ظلم در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[خروج]] از [[اعتدال]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۳۳۰.</ref>، جانبداری از یک طرف در [[داوری]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۶۶.</ref>. در اصل به معنای میل و [[تمایل]] پیدا کردن<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. | [[خروج]] از [[اعتدال]]<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۲، ص۳۳۰.</ref>، جانبداری از یک طرف در [[داوری]]<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۲۶۶.</ref>. در اصل به معنای میل و [[تمایل]] پیدا کردن<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. {{متن قرآن|أَمْ يَخَافُونَ أَنْ يَحِيفَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَرَسُولُهُ}}<ref>«آیا آنان به دل بیمارند یا تردید دارند یا میهراسند که خداوند و پیامبرش بر آنان بیداد روا دارند؟ (خیر)، بلکه آنان ستمگرند» سوره نور، آیه ۵۰.</ref>. این [[آیه شریفه]] متضمن [[برائت]] [[خدا]] و [[رسول]] از [[ظلم و جور]]، [[ستمکاری]] و [[قضاوت]] ناعادلانه است<ref>سید محمد حسین طباطبابی، المیزان، ج۱۵، ص۱۴۷.</ref>.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص:۲۴۴.</ref>. | ||
[[حق]] دیگری را خوردن، [[ستمکاری]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۱۱.</ref>، [[جور]]، [[تجاوز]] از حد<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳.</ref>. اصل آن به معنای قراردادن چیزی در غیر موضع آن به [[دشمنی]]<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۶۸.</ref>، اضاعه و ضایع کردن حق<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۷۱.</ref>. | [[حق]] دیگری را خوردن، [[ستمکاری]]<ref>بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۱۱.</ref>، [[جور]]، [[تجاوز]] از حد<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۳۷۳.</ref>. اصل آن به معنای قراردادن چیزی در غیر موضع آن به [[دشمنی]]<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۳، ص۴۶۸.</ref>، اضاعه و ضایع کردن حق<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۷، ص۱۷۱.</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
در [[قرآن کریم]] [[ظلم]] از [[خدای تعالی]] [[نفی]] شده و [[ارتکاب ظلم]] از او محال است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.</ref>؛ لذا ظلم صفت فعل [[انسان]] است و سه گونه است<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۷-۵۳۸.</ref>: | در [[قرآن کریم]] [[ظلم]] از [[خدای تعالی]] [[نفی]] شده و [[ارتکاب ظلم]] از او محال است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ}}<ref>«بیگمان خداوند بر مردم هیچ ستم روا نمیدارد امّا این مردمند که به خویش ستم میورزند» سوره یونس، آیه ۴۴.</ref>؛ لذا ظلم صفت فعل [[انسان]] است و سه گونه است<ref>حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۳۷-۵۳۸.</ref>: | ||
#ظلم انسان به خدای تعالی که بالاترین ظلم انسان در حق [[خداوند]]، [[شرک]]، [[کفر]] و [[نفاق]] است: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. | # ظلم انسان به خدای تعالی که بالاترین ظلم انسان در حق [[خداوند]]، [[شرک]]، [[کفر]] و [[نفاق]] است: {{متن قرآن|يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز میداد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>. | ||
#ظلم انسان به خود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. | # ظلم انسان به خود: {{متن قرآن|وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ}}<ref>«و هر کس چنین کند، به خود ستم کرده است» سوره بقره، آیه ۲۳۱.</ref>. | ||
#ظلم انسان به همنوع خود: {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>. | # ظلم انسان به همنوع خود: {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>. | ||
همه انواع ظلم در قرآن کریم منهی و نکوهیده است و [[عقل]] همه [[انسانها]] نیز آن را [[قبیح]] میشمارد. از این سه نوع ظلم، نوع سوم یعنی ظلم انسان به انسانها بیشتر در [[نظامهای سیاسی]] و [[حکومتهای ظالم]] رخ داده است و [[حدیث]] {{متن حدیث| الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ}}<ref>شیخ مفید، امالی، ص۳۱۰.</ref> دلالت بر همین معنا دارد.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۰۵-۴۰۶.</ref> | همه انواع ظلم در قرآن کریم منهی و نکوهیده است و [[عقل]] همه [[انسانها]] نیز آن را [[قبیح]] میشمارد. از این سه نوع ظلم، نوع سوم یعنی ظلم انسان به انسانها بیشتر در [[نظامهای سیاسی]] و [[حکومتهای ظالم]] رخ داده است و [[حدیث]] {{متن حدیث| الْمُلْكُ يَبْقَى مَعَ الْكُفْرِ وَ لَا يَبْقَى مَعَ الظُّلْمِ}}<ref>شیخ مفید، امالی، ص۳۱۰.</ref> دلالت بر همین معنا دارد.<ref>[[عبدالله نظرزاده|نظرزاده، عبدالله]]، [[فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم]]، ص: ۴۰۵-۴۰۶.</ref> |