جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
فرزند: بچه؛ آنکه از دیگری زاده شده است. | فرزند: بچه؛ آنکه از دیگری زاده شده است. | ||
==نسبت [[فرزندی]]== | == نسبت [[فرزندی]] == | ||
نسبت فرزندی تنها از راه آمیزش [[مشروع]] و یا تلقیح مصنوعی با شرایطی حاصل میشود. بنابراین، چنانچه مردی با زنی که آمیزش با او [[حلال]] است، نزدیکی کند و [[زن]] باردار شود و پس از گذشت حداقل شش ماه از [[زمان]] آمیزش بچهای به [[دنیا]] آورد، بچه فرزندآن مرد و زن خواهد بود. همچنین است اگر فرزند از راه تلقیح متولد شود. | نسبت فرزندی تنها از راه آمیزش [[مشروع]] و یا تلقیح مصنوعی با شرایطی حاصل میشود. بنابراین، چنانچه مردی با زنی که آمیزش با او [[حلال]] است، نزدیکی کند و [[زن]] باردار شود و پس از گذشت حداقل شش ماه از [[زمان]] آمیزش بچهای به [[دنیا]] آورد، بچه فرزندآن مرد و زن خواهد بود. همچنین است اگر فرزند از راه تلقیح متولد شود. | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
اگر زن مرتکب زنا شود و فرزندی به دنیا آورد، فرزند به شوهرش ملحق میشود نه مرد زناکار، به شرط آنکه امکان [[الحاق]] فرزند به شوهر وجود داشته باشد. در این صورت شوهر نمیتواند او را از خود [[نفی]] کند، مگر با لعان<ref>جواهر الکلام، ج۳۱، ص:۲۳۲.</ref>. | اگر زن مرتکب زنا شود و فرزندی به دنیا آورد، فرزند به شوهرش ملحق میشود نه مرد زناکار، به شرط آنکه امکان [[الحاق]] فرزند به شوهر وجود داشته باشد. در این صورت شوهر نمیتواند او را از خود [[نفی]] کند، مگر با لعان<ref>جواهر الکلام، ج۳۱، ص:۲۳۲.</ref>. | ||
==[[تبعیّت]]== | == [[تبعیّت]] == | ||
فرزند تا قبل از [[بلوغ]] در [[اسلام]] و [[کفر]] تابع پدر و [[مادر]] خویش است. از این رو، اگر پدر و مادر هر دو [[کافر]] باشند، بنابر قول مشهور، فرزندشان نیز محکوم به کفر است و اگر هر دو یا یکی از آنان [[مسلمان]] باشند، فرزند نیز محکوم به اسلام است. | فرزند تا قبل از [[بلوغ]] در [[اسلام]] و [[کفر]] تابع پدر و [[مادر]] خویش است. از این رو، اگر پدر و مادر هر دو [[کافر]] باشند، بنابر قول مشهور، فرزندشان نیز محکوم به کفر است و اگر هر دو یا یکی از آنان [[مسلمان]] باشند، فرزند نیز محکوم به اسلام است. | ||
فرزند در [[آزاد]] یا برده بودن نیز تابع پدر و مادر خویش است و از دیدگاه مشهور، حتی اگر مادر به [[تنهایی]] آزاد باشد، فرزند نیز آزاد به شمار میرود.<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص:۲۱۱ ـ ۲۱۳.</ref> | فرزند در [[آزاد]] یا برده بودن نیز تابع پدر و مادر خویش است و از دیدگاه مشهور، حتی اگر مادر به [[تنهایی]] آزاد باشد، فرزند نیز آزاد به شمار میرود.<ref>جواهر الکلام، ج۳۰، ص:۲۱۱ ـ ۲۱۳.</ref> | ||
==پس از ولادت== | == پس از ولادت == | ||
بر پدر [[مستحب]] است پس از ولادت، بهویژه هفتمین [[روز]] از ولادت فرزندش برای او [[نام نیک]] [[انتخاب]] کند، مانند نام [[معصومان]]{{عم}} و نامهایی که مفاد آنها [[عبودیت]] و [[بندگی خدا]] است، از قبیل [[عبدالله]].<ref>جواهر الکلام، ۳۱، ص: ۲۵۳ ـ ۲۵۵.</ref> | بر پدر [[مستحب]] است پس از ولادت، بهویژه هفتمین [[روز]] از ولادت فرزندش برای او [[نام نیک]] [[انتخاب]] کند، مانند نام [[معصومان]] {{عم}} و نامهایی که مفاد آنها [[عبودیت]] و [[بندگی خدا]] است، از قبیل [[عبدالله]].<ref>جواهر الکلام، ۳۱، ص: ۲۵۳ ـ ۲۵۵.</ref> | ||
[[برگزیدن]] [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] برای [[فرزندی]] که نامش [[محمد]] است، [[کراهت]] دارد؛ چنان که نامیدن او به نامهایی که مبغوض [[خداوند]] است، [[مکروه]] میباشد، مانند [[حکم]]، [[حکیم]]، [[خالد]]، [[حارث]] و [[مالک]].<ref>جواهر الکلام، ۳۱، ص: ۲۵۶ ـ ۲۵۷.</ref> | [[برگزیدن]] [[کنیه]] [[ابوالقاسم]] برای [[فرزندی]] که نامش [[محمد]] است، [[کراهت]] دارد؛ چنان که نامیدن او به نامهایی که مبغوض [[خداوند]] است، [[مکروه]] میباشد، مانند [[حکم]]، [[حکیم]]، [[خالد]]، [[حارث]] و [[مالک]].<ref>جواهر الکلام، ۳۱، ص: ۲۵۶ ـ ۲۵۷.</ref> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
[[ختنه]] کردن فرزند در [[روز]] هفتم ولادت [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ۳۱، ص: ۲۵۷.</ref>؛ چنان که [[عقیقه]] برای فرزند در همان روز [[استحباب]] دارد<ref>الانوار اللوامع، ج۱۰، قسم ۲، ص:۳۰۶.</ref>. | [[ختنه]] کردن فرزند در [[روز]] هفتم ولادت [[مستحب]] است<ref>جواهر الکلام، ۳۱، ص: ۲۵۷.</ref>؛ چنان که [[عقیقه]] برای فرزند در همان روز [[استحباب]] دارد<ref>الانوار اللوامع، ج۱۰، قسم ۲، ص:۳۰۶.</ref>. | ||
==حضانت== | == حضانت == | ||
حضانت فرزند بر عهده پدر و [[مادر]] او است. مادر تا دو سالگی نسبت به حضانت [[کودک]] بر پدر [[اولویت]] دارد و پس از آن بنابر قول مشهور، پدر نسبت به حضانت پسر اولویت پیدا میکند؛ لیکن [[حق]] حضانت مادر نسبت به دختر تا هفت سالگی ادامه مییابد. | حضانت فرزند بر عهده پدر و [[مادر]] او است. مادر تا دو سالگی نسبت به حضانت [[کودک]] بر پدر [[اولویت]] دارد و پس از آن بنابر قول مشهور، پدر نسبت به حضانت پسر اولویت پیدا میکند؛ لیکن [[حق]] حضانت مادر نسبت به دختر تا هفت سالگی ادامه مییابد. | ||
==رضاع== | == رضاع == | ||
شیر دادن فرزند تا دوسالگی بر مادر مستحب است. برخی دادن نخستین شیر (آغوز) به نوزاد را بر مادر [[واجب]] دانستهاند. | شیر دادن فرزند تا دوسالگی بر مادر مستحب است. برخی دادن نخستین شیر (آغوز) به نوزاد را بر مادر [[واجب]] دانستهاند. | ||
==[[نفقه]]== | == [[نفقه]] == | ||
نفقه فرزند نابالغ و نیز بالغ [[ناتوان]] از [[کسب و کار]] بر عهده پدر میباشد<ref>جواهر الکلام، ج۳۱، ص:۳۶۶ و ص:۳۷۱ ـ ۳۷۲.</ref>. | نفقه فرزند نابالغ و نیز بالغ [[ناتوان]] از [[کسب و کار]] بر عهده پدر میباشد<ref>جواهر الکلام، ج۳۱، ص:۳۶۶ و ص:۳۷۱ ـ ۳۷۲.</ref>. | ||
==[[آموزش و پرورش]]== | == [[آموزش و پرورش]] == | ||
از [[وظایف]] مهم پدر و مادر نسبت به فرزند، [[تعلیم و تربیت]] او بر اساس [[تعالیم]] و [[اخلاق اسلامی]] است. در [[روایات]] متعدد به [[تعلیم]] [[خواندن و نوشتن]]، [[آموزش دادن]] [[قرآن]]، [[حلال و حرام]] و [[معارف دینی]] و واداشتن فرزند به انجام دادن [[فرایض]] و [[واجبات]] و تمرین دادن بر آنها امر شده است<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص:۱۸ و ج۲۱، ص:۴۷۳ ـ ۴۷۸.</ref>. | از [[وظایف]] مهم پدر و مادر نسبت به فرزند، [[تعلیم و تربیت]] او بر اساس [[تعالیم]] و [[اخلاق اسلامی]] است. در [[روایات]] متعدد به [[تعلیم]] [[خواندن و نوشتن]]، [[آموزش دادن]] [[قرآن]]، [[حلال و حرام]] و [[معارف دینی]] و واداشتن فرزند به انجام دادن [[فرایض]] و [[واجبات]] و تمرین دادن بر آنها امر شده است<ref>وسائل الشیعة، ج۴، ص:۱۸ و ج۲۱، ص:۴۷۳ ـ ۴۷۸.</ref>. | ||
یاد دادن [[احکام]] حلال و حرام به فرزند در هفت سالگی و نیز شنا، [[تیراندازی]] و [[شعر]] جناب [[ابوطالب]]{{س}}، معروف به قصیده لامیّه مستحب است. | یاد دادن [[احکام]] حلال و حرام به فرزند در هفت سالگی و نیز شنا، [[تیراندازی]] و [[شعر]] جناب [[ابوطالب]] {{س}}، معروف به قصیده لامیّه مستحب است. | ||
==[[ولایت]] بر فرزند== | == [[ولایت]] بر فرزند == | ||
پدر و جدّ پدری بر فرزند نابالغ و نیز بنابر قولی بر دختر بالغ باکره در خصوص [[ازدواج]] ولایت دارند. | پدر و جدّ پدری بر فرزند نابالغ و نیز بنابر قولی بر دختر بالغ باکره در خصوص [[ازدواج]] ولایت دارند. | ||
==[[تنبیه]] فرزند== | == [[تنبیه]] فرزند == | ||
تنبیه فرزند نسبت به رفتارهای نادرست او، با [[نرمی]] و [[ملاطفت]] و وجود [[مصلحت]] در آن در حدّ [[ضرورت]] جایز است؛ بلکه چنانچه فسادی بر ترک [[تنبیه]] مترتب شود، [[واجب]] خواهد بود. در برخی [[روایات]] تا شش ضربه تازیانه با [[نرمی]] اجازه داده شده است. برخی گفتهاند: زدن بیش از ده تازیانه [[مکروه]] است.<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۴۴۴ ـ ۴۴۶؛ تحریر الاحکام، ج۵، ص:۳۹۸.</ref> | تنبیه فرزند نسبت به رفتارهای نادرست او، با [[نرمی]] و [[ملاطفت]] و وجود [[مصلحت]] در آن در حدّ [[ضرورت]] جایز است؛ بلکه چنانچه فسادی بر ترک [[تنبیه]] مترتب شود، [[واجب]] خواهد بود. در برخی [[روایات]] تا شش ضربه تازیانه با [[نرمی]] اجازه داده شده است. برخی گفتهاند: زدن بیش از ده تازیانه [[مکروه]] است.<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص:۴۴۴ ـ ۴۴۶؛ تحریر الاحکام، ج۵، ص:۳۹۸.</ref> | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
بنابر قولی پدر میتواند بر فرزند خود حدّ جاری کند. | بنابر قولی پدر میتواند بر فرزند خود حدّ جاری کند. | ||
==[[هدیه]] به فرزند== | == [[هدیه]] به فرزند == | ||
بر پدر [[مستحب]] است در [[هدیه دادن]] به [[فرزندان]] [[مساوات]] و [[برابری]] را رعایت کند و [[تفضیل]] بعضی بر بعض دیگر مکروه است، مگر آنکه تفضیل وجهی داشته باشد، مانند آنکه فرد تفضیل داده شده نیازمندتر باشد یا [[زمین]] گیر و یا مشغول به تحصیل باشد، که در این صورت ـ به تصریح برخی ـ تفضیل [[کراهت]] ندارد. البته کراهت تفضیل در فرض عدم [[خوف]] [[فتنه]] است و گرنه با [[بیم]] وقوع فتنه و [[فساد]]، حرام خواهد بود.<ref>الدروس الشرعیة، ج۲، ص:۲۸۶؛ جواهر الکلام، ج۲۸، ص:۱۹۱؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۶۱.</ref> | بر پدر [[مستحب]] است در [[هدیه دادن]] به [[فرزندان]] [[مساوات]] و [[برابری]] را رعایت کند و [[تفضیل]] بعضی بر بعض دیگر مکروه است، مگر آنکه تفضیل وجهی داشته باشد، مانند آنکه فرد تفضیل داده شده نیازمندتر باشد یا [[زمین]] گیر و یا مشغول به تحصیل باشد، که در این صورت ـ به تصریح برخی ـ تفضیل [[کراهت]] ندارد. البته کراهت تفضیل در فرض عدم [[خوف]] [[فتنه]] است و گرنه با [[بیم]] وقوع فتنه و [[فساد]]، حرام خواهد بود.<ref>الدروس الشرعیة، ج۲، ص:۲۸۶؛ جواهر الکلام، ج۲۸، ص:۱۹۱؛ تحریر الوسیلة، ج۲، ص:۶۱.</ref> | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
برخی قدما [[حکم]] یاد شده را به فرزند نابالغ اختصاص دادهاند. بنابر این، بازپس گرفتن هدیه داده شده به فرزند بالغ جایز خواهد بود.<ref>المبسوط، ج۳، ص:۳۰۹ ـ ۳۱۰.</ref> | برخی قدما [[حکم]] یاد شده را به فرزند نابالغ اختصاص دادهاند. بنابر این، بازپس گرفتن هدیه داده شده به فرزند بالغ جایز خواهد بود.<ref>المبسوط، ج۳، ص:۳۰۹ ـ ۳۱۰.</ref> | ||
==[[وقف]] بر فرزندان== | == [[وقف]] بر فرزندان == | ||
چنانچه واقف بگوید: این [[مال]] را بر فرزندانم وقف کردم، شامل پسر و دختر هر دو میشود؛ لیکن در اینکه به [[فرزندان]] صلبی او اختصاص مییابد یا شامل نوههای وی نیز میشود، [[اختلاف]] است. اکثر [[فقها]] قول نخست را برگزیدهاند<ref>تذکرة الفقهاء، ج۲۰، ص:۱۹۴؛ مسالک الافهام، ج۵، ص:۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref>. | چنانچه واقف بگوید: این [[مال]] را بر فرزندانم وقف کردم، شامل پسر و دختر هر دو میشود؛ لیکن در اینکه به [[فرزندان]] صلبی او اختصاص مییابد یا شامل نوههای وی نیز میشود، [[اختلاف]] است. اکثر [[فقها]] قول نخست را برگزیدهاند<ref>تذکرة الفقهاء، ج۲۰، ص:۱۹۴؛ مسالک الافهام، ج۵، ص:۳۹۲ ـ ۳۹۳.</ref>. | ||
==برداشت از [[مال]] فرزند== | == برداشت از [[مال]] فرزند == | ||
بنابر قول مشهور پدرِ غیر نیازمند نمیتواند بدون [[رضایت]] فرزند از مال او بردارد؛ چنان که در صورت نیاز و [[فقر]] نیز اگر فرزند نیاز او را برطرف کند، [[حق]] برداشت ندارد؛ لیکن در صورت نیاز و فقر، چنانچه فرزند [[ثروتمند]] باشد و نیاز پدرش را رفع نکند، پدر میتواند به اندازه نیاز در حدّ متعارف و بدون [[اسراف]] از مال فرزند بردارد.<ref>المهذب، ج۱، ص:۳۴۸ ـ ۳۴۹؛ کتاب السرائر، ج۲، ص:۲۰۶؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص:۲۷۳؛ مفتاح الکرامة، ج۸، ص:۲۲۲.</ref> | بنابر قول مشهور پدرِ غیر نیازمند نمیتواند بدون [[رضایت]] فرزند از مال او بردارد؛ چنان که در صورت نیاز و [[فقر]] نیز اگر فرزند نیاز او را برطرف کند، [[حق]] برداشت ندارد؛ لیکن در صورت نیاز و فقر، چنانچه فرزند [[ثروتمند]] باشد و نیاز پدرش را رفع نکند، پدر میتواند به اندازه نیاز در حدّ متعارف و بدون [[اسراف]] از مال فرزند بردارد.<ref>المهذب، ج۱، ص:۳۴۸ ـ ۳۴۹؛ کتاب السرائر، ج۲، ص:۲۰۶؛ تحریر الاحکام، ج۲، ص:۲۷۳؛ مفتاح الکرامة، ج۸، ص:۲۲۲.</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
در اینکه مادر نیز میتواند به عنوان قرض از مال فرزند نابالغ یا دیوانه خود برداشت کند یا نه، مسئله محل [[اختلاف]] است.<ref>کتاب السرائر، ج۳، ص:۲۲۶.</ref> | در اینکه مادر نیز میتواند به عنوان قرض از مال فرزند نابالغ یا دیوانه خود برداشت کند یا نه، مسئله محل [[اختلاف]] است.<ref>کتاب السرائر، ج۳، ص:۲۲۶.</ref> | ||
==[[میراث]] فرزند== | == [[میراث]] فرزند == | ||
هر یک از پدر و مادر از فرزند، و فرزند از آنان [[ارث]] میبرد. سهم هرکدام از [[والدین]] در صورتی که میّت فرزند داشته باشد یک ششم از ترکه است. | هر یک از پدر و مادر از فرزند، و فرزند از آنان [[ارث]] میبرد. سهم هرکدام از [[والدین]] در صورتی که میّت فرزند داشته باشد یک ششم از ترکه است. | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
زنازاده از نظر [[شرع]] فرزند به شمار نمیرود و در نتیجه [[احکام]] ارث در [[حق]] او جاری نمیشود؛ چنان که [[فرزندی]] که زوج با لعان او را از خود [[نفی]] کرده است، از یکدیگر [[ارث]] نمیبرند؛ بلکه ارث تنها میان او و مادرش ثابت است. | زنازاده از نظر [[شرع]] فرزند به شمار نمیرود و در نتیجه [[احکام]] ارث در [[حق]] او جاری نمیشود؛ چنان که [[فرزندی]] که زوج با لعان او را از خود [[نفی]] کرده است، از یکدیگر [[ارث]] نمیبرند؛ بلکه ارث تنها میان او و مادرش ثابت است. | ||
==بیرون آوردن جنین از رحم== | == بیرون آوردن جنین از رحم == | ||
چنانچه [[مادر]] بمیرد، اما جنین در رحم وی زنده باشد، سمت چپ شکم مادر شکافته و فرزند بیرون آورده میشود؛ سپس محل شکافته شده دوخته و پس از آن، میّت [[غسل]] داده و [[کفن]] میشود.<ref>الحدائق الناضرة، ج۳، ص:۴۷۶؛ العروة الوثقی، ج۲، ص:۱۱۷.</ref> | چنانچه [[مادر]] بمیرد، اما جنین در رحم وی زنده باشد، سمت چپ شکم مادر شکافته و فرزند بیرون آورده میشود؛ سپس محل شکافته شده دوخته و پس از آن، میّت [[غسل]] داده و [[کفن]] میشود.<ref>الحدائق الناضرة، ج۳، ص:۴۷۶؛ العروة الوثقی، ج۲، ص:۱۱۷.</ref> | ||
==[[تصرف]] در [[مال]] فرزند صغیر== | == [[تصرف]] در [[مال]] فرزند صغیر == | ||
بدون [[شک]] پدر بر فرزند نابالغ و نیز [[اموال]] او [[ولایت]] دارد و میتواند با آن اموال برای او [[تجارت]] کند و یا آنها را برای تجارت به عنوان [[مضاربه]] و مانند آن به دیگری بدهد. البته در اینکه جواز تصرف منوط به وجود [[مصلحت]] در آن است یا نداشتن [[مفسده]] کفایت میکند، هرچند دربردارنده مصلحت نباشد، [[اختلاف]] است. در [[حکم]] یاد شده جدّ پدری نیز ملحق به پدر است.<ref>منیة الطالب، ج۱، ص:۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> | بدون [[شک]] پدر بر فرزند نابالغ و نیز [[اموال]] او [[ولایت]] دارد و میتواند با آن اموال برای او [[تجارت]] کند و یا آنها را برای تجارت به عنوان [[مضاربه]] و مانند آن به دیگری بدهد. البته در اینکه جواز تصرف منوط به وجود [[مصلحت]] در آن است یا نداشتن [[مفسده]] کفایت میکند، هرچند دربردارنده مصلحت نباشد، [[اختلاف]] است. در [[حکم]] یاد شده جدّ پدری نیز ملحق به پدر است.<ref>منیة الطالب، ج۱، ص:۲۲۵ ـ ۲۲۶.</ref> | ||
==قبض پدر به منزله قبض فرزند== | == قبض پدر به منزله قبض فرزند == | ||
در [[معاملات]] و نیز اموالی که به [[کودک]] بخشیده میشود، دریافت عوض یا مال توسط پدر به منزله دریافت فرزند است. از این رو، در مواردی که قبض موجب [[لزوم]] میشود، مانند [[هدیه]] مادر یا [[برادر]]، با قبض پدر، از طرف فرزند لزوم محقق میشود و بازپس گرفتن آن جایز نخواهد بود. سایر [[احکام]] مترتب بر قبض نیز همین حکم را دارد<ref>کتاب السرائر، ج۳، ص:۱۷۵؛ مسالک الافهام، ج۶، ص:۲۴؛ الحدائق الناضرة، ج۲۲، ص:۱۴۶.</ref>. | در [[معاملات]] و نیز اموالی که به [[کودک]] بخشیده میشود، دریافت عوض یا مال توسط پدر به منزله دریافت فرزند است. از این رو، در مواردی که قبض موجب [[لزوم]] میشود، مانند [[هدیه]] مادر یا [[برادر]]، با قبض پدر، از طرف فرزند لزوم محقق میشود و بازپس گرفتن آن جایز نخواهد بود. سایر [[احکام]] مترتب بر قبض نیز همین حکم را دارد<ref>کتاب السرائر، ج۳، ص:۱۷۵؛ مسالک الافهام، ج۶، ص:۲۴؛ الحدائق الناضرة، ج۲۲، ص:۱۴۶.</ref>. | ||
==[[ربا]] میان پدر و فرزند== | == [[ربا]] میان پدر و فرزند == | ||
بین پدر و فرزند[[ربا]] نیست؛ بدین معنا که برای هر یک جایز است از دیگری ربا بگیرد. از برخی قدما نقل شده است که تنها برای پدر جایز است از پسر خود ربا بگیرد و عکس آن جایز نیست. [[حکم]] یاد شده نسبت به مادر جاری نمیشود<ref>جواهرالکلام، ج۲۳، ص:۳۷۹.</ref>. | بین پدر و فرزند[[ربا]] نیست؛ بدین معنا که برای هر یک جایز است از دیگری ربا بگیرد. از برخی قدما نقل شده است که تنها برای پدر جایز است از پسر خود ربا بگیرد و عکس آن جایز نیست. [[حکم]] یاد شده نسبت به مادر جاری نمیشود<ref>جواهرالکلام، ج۲۳، ص:۳۷۹.</ref>. | ||
==[[شهادت]] علیه فرزند== | == [[شهادت]] علیه فرزند == | ||
شهادت پدر به سود یا زیان فرزند پذیرفته است؛ لیکن به قول مشهور شهادت فرزند علیه پدر پذیرفته نیست؛ هرچند علیه مادر پذیرفته است.<ref>الحدائق الناضرة، ۴۱، ص:۷۴ ـ ۷۸.</ref> | شهادت پدر به سود یا زیان فرزند پذیرفته است؛ لیکن به قول مشهور شهادت فرزند علیه پدر پذیرفته نیست؛ هرچند علیه مادر پذیرفته است.<ref>الحدائق الناضرة، ۴۱، ص:۷۴ ـ ۷۸.</ref> | ||
==کشتن یا [[قذف]] فرزند== | == کشتن یا [[قذف]] فرزند == | ||
کشتن فرزند بر پدر و [[مادر]] [[حرام]] است. اگر فرزند، پدر یا مادرش را بکشد، [[قصاص]] میشود؛ لیکن چنانچه پدر، فرزند خود را بکشد، قصاص نمیشود؛ بلکه باید دیه بپردازد. ضمن آنکه [[حاکم]] او را [[تعزیر]] میکند. همچنین اگر پدر، فرزندش را قذف کند، حد بر او جاری نمیشود، بلکه تنها تعزیر میگردد<ref>مجمع الفائدة، ج۱۳، ص:۱۴۹؛ کشف اللثام، ج۱۱، ص:۹۷.</ref>. | کشتن فرزند بر پدر و [[مادر]] [[حرام]] است. اگر فرزند، پدر یا مادرش را بکشد، [[قصاص]] میشود؛ لیکن چنانچه پدر، فرزند خود را بکشد، قصاص نمیشود؛ بلکه باید دیه بپردازد. ضمن آنکه [[حاکم]] او را [[تعزیر]] میکند. همچنین اگر پدر، فرزندش را قذف کند، حد بر او جاری نمیشود، بلکه تنها تعزیر میگردد<ref>مجمع الفائدة، ج۱۳، ص:۱۴۹؛ کشف اللثام، ج۱۱، ص:۹۷.</ref>. | ||
به قول مشهور، در کشتن عمدی فرزند توسط مادر قصاص ثابت است.<ref>کشف اللثام، ج۱۱، ص:۹۷.</ref> | به قول مشهور، در کشتن عمدی فرزند توسط مادر قصاص ثابت است.<ref>کشف اللثام، ج۱۱، ص:۹۷.</ref> | ||
==دزدی از [[مال]] فرزند== | == دزدی از [[مال]] فرزند == | ||
[[سرقت]] پدر از مال فرزند موجب ثبوت حدّ نیست؛ هرچند [[حاکم شرع]] او را تعزیر میکند. چنانچه مادر از مال فرزند دزدی کند، بنابر قول مشهور، حدّ بر او جاری میشود<ref>کتاب السرائر، ج۳، ص:۵۳۵؛ مختلف الشیعة، ج۹، ص:۲۳۳؛ جواهرالکلام، ج۴۱، ص:۴۸۷ ـ ۴۸۸.</ref> | [[سرقت]] پدر از مال فرزند موجب ثبوت حدّ نیست؛ هرچند [[حاکم شرع]] او را تعزیر میکند. چنانچه مادر از مال فرزند دزدی کند، بنابر قول مشهور، حدّ بر او جاری میشود<ref>کتاب السرائر، ج۳، ص:۵۳۵؛ مختلف الشیعة، ج۹، ص:۲۳۳؛ جواهرالکلام، ج۴۱، ص:۴۸۷ ـ ۴۸۸.</ref> | ||
==سایر [[احکام]]== | == سایر [[احکام]] == | ||
تبریک گفتن به پدر و [[مادری]] که صاحب فرزند شدهاند، [[مستحب]] است.<ref>الجامع للشرائع، ص:۴۵۸.</ref> | تبریک گفتن به پدر و [[مادری]] که صاحب فرزند شدهاند، [[مستحب]] است.<ref>الجامع للشرائع، ص:۴۵۸.</ref> | ||