پرش به محتوا

جلاس بن سوید انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۵: خط ۵:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
==آشنایی اجمالی==
== آشنایی اجمالی ==
وی از تیره [[حبیب بن عمرو بن عوف بن مالک]] از [[اوس]] است<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۳۷.</ref>. گفته‌اند جُلاس در [[زمان جاهلیت]] دیه‌ای از برخی اقوامش [[طلب]] داشت، در حالی که محتاج بود. هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[مدینه]] آمد، آن دیه را گرفت و به جلاس داد و او [[بی‌نیاز]] شد. بخشی از [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> بدین سبب نازل شده است<ref>ر.ک: واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۰۴ و ۱۰۶۸.</ref>.
وی از تیره [[حبیب بن عمرو بن عوف بن مالک]] از [[اوس]] است<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۳۷.</ref>. گفته‌اند جُلاس در [[زمان جاهلیت]] دیه‌ای از برخی اقوامش [[طلب]] داشت، در حالی که محتاج بود. هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} به [[مدینه]] آمد، آن دیه را گرفت و به جلاس داد و او [[بی‌نیاز]] شد. بخشی از [[آیه]] {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> بدین سبب نازل شده است<ref>ر. ک: واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۰۴ و ۱۰۶۸.</ref>.


برخی منابع در معرفی وی گفته‌اند: در [[مغازی]] از او یاد شده<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۴۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۸.</ref> که به نظر می‌رسد اشاره به خبر [[تخلف]] وی در [[جنگ تبوک]] و شمار او در زمره [[منافقان]] است. هرچند گفته‌اند [[توبه]] کرد و توبه‌اش [[نیکو]] بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۹.</ref>. نیز گفته‌اند: وی [[همسر]] [[مادر]] [[عمیر بن سعد]] بود و با عمیر داستانی دارد که مشهور است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. داستان وی با عمیر و [[منافق]] بودن و توبه‌اش به گونه‌های مختلف نقل شده است. در یک نقل چنین آمده است: جلاس از جمله منافقانی بود که [[مردم]] را از شرکت در جنگ تبوک باز می‌داشت و می‌‌گفت: اگر محمد راست بگوید، ما از الاغ بدتریم، عمیر که در آغوش جلاس بزرگ شده بود، با اظهار ارادت تمام به او گفت: ای جلاس، سخنی گفتی که اگر آن را بازگو کنم، تو را [[رسوا]] می‌کند و اگر آن را پنهان دارم، خودم را هلاک می‌گرداند و یکی از این دو برای من آسان‌تر است؛ از این رو، موضوع را به [[آگاهی]] رسول خدا{{صل}} رساند. آن [[حضرت]] جلاس را خواست و [[درستی]] [[سخن]] او را جویا شد. جلاس [[انکار]] کرد و گفت: ما با خود سخنی می‌‌گفتیم و [[بازی]] می‌‌کردیم و افزود که عمیر [[دروغ]] می‌گوید و [[سوگند]] خورد، در حالی که عمیر حاضر بود و از [[خدا]] خواست در این باره [[آیه]] نازل شود. هرچند [[جلاس]] [[سوگند]] خورده بود و [[دوست]] می‌داشت تا [[حکم]] کند هرکدامشان یکصد تازیانه بخورند ولی به سبب این سخنانشان آیه نازل نشود، ولی در این باره آیاتی از [[سوره توبه]] چنین نازل شد: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟» سوره توبه، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ}}<ref>«عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۶.</ref> و {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> سپس جلاس به گناه‌اش اعتراف و [[توبه]] کرد و در توبه‌اش صادق بود و پس از آن نیز از [[نیکی]] به عمیر که پیش از این روامی داشت، دریغ نکرد<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۰۵ و ۱۰۶۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۰ و ۳۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۹.</ref>. بنا بر [[نقلی]]، [[حارث بن سوید]] - [[برادر]] [[جلاس]] - نیز از [[اسلام]] برگشت و با گروهی به [[مکه]] رفت. سپس پشیمان شد و چون نزدیک [[مدینه]] رسید، به جلاس خبر [[پشیمانی]] خود را رساند و از او خواست از [[رسول خدا]]{{صل}} بپرسد اگر [[شهادتین]] بگوید، راهی برای [[توبه]] هست یا سر به بیابان گذارد. [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۸۹.</ref>. در این باره نازل شد و جلاس آن را به اطلاع برادرش رساند. حارث به مدینه آمد و توبه کرد و رسول خدا{{صل}} [[توبه]] او را پذیرفت<ref>ر.ک: ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۴۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۸.</ref>. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۸۷.</ref> خبر [[نفاق]] و توبه جلاس بن سوید را واهی دانسته است. به هر حال، جلاس برادر حارث بن سوید است، ولی در اینکه کدام یک [[قاتل]] [[مجذر بن ذیاد]] بود که در [[جنگ احد]] او را به [[تلافی]] پدرشان - که در [[جاهلیت]] کشته بودند - [[اختلاف]] است. به گفته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۱.</ref> [[عدوی]]، [[ابن کلبی]] و [[قاسم بن سلام]] بر این باورند که جلاس مجذر را کُشت اما به نظر [[ابن حجر]] مشهور آن است که حارث بن سوید او را کشته است<ref>نیز ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۵۰.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جلاس بن سوید انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۰۸.</ref>
برخی منابع در معرفی وی گفته‌اند: در [[مغازی]] از او یاد شده<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۴۲؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۸.</ref> که به نظر می‌رسد اشاره به خبر [[تخلف]] وی در [[جنگ تبوک]] و شمار او در زمره [[منافقان]] است. هرچند گفته‌اند [[توبه]] کرد و توبه‌اش [[نیکو]] بود<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۰؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۹.</ref>. نیز گفته‌اند: وی [[همسر]] [[مادر]] [[عمیر بن سعد]] بود و با عمیر داستانی دارد که مشهور است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۰.</ref>. داستان وی با عمیر و [[منافق]] بودن و توبه‌اش به گونه‌های مختلف نقل شده است. در یک نقل چنین آمده است: جلاس از جمله منافقانی بود که [[مردم]] را از شرکت در جنگ تبوک باز می‌داشت و می‌‌گفت: اگر محمد راست بگوید، ما از الاغ بدتریم، عمیر که در آغوش جلاس بزرگ شده بود، با اظهار ارادت تمام به او گفت: ای جلاس، سخنی گفتی که اگر آن را بازگو کنم، تو را [[رسوا]] می‌کند و اگر آن را پنهان دارم، خودم را هلاک می‌گرداند و یکی از این دو برای من آسان‌تر است؛ از این رو، موضوع را به [[آگاهی]] رسول خدا {{صل}} رساند. آن [[حضرت]] جلاس را خواست و [[درستی]] [[سخن]] او را جویا شد. جلاس [[انکار]] کرد و گفت: ما با خود سخنی می‌‌گفتیم و [[بازی]] می‌‌کردیم و افزود که عمیر [[دروغ]] می‌گوید و [[سوگند]] خورد، در حالی که عمیر حاضر بود و از [[خدا]] خواست در این باره [[آیه]] نازل شود. هرچند [[جلاس]] [[سوگند]] خورده بود و [[دوست]] می‌داشت تا [[حکم]] کند هرکدامشان یکصد تازیانه بخورند ولی به سبب این سخنانشان آیه نازل نشود، ولی در این باره آیاتی از [[سوره توبه]] چنین نازل شد: {{متن قرآن|وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلْعَبُ قُلْ أَبِاللَّهِ وَآيَاتِهِ وَرَسُولِهِ كُنْتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و اگر از آنان (از ریشخند کردنشان) بپرسی، به یقین می‌گویند: ما تنها (در گفت‌وگو) فرو می‌رفتیم و بازی می‌کردیم بگو: آیا خداوند و آیات وی و پیامبرش را ریشخند می‌کردید؟» سوره توبه، آیه ۶۵.</ref>، {{متن قرآن|لَا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طَائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طَائِفَةً بِأَنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ}}<ref>«عذر نیاورید، که پس از ایمان کافر شده‌اید؛ اگر از گروهی از شما در گذریم گروهی (دیگر) را عذاب می‌کنیم زیرا که گناهکار بوده‌اند» سوره توبه، آیه ۶۶.</ref> و {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند می‌خورند که (سخنی) نگفته‌اند در حالی که بی‌گمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آورده‌اند و پس از اسلام خویش کفر ورزیده‌اند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافته‌اند و کینه‌جویی نکرده‌اند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را توانگر کرده‌اند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است و اگر رو بگردانند خداوند آنان را در این جهان و جهان واپسین به عذابی دردناک دچار خواهد کرد و در (این سر) زمین یار و یاوری نخواهند داشت» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> سپس جلاس به گناه‌اش اعتراف و [[توبه]] کرد و در توبه‌اش صادق بود و پس از آن نیز از [[نیکی]] به عمیر که پیش از این روامی داشت، دریغ نکرد<ref>واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۰۵ و ۱۰۶۷؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۰ و ۳۳۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۹.</ref>. بنا بر [[نقلی]]، [[حارث بن سوید]] - [[برادر]] [[جلاس]] - نیز از [[اسلام]] برگشت و با گروهی به [[مکه]] رفت. سپس پشیمان شد و چون نزدیک [[مدینه]] رسید، به جلاس خبر [[پشیمانی]] خود را رساند و از او خواست از [[رسول خدا]] {{صل}} بپرسد اگر [[شهادتین]] بگوید، راهی برای [[توبه]] هست یا سر به بیابان گذارد. [[آیه]] {{متن قرآن|إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«مگر آنان که پس از آن، توبه کنند و به راه آیند؛ که بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۸۹.</ref>. در این باره نازل شد و جلاس آن را به اطلاع برادرش رساند. حارث به مدینه آمد و توبه کرد و رسول خدا {{صل}} [[توبه]] او را پذیرفت<ref>ر. ک: ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۴۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۴۸.</ref>. [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۸۷.</ref> خبر [[نفاق]] و توبه جلاس بن سوید را واهی دانسته است. به هر حال، جلاس برادر حارث بن سوید است، ولی در اینکه کدام یک [[قاتل]] [[مجذر بن ذیاد]] بود که در [[جنگ احد]] او را به [[تلافی]] پدرشان - که در [[جاهلیت]] کشته بودند - [[اختلاف]] است. به گفته [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۱.</ref> [[عدوی]]، [[ابن کلبی]] و [[قاسم بن سلام]] بر این باورند که جلاس مجذر را کُشت اما به نظر [[ابن حجر]] مشهور آن است که حارث بن سوید او را کشته است<ref>نیز ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۹۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۵۰.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جلاس بن سوید انصاری»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۰۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش