پرش به محتوا

بدیل بن ورقاء خزاعی در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید'
جز (جایگزینی متن - 'تجدید' به 'تجدید')
خط ۱۹: خط ۱۹:
بدیل با شنیدن سخنان آن حضرت، نزد قریش بازگشت و قریش را از [[تصمیم]] رسول خدا {{صل}} [[آگاه]] ساخت. وی پس از [[گفتگو]] با [[قریشیان]]، زمینه را برای رفت و آمد [[نمایندگان]] قریش و مسلمانان فراهم کرد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۹۳ و ۵۹۴؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۱۳؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۳۳ و ۳۳۴؛ بیهقی، ج۹، ص۲۱۹.</ref>. بر پایه گزارش [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۳۹، ص۷۷.</ref> «بدیل» از سوی قریش [[مأمور]] شد از [[سپاه مسلمانان]] اطلاعاتی برای [[قریش]] بیاورد. هنگامی که [[بدیل]] و برخی [[خزاعیان]] برگشتند و قریش را از قصد [[رسول خدا]] {{صل}} که همان [[زیارت]] [[خانه خدا]] بود، [[آگاه]] ساختند، [[قریش]] آنان را متهم کردند و پاسخ [[ناشایست]] دادند<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. به گفته [[واقدی]]<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۹ و ۷۵۰.</ref>، رسول خدا {{صل}} در [[جمادی]] الآخر سال هشتم، برای قبیله [[خزاعه]] نامه‌ای نوشت و در آن، [[بدیل بن ورقاء]] و بُسر را مورد خطاب قرار داد و ضمن [[تکریم]] خزاعه، [[حمایت]] خویش را از آنان اعلام فرمود<ref>نیز ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۴؛ طبرانی، ج۲، ص۳۰.</ref>. بدیل این [[نامه]] را به پسرش، [[سلمه بدیل بن ورقاء خزاعی|سلمه]] داد و سفارش کرد از آن نگهداری کنند و گفت: تا این نامه در میان شماست، [[خیر]] در میان شماست<ref>ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۳.</ref>. گفته‌اند این نامه به خط [[امام علی]] {{ع}} نوشته شده بود<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۲۳.</ref>.
بدیل با شنیدن سخنان آن حضرت، نزد قریش بازگشت و قریش را از [[تصمیم]] رسول خدا {{صل}} [[آگاه]] ساخت. وی پس از [[گفتگو]] با [[قریشیان]]، زمینه را برای رفت و آمد [[نمایندگان]] قریش و مسلمانان فراهم کرد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۹۳ و ۵۹۴؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۱۳؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۳۳ و ۳۳۴؛ بیهقی، ج۹، ص۲۱۹.</ref>. بر پایه گزارش [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۳۹، ص۷۷.</ref> «بدیل» از سوی قریش [[مأمور]] شد از [[سپاه مسلمانان]] اطلاعاتی برای [[قریش]] بیاورد. هنگامی که [[بدیل]] و برخی [[خزاعیان]] برگشتند و قریش را از قصد [[رسول خدا]] {{صل}} که همان [[زیارت]] [[خانه خدا]] بود، [[آگاه]] ساختند، [[قریش]] آنان را متهم کردند و پاسخ [[ناشایست]] دادند<ref>ابن هشام، ج۳، ص۳۲۵.</ref>. به گفته [[واقدی]]<ref>واقدی، ج۲، ص۷۴۹ و ۷۵۰.</ref>، رسول خدا {{صل}} در [[جمادی]] الآخر سال هشتم، برای قبیله [[خزاعه]] نامه‌ای نوشت و در آن، [[بدیل بن ورقاء]] و بُسر را مورد خطاب قرار داد و ضمن [[تکریم]] خزاعه، [[حمایت]] خویش را از آنان اعلام فرمود<ref>نیز ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۴؛ طبرانی، ج۲، ص۳۰.</ref>. بدیل این [[نامه]] را به پسرش، [[سلمه بدیل بن ورقاء خزاعی|سلمه]] داد و سفارش کرد از آن نگهداری کنند و گفت: تا این نامه در میان شماست، [[خیر]] در میان شماست<ref>ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۳.</ref>. گفته‌اند این نامه به خط [[امام علی]] {{ع}} نوشته شده بود<ref>ابونعیم، ج۱، ص۴۲۳.</ref>.


پیش از [[فتح مکه]]، پس از آنکه [[بنی بکر]] (هم‌پیمان قریش) به خزاعه (هم‌پیمان رسول خدا {{صل}}) [[شبیخون]] زدند، بدیل بن ورقاء همراه شماری از خزاعیان به [[مدینه]] آمدند و [[پیمان شکنی]] قریش را به [[آگاهی]] رسول خدا {{صل}} رساندند. از سوی دیگر، [[ابوسفیان]] از سوی قریش [[مأمور]] شده بود به مدینه برود، [[پیمان]] پیشین را با رسول خدا {{صل}} تقویت و [[تجدید]] کند. بدیل در راه بازگشت از مدینه، در عسفان به ابوسفیان برخورد کرد و چون ابوسفیان از او پرسید آیا به مدینه رفته است، بدیل [[کتمان]] کرد، ولی ابوسفیان از مدفوع شتر بدیل که هسته خرمای مدینه در آن بود، دریافت که او به مدینه رفته است<ref>ابن هشام، ج۴، ص۳۷ و ۳۸؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۵ و ۴۶.</ref>. پس از این [[هجوم]] بنی بکر به خزاعه، خزاعیان آمدند و در [[مکه]] در [[خانه]] بدیل [[اجتماع]] کردند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۴.</ref>.
پیش از [[فتح مکه]]، پس از آنکه [[بنی بکر]] (هم‌پیمان قریش) به خزاعه (هم‌پیمان رسول خدا {{صل}}) [[شبیخون]] زدند، بدیل بن ورقاء همراه شماری از خزاعیان به [[مدینه]] آمدند و [[پیمان شکنی]] قریش را به [[آگاهی]] رسول خدا {{صل}} رساندند. از سوی دیگر، [[ابوسفیان]] از سوی قریش [[مأمور]] شده بود به مدینه برود، [[پیمان]] پیشین را با رسول خدا {{صل}} تقویت و تجدید کند. بدیل در راه بازگشت از مدینه، در عسفان به ابوسفیان برخورد کرد و چون ابوسفیان از او پرسید آیا به مدینه رفته است، بدیل [[کتمان]] کرد، ولی ابوسفیان از مدفوع شتر بدیل که هسته خرمای مدینه در آن بود، دریافت که او به مدینه رفته است<ref>ابن هشام، ج۴، ص۳۷ و ۳۸؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۵ و ۴۶.</ref>. پس از این [[هجوم]] بنی بکر به خزاعه، خزاعیان آمدند و در [[مکه]] در [[خانه]] بدیل [[اجتماع]] کردند<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۴.</ref>.


پیش از فتح مکه، بدیل از طرف رسول خدا {{صل}} مأمور شد به [[قبیله]] بنی کعب (از خزاعه) برود و به آنان دستور دهد [[ماه رمضان]] در [[مدینه]] حاضر باشند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۰.</ref> و آنان را برای [[نبرد]] با [[اهل مکه]] فراخواند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۶؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۶.</ref>. پس از این بود که گروهی از بنی کعب از [[خزاعه]]، با [[بدیل]] و تعدادی از بنی کعب که از مدینه خارج شده بودند در «قُدَید»<ref>مکانی در نزدیکی مکه، ر. ک: یاقوت حموی، ج۴، ص۳۱۳.</ref> [[ملاقات]] کردند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۰.</ref>. هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[فتح مکه]] حرکت کرد و در «مَرّالظَهران» توقف فرمود، [[قریش]] [[ابوسفیان]] را برای کسب خبر به آنجا فرستادند. ابوسفیان همراه [[حکیم بن حزام]] حرکت کرد و در بین راه به بدیل برخورد و او را نیز همراه خود برد. ابوسفیان حرکت کرد تا آنکه به [[عباس]]، [[عموی پیامبر]]، برخورد عباس، ابوسفیان، [[حکیم]] و بدیل را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان را تا رسیدن به حضور رسول خدا {{صل}} [[پناه]] داد. آنان همراه عباس [[خدمت]] آن [[حضرت]] رسیدند و پس از گذراندن شبی در کنار رسول خدا {{صل}} و [[گفتگو]] با آن حضرت، حکیم و بدیل اسلام آوردند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۱۴ و ۸۱۵.</ref>. گفته‌اند هنگام فتح مکه، [[قریشیان]] به [[خانه]] بدیل و خانه [[رافع]]، [[غلام]] بدیل پناه بردند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.
پیش از فتح مکه، بدیل از طرف رسول خدا {{صل}} مأمور شد به [[قبیله]] بنی کعب (از خزاعه) برود و به آنان دستور دهد [[ماه رمضان]] در [[مدینه]] حاضر باشند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۰.</ref> و آنان را برای [[نبرد]] با [[اهل مکه]] فراخواند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۶؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۶.</ref>. پس از این بود که گروهی از بنی کعب از [[خزاعه]]، با [[بدیل]] و تعدادی از بنی کعب که از مدینه خارج شده بودند در «قُدَید»<ref>مکانی در نزدیکی مکه، ر. ک: یاقوت حموی، ج۴، ص۳۱۳.</ref> [[ملاقات]] کردند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۰۰.</ref>. هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[فتح مکه]] حرکت کرد و در «مَرّالظَهران» توقف فرمود، [[قریش]] [[ابوسفیان]] را برای کسب خبر به آنجا فرستادند. ابوسفیان همراه [[حکیم بن حزام]] حرکت کرد و در بین راه به بدیل برخورد و او را نیز همراه خود برد. ابوسفیان حرکت کرد تا آنکه به [[عباس]]، [[عموی پیامبر]]، برخورد عباس، ابوسفیان، [[حکیم]] و بدیل را به [[اسلام]] [[دعوت]] کرد و آنان را تا رسیدن به حضور رسول خدا {{صل}} [[پناه]] داد. آنان همراه عباس [[خدمت]] آن [[حضرت]] رسیدند و پس از گذراندن شبی در کنار رسول خدا {{صل}} و [[گفتگو]] با آن حضرت، حکیم و بدیل اسلام آوردند<ref>واقدی، ج۲، ص۸۱۴ و ۸۱۵.</ref>. گفته‌اند هنگام فتح مکه، [[قریشیان]] به [[خانه]] بدیل و خانه [[رافع]]، [[غلام]] بدیل پناه بردند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵.</ref>.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش