خیرالماکرین (اسم الهی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}
== معناشناسی ترکیب ==
== معناشناسی ترکیب ==
خیرالماکرین از «خیر» و «ماکرین» ترکیب یافته است،<ref>برای شناخت صفات فعل خداوند ر.ک: الاعتقاد والهدایه، ص۷۰ ـ ۷۲؛ حق الیقین، ص۳۷ ـ ۵۴.</ref> که خیر صفت [[تفضیل]] <ref>مفردات، ص۳۰۱، «خیر»؛ التحریر و التنویر، ج ۸، ص۲۵۱.</ref> به معنای [[برتر]] و نیکوتر است <ref> لسان العرب، ج ۴، ص۲۵۷؛ الصحاح، ج ۲، ص۶۵۱، «خیر».</ref> و ماکر نیز اسم فاعل از ریشه (م ـ ک ـ ر) به معانی [[فریب]]،<ref>لغت نامه، ج ۱۴، ص۲۱۳۹۰؛ فرهنگ فارسی، ج ۴، ص۴۳۱۶، «مکر».</ref> [[حیله]]، [[خدعه]]،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۵، ص۳۴۵؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۵۹، «مکر».</ref> [[تزویر]] و سگالش.<ref>لغت نامه، ج ۱۴، ص۲۱۳۹۰، «مکر».</ref>  
خیرالماکرین از «خیر» و «ماکرین» ترکیب یافته است،<ref>برای شناخت صفات فعل خداوند ر. ک: الاعتقاد والهدایه، ص۷۰ ـ ۷۲؛ حق الیقین، ص۳۷ ـ ۵۴.</ref> که خیر صفت [[تفضیل]] <ref>مفردات، ص۳۰۱، «خیر»؛ التحریر و التنویر، ج ۸، ص۲۵۱.</ref> به معنای [[برتر]] و نیکوتر است <ref> لسان العرب، ج ۴، ص۲۵۷؛ الصحاح، ج ۲، ص۶۵۱، «خیر».</ref> و ماکر نیز اسم فاعل از ریشه (م ـ ک ـ ر) به معانی [[فریب]]،<ref>لغت نامه، ج ۱۴، ص۲۱۳۹۰؛ فرهنگ فارسی، ج ۴، ص۴۳۱۶، «مکر».</ref> [[حیله]]، [[خدعه]]،<ref>معجم مقاییس اللغه، ج ۵، ص۳۴۵؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۵۹، «مکر».</ref> [[تزویر]] و سگالش.<ref>لغت نامه، ج ۱۴، ص۲۱۳۹۰، «مکر».</ref>  
===معنای مکر و حیله===
=== معنای مکر و حیله ===
{{اصلی|مکر و فریبکاری}}
{{اصلی|مکر و فریبکاری}}
برخی «مکر» را به حیله پنهانی یا چاره‌جویی برای منصرف ساختن دیگری از آنچه در پی انجام آن است معنا کرده‌اند.<ref>مفردات، ص۷۷۲؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۵۹؛ «مکر».</ref> گروهی نیز اصل معنای [[مکر]] را درهم تنیدن و به هم پیچیدن دانسته و آن را بر آسیب رساندن به دیگری به شکل پنهانی اطلاق کرده‌اند.<ref> التبیان، ج ۲، ص۴۷۶؛ ج ۵، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۵؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> مکر با واژه‌هایی نظیر خدعه، [[کید]]، حیله، [[غدر]] نزدیکی معنایی دارد و در جهاتی متفاوت است:<ref> ر.ک: معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶، ۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۳، «مکر».</ref>  
برخی «مکر» را به حیله پنهانی یا چاره‌جویی برای منصرف ساختن دیگری از آنچه در پی انجام آن است معنا کرده‌اند.<ref>مفردات، ص۷۷۲؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۵۹؛ «مکر».</ref> گروهی نیز اصل معنای [[مکر]] را درهم تنیدن و به هم پیچیدن دانسته و آن را بر آسیب رساندن به دیگری به شکل پنهانی اطلاق کرده‌اند.<ref> التبیان، ج ۲، ص۴۷۶؛ ج ۵، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۵؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.</ref> مکر با واژه‌هایی نظیر خدعه، [[کید]]، حیله، [[غدر]] نزدیکی معنایی دارد و در جهاتی متفاوت است:<ref> ر. ک: معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶، ۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۳، «مکر».</ref>  


در تفاوت حیله و مکر چنین گفته شده است: حیله هرگونه چاره‌جویی و دارای دو جهت [[سود]] و زیان است؛ اما مکر نوعی چاره‌جویی است که تنها در جهت ضرر تحقق می‌یابد؛<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۳.</ref> نیز مکر از راه‌های عادی و غیر عادی و حیله فقط از راه غیر عادی انجام می‌شود.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶.</ref> در تفاوت مکر و خدعه همچنین آمده است: خدعه، گونه‌ای [[دورویی]] ([[نفاق]]) و کرداری برخلاف گفتار و به قصد جلب [[منفعت]] یا دفع ضرر است و گاهی بی‌تفکر و [[تدبر]] انجام می‌گیرد؛<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۳؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۴۰۸، «مکر».</ref> ولی [[مکر]] همیشه همراه [[تفکر]] و [[تدبر]] است.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸؛ التفکر فی الاسماء، ص۴۸۱؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۹.</ref> در تفاوت [[کید]] و مکر چنین گفته شده است: مکر همیشه پنهانی و بی‌خبر دادن و کید، گاهی آشکارا و همراه خبر دادن است <ref>معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸.</ref> و در تفاوت [[غدر]] با مکر چنین آمده است: غدر نقض معاهداتی است که طرفین باید به آنها [[وفادار]] باشند؛ اما مکر در غیر [[معاهدات]] نیز کاربرد دارد.<ref>التبیان، ج ۵، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۵؛ معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.</ref>
در تفاوت حیله و مکر چنین گفته شده است: حیله هرگونه چاره‌جویی و دارای دو جهت [[سود]] و زیان است؛ اما مکر نوعی چاره‌جویی است که تنها در جهت ضرر تحقق می‌یابد؛<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۳.</ref> نیز مکر از راه‌های عادی و غیر عادی و حیله فقط از راه غیر عادی انجام می‌شود.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶.</ref> در تفاوت مکر و خدعه همچنین آمده است: خدعه، گونه‌ای [[دورویی]] ([[نفاق]]) و کرداری برخلاف گفتار و به قصد جلب [[منفعت]] یا دفع ضرر است و گاهی بی‌تفکر و [[تدبر]] انجام می‌گیرد؛<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۳؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۴۰۸، «مکر».</ref> ولی [[مکر]] همیشه همراه [[تفکر]] و [[تدبر]] است.<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸؛ التفکر فی الاسماء، ص۴۸۱؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۹.</ref> در تفاوت [[کید]] و مکر چنین گفته شده است: مکر همیشه پنهانی و بی‌خبر دادن و کید، گاهی آشکارا و همراه خبر دادن است <ref>معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸.</ref> و در تفاوت [[غدر]] با مکر چنین آمده است: غدر نقض معاهداتی است که طرفین باید به آنها [[وفادار]] باشند؛ اما مکر در غیر [[معاهدات]] نیز کاربرد دارد.<ref>التبیان، ج ۵، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۵؛ معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.</ref>
===معنای مکر الهی===
=== معنای مکر الهی ===
{{اصلی|مکر الهی}}
{{اصلی|مکر الهی}}


==تبیین خیرالماکرین==
== تبیین خیرالماکرین ==
خیرالماکرین واژه‌ای ترکیبی و از [[اسماء]] و اوصاف فعل خدای والاست <ref>تجلیات فی اسماء الله الحسنی، ص۱۵۵؛ التبیان، ج ۵، ص۱۰۹.</ref> و از آنجا که وی از هرگونه [[کاستی]] پیراسته است،<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۴، «مکر»؛ المیزان، ج ۱، ص۹۸ ـ ۹۹.</ref> می‌بایست در [[فهم]] و تبیین این اسم دقتی [[شایسته]] داشت، تا امری که با [[منزه]] بودن [[خدا]] تنافی دارد پیش نیاید.
خیرالماکرین واژه‌ای ترکیبی و از [[اسماء]] و اوصاف فعل خدای والاست <ref>تجلیات فی اسماء الله الحسنی، ص۱۵۵؛ التبیان، ج ۵، ص۱۰۹.</ref> و از آنجا که وی از هرگونه [[کاستی]] پیراسته است،<ref>التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۴، «مکر»؛ المیزان، ج ۱، ص۹۸ ـ ۹۹.</ref> می‌بایست در [[فهم]] و تبیین این اسم دقتی [[شایسته]] داشت، تا امری که با [[منزه]] بودن [[خدا]] تنافی دارد پیش نیاید.


اطلاق «خیرالماکرین» بر خدا که در برخی از [[تفاسیر]] به «اقوی الماکرین» معنا شده است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۶.</ref> از آن روست که مکر الهی ـ با توجه به [[قدرت]] نامتناهی خدا و [[ناتوانی]] کسانی که با او، [[دین]] و پیامبرانش مکر می‌کنند ـ سرانجام به نتیجه می‌رسد و نقشه‌های شوم نیرنگبازان را نقش بر آب کرده و [[شکست]] حتمی را بهره آنها می‌سازد؛<ref> راهنما، ج ۲، ص۴۵۶.</ref> یا بدان سبب است که همه مردم یا خصوص [[نیکوکاران]] و [[برگزیدگان خدا]] از نتیجه مکر خدا بهره برده: {{متن قرآن|وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref> تجلیات فی اسماء الله الحسنی، ص۱۵۵.</ref> و [[دین خدا]] به سبب آن برپا و نیرومند می‌شود، <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۵؛ المنار، ج ۳، ص۳۱۵؛ ج ۹، ص۶۵۱.</ref> چنان که [[مشرکان]] هنگامی که از [[رویارویی]] با [[اسلام]] و گسترش آن [[ناتوان]] شدند، از راه [[مکر]] درآمده و برای مقابله با [[پیامبر]]{{صل}} پیشنهادهای متفاوتی را از قبیل [[قتل]]، [[حبس]] و [[تبعید]] او عرضه کردند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص۶۶؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲.</ref> و سرانجام، توافق شد جهت [[ترس]] از بازخواست شدن، به صورت گروهی، آن [[حضرت]] را به قتل برسانند.<ref>ر.ک: مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۳۴؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲.</ref> پیامبر{{صل}} که [[جبرئیل]] آن حضرت را از نقشه شوم آنها [[آگاه]] کرد، [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} را در رختخواب خود خوابانید و خود شبانه از [[مکه]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.<ref> التبیان، ج ۵، ص۱۰۹؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۳۴؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲ ـ ۶۵۳.</ref> این امر که خود مشرکان مقدمات آن را فراهم کرده بودند، نه تنها آنها را ناکام کرد، سبب [[هجرت پیامبر اکرم]]{{صل}} در نتیجه خیر و [[برکت]] برای [[مؤمنان]] و [[گسترش اسلام]] شد؛<ref>ر. ک: المیزان، ج ۹، ص۶۶، ۲۸۳.</ref> یا [[یهودیان]] زمانی که برای قتل [[عیسی]]{{ع}} [[توطئه]] کردند و یکی از حواریان از آنها ۳۰ درهم [[رشوه]] گرفت تا حضرت را به آنان نشان دهد، [[خدا]] در برابر این [[خیانت]]، شباهت عیسی{{ع}} را بر او افکند، تا به جایش به دار آویخته شود؛<ref> التبیان، ج ۳، ص۳۸۳؛ بحار الانوار، ج ۱۴، ص۳۴۱.</ref> آن گاه حضرت را به سوی خود بالا برد و پیروانش را تا [[روز قیامت]] بر [[کافران]] [[برتری]] بخشید: {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref> برخی خیر را اسم [[تفضیل]] ندانسته و با توجه به معنای اسمی آن در معنای {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}} گفته‌اند: [[خدا]] خوب [[مکر]] کننده‌ای است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۶.</ref> و در همین جهت گفته شده است: مکر غیر خدا [[بیداد]] و بد است؛ ولی مکر خدا عین [[عدالت]] و نیکوست، از این رو او خیرالماکرین است.<ref>ر. ک: مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶ ـ ۸۲۷.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خیرالماکرین / اسماء ‌و صفات (مقاله)|مقاله «خیرالماکرین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۵۹- ۴۶۰</ref>
اطلاق «خیرالماکرین» بر خدا که در برخی از [[تفاسیر]] به «اقوی الماکرین» معنا شده است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۶.</ref> از آن روست که مکر الهی ـ با توجه به [[قدرت]] نامتناهی خدا و [[ناتوانی]] کسانی که با او، [[دین]] و پیامبرانش مکر می‌کنند ـ سرانجام به نتیجه می‌رسد و نقشه‌های شوم نیرنگبازان را نقش بر آب کرده و [[شکست]] حتمی را بهره آنها می‌سازد؛<ref> راهنما، ج ۲، ص۴۵۶.</ref> یا بدان سبب است که همه مردم یا خصوص [[نیکوکاران]] و [[برگزیدگان خدا]] از نتیجه مکر خدا بهره برده: {{متن قرآن|وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ}}<ref>«و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.</ref>.<ref> تجلیات فی اسماء الله الحسنی، ص۱۵۵.</ref> و [[دین خدا]] به سبب آن برپا و نیرومند می‌شود، <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۵؛ المنار، ج ۳، ص۳۱۵؛ ج ۹، ص۶۵۱.</ref> چنان که [[مشرکان]] هنگامی که از [[رویارویی]] با [[اسلام]] و گسترش آن [[ناتوان]] شدند، از راه [[مکر]] درآمده و برای مقابله با [[پیامبر]] {{صل}} پیشنهادهای متفاوتی را از قبیل [[قتل]]، [[حبس]] و [[تبعید]] او عرضه کردند: {{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>.<ref>المیزان، ج ۹، ص۶۶؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲.</ref> و سرانجام، توافق شد جهت [[ترس]] از بازخواست شدن، به صورت گروهی، آن [[حضرت]] را به قتل برسانند.<ref>ر. ک: مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۳۴؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲.</ref> پیامبر {{صل}} که [[جبرئیل]] آن حضرت را از نقشه شوم آنها [[آگاه]] کرد، [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} را در رختخواب خود خوابانید و خود شبانه از [[مکه]] به سوی [[مدینه]] [[هجرت]] کرد.<ref> التبیان، ج ۵، ص۱۰۹؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۳۴؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲ ـ ۶۵۳.</ref> این امر که خود مشرکان مقدمات آن را فراهم کرده بودند، نه تنها آنها را ناکام کرد، سبب [[هجرت پیامبر اکرم]] {{صل}} در نتیجه خیر و [[برکت]] برای [[مؤمنان]] و [[گسترش اسلام]] شد؛<ref>ر. ک: المیزان، ج ۹، ص۶۶، ۲۸۳.</ref> یا [[یهودیان]] زمانی که برای قتل [[عیسی]] {{ع}} [[توطئه]] کردند و یکی از حواریان از آنها ۳۰ درهم [[رشوه]] گرفت تا حضرت را به آنان نشان دهد، [[خدا]] در برابر این [[خیانت]]، شباهت عیسی {{ع}} را بر او افکند، تا به جایش به دار آویخته شود؛<ref> التبیان، ج ۳، ص۳۸۳؛ بحار الانوار، ج ۱۴، ص۳۴۱.</ref> آن گاه حضرت را به سوی خود بالا برد و پیروانش را تا [[روز قیامت]] بر [[کافران]] [[برتری]] بخشید: {{متن قرآن|وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ}}<ref>«آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.</ref> برخی خیر را اسم [[تفضیل]] ندانسته و با توجه به معنای اسمی آن در معنای {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}} گفته‌اند: [[خدا]] خوب [[مکر]] کننده‌ای است <ref>التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۶.</ref> و در همین جهت گفته شده است: مکر غیر خدا [[بیداد]] و بد است؛ ولی مکر خدا عین [[عدالت]] و نیکوست، از این رو او خیرالماکرین است.<ref>ر. ک: مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶ ـ ۸۲۷.</ref>.<ref>[[حسین علی یوسف‌زاده|یوسف‌زاده، حسین علی]]، [[خیرالماکرین / اسماء ‌و صفات (مقاله)|مقاله «خیرالماکرین»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۵۹- ۴۶۰</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش