اخلاص در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== مراتب [[خلوص]] == | == مراتب [[خلوص]] == | ||
* این سرّ [[عظیم]] [[الهی]] را مراتبی چند است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره میکنیم: | * این سرّ [[عظیم]] [[الهی]] را مراتبی چند است. ما در اینجا به برخی از این مراتب اشاره میکنیم: | ||
#'''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیفترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشههای خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | # '''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیفترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشههای خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
#'''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت بهسر میبرد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | # '''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت بهسر میبرد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
#'''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه میتوان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. | # '''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه میتوان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. | ||
* از این [[آیه شریفه]]، روشن میشود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او بهسر میبرد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمیدهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>. | * از این [[آیه شریفه]]، روشن میشود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او بهسر میبرد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمیدهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>. | ||
* حال بر این اساس که هر یک از این مراتب سه گانه را مراتب دیگری است، که خود از شدّت و [[ضعف]] برخوردار است، میتوان گفت که دور کردن [[زشتی]] و [[گناه]] از [[حریم]] مخلَصان نیز، مراتبی چند دارد، که بنا بر حیطه حکمرانی [[حضرت حق]] بر [[قلب]] سالک، حیطه آن مشخّص میشود. | * حال بر این اساس که هر یک از این مراتب سه گانه را مراتب دیگری است، که خود از شدّت و [[ضعف]] برخوردار است، میتوان گفت که دور کردن [[زشتی]] و [[گناه]] از [[حریم]] مخلَصان نیز، مراتبی چند دارد، که بنا بر حیطه حکمرانی [[حضرت حق]] بر [[قلب]] سالک، حیطه آن مشخّص میشود. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
* و مرتبه شدید آن، حالتی است [[برتر]] از [[عصمت]]. | * و مرتبه شدید آن، حالتی است [[برتر]] از [[عصمت]]. | ||
* مرتبه ضعیف، ویژه کاملان در میدان [[سلوک]] و [[تهذیب]] است؛ | * مرتبه ضعیف، ویژه کاملان در میدان [[سلوک]] و [[تهذیب]] است؛ | ||
* و مرتبه متوسّط، خاصّ [[انبیاء الهی]]{{عم}} است؛ | * و مرتبه متوسّط، خاصّ [[انبیاء الهی]] {{عم}} است؛ | ||
* و مرتبه شدید آن، تنها مربوط به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان{{عم}} میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۱.</ref>. | * و مرتبه شدید آن، تنها مربوط به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[اهل بیت]] ایشان {{عم}} میباشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۱.</ref>. | ||
* از همین [[کتاب الهی]]، بهخوبی استفاده میشود که [[ارسال پیامبران]] و انزال کتب [[الهی]] نیز، تنها و تنها برای آن بوده است، که [[مردمان]] را به این [[فضیلت]] [[آگاه]] کرده آنان را به تحصیل آن سوق دهند. از همین رو است که هیچ یک از [[فضائل]] از نظر اهمیّت و [[عظمت]]، همچون این [[فضیلت]] نمیباشد. به این چند [[آیه شریفه]] توجّه کنید: | * از همین [[کتاب الهی]]، بهخوبی استفاده میشود که [[ارسال پیامبران]] و انزال کتب [[الهی]] نیز، تنها و تنها برای آن بوده است، که [[مردمان]] را به این [[فضیلت]] [[آگاه]] کرده آنان را به تحصیل آن سوق دهند. از همین رو است که هیچ یک از [[فضائل]] از نظر اهمیّت و [[عظمت]]، همچون این [[فضیلت]] نمیباشد. به این چند [[آیه شریفه]] توجّه کنید: | ||
*{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>؛ | *{{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>؛ | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
* بنابراین، مُخلَص واقعی کسی است که در مجموع [[دین]] -یعنی [[اعتقادات]]، سخنان وکارها - اخلاص ورزد؛ امّا کسی که در [[اعمال]] و اقوالش اخلاص داشته در [[اعتقادات]] از آن بیبهره ماند، [[خودنمایی]] کرده؛ همانگونه که کسی که در [[اعتقادات]] و اقوال [[خلوص]] داشته، امّا در اعمالش از آن بیبهره باشد نیز، تنها [[خودنمایی]] است که جامه اخلاص بر تن کرده است!. بر این اساس، مخلَص [[حقیقی]] در هر سه جزء پیشگفته، و نه تنها در یکی یا در دو عدد از آنها، اخلاص میورزد. به همین جهت است که در [[قرآن کریم]] بارها به [[اخلاص در دین]]، و نه اخلاص در عمل تنها، تأکید شده است؛ چه عنوان [[اخلاص در دین]] میتواند همه موارد سه گانه را تحت پوشش خود قرار دهد. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. حال اگر کسی [[دین]] را در این [[آیات]] بهمعنای [[اطاعت]] بداند، هم برخلاف معنای ظاهر [[آیه]] رفته، و هم این نکته لطیف را از معنای آن سلب کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۳.</ref>. | * بنابراین، مُخلَص واقعی کسی است که در مجموع [[دین]] -یعنی [[اعتقادات]]، سخنان وکارها - اخلاص ورزد؛ امّا کسی که در [[اعمال]] و اقوالش اخلاص داشته در [[اعتقادات]] از آن بیبهره ماند، [[خودنمایی]] کرده؛ همانگونه که کسی که در [[اعتقادات]] و اقوال [[خلوص]] داشته، امّا در اعمالش از آن بیبهره باشد نیز، تنها [[خودنمایی]] است که جامه اخلاص بر تن کرده است!. بر این اساس، مخلَص [[حقیقی]] در هر سه جزء پیشگفته، و نه تنها در یکی یا در دو عدد از آنها، اخلاص میورزد. به همین جهت است که در [[قرآن کریم]] بارها به [[اخلاص در دین]]، و نه اخلاص در عمل تنها، تأکید شده است؛ چه عنوان [[اخلاص در دین]] میتواند همه موارد سه گانه را تحت پوشش خود قرار دهد. به این [[آیه شریفه]] نیز بنگرید: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین پایدار (و استوار)» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. حال اگر کسی [[دین]] را در این [[آیات]] بهمعنای [[اطاعت]] بداند، هم برخلاف معنای ظاهر [[آیه]] رفته، و هم این نکته لطیف را از معنای آن سلب کرده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۳.</ref>. | ||
* کوتاه سخن آنکه [[قرآن کریم]] دلالت مینماید، که [[مخلص]] کسی است که از اخلاصی [[راسخ]] و [[استوار]] در اعتقاداتش بهرهمند است، بهگونهای که هیچ جزئی از [[اعتقادات]] او از عناصر غیر [[اسلامی]] سرچشمه نمیگیرد. در سخنانش نیز همینگونه است، بنابراین سخنانش از شائبه اوهام و [[خرافات]] پیراسته است؛ او چون عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> را بر زبان آورَد، [[حقیقت]] این سخن را در مییابد، و نه آنکه تنها زبانش به حرکت درآید، امّا معنای آن بر جانش ننشسته باشد. در کارهای گوناگونش نیز همینگونه است، چه هیچ چیزی از [[منافع]] مادّی و یا حتّی [[منافع]] [[معنوی]] در کنار [[حضرت حق]] [[هدف]] [[افعال]] او نخواهد بود، از این رو عنوان مخلَص به خوبی بر او [[صادق]] میآید. [[راغب اصفهانی]] به درستی در "مفردات ألفاظ القرآن الکریم" میآورد: "اخلاص [[بیزاری جستن]] است از هر آنچه غیر [[خداوند متعال]] میباشد"؛<ref>{{عربی|الْإِخْلَاصِ: التّبرّي عن كلّ ما دون اللّه تعالى}}؛ مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص۱۵۵.</ref>: [[حضرت حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>؛ و میفرماید: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۴.</ref>. | * کوتاه سخن آنکه [[قرآن کریم]] دلالت مینماید، که [[مخلص]] کسی است که از اخلاصی [[راسخ]] و [[استوار]] در اعتقاداتش بهرهمند است، بهگونهای که هیچ جزئی از [[اعتقادات]] او از عناصر غیر [[اسلامی]] سرچشمه نمیگیرد. در سخنانش نیز همینگونه است، بنابراین سخنانش از شائبه اوهام و [[خرافات]] پیراسته است؛ او چون عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> را بر زبان آورَد، [[حقیقت]] این سخن را در مییابد، و نه آنکه تنها زبانش به حرکت درآید، امّا معنای آن بر جانش ننشسته باشد. در کارهای گوناگونش نیز همینگونه است، چه هیچ چیزی از [[منافع]] مادّی و یا حتّی [[منافع]] [[معنوی]] در کنار [[حضرت حق]] [[هدف]] [[افعال]] او نخواهد بود، از این رو عنوان مخلَص به خوبی بر او [[صادق]] میآید. [[راغب اصفهانی]] به درستی در "مفردات ألفاظ القرآن الکریم" میآورد: "اخلاص [[بیزاری جستن]] است از هر آنچه غیر [[خداوند متعال]] میباشد"؛<ref>{{عربی|الْإِخْلَاصِ: التّبرّي عن كلّ ما دون اللّه تعالى}}؛ مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص۱۵۵.</ref>: [[حضرت حق]] خود میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا}}<ref>«و بهدینتر از آن کس که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهد در حالی که نکوکار باشد و از آیین ابراهیم درستآیین پیروی کند، کیست؟ و خداوند، ابراهیم را دوست (خود) گرفت» سوره نساء، آیه ۱۲۵.</ref>؛ و میفرماید: {{متن قرآن|إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۴.</ref>. | ||
* مراد از "وجه" در این دو [[آیه]]، ذات [[الهی]] است؛ بنابراین، در [[آیه]] نخست تصریح مینماید که [[بهترین]] دینها و یا [[بهترین]] مراتب [[دین]]، آن است که [[انسان]] با [[هویّت]] قلبی، [[اعتقادی]]، قولی و فعلیِ خود [[تسلیم]] [[حضرت حق]] بوده، بهگونه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} اخلاص ورزد؛ چه [[ابراهیم]] از پس اخلاصش به [[مقام]] خلیلی رسید، که نشان دهنده اتّصال کامل او با [[حضرت حق]] بود. | * مراد از "وجه" در این دو [[آیه]]، ذات [[الهی]] است؛ بنابراین، در [[آیه]] نخست تصریح مینماید که [[بهترین]] دینها و یا [[بهترین]] مراتب [[دین]]، آن است که [[انسان]] با [[هویّت]] قلبی، [[اعتقادی]]، قولی و فعلیِ خود [[تسلیم]] [[حضرت حق]] بوده، بهگونه [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} اخلاص ورزد؛ چه [[ابراهیم]] از پس اخلاصش به [[مقام]] خلیلی رسید، که نشان دهنده اتّصال کامل او با [[حضرت حق]] بود. | ||
* [[آیه]] دوم نیز نشان میدهد که [[ابراهیم خلیل]]{{ع}}، بعد از آنکه به بعضی از مراتب بسیار بالای [[یقین]] دست یافت، با [[قلب]] خود قیّومیّت [[حضرت حق]]، و در مقابل آن [[پستی]]، فروافتادگی، [[فقر]]، امکان و سایه بودن دیگر موجودات را دریافت؛ به عبارتی دیگر [[قلب]] او سایه بودن عالَم وجود و [[صاحب]] سایه بودن [[حضرت حق]] را دریافت، غنای مطلق او و [[فقر]] محض [[بنده]]، دریا بودن [[پروردگار]] و نمی بیش نبودن [[بنده]] و... را باز [[شناخت]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۵.</ref>. | * [[آیه]] دوم نیز نشان میدهد که [[ابراهیم خلیل]] {{ع}}، بعد از آنکه به بعضی از مراتب بسیار بالای [[یقین]] دست یافت، با [[قلب]] خود قیّومیّت [[حضرت حق]]، و در مقابل آن [[پستی]]، فروافتادگی، [[فقر]]، امکان و سایه بودن دیگر موجودات را دریافت؛ به عبارتی دیگر [[قلب]] او سایه بودن عالَم وجود و [[صاحب]] سایه بودن [[حضرت حق]] را دریافت، غنای مطلق او و [[فقر]] محض [[بنده]]، دریا بودن [[پروردگار]] و نمی بیش نبودن [[بنده]] و... را باز [[شناخت]]: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۵.</ref>. | ||
* از این رو، از تمامی جز او دست کشید، و با تمام وجود به سوی او پر کشید؛ گویا غیر را نمیبیند یا نمییابد، چه در این مرتبه به [[خلوص]] [[علمی]] رسیده بود. | * از این رو، از تمامی جز او دست کشید، و با تمام وجود به سوی او پر کشید؛ گویا غیر را نمیبیند یا نمییابد، چه در این مرتبه به [[خلوص]] [[علمی]] رسیده بود. | ||
* در [[آیه]] دیگری نیز از حصول [[مقام تسلیم]] برای ایشان خبر میدهد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است * آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۰.</ref>. | * در [[آیه]] دیگری نیز از حصول [[مقام تسلیم]] برای ایشان خبر میدهد: {{متن قرآن|وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ * إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و چه کس جز آنکه سبک مغز است از آیین ابراهیم روی میگرداند؟ در حالی که ما او را در این جهان برگزیدهایم و بیگمان او در جهان واپسین از شایستگان است * آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش، او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۰.</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
*{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ * أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است * یا چون تاریکیهایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو میپوشد، تاریکیهایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۳۹-۴۰.</ref>؛ | *{{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ * أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب میپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا مییابد که به حسابش تمام میرسد و خداوند حسابرسی سریع است * یا چون تاریکیهایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو میپوشد، تاریکیهایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۳۹-۴۰.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو میدهیم سپس برای او دوزخ را میگماریم که در آن نکوهیده رانده درآید * و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد» سوره اسراء، آیه ۱۸-۱۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>. | *{{متن قرآن|مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا * وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا}}<ref>«هر کس این جهان زودگذر را بخواهد، آنچه در آن بخواهیم برای هر کس اراده کنیم زود بدو میدهیم سپس برای او دوزخ را میگماریم که در آن نکوهیده رانده درآید * و از کوشش آنانکه جهان واپسین را بخواهند و فراخور آن بکوشند و مؤمن باشند؛ سپاسگزاری خواهد شد» سوره اسراء، آیه ۱۸-۱۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۶-۲۱۷.</ref>. | ||
* نمونههای این [[آیات]] در [[قرآن کریم]] بسیار بوده، و در [[سنّت]] [[نبوی]] و [[احادیث]] ائمّه هدی{{عم}} نیز این معنی بسیار به چشم میآید. [[شیخ]] حرّ عاملی در ابتدای موسوعه گرانسنگ خود "وسائل الشّیعه"، به شماری از این [[روایات]] اشاره نموده است. نمونه را میتوان به این [[حدیث نبوی]] -که [[شیعه]] و [[سنّی]] [[تواتر]] لفظی آن را پذیرفتهاند- اشاره نمود: "[[ارزش]] [[اعمال]] بهواسطه نیّتها است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ}}</ref>؛ نیز سخت مشهور است که: "[[ارزش]] هر انسانی به نیّتهای اوست" <ref>{{متن حدیث|لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى}}</ref> و نیز فرمودهاند:"هیچ عملی نیست مگر آنکه نیّتی در پشت آن قرار دارد" <ref>{{متن حدیث|لَا عَمَلَ إِلَّا بِالنِّيَّةِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۳ - ۳۵.</ref>.[[حضرت حق]] نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>«سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. چه مراد از این [[آیه شریفه]]، میتواند آن باشد که [[نیّت]]، [[عمل صالح]] را به سوی درگاه [[الهی]] فرا میبرد، و بدون [[نیّت]] [[اعمال]] اصلاً به آن درگاه [[عالی]] نرسیده پذیرفته نمیگردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۸.</ref>. | * نمونههای این [[آیات]] در [[قرآن کریم]] بسیار بوده، و در [[سنّت]] [[نبوی]] و [[احادیث]] ائمّه هدی {{عم}} نیز این معنی بسیار به چشم میآید. [[شیخ]] حرّ عاملی در ابتدای موسوعه گرانسنگ خود "وسائل الشّیعه"، به شماری از این [[روایات]] اشاره نموده است. نمونه را میتوان به این [[حدیث نبوی]] -که [[شیعه]] و [[سنّی]] [[تواتر]] لفظی آن را پذیرفتهاند- اشاره نمود: "[[ارزش]] [[اعمال]] بهواسطه نیّتها است" <ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ}}</ref>؛ نیز سخت مشهور است که: "[[ارزش]] هر انسانی به نیّتهای اوست" <ref>{{متن حدیث|لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى}}</ref> و نیز فرمودهاند:"هیچ عملی نیست مگر آنکه نیّتی در پشت آن قرار دارد" <ref>{{متن حدیث|لَا عَمَلَ إِلَّا بِالنِّيَّةِ}}؛ وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۳ - ۳۵.</ref>.[[حضرت حق]] نیز میفرماید: {{متن قرآن|إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ}}<ref>«سخن پاک به سوی او بالا میرود و کردار نیکو آن را فرا میبرد» سوره فاطر، آیه ۱۰.</ref>. چه مراد از این [[آیه شریفه]]، میتواند آن باشد که [[نیّت]]، [[عمل صالح]] را به سوی درگاه [[الهی]] فرا میبرد، و بدون [[نیّت]] [[اعمال]] اصلاً به آن درگاه [[عالی]] نرسیده پذیرفته نمیگردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۸.</ref>. | ||
* کوتاه سخن آنکه [[آیات]] و [[روایات]]، هردو بر این نکته همداستانند که عمل بدون اخلاص همچون جسمی است که [[روح]] نداشته باشد؛ از این رو همچون سرابی است که [[انسان]] تشنه آبش میپندارد، امّا در [[حقیقت]] چیزی نبوده از [[حقیقت]] برخوردار نمیباشد. حال توجّه کنیم که اگر [[خودنمایی]]، [[ریاء]] و [[نفاق]] نیز به عملی که از [[خلوص]] بیبهره است افزوده شود، چه [[سرنوشت]] شومی برای آن کار و [[صاحب]] آن در عالم واقع پدیدار میگردد؟!. | * کوتاه سخن آنکه [[آیات]] و [[روایات]]، هردو بر این نکته همداستانند که عمل بدون اخلاص همچون جسمی است که [[روح]] نداشته باشد؛ از این رو همچون سرابی است که [[انسان]] تشنه آبش میپندارد، امّا در [[حقیقت]] چیزی نبوده از [[حقیقت]] برخوردار نمیباشد. حال توجّه کنیم که اگر [[خودنمایی]]، [[ریاء]] و [[نفاق]] نیز به عملی که از [[خلوص]] بیبهره است افزوده شود، چه [[سرنوشت]] شومی برای آن کار و [[صاحب]] آن در عالم واقع پدیدار میگردد؟!. | ||
* به تعبیر [[قرآن کریم]]، اگر کسی در عمل خود غیر از [[خداوند متعال]] چیز دیگری را در نظر آورد، تنها جهنّم را نصیب میبرَد، و جز از آن هیچ بهرهای دیگر بهدست نخواهد آورد. | * به تعبیر [[قرآن کریم]]، اگر کسی در عمل خود غیر از [[خداوند متعال]] چیز دیگری را در نظر آورد، تنها جهنّم را نصیب میبرَد، و جز از آن هیچ بهرهای دیگر بهدست نخواهد آورد. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
* در عین حال اگر حرکت [[انسان]] در هرکاری بهسوی [[نفس]] امّاره باشد، تنها با یک [[نیّت]] به آن واصل میشود؛ چه بین [[انسان]] و طاغوتِ [[نفس]] امّاره نیز فاصلهای جز از یک قدم نیست؛ باز از همین رو است که تنها یک کلمه [[کفرآمیز]] میتواند [[انسان]] را به پائینترین و پستترین مدارج [[جهنم]] سقوط داده او را از تمامی مراتب انسانی دور نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۰.</ref>. | * در عین حال اگر حرکت [[انسان]] در هرکاری بهسوی [[نفس]] امّاره باشد، تنها با یک [[نیّت]] به آن واصل میشود؛ چه بین [[انسان]] و طاغوتِ [[نفس]] امّاره نیز فاصلهای جز از یک قدم نیست؛ باز از همین رو است که تنها یک کلمه [[کفرآمیز]] میتواند [[انسان]] را به پائینترین و پستترین مدارج [[جهنم]] سقوط داده او را از تمامی مراتب انسانی دور نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۰.</ref>. | ||
* جهت دوّم امّا، جهتی است که به خود فعل بستگی داشته به فاعل آن مربوط نمیشود. نمونه را [[کشف]] میکروب و تولید انرژی الکتریسیته، دو فعلی هستند که هرچند از چگونگی [[نیت]] کاشفان و مخترعان آن اطلاعی نداریم، امّا میدانیم که این دو در [[زندگی]] مادّی [[انسان]] بسیار [[نافع]] بوده، حیات جمعی [[مردمان]] را از آسودگی بیشتری برخوردار کرده است. | * جهت دوّم امّا، جهتی است که به خود فعل بستگی داشته به فاعل آن مربوط نمیشود. نمونه را [[کشف]] میکروب و تولید انرژی الکتریسیته، دو فعلی هستند که هرچند از چگونگی [[نیت]] کاشفان و مخترعان آن اطلاعی نداریم، امّا میدانیم که این دو در [[زندگی]] مادّی [[انسان]] بسیار [[نافع]] بوده، حیات جمعی [[مردمان]] را از آسودگی بیشتری برخوردار کرده است. | ||
* از این رو هر کاری به اعتبار جهت اوّل، و نیز به اعتبار جهت دوّم، میتواند از [[نیکی]] و یا [[قبح]] و [[زشتی]] برخوردار شود؛ در این صورت تنها فعلی که از هر دو مرحله پیشگفته سرافراز خارج شود، میتواند در کمال [[انسان]] مؤثّر باشد؛ هرچند فعل [[نیکو]] بدون نیکویی فاعلی آن نیز، سرانجام به [[کمک]] [[انسان]] خواهد شتافت. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در این زمینه میفرمایند: "هرکس سنّتی و روشی [[نیکو]] برقرار نماید، اجر و [[ثواب]] آن را بهره خواهد بُرد؛ و هرکس روش [[زشتی]] پدید آورَد، [[گناه]] آن و [[گناه]] کسانی که بدان عمل میکنند را نصیب خود خواهد ساخت" <ref>{{متن حدیث|مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۲۰۴.</ref>. از این رو اختراع برق میتواند برای مخترع آن فوایدی بههمراه داشته باشد، امّا نمیتواند او را به مراتب والای انسانی رهنمون شود. | * از این رو هر کاری به اعتبار جهت اوّل، و نیز به اعتبار جهت دوّم، میتواند از [[نیکی]] و یا [[قبح]] و [[زشتی]] برخوردار شود؛ در این صورت تنها فعلی که از هر دو مرحله پیشگفته سرافراز خارج شود، میتواند در کمال [[انسان]] مؤثّر باشد؛ هرچند فعل [[نیکو]] بدون نیکویی فاعلی آن نیز، سرانجام به [[کمک]] [[انسان]] خواهد شتافت. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در این زمینه میفرمایند: "هرکس سنّتی و روشی [[نیکو]] برقرار نماید، اجر و [[ثواب]] آن را بهره خواهد بُرد؛ و هرکس روش [[زشتی]] پدید آورَد، [[گناه]] آن و [[گناه]] کسانی که بدان عمل میکنند را نصیب خود خواهد ساخت" <ref>{{متن حدیث|مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا}}؛ بحار الأنوار، ج۷۱، ص۲۰۴.</ref>. از این رو اختراع برق میتواند برای مخترع آن فوایدی بههمراه داشته باشد، امّا نمیتواند او را به مراتب والای انسانی رهنمون شود. | ||
* در مقابل امّا، [[عمل صالح]] اگر از [[روح]] [[صالح]] و [[نیّت]] [[الهی]] برخوردار باشد، همچون موجودی [[پاک]] و [[پاکیزه]] به سوی درگاه [[الهی]] ارتقاء مییابد، تا کار و کننده آن را به محضر او رسانده موجب لقای او شود؛ [[قرآن کریم]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۰.</ref>. | * در مقابل امّا، [[عمل صالح]] اگر از [[روح]] [[صالح]] و [[نیّت]] [[الهی]] برخوردار باشد، همچون موجودی [[پاک]] و [[پاکیزه]] به سوی درگاه [[الهی]] ارتقاء مییابد، تا کار و کننده آن را به محضر او رسانده موجب لقای او شود؛ [[قرآن کریم]] خود در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد!» سوره فجر، آیه ۲۷-۲۸. </ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۰.</ref>. | ||
* همانگونه که در سویه مقابل آن نیز، چون عملی به [[ریاء]]، [[نفاق]]، [[کفر]] و [[شرک]] آلوده گردد، [[صاحب]] خود را به جهنّم رهنمون شده او را درجه به درجه از [[مقام]] انسانیّت دور میکند؛ تا سرانجام در پستترین مراتب جهنّم جایگزین سازد. [[حضرت حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>. | * همانگونه که در سویه مقابل آن نیز، چون عملی به [[ریاء]]، [[نفاق]]، [[کفر]] و [[شرک]] آلوده گردد، [[صاحب]] خود را به جهنّم رهنمون شده او را درجه به درجه از [[مقام]] انسانیّت دور میکند؛ تا سرانجام در پستترین مراتب جهنّم جایگزین سازد. [[حضرت حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند و برای آنان یاوری نمییابی» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>. | ||
* از این رو، نمیتوان از این سخن [[کتاب الهی]] تعجّب نمود، که [[ارسال پیامبران]]{{عم}} و کتب [[الهی]]، تنها برای آن بوده است که [[خلوص]] در عمل را به [[مردمان]] بیاموزند، و آنان را به این مرتبه ارزشمند [[راهنما]] شوند: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. نیز در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. | * از این رو، نمیتوان از این سخن [[کتاب الهی]] تعجّب نمود، که [[ارسال پیامبران]] {{عم}} و کتب [[الهی]]، تنها برای آن بوده است که [[خلوص]] در عمل را به [[مردمان]] بیاموزند، و آنان را به این مرتبه ارزشمند [[راهنما]] شوند: {{متن قرآن|وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ}}<ref>«و فرمانی نیافته بودند جز این که خدا را در حالی که دین خویش را برای او ناب داشتهاند، با درستی آیین، بپرستند» سوره بینه، آیه ۵.</ref>. نیز در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى}}<ref>«بگو: تنها شما را به (سخن) یگانهای اندرز میدهم و آن اینکه: دو تن دو تن و تک تک برای خداوند قیام کنید» سوره سبأ، آیه ۴۶.</ref>. | ||
* اکنون بر اساس آنچه گذشت، خواننده محترم بهخوبی میتواند معنای [[حدیث]] مشهور [[نبوی]] را دریابد، [[حدیثی]] که در آن به [[ارزش]] [[نیّت]] و [[برتری]] آن نسبت به عمل اشاره شده است: "[[نیت]] [[مؤمن]] بهتر از عمل اوست و [[نیت]] [[کافر]] بدتر از عمل او میباشد" <ref>{{متن حدیث|نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ}}؛اصول کافی، ج۲، ص۸۴.</ref>؛ [[علامه مجلسی]] این [[روایت]] را [[نقل]]، و درباره معنای آن دوازده احتمال را ذکر فرموده است<ref>بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۹.</ref>. | * اکنون بر اساس آنچه گذشت، خواننده محترم بهخوبی میتواند معنای [[حدیث]] مشهور [[نبوی]] را دریابد، [[حدیثی]] که در آن به [[ارزش]] [[نیّت]] و [[برتری]] آن نسبت به عمل اشاره شده است: "[[نیت]] [[مؤمن]] بهتر از عمل اوست و [[نیت]] [[کافر]] بدتر از عمل او میباشد" <ref>{{متن حدیث|نِيَّةُ الْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ}}؛اصول کافی، ج۲، ص۸۴.</ref>؛ [[علامه مجلسی]] این [[روایت]] را [[نقل]]، و درباره معنای آن دوازده احتمال را ذکر فرموده است<ref>بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۸۹.</ref>. | ||
* به نظر ما هرچند همه این معانی صحیح مینماید، امّا معنایی که در این سطور مجال طرح یافت، از [[قوّت]] بیشتری برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۱.</ref>. | * به نظر ما هرچند همه این معانی صحیح مینماید، امّا معنایی که در این سطور مجال طرح یافت، از [[قوّت]] بیشتری برخوردار است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۱.</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
* صاحبان این قسمت از انگیزه نوع دوّم را، میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود: | * صاحبان این قسمت از انگیزه نوع دوّم را، میتوان به اقسامی چند تقسیم نمود: | ||
# گروهی که در [[عبادات]] و دیگر [[اعمال]] نیکویشان، تنها و تنها در پی نعمتهای ظاهری بهشتند؛ حورو [[قصور]] و لذّات گوناگون آن- که در [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[شریف]]، به تفصیل بیان شده -، تنها چیزی است که وجهه همّت اینان بوده، به چیزی جز از آن نظر ندوختهاند. اینان هرچند به [[بهشت]] واصل میشوند، امّا [[اصحاب]] [[قلوب]] اینان را [[بندگان]] شکم و [[شهوت]] میدانند، که آرزوهای مادّی خود را از این [[دنیا]] به سرای دیگر بردهاند، تا در آن سرا به کام [[دل]] برسند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶.</ref>. | # گروهی که در [[عبادات]] و دیگر [[اعمال]] نیکویشان، تنها و تنها در پی نعمتهای ظاهری بهشتند؛ حورو [[قصور]] و لذّات گوناگون آن- که در [[قرآن کریم]] و [[سنّت]] [[شریف]]، به تفصیل بیان شده -، تنها چیزی است که وجهه همّت اینان بوده، به چیزی جز از آن نظر ندوختهاند. اینان هرچند به [[بهشت]] واصل میشوند، امّا [[اصحاب]] [[قلوب]] اینان را [[بندگان]] شکم و [[شهوت]] میدانند، که آرزوهای مادّی خود را از این [[دنیا]] به سرای دیگر بردهاند، تا در آن سرا به کام [[دل]] برسند!<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶.</ref>. | ||
# گروهی دیگر از اینان، نه در پی رسیدن به حوریان و نهرهای شیر و عسل، که در پی رسیدن به مجالست [[انبیاء]]{{عم}} و [[صالحان]] هستند. آنان همنشینی با [[نیکان]] روزگار و [[برتر]] از همه آنان، [[پیامبران]] و [[ائمه هدی]]{{عم}} را بالاتر از دیگر [[نعمتها]] یافته، در آنچه انجام میدهند به این منظور والا نظر میدوزند. [[حضرت حق]]، خود اینان را [[وعده]] فرموده است که به [[نعمت]] مورد نظرشان واصل خواهند شد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. او خود [[بندگان]] را امر فرموده است، تا در یکایک نمازهای خود این [[مقام]] را به [[دعا]] درخواست نمایند، تا قدمی از گروه اوّل پیشتر روند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای * راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. [[اهل دل]]، اینان را عشقبازان و ذوقورزان میدانند، که به [[عشق]] [[جمال]] محمّدی{{صل}} دست از [[جهان]] کشیدهاند، و در پی [[جمال]] بیمثال او و [[خاندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش{{عم}} سر در پی [[قیامت]] نهادهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>. | # گروهی دیگر از اینان، نه در پی رسیدن به حوریان و نهرهای شیر و عسل، که در پی رسیدن به مجالست [[انبیاء]] {{عم}} و [[صالحان]] هستند. آنان همنشینی با [[نیکان]] روزگار و [[برتر]] از همه آنان، [[پیامبران]] و [[ائمه هدی]] {{عم}} را بالاتر از دیگر [[نعمتها]] یافته، در آنچه انجام میدهند به این منظور والا نظر میدوزند. [[حضرت حق]]، خود اینان را [[وعده]] فرموده است که به [[نعمت]] مورد نظرشان واصل خواهند شد: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>. او خود [[بندگان]] را امر فرموده است، تا در یکایک نمازهای خود این [[مقام]] را به [[دعا]] درخواست نمایند، تا قدمی از گروه اوّل پیشتر روند: {{متن قرآن|اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}}<ref>«راه راست را به ما بنمای * راه آنان که به نعمت پروردهای؛ که نه بر ایشان خشم آوردهای و نه گمراهاند» سوره فاتحه، آیه ۶.</ref>. [[اهل دل]]، اینان را عشقبازان و ذوقورزان میدانند، که به [[عشق]] [[جمال]] محمّدی {{صل}} دست از [[جهان]] کشیدهاند، و در پی [[جمال]] بیمثال او و [[خاندان]] [[پاک]] و پاکیزهاش {{عم}} سر در پی [[قیامت]] نهادهاند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۶-۲۲۷.</ref>. | ||
# گروهی دیگر از همینان، آنانند که در کارهایشان، انگیزهای جز از قُرب و [[نزدیکی به خداوند]] ندارند. محرّک و انگیزه اینان، تنها [[مقام قرب]] اوست؛ چه اینان حتّی به [[بهشت]] و حور و [[قصور]] آن نیز نیمنگاهی نمیاندازند. [[قرآن کریم]] چنین مرتبه والایی را از [[همسر فرعون]] [[نقل]] مینماید، که بزرگوارنه دست از [[نعمت]] ظاهری [[دنیا]] کشید، امّا نظرش نه به [[نعمت]] ظاهری اُخروی، که به [[مقام قرب الهی]] بود: {{متن قرآن|رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۷.</ref>. | # گروهی دیگر از همینان، آنانند که در کارهایشان، انگیزهای جز از قُرب و [[نزدیکی به خداوند]] ندارند. محرّک و انگیزه اینان، تنها [[مقام قرب]] اوست؛ چه اینان حتّی به [[بهشت]] و حور و [[قصور]] آن نیز نیمنگاهی نمیاندازند. [[قرآن کریم]] چنین مرتبه والایی را از [[همسر فرعون]] [[نقل]] مینماید، که بزرگوارنه دست از [[نعمت]] ظاهری [[دنیا]] کشید، امّا نظرش نه به [[نعمت]] ظاهری اُخروی، که به [[مقام قرب الهی]] بود: {{متن قرآن|رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پروردگارا! نزد خود در بهشت برای من خانهای بساز و مرا از فرعون و کردارش رهایی بخش و مرا از این قوم ستمگر آسوده گردان» سوره تحریم، آیه ۱۱.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۷.</ref>. | ||
* این [[کتاب آسمانی]]، این [[مقام]] را برای متّقیانی که با تمام وجود [[تقوای الهی]] را پیشه خود میکنند- و از این رو به [[مقام]] [[نفس]] مطمئنّه رسیدهاند-، [[وعده]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref> و باز میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>.[[اهل دل]]، اینان را [[عارفان]] [[حقیقی]] میدانند، که با [[شناخت]] [[حضرت حق]]، [[قرب]] او را حتّی [[برتر]] از [[نعمت]] همنشینی با [[پیامبران]] و [[اولیاء]] دریافتهاند. | * این [[کتاب آسمانی]]، این [[مقام]] را برای متّقیانی که با تمام وجود [[تقوای الهی]] را پیشه خود میکنند- و از این رو به [[مقام]] [[نفس]] مطمئنّه رسیدهاند-، [[وعده]] فرموده است: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ * فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ}}<ref>«بیگمان پرهیزگاران در بوستانها و (کنار) جویبارانند * در جایگاهی راستین نزد فرمانفرمایی توانمند» سوره قمر، آیه ۵۴.</ref> و باز میفرماید: {{متن قرآن|يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً}}<ref>«ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد» سوره فجر، آیه ۲۷.</ref>.[[اهل دل]]، اینان را [[عارفان]] [[حقیقی]] میدانند، که با [[شناخت]] [[حضرت حق]]، [[قرب]] او را حتّی [[برتر]] از [[نعمت]] همنشینی با [[پیامبران]] و [[اولیاء]] دریافتهاند. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
==== قسمت دوّم ==== | ==== قسمت دوّم ==== | ||
* کسانی در این قسمت جای میگیرند، که [[نیکوکاری]] را از [[ترس]] [[جهنم]] وجهه همّت خود ساختهاند. اینان بیشتر از گروه اوّل میباشند، بهگونهای که میتوان ادّعا نمود اگر [[ترس]] از جهنّم نمیبود، تنها شماری اندک از مردانِ هر روزگار به [[عبادت]] [[حضرت حق]] میپرداختند؛ چه میتوان گفت که تمامی [[مؤمنان]] جز تعداد انگشتشماری از آنان، [[ترس]] از جهنّم را در [[دل]] داشته برای احتراز از آن به [[عبادت]] میپردازند. اینان را نیز بر اساس همان انگیزههایشان، میتوان به چند گروه تقسیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹.</ref>: | * کسانی در این قسمت جای میگیرند، که [[نیکوکاری]] را از [[ترس]] [[جهنم]] وجهه همّت خود ساختهاند. اینان بیشتر از گروه اوّل میباشند، بهگونهای که میتوان ادّعا نمود اگر [[ترس]] از جهنّم نمیبود، تنها شماری اندک از مردانِ هر روزگار به [[عبادت]] [[حضرت حق]] میپرداختند؛ چه میتوان گفت که تمامی [[مؤمنان]] جز تعداد انگشتشماری از آنان، [[ترس]] از جهنّم را در [[دل]] داشته برای احتراز از آن به [[عبادت]] میپردازند. اینان را نیز بر اساس همان انگیزههایشان، میتوان به چند گروه تقسیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹.</ref>: | ||
# تنها از [[ترس]] [[آتش]] و عذابهای جانکاه آن به [[نیکوکاری]] میپردازند. عذابهایی که سخت بزرگ است و جانسوز، بهگونهای که در همه [[تاریخ]] [[عقول]] [[مردمان]] از شدّت آن در [[هراس]] بوده، حتّی به [[حیرت]] دچار شده است. قبول این عذابها تنها با تأمل در [[قدرت]] لایزال خداوندی ممکن است؛ چه همانگونه که ذات او - جلَّ و علا! - قابل [[درک]] نیست، چگونگیِ [[افعال]] او- که از همان ذات نشأت گرفته است- نیز، برای [[عقول]] [[انسانها]] قابل [[درک]] نمیباشد. تنها توجّه به این نکته که جهنّم و عذابهای آن نشانه [[غضب]] خداوندی است، میتواند چگونگی این عذابها را تبیین نماید. از همین رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمامی لحظات، در پی آن بودهاند که حتّی با نشان دادن یک برگ گیاه، توجّه [[مردم]] را به [[قدرت]] بیپایان [[الهی]] جلب نمایند، تا آنان دریابند که آن کس که رحمتش در قالب چنین [[خلقت]] منظمِ بیانتهایی جلوهگر میشود، غضبش نیز در قالب چنان مخلوق [[عظیم]] هراسانگیزی ظاهر خواهد شد!. در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ}}<ref>«به سوی سایه سه شاخهای روانه گردید * که نه سایهگستر است و نه از زبانه آتش باز میدارد * شرارههایی (بلند) چون کاخ، میافکند * گویی شترانی زردمویند» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱. </ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ}}<ref>«آنان را خوراکی جز گیاه خشک خاردار نیست * که نه فربه میکند و نه از گرسنگی باز میدارد» سوره غاشیه، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۴. </ref>؛ {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ * لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید! * آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید! * بیگمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد * که آن را جز خطاکاران نمیخورند» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۷.</ref>. پُر واضح است که این [[آیات]] و نمونههای بسیار آن، که بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده است، [[قلوب]] را بهسوی [[رستگاری]] تحریک مینماید، و از فروافتادن در این ورطه هراسانگیز باز میدارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>. | # تنها از [[ترس]] [[آتش]] و عذابهای جانکاه آن به [[نیکوکاری]] میپردازند. عذابهایی که سخت بزرگ است و جانسوز، بهگونهای که در همه [[تاریخ]] [[عقول]] [[مردمان]] از شدّت آن در [[هراس]] بوده، حتّی به [[حیرت]] دچار شده است. قبول این عذابها تنها با تأمل در [[قدرت]] لایزال خداوندی ممکن است؛ چه همانگونه که ذات او - جلَّ و علا! - قابل [[درک]] نیست، چگونگیِ [[افعال]] او- که از همان ذات نشأت گرفته است- نیز، برای [[عقول]] [[انسانها]] قابل [[درک]] نمیباشد. تنها توجّه به این نکته که جهنّم و عذابهای آن نشانه [[غضب]] خداوندی است، میتواند چگونگی این عذابها را تبیین نماید. از همین رو است که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در تمامی لحظات، در پی آن بودهاند که حتّی با نشان دادن یک برگ گیاه، توجّه [[مردم]] را به [[قدرت]] بیپایان [[الهی]] جلب نمایند، تا آنان دریابند که آن کس که رحمتش در قالب چنین [[خلقت]] منظمِ بیانتهایی جلوهگر میشود، غضبش نیز در قالب چنان مخلوق [[عظیم]] هراسانگیزی ظاهر خواهد شد!. در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ}}<ref>«به سوی سایه سه شاخهای روانه گردید * که نه سایهگستر است و نه از زبانه آتش باز میدارد * شرارههایی (بلند) چون کاخ، میافکند * گویی شترانی زردمویند» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱. </ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ}}<ref>«آنان را خوراکی جز گیاه خشک خاردار نیست * که نه فربه میکند و نه از گرسنگی باز میدارد» سوره غاشیه، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۴. </ref>؛ {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ * لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید! * آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید! * بیگمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد * که آن را جز خطاکاران نمیخورند» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۷.</ref>. پُر واضح است که این [[آیات]] و نمونههای بسیار آن، که بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده است، [[قلوب]] را بهسوی [[رستگاری]] تحریک مینماید، و از فروافتادن در این ورطه هراسانگیز باز میدارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>. | ||
# [[ترس]] از همنشینی با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[پیامبران]]{{عم}}، که همان همنشینان [[بدکار]] میباشند نیز، در شمار انگیزههای این قسم از [[مردمان]] است. همنشینانی که مجالست آنان بدتر از [[آتش جهنم]] است؛ از این رو [[قرآن کریم]] بهوضوح اشاره مینماید، که [[دوزخیان]] خود طالب دوری از همنشینان خود هستند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیدهاید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۹. </ref>؛{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ * وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ * هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ * قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ * وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«این است (پاداش پرهیزگاران) و به راستی برای سرکشان بدترین سرانجام خواهد بود: * دوزخ، که در آن درمیآیند و آن بستر، بد است * همین است؛ آب جوشیده و چرکاب که باید آن را بچشند * و (عذابهای) دیگری همانند آن گونهگون * این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند * میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است * میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای! * و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟ * آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند * بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۵۵-۶۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دعای [[خضر]] - نامبردار به [[دعای کمیل]] - میفرمایند: "اگر مرا برای [[عقوبت]] نمودن با دشمنانت همنشین کردی، و بین من و کسانی که عذابشان میدهی جمع نمودی، و میان من و [[دوستان]] و [[اولیاء]] خودت فاصله انداختی" <ref>{{متن حدیث|فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref>: <ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۰-۲۳۲.</ref>. | # [[ترس]] از همنشینی با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[پیامبران]] {{عم}}، که همان همنشینان [[بدکار]] میباشند نیز، در شمار انگیزههای این قسم از [[مردمان]] است. همنشینانی که مجالست آنان بدتر از [[آتش جهنم]] است؛ از این رو [[قرآن کریم]] بهوضوح اشاره مینماید، که [[دوزخیان]] خود طالب دوری از همنشینان خود هستند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیدهاید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۹. </ref>؛{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ * وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ * هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ * قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ * وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«این است (پاداش پرهیزگاران) و به راستی برای سرکشان بدترین سرانجام خواهد بود: * دوزخ، که در آن درمیآیند و آن بستر، بد است * همین است؛ آب جوشیده و چرکاب که باید آن را بچشند * و (عذابهای) دیگری همانند آن گونهگون * این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند * میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است * میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای! * و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟ * آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند * بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۵۵-۶۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در دعای [[خضر]] - نامبردار به [[دعای کمیل]] - میفرمایند: "اگر مرا برای [[عقوبت]] نمودن با دشمنانت همنشین کردی، و بین من و کسانی که عذابشان میدهی جمع نمودی، و میان من و [[دوستان]] و [[اولیاء]] خودت فاصله انداختی" <ref>{{متن حدیث|فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref>: <ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۰-۲۳۲.</ref>. | ||
# [[ترس]] از دوری از [[خداوند]] و محجوب بودن از او، و [[محروم]] ماندن از [[رحمت]] و [[فضل]] و کرمش نیز، در همین شمار است. این [[عذاب]]، در شمار سختترین عذابهای [[الهی]] است؛ بلکه میتوان گفت که اهل [[الله]] هیچ عذابی را هراسانگیزتر از آن نمییابند. [[حضرت حق]] خود به این [[عذاب]] اینگونه اشاره کرده است: {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ * كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۳-۱۵.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد * و چهرههایی در آن روز، گرفته است * میداند کاری کمرشکن با او خواهند کرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۵. </ref>.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در همان [[دعای کمیل]] میفرمایند: "بر فرض که ای [[پروردگار]] و آقا و مولای من!، من [[صبر]] کردم بر [[عذاب]] تو امّا چگونه بر دوری از تو [[صبر]] کنم، و بر فرض که بر سوزندگی [[آتش]] تو [[صبر]] کنم اما چگونه بر نگریستن بر [[بزرگواری]] تو و بی بهرگی خود از آن [[صبر]] کنم، و یا چگونه در [[آتش]] مسکن گزینم در حالی که [[امید]] من [[بخشش]] تو است" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>. | # [[ترس]] از دوری از [[خداوند]] و محجوب بودن از او، و [[محروم]] ماندن از [[رحمت]] و [[فضل]] و کرمش نیز، در همین شمار است. این [[عذاب]]، در شمار سختترین عذابهای [[الهی]] است؛ بلکه میتوان گفت که اهل [[الله]] هیچ عذابی را هراسانگیزتر از آن نمییابند. [[حضرت حق]] خود به این [[عذاب]] اینگونه اشاره کرده است: {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ * كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۳-۱۵.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد * و چهرههایی در آن روز، گرفته است * میداند کاری کمرشکن با او خواهند کرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۵. </ref>.[[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز در همان [[دعای کمیل]] میفرمایند: "بر فرض که ای [[پروردگار]] و آقا و مولای من!، من [[صبر]] کردم بر [[عذاب]] تو امّا چگونه بر دوری از تو [[صبر]] کنم، و بر فرض که بر سوزندگی [[آتش]] تو [[صبر]] کنم اما چگونه بر نگریستن بر [[بزرگواری]] تو و بی بهرگی خود از آن [[صبر]] کنم، و یا چگونه در [[آتش]] مسکن گزینم در حالی که [[امید]] من [[بخشش]] تو است" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>. | ||
* از میان این سه انگیزه، [[ترس]] اوّل مربوط به تمامی [[مردمان]]، [[ترس]] دوم ویژه [[خواصّ]] آنان، و [[ترس]] سوّم مخصوص اَخصّ [[خواص]] است. روشن است که در هر عصر و روزگاری، گروه دوّم و سوّم کمشمار بوده، تنها اندکی از [[مردم]] به مرتبه دوّم، و انگشتشماری از آنان به مرتبه سوّم واصل میشوند. | * از میان این سه انگیزه، [[ترس]] اوّل مربوط به تمامی [[مردمان]]، [[ترس]] دوم ویژه [[خواصّ]] آنان، و [[ترس]] سوّم مخصوص اَخصّ [[خواص]] است. روشن است که در هر عصر و روزگاری، گروه دوّم و سوّم کمشمار بوده، تنها اندکی از [[مردم]] به مرتبه دوّم، و انگشتشماری از آنان به مرتبه سوّم واصل میشوند. | ||
* به هر حال میتوان چنین گفت که این انگیزه نیز، برای دور کردن [[مردم]] از [[سخط]] و [[غضب الهی]] کارایی داشته، همانگونه که میتواند آنان را به رضای او نزدیک نماید. آری! این انگیزه بیشتر به کار عموم آنان میآید، و [[خواص]] را چندان کارگر نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>. | * به هر حال میتوان چنین گفت که این انگیزه نیز، برای دور کردن [[مردم]] از [[سخط]] و [[غضب الهی]] کارایی داشته، همانگونه که میتواند آنان را به رضای او نزدیک نماید. آری! این انگیزه بیشتر به کار عموم آنان میآید، و [[خواص]] را چندان کارگر نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
# این انگیزه، میتواند بهدست آوردن همنشین [[نیکو]] در [[قبر]]، و آسودگی در دوران [[برزخ]] تا [[ظهور]] [[قیامت]] باشد. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را بر این امر [[ترغیب]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«من به پروردگار شما به راستی ایمان آوردهام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) میدانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۵-۲۷.</ref>. این [[آیه]]، بهوضوح دلالت میکند که منظور از "[[بهشت]]" در اینجا، همان [[بهشت]] برزخی است، که بهمحض به [[شهادت]] رسیدن آن نبیّ بزرگوار فرادستش آمد؛ و ایشان در همان [[بهشت]] فریاد زد: ای کاش [[قوم]] من میدانستند که [[خداوند]] چه مایه بزرگوار است، و چه معامله بزرگوارانهای با من نمود!. تأمّل در همین [[آیه]]، نشان از [[بزرگواری]] آن [[پیامبر]] دارد. چه ایشان در پی آن بود که کشندگانش با دریافت این [[حقیقت]]، خود [[نجات]] یابند و به [[سعادت]] رسند!. آری! این [[آیه]] دلالتی بر آنکه [[تکریم]] [[الهی]] از باب تجسّم [[اعمال]] بوده است، نخواهد داشت؛ امّا این مطلب را از [[آیات]] دیگری- که ذکر شماری از آنها گذشت-، میتوان استفاده نمود. آیاتی همچون این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ}}<ref>«این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸.</ref>. | # این انگیزه، میتواند بهدست آوردن همنشین [[نیکو]] در [[قبر]]، و آسودگی در دوران [[برزخ]] تا [[ظهور]] [[قیامت]] باشد. [[قرآن کریم]] [[مؤمنان]] را بر این امر [[ترغیب]] فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ * قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ * بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«من به پروردگار شما به راستی ایمان آوردهام پس (سخن) مرا بشنوید * گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) میدانستند * که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامیداشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۵-۲۷.</ref>. این [[آیه]]، بهوضوح دلالت میکند که منظور از "[[بهشت]]" در اینجا، همان [[بهشت]] برزخی است، که بهمحض به [[شهادت]] رسیدن آن نبیّ بزرگوار فرادستش آمد؛ و ایشان در همان [[بهشت]] فریاد زد: ای کاش [[قوم]] من میدانستند که [[خداوند]] چه مایه بزرگوار است، و چه معامله بزرگوارانهای با من نمود!. تأمّل در همین [[آیه]]، نشان از [[بزرگواری]] آن [[پیامبر]] دارد. چه ایشان در پی آن بود که کشندگانش با دریافت این [[حقیقت]]، خود [[نجات]] یابند و به [[سعادت]] رسند!. آری! این [[آیه]] دلالتی بر آنکه [[تکریم]] [[الهی]] از باب تجسّم [[اعمال]] بوده است، نخواهد داشت؛ امّا این مطلب را از [[آیات]] دیگری- که ذکر شماری از آنها گذشت-، میتوان استفاده نمود. آیاتی همچون این [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ}}<ref>«این برای کارهایی است که کردهاید و (بدانید) که خداوند با بندگان، ستمگر نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸.</ref>. | ||
# انگیزه، گاه میتواند حفظ [[انسان]] از [[عذاب]] [[قبر]] باشد. [[قرآن کریم]] بر این نوع از [[عذاب]] تأکید فرموده، در [[آیات]] بسیاری به وجود و نیز چگونگیِ آن پرداخته است. این، از آن رو است که [[مردمان]] قبل از خروج از [[دنیا]] خویشتن را از آن [[عذاب]] حفظ کرده، پس از [[مرگ]] بدان دچار نشوند. از این رو بدون تردید میتوان نقش انگیزه بودن را برای آن قائل شد. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگهایی که میورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت * آتش (دوزخ) که سپیدهدمان و پایان روز بر آن عرضه میشوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سختترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>. | # انگیزه، گاه میتواند حفظ [[انسان]] از [[عذاب]] [[قبر]] باشد. [[قرآن کریم]] بر این نوع از [[عذاب]] تأکید فرموده، در [[آیات]] بسیاری به وجود و نیز چگونگیِ آن پرداخته است. این، از آن رو است که [[مردمان]] قبل از خروج از [[دنیا]] خویشتن را از آن [[عذاب]] حفظ کرده، پس از [[مرگ]] بدان دچار نشوند. از این رو بدون تردید میتوان نقش انگیزه بودن را برای آن قائل شد. به این دو [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ * النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا غُدُوًّا وَعَشِيًّا وَيَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ}}<ref>«آنگاه خداوند او را از گزند نیرنگهایی که میورزیدند نگاه داشت و زشتی عذاب، فرعونیان را فرا گرفت * آتش (دوزخ) که سپیدهدمان و پایان روز بر آن عرضه میشوند و روزی که رستخیز برپا شود (گفته خواهد شد) فرعونیان را به (درون) سختترین عذاب درآورید!» سوره غافر، آیه ۴۵-۴۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش میدیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را میگیرند به چهره و پشت آنان میکوبند و (میگویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۸-۲۳۹.</ref>. | ||
# همنشینی با [[اولیاء الهی]]، و [[برتر]] از همه [[معصومان]]{{عم}} نیز میتواند در شمار این انگیزهها قرار گیرد. اینان در [[قیامت]] تحت لوای [[حمد]] جمع میشوند، و [[اعمال]] [[نورانی]] خود را همچون درختی پربار مییابند، که میتوانند هر لحظه از ثمرات و میوههای رنگارنگ آن بهرهمند شوند. هرچند [[روایات]] ما در این زمینه به مرتبه [[یقین]] آفرینی رسیده است، اما باز در این باره هم [[کلام الهی]] سخت گویا است؛ به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد. امروز، نوید شما بوستانهایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>. | # همنشینی با [[اولیاء الهی]]، و [[برتر]] از همه [[معصومان]] {{عم}} نیز میتواند در شمار این انگیزهها قرار گیرد. اینان در [[قیامت]] تحت لوای [[حمد]] جمع میشوند، و [[اعمال]] [[نورانی]] خود را همچون درختی پربار مییابند، که میتوانند هر لحظه از ثمرات و میوههای رنگارنگ آن بهرهمند شوند. هرچند [[روایات]] ما در این زمینه به مرتبه [[یقین]] آفرینی رسیده است، اما باز در این باره هم [[کلام الهی]] سخت گویا است؛ به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ * يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بَابٌ بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ * يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ قَالُوا بَلَى وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ}}<ref>«روزی که مردان و زنان مؤمن را بنگری که فروغشان از جلو و کناره راستشان، پیش میشتابد. امروز، نوید شما بوستانهایی است که از بن آنها جویبارها روان است و در آنها جاودانید؛ این همان رستگاری سترگ است * روزی که مردان و زنان منافق به مؤمنان میگویند: چشم به راه ما بمانید تا از فروغتان (بهرهای) بگیریم، (به آنان) گفته میشود: به پس پشت خود باز گردید و فروغی بجویید؛ آنگاه میان آنان (و مؤمنان) بارویی میکشند که دری دارد، درون آن بخشایش و بیرون آن روی به عذاب دارد * (منافقان) آنان را ندا میدهند: آیا ما با شما نبودیم؟ میگویند: چرا، اما شما خود را (با دورویی) به سختی افکندید و چشم به راه (شکست ما مؤمنان) بودید و تردید کردید و آرزوها شما را فریب داد تا آنکه فرمان خداوند در رسید و (شیطان) فریبکار شما را به خداوند فریفت» سوره حدید، آیه ۱۲-۱۴.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۹-۲۴۰.</ref>. | ||
# پرهیز از آشکار شدن [[اعمال ناشایست]] [[انسان]]، در صحرای [[محشر]]. این مطلب هم میتواند در شمار انگیزهها باشد؛ چه [[انسان]] از آبروریزی و سیهچهره شدن خویش در مقابل دیگران، سخت هراسناک و گریزان است. [[قرآن کریم]] به این نوع از انگیزهها هم اشاره کرده، و آن را در شمار محرّکهای قدرتمند به حساب آورده است؛ از همین رو است که به تأکید و تکرار، وضعیت [[مردمان]] در صحرای [[قیامت]] را یادآوری میفرماید، تا [[مؤمنان]] با در نظر گرفتن آن، پیش از ورود به آن موقف به حساب خویش بپردازند، و از سیهرویی در آن بپرهیزند. نمونه را تنها به این یک [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۰.</ref>. | # پرهیز از آشکار شدن [[اعمال ناشایست]] [[انسان]]، در صحرای [[محشر]]. این مطلب هم میتواند در شمار انگیزهها باشد؛ چه [[انسان]] از آبروریزی و سیهچهره شدن خویش در مقابل دیگران، سخت هراسناک و گریزان است. [[قرآن کریم]] به این نوع از انگیزهها هم اشاره کرده، و آن را در شمار محرّکهای قدرتمند به حساب آورده است؛ از همین رو است که به تأکید و تکرار، وضعیت [[مردمان]] در صحرای [[قیامت]] را یادآوری میفرماید، تا [[مؤمنان]] با در نظر گرفتن آن، پیش از ورود به آن موقف به حساب خویش بپردازند، و از سیهرویی در آن بپرهیزند. نمونه را تنها به این یک [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ}}<ref>«روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو مییابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصلهای دور میبود و خداوند شما را از خویش پروا میدهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۰.</ref>. | ||
# بهدست آوردن نعمتهای رنگ رنگ [[الهی]] در [[جهان آخرت]]، نیز میتواند در شمار این انگیزهها قرار گیرد. چه [[آدمی]] بر اساس آنچه گذشت، در مییابد که [[بهشت]] تنها ثمره [[اعمال]] خود اوست، که پیشاپیش به آن سرای جاودان فرستاده است؛ از این رو با [[نیکی]] در این [[جهان]] زودگذر، در پی آن میشود که [[جهان]] باقی خویش را به [[بهترین]] وجه بیاراید، و سرای دائمی را زینت بخشد. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه نیز سخت پایفشرده، و در جایجای خود به آن اشاره کرده است: {{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ}}<ref>«بخورید و بیاشامید! گواراتان باد برای آنچه در روزهای گذشته انجام دادهاید» سوره حاقه، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۱.</ref>. | # بهدست آوردن نعمتهای رنگ رنگ [[الهی]] در [[جهان آخرت]]، نیز میتواند در شمار این انگیزهها قرار گیرد. چه [[آدمی]] بر اساس آنچه گذشت، در مییابد که [[بهشت]] تنها ثمره [[اعمال]] خود اوست، که پیشاپیش به آن سرای جاودان فرستاده است؛ از این رو با [[نیکی]] در این [[جهان]] زودگذر، در پی آن میشود که [[جهان]] باقی خویش را به [[بهترین]] وجه بیاراید، و سرای دائمی را زینت بخشد. [[قرآن کریم]] بر این انگیزه نیز سخت پایفشرده، و در جایجای خود به آن اشاره کرده است: {{متن قرآن|كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ}}<ref>«بخورید و بیاشامید! گواراتان باد برای آنچه در روزهای گذشته انجام دادهاید» سوره حاقه، آیه ۲۴.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و هر کس باید بنگرد برای (روزی چون) فردا چه پیش فرستاده است» سوره حشر، آیه ۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ}}<ref>«و هر خیری که از پیش برای خویش فرستید (پاداش آن را) نزد خداوند خواهید یافت» سوره بقره، آیه ۱۱۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ}}<ref>«پس هر کس همسنگ ذرهای نیکی ورزد، آن را خواهد دید * و هر کس همسنگ ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷-۸.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۱.</ref>. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
* [[تجسم اعمال]] را معنایی دیگر نیز هست، که از دو معنای پیشگفته ظریفتر میباشد. در این معنا، تأثیر [[اعمال]]، سخنان و [[اندیشهها]] بر [[نفس]] انسانی را، تجسّم آنها میخوانند. | * [[تجسم اعمال]] را معنایی دیگر نیز هست، که از دو معنای پیشگفته ظریفتر میباشد. در این معنا، تأثیر [[اعمال]]، سخنان و [[اندیشهها]] بر [[نفس]] انسانی را، تجسّم آنها میخوانند. | ||
* چه [[نفس]] [[انسان]] بهوسیله این امور اندک اندک رنگ میگیرد، و به سوی [[هدف]] نهایی آنها رهسپار میشود؛ حال اگر این امور از رنگی انسانی / [[الهی]] برخوردار باشد، [[نفس]] نیز به همین رنگ درآمده اندک اندک از مراتب پائین به سوی [[کمالات]] بیپایان انسانی رو مینهد، تا به مراتب [[انسان کامل]] واصل شود؛ در سوی مخالف امّا، اگر [[کارها]]، سخنان و اندیشههای [[انسان]] از رنگی [[شیطانی]] برخوردار باشد، اندک اندک [[نفس]] [[انسان]] رنگی [[شیطانی]] میپذیرد، تا خود سرانجام در شمار [[شیاطین]] درآید. این مطلب نیز "تجسّم [[اعمال]]" خوانده شده است. [[حضرت حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۲-۲۴۳.</ref>. | * چه [[نفس]] [[انسان]] بهوسیله این امور اندک اندک رنگ میگیرد، و به سوی [[هدف]] نهایی آنها رهسپار میشود؛ حال اگر این امور از رنگی انسانی / [[الهی]] برخوردار باشد، [[نفس]] نیز به همین رنگ درآمده اندک اندک از مراتب پائین به سوی [[کمالات]] بیپایان انسانی رو مینهد، تا به مراتب [[انسان کامل]] واصل شود؛ در سوی مخالف امّا، اگر [[کارها]]، سخنان و اندیشههای [[انسان]] از رنگی [[شیطانی]] برخوردار باشد، اندک اندک [[نفس]] [[انسان]] رنگی [[شیطانی]] میپذیرد، تا خود سرانجام در شمار [[شیاطین]] درآید. این مطلب نیز "تجسّم [[اعمال]]" خوانده شده است. [[حضرت حق]] در این رابطه میفرماید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۲-۲۴۳.</ref>. | ||
* اینان در [[دنیا]] از قلبی که [[عرش]] خداست برخوردارند، و در [[قیامت]] نیز نوری همچون [[نور]] ماه گرداگرد آنان را فرا میگیرد، که تمامی محشریانْ آن را در مییابند؛ و [[برتر]] از همه آنکه سرانجام به [[مقام]] همنشینی با [[اولیاء]] و حتّی ائمّه هدی{{عم}} سرافراز میشوند. | * اینان در [[دنیا]] از قلبی که [[عرش]] خداست برخوردارند، و در [[قیامت]] نیز نوری همچون [[نور]] ماه گرداگرد آنان را فرا میگیرد، که تمامی محشریانْ آن را در مییابند؛ و [[برتر]] از همه آنکه سرانجام به [[مقام]] همنشینی با [[اولیاء]] و حتّی ائمّه هدی {{عم}} سرافراز میشوند. | ||
* بدکاران نیز در این [[دنیا]] نفسی حیوانگونه مییابند، و در آن [[دنیا]] از صورتی همچون سگ و خوک و گرگ برخوردار میشوند. اینان در هر دو [[دنیا]] از کوری [[قلب]] [[رنج]] میبرند، و سرانجام سیاهی باطنشان آنان را به [[دوزخ]] [[راهنمایی]] خواهد کرد: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>. | * بدکاران نیز در این [[دنیا]] نفسی حیوانگونه مییابند، و در آن [[دنیا]] از صورتی همچون سگ و خوک و گرگ برخوردار میشوند. اینان در هر دو [[دنیا]] از کوری [[قلب]] [[رنج]] میبرند، و سرانجام سیاهی باطنشان آنان را به [[دوزخ]] [[راهنمایی]] خواهد کرد: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ}}<ref>«منافقان در اشکوبه فروتر دوزخاند» سوره نساء، آیه ۱۴۵.</ref>. | ||
* این نوع از تجسّم عمل نیز میتواند به اقسام گوناگونی تقسیم شود؛ چه انگیزه بودن این نوع نیز، خود از حالات مختلفی برخوردار است. ما در اینجا به شش مورد از این انگیزهها اشاره مینماییم: | * این نوع از تجسّم عمل نیز میتواند به اقسام گوناگونی تقسیم شود؛ چه انگیزه بودن این نوع نیز، خود از حالات مختلفی برخوردار است. ما در اینجا به شش مورد از این انگیزهها اشاره مینماییم: | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
*{{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>؛ | *{{متن قرآن|ذَلِكَ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«این برای آنان که خواستار خشنودی خداوندند بهتر است و آنانند که رستگارند» سوره روم، آیه ۳۸.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۹-۱۰.</ref> | *{{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا}}<ref>«(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم» سوره انسان، آیه ۹-۱۰.</ref> | ||
* [[روایت]] مشهور از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}: "تو را از سر [[ترس]] از [[آتش]] و یا از سر [[طمع]] در [[بهشت]] [[عبادت]] نمیکنم، بلکه یافتمت که [[شایسته]] عبادتی از این رو به [[عبادت]] تو پرداختم"<ref>{{متن حدیث|مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ بَلْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ}}</ref> نیز بر همین مطلب دلالت مینماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۹-۲۵۰.</ref>. | * [[روایت]] مشهور از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}}: "تو را از سر [[ترس]] از [[آتش]] و یا از سر [[طمع]] در [[بهشت]] [[عبادت]] نمیکنم، بلکه یافتمت که [[شایسته]] عبادتی از این رو به [[عبادت]] تو پرداختم"<ref>{{متن حدیث|مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا شَوْقاً إِلَى جَنَّتِكَ بَلْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ}}</ref> نیز بر همین مطلب دلالت مینماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۹-۲۵۰.</ref>. | ||
* ثبوت این [[مقام]] برای [[اهل بیت]]{{عم}} و شماری از [[انبیاء الهی]]، که در [[مرتبت]] از پی اینان قرار دارند، واضح است و نیاز به بررسی چندانی نخواهد داشت. | * ثبوت این [[مقام]] برای [[اهل بیت]] {{عم}} و شماری از [[انبیاء الهی]]، که در [[مرتبت]] از پی اینان قرار دارند، واضح است و نیاز به بررسی چندانی نخواهد داشت. | ||
* از برخی [[روایات]]، اینگونه روشن میشود که [[اهل بیت]]{{عم}} را مقاماتی چند بوده است. آنان گاه [[خداوند]] را از [[ترس]] [[قیامت]] به [[پرستش]] میگرفتهاند، و گاه بهخاطر بهدست آوردن رضای او، و گاه از سر حبّ و دوستیش، و گاه بهخاطر [[شکر]] بر نعمتهایش، و گاه از آن رو که او خود [[شایستگی]] معبود بودن را داشته است. | * از برخی [[روایات]]، اینگونه روشن میشود که [[اهل بیت]] {{عم}} را مقاماتی چند بوده است. آنان گاه [[خداوند]] را از [[ترس]] [[قیامت]] به [[پرستش]] میگرفتهاند، و گاه بهخاطر بهدست آوردن رضای او، و گاه از سر حبّ و دوستیش، و گاه بهخاطر [[شکر]] بر نعمتهایش، و گاه از آن رو که او خود [[شایستگی]] معبود بودن را داشته است. | ||
* گویا سِرّ این نکته، در آن است که از آنجا که [[اهل بیت]]{{عم}} از نظر وجودی کامل بودهاند، به [[برترین]] [[مراتب عبودیت]] نائل شده گه گاه به مرتبهای از مراتب آن تجلّی مینمودهاند. به تعبیری دیگر، گاه [[صفات جمال]] او - جلَّ و علا! - در [[قلوب]] اینان تجلّی میکرده است، پس بهواسطه [[طمع]] در نعمتهایش به [[عبادت]] او میپرداختهاند، و گاه صفات جلال او در [[قلوب]] اینان [[ظهور]] مینموده، پس به واسطه [[ترس]] از او به عبادتش میپرداختهاند. به این [[آیه شریفه]] که [[اهل بیت]] مصداق بارز و بلکه [[کاملترین]] مصداق آن هستند، بنگرید: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref>، از این رو، تجلّیات گوناگون [[حضرت حق]] در [[قلب]] آنان، صورتهای گوناگون [[عبادت]] را برایشان پدید میآورده؛ و هر لحظه آنان را به حالتی دیگر در میآورده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>. | * گویا سِرّ این نکته، در آن است که از آنجا که [[اهل بیت]] {{عم}} از نظر وجودی کامل بودهاند، به [[برترین]] [[مراتب عبودیت]] نائل شده گه گاه به مرتبهای از مراتب آن تجلّی مینمودهاند. به تعبیری دیگر، گاه [[صفات جمال]] او - جلَّ و علا! - در [[قلوب]] اینان تجلّی میکرده است، پس بهواسطه [[طمع]] در نعمتهایش به [[عبادت]] او میپرداختهاند، و گاه صفات جلال او در [[قلوب]] اینان [[ظهور]] مینموده، پس به واسطه [[ترس]] از او به عبادتش میپرداختهاند. به این [[آیه شریفه]] که [[اهل بیت]] مصداق بارز و بلکه [[کاملترین]] مصداق آن هستند، بنگرید: {{متن قرآن|تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفًا وَطَمَعًا}}<ref>«از بسترها پهلو تهی میکنند (و برای نماز برمیخیزند) در حالی که پروردگارشان را به بیم و امید میخوانند» سوره سجده، آیه ۱۶.</ref>، از این رو، تجلّیات گوناگون [[حضرت حق]] در [[قلب]] آنان، صورتهای گوناگون [[عبادت]] را برایشان پدید میآورده؛ و هر لحظه آنان را به حالتی دیگر در میآورده است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>. | ||
* پُر واضح است که این مرتبه، تنها ویژه آنان است که از کمال وجود برخوردارند؛ و جز از آن [[انوار]] [[مقدّس]]؛ هیچکس دیگر را به آن مرتبه دسترسی نخواهد بود. | * پُر واضح است که این مرتبه، تنها ویژه آنان است که از کمال وجود برخوردارند؛ و جز از آن [[انوار]] [[مقدّس]]؛ هیچکس دیگر را به آن مرتبه دسترسی نخواهد بود. | ||
* از آنچه گذشت، میتوان به این نتایج دست یافت: | * از آنچه گذشت، میتوان به این نتایج دست یافت: | ||
# هرچند بیشتر [[مردم]] به [[پرستش]] [[خداوند]] میپردازند، امّا انگیزههای آنان در این مسیر متفاوت است و گوناگون. ما در اینجا به بیش از پنجاه انگیزه اشاره کردیم، و پر واضح است که خواننده متتبّع میتواند به مقدار بسیار بیشتری از این انگیزهها دست یابد. در مقابل اینان، [[ریاکاران]] قرار دارند که تنها از [[عبادت]] ظاهری برخوردارند. ما پس از این در بحث از [[ریاء]]، به تفصیل این مطلب را باز خواهیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>. | # هرچند بیشتر [[مردم]] به [[پرستش]] [[خداوند]] میپردازند، امّا انگیزههای آنان در این مسیر متفاوت است و گوناگون. ما در اینجا به بیش از پنجاه انگیزه اشاره کردیم، و پر واضح است که خواننده متتبّع میتواند به مقدار بسیار بیشتری از این انگیزهها دست یابد. در مقابل اینان، [[ریاکاران]] قرار دارند که تنها از [[عبادت]] ظاهری برخوردارند. ما پس از این در بحث از [[ریاء]]، به تفصیل این مطلب را باز خواهیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>. | ||
# [[عبادات]] کاملان، و حتّی [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}}- که عنوان "عباد [[الله]]" تنها بر آنان سزاوار است-، از یک صورت واحد برخوردار نبوده، در حالات مختلف از انگیزههای چندی برخوردار بوده است. این مطلب به تفصیل پیش از این گذشت؛ اکنون امّا اضافه میکنیم که بر اساس آنچه از [[قرآن کریم]] استفاده میشود، میتوان گفت که [[معصومان]] و در یک عمل واحد، میان چندین و چند انگیزه مختلف جمع مینمودهاند. این نشان از مراتب بینظیر آنان دارد، که هیچکس نمیتواند به آن حتّی نزدیک شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم * پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند * و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد» سوره انسان، آیه ۷-۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۲.</ref>. | # [[عبادات]] کاملان، و حتّی [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]] {{عم}}- که عنوان "عباد [[الله]]" تنها بر آنان سزاوار است-، از یک صورت واحد برخوردار نبوده، در حالات مختلف از انگیزههای چندی برخوردار بوده است. این مطلب به تفصیل پیش از این گذشت؛ اکنون امّا اضافه میکنیم که بر اساس آنچه از [[قرآن کریم]] استفاده میشود، میتوان گفت که [[معصومان]] و در یک عمل واحد، میان چندین و چند انگیزه مختلف جمع مینمودهاند. این نشان از مراتب بینظیر آنان دارد، که هیچکس نمیتواند به آن حتّی نزدیک شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم * پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند * و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد» سوره انسان، آیه ۷-۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۲.</ref>. | ||
* از این رو، مکلّفان میتوانند [[نیّت]] خود را [[الهی]] نمایند، امّا در عین حال انگیزههای دیگری را نیز به آن ضمیمه نمایند. نمونه را، [[نماز]] تنها از آن خداست و با [[نیّت]] انجام امر او انجام میشود؛ در عین حال امّا میتوان با [[امید]] ورود به [[بهشت]] به انجام آن پرداخت. این مسأله از نظر [[فقهی]] نیز روشن بوده موجب رفع [[تکلیف]] میگردد. | * از این رو، مکلّفان میتوانند [[نیّت]] خود را [[الهی]] نمایند، امّا در عین حال انگیزههای دیگری را نیز به آن ضمیمه نمایند. نمونه را، [[نماز]] تنها از آن خداست و با [[نیّت]] انجام امر او انجام میشود؛ در عین حال امّا میتوان با [[امید]] ورود به [[بهشت]] به انجام آن پرداخت. این مسأله از نظر [[فقهی]] نیز روشن بوده موجب رفع [[تکلیف]] میگردد. | ||
* آری! خوشا به حال آن کس که به [[مقام]] [[بندگی]] واصل شود، تا در عباداتش تنها رضای او را در نظر گیرد، و هیچ مطلب دیگری را در این میانه دخیل نداند. | * آری! خوشا به حال آن کس که به [[مقام]] [[بندگی]] واصل شود، تا در عباداتش تنها رضای او را در نظر گیرد، و هیچ مطلب دیگری را در این میانه دخیل نداند. | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
* فراتر از این، میتوان ادّعا نمود که تمامی دیگر [[فضائل]]، بر این [[فضیلت]] متوقّف است؛ و تحصیل آن وابسته به بهدست آوردن این [[فضیلت]] میباشد: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>. | * فراتر از این، میتوان ادّعا نمود که تمامی دیگر [[فضائل]]، بر این [[فضیلت]] متوقّف است؛ و تحصیل آن وابسته به بهدست آوردن این [[فضیلت]] میباشد: {{متن قرآن|صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً}}<ref>«رنگ (و نگار) خداوند را (بگزینید) و خوشرنگ (و نگار) تر از خداوند کیست؟» سوره بقره، آیه ۱۳۸.</ref>. | ||
* چه، هرچه به این رنگ در آید، به همان اندازه که این رنگ را پذیرفته است از [[عظمت]] و فواید گوناگون بهرهمند میشود؛ حال این رنگپذیری به هر اندازه شدیدتر شود، [[عظمت]] آن و فواید آن نیز بیشتر خواهد شد. این مطلب تا بدانجا پیش خواهد رفت، که حتّی ممکن است آنچه از نظری دیگر عادی جلوه میکند، از عظمتی بهرهمند شود که [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - در خصوص آن، آیهای و یا سورهای نازل فرماید. | * چه، هرچه به این رنگ در آید، به همان اندازه که این رنگ را پذیرفته است از [[عظمت]] و فواید گوناگون بهرهمند میشود؛ حال این رنگپذیری به هر اندازه شدیدتر شود، [[عظمت]] آن و فواید آن نیز بیشتر خواهد شد. این مطلب تا بدانجا پیش خواهد رفت، که حتّی ممکن است آنچه از نظری دیگر عادی جلوه میکند، از عظمتی بهرهمند شود که [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - در خصوص آن، آیهای و یا سورهای نازل فرماید. | ||
* نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]]{{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه{{س}} و [[خانواده]] گرامی گرانسنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سورهای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>. | * نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]] {{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه {{س}} و [[خانواده]] گرامی گرانسنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سورهای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>. | ||
* قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، اینچنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد بهواسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم میسایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> | * قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} در بستر [[رسول خدا]] {{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، اینچنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد بهواسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم میسایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> | ||
* [[آیه ولایت]] نیز داستانی همینگونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، بهگونهای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر بهحسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بینظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهرهمند نبودهاند که انگشتری گرانبها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بیپایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانستهاند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری. | * [[آیه ولایت]] نیز داستانی همینگونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، بهگونهای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر بهحسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بینظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهرهمند نبودهاند که انگشتری گرانبها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بیپایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانستهاند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری. | ||
* آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری. | * آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری. | ||
* در مقابل امّا، هر فعلی که از چنان رنگی رنگ نپذیرد، هیچ قیمتی نخواهد داشت؛ بلکه [[خاک]] از آن پرارزشتر است هرچند به حسب ظاهر از قیمتی گران برخوردار باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۶.</ref>. | * در مقابل امّا، هر فعلی که از چنان رنگی رنگ نپذیرد، هیچ قیمتی نخواهد داشت؛ بلکه [[خاک]] از آن پرارزشتر است هرچند به حسب ظاهر از قیمتی گران برخوردار باشد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۶.</ref>. | ||
* در این رابطه، توجّه به این [[حدیث نبوی]] [[شریف]] کافی است: "اوّلین کسانی که در [[قیامت]] به حساب فراخوانده میشوند، مردی است که [[قرآن]] را جمع و حفظ کرده، و مردی که در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیده، و مردی که از [[ثروت]] زیادی برخوردار بوده است. [[خداوند]] در آن صحنه به قاری [[قرآن]] میفرماید: آیا آنچه بر پیامبرم نازل کردم را به تو نیاموختم؟ پاسخ میدهد: بله ای [[پروردگار]]! [[خداوند]] میفرماید: با آنچه به تو آموختم چه کردی؟ پاسخ میدهد: خدایا! در میانه شب و دو سوی روز برخاستم، امّا [[خداوند]] میفرماید: [[دروغ]] میگویی و [[ملائکه]] نیز گویند: [[دروغ]] میگویی، در این حال [[خداوند]] میفرماید: میخواستی که [[مردمان]] بگویند: فلان کس قاری [[قرآن]] است!، آنان نیز گفتند و تو به [[هدف]] خود رسیدی!. آنگاه مرد ثروتمند را حاضر میکنند. [[خداوند]] به او میفرماید: آیا تو را در [[ثروت]] قرار ندادم تا آنکه به هیچکس [[نیازمند]] نشوی؟ آن مرد پاسخ مثبت میدهد، [[حضرت حق]] میفرماید: تو با آنچه به تو بخشیدم چه کردی؟ پاسخ میدهد: من همواره از خویشانم تفقّد میکردم و به آنان [[نیکی]] میکردم، [[خداوند]] پاسخ میدهد: [[دروغ]] میگویی و [[ملائکه]] نیز میگویند: [[دروغ]] میگویی، تو فقط میخواستی که [[مردمان]] تو را [[بخشنده]] بدانند، به این [[هدف]] خود هم رسیدی!. آنگاه آن کس که در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیده است را حاضر مینمایند. [[حضرت حق]] از او میپرسد: چه کردی؟ پاسخ میدهد: تو امر نمودی که در راهت [[جهاد]] کنند، من نیز آن [[قدر]] [[جهاد]] کردم که سرانجام در این راه کشته شدم، [[خداوند]] میفرماید: نه! تو [[اراده]] کردی که [[مردمان]] تو را [[شجاع]] و بیپروا بدانند، و اینگونه هم شد!. آنگاه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمودند: اینان خَلقی هستند که [[خداوند]] بهواسطه آنها [[آتش]] جهنّم را بر میافروزد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ أَوَّلَ مَنْ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ جَمَعَ الْقُرْآنَ وَ رَجُلٌ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ رَجُلٌ كَثِيرُ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَارِي أَ لَمْ أُعَلِّمْكَ مَا أَنْزَلْتُ عَلَى رَسُولِي فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ مَا عَمِلْتَ فِيمَا عَلِمْتَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قُمْتُ بِهِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّمَا أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ قَارِئٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِصَاحِبِ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَ لَمْ أُوَسِّعْ عَلَيْكَ الْمَالَ حَتَّى لَمْ أَدَعْكَ تَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ فَمَا عَمِلْتَ بِمَا آتَيْتُكَ قَالَ كُنْتُ أَصِلُ الرَّحِمَ وَ أَتَصَدَّقُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ جَوَادٌ وَ قَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِالَّذِي قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقُولُ اللَّهُ مَا فَعَلْتَ فَيَقُولُ أَمَرْتَ بِالْجِهَادِ فِي سَبِيلِكَ فَقَاتَلْتُ حَتَّى قُتِلْتُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ شُجَاعٌ جَرِيءٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} أُولَئِكَ خَلْقُ اللَّهِ تُسْعَرُ بِهِمْ نَارُ جَهَنَّمَ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۷-۲۵۸.</ref>. | * در این رابطه، توجّه به این [[حدیث نبوی]] [[شریف]] کافی است: "اوّلین کسانی که در [[قیامت]] به حساب فراخوانده میشوند، مردی است که [[قرآن]] را جمع و حفظ کرده، و مردی که در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیده، و مردی که از [[ثروت]] زیادی برخوردار بوده است. [[خداوند]] در آن صحنه به قاری [[قرآن]] میفرماید: آیا آنچه بر پیامبرم نازل کردم را به تو نیاموختم؟ پاسخ میدهد: بله ای [[پروردگار]]! [[خداوند]] میفرماید: با آنچه به تو آموختم چه کردی؟ پاسخ میدهد: خدایا! در میانه شب و دو سوی روز برخاستم، امّا [[خداوند]] میفرماید: [[دروغ]] میگویی و [[ملائکه]] نیز گویند: [[دروغ]] میگویی، در این حال [[خداوند]] میفرماید: میخواستی که [[مردمان]] بگویند: فلان کس قاری [[قرآن]] است!، آنان نیز گفتند و تو به [[هدف]] خود رسیدی!. آنگاه مرد ثروتمند را حاضر میکنند. [[خداوند]] به او میفرماید: آیا تو را در [[ثروت]] قرار ندادم تا آنکه به هیچکس [[نیازمند]] نشوی؟ آن مرد پاسخ مثبت میدهد، [[حضرت حق]] میفرماید: تو با آنچه به تو بخشیدم چه کردی؟ پاسخ میدهد: من همواره از خویشانم تفقّد میکردم و به آنان [[نیکی]] میکردم، [[خداوند]] پاسخ میدهد: [[دروغ]] میگویی و [[ملائکه]] نیز میگویند: [[دروغ]] میگویی، تو فقط میخواستی که [[مردمان]] تو را [[بخشنده]] بدانند، به این [[هدف]] خود هم رسیدی!. آنگاه آن کس که در [[راه خدا]] به [[شهادت]] رسیده است را حاضر مینمایند. [[حضرت حق]] از او میپرسد: چه کردی؟ پاسخ میدهد: تو امر نمودی که در راهت [[جهاد]] کنند، من نیز آن [[قدر]] [[جهاد]] کردم که سرانجام در این راه کشته شدم، [[خداوند]] میفرماید: نه! تو [[اراده]] کردی که [[مردمان]] تو را [[شجاع]] و بیپروا بدانند، و اینگونه هم شد!. آنگاه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} فرمودند: اینان خَلقی هستند که [[خداوند]] بهواسطه آنها [[آتش]] جهنّم را بر میافروزد" <ref>{{متن حدیث|أَنَّ أَوَّلَ مَنْ يُدْعَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ رَجُلٌ جَمَعَ الْقُرْآنَ وَ رَجُلٌ قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ رَجُلٌ كَثِيرُ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْقَارِي أَ لَمْ أُعَلِّمْكَ مَا أَنْزَلْتُ عَلَى رَسُولِي فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ مَا عَمِلْتَ فِيمَا عَلِمْتَ فَيَقُولُ يَا رَبِّ قُمْتُ بِهِ فِي آنَاءِ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى إِنَّمَا أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ قَارِئٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِصَاحِبِ الْمَالِ فَيَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَ لَمْ أُوَسِّعْ عَلَيْكَ الْمَالَ حَتَّى لَمْ أَدَعْكَ تَحْتَاجُ إِلَى أَحَدٍ فَيَقُولُ بَلَى يَا رَبِّ فَيَقُولُ فَمَا عَمِلْتَ بِمَا آتَيْتُكَ قَالَ كُنْتُ أَصِلُ الرَّحِمَ وَ أَتَصَدَّقُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ جَوَادٌ وَ قَدْ قِيلَ ذَلِكَ. وَ يُؤْتَى بِالَّذِي قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقُولُ اللَّهُ مَا فَعَلْتَ فَيَقُولُ أَمَرْتَ بِالْجِهَادِ فِي سَبِيلِكَ فَقَاتَلْتُ حَتَّى قُتِلْتُ فَيَقُولُ اللَّهُ كَذَبْتَ وَ تَقُولُ الْمَلَائِكَةُ كَذَبْتَ وَ يَقُولُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بَلْ أَرَدْتَ أَنْ يُقَالَ فُلَانٌ شُجَاعٌ جَرِيءٌ فَقَدْ قِيلَ ذَلِكَ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} أُولَئِكَ خَلْقُ اللَّهِ تُسْعَرُ بِهِمْ نَارُ جَهَنَّمَ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۹، ص۳۰۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۷-۲۵۸.</ref>. | ||
* کوتاه سخن آن که، [[خلوص]] مقامی [[عالی]] و شامخ است، که تمامی خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] در آن جمع شده؛ و [[صاحب]] آن را مقامی خاص است، که هر [[قدر]] بر [[خلوص]] خود بیفزاید، از مقامی عالیتر بهرهمند میشود. | * کوتاه سخن آن که، [[خلوص]] مقامی [[عالی]] و شامخ است، که تمامی خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] در آن جمع شده؛ و [[صاحب]] آن را مقامی خاص است، که هر [[قدر]] بر [[خلوص]] خود بیفزاید، از مقامی عالیتر بهرهمند میشود. | ||
* [[امام]] عسگری{{ع}} میفرمایند: "اگر تمامی [[دنیا]] فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که [[خداوند]] را با خلوصْ [[عبادت]] میکند، باز میپندارم که در [[حق]] او کوتاهی کردهام؛ و باز اگر [[کافر]] را از آن یک لقمه بازدارم تا از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه [[آب]] به او بنوشانم میپندارم که [[اسراف]] کردهام" <ref>{{متن حدیث|لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً وَ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.</ref>. این [[روایت]]، بهخوبی نشان میدهد که [[امام]] عسگری{{ع}}، [[خلوص]] را همارزش با تمامی [[دنیا]] دانستهاند، و بهرهمندان از [[خلوص]] را ارزشمندتر از [[دنیا]]. | * [[امام]] عسگری {{ع}} میفرمایند: "اگر تمامی [[دنیا]] فقط یک لقمه باشد و من آن یک لقمه را به دهان کسی گذارم که [[خداوند]] را با خلوصْ [[عبادت]] میکند، باز میپندارم که در [[حق]] او کوتاهی کردهام؛ و باز اگر [[کافر]] را از آن یک لقمه بازدارم تا از [[گرسنگی]] و [[تشنگی]] بمیرد، آنگاه فقط یک جرعه [[آب]] به او بنوشانم میپندارم که [[اسراف]] کردهام" <ref>{{متن حدیث|لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْيَا كُلَّهَا لُقْمَةً وَاحِدَةً وَ لَقَّمْتُهَا مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ خَالِصاً لَرَأَيْتُ أَنِّي مُقَصِّرٌ فِي حَقِّهِ وَ لَوْ مَنَعْتُ الْكَافِرَ مِنْهَا حَتَّى يَمُوتَ جُوعاً وَ عَطَشاً ثُمَّ أَذَقْتُهُ شَرْبَةً مِنَ الْمَاءِ لَرَأَيْتُ أَنِّي قَدْ أَسْرَفْتُ}}؛ بحار الأنوار، ج۶۷، ص۲۴۵.</ref>. این [[روایت]]، بهخوبی نشان میدهد که [[امام]] عسگری {{ع}}، [[خلوص]] را همارزش با تمامی [[دنیا]] دانستهاند، و بهرهمندان از [[خلوص]] را ارزشمندتر از [[دنیا]]. | ||
* [[روایات]] بسیاری از [[اهل بیت]]{{ع}} وارد شده، که بر اساس آن، هرکس تنها مدّتی کوتاه از [[خلوص]] در [[افعال]] و اقوال برخوردار شود، به [[مقام]] فرقان [[الهی]] و تجلیه به صفات او نائل میشود. این [[حدیث]] معروف [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در همین شمار است: "هرکس چهل روز برای [[خداوند متعال]] [[اخلاص]] ورزد، [[خداوند]] چشمههای [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری میسازد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>. | * [[روایات]] بسیاری از [[اهل بیت]] {{ع}} وارد شده، که بر اساس آن، هرکس تنها مدّتی کوتاه از [[خلوص]] در [[افعال]] و اقوال برخوردار شود، به [[مقام]] فرقان [[الهی]] و تجلیه به صفات او نائل میشود. این [[حدیث]] معروف [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در همین شمار است: "هرکس چهل روز برای [[خداوند متعال]] [[اخلاص]] ورزد، [[خداوند]] چشمههای [[حکمت]] را از [[قلب]] او به زبانش جاری میسازد" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِينَ يَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ}}؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref>. | ||
* [[روایات]] بسیاری نیز دلالت بر آن دارد، که خلوصْ خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را از پی خواهد داشت؛ در شمار این [[روایات]]، [[حدیث]] منقول از سیّد [[زنان]] عالم [[حضرت]] زهرای اطهر{{س}} است: "هرکس که [[عبادت]] [[خالص]] خود را به سوی [[خداوند]] فرستد، [[خداوند]] [[بهترین]] چیزی که [[مصلحت]] اوست را به سویش نازل میکند" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ، أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ}}؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۹.</ref>. | * [[روایات]] بسیاری نیز دلالت بر آن دارد، که خلوصْ خیر [[دنیا]] و [[آخرت]] را از پی خواهد داشت؛ در شمار این [[روایات]]، [[حدیث]] منقول از سیّد [[زنان]] عالم [[حضرت]] زهرای اطهر {{س}} است: "هرکس که [[عبادت]] [[خالص]] خود را به سوی [[خداوند]] فرستد، [[خداوند]] [[بهترین]] چیزی که [[مصلحت]] اوست را به سویش نازل میکند" <ref>{{متن حدیث|مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ، أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ}}؛ بحار الأنوار،، ج۶۷، ص۲۴۹.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۹.</ref>. | ||
=== نکته سوّم === | === نکته سوّم === | ||
* بهدست آوردن این [[فضیلت]] بزرگ نیز همچون تحصیل دیگر [[فضائل]]، از راه ویژه خود ممکن است. ما در مجلّد اوّل این کتاب، از این راه سخن داشتیم. در اینجا تنها اضافه میکنیم که تحصیل این [[فضیلت]]، به طیّ منازل هفتگانه وابسته است؛ و تنها سالکی که این منازل را طی نماید، میتواند به این [[سعادت]] مفتخر شود. شاید تأکید بسیاری که بر این مطلب در [[روایات]] ما آمده است، با توجّه به همین اهمیّت [[اخلاص]] باشد، چه ممکن است سالکان کوی کمال با توجّه به صعوبت طی منازل هفتگانه، از رسیدن به آن دست بازکشند و خود را از آن [[ناتوان]] بینند. از این رو در [[فرهنگ]] معارفی [[اهل بیت]]{{عم}}، به صدها [[حدیث]] میتوان دست یافت که اهمیّت [[خلوص]] را متذکّر شده است، تا سالکان در تحصیل آن جدیّت کنند و در این راه سخت بکوشند. به این سه سخن [[علوی]]{{ع}} بنگرید: | * بهدست آوردن این [[فضیلت]] بزرگ نیز همچون تحصیل دیگر [[فضائل]]، از راه ویژه خود ممکن است. ما در مجلّد اوّل این کتاب، از این راه سخن داشتیم. در اینجا تنها اضافه میکنیم که تحصیل این [[فضیلت]]، به طیّ منازل هفتگانه وابسته است؛ و تنها سالکی که این منازل را طی نماید، میتواند به این [[سعادت]] مفتخر شود. شاید تأکید بسیاری که بر این مطلب در [[روایات]] ما آمده است، با توجّه به همین اهمیّت [[اخلاص]] باشد، چه ممکن است سالکان کوی کمال با توجّه به صعوبت طی منازل هفتگانه، از رسیدن به آن دست بازکشند و خود را از آن [[ناتوان]] بینند. از این رو در [[فرهنگ]] معارفی [[اهل بیت]] {{عم}}، به صدها [[حدیث]] میتوان دست یافت که اهمیّت [[خلوص]] را متذکّر شده است، تا سالکان در تحصیل آن جدیّت کنند و در این راه سخت بکوشند. به این سه سخن [[علوی]] {{ع}} بنگرید: | ||
# [[اخلاص]] ثمره و نتیجه [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|الْإِخْلَاصُ ثَمَرَةُ الْيَقِينِ}}.</ref> | # [[اخلاص]] ثمره و نتیجه [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|الْإِخْلَاصُ ثَمَرَةُ الْيَقِينِ}}.</ref> | ||
# [[اخلاص]] در عمل نتیجه قوت [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|إِخْلَاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْيَقِينِ}}؛</ref> | # [[اخلاص]] در عمل نتیجه قوت [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|إِخْلَاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْيَقِينِ}}؛</ref> |