پرش به محتوا

تفسیر اجتماعی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[تفسیر اجتماعی]] گرایشی در [[تفسیر]] <ref>برای نمونه نک: روشها و گرایش‌های تفسیری، ص۳۴۲؛ روش‌ها و گرایش‌های تفسیر قرآن، ص۴۴۵ - ۴۴۷. </ref> دوره معاصر و از شاخه‌های [[تفسیر اجتهادی]] است <ref>برای نمونه نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۵۰؛ روش‌های تفسیر قرآن، ص۲۷۹. </ref> که با اقبال گسترده [[مفسران]] معاصر روبه‌رو شده است، به طوری که کمتر [[تفسیری]] در دوران معاصر از این [[گرایش]] تهی است. در این گرایش [[مفسر]] به طرح گسترده و عمیق مباحث [[اجتماعی]] [[قرآن]] اهتمام نشان داده، می‌‌کوشد به همه [[آیات قرآن]] از زاویه طرح و حل مسائل و [[مشکلات]] اجتماعی [[جوامع بشری]] و به طور خاص [[جامعه]] [[مسلمانان]] بنگرد و به تفسیر بپردازد؛ همچنین سعی دارد با [[تطبیق]] [[آموزه‌های قرآن کریم]] بر مسائل اجتماعی، مشکلات و مسائل اجتماعی را بر قرآن عرضه کرده، با جست و جوی راه حل‌ها و درمان آنها، [[جامعه اسلامی]] را به سمت [[تحول]] و [[پیشرفت]] سوق دهد.
[[تفسیر اجتماعی]] گرایشی در [[تفسیر]] <ref>برای نمونه نک: روشها و گرایش‌های تفسیری، ص۳۴۲؛ روش‌ها و گرایش‌های تفسیر قرآن، ص۴۴۵ - ۴۴۷. </ref> دوره معاصر و از شاخه‌های [[تفسیر اجتهادی]] است <ref>برای نمونه نک: دانشنامه قرآن، ج ۱، ص۶۵۰؛ روش‌های تفسیر قرآن، ص۲۷۹. </ref> که با اقبال گسترده [[مفسران]] معاصر روبه‌رو شده است، به طوری که کمتر [[تفسیری]] در دوران معاصر از این [[گرایش]] تهی است. در این گرایش [[مفسر]] به طرح گسترده و عمیق مباحث [[اجتماعی]] [[قرآن]] اهتمام نشان داده، می‌‌کوشد به همه [[آیات قرآن]] از زاویه طرح و حل مسائل و [[مشکلات]] اجتماعی [[جوامع بشری]] و به طور خاص [[جامعه]] [[مسلمانان]] بنگرد و به تفسیر بپردازد؛ همچنین سعی دارد با [[تطبیق]] [[آموزه‌های قرآن کریم]] بر مسائل اجتماعی، مشکلات و مسائل اجتماعی را بر قرآن عرضه کرده، با جست و جوی راه حل‌ها و درمان آنها، [[جامعه اسلامی]] را به سمت [[تحول]] و [[پیشرفت]] سوق دهد.


به سبب اهتمام [[قرآن کریم]] در [[پاسخگویی]] به نیازهای اجتماعی [[انسان]] و تنظیم [[روابط اجتماعی]] [[آحاد]] [[مردم]]، هیچ تفسیر [[قرآنی]] از طرح مسائل اجتماعی عاری نیست؛ اما گرایش اجتماعی در [[تفسیر آیات]]، ویژه [[تفاسیر]] معاصر است؛ زیرا طرح گسترده مباحث مختلف به ویژه مسائل [[کلامی]]، [[فقهی]]، ادبی و [[تاریخی]] در تفاسیر کهن موجب شده ابعاد اجتماعی تفسیر در آنها چنان [[ضعیف]] و کم رنگ شوند که به چشم نیایند؛ اما در تفاسیر اجتماعی معاصر مفسر می‌‌کوشد نگاه اصلی خود را به مباحث اجتماعی قرآن معطوف داشته، با خودداری از طرح مباحث غیر لازم و مسکوت گذاشتن مسائلی که قرآن کریم آنها را به تفصیل بیان نکرده است، سایر مباحث تفسیری از جمله مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و ادبی را در حد امکان در [[خدمت]] مباحث اجتماعی قرآن درآورد.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.
به سبب اهتمام [[قرآن کریم]] در [[پاسخگویی]] به نیازهای اجتماعی [[انسان]] و تنظیم [[روابط اجتماعی]] [[آحاد]] [[مردم]]، هیچ تفسیر [[قرآنی]] از طرح مسائل اجتماعی عاری نیست؛ اما گرایش اجتماعی در [[تفسیر آیات]]، ویژه [[تفاسیر]] معاصر است؛ زیرا طرح گسترده مباحث مختلف به ویژه مسائل [[کلامی]]، [[فقهی]]، ادبی و [[تاریخی]] در تفاسیر کهن موجب شده ابعاد اجتماعی تفسیر در آنها چنان [[ضعیف]] و کم رنگ شوند که به چشم نیایند؛ اما در تفاسیر اجتماعی معاصر مفسر می‌‌کوشد نگاه اصلی خود را به مباحث اجتماعی قرآن معطوف داشته، با خودداری از طرح مباحث غیر لازم و مسکوت گذاشتن مسائلی که قرآن کریم آنها را به تفصیل بیان نکرده است، سایر مباحث تفسیری از جمله مسائل کلامی، فقهی، تاریخی و ادبی را در حد امکان در [[خدمت]] مباحث اجتماعی قرآن درآورد.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.


==ویژگی‌ها و [[اهداف]] تفسیر اجتماعی==
== ویژگی‌ها و [[اهداف]] تفسیر اجتماعی ==
برخی محققان این امور را از ویژگی‌های تفسیر اجتماعی برشمرده‌اند: نداشتن مشخصات [[تقلیدی]] خشک و مسائل دور از [[روح]] و [[حقیقت قرآن]]، نگرش به [[قرآن]] فارغ از تأثرات مذهبی و دوری از [[تحمیل]] گرایش‌های مذهبی به [[آیات قرآن]]، داشتن دیدی نقادانه به [[روایات اسرائیلی]]، [[پرهیز]] از [[روایات تفسیری]] [[ضعیف]] و جعلی، وارد نشدن به محدوده اموری که قرآن آنها را مبهم گذاشته است از جمله [[حروف مقطعه]]، بعضی از الفاظ مبهم [[قرآنی]] و امور غیبی‌ای که جز با [[روایت]] صحیح تفسیرپذیر نیستند، نپرداختن به جزئیات مسائل [[برزخ]] و [[قیامت]]، دوری از به کار بردن اصطلاحات [[علوم]] و [[فنون]] و [[فلسفه]] و [[کلام]] جز در حد نیاز و [[ضرورت]]، [[تقریب]] قرآن به [[فهم]] همگان و نیز برخورداری از سبک و زبانی جذاب که خواننده را به خواندن و پیگیری آن [[ترغیب]] می‌‌کند؛<ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۱ - ۴۵۲. </ref> همچنین در [[مکتب]] [[تفسیر اجتماعی]] [[مفسر]] می‌‌کوشد میان قرآن و نظریه‌های صحیح و ثابت [[علمی]] [[هماهنگی]] ایجاد کند یا دست کم عدم [[تعارض]] میان قرآن و قضایای علمی را ثابت کند و به [[شبهات]] وارد بر قرآن پاسخ گوید. دیگر ویژگی تفسیر اجتماعی[[آزادی]] و [[اختیار]] گسترده بخشیدن به [[عقل انسان]] است تا در سایه آن به [[تدبر]] و [[اندیشه]] بپردازد.<ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۲ - ۴۵۳. </ref> از طرفی، بیان [[سنن]] و [[نظام‌های اجتماعی]] نهفته در قرآن، درمان [[مشکلات]] و عقب ماندگی‌های [[امت اسلامی]]، تدبر در [[آیات قرآنی]] برای یافتن پاسخ پرسش‌های [[اجتماعی]] واستخراج مسائل مختلف [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] علمی و [[فرهنگی]] <ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۵. </ref> و مسائل مربوط به [[سنن اجتماعی]] و [[نظم]] و [[آبادانی]] <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۱. </ref> و [[تمدن]] و [[صنعت]] و [[کوشش]] در [[وفاق]] دادن بین [[اسلام]] و معیارهای جدید [[زندگی]] <ref> قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> و نظریات ثابت علمی و [[اثبات]] همگامی قرآن با تطورات زمانه و [[نقد]] شبهه‌های وارد شده بر قرآن با بیان روشن <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۲. </ref> را می‌‌توان از [[اهداف]] [[تفسیر اجتماعی]] معرفی کرد.
برخی محققان این امور را از ویژگی‌های تفسیر اجتماعی برشمرده‌اند: نداشتن مشخصات [[تقلیدی]] خشک و مسائل دور از [[روح]] و [[حقیقت قرآن]]، نگرش به [[قرآن]] فارغ از تأثرات مذهبی و دوری از [[تحمیل]] گرایش‌های مذهبی به [[آیات قرآن]]، داشتن دیدی نقادانه به [[روایات اسرائیلی]]، [[پرهیز]] از [[روایات تفسیری]] [[ضعیف]] و جعلی، وارد نشدن به محدوده اموری که قرآن آنها را مبهم گذاشته است از جمله [[حروف مقطعه]]، بعضی از الفاظ مبهم [[قرآنی]] و امور غیبی‌ای که جز با [[روایت]] صحیح تفسیرپذیر نیستند، نپرداختن به جزئیات مسائل [[برزخ]] و [[قیامت]]، دوری از به کار بردن اصطلاحات [[علوم]] و [[فنون]] و [[فلسفه]] و [[کلام]] جز در حد نیاز و [[ضرورت]]، [[تقریب]] قرآن به [[فهم]] همگان و نیز برخورداری از سبک و زبانی جذاب که خواننده را به خواندن و پیگیری آن [[ترغیب]] می‌‌کند؛<ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۱ - ۴۵۲. </ref> همچنین در [[مکتب]] [[تفسیر اجتماعی]] [[مفسر]] می‌‌کوشد میان قرآن و نظریه‌های صحیح و ثابت [[علمی]] [[هماهنگی]] ایجاد کند یا دست کم عدم [[تعارض]] میان قرآن و قضایای علمی را ثابت کند و به [[شبهات]] وارد بر قرآن پاسخ گوید. دیگر ویژگی تفسیر اجتماعی[[آزادی]] و [[اختیار]] گسترده بخشیدن به [[عقل انسان]] است تا در سایه آن به [[تدبر]] و [[اندیشه]] بپردازد.<ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۲ - ۴۵۳. </ref> از طرفی، بیان [[سنن]] و [[نظام‌های اجتماعی]] نهفته در قرآن، درمان [[مشکلات]] و عقب ماندگی‌های [[امت اسلامی]]، تدبر در [[آیات قرآنی]] برای یافتن پاسخ پرسش‌های [[اجتماعی]] واستخراج مسائل مختلف [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] علمی و [[فرهنگی]] <ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۵. </ref> و مسائل مربوط به [[سنن اجتماعی]] و [[نظم]] و [[آبادانی]] <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۱. </ref> و [[تمدن]] و [[صنعت]] و [[کوشش]] در [[وفاق]] دادن بین [[اسلام]] و معیارهای جدید [[زندگی]] <ref> قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> و نظریات ثابت علمی و [[اثبات]] همگامی قرآن با تطورات زمانه و [[نقد]] شبهه‌های وارد شده بر قرآن با بیان روشن <ref>التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۵۲. </ref> را می‌‌توان از [[اهداف]] [[تفسیر اجتماعی]] معرفی کرد.


البته [[تفسیر اجتماعی]] رابطه تنگاتنگی با [[تفسیر ادبی]] معاصر دارد، به همین جهت رشیدرضا به [[پیروی]] از [[محمد عبده]] «[[علم]] به احوال [[بشر]]» را از امور لازم جهت [[تفسیر]] دانسته <ref>تفسیر المنار، ج ۱، ص۲۲ - ۲۳. </ref> و [[امین]] [[خولی]] بهره‌گیری از [[دانش]] [[جامعه‌شناسی]] را از مؤلفه‌های تفسیر ادبی مورد نظر خود معرفی کرده است.<ref>مناهج تجدید، ص۳۱۶ - ۳۱۷. </ref> بر اثر بروز این [[گرایش]] [[تفسیری]] برای نخستین بار در تفسیر [[عبده]] و تکیه آن به شیوه تفسیر ادبی [[قرآن]]، بعضی محققان از این گرایش تفسیری با عنوان «شیوه ادبی ـ [[اجتماعی]]» در تفسیر یاد کرده است.<ref>نک: التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۵۴۷ - ۵۴۸؛ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۸۱. </ref><ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.
البته [[تفسیر اجتماعی]] رابطه تنگاتنگی با [[تفسیر ادبی]] معاصر دارد، به همین جهت رشیدرضا به [[پیروی]] از [[محمد عبده]] «[[علم]] به احوال [[بشر]]» را از امور لازم جهت [[تفسیر]] دانسته <ref>تفسیر المنار، ج ۱، ص۲۲ - ۲۳. </ref> و [[امین]] [[خولی]] بهره‌گیری از [[دانش]] [[جامعه‌شناسی]] را از مؤلفه‌های تفسیر ادبی مورد نظر خود معرفی کرده است.<ref>مناهج تجدید، ص۳۱۶ - ۳۱۷. </ref> بر اثر بروز این [[گرایش]] [[تفسیری]] برای نخستین بار در تفسیر [[عبده]] و تکیه آن به شیوه تفسیر ادبی [[قرآن]]، بعضی محققان از این گرایش تفسیری با عنوان «شیوه ادبی ـ [[اجتماعی]]» در تفسیر یاد کرده است.<ref>نک: التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۲، ص۵۴۷ - ۵۴۸؛ تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۸۱. </ref><ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.


==زمینه‌های پیدایش==
== زمینه‌های پیدایش ==
=== [[مشاهده]] نارسایی‌ها===
=== [[مشاهده]] نارسایی‌ها ===
پیدایش این گرایش تفسیری پس از آن بود که برخی [[مصلحان]]، مباحث تفسیری مرسوم و سنتی را در [[پاسخگویی]] به نیازهای [[زمان]] ناکافی دیدند. پیشوای آنان [[سیدجمال]] اسدآبادی بود که نگرش‌های او [[الهام]] بخش مصلحان بیدارگر پس از او از جمله بزرگ‌ترین شاگردش، محمد عبده گردید.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۳۷، ۸۸؛ نک: تفسیر وتفاسیر جدید، ص۲۱ - ۲۲، ۷۷ - ۹۰. </ref> عبده، متأثر از آرای [[سید]] [[جمال]] به [[نقد]] روش [[مفسران]] پیشین پرداخت. او همچنین قرآن را یکپارچه می‌‌دانست و بررسی [[اسباب نزول]] را از کارهای شگفت آور می‌‌یافت که به پراکنده بینی [[آیات قرآن]] می‌‌انجامد.<ref> مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۷۲. </ref> بنابر [[عقیده]] [[رشید رضا]]، [[شاگرد]] محمد عبده اکثر آنچه در کتب تفسیر آمده نظیر مباحث [[اعراب]] و [[قواعد]] و [[مجادلات]] [[کلامی]] و استخراجات و استنباطات اصولیان و فقهای مقلدمآب و نیز تأویلات متصوفه و تعصب‌های صاحبان [[مذاهب]] مختلف و [[روایات]] آمیخته با [[خرافات]] [[اسرائیلی]]، خواننده را از آنچه [[هدف]] [[نزول قرآن]] است باز می‌‌دارد.<ref>المنار، ج ۱، ص۷. </ref> به عقیده او همچنین علت عمده [[انحطاط]] [[مسلمانان]]، [[شیوه]] [[تفسیر دین]] از سوی [[مذاهب چهارگانه]] و خلاصه شدن رغبت آنها به [[زندگی اخروی]] است که افزون بر نارسایی، [[فقها]] چیزهایی به آنها افزوده‌اند که با [[اسلام]] صحیح ربطی ندارند و باعث ایجاد شکاف در پیکر آن شده‌اند،<ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۲ - ۳۵۴. </ref>  
پیدایش این گرایش تفسیری پس از آن بود که برخی [[مصلحان]]، مباحث تفسیری مرسوم و سنتی را در [[پاسخگویی]] به نیازهای [[زمان]] ناکافی دیدند. پیشوای آنان [[سیدجمال]] اسدآبادی بود که نگرش‌های او [[الهام]] بخش مصلحان بیدارگر پس از او از جمله بزرگ‌ترین شاگردش، محمد عبده گردید.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۳۷، ۸۸؛ نک: تفسیر وتفاسیر جدید، ص۲۱ - ۲۲، ۷۷ - ۹۰. </ref> عبده، متأثر از آرای [[سید]] [[جمال]] به [[نقد]] روش [[مفسران]] پیشین پرداخت. او همچنین قرآن را یکپارچه می‌‌دانست و بررسی [[اسباب نزول]] را از کارهای شگفت آور می‌‌یافت که به پراکنده بینی [[آیات قرآن]] می‌‌انجامد.<ref> مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۷۲. </ref> بنابر [[عقیده]] [[رشید رضا]]، [[شاگرد]] محمد عبده اکثر آنچه در کتب تفسیر آمده نظیر مباحث [[اعراب]] و [[قواعد]] و [[مجادلات]] [[کلامی]] و استخراجات و استنباطات اصولیان و فقهای مقلدمآب و نیز تأویلات متصوفه و تعصب‌های صاحبان [[مذاهب]] مختلف و [[روایات]] آمیخته با [[خرافات]] [[اسرائیلی]]، خواننده را از آنچه [[هدف]] [[نزول قرآن]] است باز می‌‌دارد.<ref>المنار، ج ۱، ص۷. </ref> به عقیده او همچنین علت عمده [[انحطاط]] [[مسلمانان]]، [[شیوه]] [[تفسیر دین]] از سوی [[مذاهب چهارگانه]] و خلاصه شدن رغبت آنها به [[زندگی اخروی]] است که افزون بر نارسایی، [[فقها]] چیزهایی به آنها افزوده‌اند که با [[اسلام]] صحیح ربطی ندارند و باعث ایجاد شکاف در پیکر آن شده‌اند،<ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۲ - ۳۵۴. </ref>  


همان‌گونه که از دید برخی دیگر از [[مفسران]] این سبک، به هر [[میزان]] که مباحث قرائت، لغت، [[اعراب]] و مباحث [[کلامی]] و [[فلسفی]] درباره [[آیات]] گسترش یافته، اذهان [[مسلمانان]] را از [[هدایت]] وسیع و عمومی [[قرآن]] محدودتر ساخته است. چنین بود که مفسران بزرگ، عمده همّ خود را صرف یکی از جهات همچون [[تاریخ]] و [[سبب نزول]] آیات و [[مکی و مدنی]] بودن آیات و سور و [[اختلاف]] [[قرائات]] و مفسران کرده، باب تعلیمات را بر روی [[مردم]] نگشودند.<ref>آداب الصلوه، ص۲۱۱ - ۲۱۵. </ref><ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.
همان‌گونه که از دید برخی دیگر از [[مفسران]] این سبک، به هر [[میزان]] که مباحث قرائت، لغت، [[اعراب]] و مباحث [[کلامی]] و [[فلسفی]] درباره [[آیات]] گسترش یافته، اذهان [[مسلمانان]] را از [[هدایت]] وسیع و عمومی [[قرآن]] محدودتر ساخته است. چنین بود که مفسران بزرگ، عمده همّ خود را صرف یکی از جهات همچون [[تاریخ]] و [[سبب نزول]] آیات و [[مکی و مدنی]] بودن آیات و سور و [[اختلاف]] [[قرائات]] و مفسران کرده، باب تعلیمات را بر روی [[مردم]] نگشودند.<ref>آداب الصلوه، ص۲۱۱ - ۲۱۵. </ref><ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.


=== [[اندیشه]] حرکت در پرتو هدایت [[قرآنی]]===
=== [[اندیشه]] حرکت در پرتو هدایت [[قرآنی]] ===
[[مشاهده]] نارسایی‌های پیشگفته، آن [[مصلحان]] را در اندیشه جبران آن عقب ماندگی‌ها از طریق بازگشت به قرآن <ref>سیر تطور تفاسیر شیعه، ص۱۳۱. </ref> و در پی آن، [[سنت]] صحیح<ref> مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۴. </ref> و نیز دریافت دستورالعمل‌های لازم در این زمینه از قرآن برای درمان امور عملی و نه نظری محض انداخت.<ref>الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۱. </ref> تحولات دو [[قرن دوازدهم]] و سیزدهم [[هجری]] و [[نهضت]] اصلاحی بازگشت به قرآن <ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> موجب بروز نگاهی نو به اسلام به عنوان [[دینی]] زنده و برخوردار از [[تاریخی]] فعال گردید که نباید آن را به جهت برخی اندیشه‌های گذشتگان جامد و بی‌تحرک نگاه داشت.<ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵. </ref>
[[مشاهده]] نارسایی‌های پیشگفته، آن [[مصلحان]] را در اندیشه جبران آن عقب ماندگی‌ها از طریق بازگشت به قرآن <ref>سیر تطور تفاسیر شیعه، ص۱۳۱. </ref> و در پی آن، [[سنت]] صحیح<ref> مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۴. </ref> و نیز دریافت دستورالعمل‌های لازم در این زمینه از قرآن برای درمان امور عملی و نه نظری محض انداخت.<ref>الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۱. </ref> تحولات دو [[قرن دوازدهم]] و سیزدهم [[هجری]] و [[نهضت]] اصلاحی بازگشت به قرآن <ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> موجب بروز نگاهی نو به اسلام به عنوان [[دینی]] زنده و برخوردار از [[تاریخی]] فعال گردید که نباید آن را به جهت برخی اندیشه‌های گذشتگان جامد و بی‌تحرک نگاه داشت.<ref>مذاهب التفسیر الاسلامی، ص۳۵۴ ـ ۳۵۵. </ref>


خط ۲۹: خط ۲۹:
[[سید جمال الدین اسدآبادی]] به سبب سفرهای فراوان به [[شرق]] و [[غرب]] <ref> سید جمال الدین و همبستگی جهان اسلام، ص۱۴۷. </ref> و نیز گرفتاری‌های سیاسی نتوانست [[تفسیری]] مدون بنگارد؛<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸. </ref> اما برداشت‌های اجتماعی از [[قرآن کریم]] و داشتن دیدی از این نوع به [[آیات قرآن]] در بسیاری از سخنان،<ref>شرح حال و آثار سید جمال الدین، ص۲۷ - ۳۰. </ref> استشهادها،<ref> سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۱۶۶. </ref> نوشته‌ها، و نامه‌های وی <ref>سید جمال الدین و همبستگی جهان اسلام، ص۷۷ - ۷۸. </ref> به خوبی دیده می‌‌شود. وی الهامبخش [[مصلحان]] بیدارگر پس از خود از جمله بزرگ‌ترین شاگردش، [[محمد عبده]] <ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۳۷، ۸۸. </ref> شد که پایه گذار [[تفسیر اجتماعی]] مدون گشت.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸. </ref><ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.
[[سید جمال الدین اسدآبادی]] به سبب سفرهای فراوان به [[شرق]] و [[غرب]] <ref> سید جمال الدین و همبستگی جهان اسلام، ص۱۴۷. </ref> و نیز گرفتاری‌های سیاسی نتوانست [[تفسیری]] مدون بنگارد؛<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸. </ref> اما برداشت‌های اجتماعی از [[قرآن کریم]] و داشتن دیدی از این نوع به [[آیات قرآن]] در بسیاری از سخنان،<ref>شرح حال و آثار سید جمال الدین، ص۲۷ - ۳۰. </ref> استشهادها،<ref> سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۱۶۶. </ref> نوشته‌ها، و نامه‌های وی <ref>سید جمال الدین و همبستگی جهان اسلام، ص۷۷ - ۷۸. </ref> به خوبی دیده می‌‌شود. وی الهامبخش [[مصلحان]] بیدارگر پس از خود از جمله بزرگ‌ترین شاگردش، [[محمد عبده]] <ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۳۷، ۸۸. </ref> شد که پایه گذار [[تفسیر اجتماعی]] مدون گشت.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸. </ref><ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>.


==تدوین و گسترش سبک تفسیر اجتماعی==
== تدوین و گسترش سبک تفسیر اجتماعی ==
محمد عبده، شیخ الازهر و مفتی آغازگر [[مکتب]] نوپدید تفسیر اجتماعی [[قرآن]] شمرده می‌‌شود.<ref>سید [[جمال]] جمال حوزه‌ها، ص۵۸۰. </ref> او در تفسیر خود بین [[اسلام]] و نظریات جدید وفق داد.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۹۴. </ref> رشیدرضا در مقدمه [[تفسیر المنار]] بیان می‌‌کند که طرز تلقی سید جمال و [[عبده]] از [[آیات قرآنی]] مرتبط با اعاده [[مجد]] و [[عظمت]] به [[جامعه اسلامی]] و مقابله با [[استعمار]] و [[اصلاح اجتماعی]] [[مسلمانان]] وی را تحت تأثیر قرار داده <ref>تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۱. </ref> و او آن را نوعی تفسیر از رخدادهای اجتماعی دیده که او در هیچ یک از شیوه‌های تفسیری پیشینیان نمی‌یافته است.<ref> تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲. </ref> [[شیوه تفسیری]] عبده افزون بر رشید رضا مورد توجه دیگر مفسرانی قرار گرفت که پس از وی <ref>سیدجمال [[جمال]] حوزه‌ها، ص۵۸۱ - ۵۸۴. </ref> به [[پیروی]] از او یا به شکل مستقل، این سبک را پی گرفتند.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸ نیز نک: اصول التفسیر، ص۱۰۵. </ref> از نمونه‌های شاخص صاحبان این سبک [[تفسیری]] می‌‌توان به [[محمد جمال الدین القاسمی]]، [[احمد مصطفی المراغی]]، [[سید قطب]]، [[علامه طباطبایی]]، [[محمد جواد مغنیه]]، [[محمد صادقی]]، [[سید محمد حسین فضل الله]]، [[سید محمد شیرازی]]، [[سعید حوی]]، [[محمد علی صابونی،]] [[سید محمد تقی مدرسی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] اشاره کرد که البته [[علامه طباطبایی]] در این باره بر دیگران تفوق دارد.<ref> التفسیر والمفسرون، [[معرفت]]، ج ۲، ص۴۵۳ - ۴۵۴. </ref> به این گروه باید [[محمد طاهر بن عاشور]]، [[محمد تقی شریعتی]] و [[سید محمود طالقانی]] را نیز افزود. به گفته سید قطب، [[اسلام]] زمانی زمام [[جامعه]] را به دست گرفت که [[فساد]] [[زمین]] را فرا گرفته بود و پس از آن، [[انسان]] در واقع متولد شد؛ همچنین به [[عقیده]] او [[دین]] باید قدرتمند باشد و از [[ساحت]] فردی به میان [[اجتماع]] آید.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۱،ص ۱۵ - ۱۶. </ref> او [[تغییر]] را فقط از راه [[انقلاب]] بر ضدّ [[پیشوایان]] [[کفر]] و [[جایگزینی]] [[ائمه]] [[ایمان]] به جای آنان می‌‌داند. سید قطب [[معتقد]] بود [[فلسفه]] [[اسلامی]] و [[فکر]] اصیل و کلی اسلام را درباره اصول نظری باید در [[قرآن]] جست و جو کرد.<ref>اندیشه‌های [[سیاسی]] سید قطب، ص۱۱۰ - ۱۱۱. </ref>
محمد عبده، شیخ الازهر و مفتی آغازگر [[مکتب]] نوپدید تفسیر اجتماعی [[قرآن]] شمرده می‌‌شود.<ref>سید [[جمال]] جمال حوزه‌ها، ص۵۸۰. </ref> او در تفسیر خود بین [[اسلام]] و نظریات جدید وفق داد.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۹۴. </ref> رشیدرضا در مقدمه [[تفسیر المنار]] بیان می‌‌کند که طرز تلقی سید جمال و [[عبده]] از [[آیات قرآنی]] مرتبط با اعاده [[مجد]] و [[عظمت]] به [[جامعه اسلامی]] و مقابله با [[استعمار]] و [[اصلاح اجتماعی]] [[مسلمانان]] وی را تحت تأثیر قرار داده <ref>تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۱. </ref> و او آن را نوعی تفسیر از رخدادهای اجتماعی دیده که او در هیچ یک از شیوه‌های تفسیری پیشینیان نمی‌یافته است.<ref> تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۰ - ۱۲. </ref> [[شیوه تفسیری]] عبده افزون بر رشید رضا مورد توجه دیگر مفسرانی قرار گرفت که پس از وی <ref>سیدجمال [[جمال]] حوزه‌ها، ص۵۸۱ - ۵۸۴. </ref> به [[پیروی]] از او یا به شکل مستقل، این سبک را پی گرفتند.<ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸ نیز نک: اصول التفسیر، ص۱۰۵. </ref> از نمونه‌های شاخص صاحبان این سبک [[تفسیری]] می‌‌توان به [[محمد جمال الدین القاسمی]]، [[احمد مصطفی المراغی]]، [[سید قطب]]، [[علامه طباطبایی]]، [[محمد جواد مغنیه]]، [[محمد صادقی]]، [[سید محمد حسین فضل الله]]، [[سید محمد شیرازی]]، [[سعید حوی]]، [[محمد علی صابونی،]] [[سید محمد تقی مدرسی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] اشاره کرد که البته [[علامه طباطبایی]] در این باره بر دیگران تفوق دارد.<ref> التفسیر والمفسرون، [[معرفت]]، ج ۲، ص۴۵۳ - ۴۵۴. </ref> به این گروه باید [[محمد طاهر بن عاشور]]، [[محمد تقی شریعتی]] و [[سید محمود طالقانی]] را نیز افزود. به گفته سید قطب، [[اسلام]] زمانی زمام [[جامعه]] را به دست گرفت که [[فساد]] [[زمین]] را فرا گرفته بود و پس از آن، [[انسان]] در واقع متولد شد؛ همچنین به [[عقیده]] او [[دین]] باید قدرتمند باشد و از [[ساحت]] فردی به میان [[اجتماع]] آید.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۱،ص ۱۵ - ۱۶. </ref> او [[تغییر]] را فقط از راه [[انقلاب]] بر ضدّ [[پیشوایان]] [[کفر]] و [[جایگزینی]] [[ائمه]] [[ایمان]] به جای آنان می‌‌داند. سید قطب [[معتقد]] بود [[فلسفه]] [[اسلامی]] و [[فکر]] اصیل و کلی اسلام را درباره اصول نظری باید در [[قرآن]] جست و جو کرد.<ref>اندیشه‌های [[سیاسی]] سید قطب، ص۱۱۰ - ۱۱۱. </ref>


تقریباً همزمان با [[نگارش]] [[تفسیر]] [[سیدقطب]] [[تفسیر پرتوی از قرآن (کتاب)|تفسیر پرتوی از قرآن]] در [[ایران]] نگاشته می‌‌شد که از جهات متعدد همانند تفسیر سید قطب است؛ از جمله هر دو به بُعد [[اجتماعی]] قرآن و بهره برداری از [[آیات قرآن]] با این نگرش پرداخته‌اند. [[شیوه تفسیری]] پرتوی از قرآن دارای نقش هشداردهی نسبت به [[خطرها]] و آفات [[نهضت اسلامی]] ایران است.<ref>قرآن اثری جاویدان، ص۵۳. </ref> [[المیزان]] نخستین و تنها تفسیر مبسوطی است که در خود فصل‌هایی مستقل و مفصل را ذیل عناوینی چون بحث [[اجتماعی]] <ref>المیزان، ج ۱، ص۳۳۷، ج ۲، ص۱۴۹. </ref> و مرتبط با مباحث و [[روابط]] متقابل اجتماعی گشوده <ref>المیزان، ج ۴، ص۹۲. </ref> و از [[دین]] به عنوان طریقه‌ای اجتماعی [[سخن]] گفته <ref>المیزان، ج ۴، ص۱۲۲. </ref> و به مناسبت، به مباحثی همچون [[مدنی]] <ref>المیزان، ج ۲، ص۱۱۷. </ref> و اجتماعی بودن [[انسان]] و طبیعی بودن نیاز او به [[زندگی اجتماعی]] <ref>المیزان، ج ۱، ص۳۳۷. </ref> و [[نظام اجتماعی]]، <ref> [[المیزان]]، ج ۱، ص۳۳۷. </ref> طریقه [[تحول]] و [[تکامل]] در [[اجتماع]] [[اسلامی]] <ref>المیزان، ج ۴، ص۱۱۷. </ref> و [[روابط اجتماعی]] در [[اسلام]] <ref>المیزان، ج ۴، ص۹۲. </ref> سخن گفته است. او همچنین در این [[تفسیر]] به مناسبت، از دموکراسی<ref> المیزان، ج ۴، ص۱۱۰. </ref> و تفاوت آن با طریقه اسلامی<ref>المیزان، ج ۴، ص۱۲۳. </ref> بحث می‌‌کند. در این تفسیر مباحث و گفتارهایی پرشمار را مرتبط با [[تاریخ]] و [[اندیشه سیاسی]] و رویدادهای تاریخ معاصر، نظیر [[جنگ]] جهانی<ref> المیزان، ج ۴، ص۱۶۵. </ref> و [[ظهور]] [[سوسیالیسم]] <ref>المیزان، ج ۴، ص۹۹، ۲۲۴. </ref> ضمن [[حفظ]] تناسب آنها با [[آیات قرآنی]] و به شکل مستند و نیز بدون [[گرایش]] به آکندن تفسیر از آن مباحث می‌‌توان یافت. در حوزه تفسیر [[شیعی]] [[تفسیر المیزان]] را باید از نخستین [[تفاسیر]] جامعی معرفی کرد که رویکرد گسترده ای به [[معارف]] اجتماعی [[قرآن]] داشته و به [[میزان]] زیادی ناظر به [[تفسیر المنار]] بوده است. [[علامه]] در المیزان اهتمام زیادی به [[اصلاح]] کژی‌های تفسیر المنار از جمله [[علم]] زدگی و ارائه تحلیل‌های مادی و [[علمی]] از [[امور غیبی]] به ویژه مسئله [[معجزه]] داشته است. جدا از [[منابع تفسیری]]، این نحوه برداشت را در سخنان [[مصلحان]] و نویسندگانی همانند [[امام خمینی]] می‌‌توان دید. وی در تبیین مبانی [[حکومت اسلامی]] به برخی از آیات قرآنی استناد کرده است.<ref>حکومت اسلامی، ص۹۲ - ۱۰۲. </ref> او قرآن را [[کتابی]] می‌‌خواند حرکت آفرین،<ref>صحیفه [[نور]]، ج ۲، ص۱۸۳. </ref> سد راه [[بیگانگان]] <ref>صحیفه [[نور]]، ج ۲، ص۲۳۷. </ref> و کتاب [[انسان‌سازی]] در تمامی مراحلی است که [[انسان]] با آن روبه روست.<ref>صحیفه نور، ج ۱۶، ص۸ - ۹. </ref> عملی ساختن مقاصد [[قرآن]] و [[سنت]] را نیز [[هدف]] [[حکومت اسلامی]] و توجه به [[احکام]] [[سیاسی]] قرآن را از عوامل بسیار مهم رفع [[مهجوریت قرآن]] می‌‌شمارد<ref>صحیفه نور، ص۳۹؛ نیز نک: [[وصیتنامه]] [[الهی]] سیاسی [[امام خمینی]]، ص۵ - ۱۰. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
تقریباً همزمان با [[نگارش]] [[تفسیر]] [[سیدقطب]] [[تفسیر پرتوی از قرآن (کتاب)|تفسیر پرتوی از قرآن]] در [[ایران]] نگاشته می‌‌شد که از جهات متعدد همانند تفسیر سید قطب است؛ از جمله هر دو به بُعد [[اجتماعی]] قرآن و بهره برداری از [[آیات قرآن]] با این نگرش پرداخته‌اند. [[شیوه تفسیری]] پرتوی از قرآن دارای نقش هشداردهی نسبت به [[خطرها]] و آفات [[نهضت اسلامی]] ایران است.<ref>قرآن اثری جاویدان، ص۵۳. </ref> [[المیزان]] نخستین و تنها تفسیر مبسوطی است که در خود فصل‌هایی مستقل و مفصل را ذیل عناوینی چون بحث [[اجتماعی]] <ref>المیزان، ج ۱، ص۳۳۷، ج ۲، ص۱۴۹. </ref> و مرتبط با مباحث و [[روابط]] متقابل اجتماعی گشوده <ref>المیزان، ج ۴، ص۹۲. </ref> و از [[دین]] به عنوان طریقه‌ای اجتماعی [[سخن]] گفته <ref>المیزان، ج ۴، ص۱۲۲. </ref> و به مناسبت، به مباحثی همچون [[مدنی]] <ref>المیزان، ج ۲، ص۱۱۷. </ref> و اجتماعی بودن [[انسان]] و طبیعی بودن نیاز او به [[زندگی اجتماعی]] <ref>المیزان، ج ۱، ص۳۳۷. </ref> و [[نظام اجتماعی]]، <ref> [[المیزان]]، ج ۱، ص۳۳۷. </ref> طریقه [[تحول]] و [[تکامل]] در [[اجتماع]] [[اسلامی]] <ref>المیزان، ج ۴، ص۱۱۷. </ref> و [[روابط اجتماعی]] در [[اسلام]] <ref>المیزان، ج ۴، ص۹۲. </ref> سخن گفته است. او همچنین در این [[تفسیر]] به مناسبت، از دموکراسی<ref> المیزان، ج ۴، ص۱۱۰. </ref> و تفاوت آن با طریقه اسلامی<ref>المیزان، ج ۴، ص۱۲۳. </ref> بحث می‌‌کند. در این تفسیر مباحث و گفتارهایی پرشمار را مرتبط با [[تاریخ]] و [[اندیشه سیاسی]] و رویدادهای تاریخ معاصر، نظیر [[جنگ]] جهانی<ref> المیزان، ج ۴، ص۱۶۵. </ref> و [[ظهور]] [[سوسیالیسم]] <ref>المیزان، ج ۴، ص۹۹، ۲۲۴. </ref> ضمن [[حفظ]] تناسب آنها با [[آیات قرآنی]] و به شکل مستند و نیز بدون [[گرایش]] به آکندن تفسیر از آن مباحث می‌‌توان یافت. در حوزه تفسیر [[شیعی]] [[تفسیر المیزان]] را باید از نخستین [[تفاسیر]] جامعی معرفی کرد که رویکرد گسترده ای به [[معارف]] اجتماعی [[قرآن]] داشته و به [[میزان]] زیادی ناظر به [[تفسیر المنار]] بوده است. [[علامه]] در المیزان اهتمام زیادی به [[اصلاح]] کژی‌های تفسیر المنار از جمله [[علم]] زدگی و ارائه تحلیل‌های مادی و [[علمی]] از [[امور غیبی]] به ویژه مسئله [[معجزه]] داشته است. جدا از [[منابع تفسیری]]، این نحوه برداشت را در سخنان [[مصلحان]] و نویسندگانی همانند [[امام خمینی]] می‌‌توان دید. وی در تبیین مبانی [[حکومت اسلامی]] به برخی از آیات قرآنی استناد کرده است.<ref>حکومت اسلامی، ص۹۲ - ۱۰۲. </ref> او قرآن را [[کتابی]] می‌‌خواند حرکت آفرین،<ref>صحیفه [[نور]]، ج ۲، ص۱۸۳. </ref> سد راه [[بیگانگان]] <ref>صحیفه [[نور]]، ج ۲، ص۲۳۷. </ref> و کتاب [[انسان‌سازی]] در تمامی مراحلی است که [[انسان]] با آن روبه روست.<ref>صحیفه نور، ج ۱۶، ص۸ - ۹. </ref> عملی ساختن مقاصد [[قرآن]] و [[سنت]] را نیز [[هدف]] [[حکومت اسلامی]] و توجه به [[احکام]] [[سیاسی]] قرآن را از عوامل بسیار مهم رفع [[مهجوریت قرآن]] می‌‌شمارد<ref>صحیفه نور، ص۳۹؛ نیز نک: [[وصیتنامه]] [[الهی]] سیاسی [[امام خمینی]]، ص۵ - ۱۰. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>


==مؤلفه‌های مهم [[تفاسیر]] [[اجتماعی]]==
== مؤلفه‌های مهم [[تفاسیر]] [[اجتماعی]] ==
از عوامل مهم زمینه‌ساز شکل‌گیری [[تفسیر اجتماعی]]، توجه به [[واقعیات]] سیاسی [[جهان اسلام]]، [[ضعف]] حکومت‌های [[اسلامی]]، [[تفرقه]] [[امت اسلامی]] و [[نفوذ]] و [[سیطره]] [[استعمار]] [[غرب]] بر [[کشورهای اسلامی]] بود.
از عوامل مهم زمینه‌ساز شکل‌گیری [[تفسیر اجتماعی]]، توجه به [[واقعیات]] سیاسی [[جهان اسلام]]، [[ضعف]] حکومت‌های [[اسلامی]]، [[تفرقه]] [[امت اسلامی]] و [[نفوذ]] و [[سیطره]] [[استعمار]] [[غرب]] بر [[کشورهای اسلامی]] بود.


مقالات سید جمال را می‌‌توان نخستین تلاش‌ها برای [[استشهاد]] به [[آیات قرآن]] برای توجیه [[رویارویی]] و [[مبارزه]] [[مسلمانان]] بر ضدّ استعمار غربی ارزیابی کرد.<ref>اتجاهات التجدید، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳. </ref> این حرکت را دیگر [[مفسران]] این [[مکتب]] نیز پی گرفتند و به صورت یکی از مشخصه‌های اصلی تفاسیر اجتماعی درآمد.
مقالات سید جمال را می‌‌توان نخستین تلاش‌ها برای [[استشهاد]] به [[آیات قرآن]] برای توجیه [[رویارویی]] و [[مبارزه]] [[مسلمانان]] بر ضدّ استعمار غربی ارزیابی کرد.<ref>اتجاهات التجدید، ص۳۴۳ ـ ۳۴۴؛ الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳. </ref> این حرکت را دیگر [[مفسران]] این [[مکتب]] نیز پی گرفتند و به صورت یکی از مشخصه‌های اصلی تفاسیر اجتماعی درآمد.


رشید رضا "[[دارالاسلام]]" را از مهم‌ترین مسائل اسلامی در دوره خود به شمار آورده، [[جهاد با جان]] و [[مال]] و [[علم]] و عمل برای اعاده آن را بر جهان اسلام [[واجب]] می‌‌داند. او [[معتقد]] است [[ناتوانی]] کنونی مسلمانان برای قطع [[سلطه]] دولت‌های [[استعمارگر]] بر کشورهای اسلامی، [[وجوب]] [[کسب آمادگی]] و فراهم کردن قوا و امکانات برای مبارزه با آنها را ساقط نمی‌کند.<ref> [[تفسیر المنار]]، ج ۱۰، ص۳۱۳ - ۳۱۶. </ref> [[سید قطب]] انحصار [[جهاد]] در [[جهاد دفاعی]] را ناروا شمرده و با تأکید بر جهاد برای [[آزاد]] ساختن همه [[ملت‌ها]] از [[بندگی]] غیر [[خدا]]، هدف از آن را رفع موانع میان [[عقل]] [[مردم]] و [[عقیده]] صحیح دانسته است و نه [[اکراه]] و [[اجبار]] مردم به پذیرش عقیده ای خاص.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۴۳۲ - ۱۴۳۳؛ ۱۴۴۱ - ۱۴۴۲. </ref> اقتضائات زمانی و مکانی مؤلف التفسیر الکاشف را نیز بر آن داشته که به مسئله [[اسرائیل]] توجه بیشتری داشته باشد. مغنیه در جای جای [[تفسیر]] خود به مناسبت، به طرح مسائل [[سیاسی]] و جنایات و توطئه‌های [[اسرائیل]] در [[تحریف]] [[اسلام]] و [[قرآن]] پرداخته، از [[کشتار]] [[کودکان]] و افراد [[ناتوان]] به دست [[صهیونیست‌ها]] در [[جنگ]] ۱۹۶۷ میلادی سخن می‌‌گوید و ضمن افشای [[اهداف]]اسرائیل و حامیان آن، عملیات [[شهادت]] طلبانه برای [[دفاع]] از [[وطن]] را از [[زندگی]] [[ذلّت]] بار [[برتر]] می‌‌شمارد.<ref>تفسیر کاشف، ج ۱، ص۳۱. </ref> [[اصلاح اجتماعی]] در [[جامعه]] [[اسلامی]] به ویژه پس از باز شدن راه اندیشه‌های غربی مستلزم پرداختن به مسائل [[اقتصادی]] نیز بود. [[تفسیر المنار]] در زمینه تبیین مبانی این امر مهم و نیز بیان دیدگاه‌های اقتصادی [[قرآن کریم]] در برابر مسائل عصر نقشی مهم داشت؛<ref>الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳. </ref> به عنوان مثال [[رشید رضا]] اضافه واژه "[[اموال]]" به [[ضمیر]] جمع مخاطب "کم" در [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref> را نشانه وجود [[مسئولیت]] مشترک [[آحاد]] [[امت]] نسبت به هم دانسته، می‌‌گوید: اسلام [[مال]] هریک از [[مسلمانان]] را مال همه امت شمرده، ضمن [[احترام]] به [[مالکیت]] فردی و [[حفظ حقوق]] آن، [[حقوقی]] معین را برای [[مصالح عمومی]] و [[بیچارگان]] بر [[توانگران]] امت [[واجب]] فرموده است.<ref>تفسیر المنار، ج ۵، ص۳۹. </ref> وی [[اقتصاد]] و [[ثروت]] را مایه قوام [[زندگی اجتماعی]] به شمار آورده، [[ترغیب]] [[مردم]] به [[زهد]] را به این دلیل که موجب [[سستی]]، کسالت و [[ضعف]] مسلمانان می‌‌شود، [[مذمت]] می‌‌کند.<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص۳۸۳. </ref> او همچنین بر اساس [[آیات قرآن]] اصولی را برای [[اصلاح]] [[امور اقتصادی]] پیشنهاد می‌‌کند.<ref>تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۳۰ - ۳۱. </ref>
رشید رضا "[[دارالاسلام]]" را از مهم‌ترین مسائل اسلامی در دوره خود به شمار آورده، [[جهاد با جان]] و [[مال]] و [[علم]] و عمل برای اعاده آن را بر جهان اسلام [[واجب]] می‌‌داند. او [[معتقد]] است [[ناتوانی]] کنونی مسلمانان برای قطع [[سلطه]] دولت‌های [[استعمارگر]] بر کشورهای اسلامی، [[وجوب]] [[کسب آمادگی]] و فراهم کردن قوا و امکانات برای مبارزه با آنها را ساقط نمی‌کند.<ref> [[تفسیر المنار]]، ج ۱۰، ص۳۱۳ - ۳۱۶. </ref> [[سید قطب]] انحصار [[جهاد]] در [[جهاد دفاعی]] را ناروا شمرده و با تأکید بر جهاد برای [[آزاد]] ساختن همه [[ملت‌ها]] از [[بندگی]] غیر [[خدا]]، هدف از آن را رفع موانع میان [[عقل]] [[مردم]] و [[عقیده]] صحیح دانسته است و نه [[اکراه]] و [[اجبار]] مردم به پذیرش عقیده ای خاص.<ref>فی ظلال القرآن، ج ۳، ص۱۴۳۲ - ۱۴۳۳؛ ۱۴۴۱ - ۱۴۴۲. </ref> اقتضائات زمانی و مکانی مؤلف التفسیر الکاشف را نیز بر آن داشته که به مسئله [[اسرائیل]] توجه بیشتری داشته باشد. مغنیه در جای جای [[تفسیر]] خود به مناسبت، به طرح مسائل [[سیاسی]] و جنایات و توطئه‌های [[اسرائیل]] در [[تحریف]] [[اسلام]] و [[قرآن]] پرداخته، از [[کشتار]] [[کودکان]] و افراد [[ناتوان]] به دست [[صهیونیست‌ها]] در [[جنگ]] ۱۹۶۷ میلادی سخن می‌‌گوید و ضمن افشای [[اهداف]]اسرائیل و حامیان آن، عملیات [[شهادت]] طلبانه برای [[دفاع]] از [[وطن]] را از [[زندگی]] [[ذلّت]] بار [[برتر]] می‌‌شمارد.<ref>تفسیر کاشف، ج ۱، ص۳۱. </ref> [[اصلاح اجتماعی]] در [[جامعه]] [[اسلامی]] به ویژه پس از باز شدن راه اندیشه‌های غربی مستلزم پرداختن به مسائل [[اقتصادی]] نیز بود. [[تفسیر المنار]] در زمینه تبیین مبانی این امر مهم و نیز بیان دیدگاه‌های اقتصادی [[قرآن کریم]] در برابر مسائل عصر نقشی مهم داشت؛<ref>الطباطبایی و منهجه، ص۱۱۳. </ref> به عنوان مثال [[رشید رضا]] اضافه واژه "[[اموال]]" به [[ضمیر]] جمع مخاطب "کم" در [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا}}<ref>«ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.</ref> را نشانه وجود [[مسئولیت]] مشترک [[آحاد]] [[امت]] نسبت به هم دانسته، می‌‌گوید: اسلام [[مال]] هریک از [[مسلمانان]] را مال همه امت شمرده، ضمن [[احترام]] به [[مالکیت]] فردی و [[حفظ حقوق]] آن، [[حقوقی]] معین را برای [[مصالح عمومی]] و [[بیچارگان]] بر [[توانگران]] امت [[واجب]] فرموده است.<ref>تفسیر المنار، ج ۵، ص۳۹. </ref> وی [[اقتصاد]] و [[ثروت]] را مایه قوام [[زندگی اجتماعی]] به شمار آورده، [[ترغیب]] [[مردم]] به [[زهد]] را به این دلیل که موجب [[سستی]]، کسالت و [[ضعف]] مسلمانان می‌‌شود، [[مذمت]] می‌‌کند.<ref>تفسیر المنار، ج ۴، ص۳۸۳. </ref> او همچنین بر اساس [[آیات قرآن]] اصولی را برای [[اصلاح]] [[امور اقتصادی]] پیشنهاد می‌‌کند.<ref>تفسیر المنار، ج ۱۱، ص۳۰ - ۳۱. </ref>


[[علامه طباطبایی]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> به رد نظریه الغای [[مالکیت خصوصی]] در [[سوسیالیسم]] و نیز [[افراط]] در مالکیت خصوصی در [[نظام سرمایه‌داری]] [[غرب]] پرداخته و موضع صحیح اسلام را در برابر این دو نظریه تبیین کرده است.<ref>المیزان، ج ۴، ص۳۳۹ - ۳۴۱. </ref> طالقانی نیز به مسائل [[اقتصادی]] توجه کرده و از جمله ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> با بیان چگونگی [[رشد]] [[رذایل اخلاقی]] در درون [[ربا]] [[خوار]] می‌‌نویسد: [[جامعه]] ای با این گونه بنای اقتصادی که شمار اندکی رباخوار دارای رشد کاذب‌اند، و [[کارگران]] که دست و پای اجتماع‌اند رو به لاغری و [[ناتوانی]] [[روز]] افزون گذارده‌اند، جامعه ای مُخَبَّط و [[شیطان]] زده است.<ref>پرتوی از [[قرآن]]، ج ۲، ص۲۵۱ - ۲۵۳. </ref> مسئله [[مالکیت شخصی]]، کسب‌های [[حلال و حرام]]، [[ربا]]، [[زکات]]، [[انفاق]] و... از جمله مسائل مهم اقتصادی است که [[تفاسیر]] [[اجتماعی]] بدان پرداخته‌اند.<ref>ر.ک: اتجاهات التجدید، ص۴۰۱ - ۴۲۴. </ref>
[[علامه طباطبایی]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا}}<ref>«و آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده است آرزو نکنید؛ مردان را از آنچه برای خود به دست می‌آورند بهره‌ای است و زنان را (هم) از آنچه برای خویش به کف می‌آورند بهره‌ای؛ و بخشش خداوند را درخواست کنید که خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۳۲.</ref> به رد نظریه الغای [[مالکیت خصوصی]] در [[سوسیالیسم]] و نیز [[افراط]] در مالکیت خصوصی در [[نظام سرمایه‌داری]] [[غرب]] پرداخته و موضع صحیح اسلام را در برابر این دو نظریه تبیین کرده است.<ref>المیزان، ج ۴، ص۳۳۹ - ۳۴۱. </ref> طالقانی نیز به مسائل [[اقتصادی]] توجه کرده و از جمله ذیل [[آیه شریفه]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref> با بیان چگونگی [[رشد]] [[رذایل اخلاقی]] در درون [[ربا]] [[خوار]] می‌‌نویسد: [[جامعه]] ای با این گونه بنای اقتصادی که شمار اندکی رباخوار دارای رشد کاذب‌اند، و [[کارگران]] که دست و پای اجتماع‌اند رو به لاغری و [[ناتوانی]] [[روز]] افزون گذارده‌اند، جامعه ای مُخَبَّط و [[شیطان]] زده است.<ref>پرتوی از [[قرآن]]، ج ۲، ص۲۵۱ - ۲۵۳. </ref> مسئله [[مالکیت شخصی]]، کسب‌های [[حلال و حرام]]، [[ربا]]، [[زکات]]، [[انفاق]] و... از جمله مسائل مهم اقتصادی است که [[تفاسیر]] [[اجتماعی]] بدان پرداخته‌اند.<ref>ر. ک: اتجاهات التجدید، ص۴۰۱ - ۴۲۴. </ref>


مسائل [[فرهنگی]] از جمله [[دعوت]] به [[تفکّر]]، تعقّل و [[علم]]، [[آزادی]] و [[حقوق زن]] نیز همواره مورد توجه تفاسیر اجتماعی بوده است، چنان که صاحب [[تفسیر المنار]] می‌‌گوید: بیشتر کاربردهای مشتقات ریشه "[[عقل]]" در قرآن در مواردی است که سخن از [[آیات]] [[خداوند]] و [[نظام خلقت]] در میان است و این بدان معناست که به هر [[میزان]] [[عقل انسان]] در مسیر علم به پیش رود، [[ایمان]] به [[توحید]] در او کامل‌تر می‌‌شود.<ref>تفسیر المنار، ج ۲، ص۶۳. </ref> جوهری در [[تفسیر]] خود پا از این فراتر گذاشته و با مقایسه فعل امر در آیات: {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> و {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> [[معتقد]] شده است که پرداختن به [[علوم طبیعی]] همانند [[علوم انسانی]] [[واجب]] است و بنابراین [[غفلت]] از آن موجب [[ذلت]] و [[آشفتگی]] در [[دنیا]] و [[عذاب]] در [[آخرت]] می‌‌شود.<ref>الجواهر، ج ۱، ص۱۰ - ۱۱. </ref>
مسائل [[فرهنگی]] از جمله [[دعوت]] به [[تفکّر]]، تعقّل و [[علم]]، [[آزادی]] و [[حقوق زن]] نیز همواره مورد توجه تفاسیر اجتماعی بوده است، چنان که صاحب [[تفسیر المنار]] می‌‌گوید: بیشتر کاربردهای مشتقات ریشه "[[عقل]]" در قرآن در مواردی است که سخن از [[آیات]] [[خداوند]] و [[نظام خلقت]] در میان است و این بدان معناست که به هر [[میزان]] [[عقل انسان]] در مسیر علم به پیش رود، [[ایمان]] به [[توحید]] در او کامل‌تر می‌‌شود.<ref>تفسیر المنار، ج ۲، ص۶۳. </ref> جوهری در [[تفسیر]] خود پا از این فراتر گذاشته و با مقایسه فعل امر در آیات: {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> و {{متن قرآن|فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ}}<ref>«پس چنان که فرمان یافته‌ای پایداری کن» سوره هود، آیه ۱۱۲.</ref> [[معتقد]] شده است که پرداختن به [[علوم طبیعی]] همانند [[علوم انسانی]] [[واجب]] است و بنابراین [[غفلت]] از آن موجب [[ذلت]] و [[آشفتگی]] در [[دنیا]] و [[عذاب]] در [[آخرت]] می‌‌شود.<ref>الجواهر، ج ۱، ص۱۰ - ۱۱. </ref>


درباره [[آزادی]] و جنبه‌های مختلف آن نیز [[مفسران]] اجتماعی مباحثی را مطرح کرده‌اند؛ بعضی از آنها در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> به بیان دیدگاه قرآن درباره [[آزادی عقیده]] پرداخته‌اند.<ref>تفسیر المنار، ج ۳، ص۳۷ - ۳۹؛ [[فی ظلال القرآن]]، ج ۱، ص۲۹۱. </ref> مغنیه در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> از اینکه [[خداوند]] به [[ملائکه]] اجازه [[اعتراض]] داده است، [[آزادی بیان]] را نتیجه می‌‌گیرد.<ref>الکاشف، ج ۱، ص۸۱. </ref> [[علامه طباطبایی]] نیز به بیان تفاوت معنای [[آزادی]] در [[اسلام]] و در [[تمدن]] غربی پرداخته و ضمن [[پذیرفتن]] [[آزادی]] در اظهار [[عقیده]] در [[مقام]] بحث [[علمی]]، برخی [[انحرافات]] در معنای [[آزادی عقیده]] در اسلام را رد کرده و محدوده آزادی در اسلام را مشخص می‌‌کند<ref>المیزان، ج ۴، ص۱۱۶ - ۱۱۷؛ ج ۶، ص۳۵۱ - ۳۵۳. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
درباره [[آزادی]] و جنبه‌های مختلف آن نیز [[مفسران]] اجتماعی مباحثی را مطرح کرده‌اند؛ بعضی از آنها در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ}}<ref>«در (کار) دین هیچ اکراهی نیست که رهیافت از گمراهی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۵۶.</ref> به بیان دیدگاه قرآن درباره [[آزادی عقیده]] پرداخته‌اند.<ref>تفسیر المنار، ج ۳، ص۳۷ - ۳۹؛ [[فی ظلال القرآن]]، ج ۱، ص۲۹۱. </ref> مغنیه در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> از اینکه [[خداوند]] به [[ملائکه]] اجازه [[اعتراض]] داده است، [[آزادی بیان]] را نتیجه می‌‌گیرد.<ref>الکاشف، ج ۱، ص۸۱. </ref> [[علامه طباطبایی]] نیز به بیان تفاوت معنای [[آزادی]] در [[اسلام]] و در [[تمدن]] غربی پرداخته و ضمن [[پذیرفتن]] [[آزادی]] در اظهار [[عقیده]] در [[مقام]] بحث [[علمی]]، برخی [[انحرافات]] در معنای [[آزادی عقیده]] در اسلام را رد کرده و محدوده آزادی در اسلام را مشخص می‌‌کند<ref>المیزان، ج ۴، ص۱۱۶ - ۱۱۷؛ ج ۶، ص۳۵۱ - ۳۵۳. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>


==آثار [[تفسیر اجتماعی]]==
== آثار [[تفسیر اجتماعی]] ==
تفسیر اجتماعی سبب اظهار [[عظمت]] [[قرآن]] و [[کشف]] مقاصد دقیق و اهداف آن، نیز آشنا‌سازی [[انسان]] با [[حیات]] و [[سیاست]] و [[اجتماع]] <ref> التفسیر و المفسرون، معرفت ج ۲، ص۴۴۱. </ref> از مبدأ [[قرآنی]] گردید. این [[تفسیر]] توان [[تطبیق]] بین [[ظواهر قرآن]] و نظریات علمی جدید و نیز معرفی قرآن به عنوان [[کتابی]] جاوید را فراهم آورد که توان همگامی با تمامی مراحل [[زمان]] را دارد. <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۴۱. </ref> [[تفسیر علمی]] نیز از مقوله تفسیر اجتماعی جدا نیست. <ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۹. </ref> کوشش‌های [[سید]] جمال و [[مفسران]] دیگر این سبک که همه بر پایه بازگشت به قرآن و تفسیر و برداشت [[اجتماعی]] از آن بود منشأ [[بیداری]] در سرزمین‌های مختلف گردید. [[نهضت]] اصلاحی بازگشت به قرآن در دو قرن اخیر<ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> مقدمه ای برای نهضت‌های بیداری و [[آگاهی]] از [[تمدن اسلامی]] و [[مبارزه]] با [[استعمار]] [[غرب]] بود. <ref>قرآن اثری جاویدان، ص۵۳. </ref>
تفسیر اجتماعی سبب اظهار [[عظمت]] [[قرآن]] و [[کشف]] مقاصد دقیق و اهداف آن، نیز آشنا‌سازی [[انسان]] با [[حیات]] و [[سیاست]] و [[اجتماع]] <ref> التفسیر و المفسرون، معرفت ج ۲، ص۴۴۱. </ref> از مبدأ [[قرآنی]] گردید. این [[تفسیر]] توان [[تطبیق]] بین [[ظواهر قرآن]] و نظریات علمی جدید و نیز معرفی قرآن به عنوان [[کتابی]] جاوید را فراهم آورد که توان همگامی با تمامی مراحل [[زمان]] را دارد. <ref> التفسیر والمفسرون، معرفت، ج ۲، ص۴۴۱. </ref> [[تفسیر علمی]] نیز از مقوله تفسیر اجتماعی جدا نیست. <ref>سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۹. </ref> کوشش‌های [[سید]] جمال و [[مفسران]] دیگر این سبک که همه بر پایه بازگشت به قرآن و تفسیر و برداشت [[اجتماعی]] از آن بود منشأ [[بیداری]] در سرزمین‌های مختلف گردید. [[نهضت]] اصلاحی بازگشت به قرآن در دو قرن اخیر<ref>قرآن و تفسیر عصری، ص۱۰۳. </ref> مقدمه ای برای نهضت‌های بیداری و [[آگاهی]] از [[تمدن اسلامی]] و [[مبارزه]] با [[استعمار]] [[غرب]] بود. <ref>قرآن اثری جاویدان، ص۵۳. </ref>
==[[رویارویی]] با [[مغلطه‌ها]]==
== [[رویارویی]] با [[مغلطه‌ها]] ==
[[جنبش]] بازگشت به قرآن و استخراج دستورالعمل‌های [[زندگی]] از آن و دوری از [[افراط]] پیشین، خطر فرو افتادن در تفریطی دیگر را نیز با خود داشت که عبارت از نگرش اجتماعی صرف و تک بعدی به قرآن و [[غفلت]] از [[ابعاد معنوی]] آن بود، چنان که [[سید]] جمال که خود منادی این شیوه [[تفسیر]] بود در عین حال از آنچه او آن را [[فریبکاری]] برخی [[مصلحان]] می‌‌یافت برحذر می‌‌داشت. <ref>سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص۸۶ - ۸۷. </ref> سید جمال بعد از آشنایی با سید احمدخان [[هندی]] دریافت که او سعی دارد مسائل ماورای طبیعی و [[غیب]] و معقول و [[معجزات]] صریح در [[قرآن]] را به نام و بهانه [[علم]] توجیه طبیعی کند و عادی جلوه دهد،<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۲۰. </ref> از این رو در مقاله‌ای، انتقاداتی شدید درباره اندیشه‌های سید [[احمد]] خان مطرح کرد <ref> سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸. </ref> و با همه اشتهاری که خود او در نواندیشی داشت خطر مغلطه و [[انحراف]] نهفته در آن را به خوبی تشخیص داد و در برابر آن ایستاد<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۲۰ - ۲۱. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
[[جنبش]] بازگشت به قرآن و استخراج دستورالعمل‌های [[زندگی]] از آن و دوری از [[افراط]] پیشین، خطر فرو افتادن در تفریطی دیگر را نیز با خود داشت که عبارت از نگرش اجتماعی صرف و تک بعدی به قرآن و [[غفلت]] از [[ابعاد معنوی]] آن بود، چنان که [[سید]] جمال که خود منادی این شیوه [[تفسیر]] بود در عین حال از آنچه او آن را [[فریبکاری]] برخی [[مصلحان]] می‌‌یافت برحذر می‌‌داشت. <ref>سیری در اندیشه سیاسی عرب، ص۸۶ - ۸۷. </ref> سید جمال بعد از آشنایی با سید احمدخان [[هندی]] دریافت که او سعی دارد مسائل ماورای طبیعی و [[غیب]] و معقول و [[معجزات]] صریح در [[قرآن]] را به نام و بهانه [[علم]] توجیه طبیعی کند و عادی جلوه دهد،<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۲۰. </ref> از این رو در مقاله‌ای، انتقاداتی شدید درباره اندیشه‌های سید [[احمد]] خان مطرح کرد <ref> سید جمال جمال حوزه‌ها، ص۸۸. </ref> و با همه اشتهاری که خود او در نواندیشی داشت خطر مغلطه و [[انحراف]] نهفته در آن را به خوبی تشخیص داد و در برابر آن ایستاد<ref>نهضت‌های اسلامی، ص۲۰ - ۲۱. </ref>.<ref>[[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتماعی - طیب حسینی و خوش منش (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتماعی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>


==تفسیر اجتماعی در دانشنامه معاصر قرآن کریم==
== تفسیر اجتماعی در دانشنامه معاصر قرآن کریم ==
[[تفسیر اجتماعی]] از شاخه‌های [[تفسیر اجتهادی]] عصری به حساب می‌آید. تحلیل [[عقلی]] قضایا و طرح مسائل مورد [[ابتلا]] با توجه به اشاره [[آیات قرآن کریم]] بدان‌ها از جمله ویژگی‌های [[تفاسیر]] [[اجتماعی]] است. اصولاً پس از تألیف [[تفسیر المنار]]، دیگر تفاسیر هم عصر و پس از آن، [[صبغه]] اجتماعی آنها به تدریج بیشتر شد. به عنوان نمونه، [[تفسیر فی ظلال القرآن]] [[سید قطب]] با توجه به [[مبارزات]] اجتماعی مؤلف آن، کاملاً شکل تفسیر اجتماعی به خود گرفت.  
[[تفسیر اجتماعی]] از شاخه‌های [[تفسیر اجتهادی]] عصری به حساب می‌آید. تحلیل [[عقلی]] قضایا و طرح مسائل مورد [[ابتلا]] با توجه به اشاره [[آیات قرآن کریم]] بدان‌ها از جمله ویژگی‌های [[تفاسیر]] [[اجتماعی]] است. اصولاً پس از تألیف [[تفسیر المنار]]، دیگر تفاسیر هم عصر و پس از آن، [[صبغه]] اجتماعی آنها به تدریج بیشتر شد. به عنوان نمونه، [[تفسیر فی ظلال القرآن]] [[سید قطب]] با توجه به [[مبارزات]] اجتماعی مؤلف آن، کاملاً شکل تفسیر اجتماعی به خود گرفت.  


خط ۶۱: خط ۶۱:
در این تفاسیر مباحثی فراوان درباره [[تاریخ]] و [[اندیشه سیاسی]] و رویدادهای تاریخ معاصر، نظیر [[جنگ]] جهانی و ظهور [[سوسیالیسم]] ضمن [[حفظ]] تناسب آنها با [[آیات قرآنی]] دیده می‌شود<ref>المیزان، ج۴، ص۱۲۳، ۱۶۵، ۹۹ و ۲۲۴.</ref>.
در این تفاسیر مباحثی فراوان درباره [[تاریخ]] و [[اندیشه سیاسی]] و رویدادهای تاریخ معاصر، نظیر [[جنگ]] جهانی و ظهور [[سوسیالیسم]] ضمن [[حفظ]] تناسب آنها با [[آیات قرآنی]] دیده می‌شود<ref>المیزان، ج۴، ص۱۲۳، ۱۶۵، ۹۹ و ۲۲۴.</ref>.


از جمله مؤلفه‌های [[تفسیر اجتماعی]]، توجه به [[واقعیات]] [[سیاسی]] [[جهان اسلام]] و رفع و دفع نیازهای [[مردمان]] و بهره‌گیری مناسب از [[آموزه‌های قرآن کریم]] در این باره است. در این جهت [[تفسیر]] "[[من وحی القرآن]]" [[سید محمد حسین فضل الله]] گام‌های [[استواری]] برداشته و نکته‌های دقیقی را عرضه داشته است. [[سید محمود طالقانی]] نیز در پرتوی از [[قرآن]] در بحث مربوط به [[ربا]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، به مسائل [[اقتصادی]] توجه دقیقی نموده و مسئله [[مالکیت]] را در ابعاد گوناگون آن به وجه [[نیکو]] تحلیل و تبیین نموده است و علاوه بر آن، او [[کتابی]] جداگانه به نام "مالکیت در [[اسلام]]" نگاشته که کسی پیش از ایشان ننگاشته بود<ref>پرتوی از قرآن، ج۲، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref>.
از جمله مؤلفه‌های [[تفسیر اجتماعی]]، توجه به [[واقعیات]] [[سیاسی]] [[جهان اسلام]] و رفع و دفع نیازهای [[مردمان]] و بهره‌گیری مناسب از [[آموزه‌های قرآن کریم]] در این باره است. در این جهت [[تفسیر]] "[[من وحی القرآن]]" [[سید محمد حسین فضل الله]] گام‌های [[استواری]] برداشته و نکته‌های دقیقی را عرضه داشته است. [[سید محمود طالقانی]] نیز در پرتوی از [[قرآن]] در بحث مربوط به [[ربا]] در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۷۵.</ref>، به مسائل [[اقتصادی]] توجه دقیقی نموده و مسئله [[مالکیت]] را در ابعاد گوناگون آن به وجه [[نیکو]] تحلیل و تبیین نموده است و علاوه بر آن، او [[کتابی]] جداگانه به نام "مالکیت در [[اسلام]]" نگاشته که کسی پیش از ایشان ننگاشته بود<ref>پرتوی از قرآن، ج۲، ص۲۵۱-۲۵۳.</ref>.


[[محمد جواد مغنیه]] در [[تفسیر الکاشف]] در ذیل [[آیات]] مربوط به [[بنی‌اسرائیل]] به طرح جنایات اسرائیلی‌ها و توطئه‌های آنان در طول [[زمان]]، به‌ویژه در [[جنگ]] ۱۹۶۷ پرداخته و ناگفته‌های فراوانی را بیان داشته است. همین [[مفسر]] در ذیل آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، در داستان [[آدم]] و [[فرشتگان]]، از این که [[خداوند]] به فرشتگان اجازه [[اعتراض]] را داده، بحث [[آزادی بیان]] را نتیجه گرفته و آن را امری لازم و ضروری در جهت [[استحکام]] پیوندهای [[اجتماعی]] در [[جوامع]] مختلف دانسته است.
[[محمد جواد مغنیه]] در [[تفسیر الکاشف]] در ذیل [[آیات]] مربوط به [[بنی‌اسرائیل]] به طرح جنایات اسرائیلی‌ها و توطئه‌های آنان در طول [[زمان]]، به‌ویژه در [[جنگ]] ۱۹۶۷ پرداخته و ناگفته‌های فراوانی را بیان داشته است. همین [[مفسر]] در ذیل آیه {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، در داستان [[آدم]] و [[فرشتگان]]، از این که [[خداوند]] به فرشتگان اجازه [[اعتراض]] را داده، بحث [[آزادی بیان]] را نتیجه گرفته و آن را امری لازم و ضروری در جهت [[استحکام]] پیوندهای [[اجتماعی]] در [[جوامع]] مختلف دانسته است.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش