نامۀ ۴۵ نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
* افزون بر [[سید رضی]]، [[شیخ صدوق]] در الامالی، [[زمخشری]] در [[ربیع]] الابرار و [[راوندی]] در الخرائج و الجرائح و... این [[نامه]] را [[روایت]] کردهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 791.</ref>. | * افزون بر [[سید رضی]]، [[شیخ صدوق]] در الامالی، [[زمخشری]] در [[ربیع]] الابرار و [[راوندی]] در الخرائج و الجرائح و... این [[نامه]] را [[روایت]] کردهاند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 791.</ref>. | ||
== فرازی از [[نامه]] == | == فرازی از [[نامه]] == | ||
* و اگر خواستمی دانستمی چگونه عسل پالوده و مغز گندم و بافته ابریشم را بهکار برم. | * و اگر خواستمی دانستمی چگونه عسل پالوده و مغز گندم و بافته ابریشم را بهکار برم. لکن هرگز هوای من بر من چیره نخواهد شد و [[حرص]] مرا به گزیدن خوراکها نخواهد کشید. چه بُوَد که در [[حجاز]] یا یمامه کسی [[حسرت]] گرده نانی برد یا هرگز شکمی سیر نخورد و من سیر بخوابم و پیرامونم شکمهایی باشد از [[گرسنگی]] به پشت دوخته و جگرهایی سوخته. یا چنان باشم که گوینده سروده: "درد تو این بس که شب سیر بخوابی و گرداگردت جگرهایی بود در آرزوی پوست بزغاله." آیا بدین بسنده کنم که (مرا) [[امیرمؤمنان]] گویند و در ناخوشایندهای روزگار شریک آنان نباشم یا در [[سختی]] [[زندگی]] (نمونهای) برایشان نشوم؟!<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 791.</ref>. | ||
* مرا نیافریدهاند تا خوردنیهای گوارا سرگرمم سازد، چون چارپای بسته که به علف پردازد، یا آن که واگذارده است و خاکروبهها را به هم زند و شکم را از علفهای آن پر سازد و از آنچه بر سرش آرند [[غفلت]] دارد، یا مرا وانهند یا به بازی سر دهند یا ریسمان [[گمراهی]] را کشان باشم یا بیخودانه در سرگردانیها گردان، ... [[دنیا]]! از من دور شو، که مهارت بر دوشت نهاده است گسسته، و من از چنگالت به در جستهام و از ریسمانهایت رسته و از لغزشگاههایت دوری گزیدهام... از دیدهام [[نهان]] شو، به [[خدا]] [[سوگند]] رامت نشوم که مرا [[خوار]] بدانی و گردن به بندت ندهم تا از اینسو بدان سویم کشانی<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 791.</ref>. | * مرا نیافریدهاند تا خوردنیهای گوارا سرگرمم سازد، چون چارپای بسته که به علف پردازد، یا آن که واگذارده است و خاکروبهها را به هم زند و شکم را از علفهای آن پر سازد و از آنچه بر سرش آرند [[غفلت]] دارد، یا مرا وانهند یا به بازی سر دهند یا ریسمان [[گمراهی]] را کشان باشم یا بیخودانه در سرگردانیها گردان، ... [[دنیا]]! از من دور شو، که مهارت بر دوشت نهاده است گسسته، و من از چنگالت به در جستهام و از ریسمانهایت رسته و از لغزشگاههایت دوری گزیدهام... از دیدهام [[نهان]] شو، به [[خدا]] [[سوگند]] رامت نشوم که مرا [[خوار]] بدانی و گردن به بندت ندهم تا از اینسو بدان سویم کشانی<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 791.</ref>. | ||
* [[سوگند]] به [[خدا]] –بر عهده خود میگیرم، جز آن که او نخواهد که در آن ناگزیرم –نفس خود را چنان [[تربیت]] کنم که اگر گرده نانی برای خوردن یافتم شاد شود و از نان خورش به نمک [[خرسند]] گردد و [[مردم]] دیدهام را دست میبدارم تا چون چشمه خشکیده آبی در آن نماند و اشکی که دارد بریزاند. آیا چرنده، شکم را با چرا کردن پر سازد و بخفتد و گوسفند در آغل سیر از گیاه بخورد و بیفتد و [[علی]] از توشهاش خورد و آرام بخوابد؟ چشمش روشن باد که از پس سالیانی دراز چون چارپایی به سر برد رها، یا چرندهای سر داده به چرا. خوشا کسی که به آنچه پروردگارش بر عهده وی نهاده، پرداخته است و در سختیاش با [[شکیبایی]] ساخته و به شب دیده برهم ننهاده و چون [[خواب]] بر او چیره شده بر [[زمین]] خفته و [[کف دست]] را بالین قرار داده، در جمعی که [[بیم]] روز بازگشت دیدههاشان بهشب بیدار است و پهلوهاشان از خوابگاه برکنار و لبهاشان به یاد [[پروردگار]] و گناهانشان زدوده است از [[آمرزش]] خواستن بسیار. "آنان حزب کردگارند و بدانید که حزب کردگار رستگارند" پس پسر حنیف، از [[خدا]] بترس و گردههای نانت تو را [[کفایت]] است اگر به رهایی از [[آتش]] دوزخت [[عنایت]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 792.</ref>. | * [[سوگند]] به [[خدا]] –بر عهده خود میگیرم، جز آن که او نخواهد که در آن ناگزیرم –نفس خود را چنان [[تربیت]] کنم که اگر گرده نانی برای خوردن یافتم شاد شود و از نان خورش به نمک [[خرسند]] گردد و [[مردم]] دیدهام را دست میبدارم تا چون چشمه خشکیده آبی در آن نماند و اشکی که دارد بریزاند. آیا چرنده، شکم را با چرا کردن پر سازد و بخفتد و گوسفند در آغل سیر از گیاه بخورد و بیفتد و [[علی]] از توشهاش خورد و آرام بخوابد؟ چشمش روشن باد که از پس سالیانی دراز چون چارپایی به سر برد رها، یا چرندهای سر داده به چرا. خوشا کسی که به آنچه پروردگارش بر عهده وی نهاده، پرداخته است و در سختیاش با [[شکیبایی]] ساخته و به شب دیده برهم ننهاده و چون [[خواب]] بر او چیره شده بر [[زمین]] خفته و [[کف دست]] را بالین قرار داده، در جمعی که [[بیم]] روز بازگشت دیدههاشان بهشب بیدار است و پهلوهاشان از خوابگاه برکنار و لبهاشان به یاد [[پروردگار]] و گناهانشان زدوده است از [[آمرزش]] خواستن بسیار. "آنان حزب کردگارند و بدانید که حزب کردگار رستگارند" پس پسر حنیف، از [[خدا]] بترس و گردههای نانت تو را [[کفایت]] است اگر به رهایی از [[آتش]] دوزخت [[عنایت]] است<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 792.</ref>. |