۱.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} در زمان‌های مختلف و به بیان‌های گوناگون بر [[روابط اجتماعی]] کرامت‌آمیز تأکید می‌کرد و از جمله می‌فرمود: {{متن حدیث|وَ مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ أَخَاهُ‏ الْمُسْلِمَ‏ فَإِنَّمَا يُكْرِمُ‏ اللَّهَ‏ عَزَّ وَ جَلَّ‏}}<ref>«هر کس برادر مسلمانش را تکریم کند، بی‌گمان خدای عز و جل را تکریم کرده است». المطالب العالیة، ج۲، ص۳۶۹؛ قریب به همین: الجامع الصغیر، ج۲، ص۵۸۰؛ و از امام صادق {{ع}} نقل شده است که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ أَتَاهُ‏ أَخُوهُ‏ الْمُسْلِمُ‏ فَأَكْرَمَهُ‏ فَإِنَّمَا أَكْرَمَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ}} الکافی، ج۲، ص۲۰۶؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۵۹۰-۵۹۱.</ref>.


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به هیچ وجه اجازه [[تحقیر]] کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در [[جامعه]] [[مردمان]]، یکدیگر را [[تحقیر]] کنند سخت [[پرهیز]] می‌داد و می‌فرمود: {{متن حدیث|لَا تُحَقِّرَنَ‏ أَحَداً مِنَ‏ الْمُسْلِمِينَ‏ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِيرٌ}}<ref>«مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است». تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۱؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۶ [{{متن حدیث|صَغِیرَ الْمُسْلِمِينَ‏}} آمده است].</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به هیچ وجه اجازه [[تحقیر]] کردن کسی را نمی‌داد و از اینکه در [[جامعه]] [[مردمان]]، یکدیگر را [[تحقیر]] کنند سخت [[پرهیز]] می‌داد و می‌فرمود: {{متن حدیث|لَا تُحَقِّرَنَ‏ أَحَداً مِنَ‏ الْمُسْلِمِينَ‏ فَإِنَّ صَغِيرَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ كَبِيرٌ}}<ref>«مبادا فردی از مسلمانان را کوچک بشمارید و تحقیر کنید که کوچک آنان نزد خدا بزرگ است». تنبیه الخواطر، ج۱، ص۳۱؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۱۶ [{{متن حدیث|صَغِیرَ الْمُسْلِمِينَ‏}} آمده است].</ref>.


[[ارزش]] دادن به [[انسان]] در جای جای [[رفتار اجتماعی]] پیامبر تجلی داشت، چنان که [[انس بن مالک]] گوید: "[عادت پیامبر چنین بود که] بیمار را عیادت می‌کرد و جنازه را مشایعت می‌نمود و دعوت برده را اجابت می‌کرد"<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَعُودُ الْمَرِيضَ وَ يَتْبَعُ‏ الْجَنَازَةَ وَ يُجِيبُ‏ دَعْوَةَ الْمَمْلُوكِ‏}}؛ مکارم الاخلاق، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.</ref>.
[[ارزش]] دادن به [[انسان]] در جای جای [[رفتار اجتماعی]] پیامبر تجلی داشت، چنان که [[انس بن مالک]] گوید: "[عادت پیامبر چنین بود که] بیمار را عیادت می‌کرد و جنازه را مشایعت می‌نمود و دعوت برده را اجابت می‌کرد"<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَعُودُ الْمَرِيضَ وَ يَتْبَعُ‏ الْجَنَازَةَ وَ يُجِيبُ‏ دَعْوَةَ الْمَمْلُوكِ‏}}؛ مکارم الاخلاق، ص۱۵؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.</ref>.


[[کرامت]] مداری در [[زندگی]] [[رسول خدا]]{{صل}} تا بدان پایه بود که آن حضرت از هر صورت و سیرتی که نمادی از زیر پا گذاشتن [[کرامت]] و [[منزلت]] و [[حرمت]] [[مردمان]] در آن وجود داشت، [[برائت]] می‌جست و آن را رسما به زیر پا می‌گذاشت. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از هرگونه [[رفتاری]] که از آن بوی تفرعن و [[خوی]] [[تکبر]] استشمام می‌شد [[بیزاری]] می‌جست و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و [[سلطنت]] داشت متنفر بود و [[پرهیز]] می‌نمود، چنان که از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[سیره پیامبر]] این‌گونه [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|كَانَ‏ يَكْرَهُ‏ أَنْ‏ يَتَشَبَّهَ‏ بِالْمُلُوكِ‏}}<ref>«[پیامبر] بد می‌دانست که تشبه به سلاطین داشته باشد». الکافی، ج۶، ص۲۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>.
[[کرامت]] مداری در [[زندگی]] [[رسول خدا]] {{صل}} تا بدان پایه بود که آن حضرت از هر صورت و سیرتی که نمادی از زیر پا گذاشتن [[کرامت]] و [[منزلت]] و [[حرمت]] [[مردمان]] در آن وجود داشت، [[برائت]] می‌جست و آن را رسما به زیر پا می‌گذاشت. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از هرگونه [[رفتاری]] که از آن بوی تفرعن و [[خوی]] [[تکبر]] استشمام می‌شد [[بیزاری]] می‌جست و از هر حرکتی که تشبه به اشرافیت و [[سلطنت]] داشت متنفر بود و [[پرهیز]] می‌نمود، چنان که از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[سیره پیامبر]] این‌گونه [[روایت]] شده است: {{متن حدیث|كَانَ‏ يَكْرَهُ‏ أَنْ‏ يَتَشَبَّهَ‏ بِالْمُلُوكِ‏}}<ref>«[پیامبر] بد می‌دانست که تشبه به سلاطین داشته باشد». الکافی، ج۶، ص۲۷۲؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۶۲.</ref>.


[[رسول خدا]]{{صل}} نگاه پررحمت و [[کرامت]] خود را از هیچ کس دریغ نمی‌کرد و حتی از سر [[تکریم]] [[یاران]] خویش نگاهش را میان آنان تقسیم می‌کرد و [[منزلت]] همگان را رعایت می‌نمود، چنان که [[امام صادق]]{{ع}} دراین‌باره فرمود: "رسول خدا{{صل}} نگاهش را میان یارانش تقسیم می‌کرد و به این و آن به مساوات نگاه می‌کرد"<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} يَقْسِمُ‏ لَحَظَاتِهِ‏ بَيْنَ‏ أَصْحَابِهِ‏ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ}}؛ الکافی، ج۸، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۸۰.</ref>.
[[رسول خدا]] {{صل}} نگاه پررحمت و [[کرامت]] خود را از هیچ کس دریغ نمی‌کرد و حتی از سر [[تکریم]] [[یاران]] خویش نگاهش را میان آنان تقسیم می‌کرد و [[منزلت]] همگان را رعایت می‌نمود، چنان که [[امام صادق]] {{ع}} دراین‌باره فرمود: "رسول خدا {{صل}} نگاهش را میان یارانش تقسیم می‌کرد و به این و آن به مساوات نگاه می‌کرد"<ref>{{متن حدیث|كَانَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} يَقْسِمُ‏ لَحَظَاتِهِ‏ بَيْنَ‏ أَصْحَابِهِ‏ فَيَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ يَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِيَّةِ}}؛ الکافی، ج۸، ص۲۶۸؛ بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۸۰.</ref>.


این نمونه‌ها بیانگر آن است که [[راه و رسم پیامبر اکرم]]{{صل}} بر اساس [[منطق]] [[قرآن کریم]]، تکریم همه انسان‌هاست، زیرا در [[اندیشه]] [[قرآنی]] ـ [[نبوی]] [[راه رشد]] و [[تربیت]] [[آدمی]] از مسیر کرامت می‌گذرد و با همین سمت‌گیری است که مجموعه‌ای از [[دستورات]] و سفارش‌های [[تربیتی]] سامان یافته است: کرامت در نگاه، کرامت در [[رفتار]]، کرامت در گفتار. [[خدای سبحان]] به پیامبرش چنین فرموده است: {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>. قرآن کریم می‌آموزد که به [[نیکوترین]] وجه سخن گفته شود تا کرامت و منزلت و [[حرمت‌ها]] [[حفظ]] شود؛ و نیز چنین می‌آموزد: {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}<ref>«و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. [[امام باقر]]{{ع}} درباره این [[آیه]] چنین [[آموزش]] داده است: {{متن حدیث|قُولُوا لِلنَّاسِ‏ أَحْسَنَ‏ مَا تُحِبُّونَ‏ أَنْ‏ يُقَالَ‏ لَكُمْ‏}}<ref>«به بهترین و پسندیده‌ترین وجهی که دوست دارید با شما سخن بگویند با مردم سخن بگویید». الکافی، ج۲، ص۱۶۵؛ روضة الواعظین، ص۴۰۵.</ref><ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۷۳-۸۱.</ref>
این نمونه‌ها بیانگر آن است که [[راه و رسم پیامبر اکرم]] {{صل}} بر اساس [[منطق]] [[قرآن کریم]]، تکریم همه انسان‌هاست، زیرا در [[اندیشه]] [[قرآنی]] ـ [[نبوی]] [[راه رشد]] و [[تربیت]] [[آدمی]] از مسیر کرامت می‌گذرد و با همین سمت‌گیری است که مجموعه‌ای از [[دستورات]] و سفارش‌های [[تربیتی]] سامان یافته است: کرامت در نگاه، کرامت در [[رفتار]]، کرامت در گفتار. [[خدای سبحان]] به پیامبرش چنین فرموده است: {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref>. قرآن کریم می‌آموزد که به [[نیکوترین]] وجه سخن گفته شود تا کرامت و منزلت و [[حرمت‌ها]] [[حفظ]] شود؛ و نیز چنین می‌آموزد: {{متن قرآن|وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا}}<ref>«و با مردم سخن خوب بگویید» سوره بقره، آیه ۸۳.</ref>. [[امام باقر]] {{ع}} درباره این [[آیه]] چنین [[آموزش]] داده است: {{متن حدیث|قُولُوا لِلنَّاسِ‏ أَحْسَنَ‏ مَا تُحِبُّونَ‏ أَنْ‏ يُقَالَ‏ لَكُمْ‏}}<ref>«به بهترین و پسندیده‌ترین وجهی که دوست دارید با شما سخن بگویند با مردم سخن بگویید». الکافی، ج۲، ص۱۶۵؛ روضة الواعظین، ص۴۰۵.</ref><ref>[[م‍ص‍طف‍ی‌ دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌|دل‍ش‍اد ت‍ه‍ران‍ی‌، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[سیره نبوی ج۲ (کتاب)|سیره نبوی]]، ج۲ ص ۷۳-۸۱.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش