تبلیغ در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==تاکتیکهای ویژه [[تبلیغی]] در [[نهضت عاشورا]]== | == تاکتیکهای ویژه [[تبلیغی]] در [[نهضت عاشورا]] == | ||
===آغاز [[جهاد]] با [[مهاجرت]]=== | === آغاز [[جهاد]] با [[مهاجرت]] === | ||
چون [[یزید]] از [[ولید]] خواست که از [[امام]]{{ع}} [[بیعت]] بگیرد، [[امام حسین]]{{ع}} پس از سه [[روز]] از شنیدن این درخواست، [[مدینه]] را به مقصد [[مکه]] ترک نمودند. اگر امام در مدینه میماند و با بیعت، [[مخالفت]] میکرد، همانجا [[شهید]] میشد و صدایش هم به عالم [[اسلام]] نمیرسید. بنابراین، این مهاجرت به سوی مکه علاوه بر اینکه اعلام مخالفت با یزید بود، یک نوع تاکتیک تبلغی بود. برای اینکه صدایش به [[مردم]] برسد که امام حسین{{ع}} بیعت نکرده است. | چون [[یزید]] از [[ولید]] خواست که از [[امام]] {{ع}} [[بیعت]] بگیرد، [[امام حسین]] {{ع}} پس از سه [[روز]] از شنیدن این درخواست، [[مدینه]] را به مقصد [[مکه]] ترک نمودند. اگر امام در مدینه میماند و با بیعت، [[مخالفت]] میکرد، همانجا [[شهید]] میشد و صدایش هم به عالم [[اسلام]] نمیرسید. بنابراین، این مهاجرت به سوی مکه علاوه بر اینکه اعلام مخالفت با یزید بود، یک نوع تاکتیک تبلغی بود. برای اینکه صدایش به [[مردم]] برسد که امام حسین {{ع}} بیعت نکرده است. | ||
از طرفی [[حرکت امام حسین]]{{ع}} از مکه به سوی [[کوفه]] در روز هشتم [[ذیحجه]] ([[روز ترویه]])، روزی که همه آماده میشوند به [[منی]] و [[عرفات]] بروند و [[اعمال]] [[حج]] را انجام دهند. این حرکت امام، یک تاکتیک تبلیغی دیگری بود.<ref>[[فاطمه امینی|امینی، فاطمه]]، [[عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص ۸۴.</ref> | از طرفی [[حرکت امام حسین]] {{ع}} از مکه به سوی [[کوفه]] در روز هشتم [[ذیحجه]] ([[روز ترویه]])، روزی که همه آماده میشوند به [[منی]] و [[عرفات]] بروند و [[اعمال]] [[حج]] را انجام دهند. این حرکت امام، یک تاکتیک تبلیغی دیگری بود.<ref>[[فاطمه امینی|امینی، فاطمه]]، [[عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا (مقاله)|مقاله «عنصر تبلیغ در نهضت عاشورا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۶ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۶]] ص ۸۴.</ref> | ||
===همراه بردن [[اهل بیت]]=== | === همراه بردن [[اهل بیت]] === | ||
به همراه بردن اهل بیت امام، تاکتیکی تبلیغی دیگری داشت. علاوه بر اینکه [[مصلحت الهی]] در نظر امام بود، نقش تبلیغی داشت. در [[حقیقت]]، اهل بیت امام{{ع}} مبلغانی بودند که بعد از [[واقعه عاشورا]] [[پیام]] [[شهدای کربلا]] را تا [[قلب]] [[حکومت]] [[دشمن]] یعنی [[شام]] به همراه بردند. سخنان آتشین [[زینب]]{{س}} در [[مجلس ابن زیاد]] آنچنان کوبنده و افشاگرانه بود که مردم را به [[گریه]] آورد و کاخهای خفاشان را در معرض [[سقوط]] قرار داده [[مقام]] شامخ زینب{{س}} در [[تبلیغ]] او تجلی یافت، اما زینب چه گفت؟ | به همراه بردن اهل بیت امام، تاکتیکی تبلیغی دیگری داشت. علاوه بر اینکه [[مصلحت الهی]] در نظر امام بود، نقش تبلیغی داشت. در [[حقیقت]]، اهل بیت امام {{ع}} مبلغانی بودند که بعد از [[واقعه عاشورا]] [[پیام]] [[شهدای کربلا]] را تا [[قلب]] [[حکومت]] [[دشمن]] یعنی [[شام]] به همراه بردند. سخنان آتشین [[زینب]] {{س}} در [[مجلس ابن زیاد]] آنچنان کوبنده و افشاگرانه بود که مردم را به [[گریه]] آورد و کاخهای خفاشان را در معرض [[سقوط]] قرار داده [[مقام]] شامخ زینب {{س}} در [[تبلیغ]] او تجلی یافت، اما زینب چه گفت؟ | ||
[[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] [[روایت]] کردهاند که شخصی گفت من در [[ماه محرم]] [[سال]] ۶۱ وارد کوفه گشتم و آن هنگامی بود که [[حضرت علی بن الحسین]]{{ع}} را با [[زنان اهل بیت]] به کوفه وارد میکردند و [[لشکر]] [[ابن زیاد]] بر ایشان احاطه کرده و [[مردم کوفه]] از منازل خود جهت تماشا بیرون آمده بودند.... | [[شیخ مفید]] و [[شیخ طوسی]] [[روایت]] کردهاند که شخصی گفت من در [[ماه محرم]] [[سال]] ۶۱ وارد کوفه گشتم و آن هنگامی بود که [[حضرت علی بن الحسین]] {{ع}} را با [[زنان اهل بیت]] به کوفه وارد میکردند و [[لشکر]] [[ابن زیاد]] بر ایشان احاطه کرده و [[مردم کوفه]] از منازل خود جهت تماشا بیرون آمده بودند.... | ||
در آن وقت که زینب{{س}} آغاز [[خطبه]] کرد، به [[خدا]] قسم من زنی باحیا و باشرم، فصیحتر و ناطقتر از جناب [[زینب دختر علی]]{{ع}} ندیدم. گویا از زبان [[پدر]] سخن میگوید و کلمات [[امیر المؤمنین]]{{ع}} از زبان او فرو میریزد، در میان آن ازدحام و [[اجتماع]] که از هر سو صدایی بلند بود، به جانب [[مردم]] اشارتی کرد که خاموش باشید. در [[زمان]] نفسها به سینه برگشت و صدای جرسها ساکت شد. آنگاه شروع به [[خطبه]] کرد و بعد از [[سپاس]] یزدان [[پاک]] و [[درود]] بر خواجه لولاک فرمود: | در آن وقت که زینب {{س}} آغاز [[خطبه]] کرد، به [[خدا]] قسم من زنی باحیا و باشرم، فصیحتر و ناطقتر از جناب [[زینب دختر علی]] {{ع}} ندیدم. گویا از زبان [[پدر]] سخن میگوید و کلمات [[امیر المؤمنین]] {{ع}} از زبان او فرو میریزد، در میان آن ازدحام و [[اجتماع]] که از هر سو صدایی بلند بود، به جانب [[مردم]] اشارتی کرد که خاموش باشید. در [[زمان]] نفسها به سینه برگشت و صدای جرسها ساکت شد. آنگاه شروع به [[خطبه]] کرد و بعد از [[سپاس]] یزدان [[پاک]] و [[درود]] بر خواجه لولاک فرمود: | ||
«ای [[اهل کوفه]]! ای [[اهل]] خدیعه و [[خذلان]]! آیا بر ما میگریید و ناله سر میدهید؟! هرگز باز نایستد [[اشک]] چشم شما و ساکن نگردد ناله شما... [[سوگند]] به [[خدا]] که شما به [[گریستن]] سزاوارید. پس بسیار بگریید و کم بخندید؛ چه آنکه ساحت خود را به [[عیب]] و [[عار]] [[ابدی]] آلایش دادید که لوث آن به هیچ آبی هرگز شسته نگردد و چگونه توانید شست و با چه [[تلافی]] خواهید کرد کشتن جگر گوشه [[خاتم پیغمبران]] و [[سید جوانان اهل بهشت]]... | «ای [[اهل کوفه]]! ای [[اهل]] خدیعه و [[خذلان]]! آیا بر ما میگریید و ناله سر میدهید؟! هرگز باز نایستد [[اشک]] چشم شما و ساکن نگردد ناله شما... [[سوگند]] به [[خدا]] که شما به [[گریستن]] سزاوارید. پس بسیار بگریید و کم بخندید؛ چه آنکه ساحت خود را به [[عیب]] و [[عار]] [[ابدی]] آلایش دادید که لوث آن به هیچ آبی هرگز شسته نگردد و چگونه توانید شست و با چه [[تلافی]] خواهید کرد کشتن جگر گوشه [[خاتم پیغمبران]] و [[سید جوانان اهل بهشت]]... | ||
وای بر شما! آیا میدانید که چه جگری از [[رسول خدا]]{{صل}} شکافتید و چه خونی از او ریختید و چه پردگیان [[عصمت]] او را از پرده بیرون افکندید، امری فضیح و داهه عجیب به جا آوردید که نزدیک است [[آسمانها]] از آن بشکافد و [[زمین]] پاره شود و کوهها پاره گردد و این کار [[قبیح]] و ناستوده شما زمین و [[آسمان]] را فرا گرفت. آیا [[تعجب]] کردید که از آثار این [[کارها]] از آسمان [[خون]] بارد؟ آنچه در [[آخرت]] بر شما ظاهر خواهد گردید از آثار آن عظیمتر و رسواتر خواهد بود، پس بدین مهلت که یافتید خوشدل و [[مغرور]] نباشید، چه [[خداوند]] به [[مکافات]] [[عجله]] نکند.»... | وای بر شما! آیا میدانید که چه جگری از [[رسول خدا]] {{صل}} شکافتید و چه خونی از او ریختید و چه پردگیان [[عصمت]] او را از پرده بیرون افکندید، امری فضیح و داهه عجیب به جا آوردید که نزدیک است [[آسمانها]] از آن بشکافد و [[زمین]] پاره شود و کوهها پاره گردد و این کار [[قبیح]] و ناستوده شما زمین و [[آسمان]] را فرا گرفت. آیا [[تعجب]] کردید که از آثار این [[کارها]] از آسمان [[خون]] بارد؟ آنچه در [[آخرت]] بر شما ظاهر خواهد گردید از آثار آن عظیمتر و رسواتر خواهد بود، پس بدین مهلت که یافتید خوشدل و [[مغرور]] نباشید، چه [[خداوند]] به [[مکافات]] [[عجله]] نکند.»... | ||
[[راوی]] گفت: پس از آن، مخدره ساکت گردید و من نگریستم که [[مردم کوفه]] از استماع این کلمات در [[حیرت]] شده بودند و میگریستند و دستها به دندان میگزیدند... | [[راوی]] گفت: پس از آن، مخدره ساکت گردید و من نگریستم که [[مردم کوفه]] از استماع این کلمات در [[حیرت]] شده بودند و میگریستند و دستها به دندان میگزیدند... | ||
[[سید بن طاووس]] بعد از نقل آن خطبه فرموده که مردم صداها به [[صیحه]] و [[نوحه]] بلند کردند و [[زنان]] گیسوها پریشان نمودند و [[خاک]] بر سر میریختند و چهرهها بخراشیدند و تپانچهها بر صورت زدند و [[ندبه]] به ویل و [[ثبور]] آغاز کردند و مردان، ریشهای خود را همی کندند و چندان بگریستند که هیچگاه دیده نشد که [[زنان]] و مردان چنین [[گریه]] کرده باشند. | [[سید بن طاووس]] بعد از نقل آن خطبه فرموده که مردم صداها به [[صیحه]] و [[نوحه]] بلند کردند و [[زنان]] گیسوها پریشان نمودند و [[خاک]] بر سر میریختند و چهرهها بخراشیدند و تپانچهها بر صورت زدند و [[ندبه]] به ویل و [[ثبور]] آغاز کردند و مردان، ریشهای خود را همی کندند و چندان بگریستند که هیچگاه دیده نشد که [[زنان]] و مردان چنین [[گریه]] کرده باشند. | ||
پس [[حضرت]] [[سید]] سجاد{{ع}} اشاره فرمود [[مردم]] را که خاموش شوید و شروع فرمود به [[خطبه]] خواندن. پس [[ستایش]] کرد [[خداوند یکتا]] را و [[درود]] فرستاد [[محمد مصطفی]]{{صل}} را. پس از آن فرمود: | پس [[حضرت]] [[سید]] سجاد {{ع}} اشاره فرمود [[مردم]] را که خاموش شوید و شروع فرمود به [[خطبه]] خواندن. پس [[ستایش]] کرد [[خداوند یکتا]] را و [[درود]] فرستاد [[محمد مصطفی]] {{صل}} را. پس از آن فرمود: | ||
«ایها [[الناس]]! هر که مرا میشناسد، میشناسد و هر که نشناسد، بداند که منم [[علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب]]{{ع}}. منم پسر آن کس که او را در کنار [[فرات]] [[ذبح]] کردند بیآنکه از او خونی [[طلب]] داشته باشند. منم پسر آن کس که [[هتک حرمت]] او نمودند و مالش را به [[غارت]] بردند و عیالش را [[اسیر]] کردند... | «ایها [[الناس]]! هر که مرا میشناسد، میشناسد و هر که نشناسد، بداند که منم [[علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب]] {{ع}}. منم پسر آن کس که او را در کنار [[فرات]] [[ذبح]] کردند بیآنکه از او خونی [[طلب]] داشته باشند. منم پسر آن کس که [[هتک حرمت]] او نمودند و مالش را به [[غارت]] بردند و عیالش را [[اسیر]] کردند... | ||
ای مردم! [[سوگند]] میدهم شما را به [[خدا]]، آیا فراموش کردید شما که [[نامهها]] به [[پدر]] من نوشتید (اما) چون مسئلت شما را [[اجابت]] کرد، از در خدیعت بیرون شدید. آیا یاد نمیآورید که با پدرم [[عهد]] و [[پیمان]] بستید و دست [[بیعت]] فرا دادید، آنگاه او را کشتید... چه [[زشت]] رأیی که برای خود پسندیدید. با کدام چشم به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} نظر خواهید کرد گاهی که بفرماید شماها که کشتید [[عترت]] مرا و هتک کردید [[حرمت]] مرا، نیستید شما از [[امت]] من»<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج۱، ص۷۵۵-۷۵۸.</ref>. | ای مردم! [[سوگند]] میدهم شما را به [[خدا]]، آیا فراموش کردید شما که [[نامهها]] به [[پدر]] من نوشتید (اما) چون مسئلت شما را [[اجابت]] کرد، از در خدیعت بیرون شدید. آیا یاد نمیآورید که با پدرم [[عهد]] و [[پیمان]] بستید و دست [[بیعت]] فرا دادید، آنگاه او را کشتید... چه [[زشت]] رأیی که برای خود پسندیدید. با کدام چشم به سوی [[رسول خدا]] {{صل}} نظر خواهید کرد گاهی که بفرماید شماها که کشتید [[عترت]] مرا و هتک کردید [[حرمت]] مرا، نیستید شما از [[امت]] من»<ref>شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، ج۱، ص۷۵۵-۷۵۸.</ref>. | ||
[[نهضت حسینی]] که برای [[احیای دین]] در تمام مظاهر و جلوههای آن بود، [[امامان شیعه]]{{ع}} یکایک [[رسالت]] احیای دین را بر عهده داشتند. هر یک از مظاهر [[اسلام]] را که در دورهای از [[زمان]] از بین میرفت و یا [[تحریف]] میشد، در چهره [[واقعی]] آن [[احیا]] میکردند؛ چنانکه [[امام زمان]]{{ع}} نیز روزی خواهد آمد و [[شریعت]] جدش را زنده خواهد کرد؛ همانطور که در [[دعاها]] میخوانیم: {{متن حدیث|وَ أَحْيِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِينِكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.</ref>. | [[نهضت حسینی]] که برای [[احیای دین]] در تمام مظاهر و جلوههای آن بود، [[امامان شیعه]] {{ع}} یکایک [[رسالت]] احیای دین را بر عهده داشتند. هر یک از مظاهر [[اسلام]] را که در دورهای از [[زمان]] از بین میرفت و یا [[تحریف]] میشد، در چهره [[واقعی]] آن [[احیا]] میکردند؛ چنانکه [[امام زمان]] {{ع}} نیز روزی خواهد آمد و [[شریعت]] جدش را زنده خواهد کرد؛ همانطور که در [[دعاها]] میخوانیم: {{متن حدیث|وَ أَحْيِ بِهِ مَا أَمَاتَهُ الظَّالِمُونَ مِنْ مَعَالِمِ دِينِكَ}}<ref>صحیفه سجادیه، دعای ۴۷.</ref>. | ||
تلاش [[معصومین]]{{عم}} و پیروانشان نسبت به برنامههای احیاگرایانه نسبت به اصل جریان [[عاشورا]] و ارزشهای آن، وظیفهای است بر ما که اکنون ما تداومدهندگان راه آنهاییم. | تلاش [[معصومین]] {{عم}} و پیروانشان نسبت به برنامههای احیاگرایانه نسبت به اصل جریان [[عاشورا]] و ارزشهای آن، وظیفهای است بر ما که اکنون ما تداومدهندگان راه آنهاییم. | ||
از محورهای [[احیاگری]] نسبت به عاشورا، [[مراسم]] [[روضه]]، [[زیارت]]، [[دعا]] و [[گریه]] برای [[سیدالشهداء]] و [[عاشوراییان]] است. تأکید فراوان بر [[زیارت عاشورا]] و مراسمی از آن قبیل، هر یک سهم عمده داشته است تا [[حادثه عاشورا]] برای همیشه زنده بماند. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: | از محورهای [[احیاگری]] نسبت به عاشورا، [[مراسم]] [[روضه]]، [[زیارت]]، [[دعا]] و [[گریه]] برای [[سیدالشهداء]] و [[عاشوراییان]] است. تأکید فراوان بر [[زیارت عاشورا]] و مراسمی از آن قبیل، هر یک سهم عمده داشته است تا [[حادثه عاشورا]] برای همیشه زنده بماند. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: | ||
{{متن حدیث|مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِي الْحُسَيْنِ{{ع}} شِعْراً فَبَكَى وَ أَبْكَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ}}<ref>«هیچ کس نیست که برای حسین بن علی{{ع}} شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب سازد و او را بیامرزد» وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۶۴.</ref>. | {{متن حدیث|مَا مِنْ أَحَدٍ قَالَ فِي الْحُسَيْنِ{{ع}} شِعْراً فَبَكَى وَ أَبْكَى بِهِ إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ وَ غَفَرَ لَهُ}}<ref>«هیچ کس نیست که برای حسین بن علی {{ع}} شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند، بهشت را بر او واجب سازد و او را بیامرزد» وسائل الشیعة، ج۱۰، ص۴۶۴.</ref>. | ||
این همه [[ستایش]] برای گریه، [[نوحه]] و [[مراسم عزاداری]]، برای آثار احیاگرانه آن است. | این همه [[ستایش]] برای گریه، [[نوحه]] و [[مراسم عزاداری]]، برای آثار احیاگرانه آن است. |