اسراف در معارف و سیره رضوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی

اسراف یعنی زیاده‌روی و عدم رعایت تعادل در به‌کارگیری نعمت‌ها و منابع خدادادی. اسراف از ماده «س ر ف» به معنای تجاوز کردن و زیاده‌روی در هر کاری است که انسان آن را انجام می‌دهد[۱]. به رغم تفاوت معنایی ظریفی که اسراف با «تبذیر» دارد، در موارد بسیاری با آن به کار می‌رود و نقطه مقابل «اقتار» به شمار می‌آید. اسراف کننده کسی است که در باب استفاده و به کار‌گیری یکی از نعمت‌های خداوند زیاده‌روی نموده و حدود تعیین شده از سوی خداوند را رعایت نکرده است. هر چند این واژه بیشتر درباره مصرف اموال و کالاها به کار رفته، به هیچ وجه منحصر در آن نیست و دایره وسیعی را شامل می‌شود[۲].

اسراف در قرآن

در قرآن هم از اسراف بر نفس[۳] و هم از اسراف در انفاق[۴] و هم از اسراف در خوردن و نوشیدن[۵] و هم از اسراف در مسائل جنسی[۶] سخن رفته است. این خود گواهی است بر اینکه اسراف تنها به معنای زیاده‌روی در به‌کارگیری اموال و کالاها و تباه کردن آنها نیست.

نراقی برای این واژه معانی گوناگونی از جمله اغفال، جهل، خطا، بی‌بند و باری، ضد میانه‌روی، تعدی از اندازه، انفاق غیرضروری، انفاق بدون استحقاق، اتفاق در غیر طاعت الهی، انفاق در گناه، زیاده‌روی در گناه، هزینه‌های مورد نکوهش عاقلان و جهل به نیازمندی‌ها بیان کرده است[۷]. از آنجا که رفتار مورد تأیید خداوند به تصریح قرآن میانه‌روی و اعتدال است[۸]، خداوند هر گونه افراط و تفریطی را از بندگان نمی‌پذیرد و از این روست که می‌فرماید خداوند اهل اسراف را دوست ندارد[۹] و هم از اسراف در خوردن و نوشیدن[۱۰].

در قرآن دعوت به کفر و اصرار بر آن[۱۱] و تکبر ورزیدن[۱۲] نیز از مصادیق اسراف دانسته شده که بر اساس آن معلوم می‌شود دایره اسراف به باورها و خلقیات نیز تسرّی می‌یابد و مخصوص اعمال نیست.

امام رضا (ع) به تبعیت از قرآن که جایگاه اسراف کنندگان را آتش دوزخ می‌داند[۱۳] و از دوست نداشتن اهل اسراف سخن می‌گوید[۱۴] و هم از اسراف در خوردن و نوشیدن[۱۵]، اسراف را حرام و از گناهان کبیره به شمار می‌آورد[۱۶]. ایشان ضمن حدیثی به صراحت اعلام می‌کند که خداوند از تباه کردن مال نفرت دارد و آن را از بدترین کارها می‌داند[۱۷][۱۸]

تفاوت اسراف و تبذیر

برخی علمای شیعه نیز با توجه به همین امور، اسراف را از بدترین گناهان به شمار آورده‌اند[۱۹]. شکر نعمت خداوند، به کار گرفتن نعمت‌های او در محل و مقدار مناسبِ آن است و اسراف از بین برندۀ این تناسب‌های لازم است و مفاسد بسیاری از جمله فقر، ورشکستگی، وابستگی و نابودی فرد و جامعه بر آن مترتب می‌شود. با برخی تفاوت‌های جزئی، مترادف این واژه در ادبیات دینی «تبذیر» است[۲۰]. این کلمه نیز همان عدم تناسب در استفاده از نعم الهی را تداعی می‌کند. «تبذیر» افشاندن بذر و دانه در جایی است که هیچ سودی بر آن مترتب نیست و یا دست کم به مقداری که استفاده می‌شود، سودمند نیست و در عرف زبان فارسی بدان ریخت و پاش گفته می‌شود[۲۱]. هر چند این دو واژه عمدتاً در کنار یکدیگر به کار می‌روند و در روایت‌های معصومان نیز چنین است[۲۲]، با این همه برخی تفاوت‌های جزئی نیز در باب آنها ذکر شده است. گفته‌اند تبذیر هزینه مال ـ هر چند اندک ـ در جایی است که سزاوار نیست و اسراف هزینه کردن مال بیش از اندازه لازم است[۲۳][۲۴]

اسراف در بیان امام رضا (ع)

امام رضا (ع) در برخی مواضع کلام خود، این دو کلمه را با همدیگر به کار برده و حکم یکسانی بر هر دو جاری کرده است[۲۵]. امام از اقتار نیز منع فرموده است. اقتار نقطه مقابل اسراف است. اقتار از ماده «ق ت ر» است به معنای تنگ و سخت گرفتن و هزینه نکردن مال است[۲۶]. امام طریق خداپسند در به کار‌گیری نعمت‌های الهی را حد وسط میان اسراف و تبذیر از یک سو و اقتار از سوی دیگر می‌داند. منقول است که یکی از یاران امام از ایشان درباره حد و اندازه هزینه زن و فرزندان و نیازمندی‌های خانواده پرسید. امام در پاسخ به وی فرمود: حد وسط دو امر ناپسند را معیار خود قرار ده. پرسنده از ایشان خواست این دو امر ناپسند را برایش شرح دهند. امام فرمود: آیا نمی‌دانی که خداوند متعال اسراف و اقتار (تنگ نظری) را دوست ندارد و در قرآن فرموده است: وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا[۲۷]؛ و کسانی‌اند که چون انفاق کنند، نه زیاده‌روی می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و میان این دو روش، حد وسط را برمی‌گزینند»[۲۸]. ایشان آثار مترتب بر اقتار و اسراف را در باب هر نعمتی بسیار ناخوشایند می‌داند و به اعتدال و میانه‌روی دستور می‌دهد. دستور به پرهیز از اقتار، روی دیگر پرهیز از اسراف است و از هر دو، آثار سوء و نامطلوبی به وجود می‌آید. نقل است که امام فرمود: شایسته است مرد در زندگی از بخل و تنگ گرفتن بر خانواده خویش بپرهیزد و در کار ایشان گشایش ایجاد کند، تا آنان آرزوی مرگ او را نکنند[۲۹].

با این توضیحات معلوم می‌شود مراد از پرهیز از اسراف به هیچ وجه بخل و تنگ گرفتن زندگی بر خود و اطرافیان نیست؛ زیرا تنگ گرفتن زندگی نیز، خود رذیلتی دیگر است. امام رضا (ع) برای مشخص شدن حدود و ثغور اسراف، معیارهای مهمی را ارائه فرموده است. ایشان مصادیق اسراف را در جایی می‌داند که در آن زمانی متوجه فرد (اعم از جسم و جان وی) می‌شود و نعمتی (اعم از مال و عمر و دیگر امکانات) تباه می‌گردد. در غیر این صورت، آنچه برای فرد مفید است و اتلاف نعمت به شمار نمی‌آید، اسراف محسوب نمی‌شود. از امام نقل شده که فرمود: اشکالی ندارد که از آرد جو، گندم و یا سبوس آنها در حمام برای نظافت یا تقویت و نرم کردن پوست استفاده شود و در آنچه برای بدن مفید است، اسراف نیست. اسراف آن موردی است که مال تلف شود یا به بدن ضرر رساند[۳۰]. برای نمونه، امام پرخوری و مصرف غذاهای زیان‌آور را از مصادیق اسراف می‌داند و معتقد است اگر مردمان در مصرف خوردنی‌ها میانه‌روی پیشه می‌کردند، بدن‌هاشان سالم و محکم می‌شد[۳۱]. نمونه‌های پرهیز دادن از تباه کردن نعمت‌های الهی نیز در سخنان امام قابل مشاهده است. یاسر خادم نقل می‌کند که غلامان حضرت رضا (ع) مشغول خوردن میوه بودند و میوه‌ها را نیم‌خورده رها می‌کردند. امام به آنان فرمود: اگر شما بی‌نیاز هستید، گروهی هستند که به این میوه‌ها نیازمندند. پس اینها را به آنان بدهید[۳۲].

امام اهتمام ویژه‌ای دارد که از همه ظرفیت‌های موجود در نعم الهی بهره‌وری کافی شود. از این روست که می‌کوشد نشان دهد از نعمت‌های الهی چیزی در این عالم کم‌بها نیست و باید نهایت استفاده را از منابع طبیعی و غیر طبیعی کرد. ایشان حتی شکستن مسکوک سالم را برای مصارف دیگر و نیز دور انداختن هسته خرما را از موارد اسراف و تباه کردن نعم الهی می‌داند[۳۳]. از نظر ایشان، وقت و نیرویی که مصروف تهیه این مسکوک شده نباید تباه شود و بدون آنکه موعد مصرفش به اتمام رسد، با میل و سهل‌انگاری جماعتی از چرخه استفاده خارج گردد. همچنین هسته خرمایی که می‌تواند استفاده‌های متعدد در کشاورزی، امور تزئینی و... داشته باشد، هیچ دلیلی ندارد که از دایره استفاده بیرون رود. معلوم است که مثال‌های مذکور به هیچ وجه در محدوده خود منحصر نمی‌مانند و می‌توانند همه امور قابل استفاده را سطوح کلان بر گیرند.

امام معتقد است اگر فرد و جامعه بر اساس این الگوی مصرف رفتار کند، هیچ‌گاه دچار کمبود و ضعف نمی‌شود. ایشان می‌فرماید: "ضمانت می‌کنم کسی که طریق میانه‌روی و پرهیز از اسراف و تبذیر را پیشه کند، هرگز نیازمند نمی‌شود"[۳۴]. این حفظ تعادل و استفاده بهینه از منابع و نعمت‌ها تنها در حوزه مصرف شخصی نیست و حتی در اموری که انجامش از فضایل دینی و اخلاقی به شمار می‌آید، باید محل توجه قرار گیرد. از امام روایت شده که آن حضرت در تفسیر آیه وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ[۳۵] فرمود: "اگر کسی با دو کف دست خود صدقه بدهد، اسراف کرده است. پدرم هنگامی که موقع درو می‌شد، اگر می‌دید یکی از غلامانش با دو کف دست خود به فقرا گندم می‌دهد، به آنان می‌گفت: با یک دست بدهید و مشت خود را پر کنید و به مستحقان برسانید. اگر هم می‌خواستند گندم را همان طور که در سنبل بود بدهند، می‌فرمود مشت مشت بدهند"[۳۶]. از امام علی (ع) نقل است که فرمود: زشتی سخاوت، اسراف است[۳۷]. این سخن بدین معناست که اگر برای سخاوت زشتی‌ای باشد، آن زشتی این است که به مرتبه اسراف برسد[۳۸]. این زشتی هم به عدم تناسب میزان بخشش و هم به شخصی باز می‌گردد که به او بخشش می‌شود. این دو از مصادیق بخشیدن مال در غیر مورد لازم آن است که اسراف و تبذیر به شمار می‌آید[۳۹][۴۰]

نسبی بودن اسراف

در برخی روایت‌ها آمده اسراف به هر میزان در به کار بستن نیکی‌ها و پیروی از پروردگار نکوهیده نیست[۴۱]، اما آشکار است که داشته‌های اغلب انسان‌ها هر چقدر هم اهل کمال باشند، در مقابل عظمت خداوند و کمالات نامتناهی وی اندک است و از این رو در اینجا نیز زیاده‌روی امری نسبی است و فارغ از توانایی‌ها و دارایی‌های شخص نمی‌توان از آن سخن گفت. چنان که گفته‌اند اسراف کننده سه نشانه دارد: بالاتر از شأن خود می‌خورد؛ بالاتر از شأن خود می‌پوشد و بالاتر از شأن خود می‌خرد[۴۲]. این نشان از جهل و میل به خودنمایی است. این سخن در باب انجام نیکی‌ها نیز صادق است و هر کس باید حد و اندازه خود را مدنظر داشته باشد تا گرفتار زیان نگردد[۴۳].

اسراف بر نفس

غیر از موارد پیش‌گفته، نوع خاصی از اسراف در کلام امام رضا (ع) مورد توجه است که می‌توان با استفاده از قرآن آن را «اسراف بر نفس» خواند. این اسراف که زیانش از همه انواع و اقسام اسراف گسترده‌تر و بادوام‌تر است، برآمده از عدم شناخت صحیح از خود و به تعبیر دینی نداشتن «معرفة النفس» است. کسی که خود را صرفاً موجودی جسمانی می‌بیند و از عظمت دل و جان خویش آگاه نیست، جان الهی خود را در حد کارگزار تن و خواهش‌های پست آن پایین می‌آورد و همه توانایی‌های خود را مصروف قوه شهویه و غضبیه می‌کند و به جای اینکه در رسیدن به قرب الهی جدّ و جهد کند، تماماً به خواهش‌های نفسانی می‌پردازد و می‌کوشد خوش‌داشت‌های نفس را قبله عمل خود قرار دهد. چنین شخصی سرمایه‌های خود را در راه به دست آوردن اموری کم‌بها از دست می‌دهد و در پایان زیانکار و مغبون می‌ماند. امام حال وخیمی را برای چنین شخصی توصیف می‌کند. ایشان به نقل از پدران بزرگوارشان می‌فرماید: "مؤمنی که بر نفس خود اسراف روا داشته است، پس از مرگ سر انجامش آشکار نیست و خبر مهم و تاریکی به وی می‌رسد و شفاعت شامل حال او نمی‌شود مگر پس از مدتی طولانی"[۴۴]. بدون تردید اصلی‌ترین خطای چنین شخصی نشناختن خود و بایسته‌ها و شایسته‌های مقام انسانیت و عبودیت است. اسراف بر نفس که همانا اشتغال به معاصی و ملاهی است، آدمی را از رسیدن به جایگاهی که خداوند برای او تعیین کرده دور می‌دارد و او را از انسان بودن و مراتب ماورای آن بی‌نصیب می‌سازد. اینکه امام می‌فرماید چنین شخصی در حالتی مبهم و تاریک به سر می‌برد از آن روست که وی با فرو رفتن در گرداب خواهش‌های نفسانی از قرار یافتن در مرتبه انسانی دور مانده است و چنان که قرآن بیانگر آن است به صورتی غیر از انسان محشور می‌شود[۴۵] و مستعد دریافت هیچ شفاعتی نخواهد بود، مگر اینکه صورت انسانی خود را بیابد. البته حضرت به چنین کسانی تعلیم می‌دهد: پیش از آنکه موعد مقرر در این دنیا سر آید، از اسراف و ستم در حق خویش دست بردارید و طریق توبه و تدارک مافات را پیشه کنید و از رحمت الهی نیز نومید نباشید[۴۶]. اسراف بر نفس، اشتغال دائم به امور تن و دنیا و غفلت از خداوند و عالم معناست و چنین اشتغالی چنان که از معصوم (ع) نقل شده، جز به اعتدال در قوای نفس[۴۷] و عمل به مقتضای مقام انسانی ممکن نخواهد شد[۴۸].

منابع

پانویس

  1. المفردات، ص۴۰۷؛ لسان العرب، ج۹، ص۱۴۸؛ تاج العروس ج۱۲، ص۲۶۸.
  2. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۸۶.
  3. قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  4. وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  5. يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱؛ وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا «و یتیمان را تا زمانی که توانایی زناشویی یافته باشند بیازمایید، پس اگر در آنان کاردانی یافتید، دارایی‌هایشان را به آنان بازگردانید و آن را به گزافکاری و شتاب، از (بیم) اینکه بالغ گردند (و از شما باز گیرند) نخورید و هر کس از شما که توانگر باشد (در برداشت مزد سرپرستی) خویشتنداری کند و هرکس تنگدست باشد برابر عرف (از آن) بخورد؛ و هنگامی که دارایی‌های ایشان را به آنان باز می‌گردانید بر آنها گواه بگیرید و حسابرسی را خداوند، بسنده است» سوره نساء، آیه ۶؛ وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
  6. إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ «شما از سر شهوت به جای زنان به سراغ مردان می‌روید بلکه شما قومی گزافکارید» سوره اعراف، آیه ۸۱.
  7. عوائد الأیام، ص۶۲۰.
  8. وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ «و در راه رفتنت میانه‌رو باش و از آوایت فرو کاه که ناپسندترین بانگ‌ها بانگ درازگوشان است» سوره لقمان، آیه ۱۹.
  9. وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱؛ وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  10. يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
  11. تَدْعُونَنِي لِأَكْفُرَ بِاللَّهِ وَأُشْرِكَ بِهِ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَأَنَا أَدْعُوكُمْ إِلَى الْعَزِيزِ الْغَفَّارِ * لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ «مرا فرا می‌خوانید که به خداوند کفر بورزم و چیزی را که به آن دانشی ندارم شریک او قرار دهم در حالی که من شما را به آن پیروزمند آمرزنده فرا می‌خوانم * ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۲ و ۴۳.
  12. مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كَانَ عَالِيًا مِنَ الْمُسْرِفِينَ «از فرعون که برتری جویی از گزافکاران بود» سوره دخان، آیه ۳۱.
  13. لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِي إِلَيْهِ لَيْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِي الدُّنْيَا وَلَا فِي الْآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَأَنَّ الْمُسْرِفِينَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ «ناگزیر آنچه مرا بدان فرا می‌خوانید در این جهان و جهان واپسین (توان اجابت) دعایی ندارد و بازگشت ما (تنها) به سوی خداوند است و گزافکاران دمساز آتشند» سوره غافر، آیه ۴۳.
  14. وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «و اوست که باغ‌هایی با داربست و بی‌داربست و خرمابن و کشتزار با خوردنی‌هایی گوناگون و زیتون و انار، همگون و ناهمگون آفریده است؛ از میوه‌اش چون بار آورد بخورید و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انعام، آیه ۱۴۱؛ متن فرقان/ ۶۷.
  15. يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ «ای فرزندان آدم! در هر نمازگاهی زیور خود را بردارید و بخورید و بیاشامید و گزافکاری نکنید که او گزافکاران را دوست نمی‌دارد» سوره اعراف، آیه ۳۱.
  16. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲.
  17. تحف العقول، ص۴۴۳؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۳۳۵.
  18. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۸۶.
  19. جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۱۰-۳۱۳.
  20. عوائد الأیام، ص۶۲۰.
  21. صحاح اللغة، ج۲، ص۵۸۷؛ لسان العرب، ج۴، ص۵۰؛ تاج العروس، ج۶، ص۶۶.
  22. نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۱۸۳؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۷؛ تحف العقول، ص۴۲۳؛ الخصال، ص۶۱.
  23. مجمع البحرین، ج۳، ص۲۱۷.
  24. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۸۶.
  25. عیون أخبار الرضا (ع)، ج۲، ص۱۲۷؛ بحار الأنوار، ج۷۶، ص۱۲.
  26. لسان العرب، ج۵، ص۷۰؛ تاج العروس، ج۷، ص۳۶۶.
  27. «و آنان که چون بخشش کنند نه گزافکاری می‌کنند و نه تنگ می‌گیرند و (بخشش آنها) میانگینی میان این دو، است» سوره فرقان، آیه ۶۷.
  28. الخصال، ص۵۴؛ وسائل الشیعة، ج۲۱، ص۵۵۶؛ بحار الأنوار، ج۶۸، ص۳۴۷.
  29. الکافی، ج۴، ص۱۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۸؛ الوافی، ج۱۰، ص۴۳۶.
  30. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۷۱؛ مکارم الأخلاق، ص۵۷؛ بحار الأنوار، ج۲۳، ص۸۱.
  31. المحاسن، ج۲، ص۴۳۹؛ وسائل الشیعة، ج۲۴، ص۲۴۱؛ بحار الأنوار، ج۴۳، ص۳۳۴.
  32. المحاسن، ج۲، ص۴۴۱؛ الکافی، ج۶، ص۲۹۷؛ وسائل الشیعة ج۲۴، ص۳۷۳.
  33. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷؛ کتاب الوافی، ج۱۷، ص۸۵.
  34. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷.
  35. «و حقّ (مستمندان) را از آن، روز درو (یا چیدن) آن بپردازید» سوره انعام، آیه ۱۴۱.
  36. تفسیر القمی، ج۱، ص۲۱۸؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۸۲؛ التفسیر، عیاشی، ج۱، ص۳۷۹؛ مستدرک الوسائل، ج۷، ص۹۴.
  37. غرر الحکم، ص۳۵۹.
  38. شرح غرر الحکم، ج۴، ص۱۹۰.
  39. الکافی، ج۴، ص۳۱؛ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۰۱.
  40. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۸۶.
  41. مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۴۶؛ غرر الحکم، ص۱۸۲.
  42. من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۶۷.
  43. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۸۶.
  44. معانی الأخبار، ص۲۸۸؛ تفسیر نور الثقلین، ج۲، ص۳۹۸.
  45. وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ «و آنگاه که جانوران وحشی را گرد آورند،» سوره تکویر، آیه ۵.
  46. مهج الدعوات، ص۳۵۳- ۳۵۴؛ مصباح الکفعمی، ص۲۸۷؛ بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۴۶- ۳۴۷.
  47. غرر الحکم، ص۳۰۳.
  48. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اسراف»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۱۸۶.