حارث بن عوف الخشنی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ابواسماء حارث]] (حرث بن عوف بن ابی حارثة بن مره]] از بزرگان [[غطفان]] و [[رئیس]] شاخه [[بنیمره|بنیمُرّة]] بود که در [[فدک]] سکونت داشت<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۹؛ ج ۳، ص ۵۳۱ - ۵۳۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰۸؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۲۷.</ref>. نام او در درگیری تیرههای غَطَفان در [[دوره جاهلی]] بارها به میان آمده است؛ [[جنگ]] داحس ـ از طولانیترین جنگهای [[جاهلی]] که به سبب شرطبندی [[قیس بن زهیر]] از بنی عَبْس و [[حذیفة بن بدر]] از بنی ذُبیان روی داد ـ تنها با مداخله حارث به [[صلح]] انجامید. توصیف بسیاری از منابع از [[شخصیت]] حارث به عنوان پرداخت کننده دیه در این [[جنگ]] نشان از اهمیت و جایگاه عملکرد او دارد. در درگیری دیگری میان این دو تیره وقتی بنی عَبْس در پی کشته شدن یکی از مردان خود، به قصد [[انتقام]] به سوی حارث شتافتند او با فرستادن فرزند خود به همراه ۱۰۰ شتر، آنان را در گرفتن این شتران به عنوان دیه یا کشتن فرزندش [[آزاد]] گذارد؛ آنگاه بنیعبس از انتقام [[دست]] کشیدند و به همان دیه بسنده کردند<ref> الاغانی، ج ۱۰، ص ۳۴۲.</ref>. | [[ابواسماء حارث]] (حرث بن عوف بن ابی حارثة بن مره]] از بزرگان [[غطفان]] و [[رئیس]] شاخه [[بنیمره|بنیمُرّة]] بود که در [[فدک]] سکونت داشت<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۱۱۹؛ ج ۳، ص ۵۳۱ - ۵۳۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۰۸؛ التنبیه والاشراف، ص ۲۲۷.</ref>. نام او در درگیری تیرههای غَطَفان در [[دوره جاهلی]] بارها به میان آمده است؛ [[جنگ]] داحس ـ از طولانیترین جنگهای [[جاهلی]] که به سبب شرطبندی [[قیس بن زهیر]] از بنی عَبْس و [[حذیفة بن بدر]] از بنی ذُبیان روی داد ـ تنها با مداخله حارث به [[صلح]] انجامید. توصیف بسیاری از منابع از [[شخصیت]] حارث به عنوان پرداخت کننده دیه در این [[جنگ]] نشان از اهمیت و جایگاه عملکرد او دارد. در درگیری دیگری میان این دو تیره وقتی بنی عَبْس در پی کشته شدن یکی از مردان خود، به قصد [[انتقام]] به سوی حارث شتافتند او با فرستادن فرزند خود به همراه ۱۰۰ شتر، آنان را در گرفتن این شتران به عنوان دیه یا کشتن فرزندش [[آزاد]] گذارد؛ آنگاه بنیعبس از انتقام [[دست]] کشیدند و به همان دیه بسنده کردند<ref> الاغانی، ج ۱۰، ص ۳۴۲.</ref>. | ||
با [[ظهور اسلام]] او نیز مانند بسیاری از [[مشرکان]] از [[پیوستن]] به [[پیامبر]]{{صل}} خودداری کرد تا جایی که بنابر نظر مشهور در [[سال پنجم هجری]] در برابر وعدههای [[مالی]] سران [[بنی نضیر]] با [[قوم]] خود به [[سپاه]] [[احزاب]] پیوست. هرچند در شرکت حارث در این جنگ [[اختلاف]] نظر وجود دارد، گروهی معتقدند زمانیکه بزرگان [[بنینضیر]] موافقت سران [[قریش]] را در راهاندازی [[جنگی]] همه جانبه ضدّ پیامبر{{صل}} جلب کردند به سوی غطفانیان رهسپار شدند و ضمن اعلام [[حمایت]] و [[همبستگی]] [[قریش]]، از آنان نیز برای [[مشارکت]] در جنگ [[دعوت]] کردند، سپس حارث با ۴۰۰ تن از [[یاران]] خود عازم جنگ شدند؛ ولی به علت طولانی شدن محاصره [[مدینه]] و شدت [[طوفان]] از جنگ دست کشیده، به منطقه خود بازگشتند<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۱۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۹۴؛ الارشاد، ج ۱، ص ۹۵.</ref>. | با [[ظهور اسلام]] او نیز مانند بسیاری از [[مشرکان]] از [[پیوستن]] به [[پیامبر]] {{صل}} خودداری کرد تا جایی که بنابر نظر مشهور در [[سال پنجم هجری]] در برابر وعدههای [[مالی]] سران [[بنی نضیر]] با [[قوم]] خود به [[سپاه]] [[احزاب]] پیوست. هرچند در شرکت حارث در این جنگ [[اختلاف]] نظر وجود دارد، گروهی معتقدند زمانیکه بزرگان [[بنینضیر]] موافقت سران [[قریش]] را در راهاندازی [[جنگی]] همه جانبه ضدّ پیامبر {{صل}} جلب کردند به سوی غطفانیان رهسپار شدند و ضمن اعلام [[حمایت]] و [[همبستگی]] [[قریش]]، از آنان نیز برای [[مشارکت]] در جنگ [[دعوت]] کردند، سپس حارث با ۴۰۰ تن از [[یاران]] خود عازم جنگ شدند؛ ولی به علت طولانی شدن محاصره [[مدینه]] و شدت [[طوفان]] از جنگ دست کشیده، به منطقه خود بازگشتند<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۲۱۵؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۹۴؛ الارشاد، ج ۱، ص ۹۵.</ref>. | ||
[[حارث]] از کسانی بوده که [[پیامبر]]{{صل}} در نظر داشت او و یارانش را در برابر اعطای امتیازاتی از [[سپاه]] [[احزاب]] جدا سازد. هرچند او به این [[مصالحه]] [[رضایت]] داد، [[مخالفت]] سران [[انصار]] در پی [[مشورت]] پیامبر{{صل}} با آنان، آن را ناتمام نهاد<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۹۴؛ الارشاد، ج ۱، ص ۹۶.</ref>. در مقابل، عدهای همچون [[زهری]] حضور حارث در [[جنگ احزاب]] را منتفی میدانند و معتقدند او در بین [[راه]] بازگشت و به [[یاران]] خود گفت: پراکنده شوید، زیرا [[عاقبت]] [[امر]] به سود [[محمد]] است<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۴۳؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۸۶.</ref>. در جمع میان این دو نظر میتوان از گفتار واقدی بهره برد؛ وی ضمن تأکید بر حضور بنی مُرّه و در رأس آنها [[حارث بن عوف]] در جنگ احزاب و همچنین مراجعت آنها از [[جنگ]] به سبب [[طوفان]] به همراه دیگر [[سپاهیان]] [[غطفان]]، آورده است که چون [[عیینة بن حصن]] ـ از سران [[غطفان]] ـ پس از چندی از بازگشت خود پشیمان شده بود و [[تصمیم]] گرفت مجدداً به [[یاری]] آنها برود، یاران خود را برای [[حمایت]] از [[یهودیان بنینضیر]] که بخشی از آنها در [[خیبر]] مستقر شده بودند آماده [[کارزار]] کرد. حارث چون از تصمیم عیینه مطلع گشت او را از چنین عملی بازداشت و گفت: بدان که تاکنون محمد خیبر را [[فتح]] کرده، پس از یاری [[یهود]] دست بردار؛ ولی عیینه [[کلام]] او را نپذیرفت<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[حارث بن عوف (مقاله)|مقاله «حارث بن عوف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | [[حارث]] از کسانی بوده که [[پیامبر]] {{صل}} در نظر داشت او و یارانش را در برابر اعطای امتیازاتی از [[سپاه]] [[احزاب]] جدا سازد. هرچند او به این [[مصالحه]] [[رضایت]] داد، [[مخالفت]] سران [[انصار]] در پی [[مشورت]] پیامبر {{صل}} با آنان، آن را ناتمام نهاد<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۹۴؛ الارشاد، ج ۱، ص ۹۶.</ref>. در مقابل، عدهای همچون [[زهری]] حضور حارث در [[جنگ احزاب]] را منتفی میدانند و معتقدند او در بین [[راه]] بازگشت و به [[یاران]] خود گفت: پراکنده شوید، زیرا [[عاقبت]] [[امر]] به سود [[محمد]] است<ref>المغازی، ج ۲، ص ۴۴۳؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۸۶.</ref>. در جمع میان این دو نظر میتوان از گفتار واقدی بهره برد؛ وی ضمن تأکید بر حضور بنی مُرّه و در رأس آنها [[حارث بن عوف]] در جنگ احزاب و همچنین مراجعت آنها از [[جنگ]] به سبب [[طوفان]] به همراه دیگر [[سپاهیان]] [[غطفان]]، آورده است که چون [[عیینة بن حصن]] ـ از سران [[غطفان]] ـ پس از چندی از بازگشت خود پشیمان شده بود و [[تصمیم]] گرفت مجدداً به [[یاری]] آنها برود، یاران خود را برای [[حمایت]] از [[یهودیان بنینضیر]] که بخشی از آنها در [[خیبر]] مستقر شده بودند آماده [[کارزار]] کرد. حارث چون از تصمیم عیینه مطلع گشت او را از چنین عملی بازداشت و گفت: بدان که تاکنون محمد خیبر را [[فتح]] کرده، پس از یاری [[یهود]] دست بردار؛ ولی عیینه [[کلام]] او را نپذیرفت<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[حارث بن عوف (مقاله)|مقاله «حارث بن عوف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref>. | ||
==اسلام آوردن حارث== | == اسلام آوردن حارث == | ||
در [[سال نهم هجری]] زمانیکه پیامبر{{صل}} از [[تبوک]] بازگشت هیئتی از بنیمُرّه متشکل از ۱۳ نفر به [[ریاست]] حارث بن عوف وارد [[مدینه]] شدند و از آنجا که لؤی از اجداد پیامبر{{صل}} بود، حارث برای جلب نظر پیامبر{{صل}} در معرفی خود و همراهانش گفت: "ما [[قوم]] و [[عشیره]] تو و از [[بنی عامر]] بن لؤی هستیم". [[پیامبر]]{{صل}} از این گفتار او تبسّمی کرد و چون از وضع مناطق آنان جویا شد [[حارث]] از پیامبر{{صل}} خواست برایشان [[دعا]] کند. [[حضرت]]{{صل}} [[دست]] به دعا برداشت و برای آنان [[طلب]] [[باران]] کرد. چون [[هیئت]] بنیمُرّه پس از چند [[روز]] اقامت در [[مدینه]] [[تصمیم]] به بازگشت گرفتند نزد پیامبر{{صل}} آمدند. حضرت به [[بلال]] [[دستور]] داد تا به هر یک از آنان ۱۰ وقیّه (هر وقیه ۳۷ گرم) و به حارث ۱۲ وقیّه نقره بدهد. اینان چون به منطقه خود بازگشتند [[مشاهده]] کردند در پی دعای حضرت در آنجا باران باریده است<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۱۶.</ref>. | در [[سال نهم هجری]] زمانیکه پیامبر {{صل}} از [[تبوک]] بازگشت هیئتی از بنیمُرّه متشکل از ۱۳ نفر به [[ریاست]] حارث بن عوف وارد [[مدینه]] شدند و از آنجا که لؤی از اجداد پیامبر {{صل}} بود، حارث برای جلب نظر پیامبر {{صل}} در معرفی خود و همراهانش گفت: "ما [[قوم]] و [[عشیره]] تو و از [[بنی عامر]] بن لؤی هستیم". [[پیامبر]] {{صل}} از این گفتار او تبسّمی کرد و چون از وضع مناطق آنان جویا شد [[حارث]] از پیامبر {{صل}} خواست برایشان [[دعا]] کند. [[حضرت]] {{صل}} [[دست]] به دعا برداشت و برای آنان [[طلب]] [[باران]] کرد. چون [[هیئت]] بنیمُرّه پس از چند [[روز]] اقامت در [[مدینه]] [[تصمیم]] به بازگشت گرفتند نزد پیامبر {{صل}} آمدند. حضرت به [[بلال]] [[دستور]] داد تا به هر یک از آنان ۱۰ وقیّه (هر وقیه ۳۷ گرم) و به حارث ۱۲ وقیّه نقره بدهد. اینان چون به منطقه خود بازگشتند [[مشاهده]] کردند در پی دعای حضرت در آنجا باران باریده است<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۲۹۷ ـ ۲۹۸؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۳۱۶.</ref>. | ||
همچنین [[نقل]] شده حارث از پیامبر{{صل}} خواست تا کسی را برای [[دعوت]] قومش به [[اسلام]] نزد آنان بفرستد. پیامبر{{صل}} نیز یکی از [[انصار]] را در [[پناه]] حارث نزد [[قوم]] او فرستاد؛ ولی آنان آن [[انصاری]] را کشتند و بدین شکل حارث مورد [[طعن]] [[حسّان بن ثابت]] قرار گرفت و با پرداخت دیه به [[خانواده]] مقتول از پیامبر{{صل}} عذرخواهی کرد<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۶۰؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۶۲۹؛ الاصابه، ج ۱، ص ۶۸۳.</ref>. | همچنین [[نقل]] شده حارث از پیامبر {{صل}} خواست تا کسی را برای [[دعوت]] قومش به [[اسلام]] نزد آنان بفرستد. پیامبر {{صل}} نیز یکی از [[انصار]] را در [[پناه]] حارث نزد [[قوم]] او فرستاد؛ ولی آنان آن [[انصاری]] را کشتند و بدین شکل حارث مورد [[طعن]] [[حسّان بن ثابت]] قرار گرفت و با پرداخت دیه به [[خانواده]] مقتول از پیامبر {{صل}} عذرخواهی کرد<ref> الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۶۰؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۶۲۹؛ الاصابه، ج ۱، ص ۶۸۳.</ref>. | ||
از حارث به عنوان عامل پیامبر{{صل}} در بنی مُرّه نیز نام برده شده است<ref> اسدالغابه، ج ۱، ص ۶۲۹.</ref>. از دیگر نکات [[زندگی]] حارث خواستگاری پیامبر{{صل}} از قرصافه دختر حارث است. در پی این خواستگاری، حارث چون میخواست پیامبر{{صل}} را منصرف کند دختر خود را به [[دروغ]] [[مبتلا]] به [[مرض]] پیسی معرفی کرد و چون به [[خانه]] بازگشت دختر خود را به همان [[بیماری]] مبتلا دید<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۶۸۳.</ref>. | از حارث به عنوان عامل پیامبر {{صل}} در بنی مُرّه نیز نام برده شده است<ref> اسدالغابه، ج ۱، ص ۶۲۹.</ref>. از دیگر نکات [[زندگی]] حارث خواستگاری پیامبر {{صل}} از قرصافه دختر حارث است. در پی این خواستگاری، حارث چون میخواست پیامبر {{صل}} را منصرف کند دختر خود را به [[دروغ]] [[مبتلا]] به [[مرض]] پیسی معرفی کرد و چون به [[خانه]] بازگشت دختر خود را به همان [[بیماری]] مبتلا دید<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۶۸۳.</ref>. | ||
[[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.</ref> از [[حارث بن عوف]] به عنوان یکی از سران برجسته احزاب یاد کردهاند<ref> مجمعالبیان، ج ۷ - ۸، ص ۵۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۸۶.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[حارث بن عوف (مقاله)|مقاله «حارث بن عوف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> | [[مفسران]] ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا}}<ref>«ای مؤمنان! نعمت خداوند را بر خویش به یاد آورید هنگامی که سپاهیانی بر شما تاختند و ما بر (سر) آنان بادی و (نیز) سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید فرستادیم و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره احزاب، آیه ۹.</ref> از [[حارث بن عوف]] به عنوان یکی از سران برجسته احزاب یاد کردهاند<ref> مجمعالبیان، ج ۷ - ۸، ص ۵۳۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۸۶.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[حارث بن عوف (مقاله)|مقاله «حارث بن عوف»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۰ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۰.</ref> |