باقی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
باقی اسم فاعل از بَقاء است. لغتشناسان «بقاء» را متضاد «فَناء» شمردهاند. [[راغب اصفهانی]] مینویسد: بقاء، [[ثابت]] ماندن چیز بر حالت اول است و متضاد أن فناء است و باقی دوگونه است: آنچه که به خودی خود و نه به مدتی، باقی است و فناء بر او روا نیست و او [[خداوند]] است و آنچه به غیر خودش باقی است و فناء بر او روا است و او جز [[خدا]] است<ref>مفردات، ص۱۳۸.</ref>. [[ابن منظور انصاری]] مینویسد: باقی در نامهای نیکوی خداوند، هموست که اندازه هستیاش در [[آینده]] به پایان نمیرسد و این معنا را هستی [[ابدی]] گویند<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. | باقی اسم فاعل از بَقاء است. لغتشناسان «بقاء» را متضاد «فَناء» شمردهاند. [[راغب اصفهانی]] مینویسد: بقاء، [[ثابت]] ماندن چیز بر حالت اول است و متضاد أن فناء است و باقی دوگونه است: آنچه که به خودی خود و نه به مدتی، باقی است و فناء بر او روا نیست و او [[خداوند]] است و آنچه به غیر خودش باقی است و فناء بر او روا است و او جز [[خدا]] است<ref>مفردات، ص۱۳۸.</ref>. [[ابن منظور انصاری]] مینویسد: باقی در نامهای نیکوی خداوند، هموست که اندازه هستیاش در [[آینده]] به پایان نمیرسد و این معنا را هستی [[ابدی]] گویند<ref>لسان العرب، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. | ||
در [[قرآن کریم]]، وجه خداوند باقی دانسته شده است: {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۶- ۲۷.</ref>. در [[آیه]] دیگر، آنچه نزد خدا است، باقی شمرده شده است: {{متن قرآن|مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ}}<ref>«آنچه نزد شماست پایان مییابد و آنچه نزد خداوند است پایاست» سوره نحل، آیه ۹۶.</ref>. در یک آیه {{متن قرآن|إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«ما به پروردگار خویش ایمان آوردهایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref>، خود خداوند و در دو آیه: {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و هر چه به شما داده شده است کالای | در [[قرآن کریم]]، وجه خداوند باقی دانسته شده است: {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۶- ۲۷.</ref>. در [[آیه]] دیگر، آنچه نزد خدا است، باقی شمرده شده است: {{متن قرآن|مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ}}<ref>«آنچه نزد شماست پایان مییابد و آنچه نزد خداوند است پایاست» سوره نحل، آیه ۹۶.</ref>. در یک آیه {{متن قرآن|إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«ما به پروردگار خویش ایمان آوردهایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref>، خود خداوند و در دو آیه: {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و هر چه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان و آرایه آن است و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایاتر است، آیا خرد نمیورزید؟» سوره قصص، آیه ۶۰.</ref>، {{متن قرآن|فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«پس آنچه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶.</ref> آنچه نزد خدا است، اَبقی (ماندگارتر) دانسته شده است. [[پیامبر اکرم]] {{صل}} خداوند را چنین میخواند: {{متن حدیث|وَ أَمْسَى وَجْهِيَ الْبَالِي الْفَانِي مُسْتَجِيراً بِوَجْهِكَ الْبَاقِي الْكَرِيمِ}}، «و ذات پوسیده و نابودشدنی من به ذات ماندگار و ارجمند تو پناهبَرَنده است»<ref>بحار الانوار، ج۸۳، ص۲۶۷.</ref>. در [[دعای کمیل]] نیز میخوانیم: {{متن حدیث|وَ بِوَجْهِكَ الْبَاقِي بَعْدَ فَنَاءِ كُلِّ شَيْءٍ}}، «و [[سوگند]] به ذات ماندگار تو پس از نابودی همه چیز» <ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۴۴.</ref>. | ||
[[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>؛ درباره بقای وجه خداوند دوگونه سخن گفتهاند. بیشتر مفسران وجه را به معنای ذات یا نفس (خودیِ خود) دانستهاند. [[سید رضی]] مینویسد: وجه در این [[آیه]] استعاره از ذات و خودی چیز است و دلیل بر این مطلب آن است که {{متن قرآن|ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}} در حالت رفعی است و صفت وجه قرار گرفته است<ref> تلخیص البیان، ج۲، ص۳۲۱.</ref>. | [[مفسران]] در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>؛ درباره بقای وجه خداوند دوگونه سخن گفتهاند. بیشتر مفسران وجه را به معنای ذات یا نفس (خودیِ خود) دانستهاند. [[سید رضی]] مینویسد: وجه در این [[آیه]] استعاره از ذات و خودی چیز است و دلیل بر این مطلب آن است که {{متن قرآن|ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}} در حالت رفعی است و صفت وجه قرار گرفته است<ref> تلخیص البیان، ج۲، ص۳۲۱.</ref>. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
برخی از [[مفسران]] نیز وجه خداوند را جهت و سوی [[ارتباط]] آفریدگان با [[آفریدگار]] دانستهاند. عبدالله [[بیضاوی]] در تفسیر این آیه مینویسد: آنگاه که جهات (سویها، مناسبات) موجودات را جستجو کنی و به شمار آوری، همه آنها را نابود شدنی خواهی یافت؛ مگر سوی [[خدا]]، یعنی آن رویی که به سوی او دارند<ref>انوار التنزیل، ج۵، ص۱۷۲.</ref>. [[علامه طباطبایی]] با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ}}<ref>«و آنچه نزد خداوند است پایاست» سوره نحل، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ}}<ref>«و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند» سوره انبیاء، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، و {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>. همه آنچه را که نزد [[خدا]] است به بقای خدا، باقی میشمارد و هرگونه نابودی و [[تباهی]] را از آنها به دور میداند<ref>المیزان، ج۷، ص۵۳.</ref>. | برخی از [[مفسران]] نیز وجه خداوند را جهت و سوی [[ارتباط]] آفریدگان با [[آفریدگار]] دانستهاند. عبدالله [[بیضاوی]] در تفسیر این آیه مینویسد: آنگاه که جهات (سویها، مناسبات) موجودات را جستجو کنی و به شمار آوری، همه آنها را نابود شدنی خواهی یافت؛ مگر سوی [[خدا]]، یعنی آن رویی که به سوی او دارند<ref>انوار التنزیل، ج۵، ص۱۷۲.</ref>. [[علامه طباطبایی]] با استناد به [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ}}<ref>«و آنچه نزد خداوند است پایاست» سوره نحل، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ}}<ref>«و هر کس که در آسمانها و زمین است از آن اوست و آن کسان که نزد اویند از پرستش وی سر باز نمیزنند و خسته نمیشوند» سوره انبیاء، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ}}<ref>«که زندهاند، نزد پروردگارشان روزی میبرند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۹.</ref>، و {{متن قرآن|وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ}}<ref>«و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست» سوره حجر، آیه ۲۱.</ref>. همه آنچه را که نزد [[خدا]] است به بقای خدا، باقی میشمارد و هرگونه نابودی و [[تباهی]] را از آنها به دور میداند<ref>المیزان، ج۷، ص۵۳.</ref>. | ||
[[علامه طباطبایی]] در بیانی دیگر مجموعه همین [[آیات]] را دلیل بر آن میداند که آنچه نزد خدا است، وجه اوست. و هرچیز وجهی نامحدود و بیاندازه رو به خدا و وجهی [[آفریده]] شده و تخصیص یافته در این [[جهان]] دارد<ref>الرسائل التوحیدیه، ص۱۰۹.</ref>؛ در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«ما به پروردگار خویش ایمان آوردهایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref> که [[جادوگران]] دربار [[فرعون]]، [[خداوند]] را [[ابقی]] (ماندگارتر) میشمرند. پیشتر در آیه هفتاد و یکم، فرعون به جادوگران میگوید: {{متن قرآن|وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}}<ref>«و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref> عموم [[مفسران]]، [[سخن]] جادوگران را پاسخ فرعون و با این قرینه، {{متن قرآن|أَبْقَى}} را صفت [[پاداش]] یا [[کیفر خداوند]] میدانند. برای نمونه از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل شده است که آن [[حضرت]] هر گاه آیه {{متن قرآن|آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟» سوره نمل، آیه ۵۹.</ref>؛ را [[تلاوت]] میکرد؛ میفرمود: «بلکه خداوند بهتر و ماندگارتر و [[برتر]] و گرامیتر است»<ref>الکشف و البیان، ج۱۰، ص۱.</ref>. این [[حدیث]] دلیل بر آن است که خداوند را میتوان به صفت ابقی توصیف نمود. | [[علامه طباطبایی]] در بیانی دیگر مجموعه همین [[آیات]] را دلیل بر آن میداند که آنچه نزد خدا است، وجه اوست. و هرچیز وجهی نامحدود و بیاندازه رو به خدا و وجهی [[آفریده]] شده و تخصیص یافته در این [[جهان]] دارد<ref>الرسائل التوحیدیه، ص۱۰۹.</ref>؛ در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}}<ref>«ما به پروردگار خویش ایمان آوردهایم تا از گناهان ما و از جادویی که تو ما را بدان وادار کردی درگذرد و خداوند بهتر و پایندهتر است» سوره طه، آیه ۷۳.</ref> که [[جادوگران]] دربار [[فرعون]]، [[خداوند]] را [[ابقی]] (ماندگارتر) میشمرند. پیشتر در آیه هفتاد و یکم، فرعون به جادوگران میگوید: {{متن قرآن|وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}}<ref>«و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref> عموم [[مفسران]]، [[سخن]] جادوگران را پاسخ فرعون و با این قرینه، {{متن قرآن|أَبْقَى}} را صفت [[پاداش]] یا [[کیفر خداوند]] میدانند. برای نمونه از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} نقل شده است که آن [[حضرت]] هر گاه آیه {{متن قرآن|آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ}}<ref>«آیا خداوند بهتر است یا آنچه (برای او) شریک میآورند؟» سوره نمل، آیه ۵۹.</ref>؛ را [[تلاوت]] میکرد؛ میفرمود: «بلکه خداوند بهتر و ماندگارتر و [[برتر]] و گرامیتر است»<ref>الکشف و البیان، ج۱۰، ص۱.</ref>. این [[حدیث]] دلیل بر آن است که خداوند را میتوان به صفت ابقی توصیف نمود. | ||
[[محمد غزالی]] درباره صفت بقاء خداوند مینویسد: خداوند به خودی واجب الوجود است، ولی آنگاه که در [[ذهن]]، او را به [[آینده]] پیوند دهی، باقی نام میگیرد و آنگاه که به گذشته پیوند دهی، قدیم نام میگیرد و او باقی مطلق است که اندازه وجودش در آینده به پایانی نمیرسد و از این معنا با کلمه [[ابدی]] تعبیر میشود. [[خداوند]] پیش از [[زمان]] است و از آنجا که او زمان را [[آفریده]]، چیزی از ذاتش [[تغییر]] نمیکند؛ پیش از [[آفرینش]] زمان، زمان بر او جریان نداشته و او پس از زمان نیز به همانگونه پیش از زمان، باقی است<ref>المقصد الاسنی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>. | [[محمد غزالی]] درباره صفت بقاء خداوند مینویسد: خداوند به خودی واجب الوجود است، ولی آنگاه که در [[ذهن]]، او را به [[آینده]] پیوند دهی، باقی نام میگیرد و آنگاه که به گذشته پیوند دهی، قدیم نام میگیرد و او باقی مطلق است که اندازه وجودش در آینده به پایانی نمیرسد و از این معنا با کلمه [[ابدی]] تعبیر میشود. [[خداوند]] پیش از [[زمان]] است و از آنجا که او زمان را [[آفریده]]، چیزی از ذاتش [[تغییر]] نمیکند؛ پیش از [[آفرینش]] زمان، زمان بر او جریان نداشته و او پس از زمان نیز به همانگونه پیش از زمان، باقی است<ref>المقصد الاسنی، ج۱، ص۱۴۷.</ref>. |