پرش به محتوا

حق تعیین سرنوشت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حق تعیین سرنوشت در قرآن]] - [[حق تعیین سرنوشت در حدیث]] - [[حق تعیین سرنوشت در تاریخ اسلامی]] - [[حق تعیین سرنوشت در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[حق تعیین سرنوشت در قرآن]] - [[حق تعیین سرنوشت در حدیث]] - [[حق تعیین سرنوشت در تاریخ اسلامی]] - [[حق تعیین سرنوشت در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
رُویه‌ای دیگر از [[حق]] [[انتخاب]]، حق [[تعیین سرنوشت]] از سوی [[مردم]] یک [[قلمرو]] است که در [[قرآن کریم]] به آن تصریح شده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>.
رُویه‌ای دیگر از [[حق]] [[انتخاب]]، حق [[تعیین سرنوشت]] از سوی [[مردم]] یک [[قلمرو]] است که در [[قرآن کریم]] به آن تصریح شده است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ}}<ref>«بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.</ref>.


روایتی را [[ابوخالد کابلی]] از [[امام سجاد]]{{ع}} نقل می‌کند که فرمود: گناهانی که [[نعمت‌ها]] را [[تغییر]] می‌دهد، عبارت‌اند از [[ستم]] بر مردم، ترک و از بین رفتن [[عادت]] به [[کار خیر]]، [[کارهای نیک]] را ریاکارانه انجام دادن، [[کفران نعمت]] و ترک [[شکر]] است، سپس [[امام]]{{ع}} [[آیه]] بالا را خواند<ref>الشیخ الصدوق، معانی الأخبار، ج۲، ص۲۷۰.</ref>. یکی از [[شیعیان]] در نامه‌ای از [[امام صادق]]{{ع}} درباره این آیه و چگونگی تغییر [[نعمت]] توسط یک [[قوم]] پرسید و امام{{ع}} در پاسخ مکتوب خویش به این نکته اشاره فرمود که [[خداوند]] [[بدی]] به قومی نمی‌رساند مگر آنکه خودشان [[خطا]] کنند و کاری انجام دهند که از آن [[نهی]] شده‌اند<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۰۶.</ref>. بر اساس این آیه، [[انسان‌ها]] می‌توانند موانع درونی، بیرونی، فردی و [[اجتماعی]] خود را [[شناسایی]] کنند و با رفع آنها زمینه دگرگونی‌ها در [[زندگی]] و [[سرنوشت]] خود را فراهم سازند. طبعاً این [[انسان]]، دارای [[اراده]] و [[آزادی]] است که می‌تواند چنین کند. خداوند سرنوشت [[جوامع]] را بیرون از دایره [[اختیار]] آنان دگرگون نمی‌کند، بلکه افراد آن جوامع باید نظام‌های [[اخلاقی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی و... را دگرگون سازند.
روایتی را [[ابوخالد کابلی]] از [[امام سجاد]] {{ع}} نقل می‌کند که فرمود: گناهانی که [[نعمت‌ها]] را [[تغییر]] می‌دهد، عبارت‌اند از [[ستم]] بر مردم، ترک و از بین رفتن [[عادت]] به [[کار خیر]]، [[کارهای نیک]] را ریاکارانه انجام دادن، [[کفران نعمت]] و ترک [[شکر]] است، سپس [[امام]] {{ع}} [[آیه]] بالا را خواند<ref>الشیخ الصدوق، معانی الأخبار، ج۲، ص۲۷۰.</ref>. یکی از [[شیعیان]] در نامه‌ای از [[امام صادق]] {{ع}} درباره این آیه و چگونگی تغییر [[نعمت]] توسط یک [[قوم]] پرسید و امام {{ع}} در پاسخ مکتوب خویش به این نکته اشاره فرمود که [[خداوند]] [[بدی]] به قومی نمی‌رساند مگر آنکه خودشان [[خطا]] کنند و کاری انجام دهند که از آن [[نهی]] شده‌اند<ref>محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۰۶.</ref>. بر اساس این آیه، [[انسان‌ها]] می‌توانند موانع درونی، بیرونی، فردی و [[اجتماعی]] خود را [[شناسایی]] کنند و با رفع آنها زمینه دگرگونی‌ها در [[زندگی]] و [[سرنوشت]] خود را فراهم سازند. طبعاً این [[انسان]]، دارای [[اراده]] و [[آزادی]] است که می‌تواند چنین کند. خداوند سرنوشت [[جوامع]] را بیرون از دایره [[اختیار]] آنان دگرگون نمی‌کند، بلکه افراد آن جوامع باید نظام‌های [[اخلاقی]]، [[سیاسی]]، اجتماعی و... را دگرگون سازند.


ویژگی حکومت‌های [[خودکامه]]، یکه‌تازی و خودبسندگی است؛ به گونه‌ای که هیچ حقی برای دیگران به رسمیت شناخته نمی‌شود و فرد می‌پندارد که همه [[فضایل]] و [[افکار]] را به [[تنهایی]] دارد؛ پس در [[نظام استبدادی]] «شخص در کاری که [[شایسته]] [[مشورت]] است، بر [[رأی]] خویش اکتفا می‌نماید. [[استبداد]]، صفت [[حکمرانی]] است مطلق‌العنان که در امور [[رعیت]] چنان که خود خواهد [[تصرف]] نماید، بدون [[ترس]] و [[بیم]] از حساب و عقابی محقق»<ref>عبدالرحمن کواکبی، طبایع الاستبداد، ص۴۳.</ref>. در این [[نظام‌ها]]، [[حق]] [[انتخاب]]، [[انتقاد]]، [[اعتراض]] و به طورکلی [[مشارکت سیاسی]] که از مصادیق [[آزادی]] محسوب می‌شوند، وجود ندارد؛ اما در [[نظام شورایی]]، [[حق مشارکت آزاد]] [[شهروندان]] و اظهار نظر آنان پذیرفته می‌شود. با فراگیری این حق، [[فرهنگ]] [[نقادی]] از سوی شهروندان و [[نقدپذیری]] از سوی [[حاکمان]] در [[نظام‌های سیاسی]] رواج می‌یابد و بستری مناسب، برای حضور بی‌واهمه [[مردم]] در امور جاری، ساخت [[سرنوشت]] به دستان شهروندان و رسیدن به آزادی و [[عدالت سیاسی]] مهیا می‌شود.
ویژگی حکومت‌های [[خودکامه]]، یکه‌تازی و خودبسندگی است؛ به گونه‌ای که هیچ حقی برای دیگران به رسمیت شناخته نمی‌شود و فرد می‌پندارد که همه [[فضایل]] و [[افکار]] را به [[تنهایی]] دارد؛ پس در [[نظام استبدادی]] «شخص در کاری که [[شایسته]] [[مشورت]] است، بر [[رأی]] خویش اکتفا می‌نماید. [[استبداد]]، صفت [[حکمرانی]] است مطلق‌العنان که در امور [[رعیت]] چنان که خود خواهد [[تصرف]] نماید، بدون [[ترس]] و [[بیم]] از حساب و عقابی محقق»<ref>عبدالرحمن کواکبی، طبایع الاستبداد، ص۴۳.</ref>. در این [[نظام‌ها]]، [[حق]] [[انتخاب]]، [[انتقاد]]، [[اعتراض]] و به طورکلی [[مشارکت سیاسی]] که از مصادیق [[آزادی]] محسوب می‌شوند، وجود ندارد؛ اما در [[نظام شورایی]]، [[حق مشارکت آزاد]] [[شهروندان]] و اظهار نظر آنان پذیرفته می‌شود. با فراگیری این حق، [[فرهنگ]] [[نقادی]] از سوی شهروندان و [[نقدپذیری]] از سوی [[حاکمان]] در [[نظام‌های سیاسی]] رواج می‌یابد و بستری مناسب، برای حضور بی‌واهمه [[مردم]] در امور جاری، ساخت [[سرنوشت]] به دستان شهروندان و رسیدن به آزادی و [[عدالت سیاسی]] مهیا می‌شود.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش