پرش به محتوا

بحث:عصمت در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۶۹: خط ۶۹:


در روایتی دیگر از [[امام صادق]]{{ع}} نیز در توصیف [[رسول اکرم]]{{صل}} چنین آمده:
در روایتی دیگر از [[امام صادق]]{{ع}} نیز در توصیف [[رسول اکرم]]{{صل}} چنین آمده:
[[خداوند عزیز]] و بلندمرتبه [[پیامبر]] خود را [[ادب]] آموخت و ادب او را به کمال رساند. پس از تکمیل ادب به او فرمود: «همانا تو را [[اخلاقی]] والاست». سپس امر [[دین و جامعه]] را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند و فرمود: «و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و آنچه شما را بازداشت باز ایستید» و همانا [[رسول خدا]] مورد تسدید، توفیق و تأیید [[روح القدس]] قرار می‌گرفت. هیچ لغزشی نمی‌کرد و در هیچ امری از [[اراده]] امور و [[سیاست]] [[بندگان]] به [[خطا]] و [[اشتباه]] نمی‌رفت؛ پس [[آداب]] [[الهی]] را در وجود خود پذیرفت.<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴. ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}«آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷. وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ}}محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۴</ref>.
[[خداوند عزیز]] و بلندمرتبه [[پیامبر]] خود را [[ادب]] آموخت و ادب او را به کمال رساند. پس از تکمیل ادب به او فرمود: «همانا تو را [[اخلاقی]] والاست». سپس امر [[دین و جامعه]] را به او سپرد تا بندگانش را اداره کند و فرمود: «و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگیرید و آنچه شما را بازداشت باز ایستید» و همانا [[رسول خدا]] مورد تسدید، توفیق و تأیید [[روح القدس]] قرار می‌گرفت. هیچ لغزشی نمی‌کرد و در هیچ امری از [[اراده]] امور و [[سیاست]] [[بندگان]] به [[خطا]] و [[اشتباه]] نمی‌رفت؛ پس [[آداب]] [[الهی]] را در وجود خود پذیرفت.<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأَحْسَنَ أَدَبَهُ فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَبَ قَالَ {{متن قرآن|إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴. ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ أَمْرَ الدِّينِ وَ الْأُمَّةِ لِيَسُوسَ عِبَادَهُ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ {{متن قرآن|مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}«آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید» سوره حشر، آیه ۷. وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُّ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْ‌ءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ فَتَأَدَّبَ بِآدَابِ اللَّهِ}}محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۶۶؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۱۷، ص۴</ref>این سه واژه دقیقاً در این [[روایت]] معادل [[عصمت]] از [[گناه]] و [[اشتباه]] به کار گرفته شده‌اند. <ref>روایت دیگری نیز از [[امام صادق]]{{ع}} در [[مصباح الشریعه]] آمده است که به صورت عام [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] را آورده است که ممکن است تا اندازه‌ای به بحث ما مربوط باشد. در آن [[حدیث]] امام صادق{{ع}} این‌گونه می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَمَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ بِنُورِ التَّأْيِيدِ وَ حُسْنِ التَّوْفِيقِ فَطَهَّرَ قَلْبَهُ مِنَ الدَّنَسِ فَلَا يُفَارِقُ الْمَعْرِفَةَ وَ التُّقَى}}مصباح الشریعه (منسوب به امام صادق{{ع}})، ص۱۶۰؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۲۰۳. اما آن را که [[خداوند]] به [[نور]] تأیید و حسن [[توفیق]] خود نگه داشته است، [[قلب]] او را از آلودگی‌ها [[پاک]] می‌گرداند پس از [[معرفت]] و [[تقوا]] هیچ گاه جدا نمی‌شود.</ref>.


این سه واژه دقیقاً در این [[روایت]] معادل [[عصمت]] از [[گناه]] و [[اشتباه]] به کار گرفته شده‌اند. <ref>روایت دیگری نیز از [[امام صادق]]{{ع}} در [[مصباح الشریعه]] آمده است که به صورت عام [[تأیید]] و [[توفیق الهی]] را آورده است که ممکن است تا اندازه‌ای به بحث ما مربوط باشد. در آن [[حدیث]] امام صادق{{ع}} این‌گونه می‌فرماید: {{متن حدیث|وَ أَمَّا مَنْ عَصَمَهُ اللَّهُ بِنُورِ التَّأْيِيدِ وَ حُسْنِ التَّوْفِيقِ فَطَهَّرَ قَلْبَهُ مِنَ الدَّنَسِ فَلَا يُفَارِقُ الْمَعْرِفَةَ وَ التُّقَى}}مصباح الشریعه (منسوب به امام صادق{{ع}})، ص۱۶۰؛ محدث نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۲۰۳. اما آن را که [[خداوند]] به [[نور]] تأیید و حسن [[توفیق]] خود نگه داشته است، [[قلب]] او را از آلودگی‌ها [[پاک]] می‌گرداند پس از [[معرفت]] و [[تقوا]] هیچ گاه جدا نمی‌شود.</ref>.
[[دانشمندان]] و [[متکلمان]] [[اهل سنت]] نیز دیدگاه‌های مختلفی در خصوص توفیق و [[تسدید]] عرضه کرده‌اند <ref>[[ابوالحسن اشعری]] پیش از بحث عصمت، بحث توفیق و تسدید را مطرح می‌کند. او می‌گوید: «در مورد توفیق و تسدید چهار قول مختلف وجود دارد: عده‌ای می‌گویند توفیق از جانب خداوند ثوابی است که به [[ایمان]] [[بنده]] عطا می‌کند و ازاین رو به [[کافر]] موفّق گفته نمی‌شود. تسدید نیز همانند توفیق است. عده دیگر می‌گویند توفیق و تسدید [[حکم]] و قضاوتی است از سوی [[خدا]] که [[انسانی]] موفق است یا مسدّد. [[جعفر بن حرب]] می‌گوید: توفیق و تسدید دو [[لطف]] [[خداوند سبحان]] است که موجب [[اضطرار]] بنده به [[طاعت]] نمی‌شوند. پس هنگامی که [[انسان]] [[اطاعت خداوند]] را به جا آورد، او موفّق و مسدّد می‌باشد. جبّایی می‌گوید: توفیق لطفی است در [[علم خدا]]. هنگامی که بنده آن را انجام داد توفیق ایمان در وقت خود به او عطا می‌شود؛ بنابراین آن لطف توفیقی است که بنده به وسیله آن ایمان بیاورد و نیز کافری که در [[زمان]] بعد با شمول این [[لطف]] [[ایمان]] خواهد آورد و موفّق خواهد بود؛ گرچه الآن ایمان ندارد. [[عصمت]] نیز لطفی از [[الطاف]] خداست. [[اهل]] [[اثبات]] می‌گویند: [[توفیق]] همان قوت ایمان است و عصمت نیز چنین است. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>.
 
[[دانشمندان]] و [[متکلمان]] [[اهل سنت]] نیز دیدگاه‌های مختلفی در خصوص توفیق و [[تسدید]] عرضه کرده‌اند. <ref>[[ابوالحسن اشعری]] پیش از بحث عصمت، بحث توفیق و تسدید را مطرح می‌کند. او می‌گوید: «در مورد توفیق و تسدید چهار قول مختلف وجود دارد: عده‌ای می‌گویند توفیق از جانب خداوند ثوابی است که به [[ایمان]] [[بنده]] عطا می‌کند و ازاین رو به [[کافر]] موفّق گفته نمی‌شود. تسدید نیز همانند توفیق است. عده دیگر می‌گویند توفیق و تسدید [[حکم]] و قضاوتی است از سوی [[خدا]] که [[انسانی]] موفق است یا مسدّد. [[جعفر بن حرب]] می‌گوید: توفیق و تسدید دو [[لطف]] [[خداوند سبحان]] است که موجب [[اضطرار]] بنده به [[طاعت]] نمی‌شوند. پس هنگامی که [[انسان]] [[اطاعت خداوند]] را به جا آورد، او موفّق و مسدّد می‌باشد. جبّایی می‌گوید: توفیق لطفی است در [[علم خدا]]. هنگامی که بنده آن را انجام داد توفیق ایمان در وقت خود به او عطا می‌شود؛ بنابراین آن لطف توفیقی است که بنده به وسیله آن ایمان بیاورد و نیز کافری که در [[زمان]] بعد با شمول این [[لطف]] [[ایمان]] خواهد آورد و موفّق خواهد بود؛ گرچه الآن ایمان ندارد. [[عصمت]] نیز لطفی از [[الطاف]] خداست. [[اهل]] [[اثبات]] می‌گویند: [[توفیق]] همان قوت ایمان است و عصمت نیز چنین است. ابوالحسن اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>.


====[[صدق]]، [[امانت]]، [[تبلیغ]]، [[فطانت]] ====
====[[صدق]]، [[امانت]]، [[تبلیغ]]، [[فطانت]] ====
۱۱٬۱۴۹

ویرایش