پرش به محتوا

دنیاگریزی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[دنیاگریزی در قرآن]] - [[دنیاگریزی در حدیث]] - [[دنیاگریزی در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[دنیاگریزی در قرآن]] - [[دنیاگریزی در حدیث]] - [[دنیاگریزی در معارف و سیره نبوی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[پیامبر اسلام]]، زجرکشیده‌ترین [[انسان]] [[روزگار]] خود به شمار می‌آمد. خود فرموده بود که از [[دنیا]] چیزی را بیشتر از [[گرسنگی]] و [[ترس از خدا]] [[دوست]] نداشت<ref>سنن النبی، ترجمه: لطیف راشدی، ص۸۹.</ref>. [[سختی‌ها]] از او فولادی آبدیده ساخته بود که در تندباد حادثه، خم به ابرو نمی‌آورد. درد [[محرومان]] و پابرهنگان را به خوبی می‌فهمید و زوایای پنهان و وصف‌ناشدنی [[زندگی]] آنان را [[درک]] می‌کرد. این [[روحیه]] سبب می‌شد که [[گرایش]] بیشتر [[صحابی]] و [[پیروان]] او به سمت [[فقیران]] و [[بیچارگان]] [[جامعه]] باشد و از [[سیره]] و مرام [[سرمایه‌داران]] و [[توانگران]] [[امت]] دوری گزینند. [[پیامبر خدا]] بر «[[افتخار]] دانستن [[فقر]]»<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۳۷۸. {{متن حدیث|الْفَقْرُ فَخْرِي‌}}.</ref> و [[برگزیدن]] [[زندگی ساده]] و فقیرانه حتی در اوج [[قدرت]] و [[حکومت]] تأکید می‌کرد.
[[پیامبر اسلام]]، زجرکشیده‌ترین [[انسان]] [[روزگار]] خود به شمار می‌آمد. خود فرموده بود که از [[دنیا]] چیزی را بیشتر از [[گرسنگی]] و [[ترس از خدا]] [[دوست]] نداشت<ref>سنن النبی، ترجمه: لطیف راشدی، ص۸۹.</ref>. [[سختی‌ها]] از او فولادی آبدیده ساخته بود که در تندباد حادثه، خم به ابرو نمی‌آورد. درد [[محرومان]] و پابرهنگان را به خوبی می‌فهمید و زوایای پنهان و وصف‌ناشدنی [[زندگی]] آنان را [[درک]] می‌کرد. این [[روحیه]] سبب می‌شد که [[گرایش]] بیشتر [[صحابی]] و [[پیروان]] او به سمت [[فقیران]] و [[بیچارگان]] [[جامعه]] باشد و از [[سیره]] و مرام [[سرمایه‌داران]] و [[توانگران]] [[امت]] دوری گزینند. [[پیامبر خدا]] بر «[[افتخار]] دانستن [[فقر]]»<ref>سفینة البحار، ج۲، ص۳۷۸. {{متن حدیث|الْفَقْرُ فَخْرِي‌}}.</ref> و [[برگزیدن]] [[زندگی ساده]] و فقیرانه حتی در اوج [[قدرت]] و [[حکومت]] تأکید می‌کرد.


آورده‌اند که چگونه [[اهل]] [[خانه]] او به ویژه دختر دلبندش، فاطمه{{س}} چند شب پیاپی گرسنه می‌ماندند. این خبر [[واقعیت]] دارد که [[پیامبر]] سنگ بر شکم می‌بست تا بر گرسنگی چیره شود و از دست‌تنگی فاطمه{{س}} حکایت‌های سینه‌سوزی نقل کرده‌اند. یکی از [[اصحاب پیامبر]] چون نگاهش بر [[اهل بیت]] مستمند پیامبر افتاد، گریست. وقتی دلیل گریستنش را پرسیدند، گفت: تاب این [[اندیشه]] ندارم که [[خسرو]] و [[قیصر]]، [[فرمانروایان]] [[ایران]] و [[روم]]، به [[مکنت]] بسیار بزیند و [[رسول خدا]]{{صل}} از فقر در گرسنگی به سر برد. پیامبر او را [[دلداری]] داد و فرمود: «آنها صاحب این جهانند و ما صاحب آن [[جهان]]».
آورده‌اند که چگونه [[اهل]] [[خانه]] او به ویژه دختر دلبندش، فاطمه {{س}} چند شب پیاپی گرسنه می‌ماندند. این خبر [[واقعیت]] دارد که [[پیامبر]] سنگ بر شکم می‌بست تا بر گرسنگی چیره شود و از دست‌تنگی فاطمه {{س}} حکایت‌های سینه‌سوزی نقل کرده‌اند. یکی از [[اصحاب پیامبر]] چون نگاهش بر [[اهل بیت]] مستمند پیامبر افتاد، گریست. وقتی دلیل گریستنش را پرسیدند، گفت: تاب این [[اندیشه]] ندارم که [[خسرو]] و [[قیصر]]، [[فرمانروایان]] [[ایران]] و [[روم]]، به [[مکنت]] بسیار بزیند و [[رسول خدا]] {{صل}} از فقر در گرسنگی به سر برد. پیامبر او را [[دلداری]] داد و فرمود: «آنها صاحب این جهانند و ما صاحب آن [[جهان]]».


[[خداوند]] کلید همه گنجینه‌های روی [[زمین]] را بر او عرضه کرد، ولی نپذیرفت؛ چون می‌خواست نزد [[پروردگار]] خود بماند؛ همان پروردگاری که [[نعمت]] داد تا بخورد و بیاشامد. خداوند می‌خواست که به او مانند [[داوود]] و سلیمان، [[پادشاهی]] دهد، ولی او ترجیح داد که [[بنده]] [[خدا]] باشد. چونان [[بندگان]] می‌خورد و چونان بندگان می‌نوشید؛ چون بنده بود<ref>محمد{{صل}} رسول خدا، ص۸۰.</ref>.
[[خداوند]] کلید همه گنجینه‌های روی [[زمین]] را بر او عرضه کرد، ولی نپذیرفت؛ چون می‌خواست نزد [[پروردگار]] خود بماند؛ همان پروردگاری که [[نعمت]] داد تا بخورد و بیاشامد. خداوند می‌خواست که به او مانند [[داوود]] و سلیمان، [[پادشاهی]] دهد، ولی او ترجیح داد که [[بنده]] [[خدا]] باشد. چونان [[بندگان]] می‌خورد و چونان بندگان می‌نوشید؛ چون بنده بود<ref>محمد {{صل}} رسول خدا، ص۸۰.</ref>.


[[سادگی]] و [[صفا]]، [[زهد]] و [[اخلاص]]، دوری از [[تجمل]] و تشریفات و [[پرهیز]] از دنیا، از محمد{{صل}}، مقتدایی ساخته بود که جامع همه خصایل [[نیک]] بود. او به یک چشم برهم زدن می‌توانست به همه ثروت‌های [[جهان]] دست یابد، ولی از فرط [[گرسنگی]] بر شکم خود سنگ می‌بست<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. در برخی روزها از گرسنگی به خود می‌پیچید و حتی خرمای معمولی نمی‌یافت تا شکم خود را با آن [[سیر]] کند<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۶.</ref>. شب‌های پیاپی گرسنه می‌خوابید و خانواده‌اش نیز غذای شب نداشتند<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. هرگز غذای [[روز]] یا شب او نان و گوشت با هم نبود. جز در مهمانی‌ها، در شبانه روز از نان جو و روغن نمی‌توانست دو بار بخورد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۵.</ref>. تا پایان عمر از آرد جو [[خالص]] نتوانست بخورد و همواره از نان جو سبوس دار استفاده کرد؛ چون در آن دوران [[غربال]] نبود و پس از دستاس کردن آن، مقداری از پوست آن را با بازدم خود جدا می‌کرد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۹.</ref>. حتی خانواده‌اش نتوانستند هیچ گاه سه روز پیاپی از همین نان جو بخورند. گاهی سه ماه می‌گذشت و در خانه‌اش، [[آتش]] برافروخته نمی‌شد، نه برای نان و نه پختن [[غذا]] و تنها غذای آنان خرما و آب بود، مگر آنکه برخی از [[انصار]] که در همسایگی‌اش بودند، از گوسفندان و شتران خود، شیری می‌دوشیدند و اندکی از آن را برای [[حضرت]] می‌فرستادند<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۳.</ref>.
[[سادگی]] و [[صفا]]، [[زهد]] و [[اخلاص]]، دوری از [[تجمل]] و تشریفات و [[پرهیز]] از دنیا، از محمد {{صل}}، مقتدایی ساخته بود که جامع همه خصایل [[نیک]] بود. او به یک چشم برهم زدن می‌توانست به همه ثروت‌های [[جهان]] دست یابد، ولی از فرط [[گرسنگی]] بر شکم خود سنگ می‌بست<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۲۸.</ref>. در برخی روزها از گرسنگی به خود می‌پیچید و حتی خرمای معمولی نمی‌یافت تا شکم خود را با آن [[سیر]] کند<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۶.</ref>. شب‌های پیاپی گرسنه می‌خوابید و خانواده‌اش نیز غذای شب نداشتند<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۲.</ref>. هرگز غذای [[روز]] یا شب او نان و گوشت با هم نبود. جز در مهمانی‌ها، در شبانه روز از نان جو و روغن نمی‌توانست دو بار بخورد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۵.</ref>. تا پایان عمر از آرد جو [[خالص]] نتوانست بخورد و همواره از نان جو سبوس دار استفاده کرد؛ چون در آن دوران [[غربال]] نبود و پس از دستاس کردن آن، مقداری از پوست آن را با بازدم خود جدا می‌کرد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۹.</ref>. حتی خانواده‌اش نتوانستند هیچ گاه سه روز پیاپی از همین نان جو بخورند. گاهی سه ماه می‌گذشت و در خانه‌اش، [[آتش]] برافروخته نمی‌شد، نه برای نان و نه پختن [[غذا]] و تنها غذای آنان خرما و آب بود، مگر آنکه برخی از [[انصار]] که در همسایگی‌اش بودند، از گوسفندان و شتران خود، شیری می‌دوشیدند و اندکی از آن را برای [[حضرت]] می‌فرستادند<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۸۳.</ref>.


[[پوشاک]] او نیز وضعیتی بهتر از غذای او نداشت. لباسش [[خشن]] و زبر بود. کنار بردگان می‌نشست و غذا می‌خورد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. [[لباس]] را آن قدر می‌پوشید تا کناره جامه‌هایش از فرسودگی و کهنگی مانند جامه‌های روغن فروشان می‌شد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۴۳۵.</ref>. بستر او از [[حصیر]] بافته شده بود و روی بدنش اثر و نشانه می‌انداخت. یارانش از او اجازه خواستند تا روی حصیر چیزی بگسترانند تا بدنش از تأثیر آن محفوظ بماند، ولی خواسته آنان را رد کرد و گفت: «مرا با [[دنیا]] چه کار است. مَثل من و دنیا چون سواری است که زیر درختی در سایه می‌نشیند و سپس به سرعت می‌رود و درخت را رها می‌کند»<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۴۴۱.</ref>.
[[پوشاک]] او نیز وضعیتی بهتر از غذای او نداشت. لباسش [[خشن]] و زبر بود. کنار بردگان می‌نشست و غذا می‌خورد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۳۵۷.</ref>. [[لباس]] را آن قدر می‌پوشید تا کناره جامه‌هایش از فرسودگی و کهنگی مانند جامه‌های روغن فروشان می‌شد<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۴۳۵.</ref>. بستر او از [[حصیر]] بافته شده بود و روی بدنش اثر و نشانه می‌انداخت. یارانش از او اجازه خواستند تا روی حصیر چیزی بگسترانند تا بدنش از تأثیر آن محفوظ بماند، ولی خواسته آنان را رد کرد و گفت: «مرا با [[دنیا]] چه کار است. مَثل من و دنیا چون سواری است که زیر درختی در سایه می‌نشیند و سپس به سرعت می‌رود و درخت را رها می‌کند»<ref>طبقات الکبری، ج۱، ص۴۴۱.</ref>.


[[پیروی از هوا]] و [[هوس‌ها]]، [[آدمی]] را به داشتن [[آرزوهای دور و دراز]] دچار می‌کند و تا آنجا پیش می‌رود که [[دنیا]]، بزرگ‌ترین [[انگیزه]] و وجهه [[همت]] او می‌شود. پس دیگر او را هدفی جز انباشتن [[ثروت]] و به دست آوردن [[قدرت]] نیست. دلی که شیرینی دنیا را بچشد، چاره‌ای جز آن ندارد که از [[ارزش‌ها]] دست بشوید و خود را به [[حرام]] [[آلوده]] سازد. [[رسول خدا]]{{صل}} در سخنی می‌فرماید: {{متن حدیث|‌إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي هَذِهِ الْمَكَاسِبُ الْمُحَرَّمَةُ وَ الشَّهْوَةُ الْخَفِيَّةُ وَ الرِّبَا}} «بیشترین بیمی که بر [[امت]] خودم پس از خویش دارم، همانا کسب‌های حرام و [[شهوت]] پنهانی و رباست».<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۵۴.</ref>.
[[پیروی از هوا]] و [[هوس‌ها]]، [[آدمی]] را به داشتن [[آرزوهای دور و دراز]] دچار می‌کند و تا آنجا پیش می‌رود که [[دنیا]]، بزرگ‌ترین [[انگیزه]] و وجهه [[همت]] او می‌شود. پس دیگر او را هدفی جز انباشتن [[ثروت]] و به دست آوردن [[قدرت]] نیست. دلی که شیرینی دنیا را بچشد، چاره‌ای جز آن ندارد که از [[ارزش‌ها]] دست بشوید و خود را به [[حرام]] [[آلوده]] سازد. [[رسول خدا]] {{صل}} در سخنی می‌فرماید: {{متن حدیث|‌إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَتَخَوَّفُ عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي هَذِهِ الْمَكَاسِبُ الْمُحَرَّمَةُ وَ الشَّهْوَةُ الْخَفِيَّةُ وَ الرِّبَا}} «بیشترین بیمی که بر [[امت]] خودم پس از خویش دارم، همانا کسب‌های حرام و [[شهوت]] پنهانی و رباست».<ref>بحارالانوار، ج۷۰، ص۵۴.</ref>.


بر این اساس، [[رسول الله]]{{صل}} هشدار می‌دهد: «بر شما از آن [[بیم]] دارم که پس از من دنیا به روی شما گشوده شود. آن‌گاه یکدیگر را نشناسید! آن وقت است که [[آسمانیان]] نیز شما را نشناسند».<ref>{{متن حدیث|لَكِنِّي أَخَافُ أَنْ يُفْتَحَ عَلَيْكُمُ الدُّنْيَا بَعْدِي فَيُنْكِرَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يُنْكِرَكُمْ أَهْلُ السَّمَاءِ عِنْدَ ذَلِكَ}}؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۳۷.</ref>؛
بر این اساس، [[رسول الله]] {{صل}} هشدار می‌دهد: «بر شما از آن [[بیم]] دارم که پس از من دنیا به روی شما گشوده شود. آن‌گاه یکدیگر را نشناسید! آن وقت است که [[آسمانیان]] نیز شما را نشناسند».<ref>{{متن حدیث|لَكِنِّي أَخَافُ أَنْ يُفْتَحَ عَلَيْكُمُ الدُّنْيَا بَعْدِي فَيُنْكِرَ بَعْضُكُمْ بَعْضاً وَ يُنْكِرَكُمْ أَهْلُ السَّمَاءِ عِنْدَ ذَلِكَ}}؛ بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۳۷.</ref>؛


البته [[دنیاگریزی]] در [[مکتب]] رسول الله{{صل}} به معنی [[گریز]] از همه نعمت‌های [[دنیوی]] نیست. ایشان در سخنی [[زیبا]]، این مقیاس را چنین یادآور می‌شود: «آنها که [[دنیا]] را برای [[آخرت]] و آخرت را برای دنیا ترک کنند، از ما نیستند»<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۱.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۲۰.</ref>.
البته [[دنیاگریزی]] در [[مکتب]] رسول الله {{صل}} به معنی [[گریز]] از همه نعمت‌های [[دنیوی]] نیست. ایشان در سخنی [[زیبا]]، این مقیاس را چنین یادآور می‌شود: «آنها که [[دنیا]] را برای [[آخرت]] و آخرت را برای دنیا ترک کنند، از ما نیستند»<ref>بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۲۱.</ref>.<ref>[[سید حسین اسحاقی|اسحاقی، سید حسین]]، [[رسول مهربانی (کتاب)|رسول مهربانی]] ص ۲۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش