خیرالماکرین (اسم الهی)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

معناشناسی ترکیب

خیرالماکرین از «خیر» و «ماکرین» ترکیب یافته است،[۱] که خیر صفت تفضیل [۲] به معنای برتر و نیکوتر است [۳] و ماکر نیز اسم فاعل از ریشه (م ـ ک ـ ر) به معانی فریب،[۴] حیله، خدعه،[۵] تزویر و سگالش.[۶]

معنای مکر و حیله

برخی «مکر» را به حیله پنهانی یا چاره‌جویی برای منصرف ساختن دیگری از آنچه در پی انجام آن است معنا کرده‌اند.[۷] گروهی نیز اصل معنای مکر را درهم تنیدن و به هم پیچیدن دانسته و آن را بر آسیب رساندن به دیگری به شکل پنهانی اطلاق کرده‌اند.[۸] مکر با واژه‌هایی نظیر خدعه، کید، حیله، غدر نزدیکی معنایی دارد و در جهاتی متفاوت است:[۹]

در تفاوت حیله و مکر چنین گفته شده است: حیله هرگونه چاره‌جویی و دارای دو جهت سود و زیان است؛ اما مکر نوعی چاره‌جویی است که تنها در جهت ضرر تحقق می‌یابد؛[۱۰] نیز مکر از راه‌های عادی و غیر عادی و حیله فقط از راه غیر عادی انجام می‌شود.[۱۱] در تفاوت مکر و خدعه همچنین آمده است: خدعه، گونه‌ای دورویی (نفاق) و کرداری برخلاف گفتار و به قصد جلب منفعت یا دفع ضرر است و گاهی بی‌تفکر و تدبر انجام می‌گیرد؛[۱۲] ولی مکر همیشه همراه تفکر و تدبر است.[۱۳] در تفاوت کید و مکر چنین گفته شده است: مکر همیشه پنهانی و بی‌خبر دادن و کید، گاهی آشکارا و همراه خبر دادن است [۱۴] و در تفاوت غدر با مکر چنین آمده است: غدر نقض معاهداتی است که طرفین باید به آنها وفادار باشند؛ اما مکر در غیر معاهدات نیز کاربرد دارد.[۱۵]

معنای مکر الهی

تبیین خیرالماکرین

خیرالماکرین واژه‌ای ترکیبی و از اسماء و اوصاف فعل خدای والاست [۱۶] و از آنجا که وی از هرگونه کاستی پیراسته است،[۱۷] می‌بایست در فهم و تبیین این اسم دقتی شایسته داشت، تا امری که با منزه بودن خدا تنافی دارد پیش نیاید.

اطلاق «خیرالماکرین» بر خدا که در برخی از تفاسیر به «اقوی الماکرین» معنا شده است [۱۸] از آن روست که مکر الهی ـ با توجه به قدرت نامتناهی خدا و ناتوانی کسانی که با او، دین و پیامبرانش مکر می‌کنند ـ سرانجام به نتیجه می‌رسد و نقشه‌های شوم نیرنگبازان را نقش بر آب کرده و شکست حتمی را بهره آنها می‌سازد؛[۱۹] یا بدان سبب است که همه مردم یا خصوص نیکوکاران و برگزیدگان خدا از نتیجه مکر خدا بهره برده: ﴿وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ[۲۰].[۲۱] و دین خدا به سبب آن برپا و نیرومند می‌شود، [۲۲] چنان که مشرکان هنگامی که از رویارویی با اسلام و گسترش آن ناتوان شدند، از راه مکر درآمده و برای مقابله با پیامبر (ص) پیشنهادهای متفاوتی را از قبیل قتل، حبس و تبعید او عرضه کردند: ﴿وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۲۳].[۲۴] و سرانجام، توافق شد جهت ترس از بازخواست شدن، به صورت گروهی، آن حضرت را به قتل برسانند.[۲۵] پیامبر (ص) که جبرئیل آن حضرت را از نقشه شوم آنها آگاه کرد، امیر مؤمنان علی (ع) را در رختخواب خود خوابانید و خود شبانه از مکه به سوی مدینه هجرت کرد.[۲۶] این امر که خود مشرکان مقدمات آن را فراهم کرده بودند، نه تنها آنها را ناکام کرد، سبب هجرت پیامبر اکرم (ص) در نتیجه خیر و برکت برای مؤمنان و گسترش اسلام شد؛[۲۷] یا یهودیان زمانی که برای قتل عیسی (ع) توطئه کردند و یکی از حواریان از آنها ۳۰ درهم رشوه گرفت تا حضرت را به آنان نشان دهد، خدا در برابر این خیانت، شباهت عیسی (ع) را بر او افکند، تا به جایش به دار آویخته شود؛[۲۸] آن گاه حضرت را به سوی خود بالا برد و پیروانش را تا روز قیامت بر کافران برتری بخشید: ﴿وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۲۹]، ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ[۳۰] برخی خیر را اسم تفضیل ندانسته و با توجه به معنای اسمی آن در معنای ﴿وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ گفته‌اند: خدا خوب مکر کننده‌ای است [۳۱] و در همین جهت گفته شده است: مکر غیر خدا بیداد و بد است؛ ولی مکر خدا عین عدالت و نیکوست، از این رو او خیرالماکرین است.[۳۲].[۳۳]

منابع

پانویس

  1. برای شناخت صفات فعل خداوند ر. ک: الاعتقاد والهدایه، ص۷۰ ـ ۷۲؛ حق الیقین، ص۳۷ ـ ۵۴.
  2. مفردات، ص۳۰۱، «خیر»؛ التحریر و التنویر، ج ۸، ص۲۵۱.
  3. لسان العرب، ج ۴، ص۲۵۷؛ الصحاح، ج ۲، ص۶۵۱، «خیر».
  4. لغت نامه، ج ۱۴، ص۲۱۳۹۰؛ فرهنگ فارسی، ج ۴، ص۴۳۱۶، «مکر».
  5. معجم مقاییس اللغه، ج ۵، ص۳۴۵؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۵۹، «مکر».
  6. لغت نامه، ج ۱۴، ص۲۱۳۹۰، «مکر».
  7. مفردات، ص۷۷۲؛ لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۵۹؛ «مکر».
  8. التبیان، ج ۲، ص۴۷۶؛ ج ۵، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۵؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۸ ـ ۱۷۹.
  9. ر. ک: معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶، ۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۳، «مکر».
  10. معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶؛ التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۳.
  11. معجم الفروق اللغویه، ص۲۰۶.
  12. معجم الفروق اللغویه، ص۲۱۳؛ نثر طوبی، ج ۲، ص۴۰۸، «مکر».
  13. معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸؛ التفکر فی الاسماء، ص۴۸۱؛ روح المعانی، ج ۳، ص۱۷۹.
  14. معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸.
  15. التبیان، ج ۵، ص۱۰۸؛ مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۵؛ معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۸ ـ ۵۰۹.
  16. تجلیات فی اسماء الله الحسنی، ص۱۵۵؛ التبیان، ج ۵، ص۱۰۹.
  17. التحقیق، ج ۱۱، ص۱۴۴، «مکر»؛ المیزان، ج ۱، ص۹۸ ـ ۹۹.
  18. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۶.
  19. راهنما، ج ۲، ص۴۵۶.
  20. «و به آنان مهلت می‌دهم که تدبیر من سنجیده است» سوره اعراف، آیه ۱۸۳.
  21. تجلیات فی اسماء الله الحسنی، ص۱۵۵.
  22. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۵؛ المنار، ج ۳، ص۳۱۵؛ ج ۹، ص۶۵۱.
  23. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  24. المیزان، ج ۹، ص۶۶؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲.
  25. ر. ک: مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۳۴؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲.
  26. التبیان، ج ۵، ص۱۰۹؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص۳۴؛ المنار، ج ۹، ص۶۵۲ ـ ۶۵۳.
  27. ر. ک: المیزان، ج ۹، ص۶۶، ۲۸۳.
  28. التبیان، ج ۳، ص۳۸۳؛ بحار الانوار، ج ۱۴، ص۳۴۱.
  29. «و (بنی اسرائیل) نیرنگ ورزیدند و خداوند تدبیر کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره آل عمران، آیه ۵۴.
  30. «آنگاه خداوند فرمود: ای عیسی! من بازگیرنده تو و فرابرنده تو سوی خویش و رهایی‌بخش تو از گروه کافرانم و پیروان تو را تا روز رستخیز بر کافران برتر می‌گمارم سپس بازگشت شما به سوی من است و در آنچه اختلاف می‌داشتید میان شما داوری خواهم کرد» سوره آل عمران، آیه ۵۵.
  31. التفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص۱۵۶.
  32. ر. ک: مجمع البیان، ج ۴، ص۸۲۶ ـ ۸۲۷.
  33. یوسف‌زاده، حسین علی، مقاله «خیرالماکرین»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲، ص ۴۵۹- ۴۶۰