حی (اسم الهی): تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== [[حی]] بودن [[خدا]] == | == [[حی]] بودن [[خدا]] == | ||
در نخستین نگاه به موجودات آنها دو قسم دیده میشوند: | در نخستین نگاه به موجودات آنها دو قسم دیده میشوند: | ||
#آفریدگانی که به ظاهر ثابتاند و با بقاء وجود تغییراتی در آنها رخ نمیدهد؛ مانند سنگها و دیگر جمادات. | # آفریدگانی که به ظاهر ثابتاند و با بقاء وجود تغییراتی در آنها رخ نمیدهد؛ مانند سنگها و دیگر جمادات. | ||
#مخلوقاتی که حال آنها با بقاء وجود [[تغییر]] میکند و قوا و افعالشان تعطیل میگردند و به تدریج، [[فاسد]] میشوند؛ مانند [[انسان]] و دیگر اقسام [[حیوان]] و نبات. در قسم دوم، [[انسان]] [[اذعان]] میکند که آن سوی [[حواس ظاهری]]، [[امر]] دیگری است که مبدأ [[احساسات]]، [[ادراکات]] [[علمی]] و افعالی است که بر [[علم]] و [[اراده]] استوارند و آن، [[حیات]] است و بطلان آن را [[مرگ]] میگویند، پس [[حیات]] نحوهای از وجود است که خاستگاه علم و [[قدرت]] است.<ref>المیزان، ج ۲، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> | # مخلوقاتی که حال آنها با بقاء وجود [[تغییر]] میکند و قوا و افعالشان تعطیل میگردند و به تدریج، [[فاسد]] میشوند؛ مانند [[انسان]] و دیگر اقسام [[حیوان]] و نبات. در قسم دوم، [[انسان]] [[اذعان]] میکند که آن سوی [[حواس ظاهری]]، [[امر]] دیگری است که مبدأ [[احساسات]]، [[ادراکات]] [[علمی]] و افعالی است که بر [[علم]] و [[اراده]] استوارند و آن، [[حیات]] است و بطلان آن را [[مرگ]] میگویند، پس [[حیات]] نحوهای از وجود است که خاستگاه علم و [[قدرت]] است.<ref>المیزان، ج ۲، ص۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> | ||
برای [[اثبات]] [[حی]] بودن [[خدا]] ادلهای میتوان برشمرد: | برای [[اثبات]] [[حی]] بودن [[خدا]] ادلهای میتوان برشمرد: | ||
#وقتی علم و قدرت انسان و حیوان که زائد بر ذات آنهاست، حیاتشان را ثابت میکند، علم و [[قدرت خدا]]: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|ْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۰.</ref> که عین ذات ویاند، مسلّمتر بر حیات وی دلالت میکنند.<ref> اسفار، ج ۶، ص۴۱۳؛ نهایة الحکمه، ص۳۷۱.</ref> | # وقتی علم و قدرت انسان و حیوان که زائد بر ذات آنهاست، حیاتشان را ثابت میکند، علم و [[قدرت خدا]]: {{متن قرآن|أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«خداوند به هر چیزی داناست» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|ْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره بقره، آیه ۲۰.</ref> که عین ذات ویاند، مسلّمتر بر حیات وی دلالت میکنند.<ref> اسفار، ج ۶، ص۴۱۳؛ نهایة الحکمه، ص۳۷۱.</ref> | ||
#خدا [[بخشنده]] علم: {{متن قرآن|َ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ}}<ref>«و خداوند به شما آموزش میدهد» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، قدرت: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است» سوره صافات، آیه ۹۶.</ref> و حیات: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ}}<ref>«و اوست که شما را زنده گردانید» سوره حج، آیه ۶۶.</ref> به دیگران است که از [[صفات کمال]] مطلق موجودند و چون صفات یادشده در معلول خدا هست، باید در علت که خود اوست، به شکلی [[برتر]] باشد.<ref>اسفار، ج ۶، صص ۴۲۰.</ref> | # خدا [[بخشنده]] علم: {{متن قرآن|َ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ}}<ref>«و خداوند به شما آموزش میدهد» سوره بقره، آیه ۲۸۲.</ref>، قدرت: {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«در حالی که خداوند، شما و چیزهایی را که میسازید آفریده است» سوره صافات، آیه ۹۶.</ref> و حیات: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ}}<ref>«و اوست که شما را زنده گردانید» سوره حج، آیه ۶۶.</ref> به دیگران است که از [[صفات کمال]] مطلق موجودند و چون صفات یادشده در معلول خدا هست، باید در علت که خود اوست، به شکلی [[برتر]] باشد.<ref>اسفار، ج ۶، صص ۴۲۰.</ref> | ||
#حیات و [[موت]] از امور متقابلاند که در یک چیز نمیگنجند و واسطهای نیز میان آنها نیست، بنابراین اگر خدا حی نباشد، مانند دیگران به موت، هلاک و فنا [[وصف]] میگردد: {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>، | # حیات و [[موت]] از امور متقابلاند که در یک چیز نمیگنجند و واسطهای نیز میان آنها نیست، بنابراین اگر خدا حی نباشد، مانند دیگران به موت، هلاک و فنا [[وصف]] میگردد: {{متن قرآن|كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ}}<ref>«هر چیزی نابود شدنی است جز ذات او» سوره قصص، آیه ۸۸.</ref>، {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ}}<ref>«هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است» سوره الرحمن، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ}}<ref>«و (تنها) ذات بشکوه و کرامند پروردگارت ماندگار است» سوره الرحمن، آیه ۲۷.</ref>، در نتیجه امکان و حدوث خواهد یافت،<ref>کفایة الموحدین، ج ۱، ص۲۶۱.</ref> درحالی که او [[واجب]] الوجود بالذات است. | ||
گفتنی است [[ادله]] دیگری نیز برای اثبات حیات خدا برشمردهاند که به گونهای به [[ادله]] پیش گفته بر میگردند؛ مانند اینکه [[خدا]] به همه چیز [[دانا]]: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست که گروهی را پس از راهنمایی گمراه گذارد تا برای آنها روشن گرداند از چه پرهیز کنند؛ به راستی خداوند به هر چیزی داناست» سوره توبه، آیه ۱۱۵.</ref> و فاعل همه ممکنات و تمام موجودات [[جهان]] از آثار [[قدرت]] اوست: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آیا در نیافتهاند | گفتنی است [[ادله]] دیگری نیز برای اثبات حیات خدا برشمردهاند که به گونهای به [[ادله]] پیش گفته بر میگردند؛ مانند اینکه [[خدا]] به همه چیز [[دانا]]: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}}<ref>«و خداوند بر آن نیست که گروهی را پس از راهنمایی گمراه گذارد تا برای آنها روشن گرداند از چه پرهیز کنند؛ به راستی خداوند به هر چیزی داناست» سوره توبه، آیه ۱۱۵.</ref> و فاعل همه ممکنات و تمام موجودات [[جهان]] از آثار [[قدرت]] اوست: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«آیا در نیافتهاند که خداوندی که آسمانها و زمین را آفریده است و در آفرینش آنها درمانده نشده است میتواند مردگان را زنده گرداند؟ چرا، بیگمان او بر هر کاری تواناست» سوره احقاف، آیه ۳۳.</ref> و همیشه [[علم]] و قدرت از [[حیات]] بر میخیزند، بنابر این او [[حیّ]] است؛<ref>النکت الاعتقادیه، ص۳۳؛ المباحث المشرقیه، ج ۲، ص۵۱۸؛ ایضاح المراد، ص۵۲ ـ ۵۳.</ref> یا اینکه چون حیات [[اشرف]] از ضدّش ([[مرگ]]) است، باید آن را برای خدا ثابت کرد. برخی به دلیل اخیر چنین اشکال کردهاند که شرط اتصاف خدا به امری کمالی که اشرف از نقیض خود است، آن است که از صفات عامِ وجود باشد، وگرنه محکمیْ اشرف از [[سستی]] است و حرکت، اشرف از سکون، با اینکه اتصاف خدا به [[صلابت]] و حرکت محال است<ref>اسفار، ج ۶، ص۴۱۹.</ref>.<ref>[[محمود برازنده|برازنده، محمود]]، [[حی - برازنده (مقاله)|مقاله «حی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۴۷۶-۴۷۷.</ref> | ||
== فرق [[حی]] بودن خدا با زنده بودن دیگر موجودات == | == فرق [[حی]] بودن خدا با زنده بودن دیگر موجودات == | ||
با آنکه حیات، چه درباره خدا به کار رود یا دیگر موجودات، مفهوم یکسان دارد، که همان بودن شی به نحوی است که [[درک]] کند و کاری انجام دهد،<ref>دررالفوائد، ج ۲، ص۶۲ ـ ۶۳.</ref> میان حیات خدا و دیگران از جهاتی تفاوت است: | با آنکه حیات، چه درباره خدا به کار رود یا دیگر موجودات، مفهوم یکسان دارد، که همان بودن شی به نحوی است که [[درک]] کند و کاری انجام دهد،<ref>دررالفوائد، ج ۲، ص۶۲ ـ ۶۳.</ref> میان حیات خدا و دیگران از جهاتی تفاوت است: | ||
# [[حیات]] خدا چیزی جز ذات او نیست، تا حیات بر ذاتش عارض شود؛ برخلاف حیات دیگر موجودات؛ زیرا آنها ذاتی معروض حیات دارند و چیزی دیگر به عنوان حیات (درک و حرکت) که بر آن ذات عارض میشود و این معنای گزاره «خدا حیّ و عین حیات است» است. | # [[حیات]] خدا چیزی جز ذات او نیست، تا حیات بر ذاتش عارض شود؛ برخلاف حیات دیگر موجودات؛ زیرا آنها ذاتی معروض حیات دارند و چیزی دیگر به عنوان حیات (درک و حرکت) که بر آن ذات عارض میشود و این معنای گزاره «خدا حیّ و عین حیات است» است. | ||
#حیات درباره بیشتر حیوانات به [[ادراک]] [[حسّی]] و حرکت مکانی است و در مورد [[خدا]] به [[ادراک]] مطلق و فعل ابداعی.<ref>درر الفوائد، ج ۲، ص۶۳.</ref> | # حیات درباره بیشتر حیوانات به [[ادراک]] [[حسّی]] و حرکت مکانی است و در مورد [[خدا]] به [[ادراک]] مطلق و فعل ابداعی.<ref>درر الفوائد، ج ۲، ص۶۳.</ref> | ||
# [[حیات]] خدا از آنجا که عین ذات وی است، حیات [[حقّ]] [[حقیقی]] است؛ ولی [[حیات]] اجسام و ابدان حیوانات غیر حقیقی است؛ زیرا براثر تعلّق [[نفوس]] به آنها دارای حیات شدهاند، از اینرو عالم اجسام را عالم [[ظلمت]] و [[موت]] مینامند.<ref> شرح الاسماء، ص۶۳۸ ـ ۶۳۹.</ref> | # [[حیات]] خدا از آنجا که عین ذات وی است، حیات [[حقّ]] [[حقیقی]] است؛ ولی [[حیات]] اجسام و ابدان حیوانات غیر حقیقی است؛ زیرا براثر تعلّق [[نفوس]] به آنها دارای حیات شدهاند، از اینرو عالم اجسام را عالم [[ظلمت]] و [[موت]] مینامند.<ref> شرح الاسماء، ص۶۳۸ ـ ۶۳۹.</ref> | ||
# [[حیات الهی]] همیشگی: {{متن قرآن|وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ}}<ref>«و کار خود را به آن زنده نامیرا واگذار» سوره فرقان، آیه ۵۸.</ref> و آغاز و انجامش نامحدود؛ ولی حیات دیگران ناپایدار و محدود است: {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بیگمان تو خواهی مرد و آنان نیز میمیرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ}}<ref>«هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است» سوره الرحمن، آیه ۲۶.</ref>؛ {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ}}<ref>«هر کسی مرگ را میچشد و جز این نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۵.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۳، ص۸؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص۶۹۰.</ref> | # [[حیات الهی]] همیشگی: {{متن قرآن|وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ}}<ref>«و کار خود را به آن زنده نامیرا واگذار» سوره فرقان، آیه ۵۸.</ref> و آغاز و انجامش نامحدود؛ ولی حیات دیگران ناپایدار و محدود است: {{متن قرآن|إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ}}<ref>«بیگمان تو خواهی مرد و آنان نیز میمیرند» سوره زمر، آیه ۳۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ}}<ref>«هر که روی آن (زمین) است از میان رفتنی است» سوره الرحمن، آیه ۲۶.</ref>؛ {{متن قرآن|كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ}}<ref>«هر کسی مرگ را میچشد و جز این نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۵.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۳، ص۸؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص۶۹۰.</ref> | ||
#حیات خدا تام و کامل است، چون [[خواب]] ندارد که نمونه [[مرگ]] است: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>؛ ولی حیات دیگران با عروض خواب، کمال خود را از دست میدهد و ناقص میشود.<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۲۰۷.</ref> اقتران «[[حیّ]]» و «[[قیوم]]» در برخی از [[آیات]] ـ مانند [[آیه]] یاد شده و آیه {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> ـ مینمایاند که قیومیت خدا نسبت به موجودات فقط در تأثیر نیست؛ بلکه همراه حیات و مستلزم [[علم]] و [[قدرت]] است،<ref>المیزان، ج ۳، ص۶.</ref> چنانکه این اقتران در آیه {{متن قرآن|وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا}}<ref>«چهرهها در برابر (خداوند) زنده بسیار پایدار | # حیات خدا تام و کامل است، چون [[خواب]] ندارد که نمونه [[مرگ]] است: {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست که او را چرت و خواب فرا نمیگیرد» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref>؛ ولی حیات دیگران با عروض خواب، کمال خود را از دست میدهد و ناقص میشود.<ref>نثر طوبی، ج ۱، ص۲۰۷.</ref> اقتران «[[حیّ]]» و «[[قیوم]]» در برخی از [[آیات]] ـ مانند [[آیه]] یاد شده و آیه {{متن قرآن|اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ}}<ref>«خداوند است که هیچ خدایی جز آن زنده پایدار نیست» سوره بقره، آیه ۲۵۵.</ref> ـ مینمایاند که قیومیت خدا نسبت به موجودات فقط در تأثیر نیست؛ بلکه همراه حیات و مستلزم [[علم]] و [[قدرت]] است،<ref>المیزان، ج ۳، ص۶.</ref> چنانکه این اقتران در آیه {{متن قرآن|وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا}}<ref>«چهرهها در برابر (خداوند) زنده بسیار پایدار فروتن میشود و هر کس (بار) ستمی بر دوش دارد نومید میگردد» سوره طه، آیه ۱۱۱.</ref> از آن روست که آیه یاد شده درباره [[احیاء]] [[مردگان]] است بیقیومیت و حیات خدا شدنی نیست.<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۲۱۲.</ref> برخی از [[مفسران]] با نگاه به [[حصر]] در آیه {{متن قرآن|هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اوست که زنده است، هیچ خدایی جز او نیست، از این روی او را در حالی که دین خویش را برای او ناب میدارید بخوانید؛ سپاس خداوند پروردگار جهانیان را» سوره غافر، آیه ۶۵.</ref> گفتهاند: مفهوم آیه است که چیزی جز خدا زنده نیست؛ ولی از آنجا که در نظر وی موجودات دیگر نیز زنده هستند، افزوده است: مراد از «[[حی]]» در آیه یاد شده زندهای است که هرگز نمیمیرد و بدین ترتیب، [[حصر]] را توجیه کرده است،؛ چراکه تنها زندهای که نمیمیرد، خداست؛<ref>التفسیر الکبیر، ج ۹، ص۵۳۰.</ref> لیکن با توجه به اینکه [[حیات]] دیگر موجودات همانند وجود و دیگر [[کمالات]] وجودیشان، در حیات و وجود و کمالات [[خدا]] فانی است، میتوان بیتوجیه یاد شده گفت که {{متن قرآن|الْحَيُّ}} منحصر در خداست،<ref>شرح الاسماء، ص۶۳۹.</ref> همانگونه که {{متن قرآن|الْحَقُّ}}: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>.<ref>[[محمود برازنده|برازنده، محمود]]، [[حی - برازنده (مقاله)|مقاله «حی»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۱، ص۴۷۷-۴۷۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |