مدیران رابط کاربری، مدیران، templateeditor
۲۴٬۴۴۶
ویرایش
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۴: | خط ۷۴: | ||
=== پاسخ [[نجاشی]] === | === پاسخ [[نجاشی]] === | ||
مؤرخان نوشتهاند: [[نجاشی]] پس از اینکه [[نامه]] را خواند، این گونه پاسخ داد: "به نام خدایی که مرا به [[اسلام]] [[هدایت]] کرد. [[نامه]] تو به دستم رسید. نامهای که در آن به امر [[عیسی]] {{صل}}اشاره کرده بودی. به خدای [[آسمانها]] و [[زمین]] [[سوگند]] که [[عیسی]] {{صل}} بیش از آنچه گفتی ([[بنده | مؤرخان نوشتهاند: [[نجاشی]] پس از اینکه [[نامه]] را خواند، این گونه پاسخ داد: "به نام خدایی که مرا به [[اسلام]] [[هدایت]] کرد. [[نامه]] تو به دستم رسید. نامهای که در آن به امر [[عیسی]] {{صل}}اشاره کرده بودی. به خدای [[آسمانها]] و [[زمین]] [[سوگند]] که [[عیسی]] {{صل}} بیش از آنچه گفتی ([[بنده خدا]]) نبوده است.... ما به پسرعمویت اکرام کردیم.... [[شهادت]] میدهم که تو [[رسول]] صادق و مصدّق خدایی. من، به دست پسرعمویت به خدای عالمیان [[ایمان]] آوردم و فرزندم ارحی بن اصحم را به سویت میفرستم.... اگر بخواهی خودم هم نزدت میآیم. [[سلام]] بر تو، ای [[رسول خدا]]!<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۵۲-۶۵۳؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۷۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۸۴؛ شمس الدین محمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، ج۱، ص۲۲۰؛ ابن سید الناس، عیون الأثر، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱.</ref>. | ||
پسر نجاشی همراه شصت نفر از اهالی [[حبشه]] سوار کشتی شدند که در [[مدینه]] به [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} برسند؛ اما وقتی وسط دریا رسیدند، کشتی آنها [[شکست]] و [[غرق]] شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۵۳؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۷۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۳۳۶.</ref>. [[عمرو عاص]] میگوید: "من و عدهای از [[قریش]]، پس از [[جنگ خندق]] و احتمال قدرتگیری [[محمد]] در [[عربستان]]، چون نمیخواستیم در [[عربستان]] زیر [[سلطه]] او باشیم (پیش از اینکه [[عمرو بن امیه]] نزد [[نجاشی]] برود) نزد [[نجاشی]] رفتیم. ما در سرزمین [[نجاشی]] بودیم که [[عمرو بن امیه]] آمد. من از نجاشی خواستم تا او را به ما بسپارد تا به [[انتقام]] کشتههایمان، او را بکشیم. نجاشی، [[خشمگین]] شد و گفت: میخواهید فرستاده مردی را که [[ناموس]] اکبر بر او نازل میشود به شما بدهم تا وی را بکشید؟ گفتم: ای [[پادشاه]]، آیا چنین است؟ گفت: ای عمرو! از من بشنو و پیرو او شو که بر [[حق]] است"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۰-۳۱.</ref>. [[عمرو عاص]] این امر را زمینه [[اسلام آوردن]] خویش میداند. | پسر نجاشی همراه شصت نفر از اهالی [[حبشه]] سوار کشتی شدند که در [[مدینه]] به [[خدمت]] [[پیامبر]] {{صل}} برسند؛ اما وقتی وسط دریا رسیدند، کشتی آنها [[شکست]] و [[غرق]] شدند<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۶۵۳؛ عزالدین ابن اثیر، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، ج۱، ص۷۶؛ ابن حجر عسقلانی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج۱، ص۳۳۶.</ref>. [[عمرو عاص]] میگوید: "من و عدهای از [[قریش]]، پس از [[جنگ خندق]] و احتمال قدرتگیری [[محمد]] در [[عربستان]]، چون نمیخواستیم در [[عربستان]] زیر [[سلطه]] او باشیم (پیش از اینکه [[عمرو بن امیه]] نزد [[نجاشی]] برود) نزد [[نجاشی]] رفتیم. ما در سرزمین [[نجاشی]] بودیم که [[عمرو بن امیه]] آمد. من از نجاشی خواستم تا او را به ما بسپارد تا به [[انتقام]] کشتههایمان، او را بکشیم. نجاشی، [[خشمگین]] شد و گفت: میخواهید فرستاده مردی را که [[ناموس]] اکبر بر او نازل میشود به شما بدهم تا وی را بکشید؟ گفتم: ای [[پادشاه]]، آیا چنین است؟ گفت: ای عمرو! از من بشنو و پیرو او شو که بر [[حق]] است"<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۰-۳۱.</ref>. [[عمرو عاص]] این امر را زمینه [[اسلام آوردن]] خویش میداند. | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
== سریه [[عمرو بن امیه ضمری]] با قبیلۀ هذیل == | == سریه [[عمرو بن امیه ضمری]] با قبیلۀ هذیل == | ||
[[نقل]] شده، [[پیامبر]] {{صل}} عمرو بن امیه ضمری را به سوی [[عشیره]] "هذیل" فرستادند. وی افراد این [[قبیله]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و | [[نقل]] شده، [[پیامبر]] {{صل}} عمرو بن امیه ضمری را به سوی [[عشیره]] "هذیل" فرستادند. وی افراد این [[قبیله]] را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و لکن آنان به شدت از [[پذیرش اسلام]] خودداری کردند. [[مسلمانان]] گفتند: یا [[رسول الله]]! با آنان بجنگید، [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "اینک [[رئیس]] آنها خواهد آمد و اسلام را میپذیرد، و پس از آن افراد [[عشیره]] هم [[مسلمان]] خواهند شد"<ref>إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، ص۱۱۲.</ref>.<ref>[[عبدالرضا عسکری|عسکری، عبدالرضا]]، [[عمرو بن امیه ضمری (مقاله)|مقاله «عمرو بن امیه ضمری»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۶ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۶، ص ۳۹۰.</ref> | ||
== ماجرای [[بکر]] [[برادر]] [[عمرو بن امیه ضمری]] == | == ماجرای [[بکر]] [[برادر]] [[عمرو بن امیه ضمری]] == | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۲: | ||
[[رده:اصحاب پیامبر]] | [[رده:اصحاب پیامبر]] | ||
[[رده: | [[رده:عمرو بن امیه ضمری]] |