استعفاف در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==استعفاف و [[تعفف]] در [[تفاسیر]]== | == استعفاف و [[تعفف]] در [[تفاسیر]] == | ||
[[شیخ طوسی]] در تبیان و [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] فرمودهاند: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ}}: هر کس از اولیای [[اموال]] [[یتیمان]] [[غنی]] بود، باید آنچه را از [[مال یتیم]] سهم او ست، برای خودش نگیرد، خواه کم باشد یا زیاد، و از خوردن آن، خودداری نماید<ref>تبیان، ج۳، ص۱۱۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص۹.</ref>. | [[شیخ طوسی]] در تبیان و [[طبرسی]] در [[مجمعالبیان]] فرمودهاند: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ}}: هر کس از اولیای [[اموال]] [[یتیمان]] [[غنی]] بود، باید آنچه را از [[مال یتیم]] سهم او ست، برای خودش نگیرد، خواه کم باشد یا زیاد، و از خوردن آن، خودداری نماید<ref>تبیان، ج۳، ص۱۱۹؛ مجمع البیان، ج۳، ص۹.</ref>. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ}}، فرموده: این که [[جاهل]] به حال آنان، ایشان را به سبب خودداری نمودن از سؤال، [[اغنیا]] میپنداشت، دلالت دارد بر این که آنان به [[فقر]] و نداری [[تظاهر]] نمیکنند، مگر جایی که [[راه]] چارهای برای آنان از پوشاندن علایم فقر و [[مسکنت]] که از ظاهر چهره و [[لباس]] آنان پیداست، نباشد<ref>المیزان، ج۲، ص۴۲۲.</ref>. | همچنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ}}، فرموده: این که [[جاهل]] به حال آنان، ایشان را به سبب خودداری نمودن از سؤال، [[اغنیا]] میپنداشت، دلالت دارد بر این که آنان به [[فقر]] و نداری [[تظاهر]] نمیکنند، مگر جایی که [[راه]] چارهای برای آنان از پوشاندن علایم فقر و [[مسکنت]] که از ظاهر چهره و [[لباس]] آنان پیداست، نباشد<ref>المیزان، ج۲، ص۴۲۲.</ref>. | ||
[[تفسیر نمونه]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ}}، فرموده: یعنی سرپرستان [[ایتام]] اگر متمکن و ثروتمندند، نباید به هیچ عنوانی از [[اموال]] ایتام استفاده کنند، و اگر [[فقیر]] و نادار باشند، تنها میتوانند در برابر زحماتی که به خاطر [[حفظ]] اموال [[یتیم]] متحمّل میشوند، با رعایت [[عدالت]] و [[انصاف]]، [[حق]] الزحمه خود را از اموال آنها بردارند. در این زمینه، روایاتی نیز وارد شده و مضمون [[آیه]] را چنانکه گفته شد، توضیح داده است؛ از جمله در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|فَقَالَ ذَلِكَ رَجُلٌ يَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ الْمَعِيشَةِ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَأْكُلَ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا كَانَ يُصْلِحُ لَهُمْ أَمْوَالَهُمْ فَإِنْ كَانَ الْمَالُ قَلِيلًا فَلَا يَأْكُلْ مِنْهُ شَيْئاً}}: منظور کسی است که [[سرپرستی مال]] یتیم، او را از رسیدگی به [[زندگی]] خویش باز داشته، پس در این صورت او میتواند به اندازه مناسب و [[شایسته]] از [[مال یتیم]] استفاده کند، و این در صورتی است که این کار به [[صلاح]] یتیم باشد. امّا اگر [[ثروت]] یتیم کم باشد (و طبعاً [[سرپرستی]] آن نیز وقت زیادی را اشغال نمیکند)، در این صورت چیزی از مال یتیم برندارد<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۷۲.</ref>. | [[تفسیر نمونه]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ}}، فرموده: یعنی سرپرستان [[ایتام]] اگر متمکن و ثروتمندند، نباید به هیچ عنوانی از [[اموال]] ایتام استفاده کنند، و اگر [[فقیر]] و نادار باشند، تنها میتوانند در برابر زحماتی که به خاطر [[حفظ]] اموال [[یتیم]] متحمّل میشوند، با رعایت [[عدالت]] و [[انصاف]]، [[حق]] الزحمه خود را از اموال آنها بردارند. در این زمینه، روایاتی نیز وارد شده و مضمون [[آیه]] را چنانکه گفته شد، توضیح داده است؛ از جمله در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|فَقَالَ ذَلِكَ رَجُلٌ يَحْبِسُ نَفْسَهُ عَنِ الْمَعِيشَةِ فَلَا بَأْسَ أَنْ يَأْكُلَ بِالْمَعْرُوفِ إِذَا كَانَ يُصْلِحُ لَهُمْ أَمْوَالَهُمْ فَإِنْ كَانَ الْمَالُ قَلِيلًا فَلَا يَأْكُلْ مِنْهُ شَيْئاً}}: منظور کسی است که [[سرپرستی مال]] یتیم، او را از رسیدگی به [[زندگی]] خویش باز داشته، پس در این صورت او میتواند به اندازه مناسب و [[شایسته]] از [[مال یتیم]] استفاده کند، و این در صورتی است که این کار به [[صلاح]] یتیم باشد. امّا اگر [[ثروت]] یتیم کم باشد (و طبعاً [[سرپرستی]] آن نیز وقت زیادی را اشغال نمیکند)، در این صورت چیزی از مال یتیم برندارد<ref>تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۷۲.</ref>. | ||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}، فرموده: و آنها که وسیله [[ازدواج]] ندارند، باید [[عفت]] پیشه کنند، تا [[خداوند]] آنان را با فضلش [[بینیاز]] کند. (بعد در شرح آن چنین میفرماید:) نکند در این مرحله [[بحرانی]] و در این دوران [[آزمایش الهی]]، تن به [[آلودگی]] در دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید [[قدرت]] [[ایمان]]، [[شخصیت]] و [[تقوا]] را در چنین مرحلهای آزمود<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۵۹.</ref>. | نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}، فرموده: و آنها که وسیله [[ازدواج]] ندارند، باید [[عفت]] پیشه کنند، تا [[خداوند]] آنان را با فضلش [[بینیاز]] کند. (بعد در شرح آن چنین میفرماید:) نکند در این مرحله [[بحرانی]] و در این دوران [[آزمایش الهی]]، تن به [[آلودگی]] در دهند و خود را معذور بشمرند که هیچ عذری پذیرفته نیست، بلکه باید [[قدرت]] [[ایمان]]، [[شخصیت]] و [[تقوا]] را در چنین مرحلهای آزمود<ref>تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۴۵۹.</ref>. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در معنای قوله تعالی: {{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ}} هم فرموده: یعنی کسانی که از حال آنها اطلاعی ندارند، به خاطر [[خویشتن داری]] و [[عفت نفس]] ایشان، [[گمان]] میکنند آنان بینیازند<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۶۵.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۲۴.</ref> | در معنای قوله تعالی: {{متن قرآن|يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ}} هم فرموده: یعنی کسانی که از حال آنها اطلاعی ندارند، به خاطر [[خویشتن داری]] و [[عفت نفس]] ایشان، [[گمان]] میکنند آنان بینیازند<ref>تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۶۵.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۲۴.</ref> | ||
==استعفاف و تعفّف در [[تفاسیر]] [[روایی]]== | == استعفاف و تعفّف در [[تفاسیر]] [[روایی]] == | ||
از [[ابوعلی طبرسی]] [[نقل]] شده که در معنای [[رشد]] در: {{متن قرآن|فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}}، [[مفسرین]] [[اختلاف]] نمودهاند. سپس اقوالی را ذکر نموده و در آخر، خود چنین نظر میدهد: اقوا این است که مراد از «رشد»، [[عقل]] و صلاحیت داشتن در [[حفظ]] [[مال]] است، و فرموده که این قول از [[امام باقر]]{{ع}} نیز [[روایت]] شده است<ref>برهان، ص۲۱۲.</ref>. | از [[ابوعلی طبرسی]] [[نقل]] شده که در معنای [[رشد]] در: {{متن قرآن|فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}}، [[مفسرین]] [[اختلاف]] نمودهاند. سپس اقوالی را ذکر نموده و در آخر، خود چنین نظر میدهد: اقوا این است که مراد از «رشد»، [[عقل]] و صلاحیت داشتن در [[حفظ]] [[مال]] است، و فرموده که این قول از [[امام باقر]] {{ع}} نیز [[روایت]] شده است<ref>برهان، ص۲۱۲.</ref>. | ||
و فی قوله: {{متن قرآن|أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}} از [[علی بن ابراهیم]] با اسنادش از ابیحمزه و او از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده که: {{متن حدیث|فِي قَوْلِهِ تَعَالَى {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}} قَالَ تَضَعُ الْجِلْبَابَ وَحْدَهُ}}: امام صادق{{ع}} درباره این [[آیه]]: [[زنان]] پیر و بازنشسته (از امر [[ازدواج]]) که گناهی نیست از این که ثیابشان را فروگذارند، فرمود: تنها آن چادری که بر روی مقنعه میاندازند، بردارند<ref>برهان، ص۷۴۵.</ref>. | و فی قوله: {{متن قرآن|أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}} از [[علی بن ابراهیم]] با اسنادش از ابیحمزه و او از [[امام صادق]] {{ع}} نقل کرده که: {{متن حدیث|فِي قَوْلِهِ تَعَالَى {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}} قَالَ تَضَعُ الْجِلْبَابَ وَحْدَهُ}}: امام صادق {{ع}} درباره این [[آیه]]: [[زنان]] پیر و بازنشسته (از امر [[ازدواج]]) که گناهی نیست از این که ثیابشان را فروگذارند، فرمود: تنها آن چادری که بر روی مقنعه میاندازند، بردارند<ref>برهان، ص۷۴۵.</ref>. | ||
[[علی بن ابراهیم]] میفرماید: [[آیه]] {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}}، درباره پیرزنهایی که از حیض شدن افتاده و امیدی به ازدواج نمودن خود ندارند، نازل شده است، مبنی بر این که چادرهایشان (را از روی مقنعهشان) بردارند، و فرمود: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}؛ یعنی اگر [[عفت]] ورزند و خود را برای مردان ظاهر نسازند، برای آنان بهتر است<ref>برهان، ص۷۴۵.</ref>. | [[علی بن ابراهیم]] میفرماید: [[آیه]] {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}}، درباره پیرزنهایی که از حیض شدن افتاده و امیدی به ازدواج نمودن خود ندارند، نازل شده است، مبنی بر این که چادرهایشان (را از روی مقنعهشان) بردارند، و فرمود: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}؛ یعنی اگر [[عفت]] ورزند و خود را برای مردان ظاهر نسازند، برای آنان بهتر است<ref>برهان، ص۷۴۵.</ref>. | ||
و فی قوله: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ...}}، از [[ابوعلی طبرسی]] [[نقل]] کرده است که: [[ابوجعفر]]، [[امام باقر]]{{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|نزلت الآية في أصحاب الصّفّة}}: این آیه درباره [[اصحاب صفه]] نازل شده است؛ همچنین کلبی این [[حدیث]] را از [[ابن عباس]] [[روایت]] کند<ref>اصحاب صفه، چهارصد نفر مرد بودند که در مدینه سکنایی نداشتند تا در آنجا ساکن شوند و اقوام و نزدیکانی هم در مدینه نداشتند تا در منزل آنان مأوا اختیار کنند. لذا در مسجد (بر روی صفه؛ یعنی سکوی پهنی) ساکن شدند. آنان میگفتند: بر آنچه پیامبر خدا{{صل}} ما را مأمور آن کند، آمادگی داریم. خدای تعالی برای مساعدت و معاونت به آنان، مردم را برانگیخت و مردمی که توانایی داشتند، آنان را مورد عطا و بخشش قرار دادند (برهان، ص۲۵۸).</ref>. | و فی قوله: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ...}}، از [[ابوعلی طبرسی]] [[نقل]] کرده است که: [[ابوجعفر]]، [[امام باقر]] {{ع}}، فرمود: {{متن حدیث|نزلت الآية في أصحاب الصّفّة}}: این آیه درباره [[اصحاب صفه]] نازل شده است؛ همچنین کلبی این [[حدیث]] را از [[ابن عباس]] [[روایت]] کند<ref>اصحاب صفه، چهارصد نفر مرد بودند که در مدینه سکنایی نداشتند تا در آنجا ساکن شوند و اقوام و نزدیکانی هم در مدینه نداشتند تا در منزل آنان مأوا اختیار کنند. لذا در مسجد (بر روی صفه؛ یعنی سکوی پهنی) ساکن شدند. آنان میگفتند: بر آنچه پیامبر خدا {{صل}} ما را مأمور آن کند، آمادگی داریم. خدای تعالی برای مساعدت و معاونت به آنان، مردم را برانگیخت و مردمی که توانایی داشتند، آنان را مورد عطا و بخشش قرار دادند (برهان، ص۲۵۸).</ref>. | ||
[[ابوعلی اشعری]] با اسنادش تا [[معاویة بن وهب]] و او هم از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]]{{ع}}، فی قوله عزوجل: {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}، نقل کرده که: {{متن حدیث|يَتَزَوَّجُوا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}: ازدواج کنند تا آنکه [[خدای متعال]] آنان را از فضلش [[بینیاز]] گرداند<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۶۲۳، حدیث ۲۳۵.</ref>. | [[ابوعلی اشعری]] با اسنادش تا [[معاویة بن وهب]] و او هم از [[ابیعبدالله]]، [[امام صادق]] {{ع}}، فی قوله عزوجل: {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}، نقل کرده که: {{متن حدیث|يَتَزَوَّجُوا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ}}: ازدواج کنند تا آنکه [[خدای متعال]] آنان را از فضلش [[بینیاز]] گرداند<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۶۲۳، حدیث ۲۳۵.</ref>. | ||
همین طور در [[تفسیر]] [[علی ابن ابراهیم]] فی قوله: {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ}}، آمده که: آیه درباره پیرزنهایی است که از حیض شدن و از [[ازدواج]] نمودن مأیوسند، مبنی بر اینکه (چنین زنانی) نقاب را از چهره بردارند، و سپس فرمود: معنای: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}، آن است که خود را برای مردان ظاهر نکنند<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۶۰۰، حدیث ۱۵۴.</ref>. | همین طور در [[تفسیر]] [[علی ابن ابراهیم]] فی قوله: {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ}}، آمده که: آیه درباره پیرزنهایی است که از حیض شدن و از [[ازدواج]] نمودن مأیوسند، مبنی بر اینکه (چنین زنانی) نقاب را از چهره بردارند، و سپس فرمود: معنای: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}، آن است که خود را برای مردان ظاهر نکنند<ref>نورالثقلین، ج۳، ص۶۰۰، حدیث ۱۵۴.</ref>. | ||
باز در این [[تفسیر]] آمده که: {{متن حدیث|قال العالم{{ع}}: الفقراء هم الذين لا يسئلون لقول [[الله]] تعالى في سورة البقرة: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}...}}. دانای به [[علم قرآن]] فرمود: که [[فقرا]] کسانی هستند که سؤال نمیکنند برای آنچه [[خدای متعال]] در [[سوره بقره]] فرموده: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ...}}. این [[حدیث]] طولانی بوده و در این جا تنها به مقدار نیاز آمده است. [[ابوجعفر]]، [[امام باقر]]{{ع}}، هم فرموده: [[آیه]] درباره [[اصحاب صفه]] نازل گردیده است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۲۸۹، حدیث ۱۱۴۹.</ref>. | باز در این [[تفسیر]] آمده که: {{متن حدیث|قال العالم {{ع}}: الفقراء هم الذين لا يسئلون لقول [[الله]] تعالى في سورة البقرة: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}...}}. دانای به [[علم قرآن]] فرمود: که [[فقرا]] کسانی هستند که سؤال نمیکنند برای آنچه [[خدای متعال]] در [[سوره بقره]] فرموده: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ...}}. این [[حدیث]] طولانی بوده و در این جا تنها به مقدار نیاز آمده است. [[ابوجعفر]]، [[امام باقر]] {{ع}}، هم فرموده: [[آیه]] درباره [[اصحاب صفه]] نازل گردیده است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۲۸۹، حدیث ۱۱۴۹.</ref>. | ||
باز در ضمن [[حدیثی]] در [[مجمعالبیان]] آمده است که: {{متن حدیث|ان الله يحب ان يرى اثر نعمته على عبده، و يكره البؤس و التباؤس و يحب الحليم المتعفف من عباده و يبغض الفاحش البذي السؤال الملحف}}: البته، خدای متعال [[دوست]] دارد که اثر نعمتش را بر بندهاش ملاحظه کند، و اظهار نمودن [[بیچارگی]] و [[تنگدستی]] را [[اکراه]] دارد، و بندگانی را که [[حلیم]] و بردبارند و از سؤال نمودن خودداری میکنند، دوست دارد، و از آنان که با [[فحاشی]] کردن و گفتن سخن [[زشت]] [[اصرار]] بر سؤال کردن دارند، غضبناک و [[خشمگین]] است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۲۹۰، حدیث ۱۱۵۰.</ref>. | باز در ضمن [[حدیثی]] در [[مجمعالبیان]] آمده است که: {{متن حدیث|ان الله يحب ان يرى اثر نعمته على عبده، و يكره البؤس و التباؤس و يحب الحليم المتعفف من عباده و يبغض الفاحش البذي السؤال الملحف}}: البته، خدای متعال [[دوست]] دارد که اثر نعمتش را بر بندهاش ملاحظه کند، و اظهار نمودن [[بیچارگی]] و [[تنگدستی]] را [[اکراه]] دارد، و بندگانی را که [[حلیم]] و بردبارند و از سؤال نمودن خودداری میکنند، دوست دارد، و از آنان که با [[فحاشی]] کردن و گفتن سخن [[زشت]] [[اصرار]] بر سؤال کردن دارند، غضبناک و [[خشمگین]] است<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۲۹۰، حدیث ۱۱۵۰.</ref>. | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}، فرموده: [[سعید]] بن [[منصور]]، ابنمنذر و [[بیهقی]] در [[سنن]] از [[عاصم احول]] اخراج نمودند که او گفته: {{عربی|دخلت على حفصة بنت سيرين و قد ألقت عليها ثيابها، فقلت: اليس يقول الله: {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}}، قالت اقرأ ما بعده: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}، هو ثياب الجلباب}}<ref>در المنثور، ج۵، ص۵۸.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۲۸.</ref> | نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}، فرموده: [[سعید]] بن [[منصور]]، ابنمنذر و [[بیهقی]] در [[سنن]] از [[عاصم احول]] اخراج نمودند که او گفته: {{عربی|دخلت على حفصة بنت سيرين و قد ألقت عليها ثيابها، فقلت: اليس يقول الله: {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ}}، قالت اقرأ ما بعده: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}، هو ثياب الجلباب}}<ref>در المنثور، ج۵، ص۵۸.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۲۸.</ref> | ||
==[[تدبّر]] در [[آیات]] استعفاف و [[تعفّف]]== | == [[تدبّر]] در [[آیات]] استعفاف و [[تعفّف]] == | ||
{{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>. | {{متن قرآن|كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ}}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref>. | ||
===تدبّر در معنا و مفهوم استعفاف و تعفّف به ترتیب آیات [[مصحف]]=== | === تدبّر در معنا و مفهوم استعفاف و تعفّف به ترتیب آیات [[مصحف]] === | ||
در این قسمت، معانی و مفاهیم استعفاف و تعفّف در هر [[آیه]] به ترتیب آیات مصحف به صورت جداگانه و به شرح زیر مورد بررسی و [[تدبر]] قرار میگیرد: | در این قسمت، معانی و مفاهیم استعفاف و تعفّف در هر [[آیه]] به ترتیب آیات مصحف به صورت جداگانه و به شرح زیر مورد بررسی و [[تدبر]] قرار میگیرد: | ||
====معنا و مفهوم اوّل استعفاف==== | ==== معنا و مفهوم اوّل استعفاف ==== | ||
در آیه ششم [[سوره نساء]]: {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ...}}، [[آزمایش]] [[یتیمان]]، شرایط قرار دادن [[مال]] یتیمان در [[اختیار]] آنان، [[حکم]] نگهداری از [[مال یتیم]]، استعفاف ولی [[یتیم]]، وقتی که [[غنی]] باشد، اَکْلِ به معروف [[ولیّ]] یتیم، وقتی که [[فقیر]] باشد و [[گواه]] گرفتن بر تحویل [[مال]] به [[یتیم]]، موضوعات این [[آیه]] شریفهاند. بنابراین استعفاف بنا بر شرحی که خواهد آمد، در نگهداری از [[مال یتیم]] معنا و مفهوم پیدا میکند: | در آیه ششم [[سوره نساء]]: {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ...}}، [[آزمایش]] [[یتیمان]]، شرایط قرار دادن [[مال]] یتیمان در [[اختیار]] آنان، [[حکم]] نگهداری از [[مال یتیم]]، استعفاف ولی [[یتیم]]، وقتی که [[غنی]] باشد، اَکْلِ به معروف [[ولیّ]] یتیم، وقتی که [[فقیر]] باشد و [[گواه]] گرفتن بر تحویل [[مال]] به [[یتیم]]، موضوعات این [[آیه]] شریفهاند. بنابراین استعفاف بنا بر شرحی که خواهد آمد، در نگهداری از [[مال یتیم]] معنا و مفهوم پیدا میکند: | ||
# [[آزمایش]] [[یتیمان]]: پیش از اینکه [[بلوغ]] یتیمان شروع شود، باید آنان را در جهت مشخص شدن صلاحیت [[استقلال]] [[مالی]] و [[اقتصادی]] شان آزمایش نمود و این آزمایش تا زمانی که هنگام ازدواجشان فرا میرسد، [[استمرار]] و تداوم خواهد داشت: {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ}}. | # [[آزمایش]] [[یتیمان]]: پیش از اینکه [[بلوغ]] یتیمان شروع شود، باید آنان را در جهت مشخص شدن صلاحیت [[استقلال]] [[مالی]] و [[اقتصادی]] شان آزمایش نمود و این آزمایش تا زمانی که هنگام ازدواجشان فرا میرسد، [[استمرار]] و تداوم خواهد داشت: {{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ}}. | ||
#شرط قرار دادن مال در [[اختیار]] یتیمان: در آزمایشی که به لحاظ اقتصادی از یتیمان به عمل میآید، «[[رشد]]» شرط اساسی قرار دادن مال در اختیار آنان است. «رشد» عبارت از حصول دو جنبه [[عقل نظری]] و [[عقل عملی]] (اقتصادی) در یتیم است؛ بدین معنا که از لحاظ نظری، حصول [[عقل]] در او محقق باشد و از لحاظ عملی هم بتواند مال را در جهت مقاصد و [[مصالح]] زندگانی به کار بَرد. با حصول این دو جنبه از عقل در یتیم، باید مال او را در اختیارش قرار داد: {{متن قرآن|فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}}. | # شرط قرار دادن مال در [[اختیار]] یتیمان: در آزمایشی که به لحاظ اقتصادی از یتیمان به عمل میآید، «[[رشد]]» شرط اساسی قرار دادن مال در اختیار آنان است. «رشد» عبارت از حصول دو جنبه [[عقل نظری]] و [[عقل عملی]] (اقتصادی) در یتیم است؛ بدین معنا که از لحاظ نظری، حصول [[عقل]] در او محقق باشد و از لحاظ عملی هم بتواند مال را در جهت مقاصد و [[مصالح]] زندگانی به کار بَرد. با حصول این دو جنبه از عقل در یتیم، باید مال او را در اختیارش قرار داد: {{متن قرآن|فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ}}. | ||
# [[حکم]] نگهداری مال یتیمان: تا زمانی که مال یتیم در تصرّف و در اختیار [[ولیّ]] اوست، نخست، آن است که نباید مال یتیم مورد [[تجاوز]] و [[اسراف]] قرار گیرد، و دوم این است که ولیّ یتیم در حالی که به کبیر شدن او مبادرت میکند، نباید به خوردن از مال یتیم مبادرت نماید: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا}}. | # [[حکم]] نگهداری مال یتیمان: تا زمانی که مال یتیم در تصرّف و در اختیار [[ولیّ]] اوست، نخست، آن است که نباید مال یتیم مورد [[تجاوز]] و [[اسراف]] قرار گیرد، و دوم این است که ولیّ یتیم در حالی که به کبیر شدن او مبادرت میکند، نباید به خوردن از مال یتیم مبادرت نماید: {{متن قرآن|وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا}}. | ||
#استعفاف ولیّ یتیم وقتی ولیّ [[غنی]] باشد: کسی که [[سرپرستی]] و نگهداری مال یتیم را به عهده میگیرد و خودش هم [[بینیاز]] است و برای تأمین معاش، احتیاجی به استفاده نمودن از مال یتیم ندارد، باید [[راه]] [[عفت]] پیش گیرد و از استفاده نمودن مال یتیم به نفع خود و یا خوردن آن، [[احتراز]] نماید. لذا در این جا استعفاف به معنای [[طلب]] عفت نمودن از جانب ولیّ [[یتیم]] است؛ به این گونه که در نفس خود حالتی را ایجاد کند که در اثر آن مطلقاً از استفاده نمودن از [[مال یتیم]] ([[مالی]] که منهی عنه است) به نفع خود، خودداری نماید: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ}}. | # استعفاف ولیّ یتیم وقتی ولیّ [[غنی]] باشد: کسی که [[سرپرستی]] و نگهداری مال یتیم را به عهده میگیرد و خودش هم [[بینیاز]] است و برای تأمین معاش، احتیاجی به استفاده نمودن از مال یتیم ندارد، باید [[راه]] [[عفت]] پیش گیرد و از استفاده نمودن مال یتیم به نفع خود و یا خوردن آن، [[احتراز]] نماید. لذا در این جا استعفاف به معنای [[طلب]] عفت نمودن از جانب ولیّ [[یتیم]] است؛ به این گونه که در نفس خود حالتی را ایجاد کند که در اثر آن مطلقاً از استفاده نمودن از [[مال یتیم]] ([[مالی]] که منهی عنه است) به نفع خود، خودداری نماید: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ}}. | ||
#أکل به معروف [[ولیّ]] یتیم وقتی که ولی [[فقیر]] باشد: آن کس که ولیّ یتیم بوده و [[سرپرستی مال]] یتیم را عهدهدار است، در صورتی که فقیر باشد، و به عبارتی برای تأمین معاشش [[نیازمند]] باشد، مجاز است از مال یتیم أکل به معروف کند و به اندازه احتیاجش (در تأمین معاش) و به عنوان [[قرض]]، از آن [[مال]] بردارد، به طوری که در اولین [[فرصت]] نسبت به پرداخت آن [[اقدام]] نماید: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ}}. | # أکل به معروف [[ولیّ]] یتیم وقتی که ولی [[فقیر]] باشد: آن کس که ولیّ یتیم بوده و [[سرپرستی مال]] یتیم را عهدهدار است، در صورتی که فقیر باشد، و به عبارتی برای تأمین معاشش [[نیازمند]] باشد، مجاز است از مال یتیم أکل به معروف کند و به اندازه احتیاجش (در تأمین معاش) و به عنوان [[قرض]]، از آن [[مال]] بردارد، به طوری که در اولین [[فرصت]] نسبت به پرداخت آن [[اقدام]] نماید: {{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ}}. | ||
# [[گواه]] گرفتن بر تحویل مال به یتیم: بعد از احراز شرایط «[[رشد]]» برای تحویل دادن مال به یتیم، هرگاه ولی بخواهد که مال یتیم را به او تحویل دهد، برای جلوگیری از هر گونه پیشامد ناملایم در موقع تحویل مال به یتیم، لازم است، بر این تحویل گواه و [[شاهد]] بگیرد: {{متن قرآن|فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۱.</ref> | # [[گواه]] گرفتن بر تحویل مال به یتیم: بعد از احراز شرایط «[[رشد]]» برای تحویل دادن مال به یتیم، هرگاه ولی بخواهد که مال یتیم را به او تحویل دهد، برای جلوگیری از هر گونه پیشامد ناملایم در موقع تحویل مال به یتیم، لازم است، بر این تحویل گواه و [[شاهد]] بگیرد: {{متن قرآن|فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۱.</ref> | ||
====معنا و مفهوم دوّم استعفاف در [[آیه]]==== | ==== معنا و مفهوم دوّم استعفاف در [[آیه]] ==== | ||
در آیه ۳۳ [[سوره نور]]: {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...}}، استعفاف، استعتاق و استحصان، موضوعات این آیه شریفهاند. | در آیه ۳۳ [[سوره نور]]: {{متن قرآن|وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...}}، استعفاف، استعتاق و استحصان، موضوعات این آیه شریفهاند. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
'''استحصان''': کنیزانی که به [[پارسایی]] و [[پاکدامنی]] خود علاقهمندند، نباید مولایشان، از روی [[اکراه]] و ناخوشایندی، آنان را برای تحصیل [[پول]] و متاع [[دنیا]]، به فحشا (و زناکاری) وادار نماید: {{متن قرآن|وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۳.</ref> | '''استحصان''': کنیزانی که به [[پارسایی]] و [[پاکدامنی]] خود علاقهمندند، نباید مولایشان، از روی [[اکراه]] و ناخوشایندی، آنان را برای تحصیل [[پول]] و متاع [[دنیا]]، به فحشا (و زناکاری) وادار نماید: {{متن قرآن|وَلَا تُكْرِهُوا فَتَيَاتِكُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنًا لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا}}.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۳.</ref> | ||
====معنا و مفهوم سوّم استعفاف==== | ==== معنا و مفهوم سوّم استعفاف ==== | ||
در [[آیه]] ۶۰ [[سوره نور]]: {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ...}}، کیفیت [[حجاب]] [[زنان]] پیر و استعفاف رجحانی با استعفاف استحبابی خاص آنان، موضوعات این آیه شریفهاند. | در [[آیه]] ۶۰ [[سوره نور]]: {{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ...}}، کیفیت [[حجاب]] [[زنان]] پیر و استعفاف رجحانی با استعفاف استحبابی خاص آنان، موضوعات این آیه شریفهاند. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
'''استعفاف رجحانی یا استعفاف استحبابی''': آن دسته از زنان پیر که [[وصف]] آنان گذشت؛ آن زنانی که مجازند سرانداز خود را بردارند، اگر [[طلب]] [[عفت]] نمایند؛ بدین گونه که هرگاه [[زینت]] و پیرایشی ندارند، اگر از برداشتن سرانداز خودداری نمایند، برای آنان بهتر است: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}. بنابراین یک معنا و مفهوم استعفاف، مخصوص [[زنان]] پیر است و آن عبارت میباشد از خودداری نمودن آنان از برداشتن سرانداز خود.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۴.</ref> | '''استعفاف رجحانی یا استعفاف استحبابی''': آن دسته از زنان پیر که [[وصف]] آنان گذشت؛ آن زنانی که مجازند سرانداز خود را بردارند، اگر [[طلب]] [[عفت]] نمایند؛ بدین گونه که هرگاه [[زینت]] و پیرایشی ندارند، اگر از برداشتن سرانداز خودداری نمایند، برای آنان بهتر است: {{متن قرآن|وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ}}. بنابراین یک معنا و مفهوم استعفاف، مخصوص [[زنان]] پیر است و آن عبارت میباشد از خودداری نمودن آنان از برداشتن سرانداز خود.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۴.</ref> | ||
====معنای [[تعفّف]]==== | ==== معنای [[تعفّف]] ==== | ||
در [[آیه]] ۲۷۳ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، [[فقیران]] غنیّنما و تعفّف آنان و [[انفاق]] [[نیکو]]، موضوعات این آیه شریفهاند. | در [[آیه]] ۲۷۳ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ}}، [[فقیران]] غنیّنما و تعفّف آنان و [[انفاق]] [[نیکو]]، موضوعات این آیه شریفهاند. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
و به چنین فقیرانی که دارای [[فضیلت]] تعفّفاند، بهجاست که به طور [[نیکو]] [[انفاق]] شود که البتّه، [[خدای متعال]] بر آن [[آگاه]] است: {{متن قرآن|وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}. و تمام و کامل، [[پاداش]] این انفاق داده میشود و ستمی در بین نخواهد بود: {{متن قرآن|وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و هر دارایی که ببخشید (پاداش) آن را تمام به شما باز میگردانند و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۷۲.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۴.</ref> | و به چنین فقیرانی که دارای [[فضیلت]] تعفّفاند، بهجاست که به طور [[نیکو]] [[انفاق]] شود که البتّه، [[خدای متعال]] بر آن [[آگاه]] است: {{متن قرآن|وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}. و تمام و کامل، [[پاداش]] این انفاق داده میشود و ستمی در بین نخواهد بود: {{متن قرآن|وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ}}<ref>«و هر دارایی که ببخشید (پاداش) آن را تمام به شما باز میگردانند و بر شما ستم نخواهد رفت» سوره بقره، آیه ۲۷۲.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۴.</ref> | ||
===[[تدبّر]] در [[آیات]] [[تعفّف]] و استعفاف به ترتیب [[نزول]] آن=== | === [[تدبّر]] در [[آیات]] [[تعفّف]] و استعفاف به ترتیب [[نزول]] آن === | ||
آیات استعفاف و تعفّف، همه در سورههای [[مدنی]] واقعاند. از این رو ترتیب نزولی آن، همان ترتیب مصحفیشان است، جز این که [[آیه]] تعفّف چون از مصدر باب تفعّل است، در تنظیم مصحفی، در آخر، و در ترتیب نزولی، به ترتیب زیر در اول قرار میگیرد. | آیات استعفاف و تعفّف، همه در سورههای [[مدنی]] واقعاند. از این رو ترتیب نزولی آن، همان ترتیب مصحفیشان است، جز این که [[آیه]] تعفّف چون از مصدر باب تفعّل است، در تنظیم مصحفی، در آخر، و در ترتیب نزولی، به ترتیب زیر در اول قرار میگیرد. | ||
====تنظیم آیات [[تعفّف]] و استعفاف به ترتیب [[نزول]] آن==== | ==== تنظیم آیات [[تعفّف]] و استعفاف به ترتیب [[نزول]] آن ==== | ||
#{{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«(این بخششها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتادهاند (و برای کسب و کار) سفر نمیتوانند کرد، نادان آنان را -از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بیگمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref>. | #{{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ}}<ref>«(این بخششها) برای نیازمندانی است که در راه خداوند به تنگنا در افتادهاند (و برای کسب و کار) سفر نمیتوانند کرد، نادان آنان را -از بس که خویشتندارند- توانگر میپندارد، ایشان را به چهره باز میشناسی، آنها از مردم با پافشاری چیزی نمیخواهند؛ و آنچه از دارایی (خود) ببخشید بیگمان خداوند به آن داناست» سوره بقره، آیه ۲۷۳.</ref>. | ||
#{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref>. | #{{متن قرآن|وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا}}<ref>«و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، داراییهایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که داراییهای ایشان را به آنان باز میگردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶.</ref>. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
#{{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بر زنان از کار افتادهای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را وانهند بیآنکه زیورنمایی کنند و پاکدامنی پیشه کردن (و پوشش داشتن) برای آنان بهتر است و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۶۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۶.</ref> | #{{متن قرآن|وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و بر زنان از کار افتادهای که امید زناشویی ندارند گناهی نیست که پوشش خود را وانهند بیآنکه زیورنمایی کنند و پاکدامنی پیشه کردن (و پوشش داشتن) برای آنان بهتر است و خداوند شنوایی داناست» سوره نور، آیه ۶۰.</ref><ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۱۳۶.</ref> | ||
====[[تدبّر]] در [[آیات]] [[تعفّف]] و استعفاف به ترتیب [[نزول]] آن==== | ==== [[تدبّر]] در [[آیات]] [[تعفّف]] و استعفاف به ترتیب [[نزول]] آن ==== | ||
در اولین [[آیه]] از آیات نزولی: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ...}}، کلمه تعفّف ذکر شده است. کلمه تعفّف مصدر و از باب تفعل است به معنای [[عفت]] داشتن؛ یعنی دارا بودن آن حالت [[نفسانی]] خاص که موجب خودداری نمودن از بیان [[حاجت]] و نیاز میشود و در عمل هم سبب به کار بستن و یا به فعلیت آوردن آن حالت میگردد. [[آیه شریفه]] چنین بیان میدارد: نیازمندانی که خود را محصور در [[طاعت الهی]] نمودند و (از لحاظ [[مالی]]) [[توانایی]] [[مسافرت]] و [[تجارت]] برای تحصیل معاش نداشتند، این حالت نفسانی خودداری کردن از سؤال را آن چنان به کار میبستند که [[جاهل]] به وضع آنان، ایشان را [[بینیاز]] و [[غنی]] میپنداشت و در حالی که [[نیازمندی]] آنان در چهرههایشان آشکار بود، ایشان [[اصرار]] به سؤال نداشتند: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا}}. | در اولین [[آیه]] از آیات نزولی: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ...}}، کلمه تعفّف ذکر شده است. کلمه تعفّف مصدر و از باب تفعل است به معنای [[عفت]] داشتن؛ یعنی دارا بودن آن حالت [[نفسانی]] خاص که موجب خودداری نمودن از بیان [[حاجت]] و نیاز میشود و در عمل هم سبب به کار بستن و یا به فعلیت آوردن آن حالت میگردد. [[آیه شریفه]] چنین بیان میدارد: نیازمندانی که خود را محصور در [[طاعت الهی]] نمودند و (از لحاظ [[مالی]]) [[توانایی]] [[مسافرت]] و [[تجارت]] برای تحصیل معاش نداشتند، این حالت نفسانی خودداری کردن از سؤال را آن چنان به کار میبستند که [[جاهل]] به وضع آنان، ایشان را [[بینیاز]] و [[غنی]] میپنداشت و در حالی که [[نیازمندی]] آنان در چهرههایشان آشکار بود، ایشان [[اصرار]] به سؤال نداشتند: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا}}. | ||