تفسیر علمی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - 'جمع بندی' به 'جمعبندی') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
مراد از [[علم]] در «[[تفسیر علمی]]» معنای خاص آن یعنی علم [[تجربی]] (Science) است و [[علمی]] نامیدن این رویکرد نه به جهت روش آن در [[تفسیر]]، بلکه به لحاظ پرداختن [[مفسر]] به موضوعات مرتبط با این [[دانش]] در [[قرآن]] است. | مراد از [[علم]] در «[[تفسیر علمی]]» معنای خاص آن یعنی علم [[تجربی]] (Science) است و [[علمی]] نامیدن این رویکرد نه به جهت روش آن در [[تفسیر]]، بلکه به لحاظ پرداختن [[مفسر]] به موضوعات مرتبط با این [[دانش]] در [[قرآن]] است. | ||
با این همه موافقان و [[مخالفان]] تفسیر علمی آن را به گونههایی مختلف تعریف کردهاند. به نظر میرسد [[امین]] [[خولی]] نخستین کسی است که به تعریف آن پرداخته است. او تفسیر علمی را عبارت از [[تحمیل]] اصطلاحات علمی بر قرآن و استخراج [[علوم]] و آرای [[فلسفی]] از آن دانسته است. <ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۵۷.</ref> بسیاری از کسانی که پس از او آمدهاند به تکرار همین تعریف پرداختهاند <ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۵۱۹.</ref> یا در عبارتی مشابه، آن را بازگفتهاند. <ref> ر. ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۴۸؛ التعبیر الفنی، ص۱۲۵.</ref> در عموم تعاریف یاد شده به استثنای بکری <ref>التعبیر الفنی، ص۱۲۵.</ref> از یک سو عباراتی با بار ارزشی و نه صرفاً وصفی نظیر «تحمیل کردن» یا «[[مطیع]] ساختن [[آیات قرآن]] نسبت به نظریات علمی»، به کار رفته است که نشان موضع مؤلف در نادرست دانستن این رویکرد است. <ref>ر.ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۶۶.</ref> از سوی دیگر در این تعاریف، میان علم و [[فلسفه]] جمع شده است. درگذشته، اگرچه طبیعیات بخشی از فلسفه بود؛ اما امروزه از نظر [[معرفتشناسی]]، علم (به معنای اخص: Science) و فلسفه دو شاخه مختلف از [[دانش بشری]] هستند که به لحاظ روش و تا حدی موضوع از یکدیگر متباین بوده، تحلیل و [[نقادی]] متفاوتی را نیز میطلبند و از این رو وجه روشنی در جمع بین آن دو، دیده نمیشود. در صورتی هم که علم به معنای اعم آن (Knowledge) دانسته شود، قسیم فلسفه نیست، بلکه دربرگیرنده فلسفه و همه دانشهای دیگر بشری از تجربی و غیر آن خواهد بود و باز هم جمع آن با فلسفه صحیح نیست. با این همه تعریفی مانع نبوده، بسیاری از رویکردهای [[تفسیری]] دیگر را هم دربرمی گیرد. <ref>ر.ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ص۵۴۵ - ۵۴۹.</ref> در مقابل تعاریف دربردارنده [[داوری]] ارزشی منفی، برخی از موافقان نیز در تعریف خود، احکامی را بر [[تفسیر علمی]]، اما به نفع آن بارکردهاند؛ از جمله درباره آن آوردهاند که عبارت است از تلاش [[مفسر]] در [[کشف]] [[ارتباط]] بین [[آیات]] هستی شناسانه [[قرآن کریم]] و یافتههای [[علم]] [[تجربی]]، به گونه ای که با آن [[اعجاز قرآن]] آشکار گشته، بر پدیدآورنده آن و بر [[شایستگی]] آن در همه زمانها و مکانها دلالت کند. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ص۵۵۰؛ تفسیر علمی قرآن، ج ۱، ص۱۴۰.</ref> در این تعریف، در واقع [[اثبات اعجاز قرآن]]، ویژگی تمام موارد تفسیر علمی معرفی شده است که قطعاً درست نیست و بهرهگیری از یافتههای [[علمی]]، لزوماً در همه موارد به [[اثبات]] [[اعجاز]] نمیانجامد. | با این همه موافقان و [[مخالفان]] تفسیر علمی آن را به گونههایی مختلف تعریف کردهاند. به نظر میرسد [[امین]] [[خولی]] نخستین کسی است که به تعریف آن پرداخته است. او تفسیر علمی را عبارت از [[تحمیل]] اصطلاحات علمی بر قرآن و استخراج [[علوم]] و آرای [[فلسفی]] از آن دانسته است. <ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۵، ص۳۵۷.</ref> بسیاری از کسانی که پس از او آمدهاند به تکرار همین تعریف پرداختهاند <ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۵۱۹.</ref> یا در عبارتی مشابه، آن را بازگفتهاند. <ref> ر. ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۴۸؛ التعبیر الفنی، ص۱۲۵.</ref> در عموم تعاریف یاد شده به استثنای بکری <ref>التعبیر الفنی، ص۱۲۵.</ref> از یک سو عباراتی با بار ارزشی و نه صرفاً وصفی نظیر «تحمیل کردن» یا «[[مطیع]] ساختن [[آیات قرآن]] نسبت به نظریات علمی»، به کار رفته است که نشان موضع مؤلف در نادرست دانستن این رویکرد است. <ref>ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۶۶.</ref> از سوی دیگر در این تعاریف، میان علم و [[فلسفه]] جمع شده است. درگذشته، اگرچه طبیعیات بخشی از فلسفه بود؛ اما امروزه از نظر [[معرفتشناسی]]، علم (به معنای اخص: Science) و فلسفه دو شاخه مختلف از [[دانش بشری]] هستند که به لحاظ روش و تا حدی موضوع از یکدیگر متباین بوده، تحلیل و [[نقادی]] متفاوتی را نیز میطلبند و از این رو وجه روشنی در جمع بین آن دو، دیده نمیشود. در صورتی هم که علم به معنای اعم آن (Knowledge) دانسته شود، قسیم فلسفه نیست، بلکه دربرگیرنده فلسفه و همه دانشهای دیگر بشری از تجربی و غیر آن خواهد بود و باز هم جمع آن با فلسفه صحیح نیست. با این همه تعریفی مانع نبوده، بسیاری از رویکردهای [[تفسیری]] دیگر را هم دربرمی گیرد. <ref>ر. ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ص۵۴۵ - ۵۴۹.</ref> در مقابل تعاریف دربردارنده [[داوری]] ارزشی منفی، برخی از موافقان نیز در تعریف خود، احکامی را بر [[تفسیر علمی]]، اما به نفع آن بارکردهاند؛ از جمله درباره آن آوردهاند که عبارت است از تلاش [[مفسر]] در [[کشف]] [[ارتباط]] بین [[آیات]] هستی شناسانه [[قرآن کریم]] و یافتههای [[علم]] [[تجربی]]، به گونه ای که با آن [[اعجاز قرآن]] آشکار گشته، بر پدیدآورنده آن و بر [[شایستگی]] آن در همه زمانها و مکانها دلالت کند. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ص۵۵۰؛ تفسیر علمی قرآن، ج ۱، ص۱۴۰.</ref> در این تعریف، در واقع [[اثبات اعجاز قرآن]]، ویژگی تمام موارد تفسیر علمی معرفی شده است که قطعاً درست نیست و بهرهگیری از یافتههای [[علمی]]، لزوماً در همه موارد به [[اثبات]] [[اعجاز]] نمیانجامد. | ||
گروهی از محققان در این موضوع، به تعریف این رویکرد تفسیری نپرداخته <ref>ر.ک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۶۶ - ۴۸۰.</ref> و برخی نیز در واقع آن را توضیح دادهاند. <ref>ر.ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۶۶.</ref> در نهایت به نظر میرسد، [[بهترین]] تعریف جامع از این رویکرد، سادهترین تعریف از آن است که از هرگونه داوری ارزشی و داخل کردن دیدگاههای خاص [[کلامی]] به دور باشد. بدان سان که در شناسه به آن اشاره شد.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | گروهی از محققان در این موضوع، به تعریف این رویکرد تفسیری نپرداخته <ref>ر. ک: تفسیر و مفسران، ج ۲، ص۴۶۶ - ۴۸۰.</ref> و برخی نیز در واقع آن را توضیح دادهاند. <ref>ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۶۶.</ref> در نهایت به نظر میرسد، [[بهترین]] تعریف جامع از این رویکرد، سادهترین تعریف از آن است که از هرگونه داوری ارزشی و داخل کردن دیدگاههای خاص [[کلامی]] به دور باشد. بدان سان که در شناسه به آن اشاره شد.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==پیشینه== | == پیشینه == | ||
[[قرآن]] در آیات فراوانی به پدیدههای طبیعی به گونهای جزئی یا کلی اشاره میکند. برخی شمار این آیات را ۷۵۰ مورد <ref>الجواهر، ج ۱، ص۳؛ الاشارات العلمیه، ص۶.</ref> برخی نیز شمار آیات علمی را بیش از آیات [[فقهی]] دانستهاند. <ref> اولین دانشگاه، ج ۱، ص۲۲.</ref> این آیات به [[زنبور عسل]] {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«سپس از (گل) همه میوهها | [[قرآن]] در آیات فراوانی به پدیدههای طبیعی به گونهای جزئی یا کلی اشاره میکند. برخی شمار این آیات را ۷۵۰ مورد <ref>الجواهر، ج ۱، ص۳؛ الاشارات العلمیه، ص۶.</ref> برخی نیز شمار آیات علمی را بیش از آیات [[فقهی]] دانستهاند. <ref> اولین دانشگاه، ج ۱، ص۲۲.</ref> این آیات به [[زنبور عسل]] {{متن قرآن|وَأَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ}}<ref>«و پروردگارت به زنبور عسل الهام کرد که بر کوهها و بر درخت و بر داربستهایی که (مردم) میسازند لانه گزین!» سوره نحل، آیه ۶۸.</ref>، {{متن قرآن|ثُمَّ كُلِي مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«سپس از (گل) همه میوهها بخور و راههای هموار پروردگارت را بپوی! (آنگاه) از شکمش شهدی با رنگهای گوناگون برمیآید که در آن برای مردم درمانی است، بیگمان در این، نشانهای است برای گروهی که میاندیشند» سوره نحل، آیه ۶۹.</ref>، پرندگان {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَى الطَّيْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَيَقْبِضْنَ مَا يُمْسِكُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَنُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ بَصِيرٌ}}<ref>«آیا به پرندگان فراز سرشان ننگریستهاند که بال گشوده و بال بسته پرواز میکنند، جز (خداوند) بخشنده آنها را کسی نگه نمیدارد، بیگمان او به هر چیزی بیناست» سوره ملک، آیه ۱۹.</ref>، درختان و گیاهان {{متن قرآن|الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى}}<ref>«همان که زمین را برای شما گاهوارهای گردانید و در آن برایتان راههایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگرنگ گونهها برآوردیم» سوره طه، آیه ۵۳.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«و اوست که از آسمان، آبی فرو فرستاد و با آن هرگونه روییدنی را برون آوردیم آنگاه از آن جوانه سبزی بیرون کشیدیم که از آن دانههایی بر هم نشسته بیرون میآوریم و از شکوفه خرما، خوشههایی دسترس و باغستانهایی از انگور (بیرون میآوریم) و زیتون را و انار را همگون و غیر همگون (پدید میآوریم)؛ به میوه آن چون ثمر آورد و به رسیدن آن بنگرید! بیگمان در اینها برای گروه مؤمنان نشانههایی است» سوره انعام، آیه ۹۹.</ref>، [[چارپایان]] {{متن قرآن| وَالأَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِفْءٌ وَمَنَافِعُ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ وَلَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَحِينَ تَسْرَحُونَ وَتَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُواْ بَالِغِيهِ إِلاَّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ وَالْخَيْلَ وَالْبِغَالَ وَالْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا وَزِينَةً وَيَخْلُقُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref>«و چارپایان را آفرید که در (پوست) آنان برای شما گرما و سودهایی (دیگر) است و از آنها میخورید. و شامگاهان که (آنها را) به آغل باز میگردانید و پگاهان که به چراگاه میبرید برای شما در آنها زیبایی (نهفته) است. و بارهایتان را تا شهری میبرند که جز با دشواری جانکاه بدان نمیرسیدید؛ بیگمان پروردگارتان مهربانی بخشاینده است. و نیز اسبان و استران و درازگوشان را (آفرید) تا سوارشان شوید و تا مایه آراستگی (باشند) و چیزهایی میآفریند که نمیدانید» سوره نحل، آیه ۵-۸.</ref>، {{متن قرآن|بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ}}<ref>«بلکه دانش آنان درباره جهان واپسین پایان یافته است؛ یا در آن تردید دارند یا در (دریافتن) آن کوردلند» سوره نمل، آیه ۶۶.</ref> توجه میدهد و از [[خلقت]] [[آسمانها]] {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمانها را بیستونهایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی میکند، آیات را آشکار میدارد باشد که شما به لقای پروردگارتان، یقین کنید» سوره رعد، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ}}<ref>«آسمانها را بیستونهایی که ببینید آفرید و در زمین کوههایی استوار در افکند تا (زمین) شما را نجنباند و در آن از هر گونه جنبندهای پراکند و از آسمان آبی فرو فرستادیم و در آن از هر گونه (گیاه) باارزشی رویاندیم» سوره لقمان، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ}}<ref>«و آسمان را با دستهایی (توانا) بنا نهادیم و بیگمان ما (آن را) گسترندهایم» سوره ذاریات، آیه ۴۷.</ref>، [[زمین]] {{متن قرآن|وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا }}<ref>«و پس از آن زمین را گسترانید، از آن، آب و (گیاه) چراگاهش را برون کشید» سوره نازعات، آیه ۳۰-۳۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ أَئِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَادًا ذَلِكَ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو آیا شما به کسی کفر میورزید و برای او همتایانی میآورید که زمین را دو روزه آفریده است؟ او پروردگار جهانیان است» سوره فصلت، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ مِنْ فَوْقِهَا وَبَارَكَ فِيهَا وَقَدَّرَ فِيهَا أَقْوَاتَهَا فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَوَاءً لِلسَّائِلِينَ}}<ref>«و بر روی آن کوههایی استوار پدید آورد و در آن خجستگی نهاد و در چهار روز روزیهایش را در آن برای خواهندگان یکسان اندازهگیری کرد» سوره فصلت، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«و از نشانههای او این است که زمین را پژمرده میبینی و چون بر آن آب فرو باریم میجنبد و میبالد، به راستی آن کس که آن را زنده کرد زندگیبخش مردگان است که او بر هر کاری تواناست» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ يَحْكُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«آیا نیندیشیدهاند که ما به سرزمین (کفر) میآییم؛ از پیرامونهای آن میکاهیم؟ و خداوند داوری میکند و داوریاش بازدارندهای ندارد و او حسابرسی سریع است» سوره رعد، آیه ۴۱.</ref>، کوهها {{متن قرآن| أَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ مِهَادًا وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا }}<ref>«آیا زمین را (برای شما) بستری نکردیم؟ و کوهها را میخهایی (محکم) نساختیم؟» سوره نبأ، آیه ۶-۷.</ref>، {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ }}<ref>«و در آن کوههایی فرازمند پدید آوردیم و به شما آبی شیرین و گوارا نوشاندیم وای بر دروغانگاران!» سوره مرسلات، آیه ۲۷-۲۸.</ref> و باد و [[باران]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِيهَا مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ}}<ref>«آیا در نیافتهای که خداوند ابری را (پیش) میراند سپس میان آن را به هم میپیوندد سپس آن را بر هم مینشاند آنگاه دانههای باران را مینگری که از میان آن بیرون میآید و از ابرهایی کوه پیکر که در آسمان است تگرگ فرو میفرستد که آن را به هر که خواهد میزند و از هر که خواهد باز میدارد؛ درخشش برق آن نزدیک است دیدگان را (از میان) ببرد» سوره نور، آیه ۴۳.</ref>، {{متن قرآن|وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ}}<ref>«و بادها را بارورکننده فرستادیم آنگاه از آسمان آبی فرو فشاندیم و شما را از آن سیراب کردیم و شما گنجور آن نیستید» سوره حجر، آیه ۲۲.</ref>،{{متن قرآن|وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ}}<ref>«و خداوند است که بادها را میفرستد و (بادها) ابری را بر میانگیزد و ما آن را به سرزمینی مرده میرانیم و آن زمین را بدان (آب) پس از مردن آن زنده میگردانیم؛ رستخیز نیز همینگونه است» سوره فاطر، آیه ۹.</ref> [[سخن]] میگوید. | ||
در برخی از [[آیات]] صرفاً [[دعوت]] شده تا در [[آفرینش]] آسمانها و [[زمین]] {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref>، | در برخی از [[آیات]] صرفاً [[دعوت]] شده تا در [[آفرینش]] آسمانها و [[زمین]] {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref>، {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمانها و زمین چیست؟ و (این) نشانهها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> [[تأمل]] شود؛ اما در بسیاری دیگر از آیات، این پدیدهها به ویژگیهایی موصوف شدهاند که نیازمند توضیحاند؛ مانند آنکه از بادها به {{متن قرآن|لَوَاقِحَ}}<ref>سوره حجر، آیه ۲۲.</ref> یاد شده یا [[آسمان]] «هفت گانه» {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید آنگاه به (آفرینش) آسمان (ها) رو آورد و آنها را (در) هفت آسمان، سامان داد و او به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۹.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ}}<ref>«همان که هفت آسمان را تو بر تو آفرید، در آفرینش (خداوند) بخشنده هیچ ناسازواری نمیبینی؛ چشم بگردان! آیا هیچ شکاف و رخنهای میبینی؟» سوره ملک، آیه ۳.</ref> نامیده شده و کوهها «میخ» {{متن قرآن|وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ}}<ref>«و زمین را گستراندیم و در آن کوههای پابرجا درافکندیم و در آن از هر چیز سنجیدهای رویاندیم» سوره حجر، آیه ۱۹.</ref>، {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِيهَا زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و اوست که زمین را گسترد و در آن کوهها و رودهایی نهاد و از هر میوه در آن جفتی دوگانه برآورد؛ شب را با روز فرا میپوشد، بیگمان در آن (کار) نشانههایی برای گروهی است که میاندیشند» سوره رعد، آیه ۳.</ref> معرفی شدهاند. [[مفسران]] اولیه <ref>ر. ک: کشف الاسرار، ج ۸، ص۵۱۱؛ مجمع البیان، ج ۹، ص۸؛ روض الجنان، ج ۱، ص۱۵۶ - ۱۵۸.</ref> در توضیح این موارد، عموماً از [[روایات]] استفاده کردهاند که بعضاً موقوف بوده و در مواردی از [[اسرائیلیات]] به شمار میروند. | ||
به تدریج با گسترش [[دانش]] [[مسلمانان]] [[انتظار]] میرود که در [[تفسیر آیات]] از اطلاعات [[علمی]] این دوران بهره گرفته شود. این بهره گیری، در [[تفاسیر]] بسیار به [[اجمال]] و به طور محدود صورت گرفته است؛ [[شیخ طوسی]] با بهرهگیری از دانش آن [[روز]]، البته در حد اطلاعات عمومی و نه تخصصی، بسیار به اجمال به توضیح برخی موارد میپردازد؛ از جمله به مسئله کرؤیت زمین،<ref>التبیان، ج ۱، ص۱۰۲ - ۱۰۳.</ref> دخان،<ref> التبیان، ج ۹، ص۱۱۰.</ref> رعد،<ref> التبیان، ج ۹، ص۴۴۷.</ref> [[برزخ]] بین دو دریا <ref>التبیان، ج ۷، ص۴۹۸.</ref> و خرما. <ref>التبیان، ج ۴، ص۲۱۶.</ref> [[ابوالفتوح رازی]] نیز به ندرت به اطلاعات عمومی ساده ای اشاره میکند تا «لاقح» بودن باد را توضیح دهد <ref>روض الجنان، ج ۱۱، ص۳۱۷.</ref> یا منازل ماه و [[خورشید]] را برشمارد. <ref>روض الجنان، ج ۱۰، ص۹۹.</ref> آنچه که از [[بیضاوی]] و [[نظامالدین نیشابوری]] گزارش شده نیز از این فراتر نیست. <ref>اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۲۵۲ - ۲۵۴؛ تفسیر علمی قرآن، ج ۱، ص۱۸۰ - ۱۸۳.</ref> حتی قرنها بعد، [[فیلسوف]] [[شیعی]] [[قرن یازدهم]]، [[صدرالمتألهین]] نیز معمولاً به [[اجمال]] و به صورت محدود مطالبی را در این موارد برمیشمارد. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۰، ۳۰، ۲۸۹؛ ج ۵، ص۳۱۹، ۳۵۹ - ۳۶۱.</ref> در این میان [[تفسیر]] [[فخر رازی]] جایگاهی کاملاً متفاوت و ممتاز دارد. فخررازی که در غالب دانشهای روزگارش دستی داشته است، در کنار مباحث ادبی، [[کلامی]] و... که در تفسیر خود به تفصیل بیان داشته، از آگاهیهای [[علمی]] آن [[روزگار]] نیز در تبیین مراد [[آیات]] بهرهای وافر برده است. او به تفصیل به مباحث باد، [[باران]] و [[ابر]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۰۶؛ ج ۲۴، ص۱۳ - ۱۴.</ref> پیدایش [[زمین]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۰۲ - ۱۰۴؛ ج۲۷، ص۱۰۴،۱۰۵.</ref> کروی بودن آن،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۷۰.</ref> افلاک،<ref> التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۵۶- ۱۵۸؛ ج۴، ص۱۸۰ - ۱۸۶.</ref> کوهها،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۸ - ۱۰.</ref> [[تغذیه]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۰۹.</ref> و بسیاری موضوعات دیگر میپردازد. <ref>الرازی مفسراً، ص۲۵۷ - ۲۸۰؛ فخر رازی من خلال تفسیره، ص۱۳۳ - ۱۷۱.</ref> تفسیر او از این آیات، تفاوتی جدی با تفسیر دیگر [[مفسران]] دارد. این تفاوت از یکسو در گستره آیاتی است که از [[دانش]] [[روز]] در تفسیر آنها بهره گرفته و از سوی دیگر به عمق [[شناخت]] او از این دادههای علمی بازمیگردد. اطلاعات او، بسیار فراتر از اطلاعات عامیانه و عمومی است؛ او در مواردی پرشمار به گفتههای متخصصان استناد میکند؛ به مثل به قول پزشکان،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۰۹ - ۱۱۰.</ref> متخصصان [[تغذیه]]، <ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۴۰۴.</ref> [[منجمان]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۵۸.</ref> کتب [[نجوم]]،<ref>التفسیر الکبیر، ص۱۵۶.</ref> آرای بطلیموس <ref>التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref> و اقوال بیرونی <ref>التفسیر الکبیر، ص۱۸۰.</ref> اشاره میکند. | به تدریج با گسترش [[دانش]] [[مسلمانان]] [[انتظار]] میرود که در [[تفسیر آیات]] از اطلاعات [[علمی]] این دوران بهره گرفته شود. این بهره گیری، در [[تفاسیر]] بسیار به [[اجمال]] و به طور محدود صورت گرفته است؛ [[شیخ طوسی]] با بهرهگیری از دانش آن [[روز]]، البته در حد اطلاعات عمومی و نه تخصصی، بسیار به اجمال به توضیح برخی موارد میپردازد؛ از جمله به مسئله کرؤیت زمین،<ref>التبیان، ج ۱، ص۱۰۲ - ۱۰۳.</ref> دخان،<ref> التبیان، ج ۹، ص۱۱۰.</ref> رعد،<ref> التبیان، ج ۹، ص۴۴۷.</ref> [[برزخ]] بین دو دریا <ref>التبیان، ج ۷، ص۴۹۸.</ref> و خرما. <ref>التبیان، ج ۴، ص۲۱۶.</ref> [[ابوالفتوح رازی]] نیز به ندرت به اطلاعات عمومی ساده ای اشاره میکند تا «لاقح» بودن باد را توضیح دهد <ref>روض الجنان، ج ۱۱، ص۳۱۷.</ref> یا منازل ماه و [[خورشید]] را برشمارد. <ref>روض الجنان، ج ۱۰، ص۹۹.</ref> آنچه که از [[بیضاوی]] و [[نظامالدین نیشابوری]] گزارش شده نیز از این فراتر نیست. <ref>اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۲۵۲ - ۲۵۴؛ تفسیر علمی قرآن، ج ۱، ص۱۸۰ - ۱۸۳.</ref> حتی قرنها بعد، [[فیلسوف]] [[شیعی]] [[قرن یازدهم]]، [[صدرالمتألهین]] نیز معمولاً به [[اجمال]] و به صورت محدود مطالبی را در این موارد برمیشمارد. <ref>تفسیر صدرالمتالهین، ج ۲، ص۱۰، ۳۰، ۲۸۹؛ ج ۵، ص۳۱۹، ۳۵۹ - ۳۶۱.</ref> در این میان [[تفسیر]] [[فخر رازی]] جایگاهی کاملاً متفاوت و ممتاز دارد. فخررازی که در غالب دانشهای روزگارش دستی داشته است، در کنار مباحث ادبی، [[کلامی]] و... که در تفسیر خود به تفصیل بیان داشته، از آگاهیهای [[علمی]] آن [[روزگار]] نیز در تبیین مراد [[آیات]] بهرهای وافر برده است. او به تفصیل به مباحث باد، [[باران]] و [[ابر]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۰۶؛ ج ۲۴، ص۱۳ - ۱۴.</ref> پیدایش [[زمین]]،<ref> التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۰۲ - ۱۰۴؛ ج۲۷، ص۱۰۴،۱۰۵.</ref> کروی بودن آن،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۷۰.</ref> افلاک،<ref> التفسیر الکبیر، ج۲، ص۱۵۶- ۱۵۸؛ ج۴، ص۱۸۰ - ۱۸۶.</ref> کوهها،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۲۰، ص۸ - ۱۰.</ref> [[تغذیه]] <ref> التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۰۹.</ref> و بسیاری موضوعات دیگر میپردازد. <ref>الرازی مفسراً، ص۲۵۷ - ۲۸۰؛ فخر رازی من خلال تفسیره، ص۱۳۳ - ۱۷۱.</ref> تفسیر او از این آیات، تفاوتی جدی با تفسیر دیگر [[مفسران]] دارد. این تفاوت از یکسو در گستره آیاتی است که از [[دانش]] [[روز]] در تفسیر آنها بهره گرفته و از سوی دیگر به عمق [[شناخت]] او از این دادههای علمی بازمیگردد. اطلاعات او، بسیار فراتر از اطلاعات عامیانه و عمومی است؛ او در مواردی پرشمار به گفتههای متخصصان استناد میکند؛ به مثل به قول پزشکان،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۳، ص۱۰۹ - ۱۱۰.</ref> متخصصان [[تغذیه]]، <ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۴۰۴.</ref> [[منجمان]]،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۱۵۸.</ref> کتب [[نجوم]]،<ref>التفسیر الکبیر، ص۱۵۶.</ref> آرای بطلیموس <ref>التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۱۸۱ - ۱۸۲.</ref> و اقوال بیرونی <ref>التفسیر الکبیر، ص۱۸۰.</ref> اشاره میکند. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
عمق [[تأمل]] [[علمی]] او را میتوان در توجه او به برخی تعارضهای ظاهری [[دانش]] علمیاش با [[روایات]] <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۸۶.</ref> و [[آیات]] <ref>التفسیر الکبیر، ص۱۰۰ - ۱۰۱.</ref> دریافت که میکوشد تا این موارد را توجیه کند. افزون بر این، او در مباحث خود گاهی نیز به رد آرای [[فلاسفه]]، در برخی موضوعات علمی با توجه به ظاهر آیات پرداخته، در [[ادله]] آنها مناقشه میکند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۷۶؛ ج ۱، ص۷.</ref> نهایت آنکه [[فخر رازی]]، در پرداختن به مباحث علمی در [[تفسیر آیات]] درصدد آن است تا با استناد به این [[نشانهها]]، بر [[قدرت]] و [[حکمت خداوند]] [[استدلال]] کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۴؛ ج ۱۹، ص۱۷۱ - ۱۷۶.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | عمق [[تأمل]] [[علمی]] او را میتوان در توجه او به برخی تعارضهای ظاهری [[دانش]] علمیاش با [[روایات]] <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۸۶.</ref> و [[آیات]] <ref>التفسیر الکبیر، ص۱۰۰ - ۱۰۱.</ref> دریافت که میکوشد تا این موارد را توجیه کند. افزون بر این، او در مباحث خود گاهی نیز به رد آرای [[فلاسفه]]، در برخی موضوعات علمی با توجه به ظاهر آیات پرداخته، در [[ادله]] آنها مناقشه میکند. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۹، ص۱۷۶؛ ج ۱، ص۷.</ref> نهایت آنکه [[فخر رازی]]، در پرداختن به مباحث علمی در [[تفسیر آیات]] درصدد آن است تا با استناد به این [[نشانهها]]، بر [[قدرت]] و [[حکمت خداوند]] [[استدلال]] کند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص۱۴؛ ج ۱۹، ص۱۷۱ - ۱۷۶.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==طرفداران و [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]] در بین گذشتگان== | == طرفداران و [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]] در بین گذشتگان == | ||
در کنار پاره ای از [[تفاسیر]] پیشینیان، به ویژه [[تفسیر]] فخررازی که عملا به تفسیر علمی از آیات پرداختهاند، از برخی [[قرآن]] پژوهان اقوالی گزارش شدهاند که در [[مخالفت]] یا طرفداری تفسیر علمی تلقی شدهاند؛ از [[غزالی]]، [[زرکشی]] و [[سیوطی]] به عنوان طرفدار و از [[شاطبی]] به عنوان مخالف یاد شده است. | در کنار پاره ای از [[تفاسیر]] پیشینیان، به ویژه [[تفسیر]] فخررازی که عملا به تفسیر علمی از آیات پرداختهاند، از برخی [[قرآن]] پژوهان اقوالی گزارش شدهاند که در [[مخالفت]] یا طرفداری تفسیر علمی تلقی شدهاند؛ از [[غزالی]]، [[زرکشی]] و [[سیوطی]] به عنوان طرفدار و از [[شاطبی]] به عنوان مخالف یاد شده است. | ||
غزالی [[تفسیری]] مستقل از قرآن ننگاشته است؛ اما در [[احیاء علومالدین (کتاب)|احیاء علومالدین]] و نیز [[جواهر القرآن (کتاب)|جواهر القرآن]] به مباحثی مرتبط به قرآن پرداخته است. نظریه پردازی او در احیاء علوم الدین، در [[تأیید]] تفسیر علمی تلقی شده است. | غزالی [[تفسیری]] مستقل از قرآن ننگاشته است؛ اما در [[احیاء علومالدین (کتاب)|احیاء علومالدین]] و نیز [[جواهر القرآن (کتاب)|جواهر القرآن]] به مباحثی مرتبط به قرآن پرداخته است. نظریه پردازی او در احیاء علوم الدین، در [[تأیید]] تفسیر علمی تلقی شده است. | ||
غزالی در [[اثبات]] این [[تئوری]] به روایاتی از جمله، روایتی از [[ابن مسعود]] استناد میکند مبنی بر اینکه همه [[دانشها]] در قرآن است: {{عربی|"من أراد علم الأولين والآخرين فليتدبر القرآن"}}<ref>احیاء علوم الدین، ج ۱، ص۵۲۵.</ref>. او در جواهرالقرآن، قرآن را در بردارنده علوم اولین و آخرین از جمله شامل [[طب]]، [[نجوم]]، هیئت عالم، هیئت حیوان، تشریح اعضا، [[سحر]] و طلسمات و غیره هم میداند و تصریح میکند که تمام علومی که برشمرده شد یا ناگفته ماند، اصل آن در [[قرآن]] است؛ اما در [[مقام]] مثال زدن، به مواردی اشاره میکند؛ از جمله {{متن قرآن|وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}}<ref>«و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد» سوره شعراء، آیه ۸۰.</ref> و میگوید: «این فعل را کسی نداند، مگر آنکه [[علم طب]] بر وجه کمال بداند». مشابه همین [[استدلال]] را برای [[آیات]] مربوط به [[شمس]] و [[قمر]] و منازل آنها {{متن قرآن|الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ}}<ref>«خورشید و ماه دارای شمارگانند» سوره الرحمن، آیه ۵.</ref>، | غزالی در [[اثبات]] این [[تئوری]] به روایاتی از جمله، روایتی از [[ابن مسعود]] استناد میکند مبنی بر اینکه همه [[دانشها]] در قرآن است: {{عربی|"من أراد علم الأولين والآخرين فليتدبر القرآن"}}<ref>احیاء علوم الدین، ج ۱، ص۵۲۵.</ref>. او در جواهرالقرآن، قرآن را در بردارنده علوم اولین و آخرین از جمله شامل [[طب]]، [[نجوم]]، هیئت عالم، هیئت حیوان، تشریح اعضا، [[سحر]] و طلسمات و غیره هم میداند و تصریح میکند که تمام علومی که برشمرده شد یا ناگفته ماند، اصل آن در [[قرآن]] است؛ اما در [[مقام]] مثال زدن، به مواردی اشاره میکند؛ از جمله {{متن قرآن|وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ}}<ref>«و چون بیمار شوم اوست که بهبودیام میبخشد» سوره شعراء، آیه ۸۰.</ref> و میگوید: «این فعل را کسی نداند، مگر آنکه [[علم طب]] بر وجه کمال بداند». مشابه همین [[استدلال]] را برای [[آیات]] مربوط به [[شمس]] و [[قمر]] و منازل آنها {{متن قرآن|الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ}}<ref>«خورشید و ماه دارای شمارگانند» سوره الرحمن، آیه ۵.</ref>، {{متن قرآن|وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ}}<ref>«و برای ماه منزلگاههایی برآورد کردیم (که در آنها سیر میکند) تا مانند شاخه کهنه خوشه خرما (به هلالوارگی) بازگردد» سوره یس، آیه ۳۹.</ref>، {{متن قرآن|وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ}}<ref>«و خورشید و ماه، به هم برآیند» سوره قیامه، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَهُوَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ}}<ref>«از شب میکاهد و به روز میافزاید و از روز میکاهد و به شب میافزاید و او به اندیشهها داناست» سوره حدید، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره انعام، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ}}<ref>«ای انسان! چه تو را با پروردگار بخشندهات به خیرگی وا داشت؟» سوره انفطار، آیه ۶.</ref>، {{متن قرآن|الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ}}<ref>«همان که تو را آفرید، پس استوار کرد و بهنجار داشت» سوره انفطار، آیه ۷.</ref>، {{متن قرآن|فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ}}<ref>«به هر گونهای که خواست، تو را به هم پیوست» سوره انفطار، آیه ۸.</ref> میآورد که [[علم]] به این آیات مستلزم دانستن [[حقیقت]] هیئت عالم و ترکیب [[آسمانها]] و [[زمین]] و نیز علم تشریح است. البته او در هیچ یک از مثالهای خود، اشتمال [[آیه]] را بر اصول این [[علوم]] نشان نمیدهد. <ref>جواهر القرآن، ص۳۹.</ref> پس از غزالی، زرکشی در البرهان، در بحث از قرآن، آن را جامع علم اولین و آخرین میداند و به تکرار مستندات غزالی میپردازد. <ref>البرهان فی علوم القرآن، ج ۲، ص۲۹۰ - ۲۹۱.</ref> [[سیوطی]] در نوع ۶۵ در مقام اشاره به علوم برگرفته از قرآن، به پاره ای از [[روایات]] مورد استفاده غزالی اشاره میکند، چنان که دو آیه {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> را نیز بر مجموع این مستندات میافزاید. <ref>الاتقان، ج ۲، ص۲۷۲.</ref> او پس از نقل آرای گوناگون درباره موضوع یاد شده، ریشه همه علوم را از جمله شگفتیهای [[خلقت]]، [[ملکوت آسمانها و زمین]]، [[اخبار]] [[امتهای پیشین]]، آغاز پیدایش [[انسان]] تا [[مرگ]] و کیفیت مرگ، اسمای حسنای خدای متعالی و... در قرآن میداند. <ref> الاتقان، ج ۲، ص۲۷۲ - ۲۷۹.</ref> سیوطی تبیین این [[اجمال]] را به کتابش الاکلیل فی [[استنباط]] التنزیل ارجاع میدهد؛ اما در آن کتاب به استنتاجهای [[علمی]] از [[قرآن]] نمیپردازد. <ref>ر. ک: الاکلیل فی استنباط التنزیل، ج ۱، ص۲۲۴؛ ج ۳، ص۹۶۰ - ۹۶۱، ۹۶۹.</ref> او اگرچه در این بحث در کتاب [[الاتقان]] عملاً به تطبیق نمیپردازد؛ اما نمونههایی را از ابن الفضل مرسی که به اشتمال قرآن بر همه [[علوم]] [[معتقد]] بوده است، به نقل از تفسیرش گزارش میکند. [[تأمل]] در نمونههایی که وی در [[ارتباط]] با [[علوم تجربی]] و مهارتهای مختلف مانند هندسه، هیئت، [[جبر]] و مقابله، نجامت ([[علم]] گردش [[ستارگان]])، خیاطی، نجاری، [[کشاورزی]] و... برمی شمارد،<ref>الاتقان، ج ۲، ص۳۳۲ - ۳۳۶.</ref> به هیچ وجه بر ادعای او دلالت ندارند، بلکه نااستواری آن را آشکار میسازند. | ||
در مقابل موافقان، [[مخالفان]]، قول [[شاطبی]] را در الموافقات مستند خود قرار میدهند. وی در بحث از [[علوم قرآن]]، صریحاً میگوید: عده ای همه علومی را که متقدمان و متأخران برشمردهاند به قرآن منسوب داشتهاند که از جمله آن، [[علوم طبیعی]]، ریاضی و [[منطق]] است؛<ref> الموافقات، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> امّا با توجه به آنکه [[صحابه]] و [[تابعین]] [[عالمترین]] افراد به قرآن بودهاند و از ایشان هیچ سخنی در این موضوعات نرسیده، این ادّعا رد میشود، چنان که به مستندات [[قرآنی]] موافقان، {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان | در مقابل موافقان، [[مخالفان]]، قول [[شاطبی]] را در الموافقات مستند خود قرار میدهند. وی در بحث از [[علوم قرآن]]، صریحاً میگوید: عده ای همه علومی را که متقدمان و متأخران برشمردهاند به قرآن منسوب داشتهاند که از جمله آن، [[علوم طبیعی]]، ریاضی و [[منطق]] است؛<ref> الموافقات، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> امّا با توجه به آنکه [[صحابه]] و [[تابعین]] [[عالمترین]] افراد به قرآن بودهاند و از ایشان هیچ سخنی در این موضوعات نرسیده، این ادّعا رد میشود، چنان که به مستندات [[قرآنی]] موافقان، {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> و {{متن قرآن|وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَى هَؤُلَاءِ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) روزی را که در هر امّتی گواهی از خودشان بر آنان برانگیزیم و تو را بر اینان گواه آوریم و بر تو این کتاب را فرو فرستادیم که بیانگر هر چیز و رهنمود و بخشایش و نویدبخشی برای مسلمانان است» سوره نحل، آیه ۸۹.</ref> هم اشاره میکند و دو احتمال درباره آن مطرح میسازد: اول آنکه مراد از «همه چیز» در این آیات ناظر به [[تکلیف]] و [[تعبد]] است؛ دوم آنکه مراد از کتاب، [[لوح محفوظ]] است. | ||
همو در بخش دیگری از کتابش، ضمن بحث از دانشهایی که ابزاری در [[فهم]] بهتر قرآن هستند از هیئت یاد میکند که فخررازی آن را ابزاری برای فهم [[آیه]]{{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ}}<ref>«آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.</ref> میداند و آن را ردّ میکند. <ref> الموافقات، ج ۳، ص۳۳۹ - ۳۴۰.</ref> آنچه از مجموع این مطالب میتوان دریافت آن است که [[تفسیر علمی]] به معنای امروزی آن، بیشتر از هر جا در [[تفسیر]] فخررازی آشکارشده است. توجه او به [[علم]]، فراتر از اطلاعات عمومی و بعضاً عامیانه رفته و به عمق مسئله [[ارتباط]] علم و [[قرآن]] راه یافته و به برخی چالشهای مرتبط با [[تعارض]] ظاهری [[آیات]] پرداخته است؛ اما در [[مقام]] بحث [[تئوری]] به [[دشواری]] میتوان غزالی، زرکشی و [[سیوطی]] را از طرفداران [[تفسیر علمی]] تلقی کرد، به رغم آنکه همه کسانی که به بحث از موافقان تفسیر علمی پرداختهاند، به آنها اشاره کردهاند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۴۲ - ۱۶۲؛ اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۲۵۴ - ۲۵۶؛ اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۵۱، ۵۵۵، ۵۵۷ - ۵۵۸.</ref> [[هدف]] غزالی از بحثی که در [[احیاء]] مطرح میکند، صرفاً گذشتن از [[تفسیر ظاهر قرآن]] و رها شدن از [[تفسیر]] صرف [[روایی]] است تا بستر مناسب را برای [[فهم]] عارفانه و صوفیانه از قرآن بگشاید. چنین است که وی این بحث را در احیاء با عنوان «فهم القرآن و تفسیره بالرأی من غیرنقل» مطرح کرده است وبه [[روایات]] آن، در کنار روایاتی اشاره کرده که برای قرآن بطن و ظهری ثابت میکنند؛ در نهایت هم بر عدم توقف تفسیر به ظاهر آیات [[استدلال]] کرده است. <ref> احیاء علوم الدین، ج ۱، ص۵۲۴ - ۵۲۵.</ref> همو در جواهرالقرآن نیز که در پی نمایاندن لایههای مختلف [[معارف قرآن]] است به این [[دانشها]] به اختصار اشاره میکند؛ زیرا آنها را در طریق [[سلوک الی الله]] مهم نمیشمارد <ref>جواهرالقرآن، ص۲۵.</ref> و در عین حال هم روشن نمیکند که چگونه مبانی و اصل همه این [[علوم]] ـ چنان که ادعا میکند ـ <ref> جواهرالقرآن، ص۲۶.</ref> از قرآن قابل استخراج است. سیوطی که خود، تفسیر فخررازی را به سبب اشتمال بر اقوال [[علما]] و [[فلاسفه]] و نظایرشان [[نقد]] کرده است <ref>الاتقان، ج ۲، ص۵۰۱.</ref> قطعاً از طرفداران تفسیر علمی نیست؛ او و زرکشی را باید در واقع [[مفتون]] ادعای «اشتمال قرآن بر علم اولین و آخرین» دانست، بیآنکه به پیامدها و لوازم آن توجهی داشته باشند. در این میان به نظر میرسد، [[شاطبی]] دیدگاه روشن تری از این بحث دارد و مناقشه خود را واقعاً ناظر بر [[تفسیر علمی]] شکل داده است، چنان که همو بر فخررازی و شیوه [[تفسیر]] علمیاش خُرده گرفته است<ref>الموافقات، ج ۳، ص۳۳۹؛ نیز ر. ک: ج ۲، ص۳۸۹ - ۳۹۰.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | همو در بخش دیگری از کتابش، ضمن بحث از دانشهایی که ابزاری در [[فهم]] بهتر قرآن هستند از هیئت یاد میکند که فخررازی آن را ابزاری برای فهم [[آیه]]{{متن قرآن|أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ}}<ref>«آیا در آسمان بر فراز سرشان ننگریستهاند که چگونه آن را ساختیم و آراستیم و هیچ رخنهای ندارد؟» سوره ق، آیه ۶.</ref> میداند و آن را ردّ میکند. <ref> الموافقات، ج ۳، ص۳۳۹ - ۳۴۰.</ref> آنچه از مجموع این مطالب میتوان دریافت آن است که [[تفسیر علمی]] به معنای امروزی آن، بیشتر از هر جا در [[تفسیر]] فخررازی آشکارشده است. توجه او به [[علم]]، فراتر از اطلاعات عمومی و بعضاً عامیانه رفته و به عمق مسئله [[ارتباط]] علم و [[قرآن]] راه یافته و به برخی چالشهای مرتبط با [[تعارض]] ظاهری [[آیات]] پرداخته است؛ اما در [[مقام]] بحث [[تئوری]] به [[دشواری]] میتوان غزالی، زرکشی و [[سیوطی]] را از طرفداران [[تفسیر علمی]] تلقی کرد، به رغم آنکه همه کسانی که به بحث از موافقان تفسیر علمی پرداختهاند، به آنها اشاره کردهاند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۴۲ - ۱۶۲؛ اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۲۵۴ - ۲۵۶؛ اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۵۱، ۵۵۵، ۵۵۷ - ۵۵۸.</ref> [[هدف]] غزالی از بحثی که در [[احیاء]] مطرح میکند، صرفاً گذشتن از [[تفسیر ظاهر قرآن]] و رها شدن از [[تفسیر]] صرف [[روایی]] است تا بستر مناسب را برای [[فهم]] عارفانه و صوفیانه از قرآن بگشاید. چنین است که وی این بحث را در احیاء با عنوان «فهم القرآن و تفسیره بالرأی من غیرنقل» مطرح کرده است وبه [[روایات]] آن، در کنار روایاتی اشاره کرده که برای قرآن بطن و ظهری ثابت میکنند؛ در نهایت هم بر عدم توقف تفسیر به ظاهر آیات [[استدلال]] کرده است. <ref> احیاء علوم الدین، ج ۱، ص۵۲۴ - ۵۲۵.</ref> همو در جواهرالقرآن نیز که در پی نمایاندن لایههای مختلف [[معارف قرآن]] است به این [[دانشها]] به اختصار اشاره میکند؛ زیرا آنها را در طریق [[سلوک الی الله]] مهم نمیشمارد <ref>جواهرالقرآن، ص۲۵.</ref> و در عین حال هم روشن نمیکند که چگونه مبانی و اصل همه این [[علوم]] ـ چنان که ادعا میکند ـ <ref> جواهرالقرآن، ص۲۶.</ref> از قرآن قابل استخراج است. سیوطی که خود، تفسیر فخررازی را به سبب اشتمال بر اقوال [[علما]] و [[فلاسفه]] و نظایرشان [[نقد]] کرده است <ref>الاتقان، ج ۲، ص۵۰۱.</ref> قطعاً از طرفداران تفسیر علمی نیست؛ او و زرکشی را باید در واقع [[مفتون]] ادعای «اشتمال قرآن بر علم اولین و آخرین» دانست، بیآنکه به پیامدها و لوازم آن توجهی داشته باشند. در این میان به نظر میرسد، [[شاطبی]] دیدگاه روشن تری از این بحث دارد و مناقشه خود را واقعاً ناظر بر [[تفسیر علمی]] شکل داده است، چنان که همو بر فخررازی و شیوه [[تفسیر]] علمیاش خُرده گرفته است<ref>الموافقات، ج ۳، ص۳۳۹؛ نیز ر. ک: ج ۲، ص۳۸۹ - ۳۹۰.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==تفسیر علمی در دوره معاصر== | == تفسیر علمی در دوره معاصر == | ||
چنان که آمد، بهرهگیری از دانشهای [[روز]] در [[تفسیر قرآن]] بیسابقه نبود؛ اما تبدیل آن به یک جریان و رویکرد [[تفسیری]] به [[قرآن]]، با آغاز دوره جدید [[شکوفایی]] و [[تجدید]] [[حیات]] [[اسلام]] ـ که با [[ظهور]] [[سیدجمال الدین اسدآبادی]] شناخته میشود ـ پدیدار گشت. حرکتی که در این دوره شکل گرفت، نه تنها به لحاظ گستره، بلکه به لحاظ عمق و [[انگیزه]] نیز کاملاً از گذشته متمایز بود. | چنان که آمد، بهرهگیری از دانشهای [[روز]] در [[تفسیر قرآن]] بیسابقه نبود؛ اما تبدیل آن به یک جریان و رویکرد [[تفسیری]] به [[قرآن]]، با آغاز دوره جدید [[شکوفایی]] و [[تجدید]] [[حیات]] [[اسلام]] ـ که با [[ظهور]] [[سیدجمال الدین اسدآبادی]] شناخته میشود ـ پدیدار گشت. حرکتی که در این دوره شکل گرفت، نه تنها به لحاظ گستره، بلکه به لحاظ عمق و [[انگیزه]] نیز کاملاً از گذشته متمایز بود. | ||
در این دوره، [[جامعه اسلامی]] که قرنها [[ارتباط]] [[پایدار]] و تعامل مفید خود را با خارج از مرزهای [[جهان اسلام]]، از دست داده بود، به صورتهای مختلف، در پی نبردهای نظامی، مسافرتهای [[سیاسی]]، [[علمی]] و تفریحی و با حضور [[بیگانگان]] در [[کشورهای اسلامی]] و [[سلطه]] بر آنها، با [[غرب]] و [[تمدن]] و پیشرفتهای چشمگیر علمی آن روبه رو شد؛ پیشرفتی که از یک سو در مظاهر مختلف [[زندگی]] نمودی گسترده داشت و [[ثروت]]، [[آسایش]] و کامیابی را به ارمغان آورد و از سوی دیگر به پیروزیهای مستمر غرب در [[نبرد]] با کشورهای اسلامی انجامید و [[قدرت]] و [[برتری]] سیاسی و نظامی را در پی داشت. این موفقیتهای چندسویه که تا حد زیادی مرهون [[پیشرفتهای علمی]] بود، موجب شد تا «[[علم]]» راه حل همه [[مشکلات]] [[اجتماعی]]، سیاسی، [[فرهنگی]] و نظامی دانسته شود و [[مصلحان]] به فراگیری آن فراخوانند و فرهیختگان عوامل رکود آن را جست و جو کنند و از آنجا که در این [[جوامع]]، اسلام نقشی گسترده در شکلگیری حرکتها و [[نهادهای جامعه]] داشت، ارتباط [[علم و دین]]، به یکی از مهمترین دغدغههای متفکران در این دوره تبدیل شد و موافقان و [[مخالفان دین]] بسیار زود هنگام به بحث از آن پرداختند. [[سید جمالالدین]] که خود طلیعه دار این مرحله جدید است از [[بیگانه]] بودن [[مسلمانان]] با [[دانش]] [[روز]] [[شکوه]] میکند و منع از [[علوم]] را [[دشمنی]] با [[اسلام]] میداند. <ref>سید جمال و تفکر جدید، ج ۳، ص۲۳.</ref> از این پس آثار بسیاری درباره [[ارتباط]] [[علم و دین]] به طور عام و [[علم]] و [[قرآن]] به طور خاص تدوین شد که به شکلگیری رویکردی جدید در [[تفسیر]] با عنوان «[[تفسیر علمی]]» انجامید.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | در این دوره، [[جامعه اسلامی]] که قرنها [[ارتباط]] [[پایدار]] و تعامل مفید خود را با خارج از مرزهای [[جهان اسلام]]، از دست داده بود، به صورتهای مختلف، در پی نبردهای نظامی، مسافرتهای [[سیاسی]]، [[علمی]] و تفریحی و با حضور [[بیگانگان]] در [[کشورهای اسلامی]] و [[سلطه]] بر آنها، با [[غرب]] و [[تمدن]] و پیشرفتهای چشمگیر علمی آن روبه رو شد؛ پیشرفتی که از یک سو در مظاهر مختلف [[زندگی]] نمودی گسترده داشت و [[ثروت]]، [[آسایش]] و کامیابی را به ارمغان آورد و از سوی دیگر به پیروزیهای مستمر غرب در [[نبرد]] با کشورهای اسلامی انجامید و [[قدرت]] و [[برتری]] سیاسی و نظامی را در پی داشت. این موفقیتهای چندسویه که تا حد زیادی مرهون [[پیشرفتهای علمی]] بود، موجب شد تا «[[علم]]» راه حل همه [[مشکلات]] [[اجتماعی]]، سیاسی، [[فرهنگی]] و نظامی دانسته شود و [[مصلحان]] به فراگیری آن فراخوانند و فرهیختگان عوامل رکود آن را جست و جو کنند و از آنجا که در این [[جوامع]]، اسلام نقشی گسترده در شکلگیری حرکتها و [[نهادهای جامعه]] داشت، ارتباط [[علم و دین]]، به یکی از مهمترین دغدغههای متفکران در این دوره تبدیل شد و موافقان و [[مخالفان دین]] بسیار زود هنگام به بحث از آن پرداختند. [[سید جمالالدین]] که خود طلیعه دار این مرحله جدید است از [[بیگانه]] بودن [[مسلمانان]] با [[دانش]] [[روز]] [[شکوه]] میکند و منع از [[علوم]] را [[دشمنی]] با [[اسلام]] میداند. <ref>سید جمال و تفکر جدید، ج ۳، ص۲۳.</ref> از این پس آثار بسیاری درباره [[ارتباط]] [[علم و دین]] به طور عام و [[علم]] و [[قرآن]] به طور خاص تدوین شد که به شکلگیری رویکردی جدید در [[تفسیر]] با عنوان «[[تفسیر علمی]]» انجامید.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==نگاشتههای حوزه تفسیر علمی== | == نگاشتههای حوزه تفسیر علمی == | ||
نخستین نگاشتهای که به صورت جزئی به بحث از ارتباط قرآن و علم پرداخته است، کتاب [[كشف الأسرار النورانية القرآنية (کتاب)|كشف الأسرار النورانية القرآنية]] نگاشته [[محمد بن احمد اسکندرانی]] در سال ۱۲۷۹ قمری است. اسکندرانی در این مجموعه آیاتی از قرآن را [[برگزیده]] و به تناسب [[آیات]]، مطالب [[علمی]] را در همان موضوع آورده است. [[هدف]] اسکندرانی از نگاشتن این مجموعه سه جزئی، [[اثبات]] [[صحت]] ادعای قرآن در اشتمال بر همه چیز از جمله علوم است {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> که مورد اشکال پاره ای از پزشکان [[مسیحی]] بوده که با آنها [[ملاقات]] داشته است. <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۴.</ref> او در این کتاب بیش از آنکه در تبیین آیات و توضیح آنها، از یافتههای علمی روز بهره گیرد، به تناسب موضوع اشاره شده در آیه، مانند ماهی یا [[ابر]] یا توالد به بحثهای علمی در این موضوع وارد میشود که دانستن آنها به [[فهم]] بهتر آیه کمک نمیکند. <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۱۰۷ - ۱۰۹.</ref> به تناسب آیه {{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است، آنچه را بخواهد میآفریند، به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر میبخشد» سوره شوری، آیه ۴۹.</ref> به بحث از اسباب عقیم بودن میپردازد یا از انواع طبقهبندی حیوانات بحث میکند <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۱۷۸ - ۱۹۱.</ref> یا به تناسب آیه {{متن قرآن|تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا}}<ref> سوره فاطر، آیه ۱۲.</ref> به اقسام جانوران دریایی و ماهیها اشاره میکند؛<ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ج ۲، ص۱۰۰ - ۱۱۰.</ref> اما او در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|الْمُعْصِرَاتِ}}<ref> سوره نبأ، آیه ۱۴.</ref> توضیحی [[علمی]] درباره مُعْصِرات خواندن [[ابر]] نمیدهد. <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۱۱۵ - ۱۱۹.</ref>[[شیوه]] ای که با اسکندرانی آغاز شد، در طول یک قرن و چند دهه ای که از آن میگذرد، اگرچه با [[ظهور]] دغدغههای جدید، توجه به آن کمتر شده، اما همچنان استمرار داشته، به تدوین کتابهایی متعدد انجامیده است. این کتابها را با در نظر گرفتن پاره ای از مهمترین وجوه امتیازشان میتوان بدین شرح طبقهبندی کرد<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>: | نخستین نگاشتهای که به صورت جزئی به بحث از ارتباط قرآن و علم پرداخته است، کتاب [[كشف الأسرار النورانية القرآنية (کتاب)|كشف الأسرار النورانية القرآنية]] نگاشته [[محمد بن احمد اسکندرانی]] در سال ۱۲۷۹ قمری است. اسکندرانی در این مجموعه آیاتی از قرآن را [[برگزیده]] و به تناسب [[آیات]]، مطالب [[علمی]] را در همان موضوع آورده است. [[هدف]] اسکندرانی از نگاشتن این مجموعه سه جزئی، [[اثبات]] [[صحت]] ادعای قرآن در اشتمال بر همه چیز از جمله علوم است {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref> که مورد اشکال پاره ای از پزشکان [[مسیحی]] بوده که با آنها [[ملاقات]] داشته است. <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۴.</ref> او در این کتاب بیش از آنکه در تبیین آیات و توضیح آنها، از یافتههای علمی روز بهره گیرد، به تناسب موضوع اشاره شده در آیه، مانند ماهی یا [[ابر]] یا توالد به بحثهای علمی در این موضوع وارد میشود که دانستن آنها به [[فهم]] بهتر آیه کمک نمیکند. <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۱۰۷ - ۱۰۹.</ref> به تناسب آیه {{متن قرآن|لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ}}<ref>«فرمانفرمایی آسمانها و زمین از آن خداوند است، آنچه را بخواهد میآفریند، به هر که خواهد فرزندان دختر و به هر که خواهد فرزندان پسر میبخشد» سوره شوری، آیه ۴۹.</ref> به بحث از اسباب عقیم بودن میپردازد یا از انواع طبقهبندی حیوانات بحث میکند <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۱۷۸ - ۱۹۱.</ref> یا به تناسب آیه {{متن قرآن|تَأْكُلُونَ لَحْمًا طَرِيًّا}}<ref> سوره فاطر، آیه ۱۲.</ref> به اقسام جانوران دریایی و ماهیها اشاره میکند؛<ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ج ۲، ص۱۰۰ - ۱۱۰.</ref> اما او در [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|الْمُعْصِرَاتِ}}<ref> سوره نبأ، آیه ۱۴.</ref> توضیحی [[علمی]] درباره مُعْصِرات خواندن [[ابر]] نمیدهد. <ref>کشف الاسرار النورانیه، ج ۱، ص۱۱۵ - ۱۱۹.</ref>[[شیوه]] ای که با اسکندرانی آغاز شد، در طول یک قرن و چند دهه ای که از آن میگذرد، اگرچه با [[ظهور]] دغدغههای جدید، توجه به آن کمتر شده، اما همچنان استمرار داشته، به تدوین کتابهایی متعدد انجامیده است. این کتابها را با در نظر گرفتن پاره ای از مهمترین وجوه امتیازشان میتوان بدین شرح طبقهبندی کرد<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>: | ||
=== به لحاظ نوع کتاب ها=== | === به لحاظ نوع کتاب ها === | ||
عمده کتابهایی را که به این موضوع پرداختهاند، میتوان دو دسته کرد: کتابهای مستقل و [[تفاسیر]]. کتابهای مستقلی که در این باره تدوین شدهاند، در واقع نوعی [[تفسیر موضوعی]] تلقی میشوند که یک موضوع معین علمی را در سراسر [[قرآن]] بررسی کردهاند. این نگاشتهها که از جنینشناسی تا کیهانشناسی را به طور اختصاصی یا جمعی، بررسی کردهاند، بسیار فراواناند که از مشهورترین آنها باید موارد زیر را برشمرد: [[الفلک و القرآن (کتاب)|الفلک و القرآن]] از [[محمد توفیق صدقی]]، [[القرآن و الطب الحدیث (کتاب)|القرآن و الطب الحدیث]] از [[عبدالعزیز اسماعیل]]، [[سنن الله الکونیة والعوالم الاخری (کتاب)|سنن الله الکونیة والعوالم الاخری]] از [[محمد الفندی]]، [[القرآن و العلم الحدیث (کتاب)|القرآن و العلم الحدیث]] و دیگر نگاشتههای مشابه از [[عبدالرزاق نوفل]]، [[العلوم الطبیعة فی القرآن (کتاب)|العلوم الطبیعة فی القرآن]] از [[یوسف مروه]] با مقدمهای از [[شهید صدر]] و... که تنها شمار اندکی از نگاشتههای بسیار در این موضوعاند. | عمده کتابهایی را که به این موضوع پرداختهاند، میتوان دو دسته کرد: کتابهای مستقل و [[تفاسیر]]. کتابهای مستقلی که در این باره تدوین شدهاند، در واقع نوعی [[تفسیر موضوعی]] تلقی میشوند که یک موضوع معین علمی را در سراسر [[قرآن]] بررسی کردهاند. این نگاشتهها که از جنینشناسی تا کیهانشناسی را به طور اختصاصی یا جمعی، بررسی کردهاند، بسیار فراواناند که از مشهورترین آنها باید موارد زیر را برشمرد: [[الفلک و القرآن (کتاب)|الفلک و القرآن]] از [[محمد توفیق صدقی]]، [[القرآن و الطب الحدیث (کتاب)|القرآن و الطب الحدیث]] از [[عبدالعزیز اسماعیل]]، [[سنن الله الکونیة والعوالم الاخری (کتاب)|سنن الله الکونیة والعوالم الاخری]] از [[محمد الفندی]]، [[القرآن و العلم الحدیث (کتاب)|القرآن و العلم الحدیث]] و دیگر نگاشتههای مشابه از [[عبدالرزاق نوفل]]، [[العلوم الطبیعة فی القرآن (کتاب)|العلوم الطبیعة فی القرآن]] از [[یوسف مروه]] با مقدمهای از [[شهید صدر]] و... که تنها شمار اندکی از نگاشتههای بسیار در این موضوعاند. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] در تفسیر آیات متعددی به توضیحات علمی میپردازند. <ref> ر. ک: المیزان، ج ۱، ص۳۹۶؛ ج ۲۰ ص۳۲ و.... </ref> ایشان ضمن بحث از [[اعجاز قرآن]]، [[اعجاز علمی]] آن را هم یادآور میشوند <ref>المیزان، ج ۱، ص۵۹، ۷۳ - ۷۸.</ref> و ضمن [[تفسیر]] نیز احیاناً از اعجاز علمی [[آیه]] یاد میکنند. <ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۴۶.</ref> [[محمد تقی شریعتی]] نیز در مقدمه [[تفسیر نوین (کتاب)|تفسیر نوین]]، به [[اعجاز علمی قرآن]] اشاره میکند <ref> تفسیر نوین، ص۶۶ - ۶۷.</ref> و در تفسیر نیز بدان میپردازد. <ref>ر. ک: تفسیر نوین، ص۱۱، ۱۸، ۱۴۳ - ۱۵۵.</ref> [[مفسران]] [[تفسیر نمونه]] نیز از یافتههای [[علمی]] در [[تفسیر آیات]] بهره گرفتهاند. <ref>ر. ک: نمونه، ج ۱۳، ص۳۹۹؛ ج ۱۱، ص۱۸۲ - ۱۸۳.</ref> در اینجا باید از [[طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد (کتاب)|طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد]] از [[عبدالرحمن کواکبی]] یاد کرد که ضمن آن به بحث از [[علم و دین]] پرداخته، به [[تفسیر علمی]] پارهای [[آیات]] مبادرت ورزیده است. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۸۸ - ۱۹۲.</ref> | [[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] در تفسیر آیات متعددی به توضیحات علمی میپردازند. <ref> ر. ک: المیزان، ج ۱، ص۳۹۶؛ ج ۲۰ ص۳۲ و.... </ref> ایشان ضمن بحث از [[اعجاز قرآن]]، [[اعجاز علمی]] آن را هم یادآور میشوند <ref>المیزان، ج ۱، ص۵۹، ۷۳ - ۷۸.</ref> و ضمن [[تفسیر]] نیز احیاناً از اعجاز علمی [[آیه]] یاد میکنند. <ref>المیزان، ج ۱۲، ص۱۴۶.</ref> [[محمد تقی شریعتی]] نیز در مقدمه [[تفسیر نوین (کتاب)|تفسیر نوین]]، به [[اعجاز علمی قرآن]] اشاره میکند <ref> تفسیر نوین، ص۶۶ - ۶۷.</ref> و در تفسیر نیز بدان میپردازد. <ref>ر. ک: تفسیر نوین، ص۱۱، ۱۸، ۱۴۳ - ۱۵۵.</ref> [[مفسران]] [[تفسیر نمونه]] نیز از یافتههای [[علمی]] در [[تفسیر آیات]] بهره گرفتهاند. <ref>ر. ک: نمونه، ج ۱۳، ص۳۹۹؛ ج ۱۱، ص۱۸۲ - ۱۸۳.</ref> در اینجا باید از [[طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد (کتاب)|طبایع الاستبداد و مصارع الاستعباد]] از [[عبدالرحمن کواکبی]] یاد کرد که ضمن آن به بحث از [[علم و دین]] پرداخته، به [[تفسیر علمی]] پارهای [[آیات]] مبادرت ورزیده است. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۸۸ - ۱۹۲.</ref> | ||
افزون بر این نوع نگاشتهها، باید به کتابهایی مانند [[مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم (کتاب)|مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم]] از [[عمادالدین خلیلی]] و [[قرآن و علوم طبیعت (کتاب)|قرآن و علوم طبیعت]] از [[مهدی گلشنی]] اشاره کرد که اگرچه موضوعشان «قرآن و [[علم]]» است؛ اما با رویکردی [[کلامی]] به این موضوع پرداخته، [[ارتباط]] علم و دین یا علم و قرآن یا رویکرد قرآن را به طبیعت به لحاظ نظری بحث کردهاند و چون به طور مشخص در تفسیر آیات از یافتههای علمی بهره نگرفتهاند، نمیتوان در شمار [[تفاسیر]] علمی طبقهبندی کرد. <ref>ر.ک: مدخل الی موقف القرآن، ص۸ - ۱۱؛ قرآن و علوم طبیعت، ص۷ - ۸.</ref> | افزون بر این نوع نگاشتهها، باید به کتابهایی مانند [[مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم (کتاب)|مدخل الی موقف القرآن الکریم من العلم]] از [[عمادالدین خلیلی]] و [[قرآن و علوم طبیعت (کتاب)|قرآن و علوم طبیعت]] از [[مهدی گلشنی]] اشاره کرد که اگرچه موضوعشان «قرآن و [[علم]]» است؛ اما با رویکردی [[کلامی]] به این موضوع پرداخته، [[ارتباط]] علم و دین یا علم و قرآن یا رویکرد قرآن را به طبیعت به لحاظ نظری بحث کردهاند و چون به طور مشخص در تفسیر آیات از یافتههای علمی بهره نگرفتهاند، نمیتوان در شمار [[تفاسیر]] علمی طبقهبندی کرد. <ref>ر. ک: مدخل الی موقف القرآن، ص۸ - ۱۱؛ قرآن و علوم طبیعت، ص۷ - ۸.</ref> | ||
در کنار این همه باید به موارد دیگری هم اشاره کرد که اگرچه اندک هستند؛ اما در عصر خود بسیار مهم و مؤثر بودند و آنها کتابهاییاند که غیر مسلمانان در [[تأیید]] اعجاز علمی قرآن نگاشتهاند؛ از جمله کتاب [[تورات انجیل و قرآن و علم (کتاب)|تورات انجیل و قرآن و علم]] از [[موریس بوکای]] فرانسوی که با بررسی ارتباط این [[کتابهای آسمانی]] با علم، اعتبار آنها را ارزیابی کرده، بر آن است که در این میان تنها قرآن است که آموزههای آن، هیچ گونه تعارضی با [[علم]] نداشته، اصالت آن را ثابت میکند. <ref>مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۹ - ۱۱، ۳۳۷.</ref> از این کتاب چند ترجمه به [[فارسی]] صورت گرفته، چنان که به [[عربی]] نیز ترجمه شده است.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | در کنار این همه باید به موارد دیگری هم اشاره کرد که اگرچه اندک هستند؛ اما در عصر خود بسیار مهم و مؤثر بودند و آنها کتابهاییاند که غیر مسلمانان در [[تأیید]] اعجاز علمی قرآن نگاشتهاند؛ از جمله کتاب [[تورات انجیل و قرآن و علم (کتاب)|تورات انجیل و قرآن و علم]] از [[موریس بوکای]] فرانسوی که با بررسی ارتباط این [[کتابهای آسمانی]] با علم، اعتبار آنها را ارزیابی کرده، بر آن است که در این میان تنها قرآن است که آموزههای آن، هیچ گونه تعارضی با [[علم]] نداشته، اصالت آن را ثابت میکند. <ref>مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ص۹ - ۱۱، ۳۳۷.</ref> از این کتاب چند ترجمه به [[فارسی]] صورت گرفته، چنان که به [[عربی]] نیز ترجمه شده است.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===به لحاظ تخصص نویسندگان=== | === به لحاظ تخصص نویسندگان === | ||
همان طور که پرداختن به بحث [[تفسیر علمی]] به [[تفاسیر]] محدود نشد، قلمزنی در این موضوع نیز به [[عالمان دینی]] اختصاص نیافت. بسیاری از نگارندگان در این موضوع، در [[علوم روز]] متخصص بودهاند؛ از جمله میتوان به غمراوی، جمیلی، اسکندرانی، [[مروه]]، بازرگان، پاکنژاد، گلشنی، نورباکی و... اشاره کرد که در [[علوم]] شیمی، [[پزشکی]]، فنی و مهندسی متخصص بودهاند <ref>این اطلاعات بعضاً در مقدمه کتابها آمده است</ref>. شاید بتوان تفسیر علمی را مانند علوم بین رشتهای تلقی کرد که به دوگونه تخصص، در حوزه [[تفسیر]] و در حوزه علم نیاز دارد. [[ناآگاهی]] به هر یک از این حوزهها، نتیجهای نااستوار خواهد داشت. بیشک ورود افراد متخصص در علوم به این حوزه، موجب شده تا اشتباهاتی نظیر علم دانستن احضار [[روح]] <ref>جواهر القرآن، ج ۱، ص۸۸ و.... </ref> کمتر تکرار شود، اگرچه در عین حال، ممکن بوده که این افراد در بخش [[تفسیری]]، به اشتباهاتی درافتند؛ برای نمونه میتوان به نقدی اشاره کرد که [[شهید صدر]] بر کتاب [[یوسف مروه]] مبنی بر ارائه تفسیر مادی از امور مجرد وارد آورده که در اصل به [[نقص]] در [[تفکر]] [[دینی]] او بازمی گردد<ref>العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۷.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | همان طور که پرداختن به بحث [[تفسیر علمی]] به [[تفاسیر]] محدود نشد، قلمزنی در این موضوع نیز به [[عالمان دینی]] اختصاص نیافت. بسیاری از نگارندگان در این موضوع، در [[علوم روز]] متخصص بودهاند؛ از جمله میتوان به غمراوی، جمیلی، اسکندرانی، [[مروه]]، بازرگان، پاکنژاد، گلشنی، نورباکی و... اشاره کرد که در [[علوم]] شیمی، [[پزشکی]]، فنی و مهندسی متخصص بودهاند <ref>این اطلاعات بعضاً در مقدمه کتابها آمده است</ref>. شاید بتوان تفسیر علمی را مانند علوم بین رشتهای تلقی کرد که به دوگونه تخصص، در حوزه [[تفسیر]] و در حوزه علم نیاز دارد. [[ناآگاهی]] به هر یک از این حوزهها، نتیجهای نااستوار خواهد داشت. بیشک ورود افراد متخصص در علوم به این حوزه، موجب شده تا اشتباهاتی نظیر علم دانستن احضار [[روح]] <ref>جواهر القرآن، ج ۱، ص۸۸ و.... </ref> کمتر تکرار شود، اگرچه در عین حال، ممکن بوده که این افراد در بخش [[تفسیری]]، به اشتباهاتی درافتند؛ برای نمونه میتوان به نقدی اشاره کرد که [[شهید صدر]] بر کتاب [[یوسف مروه]] مبنی بر ارائه تفسیر مادی از امور مجرد وارد آورده که در اصل به [[نقص]] در [[تفکر]] [[دینی]] او بازمی گردد<ref>العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۷.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===به لحاظ [[انگیزه]]=== | === به لحاظ [[انگیزه]] === | ||
این مجموعهها به لحاظ انگیزه و هدفی که مؤلفان آنها از پرداختن به تفسیر علمی داشتهاند، بعضاً تفاوت میکند. شاید بتوان این [[انگیزهها]] را در قالب عناوین زیر دستهبندی کرد: | این مجموعهها به لحاظ انگیزه و هدفی که مؤلفان آنها از پرداختن به تفسیر علمی داشتهاند، بعضاً تفاوت میکند. شاید بتوان این [[انگیزهها]] را در قالب عناوین زیر دستهبندی کرد: | ||
==== انتقال آموزههای [[علمی]]==== | ==== انتقال آموزههای [[علمی]] ==== | ||
انتقال آموزههای علمی به [[مسلمانان]]، انگیزه شکلگیری مشهورترین و مفصلترین نگاشته در تفسیر علمی، یعنی [[تفسیر الجواهر طنطاوی]] است. <ref>عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۱۳۷.</ref> طنطاوی که از وضع [[حقارت]] بار [[جهان اسلام]] به شدت [[رنج]] میبرد <ref>ر.ک: جواهر القرآن، ج ۲۵، ص۵۴.</ref> دستیابی دوباره به [[مجد]] و [[عظمت]] پیشین را تنها به کمک [[علم]] میسر میدانست <ref> ر.ک: جواهر القرآن، ج ۲، ص۸۶.</ref> و برای تحقق این [[هدف]]، با ارائه مباحث [[علمی]] در ضمن تفسیرش میکوشید تا با در آمیختن مباحث علمی به [[قرآن]] که جایگاهی بلند و [[ارزشمند]] نزد [[مسلمانان]] دارد، [[تصور]] نادرست آنان را که این [[علوم]] را متعلق به [[کفار]] دانسته، از آن گریزان بودند، از بین ببرد و در عین حال راه میانبری هم در دستیابی به علم ارائه دهد و در نتیجه مسلمانان را فرامی خواند تا با بهرهگیری از [[تفسیر]] او و [[آموختن]] از آن، علم را بین [[امت مسلمان]] پراکنده سازند. <ref> ر.ک: جواهر القرآن، همان، ص۲۰۴.</ref> [[درک]] شیوه خاصی که طنطاوی در زیاده گویی و ارائه مطالب علمی بیربط با [[آیه]] پی گرفته، تنها در پرتو [[شناخت]] [[انگیزه]] او میسر است. اگرچه این نگرش اصلاحی را به طور بارز در این تفسیر میتوان دید؛ اما نمیتوان بدان منحصر کرد. برخی کتابهای سادهتر و عمومیتر نیز بعضاً برای [[اصلاح]] [[فرهنگ]] [[مردم]] و رعایت [[بهداشت]] فردی و [[اجتماعی]] همین هدف را دنبال میکنند.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | انتقال آموزههای علمی به [[مسلمانان]]، انگیزه شکلگیری مشهورترین و مفصلترین نگاشته در تفسیر علمی، یعنی [[تفسیر الجواهر طنطاوی]] است. <ref>عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۱۳۷.</ref> طنطاوی که از وضع [[حقارت]] بار [[جهان اسلام]] به شدت [[رنج]] میبرد <ref>ر. ک: جواهر القرآن، ج ۲۵، ص۵۴.</ref> دستیابی دوباره به [[مجد]] و [[عظمت]] پیشین را تنها به کمک [[علم]] میسر میدانست <ref> ر. ک: جواهر القرآن، ج ۲، ص۸۶.</ref> و برای تحقق این [[هدف]]، با ارائه مباحث [[علمی]] در ضمن تفسیرش میکوشید تا با در آمیختن مباحث علمی به [[قرآن]] که جایگاهی بلند و [[ارزشمند]] نزد [[مسلمانان]] دارد، [[تصور]] نادرست آنان را که این [[علوم]] را متعلق به [[کفار]] دانسته، از آن گریزان بودند، از بین ببرد و در عین حال راه میانبری هم در دستیابی به علم ارائه دهد و در نتیجه مسلمانان را فرامی خواند تا با بهرهگیری از [[تفسیر]] او و [[آموختن]] از آن، علم را بین [[امت مسلمان]] پراکنده سازند. <ref> ر. ک: جواهر القرآن، همان، ص۲۰۴.</ref> [[درک]] شیوه خاصی که طنطاوی در زیاده گویی و ارائه مطالب علمی بیربط با [[آیه]] پی گرفته، تنها در پرتو [[شناخت]] [[انگیزه]] او میسر است. اگرچه این نگرش اصلاحی را به طور بارز در این تفسیر میتوان دید؛ اما نمیتوان بدان منحصر کرد. برخی کتابهای سادهتر و عمومیتر نیز بعضاً برای [[اصلاح]] [[فرهنگ]] [[مردم]] و رعایت [[بهداشت]] فردی و [[اجتماعی]] همین هدف را دنبال میکنند.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==== [[اثبات]] [[اعجاز علمی قرآن]]==== | ==== [[اثبات]] [[اعجاز علمی قرآن]] ==== | ||
عموم کتابهایی که در این حوزه نگاشته شدهاند، بر آن بودهاند تا با پرداختن به مباحث علمی در قرآن، [[همسویی]] آن را با علم و در نتیجه [[توانمندی]] آن را ثابت کنند <ref> اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص۱۸؛ زمین و آسمان و ستارگان، ص۲ - ۳.</ref> و با نمایاندن اعجاز علمی قرآن تصریح کردهاند که [[قرآن کریم]] با گستره دانشی که در برگرفته فراتر از توان [[عقل]] بشری است. <ref>ر.ک: الاعجاز الطبی القرآن، ص۱۸؛ التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۴۳۷؛ الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۱۵، ۱۸.</ref> در همین راستا نیز بسیاری نام کتابهای خود را اصلاً «[[اعجاز]] طبی، علمی،...» گذاردهاند. از نظر داعیان [[دینی]] حتی شخصیتهایی مانند [[شهید صدر]]، [[دعوت دینی]] در عصر حاضر به چنین مباحث [[علمی]] نیاز دارد <ref>العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۶.</ref> و [[شرقاوی]] آن را نیاز [[روحی]] میداند<ref>الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۴۲ - ۴۴۴.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | عموم کتابهایی که در این حوزه نگاشته شدهاند، بر آن بودهاند تا با پرداختن به مباحث علمی در قرآن، [[همسویی]] آن را با علم و در نتیجه [[توانمندی]] آن را ثابت کنند <ref> اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی، ص۱۸؛ زمین و آسمان و ستارگان، ص۲ - ۳.</ref> و با نمایاندن اعجاز علمی قرآن تصریح کردهاند که [[قرآن کریم]] با گستره دانشی که در برگرفته فراتر از توان [[عقل]] بشری است. <ref>ر. ک: الاعجاز الطبی القرآن، ص۱۸؛ التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۴۳۷؛ الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۱۵، ۱۸.</ref> در همین راستا نیز بسیاری نام کتابهای خود را اصلاً «[[اعجاز]] طبی، علمی،...» گذاردهاند. از نظر داعیان [[دینی]] حتی شخصیتهایی مانند [[شهید صدر]]، [[دعوت دینی]] در عصر حاضر به چنین مباحث [[علمی]] نیاز دارد <ref>العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۶.</ref> و [[شرقاوی]] آن را نیاز [[روحی]] میداند<ref>الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۴۲ - ۴۴۴.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==== [[رفع شبهه]] [[تعارض]] [[علم و دین]]==== | ==== [[رفع شبهه]] [[تعارض]] [[علم و دین]] ==== | ||
[[شبهه]] تعارض علم و دین، از موضوعات [[کلامی]] ای است که از قرون وسطا در [[جوامع]] غربی، در نتیجه برخورد آمرانه [[ارباب کلیسا]] با برخی یافتههای علمی و گروهی از [[دانشمندان]] مطرح شده است. در دوره معاصر، در نتیجه تعامل [[جوامع اسلامی]] و غربی، همین شبهه به [[جامعه اسلامی]] نیز راه یافت و برخی شخصیتها و بعضاً محققان غربی، در کنار برخی از [[مخالفان دین]] در جوامع اسلامی، با این حربه به [[اسلام]] تاختند. موضع گیریهای یک بعدی و افراطی برخی [[عالمان دینی]] در برابر [[علم]] به دلیل تعلق آن به [[جامعه]] غیردینی [[غرب]] و به عنوان یکی از مظاهر [[کفر]] و [[بیایمانی]] و همچنین وضع عینی عموم جوامع اسلامی در دور بودن از مرزهای علم و [[دانش]] به تشدید این شبهه کمک کرده است، از این رو بسیاری از اندیشهوران [[دینی]] کوشیدهاند تا بدان پاسخ گویند. | [[شبهه]] تعارض علم و دین، از موضوعات [[کلامی]] ای است که از قرون وسطا در [[جوامع]] غربی، در نتیجه برخورد آمرانه [[ارباب کلیسا]] با برخی یافتههای علمی و گروهی از [[دانشمندان]] مطرح شده است. در دوره معاصر، در نتیجه تعامل [[جوامع اسلامی]] و غربی، همین شبهه به [[جامعه اسلامی]] نیز راه یافت و برخی شخصیتها و بعضاً محققان غربی، در کنار برخی از [[مخالفان دین]] در جوامع اسلامی، با این حربه به [[اسلام]] تاختند. موضع گیریهای یک بعدی و افراطی برخی [[عالمان دینی]] در برابر [[علم]] به دلیل تعلق آن به [[جامعه]] غیردینی [[غرب]] و به عنوان یکی از مظاهر [[کفر]] و [[بیایمانی]] و همچنین وضع عینی عموم جوامع اسلامی در دور بودن از مرزهای علم و [[دانش]] به تشدید این شبهه کمک کرده است، از این رو بسیاری از اندیشهوران [[دینی]] کوشیدهاند تا بدان پاسخ گویند. | ||
گروهی به بحثهای کلی درباره علم و دین پرداختهاند و به [[آیات]] و بعضاً [[روایات]] استناد کردهاند تا ثابت کنند که اسلام نه تنها مخالف علم نیست، بلکه بدان [[تشویق]] و [[ترغیب]] هم میکند، همچنان که ورودشان به [[تفسیر علمی]] از آیات معین هم، در جهت [[اثبات]] همین امر بوده است. <ref>ر. ک: قرآن و علوم طبیعت، ص۱۱ - ۴۱، ۵۱ - ۷۲؛ العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۷۰؛ اولین دانشگاه، ج ۱، ص۲۷۰ - ۲۸۲.</ref> دستهای دیگر از [[کتابهای تفسیر]] علمی به موضوعی خاص از علم اختصاص یافتهاند که به ظاهر با [[آموزههای دینی]] در تعارض است. در این نگاشتهها [[کوشش]] شده تا به نوعی این تعارض رفع یا نظریه علمی نامعتبر معرفی شود یا [[آیات قرآنی]] مطابق با نظریات علمی [[تفسیر]] شوند یا راهی [[میانه]] [[برگزیده]] شود. از جمله این موارد کتابهایی درباره [[تکامل]] نگاشته [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمد تقی مصباح یزدی]]، [[جعفر سبحانی]]، [[علی مشکینی]] و [[مهدی بازرگان]]<ref>ر.ک: موضع علم و دین در خلقت انسان، ص۱۶۹ - ۱۷۲.</ref> چنان که [[معرفت]] در کتاب [[شبهات]] و ردود، بخشی را به این گونه موضوعات اختصاص داده است<ref>شبهات وردود، ص۳۱۲ - ۳۴۹.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | گروهی به بحثهای کلی درباره علم و دین پرداختهاند و به [[آیات]] و بعضاً [[روایات]] استناد کردهاند تا ثابت کنند که اسلام نه تنها مخالف علم نیست، بلکه بدان [[تشویق]] و [[ترغیب]] هم میکند، همچنان که ورودشان به [[تفسیر علمی]] از آیات معین هم، در جهت [[اثبات]] همین امر بوده است. <ref>ر. ک: قرآن و علوم طبیعت، ص۱۱ - ۴۱، ۵۱ - ۷۲؛ العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۷۰؛ اولین دانشگاه، ج ۱، ص۲۷۰ - ۲۸۲.</ref> دستهای دیگر از [[کتابهای تفسیر]] علمی به موضوعی خاص از علم اختصاص یافتهاند که به ظاهر با [[آموزههای دینی]] در تعارض است. در این نگاشتهها [[کوشش]] شده تا به نوعی این تعارض رفع یا نظریه علمی نامعتبر معرفی شود یا [[آیات قرآنی]] مطابق با نظریات علمی [[تفسیر]] شوند یا راهی [[میانه]] [[برگزیده]] شود. از جمله این موارد کتابهایی درباره [[تکامل]] نگاشته [[ناصر مکارم شیرازی]]، [[محمد تقی مصباح یزدی]]، [[جعفر سبحانی]]، [[علی مشکینی]] و [[مهدی بازرگان]]<ref>ر. ک: موضع علم و دین در خلقت انسان، ص۱۶۹ - ۱۷۲.</ref> چنان که [[معرفت]] در کتاب [[شبهات]] و ردود، بخشی را به این گونه موضوعات اختصاص داده است<ref>شبهات وردود، ص۳۱۲ - ۳۴۹.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===به لحاظ اعتبار [[شیوه تفسیری]]=== | === به لحاظ اعتبار [[شیوه تفسیری]] === | ||
این دسته از نگاشتهها بعضاً به لحاظ اعتبار شیوه تفسیریشان، به افراطی و [[معتدل]] تقسیم شدهاند. <ref>ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۶۹ - ۲۶۹.</ref> ابوحجر مبنای خود را در این [[داوری]]، مبتنی بر شیوه [[تفسیر]] و در افتادن در [[تأویل]] دانسته است <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۷۰.</ref> و در ضمن موارد افراطی از تفسیر [[عبده]]، [[طنطاوی]]، [[کواکبی]]، [[عبدالعزیز اسماعیل]]، [[حنفی احمد]] و [[نوفل]] یاد کرده است <ref> التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۷۱ - ۲۱۳.</ref>. اگرچه او مواردی را از خطاهای [[تفسیری]] این افراد میشمارد، به نظر میرسد، با این موارد اندک، دادن [[حکم کلی]] درباره آنها دقیق نباشد. | این دسته از نگاشتهها بعضاً به لحاظ اعتبار شیوه تفسیریشان، به افراطی و [[معتدل]] تقسیم شدهاند. <ref>ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۶۹ - ۲۶۹.</ref> ابوحجر مبنای خود را در این [[داوری]]، مبتنی بر شیوه [[تفسیر]] و در افتادن در [[تأویل]] دانسته است <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۷۰.</ref> و در ضمن موارد افراطی از تفسیر [[عبده]]، [[طنطاوی]]، [[کواکبی]]، [[عبدالعزیز اسماعیل]]، [[حنفی احمد]] و [[نوفل]] یاد کرده است <ref> التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۷۱ - ۲۱۳.</ref>. اگرچه او مواردی را از خطاهای [[تفسیری]] این افراد میشمارد، به نظر میرسد، با این موارد اندک، دادن [[حکم کلی]] درباره آنها دقیق نباشد. | ||
این نگاشتهها را از جهاتی دیگر نیز میتوان طبقهبندی کرد؛ به لحاظ تفصیل و [[اجمال]] در ارائه مباحث [[علمی]]، به لحاظ گستره [[آیات]] مورد استفاده که آیا تنها به آیات صریح استناد کرده یا از آیات غیر صریح و داستانها و... هم بهره بردهاند.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | این نگاشتهها را از جهاتی دیگر نیز میتوان طبقهبندی کرد؛ به لحاظ تفصیل و [[اجمال]] در ارائه مباحث [[علمی]]، به لحاظ گستره [[آیات]] مورد استفاده که آیا تنها به آیات صریح استناد کرده یا از آیات غیر صریح و داستانها و... هم بهره بردهاند.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==طرفداری و [[مخالفت]] با تفسیرهای علمی== | == طرفداری و [[مخالفت]] با تفسیرهای علمی == | ||
به رغم اقبال گستردهای که در قرون اخیر از [[تفسیر علمی]] صورت گرفت، این رویکرد تقریباً از همان ابتدا از سوی گروههای مختلف و از منظرهای گوناگون با مخالفت روبه رو شد. شاید بتوان [[امین]] [[خولی]] را در شمار اولین اندیشهوران [[مسلمانی]] دانست که به رغم [[تجددطلبی]]، به مخالفت با این گونه تفسیر پرداخت. برخی [[نواندیشان دینی]] نیز که بیشتر از منظر یک متن ادبی در [[قرآن]] نگریستهاند به [[پیروی]] از [[امین خولی]] به [[نقد]] این جریان پرداختهاند، چنان که گروهی از [[عالمان]] سنتی و بعضاً سَلَفی نیز که رویکرد [[عقلانی]] علمی جدید را به کلی نادرست میدانند، این رویکرد را نقد کردهاند. از خولی، [[رشید رضا]]، [[مراغی]]، عقاد، [[شلتوت]]، دروزه، [[خطیب]]، [[زرقانی]]، [[سیدقطب]] در کنار [[شاطبی]] ـ از قدما ـ به عنوان مخالف، و از [[عبده]]، طنطاوی، کواکبی، ابن بادیس، دراز، غمراوی، شعراوی، [[ابن عاشور]]، [[فرید]] وجدی، نورسی در کنار غزالی، فخررازی، [[سیوطی]]، مرسی، زرکشی به عنوان موافق یاد شده است. <ref>ر.ک: الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۱۱۳ - ۱۲۵، ۱۲۸ - ۱۴۸؛ التفسیر العلمی للقرآن، ص۲۹۷ - ۳۵۵؛ التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۵۱۹ - ۵۳۲.</ref> در کنار این موارد، برخی اسامی افرادی را به این صفبندی افزودهاند که قطعاً به این بحث نظر نداشتهاند؛ مانند آنکه در شمار موافقان [[تفسیر علمی]] از [[ابن مسعود]]، [[علامه مجلسی]] و نیز [[ابن سینا]]، [[ملاصدرا]] و [[ملاهادی سبزواری]] یاد کردهاند. <ref>درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص۲۹۲ - ۳۰۶.</ref> اینان توجه نداشتهاند که [[فیلسوفان]] از افراد یاد شده از این رو به مباحث طبیعی پرداختهاند که در شمار [[فلسفه]] قدیم بوده است؛ و در واقع از رویکردی [[فلسفی]] برخوردارند؛ افزون بر اینکه این ادعا در مورد برخی دیگر نیز با یک نمونه ثابت نمیشود. | به رغم اقبال گستردهای که در قرون اخیر از [[تفسیر علمی]] صورت گرفت، این رویکرد تقریباً از همان ابتدا از سوی گروههای مختلف و از منظرهای گوناگون با مخالفت روبه رو شد. شاید بتوان [[امین]] [[خولی]] را در شمار اولین اندیشهوران [[مسلمانی]] دانست که به رغم [[تجددطلبی]]، به مخالفت با این گونه تفسیر پرداخت. برخی [[نواندیشان دینی]] نیز که بیشتر از منظر یک متن ادبی در [[قرآن]] نگریستهاند به [[پیروی]] از [[امین خولی]] به [[نقد]] این جریان پرداختهاند، چنان که گروهی از [[عالمان]] سنتی و بعضاً سَلَفی نیز که رویکرد [[عقلانی]] علمی جدید را به کلی نادرست میدانند، این رویکرد را نقد کردهاند. از خولی، [[رشید رضا]]، [[مراغی]]، عقاد، [[شلتوت]]، دروزه، [[خطیب]]، [[زرقانی]]، [[سیدقطب]] در کنار [[شاطبی]] ـ از قدما ـ به عنوان مخالف، و از [[عبده]]، طنطاوی، کواکبی، ابن بادیس، دراز، غمراوی، شعراوی، [[ابن عاشور]]، [[فرید]] وجدی، نورسی در کنار غزالی، فخررازی، [[سیوطی]]، مرسی، زرکشی به عنوان موافق یاد شده است. <ref>ر. ک: الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۱۱۳ - ۱۲۵، ۱۲۸ - ۱۴۸؛ التفسیر العلمی للقرآن، ص۲۹۷ - ۳۵۵؛ التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۵۱۹ - ۵۳۲.</ref> در کنار این موارد، برخی اسامی افرادی را به این صفبندی افزودهاند که قطعاً به این بحث نظر نداشتهاند؛ مانند آنکه در شمار موافقان [[تفسیر علمی]] از [[ابن مسعود]]، [[علامه مجلسی]] و نیز [[ابن سینا]]، [[ملاصدرا]] و [[ملاهادی سبزواری]] یاد کردهاند. <ref>درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص۲۹۲ - ۳۰۶.</ref> اینان توجه نداشتهاند که [[فیلسوفان]] از افراد یاد شده از این رو به مباحث طبیعی پرداختهاند که در شمار [[فلسفه]] قدیم بوده است؛ و در واقع از رویکردی [[فلسفی]] برخوردارند؛ افزون بر اینکه این ادعا در مورد برخی دیگر نیز با یک نمونه ثابت نمیشود. | ||
در میان قرآنپژوهان [[ایرانی]]، به نظر میرسد با اصل تفسیر علمی [[مخالفت]] نشده و از عالمی نام برده نشده است. | در میان قرآنپژوهان [[ایرانی]]، به نظر میرسد با اصل تفسیر علمی [[مخالفت]] نشده و از عالمی نام برده نشده است. | ||
این گونه طبقهبندی قرآن پژوهان به عنوان موافق و مخالف از جهاتی درخور [[تأمل]] است؛ نخست آنکه برخی از اینان صرفاً از جهتی خاص به [[نقد]] تفسیر علمی پرداختهاند؛ اما با اصل آن مخالفتی نداشتهاند؛ از جمله رشیدرضا و [[مراغی]]. <ref>التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص۵۱۹.</ref> [[سید قطب]] را نیز باید در کنار همین افراد یاد کرد که گرچه نقدی کلی بر تفسیر علمی وارد میکند؛ اما برخی صورتهای آن را میپذیرد،<ref>ر.ک: فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۸۳.</ref> به همین دلیل برخی تقسیم سه گانه ای را ارائه داده و در گروه سوم قائلان به تفصیل را آوردهاند. <ref>درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص۳۲۷ - ۳۴۶.</ref> دوم آنکه، برخی از کسانی که از موافقان شمرده شدهاند، لزوماً «طرفدار» یا «مدافع» نیستند، بلکه | این گونه طبقهبندی قرآن پژوهان به عنوان موافق و مخالف از جهاتی درخور [[تأمل]] است؛ نخست آنکه برخی از اینان صرفاً از جهتی خاص به [[نقد]] تفسیر علمی پرداختهاند؛ اما با اصل آن مخالفتی نداشتهاند؛ از جمله رشیدرضا و [[مراغی]]. <ref>التفسیر والمفسرون، ج ۲، ص۵۱۹.</ref> [[سید قطب]] را نیز باید در کنار همین افراد یاد کرد که گرچه نقدی کلی بر تفسیر علمی وارد میکند؛ اما برخی صورتهای آن را میپذیرد،<ref>ر. ک: فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۸۳.</ref> به همین دلیل برخی تقسیم سه گانه ای را ارائه داده و در گروه سوم قائلان به تفصیل را آوردهاند. <ref>درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، ص۳۲۷ - ۳۴۶.</ref> دوم آنکه، برخی از کسانی که از موافقان شمرده شدهاند، لزوماً «طرفدار» یا «مدافع» نیستند، بلکه «موافق» اند؛ زیرا آنها اگرچه [[تفسیر علمی]] را جایز شمرده، بعضاً از آن بهره گرفتهاند؛ اما جانبداری یا [[تشویق]] و [[ترغیب]] چندانی نیز در سخنان آنها یافت نمیشود، در حالی که برخی دیگر مانند [[سید احمد خان]]، اگرچه عملاً به تفسیر علمی نپرداختهاند؛ اما مکرر از آن طرفداری کردهاند<ref>دانشنامه جهان اسلام، ج ۷، ص۶۹۱.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==منظرهای گوناگون در [[تأیید]] یا رد== | == منظرهای گوناگون در [[تأیید]] یا رد == | ||
با توجه به دقیق نبودن دستهبندی متفکران [[اسلامی]]، آنچه را در [[کلام]] افراد مختلف به عنوان اشکال یا [[حُسن]]، مطرح شده، بدون آنکه لزوماً گوینده آن را به طور کلی موافق یا مخالف بدانیم، میتوان در چند محور طبقهبندی کرد: | با توجه به دقیق نبودن دستهبندی متفکران [[اسلامی]]، آنچه را در [[کلام]] افراد مختلف به عنوان اشکال یا [[حُسن]]، مطرح شده، بدون آنکه لزوماً گوینده آن را به طور کلی موافق یا مخالف بدانیم، میتوان در چند محور طبقهبندی کرد: | ||
#از منظر [[معرفت شناختی]]؛ | # از منظر [[معرفت شناختی]]؛ | ||
#با توجه به [[هدف]] [[قرآن]]؛ | # با توجه به [[هدف]] [[قرآن]]؛ | ||
#با توجه به مخاطب؛ | # با توجه به مخاطب؛ | ||
#با توجه به پیامد؛ | # با توجه به پیامد؛ | ||
#به لحاظ رعایت [[قواعد]] [[تفسیری]].<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | # به لحاظ رعایت [[قواعد]] [[تفسیری]].<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== از منظر معرفت شناختی=== | === از منظر معرفت شناختی === | ||
موافقان و [[مخالفان]] تفسیر علمی، آن را از منظر معرفت شناختی بررسی کردهاند. | موافقان و [[مخالفان]] تفسیر علمی، آن را از منظر معرفت شناختی بررسی کردهاند. | ||
موافقان به [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>، | موافقان به [[آیات]] {{متن قرآن|وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ}}<ref>«و هیچ جنبندهای در زمین نیست و نیز هیچ پرندهای که با دو بال خود میپرد، جز اینکه گروههایی همچون شما هستند؛ ما در این کتاب، هیچ چیز را فرو نگذاشتهایم، سپس (همه) به سوی پروردگارشان گرد آورده میشوند» سوره انعام، آیه ۳۸.</ref>، {{متن قرآن|وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ}}<ref>«و چون پروردگارش او را بیازماید و روزیاش را بر او تنگ گیرد میگوید پروردگارم مرا خوار داشت» سوره فجر، آیه ۱۶.</ref>، در کنار روایاتی که قرآن را مشتمل بر [[علم]] اولین و آخرین میداند استناد کردهاند. طبق این رویکرد به لحاظ [[معرفتشناسی]]، قرآن اصول همه [[علوم]] از جمله [[علوم طبیعی]] را دربرمی گیرد. <ref> القرآن والعلم الحدیث، ص۲۳؛ التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۵ - ۶؛ ر. ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۷۵.</ref> | ||
برخی این دیدگاه را توسعه داده، مدعی شدهاند که قرآن نه تنها دربردارنده همه علوم است، بلکه با [[تأمل]] در آیات مربوط به [[آفرینش]] و بهرهگیری درست از آن میتوان به کشفیات جدید [[علمی]] رسیده، از قافله کنونی علم نیز پیشتر رفت. <ref>جواهر القرآن، ج ۳، ص۱۹؛ ج ۵، ص۵۵؛ التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۲۸؛ شریعت در آینه معرفت، ص۱۸۲.</ref> البته شاید بتوان این دیدگاه را بدین گونه تعدیل کرد که با دقت در [[آیات قرآنی]] و الهامگیری از آن میتوان به نظریه پردازی در حوزههای [[علوم تجربی]] پرداخت. برخی نویسندگان، این رویکرد را درباره [[احادیث]] و در حوزه [[روانشناسی]] مطرح کردهاند که البته شاید با توجه به جزئی پردازی [[روایات]]، در حوزه احادیث عملیتر باشد،<ref>علوم حدیث، ش ۲۹، س ۸۲، ص۲۵؛ «بهرهگیری از حدیث در روانشناسی».</ref> چنان که برخی از نویسندگان در حوزه [[تفسیر علمی]]، عملاً به این کار مبادرت ورزیده، به نظریه پردازی پرداختهاند <ref>زمین و آسمان و ستارگان، ص۳۸ - ۳۹.</ref> و برخی دیگر با ملاک قرار دادن [[قرآن]]، بین نظریههای [[علمی]]، [[گزینش]] کردهاند. <ref>اولین دانشگاه، ج ۱، ص۲۷۱ - ۲۷۲.</ref> بسیاری از کسانی که از [[علم]] در [[تفسیر آیات]] بهره گرفتهاند، لزوماً به این دو [[اعتقاد]] (در برگیری همه [[علوم]] و رسیدن به کشفیات جدید) [[باور]] نداشتهاند. مهمترین اشکالی که به دلالت [[آیات]] مذکور وارد شده، آن است که چون [[هدف]] قرآن [[هدایت]] [[بشر]] است، همه آنچه که بیان کرده و از ذکرش فروگذار نکرده، چیزهایی است که برای «هدایت» لازم است نه همه علوم. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۱؛ المیزان، ج ۱۲، ص۳۲۴ - ۳۲۵؛ العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۸.</ref> در موضوع دوم نیز بسیاری از موافقان تفسیر علمی هم این دیدگاه را باور نداشتهاند و به رغم طرفداری جدی از تفسیر علمی، رسیدن به کشفیات جدید را جز از طریق فراهم آمدن مقدمات علمی آن میسر ندانستهاند. <ref>الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۶۱ - ۶۲.</ref> | برخی این دیدگاه را توسعه داده، مدعی شدهاند که قرآن نه تنها دربردارنده همه علوم است، بلکه با [[تأمل]] در آیات مربوط به [[آفرینش]] و بهرهگیری درست از آن میتوان به کشفیات جدید [[علمی]] رسیده، از قافله کنونی علم نیز پیشتر رفت. <ref>جواهر القرآن، ج ۳، ص۱۹؛ ج ۵، ص۵۵؛ التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۲۸؛ شریعت در آینه معرفت، ص۱۸۲.</ref> البته شاید بتوان این دیدگاه را بدین گونه تعدیل کرد که با دقت در [[آیات قرآنی]] و الهامگیری از آن میتوان به نظریه پردازی در حوزههای [[علوم تجربی]] پرداخت. برخی نویسندگان، این رویکرد را درباره [[احادیث]] و در حوزه [[روانشناسی]] مطرح کردهاند که البته شاید با توجه به جزئی پردازی [[روایات]]، در حوزه احادیث عملیتر باشد،<ref>علوم حدیث، ش ۲۹، س ۸۲، ص۲۵؛ «بهرهگیری از حدیث در روانشناسی».</ref> چنان که برخی از نویسندگان در حوزه [[تفسیر علمی]]، عملاً به این کار مبادرت ورزیده، به نظریه پردازی پرداختهاند <ref>زمین و آسمان و ستارگان، ص۳۸ - ۳۹.</ref> و برخی دیگر با ملاک قرار دادن [[قرآن]]، بین نظریههای [[علمی]]، [[گزینش]] کردهاند. <ref>اولین دانشگاه، ج ۱، ص۲۷۱ - ۲۷۲.</ref> بسیاری از کسانی که از [[علم]] در [[تفسیر آیات]] بهره گرفتهاند، لزوماً به این دو [[اعتقاد]] (در برگیری همه [[علوم]] و رسیدن به کشفیات جدید) [[باور]] نداشتهاند. مهمترین اشکالی که به دلالت [[آیات]] مذکور وارد شده، آن است که چون [[هدف]] قرآن [[هدایت]] [[بشر]] است، همه آنچه که بیان کرده و از ذکرش فروگذار نکرده، چیزهایی است که برای «هدایت» لازم است نه همه علوم. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۱؛ المیزان، ج ۱۲، ص۳۲۴ - ۳۲۵؛ العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۸.</ref> در موضوع دوم نیز بسیاری از موافقان تفسیر علمی هم این دیدگاه را باور نداشتهاند و به رغم طرفداری جدی از تفسیر علمی، رسیدن به کشفیات جدید را جز از طریق فراهم آمدن مقدمات علمی آن میسر ندانستهاند. <ref>الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۶۱ - ۶۲.</ref> | ||
[[مخالفان]] تفسیر علمی، به لحاظ [[معرفتشناسی]]، اما از منظری دیگر، این رویکرد را [[نقد]] کردهاند؛ [[سیدقطب]] تفسیر علمی را خطای روش [[شناختی]] میشمارد. او به لحاظ [[معرفت شناختی]]، [[آموزههای قرآنی]] را بدون اینکه بین [[مقام]] قرآن و مقام [[تفسیر]] فرق بگذارد [[حقایق]] [[قطعی]] و نهایی و مطالب علمی را، چه حقایق و چه [[تئوریها]]، غیرقطعی و محدود به تجربه و ابزار و شرایط بشری میخواند و ایجاد هرگونه [[ارتباط]] بین این دوسطح مختلف [[معرفتی]] را [[اشتباه]] میداند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۸۲.</ref> در عین حال او بهرهگیری از علم را در «تعمیق و توسعه» مدلول [[آیه]] جایز و بلکه مطلوب میشمارد؛ اما توضیح نمیدهد که انواع «[[ارتباط]]» [[باطل]] بین مطالب [[علمی]] و [[قرآن]] چیست و چرا این مورد اشکال ندارد، همچنان که مراد او از توسعه و تعمیق نیز کاملاً روشن نبوده، با [[شیوه تفسیری]] وی سازگار نیست<ref>عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۱۷۷ - ۱۸۱.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | [[مخالفان]] تفسیر علمی، به لحاظ [[معرفتشناسی]]، اما از منظری دیگر، این رویکرد را [[نقد]] کردهاند؛ [[سیدقطب]] تفسیر علمی را خطای روش [[شناختی]] میشمارد. او به لحاظ [[معرفت شناختی]]، [[آموزههای قرآنی]] را بدون اینکه بین [[مقام]] قرآن و مقام [[تفسیر]] فرق بگذارد [[حقایق]] [[قطعی]] و نهایی و مطالب علمی را، چه حقایق و چه [[تئوریها]]، غیرقطعی و محدود به تجربه و ابزار و شرایط بشری میخواند و ایجاد هرگونه [[ارتباط]] بین این دوسطح مختلف [[معرفتی]] را [[اشتباه]] میداند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۱، ص۱۸۲.</ref> در عین حال او بهرهگیری از علم را در «تعمیق و توسعه» مدلول [[آیه]] جایز و بلکه مطلوب میشمارد؛ اما توضیح نمیدهد که انواع «[[ارتباط]]» [[باطل]] بین مطالب [[علمی]] و [[قرآن]] چیست و چرا این مورد اشکال ندارد، همچنان که مراد او از توسعه و تعمیق نیز کاملاً روشن نبوده، با [[شیوه تفسیری]] وی سازگار نیست<ref>عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۱۷۷ - ۱۸۱.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== با توجه به [[هدف]] قرآن=== | === با توجه به [[هدف]] قرآن === | ||
گروهی از قرآنپژوهان با توجه به هدف قرآن، به [[نقد]] [[تفسیر علمی]] پرداختهاند. ایشان قرآن را [[کتاب هدایت]] دانستهاند که در بحث از [[آفرینش]] تنها با این هدف سخن میگوید که مخاطبان خود را متوجه [[نظم]] و [[تدبیر]] عالم سازد که بر [[مدبر]] و صانعی [[حکیم]] دلالت میکند. <ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۴۸۵ - ۴۹۴؛ ر. ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۱؛ سورة الرحمن، ص۱۰.</ref> با در نظر گرفتن این هدف قرآن، صرف توجه کلی به نظم و تدبیر در عالم کافی است و نیازی به پرداختن به جزئیات مطالب نیست و حتی ممکن است پرداختن به جزئیات، مخاطب را از توجه به آن اهداف کلی باز دارد،<ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۴۸۵ - ۴۹۴؛ سورة الرحمن، ص۱۰؛ التفسیر الحدیث، ج ۲، ص۱۹۰ - ۱۹۱.</ref> چنان که بر تفسیر علمی از آن رو اشکال کردهاند که با پرداختن به جزئیات این موضوع، قرآن را نه کتاب هدایت بلکه کتاب [[طب]] و هندسه و... قرار داده است. <ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۴۸۵ - ۴۹۴؛ مناهج تجدید، ص۲۹۴؛ تفسیر شلتوت، ص۱۳.</ref> اگرچه [[مخالفان]] تفسیر علمی از این منظر موافقان را نکوهیدهاند، عموم طرفداران نیز بر همین امر تأکید داشتهاند. [[عبده]] که در قرآن به عنوان کتاب [[دین]] و [[هدایت]] مینگرد، تأکید میکند که هدفش تأمین [[سعادت انسان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] است و به هر موضوعی غیر آن پرداخته باشد، صرفاً وسیله ای برای تحقق آن اهداف [[برتر]] است. <ref> تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۷، ۲۵.</ref> مؤلفان کتابهای خاص در [[تفسیر علمی]] نیز بر همین [[حقیقت]] پای فشردهاند. <ref> اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۷۱؛ مع الطب فی القرآن، ص۲۴؛ باد و باران، ص۱۳ ـ ۱۵.</ref> با این همه برخی از طرفداران تفسیر علمی، [[عنایت]] [[قرآن]] را به [[علم]]، فراتر از یک مقدمه برای [[اثبات]] صانع و... دانسته و اهتمام قرآن را به علم، مشوقی برای پرداختن به آن معرفی کردهاند. [[عبدالرزاق نوفل]] در عین آنکه قرآن را کتاب [[تشریع]] و [[معاملات]]، [[تأمل]] و [[عبادات]]، [[توحید]] و [[ایمان]]، [[بلاغت]] و [[ادب]] میداند، آن را کتاب علم هم میخواند. <ref>القرآن و العلم الحدیث، ص۲۳.</ref> [[طنطاوی]] نیز بر آن است که قرآن اهتمام ویژهای به علم دارد و در بیش از ۷۵۰ [[آیه]] به [[صراحت]]، تنها درباره [[جهان]] [[طبیعت]] [[سخن]] گفته است<ref>جواهر القرآن، ج ۱، ص۳؛ ج ۲۵، ص۵۵.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | گروهی از قرآنپژوهان با توجه به هدف قرآن، به [[نقد]] [[تفسیر علمی]] پرداختهاند. ایشان قرآن را [[کتاب هدایت]] دانستهاند که در بحث از [[آفرینش]] تنها با این هدف سخن میگوید که مخاطبان خود را متوجه [[نظم]] و [[تدبیر]] عالم سازد که بر [[مدبر]] و صانعی [[حکیم]] دلالت میکند. <ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۴۸۵ - ۴۹۴؛ ر. ک: اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۱؛ سورة الرحمن، ص۱۰.</ref> با در نظر گرفتن این هدف قرآن، صرف توجه کلی به نظم و تدبیر در عالم کافی است و نیازی به پرداختن به جزئیات مطالب نیست و حتی ممکن است پرداختن به جزئیات، مخاطب را از توجه به آن اهداف کلی باز دارد،<ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۴۸۵ - ۴۹۴؛ سورة الرحمن، ص۱۰؛ التفسیر الحدیث، ج ۲، ص۱۹۰ - ۱۹۱.</ref> چنان که بر تفسیر علمی از آن رو اشکال کردهاند که با پرداختن به جزئیات این موضوع، قرآن را نه کتاب هدایت بلکه کتاب [[طب]] و هندسه و... قرار داده است. <ref>التفسیر و المفسرون، ج ۲، ص۴۸۵ - ۴۹۴؛ مناهج تجدید، ص۲۹۴؛ تفسیر شلتوت، ص۱۳.</ref> اگرچه [[مخالفان]] تفسیر علمی از این منظر موافقان را نکوهیدهاند، عموم طرفداران نیز بر همین امر تأکید داشتهاند. [[عبده]] که در قرآن به عنوان کتاب [[دین]] و [[هدایت]] مینگرد، تأکید میکند که هدفش تأمین [[سعادت انسان]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] است و به هر موضوعی غیر آن پرداخته باشد، صرفاً وسیله ای برای تحقق آن اهداف [[برتر]] است. <ref> تفسیر المنار، ج ۱، ص۱۷، ۲۵.</ref> مؤلفان کتابهای خاص در [[تفسیر علمی]] نیز بر همین [[حقیقت]] پای فشردهاند. <ref> اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۷۱؛ مع الطب فی القرآن، ص۲۴؛ باد و باران، ص۱۳ ـ ۱۵.</ref> با این همه برخی از طرفداران تفسیر علمی، [[عنایت]] [[قرآن]] را به [[علم]]، فراتر از یک مقدمه برای [[اثبات]] صانع و... دانسته و اهتمام قرآن را به علم، مشوقی برای پرداختن به آن معرفی کردهاند. [[عبدالرزاق نوفل]] در عین آنکه قرآن را کتاب [[تشریع]] و [[معاملات]]، [[تأمل]] و [[عبادات]]، [[توحید]] و [[ایمان]]، [[بلاغت]] و [[ادب]] میداند، آن را کتاب علم هم میخواند. <ref>القرآن و العلم الحدیث، ص۲۳.</ref> [[طنطاوی]] نیز بر آن است که قرآن اهتمام ویژهای به علم دارد و در بیش از ۷۵۰ [[آیه]] به [[صراحت]]، تنها درباره [[جهان]] [[طبیعت]] [[سخن]] گفته است<ref>جواهر القرآن، ج ۱، ص۳؛ ج ۲۵، ص۵۵.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===با توجه به مخاطب=== | === با توجه به مخاطب === | ||
توجه به [[فهم]] مخاطبان اولیه، از مهمترین مبانی [[نقد]] تفسیر علمی است که در اصل [[شاطبی]] آن را مطرح کرده است. او فهم مخاطبان اولیه را که [[عالمترین]] و آگاهترین به قرآن میداند، [[فهم]] نهایی از قرآن تلقی میکند <ref>الموافقات، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> و نپرداختن ایشان را به تفسیر علمی، ملاک نادرستی این [[شیوه تفسیری]] میداند. <ref> الموافقات، ج ۳، ص۳۴۰.</ref> در دوره معاصر، [[امین خولی]] این دیدگاه را با پردازشی نو، در قالب اصولی برای [[درک]] متن به طور کلی و درک قرآن به طور خاص، ضابطه مند ساخت. از نظر او قرآن در ظرف زمانی و مکانی خاص نازل شده است. این ظرف [[تاریخی]] در تعیین معنا و مراد آن جایگاهی ممتاز دارد و همان گونه که در فهم معنای واژگان [[عربی]] قرآن باید آن را از ورای ۱۵ قرن [[تحول]] و دگرگونی، به معنای [[عصر نزول]] فهمید و [[تفسیر]] کرد، باید توجه داشت که قرآن که در اوج بلاغت قرار دارد، نه از فراز [[تاریخ]] بلکه در خطاب با [[مردمان]] [[عصر نزول]] نازل شده است و نمیتواند بلیغانه آنها را مخاطب قرار دهد، در حالی که از سخنش هیچ درنمی یابند. اگر آن را فهمیدهاند باید در کلامشان نمود یابد و اگر نفهمیدهاند، [[قرآن]] را چگونه میتوان [[بلیغ]] شمرد؟ بر این اساس [[خولی]] دو قاعده را برای [[درک]] قرآن، پایه میگذارد: أ. باید واژگان [[قرآنی]] را در معنای [[عصر نزول]] آن به کار برد. ب. [[فهم]] ما از قرآن باید در سطح [[فهم]] مخاطبان اولین (عصر نزول) از آن باشد. <ref>مناهج تجدید، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> | توجه به [[فهم]] مخاطبان اولیه، از مهمترین مبانی [[نقد]] تفسیر علمی است که در اصل [[شاطبی]] آن را مطرح کرده است. او فهم مخاطبان اولیه را که [[عالمترین]] و آگاهترین به قرآن میداند، [[فهم]] نهایی از قرآن تلقی میکند <ref>الموافقات، ج ۲، ص۳۸۹.</ref> و نپرداختن ایشان را به تفسیر علمی، ملاک نادرستی این [[شیوه تفسیری]] میداند. <ref> الموافقات، ج ۳، ص۳۴۰.</ref> در دوره معاصر، [[امین خولی]] این دیدگاه را با پردازشی نو، در قالب اصولی برای [[درک]] متن به طور کلی و درک قرآن به طور خاص، ضابطه مند ساخت. از نظر او قرآن در ظرف زمانی و مکانی خاص نازل شده است. این ظرف [[تاریخی]] در تعیین معنا و مراد آن جایگاهی ممتاز دارد و همان گونه که در فهم معنای واژگان [[عربی]] قرآن باید آن را از ورای ۱۵ قرن [[تحول]] و دگرگونی، به معنای [[عصر نزول]] فهمید و [[تفسیر]] کرد، باید توجه داشت که قرآن که در اوج بلاغت قرار دارد، نه از فراز [[تاریخ]] بلکه در خطاب با [[مردمان]] [[عصر نزول]] نازل شده است و نمیتواند بلیغانه آنها را مخاطب قرار دهد، در حالی که از سخنش هیچ درنمی یابند. اگر آن را فهمیدهاند باید در کلامشان نمود یابد و اگر نفهمیدهاند، [[قرآن]] را چگونه میتوان [[بلیغ]] شمرد؟ بر این اساس [[خولی]] دو قاعده را برای [[درک]] قرآن، پایه میگذارد: أ. باید واژگان [[قرآنی]] را در معنای [[عصر نزول]] آن به کار برد. ب. [[فهم]] ما از قرآن باید در سطح [[فهم]] مخاطبان اولین (عصر نزول) از آن باشد. <ref>مناهج تجدید، ص۲۹۳ - ۲۹۴.</ref> | ||
[[سخن]] خولی در [[کلام]] بسیاری از [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]]، بازتاب مییابد و بعضاً [[ارزش]] گذاریهای [[ایمانی]] نیز بدان افزوده میگردد. [[محمد کامل حسین]] با تکرار همین ادعا، تفسیر علمی را حکایتگر [[ضعف ایمان]] قائلان بدان میداند <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۸.</ref> و برخی <ref>اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۳۱۷.</ref> از جمله [[عزت دروزه]] آن را [[مخالفت]] با [[پیامبراکرم]]{{صل}} تلقی میکنند که [[مفسر]] تفسیر علمی در واقع بر آن است که [[نبی اکرم]]{{صل}} به همه آنچه در قرآن آمده، [[آگاه]] نبوده است. <ref>نک. اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۴.</ref> در واقع او بر آن است که باید همه فهم [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از قرآن گرچه مخاطبان آن دوره [[آمادگی]] فهم و پذیرش را نداشته باشند، بیان و به ما منتقل میشده است که البته تنها به حذف تفسیر علمی بلکه به [[انکار]] هرگونه [[تفسیری]] فراتر از [[روایات]]، میانجامد. <ref>آیینه پژوهش، ش ۷۱ - ۷۲، ص۱۳، «تفسیر علمی بایدها و نبایدها».</ref> این دیدگاه را برخی دیگر [[نقد]] کردهاند؛ از نظر ایشان صرف اینکه مخاطبان نخستین، مفهوم اصلی را دریابند، در تحقق [[بلاغت قرآن]] و لحاظ کردن مخاطب کافی است و [[آگاهی]] از بیش از آن لازم نیست. <ref>التحریر والتنویر، ج ۱، ص۱۲۶ - ۱۲۷.</ref> در عین حال که برخی دیگر این ادعا را زیر سؤال بردهاند که بر چه اساس میتوان ادعا کرد که [[عرب]] همه [[مفاهیم قرآنی]] را دریافتهاند؛ همچنان که چرا باید از [[نص قرآنی]] که در مقابل [[فهم]] معانی مختلف از آن انعطاف دارد، به اعتبار فهم محدوده بشری یک دوره خاص، [[دست]] کشید. <ref>اتجاهات التجدید، ص۶۷۹.</ref> موافقان [[تفسیر علمی]] نیز در [[اثبات]] [[حقانیت]] روش [[تفسیری]] خود از جهتی دیگر مخاطبان را لحاظ کردهاند. <ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | [[سخن]] خولی در [[کلام]] بسیاری از [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]]، بازتاب مییابد و بعضاً [[ارزش]] گذاریهای [[ایمانی]] نیز بدان افزوده میگردد. [[محمد کامل حسین]] با تکرار همین ادعا، تفسیر علمی را حکایتگر [[ضعف ایمان]] قائلان بدان میداند <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۸.</ref> و برخی <ref>اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۳۱۷.</ref> از جمله [[عزت دروزه]] آن را [[مخالفت]] با [[پیامبراکرم]] {{صل}} تلقی میکنند که [[مفسر]] تفسیر علمی در واقع بر آن است که [[نبی اکرم]] {{صل}} به همه آنچه در قرآن آمده، [[آگاه]] نبوده است. <ref>نک. اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۵۸۴.</ref> در واقع او بر آن است که باید همه فهم [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از قرآن گرچه مخاطبان آن دوره [[آمادگی]] فهم و پذیرش را نداشته باشند، بیان و به ما منتقل میشده است که البته تنها به حذف تفسیر علمی بلکه به [[انکار]] هرگونه [[تفسیری]] فراتر از [[روایات]]، میانجامد. <ref>آیینه پژوهش، ش ۷۱ - ۷۲، ص۱۳، «تفسیر علمی بایدها و نبایدها».</ref> این دیدگاه را برخی دیگر [[نقد]] کردهاند؛ از نظر ایشان صرف اینکه مخاطبان نخستین، مفهوم اصلی را دریابند، در تحقق [[بلاغت قرآن]] و لحاظ کردن مخاطب کافی است و [[آگاهی]] از بیش از آن لازم نیست. <ref>التحریر والتنویر، ج ۱، ص۱۲۶ - ۱۲۷.</ref> در عین حال که برخی دیگر این ادعا را زیر سؤال بردهاند که بر چه اساس میتوان ادعا کرد که [[عرب]] همه [[مفاهیم قرآنی]] را دریافتهاند؛ همچنان که چرا باید از [[نص قرآنی]] که در مقابل [[فهم]] معانی مختلف از آن انعطاف دارد، به اعتبار فهم محدوده بشری یک دوره خاص، [[دست]] کشید. <ref>اتجاهات التجدید، ص۶۷۹.</ref> موافقان [[تفسیر علمی]] نیز در [[اثبات]] [[حقانیت]] روش [[تفسیری]] خود از جهتی دیگر مخاطبان را لحاظ کردهاند. <ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===با توجه به پیامد=== | === با توجه به پیامد === | ||
تفسیر علمی با توجه به پیامد آن مورد [[تأیید]] و [[تکذیب]] قرار گرفته است. [[مخالفان]] با [[تأمل]] در [[تاریخ]] پر فراز و نشیب [[علم]] و [[عمر]] کوتاه [[تئوریها]] و یافتهها که با کشفی دیگر زیر سؤال میروند (عمری که با [[شتاب]] یافتن کشفیات در عصر انفجار اطلاعات کوتاه و کوتاهتر میگردد) با تفسیر علمی [[مخالفت]] ورزیدهاند،؛ چراکه در تفسیر علمی با ایجاد پیوند بین [[قرآن]] و علم، [[سرنوشت]] این دو به نوعی به هم گره میخورد و با [[سقوط]] هر [[تئوری]]، اعتبار قرآن نیز به چالش کشیده میشود. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۳.</ref> این [[نگرانی]] به روشنی با تأمل در سرنوشت [[تفسیر الجواهر]] تأیید میشود که در آغاز بسیار با استقبال روبه رو شد ولی پس از مدت کوتاهی از رونق افتاد. <ref> اتجاهات التجدید، ص۷۰۳، ۷۱۰.</ref> در مقابل، موافقان تفسیرعلمی، با توجه به پیامد آنکه بعضاً به اثبات «[[اعجاز علمی]]» قرآن میانجامد از آن [[دفاع]] کردهاند. | تفسیر علمی با توجه به پیامد آن مورد [[تأیید]] و [[تکذیب]] قرار گرفته است. [[مخالفان]] با [[تأمل]] در [[تاریخ]] پر فراز و نشیب [[علم]] و [[عمر]] کوتاه [[تئوریها]] و یافتهها که با کشفی دیگر زیر سؤال میروند (عمری که با [[شتاب]] یافتن کشفیات در عصر انفجار اطلاعات کوتاه و کوتاهتر میگردد) با تفسیر علمی [[مخالفت]] ورزیدهاند،؛ چراکه در تفسیر علمی با ایجاد پیوند بین [[قرآن]] و علم، [[سرنوشت]] این دو به نوعی به هم گره میخورد و با [[سقوط]] هر [[تئوری]]، اعتبار قرآن نیز به چالش کشیده میشود. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۳.</ref> این [[نگرانی]] به روشنی با تأمل در سرنوشت [[تفسیر الجواهر]] تأیید میشود که در آغاز بسیار با استقبال روبه رو شد ولی پس از مدت کوتاهی از رونق افتاد. <ref> اتجاهات التجدید، ص۷۰۳، ۷۱۰.</ref> در مقابل، موافقان تفسیرعلمی، با توجه به پیامد آنکه بعضاً به اثبات «[[اعجاز علمی]]» قرآن میانجامد از آن [[دفاع]] کردهاند. | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
با این همه اگرچه در اعجاز نامیدن این خصوصیت قرآن [[اختلاف]] نظر وجود دارد <ref>ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۲۳ - ۱۳۸؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص۸۳ - ۸۴.</ref> اما عدم تصادم قرآن با [[علم]]، ظاهراً حداقل ویژگی ای است که موافق و مخالف بر آن اتفاق دارند. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۰ - ۶۰۱.</ref> همان طور که پیش از این آمد، [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]] با استناد به پیامد تفسیر علمی که درافتادن قرآن به چالشهای ناظر به علم بود و با لحاظ مخاطبان آنکه به مخاطبان اولیه محدود شد، به [[مخالفت]] با تفسیر علمی پرداختند. موافقان تفسیر علمی، از هر دو منظر ولی با [[تفسیری]] دیگر، از [[ضرورت]] آن [[دفاع]] کردند که هر دو [[استدلال]] به «اعجاز علمی» قرآن بازمی گردد. از یک سو، تفسیر علمی را به دلیل ثمره مهم آن ([[اثبات]] اعجاز علمی) ستودند و از سوی دیگر اعجاز علمی را برای قرآن ضروری تلقی کردند که [[دعوت]] خود را متوجه تمامی عالمیان کرده است و از فراز [[تاریخ]] همه [[انسانها]] را در همه مکانها و زمانها مخاطب ساخته است. ایشان با توجه به [[جاودانگی]] [[دعوت]] [[قرآن]]، مدعی شدهاند که این دعوت [[جهان شمول]] و [[زمان]] شمول، اعجازی جهان شمول و زمان شمول میطلبد؛ اعجازی که به [[فهم]] [[عرب]] محدود نباشد و آن، [[اعجاز علمی قرآن]] است که برای مردمانی که [[بلاغت]] [[زبان قرآن]] را درنمی یابند، [[بهترین]] و روشنترین [[حجت]] است. <ref>التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۱۷؛ القرآن و العلم الحدیث، ص۲۲ - ۲۵؛ اتجاهات التجدید، ص۶۷۹، ۶۹۰، ۶۹۱.</ref> در مقابل این عده، [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]]، به همین قدر اکتفا کردهاند که حداقل شرط لازم برای جاودانگی [[پیام]] قرآن، نه [[اعجاز علمی]]، بلکه عدم تصادم آن با [[علم]] است. <ref>مناهج تجدید، ص۲۹۵؛ تفسیر شلتوت، ص۱۴؛ التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۹۱ - ۴۹۴.</ref> این دیدگاه درباره تفسیر علمی در [[کلام]] موافقان هم آمده است؛ اما به هیچ رو به [[انکار]] تفسیر علمی نمیانجامد؛ زیرا [[اثبات]] این عدم تصادم جز با عرضه قرآن بر علم و تفسیر علمی از آن، میسر نیست.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | با این همه اگرچه در اعجاز نامیدن این خصوصیت قرآن [[اختلاف]] نظر وجود دارد <ref>ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۲۳ - ۱۳۸؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص۸۳ - ۸۴.</ref> اما عدم تصادم قرآن با [[علم]]، ظاهراً حداقل ویژگی ای است که موافق و مخالف بر آن اتفاق دارند. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۰ - ۶۰۱.</ref> همان طور که پیش از این آمد، [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]] با استناد به پیامد تفسیر علمی که درافتادن قرآن به چالشهای ناظر به علم بود و با لحاظ مخاطبان آنکه به مخاطبان اولیه محدود شد، به [[مخالفت]] با تفسیر علمی پرداختند. موافقان تفسیر علمی، از هر دو منظر ولی با [[تفسیری]] دیگر، از [[ضرورت]] آن [[دفاع]] کردند که هر دو [[استدلال]] به «اعجاز علمی» قرآن بازمی گردد. از یک سو، تفسیر علمی را به دلیل ثمره مهم آن ([[اثبات]] اعجاز علمی) ستودند و از سوی دیگر اعجاز علمی را برای قرآن ضروری تلقی کردند که [[دعوت]] خود را متوجه تمامی عالمیان کرده است و از فراز [[تاریخ]] همه [[انسانها]] را در همه مکانها و زمانها مخاطب ساخته است. ایشان با توجه به [[جاودانگی]] [[دعوت]] [[قرآن]]، مدعی شدهاند که این دعوت [[جهان شمول]] و [[زمان]] شمول، اعجازی جهان شمول و زمان شمول میطلبد؛ اعجازی که به [[فهم]] [[عرب]] محدود نباشد و آن، [[اعجاز علمی قرآن]] است که برای مردمانی که [[بلاغت]] [[زبان قرآن]] را درنمی یابند، [[بهترین]] و روشنترین [[حجت]] است. <ref>التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۱۷؛ القرآن و العلم الحدیث، ص۲۲ - ۲۵؛ اتجاهات التجدید، ص۶۷۹، ۶۹۰، ۶۹۱.</ref> در مقابل این عده، [[مخالفان]] [[تفسیر علمی]]، به همین قدر اکتفا کردهاند که حداقل شرط لازم برای جاودانگی [[پیام]] قرآن، نه [[اعجاز علمی]]، بلکه عدم تصادم آن با [[علم]] است. <ref>مناهج تجدید، ص۲۹۵؛ تفسیر شلتوت، ص۱۴؛ التفسیر و المفسرون، ج۲، ص۴۹۱ - ۴۹۴.</ref> این دیدگاه درباره تفسیر علمی در [[کلام]] موافقان هم آمده است؛ اما به هیچ رو به [[انکار]] تفسیر علمی نمیانجامد؛ زیرا [[اثبات]] این عدم تصادم جز با عرضه قرآن بر علم و تفسیر علمی از آن، میسر نیست.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===به لحاظ رعایت [[قواعد]] [[تفسیری]]=== | === به لحاظ رعایت [[قواعد]] [[تفسیری]] === | ||
از مهمترین نقدهایی که متوجه تفسیر علمی شده است، [[نقد]] [[تفاسیر]] نادرستی است که بعضاً در این نوع [[تفسیر]] از قرآن، روی داده و موجب شده، مطالبی بر قرآن [[تحمیل]] گردد که [[آیه]] از آن [[بیگانه]] است. همین امر راه را برای مخالفان گشوده است تا با استناد به نمونههایی از این گونه [[تفسیرها]]، تفسیر علمی را به کلی نقد کنند. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۳؛ التفسیر الحدیث، ج ۲، ص۱۹۱.</ref> تفسیر {{متن قرآن|غُثَاءً أَحْوَى}}<ref>سوره اعلی، آیه ۵.</ref> به زغال سنگ و تفسیر آن به اینکه در این آیه به مراحل مختلف زمینشناسی اشاره شده <ref>القرآن و العلم الحدیث، ص۸۱ - ۸۴.</ref> یا [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! اگر از کرانههای آسمانها و زمین میتوانید رخنه کنید، بکنید! جز با توانمندی، نمیتوانید رخنه کنید» سوره الرحمن، آیه ۳۳.</ref> به دعوت برای رفتن به فضا از این موارد است. <ref> ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۳۴؛ التفسیر العلمی المعاصر، ص۲۰۹ - ۲۱۷.</ref> تعمیم [[روابط]] [[حاکم]] بر یک [[نظام]]، بر نظام دیگری یا برعکس، مانند تطبیق پیوندهای شیمیایی بر پیوندهای [[عاطفی]] [[انسانی]] <ref>ر. ک: جواهر القرآن، ج ۱۷، ص۳۴ - ۳۵.</ref> و تطبیق فعالیتهای [[بدن]] با همان تعداد [[حرفه]] در [[شهر]] <ref>جواهرالقرآن، ج ۲، ص۵۴ - ۵۵.</ref> از اشکالات دیگر این گونه [[تفسیر]] است که تا حدی به خطای [[معرفت]] شناسانه [[مفسر]] بازمی گردد. | از مهمترین نقدهایی که متوجه تفسیر علمی شده است، [[نقد]] [[تفاسیر]] نادرستی است که بعضاً در این نوع [[تفسیر]] از قرآن، روی داده و موجب شده، مطالبی بر قرآن [[تحمیل]] گردد که [[آیه]] از آن [[بیگانه]] است. همین امر راه را برای مخالفان گشوده است تا با استناد به نمونههایی از این گونه [[تفسیرها]]، تفسیر علمی را به کلی نقد کنند. <ref>تفسیر شلتوت، ص۱۳؛ التفسیر الحدیث، ج ۲، ص۱۹۱.</ref> تفسیر {{متن قرآن|غُثَاءً أَحْوَى}}<ref>سوره اعلی، آیه ۵.</ref> به زغال سنگ و تفسیر آن به اینکه در این آیه به مراحل مختلف زمینشناسی اشاره شده <ref>القرآن و العلم الحدیث، ص۸۱ - ۸۴.</ref> یا [[تفسیر آیه]] {{متن قرآن|يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ}}<ref>«ای گروه پریان و آدمیان! اگر از کرانههای آسمانها و زمین میتوانید رخنه کنید، بکنید! جز با توانمندی، نمیتوانید رخنه کنید» سوره الرحمن، آیه ۳۳.</ref> به دعوت برای رفتن به فضا از این موارد است. <ref> ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۳۴؛ التفسیر العلمی المعاصر، ص۲۰۹ - ۲۱۷.</ref> تعمیم [[روابط]] [[حاکم]] بر یک [[نظام]]، بر نظام دیگری یا برعکس، مانند تطبیق پیوندهای شیمیایی بر پیوندهای [[عاطفی]] [[انسانی]] <ref>ر. ک: جواهر القرآن، ج ۱۷، ص۳۴ - ۳۵.</ref> و تطبیق فعالیتهای [[بدن]] با همان تعداد [[حرفه]] در [[شهر]] <ref>جواهرالقرآن، ج ۲، ص۵۴ - ۵۵.</ref> از اشکالات دیگر این گونه [[تفسیر]] است که تا حدی به خطای [[معرفت]] شناسانه [[مفسر]] بازمی گردد. | ||
[[علم]] زدگی در تفسیر به گونهای که [[تفسیری]] مادی از امور غیرمادی داده شود مانند تفسیر [[نور]] در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«خداوند، نور آسمانها و زمین است» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> به نور فیزیکی <ref> جواهرالقرآن، ج ۸، ص۹۲.</ref> یا تفسیر [[ملائکه]] به نیروهای طبیعی <ref>ر. ک: تفسیر المنار، ج ۱، ص۲۶۷ -۲۶۹.</ref> از دیگر نقدهای وارد بر این [[شیوه تفسیری]] است. <ref>العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۷.</ref> موافقان [[تفسیر علمی]] نیز به این گونه موارد نادرست توجه و آنها را [[نقد]] کردهاند. <ref> ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۴۵ - ۲۷۰، ۴۱۹ - ۴۴۵؛ کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۲ -۳۸۵؛ زمین و آسمان و ستارگان، ص۹، ۸۵، ۱۸۷، ۱۹۲.</ref> البته همه مواردی را که تفسیر پژوهان [[خطا]] دانستهاند، لزوماً خطا نیستند و این [[داوری]] در پاره ای موارد مبتنی بر پیش فرضهای [[کلامی]] مورد [[اختلاف]] بین [[عالمان]] [[مسلمان]] است <ref> اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۳۱۴ - ۳۱۷.</ref> و به [[درستی]] متذکر شدهاند که صرف وجود پارهای خطاها از سوی برخی افراد نباید موجب شود تا اصل این رویکرد، نادرست دانسته شود. <ref>اتجاهات التجدید، ص۶۸۶.</ref> [[اشتباه]] در هر شیوه تفسیری و از هر مفسری ممکن است روی دهد.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | [[علم]] زدگی در تفسیر به گونهای که [[تفسیری]] مادی از امور غیرمادی داده شود مانند تفسیر [[نور]] در [[آیه]] {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«خداوند، نور آسمانها و زمین است» سوره نور، آیه ۳۵.</ref> به نور فیزیکی <ref> جواهرالقرآن، ج ۸، ص۹۲.</ref> یا تفسیر [[ملائکه]] به نیروهای طبیعی <ref>ر. ک: تفسیر المنار، ج ۱، ص۲۶۷ -۲۶۹.</ref> از دیگر نقدهای وارد بر این [[شیوه تفسیری]] است. <ref>العلوم الطبیعة فی القرآن، ص۳۷.</ref> موافقان [[تفسیر علمی]] نیز به این گونه موارد نادرست توجه و آنها را [[نقد]] کردهاند. <ref> ر. ک: التفسیر العلمی للقرآن، ص۱۴۵ - ۲۷۰، ۴۱۹ - ۴۴۵؛ کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۲ -۳۸۵؛ زمین و آسمان و ستارگان، ص۹، ۸۵، ۱۸۷، ۱۹۲.</ref> البته همه مواردی را که تفسیر پژوهان [[خطا]] دانستهاند، لزوماً خطا نیستند و این [[داوری]] در پاره ای موارد مبتنی بر پیش فرضهای [[کلامی]] مورد [[اختلاف]] بین [[عالمان]] [[مسلمان]] است <ref> اتجاهات التفسیر فی العصر الحدیث، ص۳۱۴ - ۳۱۷.</ref> و به [[درستی]] متذکر شدهاند که صرف وجود پارهای خطاها از سوی برخی افراد نباید موجب شود تا اصل این رویکرد، نادرست دانسته شود. <ref>اتجاهات التجدید، ص۶۸۶.</ref> [[اشتباه]] در هر شیوه تفسیری و از هر مفسری ممکن است روی دهد.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
==[[مقبولیت]] تفسیر علمی و قاعدهمند ساختن آن== | == [[مقبولیت]] تفسیر علمی و قاعدهمند ساختن آن == | ||
به رغم اختلاف نظر در تفسیر علمی، [[دست]] کم بخشی از آن را عموم [[مفسران]] پذیرفتهاند؛ از یک سو عموماً از آن درمواردی که به [[فهم]] بهتر و عمیقتر [[آیات]] کمک میکند، بهره بردهاند <ref>ر. ک: کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۶ - ۳۹۵.</ref> و از سوی دیگر مهمترین ثمره آن، یعنی [[اعجاز علمی]] را حداقل در عدم [[تعارض]] [[آموزههای قرآنی]] با [[علوم]] جدید و اینکه با یافته [[علمی]] امروز بهتر و روشنتر از باورهای پیشینیان [[تفسیر]] میشوند، پذیرفتهاند <ref> الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۲۳.</ref> و افرادی مانند [[سیدقطب]] که نقدهایی را بر آن وارد ساختهاند، عملاً بدان میپردازند و در موارد گوناگون با [[افتخار]] از اعجاز علمی آن سخن میگویند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۸۷۸؛ ج ۴، ص۲۴۵۸.</ref> توجه به این نکته قوت [[تفسیر علمی]]، در کنار درنظر گرفتن معایب و [[مشکلات]] آن از جمله اشتباهاتی که بعضاً بدان درغلتیدهاند یا چالشی که در نتیجه [[تحول]] یافتههای علمی، بدان [[مبتلا]] میگردد، موجب شده است تا با بیان قواعدی برای تفسیر علمی بکوشند ضوابطی را تعیین کنند که [[استواری]] تفسیر علمی را موجب گردد، در عین آنکه کمترین پیامد منفی و [[اشتباه]] را درپی داشته باشد. | به رغم اختلاف نظر در تفسیر علمی، [[دست]] کم بخشی از آن را عموم [[مفسران]] پذیرفتهاند؛ از یک سو عموماً از آن درمواردی که به [[فهم]] بهتر و عمیقتر [[آیات]] کمک میکند، بهره بردهاند <ref>ر. ک: کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۶ - ۳۹۵.</ref> و از سوی دیگر مهمترین ثمره آن، یعنی [[اعجاز علمی]] را حداقل در عدم [[تعارض]] [[آموزههای قرآنی]] با [[علوم]] جدید و اینکه با یافته [[علمی]] امروز بهتر و روشنتر از باورهای پیشینیان [[تفسیر]] میشوند، پذیرفتهاند <ref> الفکر الدینی فی مواجهة العصر، ص۴۲۳.</ref> و افرادی مانند [[سیدقطب]] که نقدهایی را بر آن وارد ساختهاند، عملاً بدان میپردازند و در موارد گوناگون با [[افتخار]] از اعجاز علمی آن سخن میگویند. <ref>فی ظلال القرآن، ج ۶، ص۳۸۷۸؛ ج ۴، ص۲۴۵۸.</ref> توجه به این نکته قوت [[تفسیر علمی]]، در کنار درنظر گرفتن معایب و [[مشکلات]] آن از جمله اشتباهاتی که بعضاً بدان درغلتیدهاند یا چالشی که در نتیجه [[تحول]] یافتههای علمی، بدان [[مبتلا]] میگردد، موجب شده است تا با بیان قواعدی برای تفسیر علمی بکوشند ضوابطی را تعیین کنند که [[استواری]] تفسیر علمی را موجب گردد، در عین آنکه کمترین پیامد منفی و [[اشتباه]] را درپی داشته باشد. | ||
به نظر میرسد از نظر عموم [[مفسران]] و قرآنپژوهان، تفسیر علمی در صورت رعایت برخی [[قواعد]]، پذیرفته است. <ref>اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۱، ۲۲۴.</ref> در شمار این قواعد [[اتفاق نظر]] وجود ندارد و دو Nurbaki. PP<ref> ۱۴,۱۵.</ref>، سه <ref>ر. ک: زمین و آسمان و ستارگان، ص۶ - ۹؛ کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۲ - ۳۸۳.</ref>، ۴ <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۴.</ref>، ۵ <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۹ - ۴۹۰.</ref> و حتی ۱۰ <ref>الاشارات العلمیة فی الآیات الکونیه، ص۲۸۴ - ۲۹۱؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۴.</ref> مورد را بیان کردهاند. به نظر میرسد، مهمترین شروط یاد شده، دو شرط اصلیاند که اولی، رعایت قواعد[[فهم]] زبانی است که توجه به معنای لغت، رعایت [[ظواهر آیات]] و توجه به [[سیاق]] است و شرط دوم ناظر به موضوعات علمی است که معتبر باشد و برخی مواردی که مطرح شدهاند، چندان [[ضرورت]] ندارند؛ مانند برخورداری از [[علم موهبتی]] [[الهی]] و آشنایی با [[تفاسیر]] مختلف، در حالی که اشاره کردن به برخی دیگر، گرچه در هر [[تفسیری]] لازم اما یادآوری آن مفید است؛ مانند [[پرهیز]] از [[زیاده روی]] در بحث [[علمی]] و خروج از چارچوب [[آیه]] با توجه به [[هدف]] [[هدایتی]] [[قرآن]] از آن آیه و نیز جمع آوری همه [[آیات]] در یک موضوع و سپس [[تفسیر]] آن. در عین حال برخی در [[مقام]] تفسیر از [[احادیث]] نیز بهره گرفته و کوشیدهاند تا با جزئیاتی که در [[روایات]] بیان شده، تفسیری دقیقتر از آیه ارائه دهند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۳ - ۴۸۴.</ref> نکته جالب آنکه غنیم شیوه و [[قواعد تفسیر]] علمی را در ۲۱ تفسیر [[شناسایی]] کرده است و کوشیده مواردی را که وضع کرده عملا رعایت کند. <ref> الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۲۵۵ - ۲۸۳.</ref> در اینجا تنها به دو قاعده اصلی که یکی ناظر به [[شیوه تفسیری]] و دومی ناظر به نوع مطالب علمی مورد استفاده است، بسنده میشود.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | به نظر میرسد از نظر عموم [[مفسران]] و قرآنپژوهان، تفسیر علمی در صورت رعایت برخی [[قواعد]]، پذیرفته است. <ref>اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۱، ۲۲۴.</ref> در شمار این قواعد [[اتفاق نظر]] وجود ندارد و دو Nurbaki. PP<ref> ۱۴,۱۵.</ref>، سه <ref>ر. ک: زمین و آسمان و ستارگان، ص۶ - ۹؛ کیف نتعامل مع القرآن، ص۳۸۲ - ۳۸۳.</ref>، ۴ <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۴.</ref>، ۵ <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۹ - ۴۹۰.</ref> و حتی ۱۰ <ref>الاشارات العلمیة فی الآیات الکونیه، ص۲۸۴ - ۲۹۱؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۴.</ref> مورد را بیان کردهاند. به نظر میرسد، مهمترین شروط یاد شده، دو شرط اصلیاند که اولی، رعایت قواعد[[فهم]] زبانی است که توجه به معنای لغت، رعایت [[ظواهر آیات]] و توجه به [[سیاق]] است و شرط دوم ناظر به موضوعات علمی است که معتبر باشد و برخی مواردی که مطرح شدهاند، چندان [[ضرورت]] ندارند؛ مانند برخورداری از [[علم موهبتی]] [[الهی]] و آشنایی با [[تفاسیر]] مختلف، در حالی که اشاره کردن به برخی دیگر، گرچه در هر [[تفسیری]] لازم اما یادآوری آن مفید است؛ مانند [[پرهیز]] از [[زیاده روی]] در بحث [[علمی]] و خروج از چارچوب [[آیه]] با توجه به [[هدف]] [[هدایتی]] [[قرآن]] از آن آیه و نیز جمع آوری همه [[آیات]] در یک موضوع و سپس [[تفسیر]] آن. در عین حال برخی در [[مقام]] تفسیر از [[احادیث]] نیز بهره گرفته و کوشیدهاند تا با جزئیاتی که در [[روایات]] بیان شده، تفسیری دقیقتر از آیه ارائه دهند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۴۸۳ - ۴۸۴.</ref> نکته جالب آنکه غنیم شیوه و [[قواعد تفسیر]] علمی را در ۲۱ تفسیر [[شناسایی]] کرده است و کوشیده مواردی را که وضع کرده عملا رعایت کند. <ref> الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۲۵۵ - ۲۸۳.</ref> در اینجا تنها به دو قاعده اصلی که یکی ناظر به [[شیوه تفسیری]] و دومی ناظر به نوع مطالب علمی مورد استفاده است، بسنده میشود.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
=== رعایت [[قواعد]] [[فهم]] زبانی و رعایت ظاهر آیات=== | === رعایت [[قواعد]] [[فهم]] زبانی و رعایت ظاهر آیات === | ||
[[پای بندی]] به ظاهر آیات، مراجعه به معنای لغوی [[عصر نزول]] و رعایت قواعد زبانی در [[فهم]] [[کلامی]] و انصراف از [[حقیقت]] به مجاز، مهمترین شرطی است که برای اعتبار هر تفسیری از قرآن، از جمله [[تفسیر علمی]] لازم است. <ref>دراسات فی اصول تفسیر القرآن، ص۱۵۱؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۴؛ اتجاهات التجدید، ۶۷۶ - ۶۸۲.</ref> [[عبدالرزاق نوفل]] که خود از طرفداران تفسیر علمی است شیوه کسانی را که بدون توجه به [[سیاق آیات]] به تفسیر علمی پرداختهاند، [[نقد]] کرده است. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۲۱۰.</ref> برخی از معاصران آوردهاند که اهل علم فراتر از معانی ظاهری، معانی دقیق دیگری را مییابند که از نص صریح یا از اشارات و رموز قرآن دریافت میشوند<ref>التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۵ - ۶؛ الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۶۰.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | [[پای بندی]] به ظاهر آیات، مراجعه به معنای لغوی [[عصر نزول]] و رعایت قواعد زبانی در [[فهم]] [[کلامی]] و انصراف از [[حقیقت]] به مجاز، مهمترین شرطی است که برای اعتبار هر تفسیری از قرآن، از جمله [[تفسیر علمی]] لازم است. <ref>دراسات فی اصول تفسیر القرآن، ص۱۵۱؛ اصول التفسیر و قواعده، ص۲۲۴؛ اتجاهات التجدید، ۶۷۶ - ۶۸۲.</ref> [[عبدالرزاق نوفل]] که خود از طرفداران تفسیر علمی است شیوه کسانی را که بدون توجه به [[سیاق آیات]] به تفسیر علمی پرداختهاند، [[نقد]] کرده است. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۲۱۰.</ref> برخی از معاصران آوردهاند که اهل علم فراتر از معانی ظاهری، معانی دقیق دیگری را مییابند که از نص صریح یا از اشارات و رموز قرآن دریافت میشوند<ref>التفسیر العلمی للآیات الکونیه، ص۵ - ۶؛ الاشارات العلمیة فی القرآن، ص۶۰.</ref>.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
===تفسیر بر اساس [[حقایق]] علمی=== | === تفسیر بر اساس [[حقایق]] علمی === | ||
قرآنپژوهان برای [[حفظ]] تفسیر علمی از در افتادن به فراز و فرودهایی که در عرصه [[علم]] و [[تئوری]] پردازیهای آن صورت میگیرد، لازم دانستهاند که [[مفسر]]، تنها با بهرهگیری از مسلمات [[علمی]] که درباره [[صحت]] و [[استواری]] آن، [[یقین]] کامل وجود دارد، به [[تفسیر علمی]] از [[آیات]] بپردازد و از تئوریهای غیر [[قطعی]] استفاده نشود. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۴؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص۵۰؛ اتجاهات التجدید، ص۶۷۷.</ref> [[نوفل]]، مطالب علمی را به دو دسته نظریات و [[حقایق]] قسمت میکند و تنها بهرهگیری از نوع دوم را که قطعیت آن ثابت شده مناسب میداند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۲۰۹.</ref> [[عبدالعزیز اسماعیل]] در مقدمه کتابش الاسلام والطب الحدیث همین سخن را یادآور میشود. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع العشر، ج ۲، ص۵۷۱.</ref> برخی با فرق نهادن بین امور قطعی و ظنی، در انتساب این امور به [[قرآن]] به نوع اسناد توجه کردهاند و اسناد به امور قطعی را به طور قطعی و به امور ظنی را به طور ظنی لازم دانستهاند؛<ref>تسنیم، ج۱، ص۱۷۴.</ref> البته ایشان به طور مستقل در [[مقام]] بحث از تفسیر علمی نیستند. | قرآنپژوهان برای [[حفظ]] تفسیر علمی از در افتادن به فراز و فرودهایی که در عرصه [[علم]] و [[تئوری]] پردازیهای آن صورت میگیرد، لازم دانستهاند که [[مفسر]]، تنها با بهرهگیری از مسلمات [[علمی]] که درباره [[صحت]] و [[استواری]] آن، [[یقین]] کامل وجود دارد، به [[تفسیر علمی]] از [[آیات]] بپردازد و از تئوریهای غیر [[قطعی]] استفاده نشود. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع عشر، ج ۲، ص۶۰۴؛ پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص۵۰؛ اتجاهات التجدید، ص۶۷۷.</ref> [[نوفل]]، مطالب علمی را به دو دسته نظریات و [[حقایق]] قسمت میکند و تنها بهرهگیری از نوع دوم را که قطعیت آن ثابت شده مناسب میداند. <ref>التفسیر العلمی للقرآن، ص۲۰۹.</ref> [[عبدالعزیز اسماعیل]] در مقدمه کتابش الاسلام والطب الحدیث همین سخن را یادآور میشود. <ref>اتجاهات التفسیر فی القرن الرابع العشر، ج ۲، ص۵۷۱.</ref> برخی با فرق نهادن بین امور قطعی و ظنی، در انتساب این امور به [[قرآن]] به نوع اسناد توجه کردهاند و اسناد به امور قطعی را به طور قطعی و به امور ظنی را به طور ظنی لازم دانستهاند؛<ref>تسنیم، ج۱، ص۱۷۴.</ref> البته ایشان به طور مستقل در [[مقام]] بحث از تفسیر علمی نیستند. | ||
در کنار شروط مذکور، پارهای از اندیشهوران، ازاین فراتر رفته و به قیودی اشاره کردهاند که در مقام [[تعارض]] یافتههای علمی و [[آیات قرآن]] پدید میآید؛ [[علامه طباطبایی]] آیات قرآن را به آنچه [[تحمل]] معانی متعدد را دارد و آیاتی که به یک معنای خاص تصریح دارد و مطالب علمی را به مسلمات و فرضیات قسمت کرده است. <ref> المیزان، ج ۱۷، ص۳۷۳.</ref> در این صورت ۴ شکل برای تعارض پدید میآید که با بررسی نمونهها و موارد میتوان نظر ایشان را چنین جمعبندی کرد: | در کنار شروط مذکور، پارهای از اندیشهوران، ازاین فراتر رفته و به قیودی اشاره کردهاند که در مقام [[تعارض]] یافتههای علمی و [[آیات قرآن]] پدید میآید؛ [[علامه طباطبایی]] آیات قرآن را به آنچه [[تحمل]] معانی متعدد را دارد و آیاتی که به یک معنای خاص تصریح دارد و مطالب علمی را به مسلمات و فرضیات قسمت کرده است. <ref> المیزان، ج ۱۷، ص۳۷۳.</ref> در این صورت ۴ شکل برای تعارض پدید میآید که با بررسی نمونهها و موارد میتوان نظر ایشان را چنین جمعبندی کرد: | ||
#'''مسلمات علمی مخالف با [[نص]] قطعی:''' در چنین مواردی مانند مسئله ۷ [[آسمان]]، باید در [[داوری]] توقف کرد؛ نه [[حقانیت]] [[علم]] را [[انکار]] کرد، نه از صریح نص دست برداشت، <ref> المیزان، ج ۱۷، ص۳۷۰، ۳۷۳.</ref> بلکه تبیین [[آیه]] را به [[آینده]] و دستیابی به اطلاعات جدید واگذارد. <ref>نک. عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۲۰۰ - ۲۱۳.</ref> | # '''مسلمات علمی مخالف با [[نص]] قطعی:''' در چنین مواردی مانند مسئله ۷ [[آسمان]]، باید در [[داوری]] توقف کرد؛ نه [[حقانیت]] [[علم]] را [[انکار]] کرد، نه از صریح نص دست برداشت، <ref> المیزان، ج ۱۷، ص۳۷۰، ۳۷۳.</ref> بلکه تبیین [[آیه]] را به [[آینده]] و دستیابی به اطلاعات جدید واگذارد. <ref>نک. عقلگرایی در تفاسیر قرن چهاردهم، ص۲۰۰ - ۲۱۳.</ref> | ||
#'''مسلمات [[علمی]] مخالف با [[آیات]] [[تأویل]] پذیر:''' در چنین مواردی [[آیه]] با توجه به آن قرینه [[قطعی]] تأویل میگردد. چنان که [[علامه طباطبایی]] خود در مسئله شهابهای آسمانی در [[رجم]] [[شیاطین]]، در [[تفسیر]] پیشینیان به استناد آیات علمی، [[تجدید]] نظر کردهاند. <ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۵۱؛ ج ۱۷، ص۳۷۳.</ref> | # '''مسلمات [[علمی]] مخالف با [[آیات]] [[تأویل]] پذیر:''' در چنین مواردی [[آیه]] با توجه به آن قرینه [[قطعی]] تأویل میگردد. چنان که [[علامه طباطبایی]] خود در مسئله شهابهای آسمانی در [[رجم]] [[شیاطین]]، در [[تفسیر]] پیشینیان به استناد آیات علمی، [[تجدید]] نظر کردهاند. <ref>المیزان، ج ۱۹، ص۳۵۱؛ ج ۱۷، ص۳۷۳.</ref> | ||
#'''فرضیات علمی مخالف با آیات تأویل پذیر:''' در چنین مواردی اگر چه آیه [[تحمل]] معانی مختلف را دارد، اما از آنجا که فرضیات علمی، غیر قطعیاند، قرینه مناسبی برای تأویل آیه و دست کشیدن از [[ظهور]] آن تلقی نمیشوند. علامه طباطبایی در [[تفسیر آیات]] [[خلقت آدم]] گرچه آیات را تأویل پذیر میدانند <ref>المیزان، ج ۱۶، ص۲۵۶.</ref> دیدگاه [[علم]] را نیز به دلیل غیرمسلم بودن، قرینه مناسبی برای تأویل نمیدانند. <ref>المیزان، ج ۴، ص۱۴۴؛ ج ۱۶، ص۲۵۸ - ۲۵۹.</ref> | # '''فرضیات علمی مخالف با آیات تأویل پذیر:''' در چنین مواردی اگر چه آیه [[تحمل]] معانی مختلف را دارد، اما از آنجا که فرضیات علمی، غیر قطعیاند، قرینه مناسبی برای تأویل آیه و دست کشیدن از [[ظهور]] آن تلقی نمیشوند. علامه طباطبایی در [[تفسیر آیات]] [[خلقت آدم]] گرچه آیات را تأویل پذیر میدانند <ref>المیزان، ج ۱۶، ص۲۵۶.</ref> دیدگاه [[علم]] را نیز به دلیل غیرمسلم بودن، قرینه مناسبی برای تأویل نمیدانند. <ref>المیزان، ج ۴، ص۱۴۴؛ ج ۱۶، ص۲۵۸ - ۲۵۹.</ref> | ||
#'''فرضیات علمی مخالف با [[نص]] قطعی:''' اگرچه علامه طباطبایی به [[صراحت]] [[رأی]] خود را در چنین صورتی بیان نمیکند و با مصداقی از آن نیز مواجه نشدیم؛ اما با توجه به مورد پیشین، در این مورد نیز، فرضیات علمی را برای [[تأویل آیات]] مناسب نمیبیند. | # '''فرضیات علمی مخالف با [[نص]] قطعی:''' اگرچه علامه طباطبایی به [[صراحت]] [[رأی]] خود را در چنین صورتی بیان نمیکند و با مصداقی از آن نیز مواجه نشدیم؛ اما با توجه به مورد پیشین، در این مورد نیز، فرضیات علمی را برای [[تأویل آیات]] مناسب نمیبیند. | ||
فرجام سخن آنکه، اگر چه نتوان ضرورتی برای [[تفسیر علمی]] بیان کرد، با این همه نمیتوان در صورت رعایت شروط لازم در تفسیر، از آن [[نهی]] کرد. در عین حال که اهمیت و کارکرد آن چنان گسترده و مهم است که عموم [[مفسران]] به طور محدودی از آن بهره گرفتهاند.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | فرجام سخن آنکه، اگر چه نتوان ضرورتی برای [[تفسیر علمی]] بیان کرد، با این همه نمیتوان در صورت رعایت شروط لازم در تفسیر، از آن [[نهی]] کرد. در عین حال که اهمیت و کارکرد آن چنان گسترده و مهم است که عموم [[مفسران]] به طور محدودی از آن بهره گرفتهاند.<ref>[[شادی نفیسی|نفیسی، شادی]]، [[تفسیر علمی (مقاله)|مقاله «تفسیر علمی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> |