پرش به محتوا

اسراف در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۵: خط ۱۵:
در قرآن [[دعوت]] به [[کفر]] و [[اصرار]] بر آن<ref>{{متن قرآن|تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}} «مرا فرا می‌خوانید که به خداوند کفر بورزم و چیزی را که به آن دانشی ندارم شریک او قرار دهم در حالی که من شما را به آن پیروزمند آمرزنده فرا می‌خوانم * ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۲ و ۴۳.</ref> و [[تکبر]] ورزیدن<ref>{{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}} «از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> نیز از مصادیق [[اسراف]] دانسته شده که بر اساس آن معلوم می‌شود دایره اسراف به [[باورها]] و خلقیات نیز تسرّی می‌یابد و مخصوص [[اعمال]] نیست.  
در قرآن [[دعوت]] به [[کفر]] و [[اصرار]] بر آن<ref>{{متن قرآن|تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}} «مرا فرا می‌خوانید که به خداوند کفر بورزم و چیزی را که به آن دانشی ندارم شریک او قرار دهم در حالی که من شما را به آن پیروزمند آمرزنده فرا می‌خوانم * ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۲ و ۴۳.</ref> و [[تکبر]] ورزیدن<ref>{{متن قرآن|مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ}} «از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.</ref> نیز از مصادیق [[اسراف]] دانسته شده که بر اساس آن معلوم می‌شود دایره اسراف به [[باورها]] و خلقیات نیز تسرّی می‌یابد و مخصوص [[اعمال]] نیست.  


[[امام رضا]]{{ع}} به [[تبعیت از قرآن]] که جایگاه اسراف کنندگان را [[آتش دوزخ]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}} «ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.</ref> و از [[دوست]] نداشتن [[اهل]] اسراف سخن می‌گوید<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱؛ {{متن قرآن| متن }} فرقان/ ۶۷.</ref> و هم از اسراف در خوردن و [[نوشیدن]]<ref>{{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، [[اسراف]] را [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌آورد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲.</ref>. ایشان ضمن [[حدیثی]] به [[صراحت]] اعلام می‌کند که [[خداوند]] از تباه کردن [[مال]] [[نفرت]] دارد و آن را از بدترین [[کارها]] می‌داند<ref>تحف العقول، ص۴۴۳؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>
[[امام رضا]] {{ع}} به [[تبعیت از قرآن]] که جایگاه اسراف کنندگان را [[آتش دوزخ]] می‌داند<ref>{{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ}} «ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.</ref> و از [[دوست]] نداشتن [[اهل]] اسراف سخن می‌گوید<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱؛ {{متن قرآن| متن }} فرقان/ ۶۷.</ref> و هم از اسراف در خوردن و [[نوشیدن]]<ref>{{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ}} «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.</ref>، [[اسراف]] را [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] به شمار می‌آورد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲.</ref>. ایشان ضمن [[حدیثی]] به [[صراحت]] اعلام می‌کند که [[خداوند]] از تباه کردن [[مال]] [[نفرت]] دارد و آن را از بدترین [[کارها]] می‌داند<ref>تحف العقول، ص۴۴۳؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۳۵.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>


== تفاوت اسراف و تبذیر ==
== تفاوت اسراف و تبذیر ==
برخی [[علمای شیعه]] نیز با توجه به همین امور، اسراف را از بدترین [[گناهان]] به شمار آورده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰-۳۱۳.</ref>. [[شکر]] [[نعمت خداوند]]، به کار گرفتن نعمت‌های او در محل و مقدار مناسبِ آن است و اسراف از بین برندۀ این تناسب‌های لازم است و [[مفاسد]] بسیاری از جمله [[فقر]]، ورشکستگی، [[وابستگی]] و نابودی فرد و [[جامعه]] بر آن مترتب می‌شود. با برخی تفاوت‌های جزئی، مترادف این واژه در [[ادبیات]] [[دینی]] «[[تبذیر]]» است<ref>عوائد الأیام، ص۶۲۰.</ref>. این کلمه نیز همان عدم تناسب در استفاده از نعم [[الهی]] را تداعی می‌کند. «تبذیر» افشاندن بذر و دانه در جایی است که هیچ سودی بر آن مترتب نیست و یا دست کم به مقداری که استفاده می‌شود، سودمند نیست و در [[عرف]] [[زبان فارسی]] بدان ریخت و پاش گفته می‌شود<ref>صحاح اللغة، ج۲، ص۵۸۷؛ لسان العرب، ج۴، ص۵۰؛ تاج العروس، ج۶، ص۶۶.</ref>. هر چند این دو واژه عمدتاً در کنار یکدیگر به کار می‌روند و در روایت‌های [[معصومان]] نیز چنین است<ref>نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۱۸۳؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۷؛ تحف العقول، ص۴۲۳؛ الخصال، ص۶۱.</ref>، با این همه برخی تفاوت‌های جزئی نیز در باب آنها ذکر شده است. گفته‌اند تبذیر هزینه مال ـ هر چند اندک ـ در جایی است که سزاوار نیست و اسراف هزینه کردن مال بیش از اندازه لازم است<ref>مجمع البحرین، ج۳، ص۲۱۷.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>
برخی [[علمای شیعه]] نیز با توجه به همین امور، اسراف را از بدترین [[گناهان]] به شمار آورده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰-۳۱۳.</ref>. [[شکر]] [[نعمت خداوند]]، به کار گرفتن نعمت‌های او در محل و مقدار مناسبِ آن است و اسراف از بین برندۀ این تناسب‌های لازم است و [[مفاسد]] بسیاری از جمله [[فقر]]، ورشکستگی، [[وابستگی]] و نابودی فرد و [[جامعه]] بر آن مترتب می‌شود. با برخی تفاوت‌های جزئی، مترادف این واژه در [[ادبیات]] [[دینی]] «[[تبذیر]]» است<ref>عوائد الأیام، ص۶۲۰.</ref>. این کلمه نیز همان عدم تناسب در استفاده از نعم [[الهی]] را تداعی می‌کند. «تبذیر» افشاندن بذر و دانه در جایی است که هیچ سودی بر آن مترتب نیست و یا دست کم به مقداری که استفاده می‌شود، سودمند نیست و در [[عرف]] [[زبان فارسی]] بدان ریخت و پاش گفته می‌شود<ref>صحاح اللغة، ج۲، ص۵۸۷؛ لسان العرب، ج۴، ص۵۰؛ تاج العروس، ج۶، ص۶۶.</ref>. هر چند این دو واژه عمدتاً در کنار یکدیگر به کار می‌روند و در روایت‌های [[معصومان]] نیز چنین است<ref>نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۱۸۳؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۲۷؛ تحف العقول، ص۴۲۳؛ الخصال، ص۶۱.</ref>، با این همه برخی تفاوت‌های جزئی نیز در باب آنها ذکر شده است. گفته‌اند تبذیر هزینه مال ـ هر چند اندک ـ در جایی است که سزاوار نیست و اسراف هزینه کردن مال بیش از اندازه لازم است<ref>مجمع البحرین، ج۳، ص۲۱۷.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>


== اسراف در بیان [[امام رضا]] {{ع}} ==
== اسراف در بیان [[امام رضا]] {{ع}} ==
[[امام رضا]]{{ع}} در برخی مواضع [[کلام]] خود، این دو کلمه را با همدیگر به کار برده و [[حکم]] یکسانی بر هر دو جاری کرده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲.</ref>. [[امام]] از [[اقتار]] نیز منع فرموده است. اقتار نقطه مقابل [[اسراف]] است. اقتار از ماده «ق ت ر» است به معنای تنگ و سخت گرفتن و هزینه نکردن [[مال]] است<ref>لسان العرب، ج۵، ص۷۰؛ تاج العروس، ج۷، ص۳۶۶.</ref>. امام طریق خداپسند در به کار‌گیری [[نعمت‌های الهی]] را [[حد وسط]] میان اسراف و [[تبذیر]] از یک سو و اقتار از سوی دیگر می‌داند. منقول است که یکی از [[یاران امام]] از ایشان درباره حد و اندازه هزینه [[زن]] و [[فرزندان]] و نیازمندی‌های [[خانواده]] پرسید. امام در پاسخ به وی فرمود: حد وسط دو امر [[ناپسند]] را معیار خود قرار ده. پرسنده از ایشان خواست این دو امر ناپسند را برایش شرح دهند. امام فرمود: آیا نمی‌دانی که [[خداوند متعال]] اسراف و اقتار (تنگ نظری) را [[دوست]] ندارد و در [[قرآن]] فرموده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>؛ و کسانی‌اند که چون [[انفاق]] کنند، نه [[زیاده‌روی]] می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و میان این دو روش، حد وسط را برمی‌گزینند»<ref>الخصال، ص۵۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۵۵۶؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۴۷.</ref>. ایشان آثار مترتب بر اقتار و اسراف را در باب هر نعمتی بسیار ناخوشایند می‌داند و به [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] [[دستور]] می‌دهد. دستور به [[پرهیز]] از اقتار، روی دیگر پرهیز از اسراف است و از هر دو، آثار [[سوء]] و نامطلوبی به وجود می‌آید. نقل است که امام فرمود: [[شایسته]] است مرد در [[زندگی]] از [[بخل]] و تنگ گرفتن بر خانواده خویش بپرهیزد و در کار ایشان [[گشایش]] ایجاد کند، تا آنان آرزوی [[مرگ]] او را نکنند<ref>الکافی، ج۴، ص۱۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۸؛ الوافی، ج۱۰، ص۴۳۶.</ref>.  
[[امام رضا]] {{ع}} در برخی مواضع [[کلام]] خود، این دو کلمه را با همدیگر به کار برده و [[حکم]] یکسانی بر هر دو جاری کرده است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲.</ref>. [[امام]] از [[اقتار]] نیز منع فرموده است. اقتار نقطه مقابل [[اسراف]] است. اقتار از ماده «ق ت ر» است به معنای تنگ و سخت گرفتن و هزینه نکردن [[مال]] است<ref>لسان العرب، ج۵، ص۷۰؛ تاج العروس، ج۷، ص۳۶۶.</ref>. امام طریق خداپسند در به کار‌گیری [[نعمت‌های الهی]] را [[حد وسط]] میان اسراف و [[تبذیر]] از یک سو و اقتار از سوی دیگر می‌داند. منقول است که یکی از [[یاران امام]] از ایشان درباره حد و اندازه هزینه [[زن]] و [[فرزندان]] و نیازمندی‌های [[خانواده]] پرسید. امام در پاسخ به وی فرمود: حد وسط دو امر [[ناپسند]] را معیار خود قرار ده. پرسنده از ایشان خواست این دو امر ناپسند را برایش شرح دهند. امام فرمود: آیا نمی‌دانی که [[خداوند متعال]] اسراف و اقتار (تنگ نظری) را [[دوست]] ندارد و در [[قرآن]] فرموده است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا}}<ref>«و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.</ref>؛ و کسانی‌اند که چون [[انفاق]] کنند، نه [[زیاده‌روی]] می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و میان این دو روش، حد وسط را برمی‌گزینند»<ref>الخصال، ص۵۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۵۵۶؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۴۷.</ref>. ایشان آثار مترتب بر اقتار و اسراف را در باب هر نعمتی بسیار ناخوشایند می‌داند و به [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] [[دستور]] می‌دهد. دستور به [[پرهیز]] از اقتار، روی دیگر پرهیز از اسراف است و از هر دو، آثار [[سوء]] و نامطلوبی به وجود می‌آید. نقل است که امام فرمود: [[شایسته]] است مرد در [[زندگی]] از [[بخل]] و تنگ گرفتن بر خانواده خویش بپرهیزد و در کار ایشان [[گشایش]] ایجاد کند، تا آنان آرزوی [[مرگ]] او را نکنند<ref>الکافی، ج۴، ص۱۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۸؛ الوافی، ج۱۰، ص۴۳۶.</ref>.  


با این توضیحات معلوم می‌شود مراد از [[پرهیز]] از [[اسراف]] به هیچ وجه [[بخل]] و تنگ گرفتن [[زندگی]] بر خود و اطرافیان نیست؛ زیرا تنگ گرفتن زندگی نیز، خود رذیلتی دیگر است. [[امام رضا]]{{ع}} برای مشخص شدن حدود و [[ثغور]] اسراف، معیارهای مهمی را ارائه فرموده است. ایشان مصادیق اسراف را در جایی می‌داند که در آن زمانی متوجه فرد (اعم از [[جسم]] و [[جان]] وی) می‌شود و نعمتی (اعم از [[مال]] و [[عمر]] و دیگر امکانات) تباه می‌گردد. در غیر این صورت، آنچه برای فرد مفید است و اتلاف [[نعمت]] به شمار نمی‌آید، اسراف محسوب نمی‌شود. از [[امام]] نقل شده که فرمود: اشکالی ندارد که از آرد جو، گندم و یا سبوس آنها در حمام برای [[نظافت]] یا تقویت و نرم کردن پوست استفاده شود و در آنچه برای [[بدن]] مفید است، اسراف نیست. اسراف آن موردی است که مال تلف شود یا به بدن ضرر رساند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۷۱؛ مکارم الأخلاق، ص۵۷؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۸۱.</ref>. برای نمونه، امام [[پرخوری]] و [[مصرف]] غذاهای زیان‌آور را از مصادیق اسراف می‌داند و [[معتقد]] است اگر [[مردمان]] در مصرف [[خوردنی‌ها]] [[میانه‌روی]] پیشه می‌کردند، بدن‌هاشان سالم و محکم می‌شد<ref>المحاسن، ج۲، ص۴۳۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۴، ص۲۴۱؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۳۴.</ref>. نمونه‌های پرهیز دادن از تباه کردن [[نعمت‌های الهی]] نیز در [[سخنان امام]] قابل [[مشاهده]] است. [[یاسر خادم]] نقل می‌کند که [[غلامان]] [[حضرت رضا]]{{ع}} مشغول خوردن میوه بودند و میوه‌ها را نیم‌خورده رها می‌کردند. امام به آنان فرمود: اگر شما [[بی‌نیاز]] هستید، گروهی هستند که به این میوه‌ها نیازمندند. پس اینها را به آنان بدهید<ref>المحاسن، ج۲، ص۴۴۱؛ الکافی، ج۶، ص۲۹۷؛ وسائل الشیعة ج۲۴، ص۳۷۳.</ref>.  
با این توضیحات معلوم می‌شود مراد از [[پرهیز]] از [[اسراف]] به هیچ وجه [[بخل]] و تنگ گرفتن [[زندگی]] بر خود و اطرافیان نیست؛ زیرا تنگ گرفتن زندگی نیز، خود رذیلتی دیگر است. [[امام رضا]] {{ع}} برای مشخص شدن حدود و [[ثغور]] اسراف، معیارهای مهمی را ارائه فرموده است. ایشان مصادیق اسراف را در جایی می‌داند که در آن زمانی متوجه فرد (اعم از [[جسم]] و [[جان]] وی) می‌شود و نعمتی (اعم از [[مال]] و [[عمر]] و دیگر امکانات) تباه می‌گردد. در غیر این صورت، آنچه برای فرد مفید است و اتلاف [[نعمت]] به شمار نمی‌آید، اسراف محسوب نمی‌شود. از [[امام]] نقل شده که فرمود: اشکالی ندارد که از آرد جو، گندم و یا سبوس آنها در حمام برای [[نظافت]] یا تقویت و نرم کردن پوست استفاده شود و در آنچه برای [[بدن]] مفید است، اسراف نیست. اسراف آن موردی است که مال تلف شود یا به بدن ضرر رساند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۷۱؛ مکارم الأخلاق، ص۵۷؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۸۱.</ref>. برای نمونه، امام [[پرخوری]] و [[مصرف]] غذاهای زیان‌آور را از مصادیق اسراف می‌داند و [[معتقد]] است اگر [[مردمان]] در مصرف [[خوردنی‌ها]] [[میانه‌روی]] پیشه می‌کردند، بدن‌هاشان سالم و محکم می‌شد<ref>المحاسن، ج۲، ص۴۳۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۴، ص۲۴۱؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۳۴.</ref>. نمونه‌های پرهیز دادن از تباه کردن [[نعمت‌های الهی]] نیز در [[سخنان امام]] قابل [[مشاهده]] است. [[یاسر خادم]] نقل می‌کند که [[غلامان]] [[حضرت رضا]] {{ع}} مشغول خوردن میوه بودند و میوه‌ها را نیم‌خورده رها می‌کردند. امام به آنان فرمود: اگر شما [[بی‌نیاز]] هستید، گروهی هستند که به این میوه‌ها نیازمندند. پس اینها را به آنان بدهید<ref>المحاسن، ج۲، ص۴۴۱؛ الکافی، ج۶، ص۲۹۷؛ وسائل الشیعة ج۲۴، ص۳۷۳.</ref>.  


امام اهتمام ویژه‌ای دارد که از همه ظرفیت‌های موجود در نعم [[الهی]] بهره‌وری کافی شود. از این روست که می‌کوشد نشان دهد از نعمت‌های الهی چیزی در این عالم کم‌بها نیست و باید نهایت استفاده را از منابع طبیعی و [[غیر طبیعی]] کرد. ایشان حتی شکستن مسکوک سالم را برای مصارف دیگر و نیز دور انداختن هسته خرما را از موارد [[اسراف]] و تباه کردن نعم [[الهی]] می‌داند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷؛ کتاب الوافی، ج۱۷، ص۸۵.</ref>. از نظر ایشان، وقت و نیرویی که مصروف تهیه این مسکوک شده نباید تباه شود و بدون آنکه موعد مصرفش به اتمام رسد، با میل و [[سهل‌انگاری]] جماعتی از چرخه استفاده خارج گردد. همچنین هسته خرمایی که می‌تواند استفاده‌های متعدد در [[کشاورزی]]، امور تزئینی و... داشته باشد، هیچ دلیلی ندارد که از دایره استفاده بیرون رود. معلوم است که مثال‌های مذکور به هیچ وجه در محدوده خود منحصر نمی‌مانند و می‌توانند همه امور قابل استفاده را سطوح کلان بر گیرند.  
امام اهتمام ویژه‌ای دارد که از همه ظرفیت‌های موجود در نعم [[الهی]] بهره‌وری کافی شود. از این روست که می‌کوشد نشان دهد از نعمت‌های الهی چیزی در این عالم کم‌بها نیست و باید نهایت استفاده را از منابع طبیعی و [[غیر طبیعی]] کرد. ایشان حتی شکستن مسکوک سالم را برای مصارف دیگر و نیز دور انداختن هسته خرما را از موارد [[اسراف]] و تباه کردن نعم [[الهی]] می‌داند<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷؛ کتاب الوافی، ج۱۷، ص۸۵.</ref>. از نظر ایشان، وقت و نیرویی که مصروف تهیه این مسکوک شده نباید تباه شود و بدون آنکه موعد مصرفش به اتمام رسد، با میل و [[سهل‌انگاری]] جماعتی از چرخه استفاده خارج گردد. همچنین هسته خرمایی که می‌تواند استفاده‌های متعدد در [[کشاورزی]]، امور تزئینی و... داشته باشد، هیچ دلیلی ندارد که از دایره استفاده بیرون رود. معلوم است که مثال‌های مذکور به هیچ وجه در محدوده خود منحصر نمی‌مانند و می‌توانند همه امور قابل استفاده را سطوح کلان بر گیرند.  


[[امام]] [[معتقد]] است اگر فرد و [[جامعه]] بر اساس این الگوی [[مصرف]] [[رفتار]] کند، هیچ‌گاه دچار کمبود و [[ضعف]] نمی‌شود. ایشان می‌فرماید: "ضمانت می‌کنم کسی که طریق [[میانه‌روی]] و [[پرهیز]] از اسراف و [[تبذیر]] را پیشه کند، هرگز نیازمند نمی‌شود"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. این [[حفظ]] [[تعادل]] و استفاده بهینه از منابع و [[نعمت‌ها]] تنها در حوزه مصرف شخصی نیست و حتی در اموری که انجامش از [[فضایل]] [[دینی]] و [[اخلاقی]] به شمار می‌آید، باید محل توجه قرار گیرد. از امام [[روایت]] شده که آن حضرت در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ}}<ref>«و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> فرمود: "اگر کسی با دو [[کف دست]] خود [[صدقه]] بدهد، اسراف کرده است. پدرم هنگامی که موقع درو می‌شد، اگر می‌دید یکی از غلامانش با دو کف دست خود به [[فقرا]] گندم می‌دهد، به آنان می‌گفت: با یک دست بدهید و مشت خود را پر کنید و به مستحقان برسانید. اگر هم می‌خواستند گندم را همان طور که در سنبل بود بدهند، می‌فرمود مشت مشت بدهند"<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۱۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸۲؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۹۴.</ref>. از [[امام علی]]{{ع}} نقل است که فرمود: [[زشتی]] [[سخاوت]]، [[اسراف]] است<ref>غرر الحکم، ص۳۵۹.</ref>. این سخن بدین معناست که اگر برای سخاوت زشتی‌ای باشد، آن زشتی این است که به مرتبه اسراف برسد<ref>شرح غرر الحکم، ج۴، ص۱۹۰.</ref>. این زشتی هم به عدم تناسب [[میزان]] [[بخشش]] و هم به شخصی باز می‌گردد که به او بخشش می‌شود. این دو از مصادیق بخشیدن [[مال]] در غیر مورد لازم آن است که اسراف و [[تبذیر]] به شمار می‌آید<ref>الکافی، ج۴، ص۳۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۰۱.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>
[[امام]] [[معتقد]] است اگر فرد و [[جامعه]] بر اساس این الگوی [[مصرف]] [[رفتار]] کند، هیچ‌گاه دچار کمبود و [[ضعف]] نمی‌شود. ایشان می‌فرماید: "ضمانت می‌کنم کسی که طریق [[میانه‌روی]] و [[پرهیز]] از اسراف و [[تبذیر]] را پیشه کند، هرگز نیازمند نمی‌شود"<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷.</ref>. این [[حفظ]] [[تعادل]] و استفاده بهینه از منابع و [[نعمت‌ها]] تنها در حوزه مصرف شخصی نیست و حتی در اموری که انجامش از [[فضایل]] [[دینی]] و [[اخلاقی]] به شمار می‌آید، باید محل توجه قرار گیرد. از امام [[روایت]] شده که آن حضرت در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ}}<ref>«و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید» سوره انعام، آیه ۱۴۱.</ref> فرمود: "اگر کسی با دو [[کف دست]] خود [[صدقه]] بدهد، اسراف کرده است. پدرم هنگامی که موقع درو می‌شد، اگر می‌دید یکی از غلامانش با دو کف دست خود به [[فقرا]] گندم می‌دهد، به آنان می‌گفت: با یک دست بدهید و مشت خود را پر کنید و به مستحقان برسانید. اگر هم می‌خواستند گندم را همان طور که در سنبل بود بدهند، می‌فرمود مشت مشت بدهند"<ref>تفسیر القمی، ج۱، ص۲۱۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸۲؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۹۴.</ref>. از [[امام علی]] {{ع}} نقل است که فرمود: [[زشتی]] [[سخاوت]]، [[اسراف]] است<ref>غرر الحکم، ص۳۵۹.</ref>. این سخن بدین معناست که اگر برای سخاوت زشتی‌ای باشد، آن زشتی این است که به مرتبه اسراف برسد<ref>شرح غرر الحکم، ج۴، ص۱۹۰.</ref>. این زشتی هم به عدم تناسب [[میزان]] [[بخشش]] و هم به شخصی باز می‌گردد که به او بخشش می‌شود. این دو از مصادیق بخشیدن [[مال]] در غیر مورد لازم آن است که اسراف و [[تبذیر]] به شمار می‌آید<ref>الکافی، ج۴، ص۳۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۰۱.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>


== نسبی بودن اسراف ==
== نسبی بودن اسراف ==
خط ۳۳: خط ۳۳:


== اسراف بر نفس ==
== اسراف بر نفس ==
غیر از موارد پیش‌گفته، نوع خاصی از اسراف در [[کلام امام رضا]]{{ع}} مورد توجه است که می‌توان با استفاده از [[قرآن]] آن را «اسراف بر نفس» خواند. این اسراف که زیانش از همه انواع و اقسام اسراف گسترده‌تر و بادوام‌تر است، برآمده از عدم [[شناخت]] صحیح از خود و به تعبیر [[دینی]] نداشتن «معرفة النفس» است. کسی که خود را صرفاً موجودی [[جسمانی]] می‌بیند و از عظمت [[دل]] و [[جان]] خویش [[آگاه]] نیست، جان [[الهی]] خود را در حد [[کارگزار]] تن و خواهش‌های [[پست]] آن پایین می‌آورد و همه توانایی‌های خود را مصروف [[قوه شهویه]] و غضبیه می‌کند و به جای اینکه در رسیدن به [[قرب الهی]] جدّ و جهد کند، تماماً به [[خواهش‌های نفسانی]] می‌پردازد و می‌کوشد خوش‌داشت‌های نفس را [[قبله]] عمل خود قرار دهد. چنین شخصی سرمایه‌های خود را در راه به دست آوردن اموری کم‌بها از دست می‌دهد و در پایان زیانکار و مغبون می‌ماند. [[امام]] حال وخیمی را برای چنین شخصی توصیف می‌کند. ایشان به نقل از پدران بزرگوارشان می‌فرماید: "مؤمنی که بر نفس خود [[اسراف]] روا داشته است، پس از [[مرگ]] سر انجامش آشکار نیست و خبر مهم و [[تاریکی]] به وی می‌رسد و [[شفاعت]] شامل حال او نمی‌شود مگر پس از مدتی طولانی"<ref>معانی الأخبار، ص۲۸۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۳۹۸.</ref>. بدون تردید اصلی‌ترین خطای چنین شخصی نشناختن خود و بایسته‌ها و شایسته‌های [[مقام]] [[انسانیت]] و [[عبودیت]] است. اسراف بر نفس که همانا [[اشتغال]] به [[معاصی]] و ملاهی است، [[آدمی]] را از رسیدن به جایگاهی که [[خداوند]] برای او تعیین کرده دور می‌دارد و او را از [[انسان]] بودن و مراتب ماورای آن بی‌نصیب می‌سازد. اینکه امام می‌فرماید چنین شخصی در حالتی مبهم و تاریک به سر می‌برد از آن روست که وی با فرو رفتن در گرداب خواهش‌های نفسانی از قرار یافتن در مرتبه [[انسانی]] دور مانده است و چنان که [[قرآن]] بیانگر آن است به صورتی غیر از انسان [[محشور]] می‌شود<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ}} «و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند،» سوره تکویر، آیه ۵.</ref> و مستعد دریافت هیچ شفاعتی نخواهد بود، مگر اینکه صورت انسانی خود را بیابد. البته [[حضرت]] به چنین کسانی [[تعلیم]] می‌دهد: پیش از آنکه موعد مقرر در این [[دنیا]] سر آید، از اسراف و [[ستم]] در [[حق]] خویش دست بردارید و طریق [[توبه]] و [[تدارک]] مافات را پیشه کنید و از [[رحمت الهی]] نیز [[نومید]] نباشید<ref>مهج الدعوات، ص۳۵۳- ۳۵۴؛ مصباح الکفعمی، ص۲۸۷؛ بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۴۶- ۳۴۷.</ref>. [[اسراف]] بر نفس، [[اشتغال]] دائم به امور تن و [[دنیا]] و [[غفلت]] از [[خداوند]] و عالم معناست و چنین اشتغالی چنان که از [[معصوم]]{{عم}} نقل شده، جز به [[اعتدال]] در قوای نفس<ref>غرر الحکم، ص۳۰۳.</ref> و عمل به مقتضای [[مقام]] [[انسانی]] ممکن نخواهد شد<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>.
غیر از موارد پیش‌گفته، نوع خاصی از اسراف در [[کلام امام رضا]] {{ع}} مورد توجه است که می‌توان با استفاده از [[قرآن]] آن را «اسراف بر نفس» خواند. این اسراف که زیانش از همه انواع و اقسام اسراف گسترده‌تر و بادوام‌تر است، برآمده از عدم [[شناخت]] صحیح از خود و به تعبیر [[دینی]] نداشتن «معرفة النفس» است. کسی که خود را صرفاً موجودی [[جسمانی]] می‌بیند و از عظمت [[دل]] و [[جان]] خویش [[آگاه]] نیست، جان [[الهی]] خود را در حد [[کارگزار]] تن و خواهش‌های [[پست]] آن پایین می‌آورد و همه توانایی‌های خود را مصروف [[قوه شهویه]] و غضبیه می‌کند و به جای اینکه در رسیدن به [[قرب الهی]] جدّ و جهد کند، تماماً به [[خواهش‌های نفسانی]] می‌پردازد و می‌کوشد خوش‌داشت‌های نفس را [[قبله]] عمل خود قرار دهد. چنین شخصی سرمایه‌های خود را در راه به دست آوردن اموری کم‌بها از دست می‌دهد و در پایان زیانکار و مغبون می‌ماند. [[امام]] حال وخیمی را برای چنین شخصی توصیف می‌کند. ایشان به نقل از پدران بزرگوارشان می‌فرماید: "مؤمنی که بر نفس خود [[اسراف]] روا داشته است، پس از [[مرگ]] سر انجامش آشکار نیست و خبر مهم و [[تاریکی]] به وی می‌رسد و [[شفاعت]] شامل حال او نمی‌شود مگر پس از مدتی طولانی"<ref>معانی الأخبار، ص۲۸۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۳۹۸.</ref>. بدون تردید اصلی‌ترین خطای چنین شخصی نشناختن خود و بایسته‌ها و شایسته‌های [[مقام]] [[انسانیت]] و [[عبودیت]] است. اسراف بر نفس که همانا [[اشتغال]] به [[معاصی]] و ملاهی است، [[آدمی]] را از رسیدن به جایگاهی که [[خداوند]] برای او تعیین کرده دور می‌دارد و او را از [[انسان]] بودن و مراتب ماورای آن بی‌نصیب می‌سازد. اینکه امام می‌فرماید چنین شخصی در حالتی مبهم و تاریک به سر می‌برد از آن روست که وی با فرو رفتن در گرداب خواهش‌های نفسانی از قرار یافتن در مرتبه [[انسانی]] دور مانده است و چنان که [[قرآن]] بیانگر آن است به صورتی غیر از انسان [[محشور]] می‌شود<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ}} «و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند،» سوره تکویر، آیه ۵.</ref> و مستعد دریافت هیچ شفاعتی نخواهد بود، مگر اینکه صورت انسانی خود را بیابد. البته [[حضرت]] به چنین کسانی [[تعلیم]] می‌دهد: پیش از آنکه موعد مقرر در این [[دنیا]] سر آید، از اسراف و [[ستم]] در [[حق]] خویش دست بردارید و طریق [[توبه]] و [[تدارک]] مافات را پیشه کنید و از [[رحمت الهی]] نیز [[نومید]] نباشید<ref>مهج الدعوات، ص۳۵۳- ۳۵۴؛ مصباح الکفعمی، ص۲۸۷؛ بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۴۶- ۳۴۷.</ref>. [[اسراف]] بر نفس، [[اشتغال]] دائم به امور تن و [[دنیا]] و [[غفلت]] از [[خداوند]] و عالم معناست و چنین اشتغالی چنان که از [[معصوم]] {{عم}} نقل شده، جز به [[اعتدال]] در قوای نفس<ref>غرر الحکم، ص۳۰۳.</ref> و عمل به مقتضای [[مقام]] [[انسانی]] ممکن نخواهد شد<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اسراف - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اسراف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۱۸۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش