پرش به محتوا

خیرخواهی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==خیرخواهی در حق دولت==
== خیرخواهی در حق دولت ==
[[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] از جمله [[حقوق متقابل دولت و ملت]] نسبت به یکدیگر است. تنها شهروندان نیستند که [[حق]] دارند [[دولت]] [[خیرخواه]] آنان باشد و براساس [[مصالح]] و [[منافع]] ایشان [[تصمیم]] بگیرد، بلکه دولت نیز حق دارد تا شهروندان خیرخواه او باشند و آنچه [[موفقیت]] دولت را تضمین می‌کند، انجام دهند. به‌ویژه که خیرخواهی در حق دولت، در نهایت به سود شهروندان خواهد بود. موفقیت هر دولتِ خیرخواهی، منافع و مصالح شهروندان را در پی دارد. از این‌رو، [[امام علی]]{{ع}} نصیحت و خیرخواهی را هم [[وظیفه]] [[دولتمردان]] دانسته و هم وظیفه شهروندان و فرموده است: {{متن حدیث|فَأَمَّا حَقُّكُمْ‏ عَلَيَّ‏ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ‏... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ... وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ “حق شما بر من این است که شما را نصیحت کرده و خیرخواهتان باشم،... حق من بر شما آن است که در آشکار و پنهان مرا [[نصیحت]] کرده و خیرخواهم باشید”.
[[نصیحت]] و [[خیرخواهی]] از جمله [[حقوق متقابل دولت و ملت]] نسبت به یکدیگر است. تنها شهروندان نیستند که [[حق]] دارند [[دولت]] [[خیرخواه]] آنان باشد و براساس [[مصالح]] و [[منافع]] ایشان [[تصمیم]] بگیرد، بلکه دولت نیز حق دارد تا شهروندان خیرخواه او باشند و آنچه [[موفقیت]] دولت را تضمین می‌کند، انجام دهند. به‌ویژه که خیرخواهی در حق دولت، در نهایت به سود شهروندان خواهد بود. موفقیت هر دولتِ خیرخواهی، منافع و مصالح شهروندان را در پی دارد. از این‌رو، [[امام علی]] {{ع}} نصیحت و خیرخواهی را هم [[وظیفه]] [[دولتمردان]] دانسته و هم وظیفه شهروندان و فرموده است: {{متن حدیث|فَأَمَّا حَقُّكُمْ‏ عَلَيَّ‏ فَالنَّصِيحَةُ لَكُمْ‏... وَ أَمَّا حَقِّي عَلَيْكُمْ... وَ النَّصِيحَةُ فِي الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِيبِ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴.</ref>؛ “حق شما بر من این است که شما را نصیحت کرده و خیرخواهتان باشم،... حق من بر شما آن است که در آشکار و پنهان مرا [[نصیحت]] کرده و خیرخواهم باشید”.


نصیحت را “خیرخواهی خالصانه” خوانده‌اند<ref>اصفهانی، المفردات، ص۴۹۴.</ref> که با [[انگیزه]] [[اصلاح]] انجام می‌شود. ناصح شخص [[خیرخواهی]] است که با انگیزه [[خالص]] برای اصلاح امور تلاش می‌کند. از این‌رو، کسی که با انگیزه دیگری به [[پند]] و [[اندرز]] دیگران می‌پردازد، به معنای [[واقعی]] نصیحت نمی‌کند. در همین زمینه [[روایات]] فراوانی وجود دارد که نصیحت را [[حق]] [[پیشوایان]] [[جامعه]] می‌داند که بر عهده [[مردم]] است. [[بدیهی]] است در [[جامعه اسلامی]] که [[روابط]] [[دولت]] و [[ملت]] براساس [[محبت]] و [[اعتماد]] متقابل [[استوار]] است، هیچ کدام نمی‌توانند [[خیرخواه]] یکدیگر نباشند و به [[فکر]] [[خیانت]] و ضربه زدن به هم برآیند. اینکه [[حضرت علی]]{{ع}} خیرخواهی به صورت آشکار و پنهان را حق خویش می‌شمارد، حکایت از همین [[واقعیت]] دارد. خیرخواهی مردم به صورت آشکار، ممکن است شائبۀ [[تظاهر]] را به همراه داشته باشد، اما خیرخواهی در خفا، می‌تواند نشانه وجود حسّ [[دلسوزی]] واقعی در ناصح نسبت به دولت باشد. اگر [[ایمان]] و [[تعهد]] در [[شهروندان]] و [[دولتمردان]] نباشد، از هر فرصتی برای فرار از [[مسئولیت اجتماعی]] خویش بهره می‌برند. دولتمردان راهی برای [[سوء]] استفاده از [[قدرت]] و تضییع [[حقوق مردم]] و شهروندان به دنبال راه‌های فراقانونی برای [[گریز]] از [[مسئولیت]] خویش می‌روند.
نصیحت را “خیرخواهی خالصانه” خوانده‌اند<ref>اصفهانی، المفردات، ص۴۹۴.</ref> که با [[انگیزه]] [[اصلاح]] انجام می‌شود. ناصح شخص [[خیرخواهی]] است که با انگیزه [[خالص]] برای اصلاح امور تلاش می‌کند. از این‌رو، کسی که با انگیزه دیگری به [[پند]] و [[اندرز]] دیگران می‌پردازد، به معنای [[واقعی]] نصیحت نمی‌کند. در همین زمینه [[روایات]] فراوانی وجود دارد که نصیحت را [[حق]] [[پیشوایان]] [[جامعه]] می‌داند که بر عهده [[مردم]] است. [[بدیهی]] است در [[جامعه اسلامی]] که [[روابط]] [[دولت]] و [[ملت]] براساس [[محبت]] و [[اعتماد]] متقابل [[استوار]] است، هیچ کدام نمی‌توانند [[خیرخواه]] یکدیگر نباشند و به [[فکر]] [[خیانت]] و ضربه زدن به هم برآیند. اینکه [[حضرت علی]] {{ع}} خیرخواهی به صورت آشکار و پنهان را حق خویش می‌شمارد، حکایت از همین [[واقعیت]] دارد. خیرخواهی مردم به صورت آشکار، ممکن است شائبۀ [[تظاهر]] را به همراه داشته باشد، اما خیرخواهی در خفا، می‌تواند نشانه وجود حسّ [[دلسوزی]] واقعی در ناصح نسبت به دولت باشد. اگر [[ایمان]] و [[تعهد]] در [[شهروندان]] و [[دولتمردان]] نباشد، از هر فرصتی برای فرار از [[مسئولیت اجتماعی]] خویش بهره می‌برند. دولتمردان راهی برای [[سوء]] استفاده از [[قدرت]] و تضییع [[حقوق مردم]] و شهروندان به دنبال راه‌های فراقانونی برای [[گریز]] از [[مسئولیت]] خویش می‌روند.


[[رسول خدا]]{{صل}} در یک [[سخنرانی]] در [[مسجد]] خیف، در [[سرزمین]] [[منا]]، فرمود: {{متن حدیث|ثَلَاثٌ‏ لَايُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ‏ امْرِئٍ مُسْلِمٍ: إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ، و النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ، و اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ}}<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۰.</ref>؛ “سه چیز است که هرگز [[دل]] [[مرد]] [[مسلمان]] در مورد آنها نمی‌لغزد و خیانت نمی‌کند: عملی را خالصاً لوجه [[الله]] به جا آوردن، خیرخواهی برای پیشوایان [[مسلمانان]]، [[همراهی]] و ملازمت [[جماعت]] مسلمین”. فراز دوم که به بحث کنونی ما [[ارتباط]] دارد، بدین معناست که هیچ [[مسلمانی]] در خیرخواهی نسبت به پیشوایان جامعه که آثار موفقیت‌شان، نصیب همگان می‌شود، خیانت نمی‌کند؛ زیرا این خیانت، خیانت به خویشتن است. چنان‌که [[ریا]] در [[رفتار]] و ایجاد [[تفرقه]] و تشتت در [[جامعه]] به ضرر خودِ [[انسان]] است. از عدم [[اخلاص]] انسان، ضرری متوجه [[حق تعالی]] نمی‌شود، چنان‌که از تلاش انسان برای [[اختلاف‌افکنی]] در جامعه، به جز یکایک افراد جامعه زبان نمی‌بیند. [[خیرخواهی]] نسبت به [[رهبران]] جامعه و [[دولتمردان]]، چنین اهمیت و جایگاهی دارد.
[[رسول خدا]] {{صل}} در یک [[سخنرانی]] در [[مسجد]] خیف، در [[سرزمین]] [[منا]]، فرمود: {{متن حدیث|ثَلَاثٌ‏ لَايُغِلُّ عَلَيْهِنَّ قَلْبُ‏ امْرِئٍ مُسْلِمٍ: إِخْلَاصُ الْعَمَلِ لِلَّهِ، و النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ، و اللُّزُومُ لِجَمَاعَتِهِمْ}}<ref>کلینی، کافی، ج۲، ص۳۴۰.</ref>؛ “سه چیز است که هرگز [[دل]] [[مرد]] [[مسلمان]] در مورد آنها نمی‌لغزد و خیانت نمی‌کند: عملی را خالصاً لوجه [[الله]] به جا آوردن، خیرخواهی برای پیشوایان [[مسلمانان]]، [[همراهی]] و ملازمت [[جماعت]] مسلمین”. فراز دوم که به بحث کنونی ما [[ارتباط]] دارد، بدین معناست که هیچ [[مسلمانی]] در خیرخواهی نسبت به پیشوایان جامعه که آثار موفقیت‌شان، نصیب همگان می‌شود، خیانت نمی‌کند؛ زیرا این خیانت، خیانت به خویشتن است. چنان‌که [[ریا]] در [[رفتار]] و ایجاد [[تفرقه]] و تشتت در [[جامعه]] به ضرر خودِ [[انسان]] است. از عدم [[اخلاص]] انسان، ضرری متوجه [[حق تعالی]] نمی‌شود، چنان‌که از تلاش انسان برای [[اختلاف‌افکنی]] در جامعه، به جز یکایک افراد جامعه زبان نمی‌بیند. [[خیرخواهی]] نسبت به [[رهبران]] جامعه و [[دولتمردان]]، چنین اهمیت و جایگاهی دارد.


[[امام علی]]{{ع}} نیز در یک [[سخنرانی]] پس از بیان [[حقوق]] و [[وظایف]] متقابل [[مردم]] و [[زمامدار]]، آنان را به خیرخواهی در [[حق]] یکدیگر توصیه کرده است: {{متن حدیث|... فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ‏ التَّعَاوُنِ‏ عَلَيْهِ‏ فَلَيْسَ‏ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ‏] عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ وَ لَيْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ‏ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۷.</ref>؛ و چون چنین روزگاری رخ نمود، به خیرخواهی یکدیگر بپردازید (و هم را [[نصیحت]] کنید)، و [[همکاری]] خوبی داشته باشید! زیرا که هیچ [[انسانی]] – اگرچه [[تمایل]] بسیار به کسب [[رضای خدا]] داشته باشد، و در این [[راه]] بس بکوشد – نمی‌تواند چنان‌که سزاوار خداوندی [[خدا]] است او را [[عبادت]] و [[طاعت]] کند؛ ولی از جمله [[حقوقی]] که [[خداوند]] بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده است، خیرخواهی برای هم و [[راهنمایی]] یکدیگر به خیر و [[نیکی]]، و کمک‌رسانی به هم در [[یاری کردن]] حق است. اطلاق این بیان شامل خیرخواهی مردم نسبت به [[دولت]] هم می‌شود، به‌ویژه اگر اهمیت و [[اولویت]] آثار و پیامدهای “خیرخواهی مردم نسبت به دولت” نسبت به “خیرخواهی مردم نسبت به یکدیگر” مورد توجه قرار گیرد. خیرخواهی مردم نسبت به دولت [[موفقیت]] دولت را در پی دارد و همگان از [[منافع]] آن بهره‌مند می‌شوند.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۵.</ref>
[[امام علی]] {{ع}} نیز در یک [[سخنرانی]] پس از بیان [[حقوق]] و [[وظایف]] متقابل [[مردم]] و [[زمامدار]]، آنان را به خیرخواهی در [[حق]] یکدیگر توصیه کرده است: {{متن حدیث|... فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ‏ التَّعَاوُنِ‏ عَلَيْهِ‏ فَلَيْسَ‏ أَحَدٌ وَ إِنِ اشْتَدَّ عَلَى رِضَا اللَّهِ حِرْصُهُ وَ طَالَ فِي الْعَمَلِ اجْتِهَادُهُ بِبَالِغٍ حَقِيقَةَ مَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَهْلُهُ مِنَ الطَّاعَةِ لَهُ وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ [سُبْحَانَهُ‏] عَلَى عِبَادِهِ النَّصِيحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ وَ التَّعَاوُنُ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ بَيْنَهُمْ وَ لَيْسَ امْرُؤٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ فِي الْحَقِّ مَنْزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَتْ فِي الدِّينِ فَضِيلَتُهُ بِفَوْقِ أَنْ يُعَانَ‏ عَلَى مَا حَمَّلَهُ اللَّهُ مِنْ حَقِّهِ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۷.</ref>؛ و چون چنین روزگاری رخ نمود، به خیرخواهی یکدیگر بپردازید (و هم را [[نصیحت]] کنید)، و [[همکاری]] خوبی داشته باشید! زیرا که هیچ [[انسانی]] – اگرچه [[تمایل]] بسیار به کسب [[رضای خدا]] داشته باشد، و در این [[راه]] بس بکوشد – نمی‌تواند چنان‌که سزاوار خداوندی [[خدا]] است او را [[عبادت]] و [[طاعت]] کند؛ ولی از جمله [[حقوقی]] که [[خداوند]] بر [[بندگان]] [[واجب]] کرده است، خیرخواهی برای هم و [[راهنمایی]] یکدیگر به خیر و [[نیکی]]، و کمک‌رسانی به هم در [[یاری کردن]] حق است. اطلاق این بیان شامل خیرخواهی مردم نسبت به [[دولت]] هم می‌شود، به‌ویژه اگر اهمیت و [[اولویت]] آثار و پیامدهای “خیرخواهی مردم نسبت به دولت” نسبت به “خیرخواهی مردم نسبت به یکدیگر” مورد توجه قرار گیرد. خیرخواهی مردم نسبت به دولت [[موفقیت]] دولت را در پی دارد و همگان از [[منافع]] آن بهره‌مند می‌شوند.<ref>[[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۱۳۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش