بدیل بن ورقاء خزاعی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

رئیس خزاعه، از اصحاب بزرگ رسول خدا (ص) و شخصیتی تأثیرگذار در تاریخ صدر اسلام. در نام وی و نام پدرش اختلافی نیست، اما نسب او را با اختلاف آورده‌اند و بیشتر منابع چنین ضبط کرده‌اند: بدیل بن ورقاء بن عبدالعزی بن ربیعة بن جُزی بن عامر بن مازن بن عدی بن عمرو بن ربیعه[۱] کنیه‌اش ابوعبدالله[۲] و به اعتبار اجداد میانی نسبش، عدوی[۳] و «کعبی»[۴] نیز خوانده‌اند. وی در شمار صحابه ساکن مکه است[۵].

از زندگی او پیش از اسلام آگاهی چندانی نداریم، گفته‌اند وی پیش از اسلام، در مکه خانه‌اش را به شکل مربع ساخته بود[۶]، در حالی که اهل مکه به احترام خانه کعبه، خانه‌هایشان را مربع نمی‌ساختند[۷]. بنا بر نقلی، وی در مقطعی ریاست خزاعه را بر عهده داشته است[۸].

درباره زمان اسلام آوردن بدیل اختلاف است. ابونعیم[۹] بدون اشاره به زمانی مشخص، با عبارت "تقدم اسلامه" به زود اسلام آوردن او اشاره می‌کند. برخی منابع، اسلام آوردن او را پیش از فتح دانسته‌اند[۱۰] در حالی که منابع دیگر، با تردید و با فعل "قيل"، اسلام آوردن او را پیش از فتح مکه نقل کرده‌اند[۱۱]. شماری از منابع، به اسلام آوردن وی هنگام فتح مکه یا پس از آن اشاره کرده، او را از بزرگانی دانسته‌اند[۱۲] که در فتح مکه اسلام آوردند. ابن حجر[۱۳] به نقل از ابن عبدالبر، اسلام آوردن وی را پیش از فتح مکه ذکر کرده است؛ در حالی که در الاستیعاب موجود، نظر ابن عبدالبر با قاطعیت مطرح نشده است. برخی گفته‌اند بدیل هنگام صلح حدیبیه مسلمان بود، اما ایمان خود را پنهان می‌داشت[۱۴].

در زمان ریاست وی بود که خزاعه در جریان معاهده حدیبیه، داخل حِلف رسول خدا (ص) شد و بعدها هم پیوندش را با بنی هاشم حفظ کرد. بدیل همراه پسرش، عبدالله بن بدیل ورقاء خزاعی، در غزوه‌های حنین، طائف و تبوک شرکت داشت[۱۵] و در مقاطعی از تاریخ اسلام نقش مؤثری از خود نشان داد. او پیش از صلح حدیبیه، همراه عده‌ای از یارانش با رسول خدا (ص) دیدار کرد و با اشاره به آمادگی قریش برای مقابله با مسلمانان، آن حضرت را از درگیری با قریش برحذر داشت[۱۶] و اعلام کرد خزاعیان همواره دوست دارند رسول خدا (ص) پیروز شود[۱۷].

همچنین هنگامی که رسول خدا (ص) در منطقه حدیبیه مستقر شد، بدیل و گروهی از سواران خزاعه نزد آن حضرت آمدند و با تشریح آمادگی قریش با سازوبرگ نظامی مجهز، از آن حضرت خواستند با قریش وارد جنگ نشود. آن حضرت فرمود: «ما برای جنگ نیامده‌ایم، بلکه برای طواف خانه کعبه آمده‌ایم و هر کس مانع ما شود، با او می‌جنگیم و اگر قریش که از جنگ خسته شده‌اند از ما مهلت بخواهند، ما به آنان مهلت می‌دهیم تا در امان باشند و مردم را به خود وامی‌گذاریم. اگر آیین من بین مردم پا گرفت، قریش مختارند یا مانند مردم ایمان آورند یا بجنگند، اما من تا جان در بدن دارم، برای تحقق کار خود تلاش خواهم کرد».

بدیل با شنیدن سخنان آن حضرت، نزد قریش بازگشت و قریش را از تصمیم رسول خدا (ص) آگاه ساخت. وی پس از گفتگو با قریشیان، زمینه را برای رفت و آمد نمایندگان قریش و مسلمانان فراهم کرد[۱۸]. بر پایه گزارش ابن عساکر[۱۹] «بدیل» از سوی قریش مأمور شد از سپاه مسلمانان اطلاعاتی برای قریش بیاورد. هنگامی که بدیل و برخی خزاعیان برگشتند و قریش را از قصد رسول خدا (ص) که همان زیارت خانه خدا بود، آگاه ساختند، قریش آنان را متهم کردند و پاسخ ناشایست دادند[۲۰]. به گفته واقدی[۲۱]، رسول خدا (ص) در جمادی الآخر سال هشتم، برای قبیله خزاعه نامه‌ای نوشت و در آن، بدیل بن ورقاء و بُسر را مورد خطاب قرار داد و ضمن تکریم خزاعه، حمایت خویش را از آنان اعلام فرمود[۲۲]. بدیل این نامه را به پسرش، سلمه داد و سفارش کرد از آن نگهداری کنند و گفت: تا این نامه در میان شماست، خیر در میان شماست[۲۳]. گفته‌اند این نامه به خط امام علی (ع) نوشته شده بود[۲۴].

پیش از فتح مکه، پس از آنکه بنی بکر (هم‌پیمان قریش) به خزاعه (هم‌پیمان رسول خدا (ص)) شبیخون زدند، بدیل بن ورقاء همراه شماری از خزاعیان به مدینه آمدند و پیمان شکنی قریش را به آگاهی رسول خدا (ص) رساندند. از سوی دیگر، ابوسفیان از سوی قریش مأمور شده بود به مدینه برود، پیمان پیشین را با رسول خدا (ص) تقویت و تجدید کند. بدیل در راه بازگشت از مدینه، در عسفان به ابوسفیان برخورد کرد و چون ابوسفیان از او پرسید آیا به مدینه رفته است، بدیل کتمان کرد، ولی ابوسفیان از مدفوع شتر بدیل که هسته خرمای مدینه در آن بود، دریافت که او به مدینه رفته است[۲۵]. پس از این هجوم بنی بکر به خزاعه، خزاعیان آمدند و در مکه در خانه بدیل اجتماع کردند[۲۶].

پیش از فتح مکه، بدیل از طرف رسول خدا (ص) مأمور شد به قبیله بنی کعب (از خزاعه) برود و به آنان دستور دهد ماه رمضان در مدینه حاضر باشند[۲۷] و آنان را برای نبرد با اهل مکه فراخواند[۲۸]. پس از این بود که گروهی از بنی کعب از خزاعه، با بدیل و تعدادی از بنی کعب که از مدینه خارج شده بودند در «قُدَید»[۲۹] ملاقات کردند[۳۰]. هنگامی که رسول خدا (ص) برای فتح مکه حرکت کرد و در «مَرّالظَهران» توقف فرمود، قریش ابوسفیان را برای کسب خبر به آنجا فرستادند. ابوسفیان همراه حکیم بن حزام حرکت کرد و در بین راه به بدیل برخورد و او را نیز همراه خود برد. ابوسفیان حرکت کرد تا آنکه به عباس، عموی پیامبر، برخورد عباس، ابوسفیان، حکیم و بدیل را به اسلام دعوت کرد و آنان را تا رسیدن به حضور رسول خدا (ص) پناه داد. آنان همراه عباس خدمت آن حضرت رسیدند و پس از گذراندن شبی در کنار رسول خدا (ص) و گفتگو با آن حضرت، حکیم و بدیل اسلام آوردند[۳۱]. گفته‌اند هنگام فتح مکه، قریشیان به خانه بدیل و خانه رافع، غلام بدیل پناه بردند[۳۲].

در غزوه حنین رسول خدا (ص) اسیران را به سرپرستی بدیل به جعرانه فرستاد[۳۳] و به او فرمود از اسیران و اموال نگهداری کند تا آن حضرت به آنان برسد و بدیل چنین کرد[۳۴].

پیش از نبرد تبوک نیز بدیل و برخی دیگر از خزاعه، از طرف رسول خدا (ص) مأموریت یافتند به قبیله بنی کعب بن عمرو (از خزاعه) بروند و آنان را برای نبرد آماده سازند [۳۵]. همچنین در حجة الوداع، رسول خدا (ص) بدیل را[۳۶] مأموریت داد تا مردم را از روزه گرفتن منع کند و ندا دهد که ایام تشریق - ده تا دوازده ذی الحجه - روز خوردن و آشامیدن و یاد خداست[۳۷].

در گزارشی آمده است که در شورش برضد عثمان، سرپرستی ششصد نفر از افرادی که از مصر به مدینه آمده بودند، بر عهده بدیل بود[۳۸]، اما با توجه به زمان درگذشت بدیل[۳۹] و نیز تصریح به اینکه پسر وی، ابوعمرو بن بدیل در این شورش شرکت داشته است[۴۰]، به نظر می‌رسد این خبر درست نباشد.

نام او در شمار اصحابی که سه حدیث از رسول خدا (ص) نقل کرده‌اند آمده است[۴۱]. از وی نقل کرده‌اند که گفت: دیدم رسول خدا (ص) وضو گرفت و روی کفش را مسح کرد[۴۲]. البته این خبر از نظر فقهی مورد قبول فقهای شیعه نیست و جای بررسی و نقد فراوان دارد. برخی گفته‌اند شیعه بودن بدیل بعید نیست و خزاعیان به تشیع مشهورند[۴۳]. برخی را منسوب به بدیل، بدیلی خوانده‌اند[۴۴].

بنا بر نقلی، بدیل در زمان فتح مکه ۹۷ سال داشت[۴۵] و در مکه درگذشت[۴۶]. ابن حجر[۴۷] به نقل از ابن سکن [۴۸] گوید: گفته‌اند او در صفین کشته شد. اما ابن حجر[۴۹] آن را نادرست دانسته و گوید: کسی که در صفین در کنار امام علی (ع) کشته شد عبدالله بن بدیل ورقاء خزاعی پسر بدیل بود[۵۰].

با توجه به آنچه گفته‌اند وی پیش از رحلت رسول خدا (ص) درگذشت[۵۱]، کشته شدن او در صفین قابل قبول نیست. پسران بدیل به نام‌های «نافع بن بدیل ورقاء خزاعی»، «عبدالله بن بدیل ورقاء خزاعی»، «عبدالرحمان بن بدیل ورقاء خزاعی»، «محمد بن بدیل ورقاء خزاعی»، «سلمه بن بدیل ورقاء خزاعی»، «عثمان بن بدیل ورقاء خزاعی»، «ابراهیم بن بدیل ورقاء خزاعی»، «عمرو بن بدیل ورقاء خزاعی» یا «ابوعمرو» نیز در شمار صحابه رسول خدا (ص) بودند و در تاریخ اسلام نقش‌هایی داشته‌اند.

در دوره‌های بعد برخی نوادگان بدیل در نواحی بیهق(سبزوار) سکونت گزیدند که آنان را به بدیلیان می‌شناسند[۵۲]. گروهی هم در نیشابور و ری بودند که از آن جمله، نسب مفسر نامی شیعه، ابو الفتوح رازی به بدیل بن ورقاء می‌رسد [۵۳][۵۴]

منابع

پانویس

  1. ابن کلبی، ج۲، ص۱۴۲؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۰؛ طبری، المنتخب، ص۱۶؛ ابن حزم، جمهره، ص۲۳۹.
  2. طوسی، رجال، ص۴۹.
  3. ابن ابی حاتم، ج۲، ص۴۲۸.
  4. ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۲۷.
  5. ابن سعد، ج۶، ص۱۳؛ بغوی، ج۱، ص۳۵۴.
  6. قلقشندی، ج۱، ص۴۲۶.
  7. جاحظ، ص۴۱۱.
  8. ابن حمزه، ص۴۳؛ ابن حبان، ص۶۱.
  9. ابونعیم، ج۱، ص۴۲۱.
  10. ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۴۰۸.
  11. ر. ک: ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵.
  12. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۰.
  13. تهذیب، ج۵، ص۱۳۶.
  14. عظیم آبادی، ج۷، ص۲۸۹.
  15. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۶۰.
  16. واقدی، ج۲، ص۵۸۱.
  17. واقدی، ج۲، ص۵۸۱.
  18. واقدی، ج۲، ص۵۹۳ و ۵۹۴؛ ابن ابی شیبه، ج۸، ص۵۱۳؛ عبدالرزاق صنعانی، ج۵، ص۳۳۳ و ۳۳۴؛ بیهقی، ج۹، ص۲۱۹.
  19. ابن عساکر، ج۳۹، ص۷۷.
  20. ابن هشام، ج۳، ص۳۲۵.
  21. واقدی، ج۲، ص۷۴۹ و ۷۵۰.
  22. نیز ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۴؛ طبرانی، ج۲، ص۳۰.
  23. ر. ک: ابن ابی عاصم، ج۴، ص۳۱۳.
  24. ابونعیم، ج۱، ص۴۲۳.
  25. ابن هشام، ج۴، ص۳۷ و ۳۸؛ طبری، تاریخ، ج۳، ص۴۵ و ۴۶.
  26. واقدی، ج۲، ص۷۸۴.
  27. واقدی، ج۲، ص۸۰۰.
  28. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۶؛ ابن اثیر، ج۱، ص۳۵۶.
  29. مکانی در نزدیکی مکه، ر. ک: یاقوت حموی، ج۴، ص۳۱۳.
  30. واقدی، ج۲، ص۸۰۰.
  31. واقدی، ج۲، ص۸۱۴ و ۸۱۵.
  32. ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵.
  33. واقدی، ج۲، ص۹۲۳.
  34. بخاری، ج۲، ص۱۴۱؛ ابن حبان، ص۶۱؛ ابونعیم، ج۱، ص۴۲۳؛ ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۳۵.
  35. واقدی، ج۳، ص۹۹۰؛ ابن سعد، ج۴، ص۲۲۰.
  36. که صدایش بلند بود، ر. ک: طوسی، امالی، ص۳۷۶؛ نوری، ج۳، ص۷۲.
  37. ابن سعد، ج۴، ص۲۲۰.
  38. باعونی دمشقی، ج۲، ص۱۸۶.
  39. که برخی پیش از رحلت رسول خدا (ص) گفته‌اند.
  40. ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۳۸.
  41. ابن حزم، اسماء الصحابه، ص۲۵۲؛ ابن جوزی، ص۳۷۴.
  42. ابن قانع، ج۱، ص۱۰۱.
  43. امین، ج۳، ص۵۵۰.
  44. ر. ک: سمعانی، ج۱، ص۲۹۸.
  45. طوسی، امالی، ص۳۷۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۴۰۹.
  46. ابن حبان، ص۶۱.
  47. الاصابه، ج۱، ص۴۰۸.
  48. ابوعلی، سعید بن عثمان بغدادی، م۳۵۳ و مؤلف کتاب الحروف بالصحابه.
  49. الاصابه، ج۱، ص۴۰۸.
  50. نیز ر. ک: منقری، ص۲۴۶.
  51. ذهبی، ج۱، ص۴۵.
  52. ابن فندق، ص۱۳۵.
  53. ابن‌شهرآشوب، ص۱۵.
  54. خانجانی، قاسم، مقاله «بدیل بن کلثوم بن سالم خزاعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۰۷-۲۰۹.