پرش به محتوا

توحید در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[توحید]] در شمار [[برترین]] [[فضیلت‌ها]] قرار دارد، و می‌‌توان آن را پایه و اساس [[ادیان الهی]] و به‌ویژه [[اسلام]] به شمار آورد. از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به صورت‌های گوناگون، یک‌هزار [[آیه]] درباره آن نازل شده است.  
[[توحید]] در شمار [[برترین]] [[فضیلت‌ها]] قرار دارد، و می‌‌توان آن را پایه و اساس [[ادیان الهی]] و به‌ویژه [[اسلام]] به شمار آورد. از همین روست که در [[قرآن کریم]]، به صورت‌های گوناگون، یک‌هزار [[آیه]] درباره آن نازل شده است.  


==[[توحید]] چیست؟==
== [[توحید]] چیست؟ ==
[[توحید]] در لغت از ماده "وحد" به معنی یگانه باوری و [[یگانه پرستی]] است و در اصطلاح [[معارف دینی]]، عبارت است از [[اعتقاد]] به [[یگانگی]] و یکتایی [[خدا]] در [[مقام]] ذات، صفت‌ها، فعل و [[عبادت]]. [[توحید]] در [[مقام]] ذات صفت‌ها و و [[افعال]] [[توحید نظری]] است و به [[معرفت]] و [[شناخت]] [[انسان]] از [[خدا]] و به معنی یگانه باوری ناظر است و [[توحید]] در [[مقام]] [[عبادت]] که از آن به [[توحید عبادی]] و [[یگانه‌پرستی]] تعبیر می‌شود، نتیجه یگانه باوری و به [[پرستش]] و عبادت‌هایی ناظر است که از [[انسان]] صادر می‌شود. یگانه پرست به کسی می‌گوییم که یک [[معبود]] دارد و جز او را لایق [[پرستش]] نمی‌داند و جز او بر آستان دیگری سر نمی‌ساید<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۳۲.</ref>.
[[توحید]] در لغت از ماده "وحد" به معنی یگانه باوری و [[یگانه پرستی]] است و در اصطلاح [[معارف دینی]]، عبارت است از [[اعتقاد]] به [[یگانگی]] و یکتایی [[خدا]] در [[مقام]] ذات، صفت‌ها، فعل و [[عبادت]]. [[توحید]] در [[مقام]] ذات صفت‌ها و و [[افعال]] [[توحید نظری]] است و به [[معرفت]] و [[شناخت]] [[انسان]] از [[خدا]] و به معنی یگانه باوری ناظر است و [[توحید]] در [[مقام]] [[عبادت]] که از آن به [[توحید عبادی]] و [[یگانه‌پرستی]] تعبیر می‌شود، نتیجه یگانه باوری و به [[پرستش]] و عبادت‌هایی ناظر است که از [[انسان]] صادر می‌شود. یگانه پرست به کسی می‌گوییم که یک [[معبود]] دارد و جز او را لایق [[پرستش]] نمی‌داند و جز او بر آستان دیگری سر نمی‌ساید<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۲.</ref>.


==[[ستایش]] توحيد==
== [[ستایش]] توحيد ==
[[توحید]] بالاترین منازل [[دین]] و [[برترین]] [[مقامات]] مقربین است و به خودی خود، دانستنش پیچیده و دقیق و از حیث [[توکل]] و عمل، سخت و دشوار است. فهمیدنش غامض است که اکثر [[اهل]] [[درک]] و [[فهم]]، از [[درک]] [[حقیقت]] آن باز مانده یا مانند مجسمه و [[حنابله]]، در [[مقام]] ذات به تجسیم و تکثیر گرفتار آمده یا مثل مشيهه و [[اشاعره]]، در مورد صفت‌ها، به [[تغییر]] و تشبيه قائل شده یا چون [[قدریه]] و جبریه درباره [[افعال]] به [[جبر]] و تفویض ‌گراییده‌اند. از حيث عمل یعنی رضادادن و [[توکل]] کردن دشوار است؛ چون دیدن اسباب و وسائط و تکیه بر آنها [[شرک]] است و رها کردن آن و [[بی‌اعتنایی]] به آنها، ایراد بر [[شریعت]] و طعنه بر [[سنت نبوی]] و [[حکمت]] الاهی است؛ بنابراین معنی [[توحید]] را به [[درستی]] فهمیدن و مطابق [[عقل]] و [[شرع]] به آن عمل کردن، به نهایت پیچیده و دشوار است و کسی نمی‌تواند پرده از این همه پیچیدگی و نهانی بردارد، جز آنان که با [[پیروی]] از آثار [[سید]] [[انبیا]]، چشمان [[عقل]] خویش را از [[نور]] حقایق روشن کرده و از [[انوار]] [[اهل بیت]] پاکش پرتوی گرفته‌اند<ref>محمد صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ج۲، ص۲ با تلخیص.</ref>. [[توحید]] به معنای [[خدا]] را به [[یگانگی]] و یکتایی شناختن و تنها او را پرستیدن، شرط اساسی [[مسلمانی]] و نخستین درس همه [[ادیان]] الاهی و موضوع [[دعوت]] تمامی [[پیامبران]] است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۳۲-۳۳۳.</ref>.
[[توحید]] بالاترین منازل [[دین]] و [[برترین]] [[مقامات]] مقربین است و به خودی خود، دانستنش پیچیده و دقیق و از حیث [[توکل]] و عمل، سخت و دشوار است. فهمیدنش غامض است که اکثر [[اهل]] [[درک]] و [[فهم]]، از [[درک]] [[حقیقت]] آن باز مانده یا مانند مجسمه و [[حنابله]]، در [[مقام]] ذات به تجسیم و تکثیر گرفتار آمده یا مثل مشيهه و [[اشاعره]]، در مورد صفت‌ها، به [[تغییر]] و تشبيه قائل شده یا چون [[قدریه]] و جبریه درباره [[افعال]] به [[جبر]] و تفویض ‌گراییده‌اند. از حيث عمل یعنی رضادادن و [[توکل]] کردن دشوار است؛ چون دیدن اسباب و وسائط و تکیه بر آنها [[شرک]] است و رها کردن آن و [[بی‌اعتنایی]] به آنها، ایراد بر [[شریعت]] و طعنه بر [[سنت نبوی]] و [[حکمت]] الاهی است؛ بنابراین معنی [[توحید]] را به [[درستی]] فهمیدن و مطابق [[عقل]] و [[شرع]] به آن عمل کردن، به نهایت پیچیده و دشوار است و کسی نمی‌تواند پرده از این همه پیچیدگی و نهانی بردارد، جز آنان که با [[پیروی]] از آثار [[سید]] [[انبیا]]، چشمان [[عقل]] خویش را از [[نور]] حقایق روشن کرده و از [[انوار]] [[اهل بیت]] پاکش پرتوی گرفته‌اند<ref>محمد صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ج۲، ص۲ با تلخیص.</ref>. [[توحید]] به معنای [[خدا]] را به [[یگانگی]] و یکتایی شناختن و تنها او را پرستیدن، شرط اساسی [[مسلمانی]] و نخستین درس همه [[ادیان]] الاهی و موضوع [[دعوت]] تمامی [[پیامبران]] است. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ}}<ref>«و پیش از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر بدو وحی کردیم که هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرستید» سوره انبیاء، آیه ۲۵.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref>.


==اقسام [[توحید]]==
== اقسام [[توحید]] ==
[[توحید]] دارای مراتبی است. منظور از مرتبه در این عنوان، جهتی است که [[خدا]] را در آن یگانه میدانی. هرچند مشهور است که از این جهات به مراتب تعبیر می‌شود، در [[حقیقت]] مرتبه نیستند بلکه به اقسام و حوزه‌ها شبیه ترند. [[مراتب توحید]] با توجه به عمق [[باور]] [[موحدان]] [[تعیین]] می‌شود که ما برای جلوگیری از خلط اصطلاح، آن را درجات [[موحدان]] می‌نامیم و در جای مناسب درباره آن سخن خواهیم گفت. به هرحال طبق اصطلاح مشهور در [[علم کلام]]، [[توحید]] دارای چهار مرتبه است:
[[توحید]] دارای مراتبی است. منظور از مرتبه در این عنوان، جهتی است که [[خدا]] را در آن یگانه میدانی. هرچند مشهور است که از این جهات به مراتب تعبیر می‌شود، در [[حقیقت]] مرتبه نیستند بلکه به اقسام و حوزه‌ها شبیه ترند. [[مراتب توحید]] با توجه به عمق [[باور]] [[موحدان]] [[تعیین]] می‌شود که ما برای جلوگیری از خلط اصطلاح، آن را درجات [[موحدان]] می‌نامیم و در جای مناسب درباره آن سخن خواهیم گفت. به هرحال طبق اصطلاح مشهور در [[علم کلام]]، [[توحید]] دارای چهار مرتبه است:
# [[توحید ذاتی]]: مراد از "[[توحید ذاتی]]"، آن است که هیچ موجود [[واجب]] جز از [[خداوند]] یگانه، وجود ندارد؛ و هرچه جز اوست بوئی از [[وجوب]] نبرده است. از همین روست که بعضی از [[فرزانگان]]، [[توحید ذاتی]] را همان معنای عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> دانسته‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref>. [[توحید]] در [[مقام]] ذات ([[توحید ذاتی]])، عبارت است از اینکه [[انسان]] [[خدا]] را ذات یگانه و یکتا بداند؛ به این معنا که [[باور]] کند که وجودش بی‌نهایت است، هیچ حدی ندارد، شبیه و نظیر و ضدی ندارد، دچار [[نقص]] و نیازی نیست و ذات مقدسش از ترکیب منزه است؛ زیرا هر مرکبی به اجزای خود [[نیازمند]] است و [[خداوند]] از نیاز منزه، [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: "یکی از معانی [[توحید]] [[خدا]]، [[یگانگی]] ذات اوست؛ یعنی نه در خارج، نه در [[عقل]] و نه در [[وهم]] قابل قسمت نیست و چنین است [[پروردگار]] ما"<ref>علی بن حسین صدوق، توحید، ص۸۱، باب ۳ ح۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۳۳-۳۳۴.</ref>.
# [[توحید ذاتی]]: مراد از "[[توحید ذاتی]]"، آن است که هیچ موجود [[واجب]] جز از [[خداوند]] یگانه، وجود ندارد؛ و هرچه جز اوست بوئی از [[وجوب]] نبرده است. از همین روست که بعضی از [[فرزانگان]]، [[توحید ذاتی]] را همان معنای عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> دانسته‌اند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۱۹.</ref>. [[توحید]] در [[مقام]] ذات ([[توحید ذاتی]])، عبارت است از اینکه [[انسان]] [[خدا]] را ذات یگانه و یکتا بداند؛ به این معنا که [[باور]] کند که وجودش بی‌نهایت است، هیچ حدی ندارد، شبیه و نظیر و ضدی ندارد، دچار [[نقص]] و نیازی نیست و ذات مقدسش از ترکیب منزه است؛ زیرا هر مرکبی به اجزای خود [[نیازمند]] است و [[خداوند]] از نیاز منزه، [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} می‌فرماید: "یکی از معانی [[توحید]] [[خدا]]، [[یگانگی]] ذات اوست؛ یعنی نه در خارج، نه در [[عقل]] و نه در [[وهم]] قابل قسمت نیست و چنین است [[پروردگار]] ما"<ref>علی بن حسین صدوق، توحید، ص۸۱، باب ۳ ح۳.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۳-۳۳۴.</ref>.
# [[توحید صفاتی]]: مراد از "[[توحید صفاتی]]" نیز، آن است که صفات [[حضرت حق]] جل و علا عین ذات اوست و از این‌رو ذات او مرکب نبوده بسیط صرف است؛ بلکه او وجود یگانه و یگانه وجودِ عالم است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>. عبارت از این است که [[باور]] کنیم صفت‌های [[خدا]] همگی عین ذات اوست و در نتیجه صفت هایش عین یکدیگرند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۳۴.</ref>.
# [[توحید صفاتی]]: مراد از "[[توحید صفاتی]]" نیز، آن است که صفات [[حضرت حق]] جل و علا عین ذات اوست و از این‌رو ذات او مرکب نبوده بسیط صرف است؛ بلکه او وجود یگانه و یگانه وجودِ عالم است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>. عبارت از این است که [[باور]] کنیم صفت‌های [[خدا]] همگی عین ذات اوست و در نتیجه صفت هایش عین یکدیگرند<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۴.</ref>.
# [[توحید عبادی]]: منظور از "[[توحید عبادی]]"، آنست که هیچ موجودی جز از [[حضرت حق]]، [[شایستگی]] پرستیده شدن را ندارد. این سخن همان معنی عبارت مشهور {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>.
# [[توحید عبادی]]: منظور از "[[توحید عبادی]]"، آنست که هیچ موجودی جز از [[حضرت حق]]، [[شایستگی]] پرستیده شدن را ندارد. این سخن همان معنی عبارت مشهور {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> است<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۰.</ref>.
# [[توحید افعالی]]: مراد از "[[توحید افعالی]]" آن ست که هیچ چیزی بجز از او در عالم وجود مؤثّر نیست، و تمامی تأثیرها تنها و تنها از آن اوست و بس. عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> را، بدین معنی نیز می‌‌توان دانست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۱.</ref>.
# [[توحید افعالی]]: مراد از "[[توحید افعالی]]" آن ست که هیچ چیزی بجز از او در عالم وجود مؤثّر نیست، و تمامی تأثیرها تنها و تنها از آن اوست و بس. عبارت [[شریف]] {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> را، بدین معنی نیز می‌‌توان دانست<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۱ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۱، ص ۳۲۱.</ref>.
خط ۲۷: خط ۲۷:
{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است» سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>. مقصود از این سخن آن است که غیر [[خدا]] به طور مستقل هیچ کاری نمی‌کنند و هیچ تأثیری ندارند موجودات [[جهان]] همان طور که در اصل وجود خود به [[خدا]] وابسته هستند و از خود استقلالی ندارند، بدون [[اراده]] او، هیچ تأثیری ندارند. بدون خواست [[خدا]]، از هیچ علتی هیچ معلولی پیدا نمی‌شود و هیچ سیبی مسبب خود را در پی ندارد، علل و اسباب، همان طور که اصل وجود خود را به [[خدا]] مدیون‌اند، تأثیرات خود را نیز از آن [[خالق]] یکتا می‌گیرند.
{{متن قرآن|اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}}<ref>«خداوند آفریننده همه چیز است و او بر هر چیزی نگاهبان است» سوره زمر، آیه ۶۲.</ref>. مقصود از این سخن آن است که غیر [[خدا]] به طور مستقل هیچ کاری نمی‌کنند و هیچ تأثیری ندارند موجودات [[جهان]] همان طور که در اصل وجود خود به [[خدا]] وابسته هستند و از خود استقلالی ندارند، بدون [[اراده]] او، هیچ تأثیری ندارند. بدون خواست [[خدا]]، از هیچ علتی هیچ معلولی پیدا نمی‌شود و هیچ سیبی مسبب خود را در پی ندارد، علل و اسباب، همان طور که اصل وجود خود را به [[خدا]] مدیون‌اند، تأثیرات خود را نیز از آن [[خالق]] یکتا می‌گیرند.


[[خداوند متعال]] در [[آفرینش]]، روزی دهی، [[حیات]] بخشی، [[حفظ]] و [[هدایت]] [[جهان]]، پرورش مخلوقات تا [[رسیدن به کمال]]، می‌راندن زنده‌ها، [[بخشش]] و دیگر [[افعال]] خود شریکی ندارد، او با [[قدرت]] کامل خود همه [[کارها]] را انجام می‌دهد و در هیچ فعلی به [[یار]] و [[یاور]] نیاز ندارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۳۴.</ref>.
[[خداوند متعال]] در [[آفرینش]]، روزی دهی، [[حیات]] بخشی، [[حفظ]] و [[هدایت]] [[جهان]]، پرورش مخلوقات تا [[رسیدن به کمال]]، می‌راندن زنده‌ها، [[بخشش]] و دیگر [[افعال]] خود شریکی ندارد، او با [[قدرت]] کامل خود همه [[کارها]] را انجام می‌دهد و در هیچ فعلی به [[یار]] و [[یاور]] نیاز ندارد<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۴.</ref>.


==درجات [[موحدان]]==
== درجات [[موحدان]] ==
موحدان به تناسب رتبه خود در [[ایمان]]، دارای درجاتی هستند.
موحدان به تناسب رتبه خود در [[ایمان]]، دارای درجاتی هستند.
#'''[[توحید زبانی]]:''' که [[اهل]] [[معرفت]] آن را قشر القشر - به معنی پوسته پوست - می‌نامند. [[توحید زبانی]] مرتبه کسانی است که با زبان، [[خدا]] را به [[یگانگی]] یاد می‌کنند، {{متن حدیث|لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ}}، می‌گویند و اظهار می‌کنند که در [[عالم هستی]] جز [[خدا]] کسی و چیزی اثرگذار نیست، ولی قلبشان با به کلی از [[درک]] این معنی [[غافل]] است یا به آن [[باور]] ندارد. [[توحید زبانی]] از نظر [[معنوی]] هیچ ارزشی ندارد و تنها فایده آن این است که سایر [[مسلمانان]] موظف‌اند با گوینده به عنوان یک [[مسلمان]] [[رفتار]] کنند و [[خون]] و مالش از تعرض مصون بماند.
# '''[[توحید زبانی]]:''' که [[اهل]] [[معرفت]] آن را قشر القشر - به معنی پوسته پوست - می‌نامند. [[توحید زبانی]] مرتبه کسانی است که با زبان، [[خدا]] را به [[یگانگی]] یاد می‌کنند، {{متن حدیث|لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ}}، می‌گویند و اظهار می‌کنند که در [[عالم هستی]] جز [[خدا]] کسی و چیزی اثرگذار نیست، ولی قلبشان با به کلی از [[درک]] این معنی [[غافل]] است یا به آن [[باور]] ندارد. [[توحید زبانی]] از نظر [[معنوی]] هیچ ارزشی ندارد و تنها فایده آن این است که سایر [[مسلمانان]] موظف‌اند با گوینده به عنوان یک [[مسلمان]] [[رفتار]] کنند و [[خون]] و مالش از تعرض مصون بماند.
# [[توحید برهانی]]: به این معنی که گوینده {{متن حدیث|لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ}}، از راه [[استدلال]] به این [[حقیقت]] برسد که تنها [[مدبر]] عالم خداست. فایده این [[اعتقاد]] این است که علاوه بر [[حفظ]] [[خون]] و [[مال]]، [[انسان]] را در [[قیامت]] از [[عذاب]] الاهی [[نجات]] میدهد؛ ولی [[قلب]] [[انسان]] از این [[اعتقاد]]، شرح و صفایی نمی‌یابد.
# [[توحید برهانی]]: به این معنی که گوینده {{متن حدیث|لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ}}، از راه [[استدلال]] به این [[حقیقت]] برسد که تنها [[مدبر]] عالم خداست. فایده این [[اعتقاد]] این است که علاوه بر [[حفظ]] [[خون]] و [[مال]]، [[انسان]] را در [[قیامت]] از [[عذاب]] الاهی [[نجات]] میدهد؛ ولی [[قلب]] [[انسان]] از این [[اعتقاد]]، شرح و صفایی نمی‌یابد.
#'''[[توحید]] کشفى:''' [[کشف]] به این معنی است که [[انسان]] [[حقیقت توحید]] را به واسطه [[نور]] [[حق]]، [[مشاهده]] کند؛ یعنی با آنکه تمامی موجودات را در حال [[کثرت]] می‌بیند، نسبت آنها را با [[خدا]] نیز ببیند و جز یک فاعل مؤثر در [[جهان]] به چشمش نیاید. این، مرتبة مقربین است.
# '''[[توحید]] کشفى:''' [[کشف]] به این معنی است که [[انسان]] [[حقیقت توحید]] را به واسطه [[نور]] [[حق]]، [[مشاهده]] کند؛ یعنی با آنکه تمامی موجودات را در حال [[کثرت]] می‌بیند، نسبت آنها را با [[خدا]] نیز ببیند و جز یک فاعل مؤثر در [[جهان]] به چشمش نیاید. این، مرتبة مقربین است.
#'''[[توحید حقیقی]]:''' به این معنی که [[انسان]] جز [[خدا]] را نبیند؛ [[اهل]] [[معرفت]]، این مرتبه را مرتبه فنا در [[توحید]] می‌نامند؛ چون [[موحد]] در این مرتبه خود را نیز نمی‌بیند و از [[توحید]] خویش هم بی‌خبر است، این مرتبه، مرتبه [[صدیقین]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]،ص۳۳۵.</ref>.
# '''[[توحید حقیقی]]:''' به این معنی که [[انسان]] جز [[خدا]] را نبیند؛ [[اهل]] [[معرفت]]، این مرتبه را مرتبه فنا در [[توحید]] می‌نامند؛ چون [[موحد]] در این مرتبه خود را نیز نمی‌بیند و از [[توحید]] خویش هم بی‌خبر است، این مرتبه، مرتبه [[صدیقین]] است<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱]]، ص۳۳۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش