عبدالله بن عباس در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
گویای تسلط وی بر [[فهم]] و تفسیر قرآن است، ولی باوجوداین، [[توانایی]] وی بر تفسیر همۀ قرآن ثابت نیست، بلکه از روایاتی که [[علم]] همۀ قرآن ظاهر و [[باطن]] آن را به رسول خدا {{صل}} اختصاص داده است<ref>مانند {{متن حدیث|مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ}} که از امام باقر {{ع}} نقل شده است (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۲۸۶، {{عربی|بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ {{عم}}}}، ح۲). برای آگاهی از سایر روایات و کیفیت استدلال به آنها بر مدعای فوق ر. ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۵۴.</ref>، استفاده میشود که وی به همۀ [[معانی قرآن]] [[آگاه]] نبوده و توان [[تفسیر]] همۀ [[معارف قرآن]] را نداشته است و از روایاتی که [[سیوطی]] نقل کرده<ref>نظیر نقل وی از ابن عباس که گفته است: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي مَا {{متن قرآن|وَحَنَانًا}}}}، (سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۴) و از طریق مجاهد نقل کرده که ابن عباس گفت: {{عربی|ما ادری ما الغسلین و لکنی اظنّه الزقوم}}، (بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۵۵).</ref>، روشن میشود که حتی معنای برخی کلمات [[قرآن]] را نمیدانسته است؛ بنابراین، آنچه از ابن [[عمر]] نقل شده که [[داناترین]] [[امت]] محمد {{صل}} به آنچه بر آن [[حضرت]] نازل شده، [[ابن عباس]] است<ref>ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۶۶.</ref>، اگر منظور [[اعلم بودن]] وی حتی از [[امام علی]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} باشد، بیتردید نادرست است؛ زیرا [[دلیل قطعی]] داریم که آنان به همه معانی و معارف قرآن آگاه بودهاند که بخشی از آن در بحث [[مفسران]] برگزیدۀ [[خدا]] بیان شد<ref>ر. ک: همین کتاب، ص۵۷، ۵۸، ۸۸، ۹۰-۹۵.</ref>. نهتنها وی [[اعلم]] از آنان نبوده، بلکه ذکر وی در ردیف آن حضرات و [[قیاس]] وی به آنان خطای آشکار است<ref>در روایات از پیامبر {{صل}}، امیرالمؤمنین، امام باقر و امام صادق {{عم}} نقل شده که فرمودهاند: {{متن حدیث|لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ}} ر. ک: مجلسی؛ بحار الانوار، ج۶۸، ص۴۵، حدیث ۹ و ج۲۶، ص۲۶۹، حدیث ۵، ج۴۶، ص۲۷۸، حدیث ۸۰، ج۲۲، ص۴۰۶-۴۰۷ حدیثهای ۲۱-۲۲.</ref>؛ اما اگر منظور این باشد که بعد از آن بزرگواران وی از سایر امت در تفسیر اعلم بوده، [[صحت]] آن بعید نیست و باتوجه به نکتۀ مزبور، بطلان سخن زرکشی که در مورد [[تعارض]] اقوال [[صحابه]] گفته است: «اگر جمع متعذّر شود، قول [[ابن عباس]] مقدم است»<ref>زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۲.</ref> نیز آشکار میباشد؛ زیرا تردیدی نیست که قول امثال ابن عباس حتی قابلیت معارضه با اقوال [[امامان معصوم]] {{عم}} را ندارد چه رسد به تقدیم بر آنان که [[مفسران]] [[برگزیده]] خدایند و در هر اختلافی باید به آنان [[رجوع]] کرد و قول [[حق]] را از طریق آنان [[شناخت]] و جملههای {{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}}، {{متن حدیث|وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}} در [[حدیث ثقلین]] طبق بیانی که گذشت، یکی از [[دلایل]] این مدعاست.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref> | گویای تسلط وی بر [[فهم]] و تفسیر قرآن است، ولی باوجوداین، [[توانایی]] وی بر تفسیر همۀ قرآن ثابت نیست، بلکه از روایاتی که [[علم]] همۀ قرآن ظاهر و [[باطن]] آن را به رسول خدا {{صل}} اختصاص داده است<ref>مانند {{متن حدیث|مَا يَسْتَطِيعُ أَحَدٌ أَنْ يَدَّعِيَ أَنَّ عِنْدَهُ جَمِيعَ الْقُرْآنِ كُلِّهِ ظَاهِرِهِ وَ بَاطِنِهِ غَيْرُ الْأَوْصِيَاءِ}} که از امام باقر {{ع}} نقل شده است (کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۲۸۶، {{عربی|بَابُ أَنَّهُ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ كُلَّهُ إِلَّا الْأَئِمَّةُ {{عم}}}}، ح۲). برای آگاهی از سایر روایات و کیفیت استدلال به آنها بر مدعای فوق ر. ک: بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۵۴.</ref>، استفاده میشود که وی به همۀ [[معانی قرآن]] [[آگاه]] نبوده و توان [[تفسیر]] همۀ [[معارف قرآن]] را نداشته است و از روایاتی که [[سیوطی]] نقل کرده<ref>نظیر نقل وی از ابن عباس که گفته است: {{متن حدیث|لَا وَ اللَّهِ مَا أَدْرِي مَا {{متن قرآن|وَحَنَانًا}}}}، (سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۴) و از طریق مجاهد نقل کرده که ابن عباس گفت: {{عربی|ما ادری ما الغسلین و لکنی اظنّه الزقوم}}، (بابایی، مکاتب تفسیری، ج۱، ص۳۵۵).</ref>، روشن میشود که حتی معنای برخی کلمات [[قرآن]] را نمیدانسته است؛ بنابراین، آنچه از ابن [[عمر]] نقل شده که [[داناترین]] [[امت]] محمد {{صل}} به آنچه بر آن [[حضرت]] نازل شده، [[ابن عباس]] است<ref>ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج۱، ص۶۶.</ref>، اگر منظور [[اعلم بودن]] وی حتی از [[امام علی]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} باشد، بیتردید نادرست است؛ زیرا [[دلیل قطعی]] داریم که آنان به همه معانی و معارف قرآن آگاه بودهاند که بخشی از آن در بحث [[مفسران]] برگزیدۀ [[خدا]] بیان شد<ref>ر. ک: همین کتاب، ص۵۷، ۵۸، ۸۸، ۹۰-۹۵.</ref>. نهتنها وی [[اعلم]] از آنان نبوده، بلکه ذکر وی در ردیف آن حضرات و [[قیاس]] وی به آنان خطای آشکار است<ref>در روایات از پیامبر {{صل}}، امیرالمؤمنین، امام باقر و امام صادق {{عم}} نقل شده که فرمودهاند: {{متن حدیث|لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ}} ر. ک: مجلسی؛ بحار الانوار، ج۶۸، ص۴۵، حدیث ۹ و ج۲۶، ص۲۶۹، حدیث ۵، ج۴۶، ص۲۷۸، حدیث ۸۰، ج۲۲، ص۴۰۶-۴۰۷ حدیثهای ۲۱-۲۲.</ref>؛ اما اگر منظور این باشد که بعد از آن بزرگواران وی از سایر امت در تفسیر اعلم بوده، [[صحت]] آن بعید نیست و باتوجه به نکتۀ مزبور، بطلان سخن زرکشی که در مورد [[تعارض]] اقوال [[صحابه]] گفته است: «اگر جمع متعذّر شود، قول [[ابن عباس]] مقدم است»<ref>زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۷۲.</ref> نیز آشکار میباشد؛ زیرا تردیدی نیست که قول امثال ابن عباس حتی قابلیت معارضه با اقوال [[امامان معصوم]] {{عم}} را ندارد چه رسد به تقدیم بر آنان که [[مفسران]] [[برگزیده]] خدایند و در هر اختلافی باید به آنان [[رجوع]] کرد و قول [[حق]] را از طریق آنان [[شناخت]] و جملههای {{متن حدیث|مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً}}، {{متن حدیث|وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}} در [[حدیث ثقلین]] طبق بیانی که گذشت، یکی از [[دلایل]] این مدعاست.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۱۳۷-۱۳۸.</ref> | ||
== آثار تفسیری ابنعباس == | |||
کتابی که در [[تفسیر قرآن]] [[ابن عباس]] خود تألیف کرده یا نگاشته باشد، در دست نیست، بلکه اصل [[نگارش]] چنین کتابی مورد تردید است و کتابشناسان نیز از وجود آن خبر ندادهاند، ولی از کتابهایی که به نام او جمعآوری یا مطالب آنها از او نقل شده باشد، خبر دادهاند که از این قرار است: | |||
#«کتاب التفسیر» یا «تفسیر الجلودی عن ابن عباس»؛ | |||
#«تفسیر ابن عباس عن الصحابة»؛ | |||
#«کتاب ابن عباس» یا «تفسیر ابن عباس»؛ | |||
#«تفسیر عکرمة عن ابن عباس»؛ | |||
# [[تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس]]. | |||
# [[صحیفة علی بن ابی طلحة عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم]]؛ | |||
# [[غریب القرآن فی شعر العرب]]. | |||
کتاب اول و دوم را [[نجاشی]] در ترجمۀ [[عبدالعزیز جلودی]]، ضمن برشمردن چند کتاب متعلق به ابن عباس، بیان کرده<ref>رجال النجاشی، ص۱۶۸.</ref> و از ظاهر عبارت وی فهمیده میشود، جلودی مطالب آن دو کتاب را به نقل از ابن عباس نوشته است. [[آقا بزرگ تهرانی]] نیز بعد از ذکر کتاب دوم در رقم ۱۱۸۶ با عنوان {{عربی|"تفسیر ابن عباس عن الصحابه لابی احمد عبد العزیز بن یحیی بن احمد بن عیسی الجلودی"}}، در رقم ۱۲۵۳ از کتاب اول با عنوان {{عربی|"تفسیر الجلودی عن ابن عباس"}} یاد و تصریح کرده است که این، غیر از {{عربی|"تفسیر ابن عباس عن الصحابه"}} میباشد<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۴ و ۲۷۰. دلیل اینکه منظور از تفسیر الجلودی در کلام آقا بزرگ همان کتاب التفسیر در کلام نجاشی است این است که به گفتۀ آقا بزرگ، نجاشی تفسیر ابن عباس عن الصحابه را بعد از ذکر این دو تفسیر (تفسیر الجلودی عن علی {{ع}}، تفسیر الجلودی عن ابن عباس)، از کتابهای جلودی به شمار آورده و در کلام نجاشی پیش از این کتاب، تنها دو کتاب با عنوان کتاب التفسیر آمده است؛ در نتیجه معلوم میشود که منظور از آن دو تفسیر جلودی همان دو کتاب التفسیر میباشد که یکی از آنها از ابن عباس نقل شده است.</ref>، ولی از این دو کتاب اثری در دست نیست. | |||
کتاب سوم را [[ابن ندیم]] بهعنوان کتاب [[ابن عباس]] ذکر کرده و گفته است: [[مجاهد]] آن را از او [[روایت]] کرده است<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۳.</ref>. [[آقا بزرگ تهرانی]]، در رقم ۱۱۸۵ از آن با عنوان [[تفسیر ابن عباس]] یاد میکند<ref>آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۴۳. دلیل اینکه تفسیر ابن عباس در کلام ایشان همان کتاب ابن عباس در کلام ابن ندیم میباشد، این است که وی در ذیل این عنوان خبر داده که ابن ندیم آن را در کتابهای تفسیر، بعد از ذکر کتاب التفسیر للامام ابی جعفر الباقر {{ع}} ذکر کرده و گفته است: این تفسیر را مجاهد از ابن عباس روایت کرده است.</ref>. گفتهاند این [[تفسیر]] در سال ۱۳۶۷ هجری قمری در [[پاکستان]] چاپ شده است<ref>معرفت، التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب، ج۱، ص۲۹۵ به نقل از: شواخ، معجم مصنفات القرآن الکریم، ج۲، ص۶۰، رقم ۹۹۴.</ref>، ولی [[اشتباه]] میباشد؛ زیرا آنچه در سال ۱۳۶۷ ه. ق در پاکستان چاپ شده تفسیر مجاهد است نه تفسیر ابن عباس به روایت مجاهد؛ گویا خبر دهنده از چاپ این تفسیر [[تصور]] کرده که تفسیر مجاهد همان تفسیر ابن عباس به روایت مجاهد است، در حالی که چنین نیست<ref>برای توضیح بیشتر ر. ک: همین کتاب، ص۳۰۱-۳۰۲.</ref>. | |||
کتاب چهارم را نیز [[ابن ندیم]] و [[حاج خلیفه]] ذکر کردهاند<ref>ابن ندیم، الفهرست، ص۵۳؛ حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۵۳.</ref>، ولی اثری از آن سراغ نداریم.<ref>[[علی اکبر بابایی|بابایی، علی اکبر]]، [[تاریخ تفسیر قرآن (کتاب)|تاریخ تفسیر قرآن]]، ص ۲۸۲-۲۸۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |