عبدالملک بن مروان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عبدالملک بن مروان در تاریخ اسلامی]] - [[عبدالملک بن مروان در حدیث]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[عبدالملک بن مروان در تاریخ اسلامی]] - [[عبدالملک بن مروان در حدیث]]| پرسش مرتبط  = }}


==آشنایی اجمالی==
== آشنایی اجمالی ==
او [[عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی‌العاص بن امیه]]، [[ابوالولید]] است. در [[مدینه]] به سال ۲۶ / ۶۴۷ در دوران خلافت [[عثمان بن عفان]] متولد شد. مادرش [[عایشه]]، دختر [[معاویة بن مُغیرة بن ابی‌العاص بن امیه]]، بود<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۶۱ - ۶۲. مترجم: او به دلیل تندی گند دهانش به ابوذبّان و به دلیل خسیس بودنش به رشح الحجر لقب یافت؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۱۴۸؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۳.</ref>.
او [[عبدالملک بن مروان بن حکم بن ابی‌العاص بن امیه]]، [[ابوالولید]] است. در [[مدینه]] به سال ۲۶ / ۶۴۷ در دوران خلافت [[عثمان بن عفان]] متولد شد. مادرش [[عایشه]]، دختر [[معاویة بن مُغیرة بن ابی‌العاص بن امیه]]، بود<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۶۱ - ۶۲. مترجم: او به دلیل تندی گند دهانش به ابوذبّان و به دلیل خسیس بودنش به رشح الحجر لقب یافت؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج۵، ص۱۴۸؛ ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۵۳.</ref>.


او پرورش [[علمی]] یافت، [[قرآن کریم]] را [[حفظ]] کرد، [[علوم دینی]] شامل [[فقه]]، [[تفسیر]] و [[حدیث]] را از استادان حجازی در مدینه فرا گرفت و دستی هم در [[علم حدیث]] پیدا کرد<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۶۲.</ref>. عبدالملک در مجالس [[علما]] بسیار شرکت می‌کرد و به همین خاطر به او «کبوتر [[مسجد]]» می‌گفتند؛ زیرا بسیار به مسجد می‌رفت و پیوسته [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد. [[اخبار]] فراوانی درباره فقه، [[دانش]] بسیار و [[برتری]] عقلش نقل شده است<ref>ابن‌الطقطقا، الفخری...، ص۱۲۲.</ref>. بیشتر منابع، متفق‌اند که وی در دوران اول زندگی‌اش بسیار [[متدین]] بود و علاقه وافری به دروس [[دینی]] داشت و در تدین و پارسایی‌اش [[اختلاف]] نظر ندارند...<ref>ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۲، ص۱۷؛ به نظر می‌رسد در این باره، بیش از حد افراط شده است (ج).</ref>.
او پرورش [[علمی]] یافت، [[قرآن کریم]] را [[حفظ]] کرد، [[علوم دینی]] شامل [[فقه]]، [[تفسیر]] و [[حدیث]] را از استادان حجازی در مدینه فرا گرفت و دستی هم در [[علم حدیث]] پیدا کرد<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۹، ص۶۲.</ref>. عبدالملک در مجالس [[علما]] بسیار شرکت می‌کرد و به همین خاطر به او «کبوتر [[مسجد]]» می‌گفتند؛ زیرا بسیار به مسجد می‌رفت و پیوسته [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد. [[اخبار]] فراوانی درباره فقه، [[دانش]] بسیار و [[برتری]] عقلش نقل شده است<ref>ابن‌الطقطقا، الفخری... ، ص۱۲۲.</ref>. بیشتر منابع، متفق‌اند که وی در دوران اول زندگی‌اش بسیار [[متدین]] بود و علاقه وافری به دروس [[دینی]] داشت و در تدین و پارسایی‌اش [[اختلاف]] نظر ندارند...<ref>ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۲، ص۱۷؛ به نظر می‌رسد در این باره، بیش از حد افراط شده است (ج).</ref>.


[[حقیقت]] این است که عبدالملک، بیشتر عمرش را قبل از [[خلافت]] سپری کرد. در مدینه از دانش [[فقها]] بهره می‌برد و جز برای [[حج]] و [[جهاد]]، این [[شهر]] را ترک نمی‌کرد. بعد از اینکه پدرش دِمَشق را ترک کرد و برای [[جنگ]] مَرْج راهط عازم [[مصر]] شد، او [[نائب]] [[حکومت]] شد. در روزی که پدرش مرد، با او به خلافت [[بیعت]] کردند ([[رمضان]] ۶۵ / نیسان ۶۸۵)<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۵۹.</ref>.
[[حقیقت]] این است که عبدالملک، بیشتر عمرش را قبل از [[خلافت]] سپری کرد. در مدینه از دانش [[فقها]] بهره می‌برد و جز برای [[حج]] و [[جهاد]]، این [[شهر]] را ترک نمی‌کرد. بعد از اینکه پدرش دِمَشق را ترک کرد و برای [[جنگ]] مَرْج راهط عازم [[مصر]] شد، او [[نائب]] [[حکومت]] شد. در روزی که پدرش مرد، با او به خلافت [[بیعت]] کردند ([[رمضان]] ۶۵ / نیسان ۶۸۵)<ref>ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۸، ص۲۵۹.</ref>.
بدین‌گونه در زمانی که نا آرامی، [[جهان اسلام]] را دربرگرفته بود و [[حکومت اموی]] در آستانه [[سقوط]] بود، عبدالملک به خلافت رسید و آن را از [[هرج و مرج]] به درآورد و پایه‌های این ساختمان را [[استوار]] کرد، آن‌گونه که در [[زمان]] خلفای پیش از او سابقه نداشت تا آنجا که او را مؤسس دوم [[خلافت اموی]] می‌دانند.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۸۹.</ref>.
بدین‌گونه در زمانی که نا آرامی، [[جهان اسلام]] را دربرگرفته بود و [[حکومت اموی]] در آستانه [[سقوط]] بود، عبدالملک به خلافت رسید و آن را از [[هرج و مرج]] به درآورد و پایه‌های این ساختمان را [[استوار]] کرد، آن‌گونه که در [[زمان]] خلفای پیش از او سابقه نداشت تا آنجا که او را مؤسس دوم [[خلافت اموی]] می‌دانند.<ref>[[محمد سهیل طقوش|طقوش]] و [[رسول جعفریان|جعفریان]]، [[دولت امویان (کتاب)|دولت امویان]] ص ۸۹.</ref>.


==اوضاع [[سیاسی]] در آغاز دوران عبدالملک==
== اوضاع [[سیاسی]] در آغاز دوران عبدالملک ==
چهار گروه [[اسلامی]]، در آغاز دوران عبدالملک، وجود داشتند که برای رسیدن به [[حکومت]] [[مبارزه]] می‌کردند:
چهار گروه [[اسلامی]]، در آغاز دوران عبدالملک، وجود داشتند که برای رسیدن به [[حکومت]] [[مبارزه]] می‌کردند:
#گروه [[امویان]] که بر [[شام]] و [[مصر]] تسلّط داشتند؛
# گروه [[امویان]] که بر [[شام]] و [[مصر]] تسلّط داشتند؛
# [[عبدالله بن زبیر]] که بر [[حجاز]] و [[عراق]] [[تسلط]] داشت؛
# [[عبدالله بن زبیر]] که بر [[حجاز]] و [[عراق]] [[تسلط]] داشت؛
#گروه [[شیعه]] در عراق - که [[مختار بن ابی‌عبید ثقفی]] [[رهبری]] آن را به عهده داشت؛
# گروه [[شیعه]] در عراق - که [[مختار بن ابی‌عبید ثقفی]] [[رهبری]] آن را به عهده داشت؛
#گروه خوراج.
# گروه خوراج.


نشانه این تقسیم‌بندی در [[جهان اسلام]] این است که به سال ۶۸ در موسم [[حج]]، چهار [[پرچم]] بر افراشته شد:
نشانه این تقسیم‌بندی در [[جهان اسلام]] این است که به سال ۶۸ در موسم [[حج]]، چهار [[پرچم]] بر افراشته شد:
#پرچم عبدالملک بن مروان؛
# پرچم عبدالملک بن مروان؛
#پرچم [[محمد بن علی بن ابی‌طالب]]، معروف به [[ابن حنفیه]]؛
# پرچم [[محمد بن علی بن ابی‌طالب]]، معروف به [[ابن حنفیه]]؛
#پرچم [[نجدة بن عامر]]، [[رهبر]] [[خوارج]] یمامه؛
# پرچم [[نجدة بن عامر]]، [[رهبر]] [[خوارج]] یمامه؛
#پرچم عبدالله بن زبیر<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۰ - ۱۸۱. مقایسه کنید با: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱،ص ۲۶۰.</ref>.
# پرچم عبدالله بن زبیر<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۸۰ - ۱۸۱. مقایسه کنید با: خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ج۱،ص ۲۶۰.</ref>.
افزون بر آن، وی با تلاش‌های [[مأیوس]] کننده‌ای در داخل [[خاندان اموی]] برای به دست گرفتن حکومت روبه‌رو بود. در برابر این [[واقعیت]]، [[خلیفه]] ناچار بود با این وضعیت حساس و ویژه کنار بیاید و چاره‌اندیشی کند.
افزون بر آن، وی با تلاش‌های [[مأیوس]] کننده‌ای در داخل [[خاندان اموی]] برای به دست گرفتن حکومت روبه‌رو بود. در برابر این [[واقعیت]]، [[خلیفه]] ناچار بود با این وضعیت حساس و ویژه کنار بیاید و چاره‌اندیشی کند.


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش