پرش به محتوا

بحث:آزمایش الهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن '
جز (جایگزینی متن - 'قوم موسی' به 'قوم موسی')
جز (جایگزینی متن - ' لیکن ' به ' لکن ')
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
[[فتنه]] به معنای آزمودن از ریشه "[[فتن]]" به معنای شیفتگی و شیدایی است. [[فتنه]] با توجه به معنای ریشه آن، آزمودنی است که با امور به ظاهر [[زیبا]] و فریبا صورت پذیرد. مؤید این مطلب به کار رفتن [[فتنه]] در برخی [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و خداوند است که پاداش سترگ نزد اوست» سوره تغابن، آیه ۱۵.</ref> و نیز در لغت، درباره [[مال]] و [[فرزندان]] است. لذا می‌توان گفت این واژه‌ها از جمله وجوه و نظایر [[قرآن کریم]] به شمار می‌روند<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۳۱۷؛ مفردات، ص۶۲۳-۶۲۴؛ التحقیق، ج۱۱، ص۴۳.</ref>.
[[فتنه]] به معنای آزمودن از ریشه "[[فتن]]" به معنای شیفتگی و شیدایی است. [[فتنه]] با توجه به معنای ریشه آن، آزمودنی است که با امور به ظاهر [[زیبا]] و فریبا صورت پذیرد. مؤید این مطلب به کار رفتن [[فتنه]] در برخی [[آیات]] {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که دارایی‌ها و فرزندانتان مایه آزمونند و خداوند است که پاداش سترگ نزد اوست» سوره تغابن، آیه ۱۵.</ref> و نیز در لغت، درباره [[مال]] و [[فرزندان]] است. لذا می‌توان گفت این واژه‌ها از جمله وجوه و نظایر [[قرآن کریم]] به شمار می‌روند<ref>لسان العرب، ج۱۳، ص۳۱۷؛ مفردات، ص۶۲۳-۶۲۴؛ التحقیق، ج۱۱، ص۴۳.</ref>.


در مورد [[شأن نزول]] [[آیه]] گزارش کرده‌اند که این [[آیه]] در [[مدینه]] و پس از [[صلح حدیبیه]] نازل گشته، زیرا از جمله مفاد [[پیمان‌نامه]] میان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[نماینده]] [[اهل مکه]]، این بود که هرگاه مردی از [[اهل مکه]] / [[مشرکین]] به [[مسلمانان]] بپیوندد، وی را به ایشان باز گردانند، اما چنانچه مردی از [[مسلمانان]] به [[اهل مکه]] بپیوندد، وی را باز نگردانند. پس از [[عقد]] این [[قرارداد]]، یکی از [[زنان]] [[مشرک]] به نام [[ام‌کلثوم]] دختر [[عقبة بن ابی معیط]] یا سُبیعه دختر [[حارث]]، [[مسلمان]] شد و به [[مدینه]] به سوی [[پیامبر]]{{صل}} [[مهاجرت]] کرد؛ در نتیجه شوهرش به نام مسافر از [[قبیله]] [[بنی‌مخزوم]] برای بازگرداندن او نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمده و همسرش را از آن [[حضرت]] مطالبه نمود. در این هنگام این [[آیه]] نازل شد و [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ فرمود: آنچه که در [[پیمان]] [[نامه]] شرط کرده‌اند، بازگرداندن مردان است نه [[زنان]]؛ لذا [[پیامبر]]{{صل}} هم آن [[زن]] را به وی برنگرداند، لیکن مبلغ مهریه و [[نفقه]] او را به شوهرش پرداخت. نیز از جمله زنانی که به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هجرت]] کرده‌اند، اُمیمه دختر [[بشر]] / [[بشیر]] را ذکر کرده‌اند<ref>الدر المنثور، ص۵۵؛ اسباب النزول، ص۳۶۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۱.</ref>.
در مورد [[شأن نزول]] [[آیه]] گزارش کرده‌اند که این [[آیه]] در [[مدینه]] و پس از [[صلح حدیبیه]] نازل گشته، زیرا از جمله مفاد [[پیمان‌نامه]] میان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[نماینده]] [[اهل مکه]]، این بود که هرگاه مردی از [[اهل مکه]] / [[مشرکین]] به [[مسلمانان]] بپیوندد، وی را به ایشان باز گردانند، اما چنانچه مردی از [[مسلمانان]] به [[اهل مکه]] بپیوندد، وی را باز نگردانند. پس از [[عقد]] این [[قرارداد]]، یکی از [[زنان]] [[مشرک]] به نام [[ام‌کلثوم]] دختر [[عقبة بن ابی معیط]] یا سُبیعه دختر [[حارث]]، [[مسلمان]] شد و به [[مدینه]] به سوی [[پیامبر]]{{صل}} [[مهاجرت]] کرد؛ در نتیجه شوهرش به نام مسافر از [[قبیله]] [[بنی‌مخزوم]] برای بازگرداندن او نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمده و همسرش را از آن [[حضرت]] مطالبه نمود. در این هنگام این [[آیه]] نازل شد و [[پیامبر]]{{صل}} در پاسخ فرمود: آنچه که در [[پیمان]] [[نامه]] شرط کرده‌اند، بازگرداندن مردان است نه [[زنان]]؛ لذا [[پیامبر]]{{صل}} هم آن [[زن]] را به وی برنگرداند، لکن مبلغ مهریه و [[نفقه]] او را به شوهرش پرداخت. نیز از جمله زنانی که به سوی [[رسول خدا]]{{صل}} [[هجرت]] کرده‌اند، اُمیمه دختر [[بشر]] / [[بشیر]] را ذکر کرده‌اند<ref>الدر المنثور، ص۵۵؛ اسباب النزول، ص۳۶۰؛ المیزان، ج۱۹، ص۲۸۱.</ref>.


همچنین تعداد زنانی را که از شوهر مسلمان‌شان جدا شده و به [[مشرکین]] [[مکه]] پیوسته‌اند از قول زُهری شش نفر گزارش کرده‌اند: ام‌حکم [[دختر ابوسفیان]]، [[فاطمه]] دختر أبو [[امیه]] و [[خواهر]] [[ام سلمه]]، بروع دختر [[عقبه]]، [[عبده]] دختر عبدالعزّی، [[هند]] دختر [[ابوجهل بن هشام]] و [[کلثوم]] دختر جرول<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۸۴؛ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۳.</ref>.
همچنین تعداد زنانی را که از شوهر مسلمان‌شان جدا شده و به [[مشرکین]] [[مکه]] پیوسته‌اند از قول زُهری شش نفر گزارش کرده‌اند: ام‌حکم [[دختر ابوسفیان]]، [[فاطمه]] دختر أبو [[امیه]] و [[خواهر]] [[ام سلمه]]، بروع دختر [[عقبه]]، [[عبده]] دختر عبدالعزّی، [[هند]] دختر [[ابوجهل بن هشام]] و [[کلثوم]] دختر جرول<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۸۴؛ تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۳.</ref>.


با دقت در [[آیات]] بعد، می‌توان گفت که [[آیه]] ۱۲ همین [[سوره]] به نوعی [[مفسر]] [[آیه]] ۱۰ به شمار می‌رود. نیز با دقت در معنی [[آیه]]، چند نکته قابل توجه در همان بررسی اولیه جلب نظر می‌کند:
با دقت در [[آیات]] بعد، می‌توان گفت که [[آیه]] ۱۲ همین [[سوره]] به نوعی [[مفسر]] [[آیه]] ۱۰ به شمار می‌رود. نیز با دقت در معنی [[آیه]]، چند نکته قابل توجه در همان بررسی اولیه جلب نظر می‌کند:
#نکته نخست اینکه چرا زنانی که هنوز به نزد [[مسلمانان]] و [[رسول خدا]]{{صل}} نیامده و اظهار گرویدن به [[اسلام]] نکرده‌اند (مؤمنات) خوانده شده‌اند؟ در پاسخ این ابهام گفته‌اند منظور از مؤمنات در اینجا اقرارکنندگان به [[وحدانیت]] [[خداوند]] است. [[زمخشری]] می‌گوید: ایشان را به این لحاظ مؤمنات نامیده‌اند که با زبانشان [[اسلام]] را [[تصدیق]] نمودند و نیز کلمه [[شهادتین]] را بر زبان آوردند و از ایشان خلاف آن سر نزد، یا اینکه به این لحاظ بود که ایشان در شُرف [[اثبات]] [[ایمان]] با [[امتحان]] بودند. مطلب دیگر اینکه در خود [[آیه]] به عنوان جمله معترضه فرموده: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ}} یعنی از آنجا که [[علم حقیقی]] نزد [[خداوند]] است، وی پیشاپیش از درون و [[قلب]] ایشان خبر دارد و می‌داند که آنان، اگرچه نه به زبان، اما در دلشان به [[اسلام]] [[باور]] دارند، لیکن شما [[مؤمنان]] از آن بی‌اطلاع و از [[دل]] آنان بی‌خبرید و تنها علامات ظاهری را می‌بینید، پس برای [[اطمینان]] خاطر خودتان، [[مأمور]] به آزمودن ایشان هستید.
#نکته نخست اینکه چرا زنانی که هنوز به نزد [[مسلمانان]] و [[رسول خدا]]{{صل}} نیامده و اظهار گرویدن به [[اسلام]] نکرده‌اند (مؤمنات) خوانده شده‌اند؟ در پاسخ این ابهام گفته‌اند منظور از مؤمنات در اینجا اقرارکنندگان به [[وحدانیت]] [[خداوند]] است. [[زمخشری]] می‌گوید: ایشان را به این لحاظ مؤمنات نامیده‌اند که با زبانشان [[اسلام]] را [[تصدیق]] نمودند و نیز کلمه [[شهادتین]] را بر زبان آوردند و از ایشان خلاف آن سر نزد، یا اینکه به این لحاظ بود که ایشان در شُرف [[اثبات]] [[ایمان]] با [[امتحان]] بودند. مطلب دیگر اینکه در خود [[آیه]] به عنوان جمله معترضه فرموده: {{متن قرآن|اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ}} یعنی از آنجا که [[علم حقیقی]] نزد [[خداوند]] است، وی پیشاپیش از درون و [[قلب]] ایشان خبر دارد و می‌داند که آنان، اگرچه نه به زبان، اما در دلشان به [[اسلام]] [[باور]] دارند، لکن شما [[مؤمنان]] از آن بی‌اطلاع و از [[دل]] آنان بی‌خبرید و تنها علامات ظاهری را می‌بینید، پس برای [[اطمینان]] خاطر خودتان، [[مأمور]] به آزمودن ایشان هستید.
#کیفیت [[امتحان]] [[زنان]] [[مهاجر]]: چنان که در ظاهر [[آیه]] هویداست، [[خداوند]] با امر {{متن قرآن|فَامْتَحِنُوهُنَّ}} به [[مؤمنان]] [و رسولش] [[فرمان]] داده تا [[ایمان]] این [[زنان]] [[مهاجر]] را بیازمایند. در مورد چیستی و کیفیت این [[امتحان]] نیز، اقوال مختلفی از سوی [[صحابه]]، [[مفسران]] و قرآن‌پژوهان گزارش شده است. از قول [[عایشه]] [[همسر رسول خدا]]{{صل}} آورده‌اند که [[امتحان]] ایشان به آن باشد که در [[آیه]] دیگر فرمود: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref>؛ به این معنا که نحوه [[امتحان]] آنان در [[آیه]] ۱۲ همین [[سوره]] بیان شده است. پس در [[حقیقت]] [[عایشه]] هم، براساس این گزارش [[تفسیر قرآن به قرآن]] نمود.
#کیفیت [[امتحان]] [[زنان]] [[مهاجر]]: چنان که در ظاهر [[آیه]] هویداست، [[خداوند]] با امر {{متن قرآن|فَامْتَحِنُوهُنَّ}} به [[مؤمنان]] [و رسولش] [[فرمان]] داده تا [[ایمان]] این [[زنان]] [[مهاجر]] را بیازمایند. در مورد چیستی و کیفیت این [[امتحان]] نیز، اقوال مختلفی از سوی [[صحابه]]، [[مفسران]] و قرآن‌پژوهان گزارش شده است. از قول [[عایشه]] [[همسر رسول خدا]]{{صل}} آورده‌اند که [[امتحان]] ایشان به آن باشد که در [[آیه]] دیگر فرمود: {{متن قرآن|إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ}}<ref>«ای پیامبر! چون زنان مؤمن نزد تو آیند تا با تو بیعت کنند» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.</ref>؛ به این معنا که نحوه [[امتحان]] آنان در [[آیه]] ۱۲ همین [[سوره]] بیان شده است. پس در [[حقیقت]] [[عایشه]] هم، براساس این گزارش [[تفسیر قرآن به قرآن]] نمود.


۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش