رهبری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
برای [[رهبری]] تعاریف زیادی شده است ولی هیچیک از آنها مورد پذیرش عام قرار نگرفته است، اگرچه عناصر مشترکی در اغلب آنها وجود دارد که از طریق آنها میتوان به یک تعریف مشترک دست یافت. برخی تعاریف رهبری عبارتاند از: | برای [[رهبری]] تعاریف زیادی شده است ولی هیچیک از آنها مورد پذیرش عام قرار نگرفته است، اگرچه عناصر مشترکی در اغلب آنها وجود دارد که از طریق آنها میتوان به یک تعریف مشترک دست یافت. برخی تعاریف رهبری عبارتاند از: | ||
- رهبری عبارت است از فرایند [[هدایت]] و [[اعمال]] [[نفوذ]] بر فعالیتهای کاری اعضای گروه<ref>Stoner. James & Edward Freeman، Management، P ۴۷۲.</ref>. | - رهبری عبارت است از فرایند [[هدایت]] و [[اعمال]] [[نفوذ]] بر فعالیتهای کاری اعضای گروه<ref>Stoner. James & Edward Freeman، Management، P ۴۷۲.</ref>. | ||
#رهبری به عنوان یک فرایند عبارت است از [[قدرت]] استفاده از نفوذ بدون [[اجبار]] برای هدایت و هماهنگ کردن فعالیتهای اعضای گروه به منظور دستیابی به [[هدف]]<ref>Moorhed & Griffin، Organizational Behavior، P. ۳۳۴.</ref>. | # رهبری به عنوان یک فرایند عبارت است از [[قدرت]] استفاده از نفوذ بدون [[اجبار]] برای هدایت و هماهنگ کردن فعالیتهای اعضای گروه به منظور دستیابی به [[هدف]]<ref>Moorhed & Griffin، Organizational Behavior، P. ۳۳۴.</ref>. | ||
#رهبری [[هنر]] یا فرایند نفوذ بر [[مردم]] است؛ طوری که از روی میل و [[اشتیاق]] در جهت دستیابی به اهداف گروه تلاش کنند<ref>Essentioals Koontz Harold & Others، Essentioals of management، P. ۳۹۷.</ref>. | # رهبری [[هنر]] یا فرایند نفوذ بر [[مردم]] است؛ طوری که از روی میل و [[اشتیاق]] در جهت دستیابی به اهداف گروه تلاش کنند<ref>Essentioals Koontz Harold & Others، Essentioals of management، P. ۳۹۷.</ref>. | ||
آنچه در مبحث رهبری اهمیت دارد و به عنوان یک [[پرسش]] مطرح است آن است که کدام سبک رهبری میتواند موجب نفوذ در زیردستان شود به گونهای که آنها را با اشتیاق در جهت دستیابی به اهداف سوق دهد؟ به بیان دیگر کدام سبک رهبری باعث [[موفقیت]] مدیران میشود؟ | آنچه در مبحث رهبری اهمیت دارد و به عنوان یک [[پرسش]] مطرح است آن است که کدام سبک رهبری میتواند موجب نفوذ در زیردستان شود به گونهای که آنها را با اشتیاق در جهت دستیابی به اهداف سوق دهد؟ به بیان دیگر کدام سبک رهبری باعث [[موفقیت]] مدیران میشود؟ | ||
==نظریههای رهبری در [[مدیریت]]== | == نظریههای رهبری در [[مدیریت]] == | ||
با مروری به تاریخچه رهبری به خوبی میتوان دریافت که [[پژوهشگران]] اولیه برای ارائه پاسخ روشن به معمای رهبری، صفاتِ [[رهبران]] موفق را محور مطالعات و پژوهشهای خود قرار دادند. در این راستا، «تئوریهای صفات» یکی پس از دیگری مطرح شد. این نگرش در مطالعات رهبری، حدود ۵۰ سال به طول انجامید و حاصل آن، تهیۀ فهرستهایی از صفات رهبران موفق بود. | با مروری به تاریخچه رهبری به خوبی میتوان دریافت که [[پژوهشگران]] اولیه برای ارائه پاسخ روشن به معمای رهبری، صفاتِ [[رهبران]] موفق را محور مطالعات و پژوهشهای خود قرار دادند. در این راستا، «تئوریهای صفات» یکی پس از دیگری مطرح شد. این نگرش در مطالعات رهبری، حدود ۵۰ سال به طول انجامید و حاصل آن، تهیۀ فهرستهایی از صفات رهبران موفق بود. | ||
از آنجا که نتایج این مطالعات با یکدیگر سازگاری نداشت و بعضاً بسیار غیرمنطقی و دور از [[عقل]] بود، [[دانشمندان]] [[تصمیم]] گرفتند نگرش خود را [[تغییر]] دهند و به جای توجه به «صفات»، «رفتارهای قابل مشاهدة» رهبران را به عنوان محور پژوهشهای خود برگزینند. مطالعه بر روی «[[رفتار]]» رهبران، چند دهه ادامه یافت. در نتیجه، در این مطالعات دو نوع رفتار اصلی [[شناسایی]] شد؛ یکی «[[رفتار]] کارگرا» یا وظیفهگرا و دیگری «رفتار کارمندگرا» یا رابطه مدار. و رهبرانی موفق قلمداد شدند که کارمندگرا باشند. | از آنجا که نتایج این مطالعات با یکدیگر سازگاری نداشت و بعضاً بسیار غیرمنطقی و دور از [[عقل]] بود، [[دانشمندان]] [[تصمیم]] گرفتند نگرش خود را [[تغییر]] دهند و به جای توجه به «صفات»، «رفتارهای قابل مشاهدة» رهبران را به عنوان محور پژوهشهای خود برگزینند. مطالعه بر روی «[[رفتار]]» رهبران، چند دهه ادامه یافت. در نتیجه، در این مطالعات دو نوع رفتار اصلی [[شناسایی]] شد؛ یکی «[[رفتار]] کارگرا» یا وظیفهگرا و دیگری «رفتار کارمندگرا» یا رابطه مدار. و رهبرانی موفق قلمداد شدند که کارمندگرا باشند. | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
از بررسی تئوریهای رهبری، میتوان نتیجه گرفت که توجه به «صفات»، «رفتار» و «موقعیت»، هیچ کدام به [[تنهایی]] نمیتواند داروی [[شفابخش]] رهبری باشد. با این مقدمه، اکنون سبک [[رهبری امام]] را مورد بررسی قرار میدهیم منتهی ابتدا لازم است سطح رهبری ایشان را مشخص سازیم.<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۱.</ref> | از بررسی تئوریهای رهبری، میتوان نتیجه گرفت که توجه به «صفات»، «رفتار» و «موقعیت»، هیچ کدام به [[تنهایی]] نمیتواند داروی [[شفابخش]] رهبری باشد. با این مقدمه، اکنون سبک [[رهبری امام]] را مورد بررسی قرار میدهیم منتهی ابتدا لازم است سطح رهبری ایشان را مشخص سازیم.<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۱.</ref> | ||
==سطوح [[رهبری امام خمینی]]== | == سطوح [[رهبری امام خمینی]] == | ||
# '''رهبری خویشتن''': [[ظهور]] و بروز [[رهبری]]، حداقل با پیدایش این گونه از رهبری تحقق مییابد که فردی به نام [[انسان]] به [[هدایت]] خویش بپردازد و خویشتن را رهبری نماید. [[امام]] در این مرحله مدتی در [[انزوا]] بود و برای [[تهذیب نفس]]، [[خودسازی]] و [[مجاهده]] با نفس، جدیّت لازم را به [[خرج]] داد. شاید بتوان گفت این نوع رهبری و [[مدیریت]] بر خویشتن، لازمه [[توفیق]] در سطوح دیگر رهبری است. | # '''رهبری خویشتن''': [[ظهور]] و بروز [[رهبری]]، حداقل با پیدایش این گونه از رهبری تحقق مییابد که فردی به نام [[انسان]] به [[هدایت]] خویش بپردازد و خویشتن را رهبری نماید. [[امام]] در این مرحله مدتی در [[انزوا]] بود و برای [[تهذیب نفس]]، [[خودسازی]] و [[مجاهده]] با نفس، جدیّت لازم را به [[خرج]] داد. شاید بتوان گفت این نوع رهبری و [[مدیریت]] بر خویشتن، لازمه [[توفیق]] در سطوح دیگر رهبری است. | ||
# '''رهبری گروه''': که در پی گرد هم آمدن جمعی صورت میگیرد و شخصی از میان گروه به طور طبیعی، رهبری جمع را به عهده میگیرد. این رهبری در طی یک فرآیند محقق میشود. [[امام خمینی]] در جمع [[شاگردان]] خود، اعضای [[خانواده]] خود و... از چنان نفوذی برخوردار بود که از وی رهبری [[مقتدر]] ساخته بود. | # '''رهبری گروه''': که در پی گرد هم آمدن جمعی صورت میگیرد و شخصی از میان گروه به طور طبیعی، رهبری جمع را به عهده میگیرد. این رهبری در طی یک فرآیند محقق میشود. [[امام خمینی]] در جمع [[شاگردان]] خود، اعضای [[خانواده]] خود و... از چنان نفوذی برخوردار بود که از وی رهبری [[مقتدر]] ساخته بود. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
# '''رهبری در سطح بینالمللی''': دامنه این رهبری بسی گستردهتر از سطح ملی است و [[رهبر]] در سطح جهانی دارای پیروانی از ملیتهای مختلف میباشد. امام خمینی دارای چنان نفوذی در میان مردم دیگر ممالک به ویژه [[کشورهای اسلامی]] بود که از او یک رهبر جهانی ساخته بود. برای تعیین سبک رهبری درباره هر یک از سطوح بالا نیز به تحقیق جداگانهای نیاز است.<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۲.</ref> | # '''رهبری در سطح بینالمللی''': دامنه این رهبری بسی گستردهتر از سطح ملی است و [[رهبر]] در سطح جهانی دارای پیروانی از ملیتهای مختلف میباشد. امام خمینی دارای چنان نفوذی در میان مردم دیگر ممالک به ویژه [[کشورهای اسلامی]] بود که از او یک رهبر جهانی ساخته بود. برای تعیین سبک رهبری درباره هر یک از سطوح بالا نیز به تحقیق جداگانهای نیاز است.<ref>[[علی آقاپیروز|آقاپیروز، علی]]، [[نظام مدیریت اسلامی - آقاپیروز (مقاله)| مقاله «نظام مدیریت اسلامی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۵۶۲.</ref> | ||
==مدل سازمانی [[رهبری امام خمینی]]== | == مدل سازمانی [[رهبری امام خمینی]] == | ||
نحوه برخورد و تعامل با [[نیروی انسانی]] و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به [[انسانها]] مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی [[شریف]] و با [[کرامت]] نگریسته شود رهبری چنین [[انسانی]] نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و [[احترام]] خواهد بود. اگر به [[انسان]] به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود [[روابط]] و تعامل با او و نوع رهبری وی بر [[اهانت]] و [[تحقیر]] پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای [[انسانشناسی]] امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، [[شیوه رهبری]] [[امام]] در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به [[نامه]] [[حضرت علی]]{{ع}} به یکی از [[کارگزاران]] خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶.</ref>. این دو مؤلفه عبارتاند از: [[نرمش]] و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش [[توحیدی]] به [[عالم هستی]]<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.</ref> و [[گرایش به کمال]] مطلق<ref>صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.</ref> که [[خدامحوری]] را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد<ref>خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.</ref>، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و [[مدارا]] را در [[رهبری]] نشان دادند و البته در مواقع [[لزوم]] از شدّت عمل نیز [[غافل]] نشدند. به دلیل آنکه [[رهبری امام]] از روی [[بصیرت]] و [[آگاهی]] بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به [[گرایش]] ([[خدامحوری]] و [[تکلیفگرایی]]) و سپس به [[رفتار]] کریمانه در رهبری منتهی میشود. در [[سیره نظری]] رهبری امام توصیههای فراوانی<ref>ر.ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.</ref> نسبت به [[اعمال]] این [[شیوه رهبری]] وجود دارد و موارد زیادی نیز از [[سیره عملی امام]] نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در [[مقام]] [[معاشرت]] و [[همدمی]] با [[دوستان]]، [[امام]] در چهرهای دیده میشد که [[محبّت]]، [[لطافت]] و انعطاف در آن موج میزد و [[انسان]] را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد [[دلها]] را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج [[معنویت]] خود [[غرق]] میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد [[شوخی]]، [[مزاح]]، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... [[وفا]] و [[محبت حضرت]] امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از [[مشکلات]] آنان، بلافاصله استفسار میکردند و [[تفقد]] مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و [[عیادت]]، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای [[خانواده]] [[حضرت]] امام و [[مسئولان]] دفتر که خدمتگزاران [[بیت]] نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از [[صفا]]، [[صمیمیت]]، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند<ref>پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. به نقل از یکی از [[خادمان]] بیت [[شریف]] امام، حضرت امام به زیردستان هم [[محبت]] داشتند. «من هر [[روز]] صبح که به [[خدمت]] ایشان میرسیدم و عرض [[سلام]] میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»<ref>خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] خیلی مراعات حیثیت اشخاص را میکردند اما در وقتی که [[خلاف شرع]] میدیدند و [[احساس]] میکردند آنجا دیگر [[نرمش]] و [[مدارا]]، کارساز نیست، از شدّت عمل استفاده میکردند و برخوردهای تند و پرصلابتی را از خود نشان میدادند. نمونههای این قبیل موارد را در قضایای مربوط به بنی صدر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۲.</ref>، و [[قائم]] [[مقام رهبری]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۳۴.</ref>، به وضوح میتوان [[مشاهده]] کرد. | نحوه برخورد و تعامل با [[نیروی انسانی]] و زیردستان را نوع نگرش به آنان تعیین میکند. اگر نگرش به [[انسانها]] مثبت باشد و به آنها به عنوان موجودی [[شریف]] و با [[کرامت]] نگریسته شود رهبری چنین [[انسانی]] نیز لاجَرم کریمانه و بر محور کرامت و [[احترام]] خواهد بود. اگر به [[انسان]] به عنوان موجودی حقیر و بیمنزلت نگریسته شود [[روابط]] و تعامل با او و نوع رهبری وی بر [[اهانت]] و [[تحقیر]] پایهگذاری میشود. بر اساس مبنای [[انسانشناسی]] امام خمینی که انسان دارای کرامت ذاتی است، [[شیوه رهبری]] [[امام]] در این سطح، رهبری کریمانه خواهد بود. بر اساس این شیوه رهبری که مستند به [[نامه]] [[حضرت علی]] {{ع}} به یکی از [[کارگزاران]] خود است، رهبری، دارای دو مؤلّفه اصلی است که یکی حداکثری و دیگری حداقلی است<ref>نهج البلاغه، نامه ۴۶.</ref>. این دو مؤلفه عبارتاند از: [[نرمش]] و مدارای حداکثری و شدّت عمل حداقلی. امام خمینی با توجه به نگرش [[توحیدی]] به [[عالم هستی]]<ref>امام خمینی، تفسیر سوره حمد، صص ۹۸ – ۱۰۴.</ref> و [[گرایش به کمال]] مطلق<ref>صحیفه امام، ج۱۲، حتی ۵۰۹.</ref> که [[خدامحوری]] را در تمام حرکات و سکنات او متبلور میسازد<ref>خامنهای، علی، پژواک ولایت: مجموعه سخنرانیهای رهبری معظم انقلاب در مراسمات سالگرد رحلت امام، ص۱۷۵.</ref>، با کارگزاران خود، حداکثر نرمش و [[مدارا]] را در [[رهبری]] نشان دادند و البته در مواقع [[لزوم]] از شدّت عمل نیز [[غافل]] نشدند. به دلیل آنکه [[رهبری امام]] از روی [[بصیرت]] و [[آگاهی]] بود، مدل رهبری امام در این سطح یک مدل سه بخشی است که از بصیرت به عنوان عامل بینشی شروع میشود و آنگاه به [[گرایش]] ([[خدامحوری]] و [[تکلیفگرایی]]) و سپس به [[رفتار]] کریمانه در رهبری منتهی میشود. در [[سیره نظری]] رهبری امام توصیههای فراوانی<ref>ر. ک: صحیفه امام، ج۷، ص۴۹۰؛ ج۷، ص۴۹۱؛ ج۹، ص۳۵۲؛ ج۱۰، ص۳۲۶؛ ج۱۱، ص۳۵۲؛ ج۷، ص۴۸۹.</ref> نسبت به [[اعمال]] این [[شیوه رهبری]] وجود دارد و موارد زیادی نیز از [[سیره عملی امام]] نقل شده است. به نقل از یکی از اعضای دفتر معظم له، در [[مقام]] [[معاشرت]] و [[همدمی]] با [[دوستان]]، [[امام]] در چهرهای دیده میشد که [[محبّت]]، [[لطافت]] و انعطاف در آن موج میزد و [[انسان]] را در خود محو میکرد. خورشیدی بود که دریای منجمد [[دلها]] را ذوب میکرد و دریایی بود که امواج دلها را در اوج [[معنویت]] خود [[غرق]] میساخت... در جایگاه معاشرت با دوستان تا سرحد [[شوخی]]، [[مزاح]]، لطافتها و ظرافتهای ادیبانه پیش میرفتند... [[وفا]] و [[محبت حضرت]] امام به خدمتگزاران تا حدی بود که با کوچکترین نشانهای از [[مشکلات]] آنان، بلافاصله استفسار میکردند و [[تفقد]] مناسب را معمول میداشتند. بسیار اتفاق میافتاد که به مجرد کسالت و عدم حضور یکی از دوستان، امام سراغ او را میگرفتند و برای احوالپرسی و [[عیادت]]، کسی را نزد وی میفرستادند. از این گونه موارد نه فقط اعضای [[خانواده]] [[حضرت]] امام و [[مسئولان]] دفتر که خدمتگزاران [[بیت]] نیز هر یک، داستانهای جالب و آموزندهای از [[صفا]]، [[صمیمیت]]، محبتها و نوازشهای کریمانه ایشان به یاد دارند<ref>پا به پای آفتاب، ج۲، صص ۲۵۷ – ۲۵۸.</ref>. به نقل از یکی از [[خادمان]] بیت [[شریف]] امام، حضرت امام به زیردستان هم [[محبت]] داشتند. «من هر [[روز]] صبح که به [[خدمت]] ایشان میرسیدم و عرض [[سلام]] میکردم ایشان متقابلاً سلام میدادند و لبخند میزدند و سپس احوال همدیگر را میپرسیدیم خیلی با من صمیمی بودند»<ref>خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی، ص۱۶.</ref>. [[حضرت]] [[امام]] خیلی مراعات حیثیت اشخاص را میکردند اما در وقتی که [[خلاف شرع]] میدیدند و [[احساس]] میکردند آنجا دیگر [[نرمش]] و [[مدارا]]، کارساز نیست، از شدّت عمل استفاده میکردند و برخوردهای تند و پرصلابتی را از خود نشان میدادند. نمونههای این قبیل موارد را در قضایای مربوط به بنی صدر<ref>صحیفه امام، ج۱۴، ص۲۰۲.</ref>، و [[قائم]] [[مقام رهبری]]<ref>صحیفه امام، ج۲۱، ص۳۳۴.</ref>، به وضوح میتوان [[مشاهده]] کرد. | ||
اما [[رهبری امام]] در سطح ملی، مبتنی بر مبانی [[مردمشناسی]] امام است. امام [[رهبری]] مردمی بودند که وجهه [[همت]] خویش را [[خدمتگزاری]] به [[مردم]] قرار داده بودند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.</ref> و [[کارگزاران]] را نیز به [[خدمت]] توصیه میکردند<ref>برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.</ref>. منتهی [[مردمی بودن امام]] با دیگر [[رهبران]] مردمی در [[دنیا]] تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان [[احترام]] میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.</ref>؛ به آنان [[عشق]] میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref> همه و همه برای [[خدا]] بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و [[حکومت]] را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با [[انگیزه]] [[الهی]] بود؛ یعنی رهبری [[معنوی]] و الهی بود. | اما [[رهبری امام]] در سطح ملی، مبتنی بر مبانی [[مردمشناسی]] امام است. امام [[رهبری]] مردمی بودند که وجهه [[همت]] خویش را [[خدمتگزاری]] به [[مردم]] قرار داده بودند<ref>صحیفه امام، ج۸، ص۵۷.</ref> و [[کارگزاران]] را نیز به [[خدمت]] توصیه میکردند<ref>برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج۱، صص ۲۰۱ - ۲۰۲.</ref>. منتهی [[مردمی بودن امام]] با دیگر [[رهبران]] مردمی در [[دنیا]] تفاوت داشت. امام اگر خدمتگزار مردم بود و به آنان [[احترام]] میکرد<ref>صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۵۵.</ref>؛ به آنان [[عشق]] میورزید؛ خود را خدمتگزار میدانست<ref>صحیفه امام، ج۱۰، ص۴۶۳.</ref> همه و همه برای [[خدا]] بود نه برای آنکه مردم را در صحنه نگه دارد و [[حکومت]] را برای خود بخواهد بلکه همه برای خدا و با [[انگیزه]] [[الهی]] بود؛ یعنی رهبری [[معنوی]] و الهی بود. |